رو خانه برو، که شاه ناگاه آید
ناگاه به نزد مرد آگاه آید
خرگاه وجود را از خود خالی کن
چون پاک شود، شاه به خرگاه آید
#باباافضل_کاشانی
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۸۹
ناگاه به نزد مرد آگاه آید
خرگاه وجود را از خود خالی کن
چون پاک شود، شاه به خرگاه آید
#باباافضل_کاشانی
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۸۹
❤2👍2🔥2👏2
گاهی هوس بادهٔ رنگین دارم
گاه آرزوی وصل نگارین دارم
گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش
یارب چه کنم، کیم، چه آیین دارم
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳
گاه آرزوی وصل نگارین دارم
گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش
یارب چه کنم، کیم، چه آیین دارم
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳
❤7👍2🔥2👏2
غازی بره شهادت اندر تک و پوست
غافل که شهید عشق فاضلتر ازوست
فردای قیامت این بدان کی ماند
کان کشتهٔ دشمنست و این کشتهٔ دوست
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران
- رباعی شمارهٔ ۱۱۳
غافل که شهید عشق فاضلتر ازوست
فردای قیامت این بدان کی ماند
کان کشتهٔ دشمنست و این کشتهٔ دوست
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران
- رباعی شمارهٔ ۱۱۳
👍10❤4👏1
گه در طلب وصل مشوش باشیم
گاه از تعب هجر در آتش باشیم
چون از من و تو این من و تو پاک شود
آنگه من و تو بی من و تو خوش باشیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰۰
گاه از تعب هجر در آتش باشیم
چون از من و تو این من و تو پاک شود
آنگه من و تو بی من و تو خوش باشیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰۰
👍5❤4👏4
گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار
شمعست و شراب و شاهدان چو نگار
آنجا که تو نیستی از اینهام چه سود؟
و آنجا که تو هستی خود از اینها بچه کار؟
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۹۱۳
شمعست و شراب و شاهدان چو نگار
آنجا که تو نیستی از اینهام چه سود؟
و آنجا که تو هستی خود از اینها بچه کار؟
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۹۱۳
❤5👍4👏1
جانا غم تو به هر عطایی ارزد
وصلت به کشیدن بلایی ارزد
در تهمت تو اگر بریزندم خون
این تهمت تو به خون بهایی ارزد
#انوری
- دیوان اشعار
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۸
وصلت به کشیدن بلایی ارزد
در تهمت تو اگر بریزندم خون
این تهمت تو به خون بهایی ارزد
#انوری
- دیوان اشعار
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۸
❤6🔥3👏3👍1
ما از دو صفت ز کار بیکار شویم
در دست دو خوی بد گرفتار شویم
یک خوآنی که سخت از او مست شویم
خوی دگر آنکه دیر هشیار شویم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰۴
در دست دو خوی بد گرفتار شویم
یک خوآنی که سخت از او مست شویم
خوی دگر آنکه دیر هشیار شویم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰۴
❤9👍3👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@AShaarMandgar
همزبانی خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست!
#مثنوی_مولانا
_دفتراول
همزبانی خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست!
