دقایق زبانی
اصطلاح people who live in glass houses shouldn't throw stones در گفتمان سیاسی زیاد شنیده میشود. idiom —used to say that people who have faults should not criticize other people for having the same faults (The Merriam Webster Dictionary) «کسانی که خودشان…
گمان میکنم برای اصطلاح Touch wood یا knock on wood در مواردی میتوان از ترجمهٔ «گوش شیطان کر» بهجای «بزنم به تخته» استفاده کرد.
touch wood
UK informal (US knock on wood)
(The Cambridge Dictionary)
said in order to avoid bad luck, either when you mention good luck that you have had in the past or when you mention hopes you have for the future:
The deal will be agreed on Wednesday, touch wood.
این توافق، گوش شیطان کر، روز چهارشنبه حاصل خواهد شد. (پیشنهاد نگارنده)
این توافق، بی حرفِ پیش، روز چهارشنبه حاصل خواهد شد. (پیشنهاد خانم کلانتری)
#ترجمه #اصطلاح #گوش_شیطان_کر
#idiom #touch_wood #knock_on_wood
touch wood
UK informal (US knock on wood)
(The Cambridge Dictionary)
said in order to avoid bad luck, either when you mention good luck that you have had in the past or when you mention hopes you have for the future:
The deal will be agreed on Wednesday, touch wood.
این توافق، گوش شیطان کر، روز چهارشنبه حاصل خواهد شد. (پیشنهاد نگارنده)
این توافق، بی حرفِ پیش، روز چهارشنبه حاصل خواهد شد. (پیشنهاد خانم کلانتری)
#ترجمه #اصطلاح #گوش_شیطان_کر
#idiom #touch_wood #knock_on_wood
👍7
دقایق زبانی
دیدگاه استاد صلحجو دربارهٔ ترجمهٔ گردهبردارانهٔ «فکر کردن» برای think در معنای «گمان کردن یا تصور کردن» #ترجمه #گردهبرداری #فکر_کردن #think
آیا با بهکارگیری «فکر میکنم» در معنای «تصور میکنم»، مانند مثال زیر، موافقید؟
فکر میکنم حق با شما باشد.
فکر میکنم حق با شما باشد.
Anonymous Poll
78%
۱) بله
22%
۲) خیر
Forwarded from گزینگویهها (جدید)
دربارۀ شهرزاد
شهرزاد یکی از نامهای دخترانۀ زیبا و اصیلِ ایرانی است.
عموماً تصور میشود که این نام از دو جزءِ شهر + زاد تشکیل شده و به معنیِ «زادۀ شهر» است.
اما حقیقت چیزِ دیگری است.
شهرزاد در اصل چهرآزاد بوده.
چهر به معنیِ ذات و طبیعت و سرشت است.
بنا بر این شهرزاد یعنی آزادهسرشت.
#نامشناسی
شهرزاد یکی از نامهای دخترانۀ زیبا و اصیلِ ایرانی است.
عموماً تصور میشود که این نام از دو جزءِ شهر + زاد تشکیل شده و به معنیِ «زادۀ شهر» است.
اما حقیقت چیزِ دیگری است.
شهرزاد در اصل چهرآزاد بوده.
چهر به معنیِ ذات و طبیعت و سرشت است.
بنا بر این شهرزاد یعنی آزادهسرشت.
#نامشناسی
❤9
گمان میکنم اسم جدید شهر قمشه را بهتر است با نیمفاصله نوشت: شهرضا (= شاهرضا / شاهزاده رضا).
یکی از دلایلی که بسیاری بهاشتباه تصور میکنند «شهرضا» کوتاهشدهٔ «شهر رضا» است، صورت نوشتاری معمول آن (= شهرضا) است.
#نیمفاصله #نگارش #شهرضا #شهرضا
یکی از دلایلی که بسیاری بهاشتباه تصور میکنند «شهرضا» کوتاهشدهٔ «شهر رضا» است، صورت نوشتاری معمول آن (= شهرضا) است.
#نیمفاصله #نگارش #شهرضا #شهرضا
👍3❤2
Forwarded from پارسیشناسی | گویشور (A. Parsazadeh)
پارسیشناسی | گویشور
اسم خاص «کارن» را چگونه تلفظ میکنید؟
اسم کارن فارسی تلفظ ریشهدارش کارَن /kâran/ است که امروزه بیشتر کارِن تلفظ میشود.
