اگه میخواید رشد کنید و بزرگ بشید قدم به قدم باید از گذشته خود دور بشید.
گذشته رو رها کنید.
از شکست ها،ناامیدی ها،نتوانستن ها،اتفاقات بد درس بگیرید،بعد باهاشون خداحافظی کنید.اونا جزئی از زندگی شما بودن اما قرار نیست تا ابد با شما باشن.نترسید.رهاشون کنید.به زمان حال بیایید و آینده ای روشن بسازید.
آینده ای که متعلق به شماست.اینده ای که حق شما و سهم شماست.
عکستیکه
گذشته رو رها کنید.
از شکست ها،ناامیدی ها،نتوانستن ها،اتفاقات بد درس بگیرید،بعد باهاشون خداحافظی کنید.اونا جزئی از زندگی شما بودن اما قرار نیست تا ابد با شما باشن.نترسید.رهاشون کنید.به زمان حال بیایید و آینده ای روشن بسازید.
آینده ای که متعلق به شماست.اینده ای که حق شما و سهم شماست.
عکستیکه
أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا
«که تمامِ قدرت از آن خداست..»
اگه یه چیز خوبی رو بهت میده خودشم محافظشه از حسادت های بقیه نترس تو یه نفرو داری که صاحب تمومه قدرتهای این دنیاست :)
عکستیکه
«که تمامِ قدرت از آن خداست..»
اگه یه چیز خوبی رو بهت میده خودشم محافظشه از حسادت های بقیه نترس تو یه نفرو داری که صاحب تمومه قدرتهای این دنیاست :)
عکستیکه
میگن وقتی که
یک درسی رو در زندگی یاد نمیگیری
دنیا انقدر اون رو به طرق مختلف
و از طریق آدمای متفاوت سر راهت قرار میده
تا بالاخره مجبور بشی که یادش بگیری…
عکستیکه
یک درسی رو در زندگی یاد نمیگیری
دنیا انقدر اون رو به طرق مختلف
و از طریق آدمای متفاوت سر راهت قرار میده
تا بالاخره مجبور بشی که یادش بگیری…
عکستیکه
میدونی رفیق؟
مهمترین رابطهای که داری، رابطه با خودته. حالت که با خودت خوب نباشه، حالت با هیچ کس و هیچ چیز دیگه هم خوب نمیشه.
همیشه یه صدایی تهِ قلبت داره بهت میگه چی درسته و چی غلط؟
داره بهت میگه کدوم راهو بری بهتره؟
به حرفش گوش کن. لج نکن با خودت.
نذار حالت بد بشه.
نذار جنگ شه تو دلت.
با خودت صلح کن..
بذار آرامش در وجودت جریان پیدا کنه...
عکستیکه
مهمترین رابطهای که داری، رابطه با خودته. حالت که با خودت خوب نباشه، حالت با هیچ کس و هیچ چیز دیگه هم خوب نمیشه.
همیشه یه صدایی تهِ قلبت داره بهت میگه چی درسته و چی غلط؟
داره بهت میگه کدوم راهو بری بهتره؟
به حرفش گوش کن. لج نکن با خودت.
نذار حالت بد بشه.
نذار جنگ شه تو دلت.
با خودت صلح کن..
بذار آرامش در وجودت جریان پیدا کنه...
عکستیکه
یه روزی میرسه که به خودت میگی
چه خوب شد که فلانی از زندگی من رفت.
چه خوب شد دوستی من با فلانی بهم خورد.
چون بدونِ اون الان آدم خوشحال تر و بهتری هستم.
واسه آدمایی که از زندگیت میرن غصه نخور
اونا از اولم آدم قصه ی تو نبودن.
عکستیکه
چه خوب شد که فلانی از زندگی من رفت.
چه خوب شد دوستی من با فلانی بهم خورد.
چون بدونِ اون الان آدم خوشحال تر و بهتری هستم.
واسه آدمایی که از زندگیت میرن غصه نخور
اونا از اولم آدم قصه ی تو نبودن.
عکستیکه
باور نميكنم خدا به كسی بگويد: نه!
خدا فقط سه پاسخ دارد:
۱-چشم.
٢- یه کم صبر کن!