#مثنوی_مولانا
_دفتراول
👍7❤6👏2
دل در طلب دنیی دون هیچ منه
بر دل غم او کم و فزون هیچ منه
خواهی که به بارگاه شاهی برسی
از کوی طلب پای برون هیچ منه
#عراقی
- دیوان اشعار
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۴
بر دل غم او کم و فزون هیچ منه
خواهی که به بارگاه شاهی برسی
از کوی طلب پای برون هیچ منه
#عراقی
- دیوان اشعار
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۴
❤10👍3
ما باده ز یار دلفروز آوردیم
ما آتش عشق سینهسوز آوردیم
تا دور ابد جهان نبیند در خواب
آن شبها را که ما به روز آوردیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰۶
ما آتش عشق سینهسوز آوردیم
تا دور ابد جهان نبیند در خواب
آن شبها را که ما به روز آوردیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰۶
❤8👍2🔥1🤔1
ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم
ما پشت بروی یار ناکس کردیم
مردار همه نثار کرکس کردیم
در قبلهٔ تو نماز واپس کردیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۱۱
ما پشت بروی یار ناکس کردیم
مردار همه نثار کرکس کردیم
در قبلهٔ تو نماز واپس کردیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۱۱
❤12👍3👏1
مائیم که تا مهر تو آموختهایم
چشم از همه خوبان جهان دوختهایم
هر شعله کز آتش زنهٔ عشق جهد
در ما گیرد از آنکه ما سوختهایم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۱
چشم از همه خوبان جهان دوختهایم
هر شعله کز آتش زنهٔ عشق جهد
در ما گیرد از آنکه ما سوختهایم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۱
❤8👍1
مائیم که گه نهان و گه پیدائیم
گهمؤمنو گه یهود و گه ترسائیم
تا این دل ما قالب هر دل گردد
هر روز به صورتی برون میآئیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۴
گهمؤمنو گه یهود و گه ترسائیم
تا این دل ما قالب هر دل گردد
هر روز به صورتی برون میآئیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۴
❤8👍4🥰1
@AShaarMandgar
بدون هیچ دعوا عید فطر است
برای کل دنیا عید فطر است
تو را امشب به روی بام دیدم
یقین دارم که فردا عید فطر است
#محسن_چالاک
شاعر نامدار کانال ما
بدون هیچ دعوا عید فطر است
برای کل دنیا عید فطر است
تو را امشب به روی بام دیدم
یقین دارم که فردا عید فطر است
#محسن_چالاک
شاعر نامدار کانال ما
👍10❤7🔥1
@AShaarMandgar
عید آمد و هرکس قدری مقداری
آراسته خود را ز پی دیداری
ما را چو توئی عید بکن تیماری
ای خلعت گل فکنده بر هر خاری
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷
🌸عید سعید فطر بر همگان مبارک میمون🌸
عید آمد و هرکس قدری مقداری
آراسته خود را ز پی دیداری
ما را چو توئی عید بکن تیماری
ای خلعت گل فکنده بر هر خاری
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷
🌸عید سعید فطر بر همگان مبارک میمون🌸
👍6❤5🔥1
مگریز ز من که من خریدار توام
در من بنگر که نور دیدار توام
در کار من آ که رونق کار توام
بیزار مشو ز من که بازار توام
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۷
در من بنگر که نور دیدار توام
در کار من آ که رونق کار توام
بیزار مشو ز من که بازار توام
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۷
❤10👍5👏1
من درد ترا ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴
👍10❤4🔥1
من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم
یک موی تو را به هر دو عالم ندهم
گفتم جان را بیار محرم ندهم
از گفتهٔ خود بیش دهم کم ندهم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳۶
یک موی تو را به هر دو عالم ندهم
گفتم جان را بیار محرم ندهم
از گفتهٔ خود بیش دهم کم ندهم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳۶
❤12👍3👏2
من سیر نیم سیر نیم سیر نیم
زیرا که به اقبال تو ادبیر نیم
خرگوش نگیرم و نخواهم آهو
جز عاشق و جز طالب آن شیر نیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳۸
زیرا که به اقبال تو ادبیر نیم
خرگوش نگیرم و نخواهم آهو
جز عاشق و جز طالب آن شیر نیم
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳۸
👍7❤3👏3
آن روز که حرف عشق بشنفت دلم
شب تا به سحر میان خون خفت دلم
از بسکه خزان نامرادی دیدم
صد بار بهار آمد و نشکفت دلم
#فرخی_یزدی
- دیوان اشعار
- رباعیات
- شمارهٔ ۲۸۱
شب تا به سحر میان خون خفت دلم
از بسکه خزان نامرادی دیدم
صد بار بهار آمد و نشکفت دلم
#فرخی_یزدی
- دیوان اشعار
- رباعیات
- شمارهٔ ۲۸۱
👍6❤5👏3