نهم تیرماه سالروز درگذشت دکتر منوچهر مرتضوی
مرتضوی و زبان دیرین آذربایجان
چهارمین قلمرو کار او سلسله مقالات تتبعی و دلسوزانه است دربارۀ زبان دیرین آذربایجان یعنی پیش از ورود زبان ترکی بر اساس مدارک کهن و استنباط علمی. بازماندههای آن زبان در مآخذ آذری نام داشت. پیش از همه سیّد احمد کسروی آن نمونههای گویشی فارسی را به جهانیان شناسانیده بود.
مطالعات مرتضوی در این زمینه نخست مقالههایی بود که در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز نشر شده بود و سپس به درخواست دکتر محمود افشار در جامۀ یک کتاب مستقل به نام زبان دیرین آذربایجان دو بار انتشار یافت. مرتضوی در مقدمۀ هریک از آن دو چاپ آنچه را دربایست میبود از باطن وطنپرستانۀ خود بر صفحۀ کاغذ بیرون ریخت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۱۵۴۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
مرتضوی و زبان دیرین آذربایجان
چهارمین قلمرو کار او سلسله مقالات تتبعی و دلسوزانه است دربارۀ زبان دیرین آذربایجان یعنی پیش از ورود زبان ترکی بر اساس مدارک کهن و استنباط علمی. بازماندههای آن زبان در مآخذ آذری نام داشت. پیش از همه سیّد احمد کسروی آن نمونههای گویشی فارسی را به جهانیان شناسانیده بود.
مطالعات مرتضوی در این زمینه نخست مقالههایی بود که در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز نشر شده بود و سپس به درخواست دکتر محمود افشار در جامۀ یک کتاب مستقل به نام زبان دیرین آذربایجان دو بار انتشار یافت. مرتضوی در مقدمۀ هریک از آن دو چاپ آنچه را دربایست میبود از باطن وطنپرستانۀ خود بر صفحۀ کاغذ بیرون ریخت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۱۵۴۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار (جلد دوازدهم)
این مجلد دربردارندۀ خاطرات روزانۀ ناصرالدّینشاه از جمادیالثانی ۱۳۰۱ تا ربیعالثانی ۱۳۰۳ق است. شرح سفر یکماهه به شهرستانک تا سیاهبیشه، سفرهای کوتاه به اطراف شهر تهران، گزارشهای متنوع از وضع آب و هوا و شکارهای مختلف، و اجرای مراسمات ملی و مذهبی از جمله مطالب متنوع موجود در این مجلد است.
[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار: از جمادیالثانی ۱۳۰۱ تا ربیعالثانی ۱۳۰۳ (جلد دوازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
علاقهمندان میتوانند از نهم تا بیست و چهارم تیرماه، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار (جلد دوازدهم)
این مجلد دربردارندۀ خاطرات روزانۀ ناصرالدّینشاه از جمادیالثانی ۱۳۰۱ تا ربیعالثانی ۱۳۰۳ق است. شرح سفر یکماهه به شهرستانک تا سیاهبیشه، سفرهای کوتاه به اطراف شهر تهران، گزارشهای متنوع از وضع آب و هوا و شکارهای مختلف، و اجرای مراسمات ملی و مذهبی از جمله مطالب متنوع موجود در این مجلد است.
[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّینشاه قاجار: از جمادیالثانی ۱۳۰۱ تا ربیعالثانی ۱۳۰۳ (جلد دوازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
علاقهمندان میتوانند از نهم تا بیست و چهارم تیرماه، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
رسالت شاعر
شعر باید برای جامعه مفید و شاعر خدمتگزار وطن باشد. شاعر باید با گفتار خود وطنپرستی، جامعهدوستی و صفات خوب شهامت، آزادیخواهی و نظایر آنها را ترویج و تقویت کند و صفات بد را نکوهش نماید. شاعر باید با اشعار خود جامعهدوستی را جانشین شخصپرستی نماید. چنین شاعرانی میتوانند بعد از مرگشان عنوان شاعر ملی از طرف ملت خود کسب نمایند، نه این که خود در زمان حیات این لقبها را روی خود بگذارند.»