🔷 به نظر نگارنده، بهتر است به صورت کهنش (= کارَن) تلفظ شود، چراکه در انگلیسی Karen اسم دختر است. در گذرنامه هم بهتر است Karan نوشته شود.
پ.ن.: در دوران دبیرستان، همکلاسیای با این نام داشتم که از همان روز اول به همه میگفت تلفظ درست اسمش «کارَن» است.
#اسم #تلفظ #کارن #ترانویسی
🔷 به نظر نگارنده، بهتر است به صورت کهنش (= کارَن) تلفظ شود، چراکه در انگلیسی Karen اسم دختر است. در گذرنامه هم بهتر است Karan نوشته شود.
پ.ن.: در دوران دبیرستان، همکلاسیای با این نام داشتم که از همان روز اول به همه میگفت تلفظ درست اسمش «کارَن» است.
#اسم #تلفظ #کارن #ترانویسی
👍4👎1👏1
دقایق زبانی
گنجینه
شاید برخی از دوستان بگویند موزه اگر معادل نیاز داشته باشد، بهتر از گنجینه نمیتواند باشد. یا شاید بگویند مگر گنجینه چه اشکالی دارد که باید فکر معادلهای دیگری باشیم.
🔷 واقعیت این است که تمام موزههای دنیا اشیای باارزش و گنجگونه را به نمایش نمیگذارند؛ موزههایی برای نمایش دادن وسایل شکنجه یا چندشآورترین غذاهای جهان و مواردی از این دست هم یافت میشود. به نظر نگارنده، کاربرد گنجینه برای این گونه موزهها بی چالش نیست.
🔷 واقعیت این است که تمام موزههای دنیا اشیای باارزش و گنجگونه را به نمایش نمیگذارند؛ موزههایی برای نمایش دادن وسایل شکنجه یا چندشآورترین غذاهای جهان و مواردی از این دست هم یافت میشود. به نظر نگارنده، کاربرد گنجینه برای این گونه موزهها بی چالش نیست.
👍6
دقایق زبانی
به نظرم، از همان کروچ نیز میتوان استفاده کرد و نوواژهای کمهجاتر و روانتر ساخت. پیشنهادم عجالتاً «کروچیک» (کروچ + یک؛ به قیاس تاریک و نزدیک) برای نقش صفتی است و برای نقش اسمی نیز میتوان «کروچیکی» را ساخت. پ..ن.: از «کروچی» در نقش صفت پرهیز کردم، چراکه…
بشخصه «پردک»، مصوب فرهنگستان برای «اسلاید»، را میپسندم؛ هم شفاف و پارسی است هم کمهجا. البته میدانم چون دیر تصویب شده است و فارسیزبانان به اسلاید عادت کردهاند (و حتی برخی با تسامح از «صفحه» بهجای آن استفاده میکنند)، جا انداختنش کار سادهای نیست.
#مصوب_فرهنگستان #اسلاید #پردک
#slide
#مصوب_فرهنگستان #اسلاید #پردک
#slide
❤6👍6👎1🤨1
دقایق زبانی
برخی از ویراستاران با کاربرد «پیرامون» در معنای «درباره» موافق نیستند، چراکه معتقدند پیرامون موضوعی صحبت کردن به معنای دربارهٔ موضوعی صحبت کردن نیست، بلکه پیرامون بیشتر به حاشیهٔ موضوع نزدیک است. 🔷 به نظر نگارنده، کماحتمال نیست که «پیرامون» عمدتاً حاصلِ…
آیا «پیرامون» در جملهٔ زیر را طبیعی و مترادفِ «درباره» میدانید؟
نشست امروز «پیرامون» اوضاع اقتصادی کشور است.
نشست امروز «پیرامون» اوضاع اقتصادی کشور است.
Anonymous Poll
57%
۱) بله
43%
۲) خیر
❤2
هیچوقت این چند جملهٔ استاد الهی قمشهای را فراموش نمیکنم:
If there is a problem, there is a solution. If there is no solution, there is no problem.
#الهی_قمشهای #مثبتنگری #فرهنگ #زبان_و_فرهنگ #فرهنگ_و_زبان
If there is a problem, there is a solution. If there is no solution, there is no problem.