٣- پيشنهاد بهتری برايت دارم.
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشوشاید خداست که در آغوشش می فشاردت! برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن.. صبر اوج احترام به حکمت خداست!
-گابریل گارسیا مارکز
عکستیکه
خدا فقط سه پاسخ دارد:
۱-چشم.
٢- یه کم صبر کن!
٣- پيشنهاد بهتری برايت دارم.
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشوشاید خداست که در آغوشش می فشاردت! برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن.. صبر اوج احترام به حکمت خداست!
-گابریل گارسیا مارکز
عکستیکه
به هر کجا سر بزنی، خبری از دنیای بدونِ مشکل نیست. همه جا سختي هست. همه جا رنج هست. همه جا بدو بدو و اذیت شدنهای خودشو داره. تو بگرد ببین دوست داری خستگی که واست میمونه ناشی از چی باشه؛ دنبال همون برو.
اونجاست كه سختي دادن به خودت ميشه لذت
عکستیکه
اونجاست كه سختي دادن به خودت ميشه لذت
عکستیکه
بیداری؟ خواستم بهت یادآوری کنم که تلاش های امروزت کافی بود، شاید کم بود ولی کافی بود
یادت باشه که
قدم های کوچیک هر روزت
تهش میشه یه قدم بزرگ
بعذ از صبر "معجزه" سبز میشه
عکستیکه
یادت باشه که
قدم های کوچیک هر روزت
تهش میشه یه قدم بزرگ
بعذ از صبر "معجزه" سبز میشه
عکستیکه
هرچى ميگذره بيشتر به اين حرف مرلين مونرو پى ميبرم كه ميگه:
"یک دختر عاقل
می بوسد؛ اما عاشق نمی شود!
گوش می کند؛ اما باور نمی کند!
و ترک ميكند پيش از آنكه ترک شود!"
عکستیکه
"یک دختر عاقل
می بوسد؛ اما عاشق نمی شود!
گوش می کند؛ اما باور نمی کند!
و ترک ميكند پيش از آنكه ترک شود!"
عکستیکه
گفتیم نمیگذره! گذشت.
گفتیم مگه میشه؟ شُد.
گفتیم محالِ ممکنه! ممکن بود.
گفتیم باورم نمیشه! باورمون شد.
گفتیم نمیگذرم! گذشتیم.
گفتیم نمیبخشم! بخشیدیم.
گفتیم حرف میزنیم! سکوت کردیم.
گفتیم از پسش بَرنمیایم! اومدیم.
گفتیم دیگه طاقت نمیارم! طاقت آوردیم.
گفتیم تنهایی مگه میشه؟ تنهایی شد.
هَرچی گفتیم و فکر کردیم طورِ دیگهای شد.
باور پشتِ باور یا قویتر شد،
یا نابود شد و از بین رفت!
این شدن و نشدنها شُد،
تا بشینیم گوشهیِ زندگی پا رو پا بندازیم؛
بزنیم رو شونهیِ خودمون اِفتخار کنیم،
که میونِ این شدنها و نشدنها
تبدیل به آدمِ بهتری شدیم برایِ این دنیا...
عکستیکه
گفتیم مگه میشه؟ شُد.
گفتیم محالِ ممکنه! ممکن بود.
گفتیم باورم نمیشه! باورمون شد.
گفتیم نمیگذرم! گذشتیم.
گفتیم نمیبخشم! بخشیدیم.
گفتیم حرف میزنیم! سکوت کردیم.
گفتیم از پسش بَرنمیایم! اومدیم.
گفتیم دیگه طاقت نمیارم! طاقت آوردیم.
گفتیم تنهایی مگه میشه؟ تنهایی شد.
هَرچی گفتیم و فکر کردیم طورِ دیگهای شد.
باور پشتِ باور یا قویتر شد،
یا نابود شد و از بین رفت!
این شدن و نشدنها شُد،
تا بشینیم گوشهیِ زندگی پا رو پا بندازیم؛
بزنیم رو شونهیِ خودمون اِفتخار کنیم،
که میونِ این شدنها و نشدنها
تبدیل به آدمِ بهتری شدیم برایِ این دنیا...