دکتر محمود افشار، «رسالت شاعر و ایدهآل ملی»، به نقل از:
[گفتار ادبی، نگارش دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۸، کتاب اول، ص ۴۰۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
شعر باید برای جامعه مفید و شاعر خدمتگزار وطن باشد. شاعر باید با گفتار خود وطنپرستی، جامعهدوستی و صفات خوب شهامت، آزادیخواهی و نظایر آنها را ترویج و تقویت کند و صفات بد را نکوهش نماید. شاعر باید با اشعار خود جامعهدوستی را جانشین شخصپرستی نماید. چنین شاعرانی میتوانند بعد از مرگشان عنوان شاعر ملی از طرف ملت خود کسب نمایند، نه این که خود در زمان حیات این لقبها را روی خود بگذارند.»
دکتر محمود افشار، «رسالت شاعر و ایدهآل ملی»، به نقل از:
[گفتار ادبی، نگارش دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۸، کتاب اول، ص ۴۰۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
ایران را چرا باید دوست داشت؟
به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیّت را دارد. چنانکه امروز هم با آنکه تازه از یکی از دورههای تاریکی تاریخ ایران بیرون آمدهایم، معهذا آثار استعداد ایرانی ظاهر است و میتوان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر همقدم شود و در این موقع که به نظر میرسد تمدّنهای مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدّن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایّام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود. پس ما ایرانیها حق داریم که وطنپرست و ملّتدوست باشیم، چنانکه از خارجیان هر کس درست به احوال این قوم برخورده، تصدیق کرده است که وجودش در عالم انسانیّت مفید بوده و هست و نسبت به ملّت و مملکت ما اظهار مهر و ملاطفت نموده و ما قدر آن مهربانیها را میشناسیم و منظور میداریم.
آخرین عقیدهای که میخواهم اظهار کنم، این است که چون وطنپرستی و ملّتدوستی البتّه لوازمی دارد که هر کس باید به قدر قوّه به آن قیام نماید، در نظر من نخستین لوازم آن این است که شخص در ادای آن وظایف انسانیّت که موجب عزّت و حرمت ملّتش میشود، کوتاهی ننماید و اگر استعدادش در انجام این وظیفه سرشار نباشد، لااقل در تجلیل و تکریم کسانی که استعداد را داشته و به کار انداختهاند، بکوشد.
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیّت را دارد. چنانکه امروز هم با آنکه تازه از یکی از دورههای تاریکی تاریخ ایران بیرون آمدهایم، معهذا آثار استعداد ایرانی ظاهر است و میتوان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر همقدم شود و در این موقع که به نظر میرسد تمدّنهای مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدّن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایّام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود. پس ما ایرانیها حق داریم که وطنپرست و ملّتدوست باشیم، چنانکه از خارجیان هر کس درست به احوال این قوم برخورده، تصدیق کرده است که وجودش در عالم انسانیّت مفید بوده و هست و نسبت به ملّت و مملکت ما اظهار مهر و ملاطفت نموده و ما قدر آن مهربانیها را میشناسیم و منظور میداریم.
آخرین عقیدهای که میخواهم اظهار کنم، این است که چون وطنپرستی و ملّتدوستی البتّه لوازمی دارد که هر کس باید به قدر قوّه به آن قیام نماید، در نظر من نخستین لوازم آن این است که شخص در ادای آن وظایف انسانیّت که موجب عزّت و حرمت ملّتش میشود، کوتاهی ننماید و اگر استعدادش در انجام این وظیفه سرشار نباشد، لااقل در تجلیل و تکریم کسانی که استعداد را داشته و به کار انداختهاند، بکوشد.
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
با دریغ مرتضی کاخی شاعر و پژوهشگر ادبی درگذشت.