#الهی_قمشهای #مثبتنگری #فرهنگ #زبان_و_فرهنگ #فرهنگ_و_زبان
❤3👍1
3.
an explanation of how something works Synonym : demonstration
4.
a) American English an example of a product that is used to show what it is like or how it works:
demo homes on the new development
b) a computer program that shows what a new piece of software will be able to do when it is ready to be sold:
Click here to download a demo of the new version of our personal finance software.
(The Cambridge Dictionary)
🔷 برای معادل دمو (demo)، پیشنهاد دوستان زبانکاو بهقرار زیر است:
«پیشنمون» و «نمونژه» (کاربر stard)؛ «نما»، «نمایش» و «نمایشی» (دکتر رفیعی)؛ «نمونِش»، «نماکار» و «نمایشکار»(کاربر حبیب)؛ پیشنما (کاربر Ms L)؛ نمویش، نمونهکار، نمونکار (کاربر Sara).
🔷 پیشنهاد نگارنده آمیزواژهٔ «کارمایش» (کار + نمایش)، «نمایشگون» و «گونمایش» است.
#دمو #کارمایش
#demo
an explanation of how something works Synonym : demonstration
4.
a) American English an example of a product that is used to show what it is like or how it works:
demo homes on the new development
b) a computer program that shows what a new piece of software will be able to do when it is ready to be sold:
Click here to download a demo of the new version of our personal finance software.
(The Cambridge Dictionary)
🔷 برای معادل دمو (demo)، پیشنهاد دوستان زبانکاو بهقرار زیر است:
«پیشنمون» و «نمونژه» (کاربر stard)؛ «نما»، «نمایش» و «نمایشی» (دکتر رفیعی)؛ «نمونِش»، «نماکار» و «نمایشکار»(کاربر حبیب)؛ پیشنما (کاربر Ms L)؛ نمویش، نمونهکار، نمونکار (کاربر Sara).
🔷 پیشنهاد نگارنده آمیزواژهٔ «کارمایش» (کار + نمایش)، «نمایشگون» و «گونمایش» است.
#دمو #کارمایش
#demo
👍2👎2
دقایق زبانی
نمایشگون» و «گونمایش
نمایشگون و گونمایش (گون + نمایش) را افزودم. 🌱
Forwarded from از ویرایش (از ویرایش)
دربارۀ جملۀ «کت تن کیست؟»
در فارسی جملۀ «کت تن کیست؟» را از جملۀ پرسشیِ
who wears the pants / trousers?
ترجمه کردهایم. عبارت wear the pants / trousers بیشتر در بافتهای غیررسمی کاربرد دارد. در انگلیسی این جمله بهویژه در اشاره به زوجها کاربرد دارد و چون مردان بیشتر شلوار به پا میکردند و زنان بیشتر دامن میپوشیدند، از «شلوار به پای کیست؟»، معنیِ «قدرت در دست کیست» را اراده میکردهاند. در فارسی بهجای «شلوار»، واژۀ «کت» را به کار بردهایم تا به گمان خود سخنمان مؤدبانهتر باشد.
۱۴۰۴/۰۷/۳۰
▫️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
در فارسی جملۀ «کت تن کیست؟» را از جملۀ پرسشیِ
who wears the pants / trousers?
ترجمه کردهایم. عبارت wear the pants / trousers بیشتر در بافتهای غیررسمی کاربرد دارد. در انگلیسی این جمله بهویژه در اشاره به زوجها کاربرد دارد و چون مردان بیشتر شلوار به پا میکردند و زنان بیشتر دامن میپوشیدند، از «شلوار به پای کیست؟»، معنیِ «قدرت در دست کیست» را اراده میکردهاند. در فارسی بهجای «شلوار»، واژۀ «کت» را به کار بردهایم تا به گمان خود سخنمان مؤدبانهتر باشد.
۱۴۰۴/۰۷/۳۰
▫️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
از ویرایش
دربارۀ جملۀ «کت تن کیست؟» در فارسی جملۀ «کت تن کیست؟» را از جملۀ پرسشیِ who wears the pants / trousers? ترجمه کردهایم. عبارت wear the pants / trousers بیشتر در بافتهای غیررسمی کاربرد دارد. در انگلیسی این جمله بهویژه در اشاره به زوجها کاربرد دارد و چون…
🔷 من نیز این احتمال را زیاد میدانم.