عکستیکه
ما حتی دیگر به دنبالِ خوشبختی هم نیستیم،
فقط میخواستیم که کمی کمتر رنج بکِشیم!
ما میخواستیم بعد از یک روزِ سختِ کاری؛
جانِمان به آغوشِ خانواده برگردد،
نه جسمِ بیجانِمان!
عکستیکه
فقط میخواستیم که کمی کمتر رنج بکِشیم!
ما میخواستیم بعد از یک روزِ سختِ کاری؛
جانِمان به آغوشِ خانواده برگردد،
نه جسمِ بیجانِمان!
عکستیکه
زبانِ رنج، حلقهیِ اَشک در چشمها نیست!
«سکوت است.»
گاهی بیآنکه کسی بداند قلبت میگِرید،
بسیار، بسیار....
- آیسان روحنواز | عکستیکه
«سکوت است.»
گاهی بیآنکه کسی بداند قلبت میگِرید،
بسیار، بسیار....
- آیسان روحنواز | عکستیکه
مردمِ عادی میگن "دلتنگم"
ولی نویسندهها میگن:
«به اَحمقانهترین شکلِ ممکن
دلتنگِ کسی هستم
که هیچ خیابانی را
با او قدم نزدهام..!
اما او در تمامِ خاطراتِ من راه میرود.»
عکستیکه
ولی نویسندهها میگن:
«به اَحمقانهترین شکلِ ممکن
دلتنگِ کسی هستم
که هیچ خیابانی را
با او قدم نزدهام..!
اما او در تمامِ خاطراتِ من راه میرود.»
عکستیکه
«أتمنی أن تشفي من،
الاشياء التي لاتتحدث عنها...»
اميدوارم از چيزهايى كه در مورد آن صحبت نمیكنيد، شفا پیدا کنید…
عکستیکه
الاشياء التي لاتتحدث عنها...»
اميدوارم از چيزهايى كه در مورد آن صحبت نمیكنيد، شفا پیدا کنید…
عکستیکه
كلاس رياضيات و آمار بود. استاد داشت جواب تمرين هاى هفته ى قبل رو بررسى ميكرد. رسيد سر يه سؤال كه پرسيد: "دو مساويست با...؟"
از ته كلاس آروم گفتم:" يك." اسمم رو صدا زد و گفت دوباره جواب رو بگو. يه ذره بلندتر از سرى قبل گفتم "يك." گفت: "جوابت اشتباهه."
گفتم: "نه استاد. هر جوابى غير از جواب من، غلطه."
دليلش رو ميخواست بدونه. گفتم: "شما با يكى وارد رابطه ميشين كه ميشه دو. اين "دو" فقط به اسم "دو" نميشن. جونشون رو براى هم ميدن. عشقِ به هم، تو پوست و جونشون آميخته ميشه و كل زندگيشون رو در برميگيره. بعد كه به خودتون ميايد ميبينين از اون دو، فقط يك مونده."
گفت بشين و وقت كلاس رو نگير. ولى استاد درك نميكرد.
قانونِ اين دنياى نامرد اينه كه "يك به علاوه يك، نميشه دو؛ ميشه خود يك." ميشه "دو مساويست با يك."
عکستیکه
از ته كلاس آروم گفتم:" يك." اسمم رو صدا زد و گفت دوباره جواب رو بگو. يه ذره بلندتر از سرى قبل گفتم "يك." گفت: "جوابت اشتباهه."
گفتم: "نه استاد. هر جوابى غير از جواب من، غلطه."
دليلش رو ميخواست بدونه. گفتم: "شما با يكى وارد رابطه ميشين كه ميشه دو. اين "دو" فقط به اسم "دو" نميشن. جونشون رو براى هم ميدن. عشقِ به هم، تو پوست و جونشون آميخته ميشه و كل زندگيشون رو در برميگيره. بعد كه به خودتون ميايد ميبينين از اون دو، فقط يك مونده."
گفت بشين و وقت كلاس رو نگير. ولى استاد درك نميكرد.
قانونِ اين دنياى نامرد اينه كه "يك به علاوه يك، نميشه دو؛ ميشه خود يك." ميشه "دو مساويست با يك."
عکستیکه