کاخی در باغ سلطانی تربت حیدریه به دنیا آمد. شهرت او بیشتر به سبب پژوهش در شعر معاصر فارسی و چاپ مجموعههایی از برگزیدۀ شعر سخنوران نامور این زبان بود که از آن جمله میتوان به روشنتر از خاموشی: برگزیدۀ شعر امروز ایران و قدر مجموعۀ گل: برگزیدهای از غزل فارسی از آغاز تا امروز اشاره کرد. باغ بیبرگی (یادنامۀ مهدی اخوان ثالث)، این کوزهگر دهر: گزیدۀ رباعی از آغاز تا امروز، صدای حیرت بیدار: گفتوگوهای مهدی اخوان ثالث، گفتوگوی شاعران: مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، م. آزاد تهرانی و شیوۀ نگارش از دیگر کتابهای اوست.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت زندهیاد مرتضی کاخی را به خانوادۀ محترم ایشان و دوستداران شعر و ادب فارسی تسلیت میگوید. یادش گرامی باد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
کاخی در باغ سلطانی تربت حیدریه به دنیا آمد. شهرت او بیشتر به سبب پژوهش در شعر معاصر فارسی و چاپ مجموعههایی از برگزیدۀ شعر سخنوران نامور این زبان بود که از آن جمله میتوان به روشنتر از خاموشی: برگزیدۀ شعر امروز ایران و قدر مجموعۀ گل: برگزیدهای از غزل فارسی از آغاز تا امروز اشاره کرد. باغ بیبرگی (یادنامۀ مهدی اخوان ثالث)، این کوزهگر دهر: گزیدۀ رباعی از آغاز تا امروز، صدای حیرت بیدار: گفتوگوهای مهدی اخوان ثالث، گفتوگوی شاعران: مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، م. آزاد تهرانی و شیوۀ نگارش از دیگر کتابهای اوست.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت زندهیاد مرتضی کاخی را به خانوادۀ محترم ایشان و دوستداران شعر و ادب فارسی تسلیت میگوید. یادش گرامی باد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
وطنپرستی حقیقی
در کشور ما یک نوع وطنپرستی کاذب هم دیده میشود (یا به وجود آوردهاند) و گاهی به صورت نوعی خودپسندی ملی جلوهگر شده است. وطنپرستی حقیقی آن است که هرکس عیبهای ملت و کشور خود را بداند و به قصد اصلاح بازگوید نه بهمنظور ایجاد عقدۀ حقارت. اما همانقدر که عقدۀ حقارت بد است، عقدۀ خودستایی و خودبزرگنمایی بیجا هم که اغفالکننده و خوابآلودکنندۀ ملت است بد میباشد. وطنپرست گاهی در نظرها آنچنان کسی است که از هر چیز در ایران است تعریف کند و همهچیز کشور را مهمتر از هر جای دیگر بداند. غالباً میشنویم و در جراید میخوانیم بزرگترین کارخانه یا بزرگترین سد یا بزرگترین ... را در دنیا یا خاورمیانه داریم، درصورتیکه اگر با دقت رسیدگی کنیم شاید چنین نباشد. ما باید در این قبیل امور همان روشی را پیش بگیریم که ملل بزرگ دنیا دارند نه نودولتان ... معتقدم که باید با سیاست استعماری در ادبیات مبارزه کرد. باید تا سرحد امکان و با اندازهگیری عاقلانه همۀ حقایق را گفت و نوشت تا معایب و نقائص رفع و اصلاح شود. در عین حال باید ملت را به گذشتۀ افتخارآمیز خود متوجه کرد و به آیندۀ امیدبخش نه یأسانگیز نوید داد، اما نه به نحو مبالغتآمیز و بر خلاف حقیقت.