🔷 برای معادلهای نسبتاً رایج دیگر برای اصطلاح بالا میتوان به این موارد اشاره کرد:
رئیس کیه؟
فرمان دست کیه؟
فرمانده کیه؟
حرف حرفِ کیه؟
حرف اول و آخر رو کی میزنه؟
#ترجمه #اصطلاح
#idiom
🔷 برای معادلهای نسبتاً رایج دیگر برای اصطلاح بالا میتوان به این موارد اشاره کرد:
رئیس کیه؟
فرمان دست کیه؟
فرمانده کیه؟
حرف حرفِ کیه؟
حرف اول و آخر رو کی میزنه؟
#ترجمه #اصطلاح
#idiom
👍4❤1
Forwarded from چشموچراغ
🔖«ویژند»، در برابر «برند» (brand)، مصوب گروه واژهگزینی #بازاریابی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که استادان سرشناسی همچون مرحوم دکتر #احمد_روستا (۱۷ فروردین ۱۳۲۷ – ۲۰ آذر ۱۴۰۰) در آن حضور داشتهاند. پرسشهایی دربارۀ چگونگی ساختواژۀ آن ایجاد شده که در این فرسته به آن میپردازیم. برند از ریشهای بهمعنای «سوزاندن» است که بعدها بهمعنی «ابزار داغ زدن» و «نشان حاصل از داغ زدن» بهکار رفت و سپس در کاربرد تجاری، بهعنوان نشان ویژۀ تولیدکننده، گسترش معنا یافت.
شادروان دکتر #محمد_مقدم (زبانشناس، ۱۲۸۷ – ۱۳۷۵) پیشنهاد کرده بود که برای رفع نیازهای زبان فارسی دربرابر پسوندهای مصدرساز ize- و صفتساز ized-، از «-ستن» و «-سته» (مشتق از فعل «است») کمک بگیریم؛ چنانکه پیشتر از «-یدن» برای مصدرهای برساختۀ «جنگیدن» و «فهمیدن» و «چربیدن» و غیره بهره برده بودیم. «ویژستن» و «ویژسته» هم، در برابر specialize و specialized، ازجمله واژههایی بودند که او به این شیوه ساخته بود. بعدها دکتر #میر_شمس_الدین_ادیب_سلطانی (۱۳۱۰ – ۱۴۰۲) نیز «ویژسته» (اختصاصی، تخصصی، خاص) و «ویژستار» (متخصص) را بهکار برد. از سویی «ویژیدن» در فرهنگ نفیسی بهمعنی «تصفیه نمودن»، «ویژ کردن» بهمعنی «خالص کردن» و «ویژ» (بهعنوان صفت و قید) در لغتنامه بهمعنی «خصوص و خاصه و خالص» آمدهاند؛ فرهنگستان هم با توجه به این نکات ویژند را همانند «روند» (ستاک حال + «-ند») یا مانند «دیرند» (قید + «-ند»)، بهمعنی «دیرپای» و «روزگار دراز»، پذیرفت و تصویب کرد (تاریخ تصویب: ۱۳۹۸-۱۳۹۹).
🔴 برخی فارسیدوستان برابرهای «بازَرنام» و «بازرنشان» را برای brand برگزیدهاند که در فرهنگستان هم بررسی شدند، اما برای کاربرد در ترکیبها، ازجمله brand name (نامویژند)، مناسب بهنظر نرسیدند.
🔹با سپاس از آقای دکتر #رضا_عطاریان، دندانپزشک و پژوهشگر ارشد گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
با استفاده از: مقالۀ «آیندۀ زبان فارسی» (دکتر محمد مقدم)؛ درآمدی بر چگونگی شیوۀ خط فارسی (دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی)
✍🏻 سمانه ملکخانی
👈🏻 فرستۀ مرتبط ۱
👈🏻 فرستۀ مرتبط ۲
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
شادروان دکتر #محمد_مقدم (زبانشناس، ۱۲۸۷ – ۱۳۷۵) پیشنهاد کرده بود که برای رفع نیازهای زبان فارسی دربرابر پسوندهای مصدرساز ize- و صفتساز ized-، از «-ستن» و «-سته» (مشتق از فعل «است») کمک بگیریم؛ چنانکه پیشتر از «-یدن» برای مصدرهای برساختۀ «جنگیدن» و «فهمیدن» و «چربیدن» و غیره بهره برده بودیم. «ویژستن» و «ویژسته» هم، در برابر specialize و specialized، ازجمله واژههایی بودند که او به این شیوه ساخته بود. بعدها دکتر #میر_شمس_الدین_ادیب_سلطانی (۱۳۱۰ – ۱۴۰۲) نیز «ویژسته» (اختصاصی، تخصصی، خاص) و «ویژستار» (متخصص) را بهکار برد. از سویی «ویژیدن» در فرهنگ نفیسی بهمعنی «تصفیه نمودن»، «ویژ کردن» بهمعنی «خالص کردن» و «ویژ» (بهعنوان صفت و قید) در لغتنامه بهمعنی «خصوص و خاصه و خالص» آمدهاند؛ فرهنگستان هم با توجه به این نکات ویژند را همانند «روند» (ستاک حال + «-ند») یا مانند «دیرند» (قید + «-ند»)، بهمعنی «دیرپای» و «روزگار دراز»، پذیرفت و تصویب کرد (تاریخ تصویب: ۱۳۹۸-۱۳۹۹).
🔴 برخی فارسیدوستان برابرهای «بازَرنام» و «بازرنشان» را برای brand برگزیدهاند که در فرهنگستان هم بررسی شدند، اما برای کاربرد در ترکیبها، ازجمله brand name (نامویژند)، مناسب بهنظر نرسیدند.
🔹با سپاس از آقای دکتر #رضا_عطاریان، دندانپزشک و پژوهشگر ارشد گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
با استفاده از: مقالۀ «آیندۀ زبان فارسی» (دکتر محمد مقدم)؛ درآمدی بر چگونگی شیوۀ خط فارسی (دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی)
✍🏻 سمانه ملکخانی
👈🏻 فرستۀ مرتبط ۱
👈🏻 فرستۀ مرتبط ۲
#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍1
Forwarded from زیبایی نگارش
#نکتۀ_ویرایشی
🔸️حذف به قرینۀ معکوس
آنچه در تصویر میبینید:
پلهبرقی در حال تعمیر و قابل استفاده نمیباشد.
درست بنویسیم:
«پلهبرقی در حال تعمیر است و قابل استفاده نیست.»
🔅 اما بهتر نیست واژۀ «قابل» را حذف کنیم و برایش معادل بیاوریم؟
مثلاً بنویسیم:
▫️پلهبرقی در حال تعمیر است و نمیتوان از آن استفاده کرد.
▫️پلهبرقی در دست تعمیر است و امکان استفاده ندارد.
▫️پلهبرقی را دارند درست میکنند؛ نمیتوان سوارش شد. ببخشید!
▫️تا پلهبرقی درست شود، پلهها را گز کنید تا زانوهایتان حال بیاید!
▫️پلهبرقی بی پلهبرقی! پلههای ترقی را یکییکی طی کنید!☺️
@atefesohrabi
🔸️حذف به قرینۀ معکوس
آنچه در تصویر میبینید:
پلهبرقی در حال تعمیر و قابل استفاده نمیباشد.
درست بنویسیم:
«پلهبرقی در حال تعمیر است و قابل استفاده نیست.»
🔅 اما بهتر نیست واژۀ «قابل» را حذف کنیم و برایش معادل بیاوریم؟
مثلاً بنویسیم:
▫️پلهبرقی در حال تعمیر است و نمیتوان از آن استفاده کرد.
▫️پلهبرقی در دست تعمیر است و امکان استفاده ندارد.
▫️پلهبرقی را دارند درست میکنند؛ نمیتوان سوارش شد. ببخشید!
▫️تا پلهبرقی درست شود، پلهها را گز کنید تا زانوهایتان حال بیاید!
▫️پلهبرقی بی پلهبرقی! پلههای ترقی را یکییکی طی کنید!☺️
@atefesohrabi
❤5👍1🎉1
بهنام خدای زبانآفربن
مدت طولانیای است که دیپلماسیِ (diplomacy) چهارهجایی جای خود را در فارسی یافته است و هنوز برابرِ فارسیای برای این واژه و مشتقاتش وضع نشده است.