[گنجینۀ مقالات، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۵۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
در کشور ما یک نوع وطنپرستی کاذب هم دیده میشود (یا به وجود آوردهاند) و گاهی به صورت نوعی خودپسندی ملی جلوهگر شده است. وطنپرستی حقیقی آن است که هرکس عیبهای ملت و کشور خود را بداند و به قصد اصلاح بازگوید نه بهمنظور ایجاد عقدۀ حقارت. اما همانقدر که عقدۀ حقارت بد است، عقدۀ خودستایی و خودبزرگنمایی بیجا هم که اغفالکننده و خوابآلودکنندۀ ملت است بد میباشد. وطنپرست گاهی در نظرها آنچنان کسی است که از هر چیز در ایران است تعریف کند و همهچیز کشور را مهمتر از هر جای دیگر بداند. غالباً میشنویم و در جراید میخوانیم بزرگترین کارخانه یا بزرگترین سد یا بزرگترین ... را در دنیا یا خاورمیانه داریم، درصورتیکه اگر با دقت رسیدگی کنیم شاید چنین نباشد. ما باید در این قبیل امور همان روشی را پیش بگیریم که ملل بزرگ دنیا دارند نه نودولتان ... معتقدم که باید با سیاست استعماری در ادبیات مبارزه کرد. باید تا سرحد امکان و با اندازهگیری عاقلانه همۀ حقایق را گفت و نوشت تا معایب و نقائص رفع و اصلاح شود. در عین حال باید ملت را به گذشتۀ افتخارآمیز خود متوجه کرد و به آیندۀ امیدبخش نه یأسانگیز نوید داد، اما نه به نحو مبالغتآمیز و بر خلاف حقیقت.
[گنجینۀ مقالات، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۵۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
به گمان من وطنپرستی راستین بیش از همه این است که هر کس در هر کاری که هست به مقتضای آن وفا کند و داد آن را بدهد. اگر پزشک است صمیمانه در درمان بیماران بکوشد. اگر معلّم است همه در بند تربیت شاگردان خود باشد. اگر کارمند اداره است خود را خادم مردم بداند. اگر در کار سیاست است بهبود حال مردم و مصالح راستین کشور را راهنمای گفتار و کردار خود قرار دهد و اگر سرباز یا فرمانده است خود را برای دفاع آماده بدارد و از دشمن نگریزد. این اصلی است که اگر رعایت شود و به تربیت در ضمیرها خانه بگیرد، مردم را از جنگ و ویرانیها و مصائب آن در امان نگاه خواهد داشت.
وطنپرستی راستین و خدمت به جامعهای که ما را پرورده است این است، فراتر از این کسی که وطن خود را بهراستی دوست دارد در آبادانی آن میکوشد، اگر بتواند به علم و فرهنگ و ادب آن خدمت میکند و هم غافل نمیماند که آسایش او به آسایش دیگران وابسته است، عواطفی هست که برتر از علاقههای شخصی و ملّی است. راستی و خیرخواهی و ترحّم و آنچه آدمیت و انسانیت خوانده میشود از این گونه است.
مطلوب آن است که نخست ریای وطنپرستی به معنی رایج آن را بشناسیم و زیان آن را دریابیم. دیگر آنکه کوشش ما همه برای آماده کردن ذهنها برای دفاع از خود باشد نه هجوم و دستبرد به دیگران. سوم آنکه در عین آنکه در حفظ آب و خاک و فرهنگ خود و ذخایر و مفاخر ملّی میکوشیم از این نکته غافل نمانیم که اگر ملّتپرستی مرحلۀ پیشرفتهتری از قبیلهپرستی و کشمکشهای عشیرهای است، جهاندوستی نیز مرحلۀ تکاملیافتهای از وطنپرستی است. میتوان آن را ترویج کرد و عشق آن را در دلها نشاند و امیدوار بود که کوششهای آغازین در راه این هدف روزی پیروز شود و رنج جنگ و زیان ستیزه و کشتار بهتدریج از میان برخیزد.
[احسان یارشاطر، «وطنپرستی»، ایرانشناسی، سال ۵، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲، ۱۴-۱۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
وطنپرستی راستین و خدمت به جامعهای که ما را پرورده است این است، فراتر از این کسی که وطن خود را بهراستی دوست دارد در آبادانی آن میکوشد، اگر بتواند به علم و فرهنگ و ادب آن خدمت میکند و هم غافل نمیماند که آسایش او به آسایش دیگران وابسته است، عواطفی هست که برتر از علاقههای شخصی و ملّی است. راستی و خیرخواهی و ترحّم و آنچه آدمیت و انسانیت خوانده میشود از این گونه است.