🔷 برای معادل دیپلماسی، پیشنهاد نگارنده بهقرار زیر است:
دیپلماسی (diplomacy): گزیرجویی/کیاستورزی
دیپلمات (diplomat): گزیرجو/کیاستورز
دیپلماتیک (diplomatic): گزیرجو(یانه)/کیاستورز(انه)
🔷 گفتنی است نگارنده استفاده از «کیاست» را از آن جهت که معنای ضمنیاش با سیاست همراه است پیشنهاد میکند. برای مثال، میگوییم فلانی آدم باسیاست و کیاستی است. گذشته از آن، کیاست از لحاظ آوایی نیز شبیه سیاست است.
#دیپلماسی #گزیرجویی #کیاستورزی #نوواژه
#diplomacy
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
مدت طولانیای است که دیپلماسیِ (diplomacy) چهارهجایی جای خود را در فارسی یافته است و هنوز برابرِ فارسیای برای این واژه و مشتقاتش وضع نشده است.
🔷 برای معادل دیپلماسی، پیشنهاد نگارنده بهقرار زیر است:
دیپلماسی (diplomacy): گزیرجویی/کیاستورزی
دیپلمات (diplomat): گزیرجو/کیاستورز
دیپلماتیک (diplomatic): گزیرجو(یانه)/کیاستورز(انه)
🔷 گفتنی است نگارنده استفاده از «کیاست» را از آن جهت که معنای ضمنیاش با سیاست همراه است پیشنهاد میکند. برای مثال، میگوییم فلانی آدم باسیاست و کیاستی است. گذشته از آن، کیاست از لحاظ آوایی نیز شبیه سیاست است.
#دیپلماسی #گزیرجویی #کیاستورزی #نوواژه
#diplomacy
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
👍4👎2👏1
بهنام خدای زبانآفربن
از دید برخی از صاحبنظران، ریزداستان (= micro fiction) زیر بهترین داستان ششواژهای است که تاکنون نوشته شده است. آلیستر دانیل، نویسندهٔ نروژی، این ریزداستان با نام «اندوه» را در سال ۲۰۱۳ نوشته است.
Grief
Without thinking, I made two cups.
🔷 به نظر نگارنده، برای حفظ سبْکِ نویسنده، دو نکته بهتر است در ترجمهٔ این ریزداستان رعایت شود: نخست، تعداد واژهها همان شش واژه بماند؛ دوم، گروه قیدی without thinking به گروه قیدی ترجمه شود. از این رو، نگارنده دو ترجمه را پیشنهاد میکند:
اندوه
از روی حواسپرتی، دو فنجان ریختم.
یا
اندوه
با بیحواسی کامل، دو فنجان ریختم.
🔷 به نظر بسیاری از منتقدان، این ریزداستان از ریزداستان کلاسیکِ ششواژهای همینگوی (For sale: Baby shoes, never worn) هم بهتر است.
#ترجمه #داستان #ریزداستان #داستاننویسی
#translation #fiction #microfiction
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
از دید برخی از صاحبنظران، ریزداستان (= micro fiction) زیر بهترین داستان ششواژهای است که تاکنون نوشته شده است. آلیستر دانیل، نویسندهٔ نروژی، این ریزداستان با نام «اندوه» را در سال ۲۰۱۳ نوشته است.
Grief
Without thinking, I made two cups.
🔷 به نظر نگارنده، برای حفظ سبْکِ نویسنده، دو نکته بهتر است در ترجمهٔ این ریزداستان رعایت شود: نخست، تعداد واژهها همان شش واژه بماند؛ دوم، گروه قیدی without thinking به گروه قیدی ترجمه شود. از این رو، نگارنده دو ترجمه را پیشنهاد میکند:
اندوه
از روی حواسپرتی، دو فنجان ریختم.
یا
اندوه
با بیحواسی کامل، دو فنجان ریختم.
🔷 به نظر بسیاری از منتقدان، این ریزداستان از ریزداستان کلاسیکِ ششواژهای همینگوی (For sale: Baby shoes, never worn) هم بهتر است.
#ترجمه #داستان #ریزداستان #داستاننویسی
#translation #fiction #microfiction
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
👍1