مطلوب آن است که نخست ریای وطنپرستی به معنی رایج آن را بشناسیم و زیان آن را دریابیم. دیگر آنکه کوشش ما همه برای آماده کردن ذهنها برای دفاع از خود باشد نه هجوم و دستبرد به دیگران. سوم آنکه در عین آنکه در حفظ آب و خاک و فرهنگ خود و ذخایر و مفاخر ملّی میکوشیم از این نکته غافل نمانیم که اگر ملّتپرستی مرحلۀ پیشرفتهتری از قبیلهپرستی و کشمکشهای عشیرهای است، جهاندوستی نیز مرحلۀ تکاملیافتهای از وطنپرستی است. میتوان آن را ترویج کرد و عشق آن را در دلها نشاند و امیدوار بود که کوششهای آغازین در راه این هدف روزی پیروز شود و رنج جنگ و زیان ستیزه و کشتار بهتدریج از میان برخیزد.
[احسان یارشاطر، «وطنپرستی»، ایرانشناسی، سال ۵، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲، ۱۴-۱۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
سیزدهم تیرماه زادروز محمدعلی فروغی
وطنپرستی و ملّتدوستی ایرانیان
از ایرانیان هر وقت فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و جبراً و اختیاراً به ممالک دیگر مهاجرت کردهاند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بودهاند. چنانکه میتوان گفت در همۀ ممالک مجاور ایران آثار تمدن و آبادی کلاً یا بعضاً از نتایج وجود ایرانیان است. مردم ممالک وسیعۀ هندوستان اگر انصاف دهند میتوانند بهترین شاهد این مدعا باشند که تأثیرات ایرانیان اسلامی در آن مملکت آشکار است و قابل انکار نیست. مقام ایرانیهای باستانی نیز در هندوستان حاجت به شرح و بیان ندارد که جماعت پارسیان که بازماندگان آن قوم شریفاند امروز در آن سرزمین چه مقام ارجمند در همۀ رشتههای خصایص انسانیت دارند و چگونه نام ایرانی را در میان اقوام و فرق بیشمار آن دیار محترم نگاه داشته و مایۀ سرفرازی ما میباشند.
از ذکر این جملات مقصود رجزخوانی نیست، بلکه غرض این است که به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیت را دارد. چنانکه امروز هم آثار استعداد ایرانی ظاهر است و میتوان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر همقدم شود و در این موقع که به نظر میرسد تمدنهای مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود؛ پس ما ایرانیها حق داریم وطنپرست و ملّتدوست باشیم.
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۴-۲۵۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
وطنپرستی و ملّتدوستی ایرانیان
از ایرانیان هر وقت فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و جبراً و اختیاراً به ممالک دیگر مهاجرت کردهاند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بودهاند. چنانکه میتوان گفت در همۀ ممالک مجاور ایران آثار تمدن و آبادی کلاً یا بعضاً از نتایج وجود ایرانیان است. مردم ممالک وسیعۀ هندوستان اگر انصاف دهند میتوانند بهترین شاهد این مدعا باشند که تأثیرات ایرانیان اسلامی در آن مملکت آشکار است و قابل انکار نیست. مقام ایرانیهای باستانی نیز در هندوستان حاجت به شرح و بیان ندارد که جماعت پارسیان که بازماندگان آن قوم شریفاند امروز در آن سرزمین چه مقام ارجمند در همۀ رشتههای خصایص انسانیت دارند و چگونه نام ایرانی را در میان اقوام و فرق بیشمار آن دیار محترم نگاه داشته و مایۀ سرفرازی ما میباشند.
از ذکر این جملات مقصود رجزخوانی نیست، بلکه غرض این است که به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیت را دارد. چنانکه امروز هم آثار استعداد ایرانی ظاهر است و میتوان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر همقدم شود و در این موقع که به نظر میرسد تمدنهای مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود؛ پس ما ایرانیها حق داریم وطنپرست و ملّتدوست باشیم.
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۴-۲۵۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
سیزدهم تیرماه سالروز درگذشت محمّد معین
معین میدید دوستان همسن و همکارش در پهنۀ سیاست و اجتماع و احراز مقامات اداری و کشوری به نام رسیدهاند و در طلب نان بیشتر به هر در میروند و آیندهای روشنتر را در افقهای تاریک سیاست و جامعه جستوجو میکنند، اما او دل بدان خوش کرده بود که بخواند و بنویسد و آنچه تازه مییابد بر برگهای کوچک یادداشت کند و برگهدانها را بیاکند و هرچند یک بار از دستهای از آنها مقالهای بپردازد. نوشتهای مفید و بدیع عرضه کند. نهال تشنۀ شوق و نامجویی را از آب نهاد خویش سرسبزی بدهد. چون به رنج و تعب و بیمدد و محبت بدین بخت بلند برآمده بود با دوستان که مینشست یله میداد و در «مبل» دراز میشد و سنگین صحبت میکرد. ناز بر فلک و فخر بر ستاره میکرد. ناچار دوستان میگفتند معین «عصاقورتداده» است، ولی معین به شوق علمجویی زنده بود. حیاتش آکنده بود بدین فضیلت.
معین هیچگاه دنیای پرنگار خودپرداختۀ خود را رها نکرد. روزی که بر خاک درافتاد و جهان تیره بر او چیره شد در همان اندیشه بود که سی سال پیش از آن بود.
دوران حیات علمی معین ثمربخش و اثرزای بود. او مقالات و کتب متعدد انتشار داد. آثارش از زمانی که با روش تحقیق اروپایی انس گرفت و مخصوصاً از موقعی که بر نوشتههای خارجی دست یافت موجب انعطاف نظر ایرانشناسان بدو شد.
معین به محضر مرحوم قزوینی نیز آمد و شد داشت، ولی به مناسبت آنکه در کار تدوین لغتنامه با مرحوم دهخدا همکاری میکرد بیش از هر کس با او مأنوس شده بود. دهخدا هم به موقع مرگ چون کسی را امینتر و لایقتر و دلسوزتر از معین نیافت وصیت کرد که معین به کار لغتنامه بپردازد.
معین شیفتۀ کار بود و مخصوصاً به کار لغت علاقهمندی مخصوص داشت. الحق در این زمینه تبحّر و بصیرتی پیدا کرد. توانست همزمان با ادامۀ انتشار لغتنامه به تصحیح و نشر برهان قاطع و نیز تألیف فرهنگ فارسی بپردازد.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۳۹۸-۳۹۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
معین میدید دوستان همسن و همکارش در پهنۀ سیاست و اجتماع و احراز مقامات اداری و کشوری به نام رسیدهاند و در طلب نان بیشتر به هر در میروند و آیندهای روشنتر را در افقهای تاریک سیاست و جامعه جستوجو میکنند، اما او دل بدان خوش کرده بود که بخواند و بنویسد و آنچه تازه مییابد بر برگهای کوچک یادداشت کند و برگهدانها را بیاکند و هرچند یک بار از دستهای از آنها مقالهای بپردازد. نوشتهای مفید و بدیع عرضه کند. نهال تشنۀ شوق و نامجویی را از آب نهاد خویش سرسبزی بدهد. چون به رنج و تعب و بیمدد و محبت بدین بخت بلند برآمده بود با دوستان که مینشست یله میداد و در «مبل» دراز میشد و سنگین صحبت میکرد. ناز بر فلک و فخر بر ستاره میکرد. ناچار دوستان میگفتند معین «عصاقورتداده» است، ولی معین به شوق علمجویی زنده بود. حیاتش آکنده بود بدین فضیلت.
معین هیچگاه دنیای پرنگار خودپرداختۀ خود را رها نکرد. روزی که بر خاک درافتاد و جهان تیره بر او چیره شد در همان اندیشه بود که سی سال پیش از آن بود.
دوران حیات علمی معین ثمربخش و اثرزای بود. او مقالات و کتب متعدد انتشار داد. آثارش از زمانی که با روش تحقیق اروپایی انس گرفت و مخصوصاً از موقعی که بر نوشتههای خارجی دست یافت موجب انعطاف نظر ایرانشناسان بدو شد.
معین به محضر مرحوم قزوینی نیز آمد و شد داشت، ولی به مناسبت آنکه در کار تدوین لغتنامه با مرحوم دهخدا همکاری میکرد بیش از هر کس با او مأنوس شده بود. دهخدا هم به موقع مرگ چون کسی را امینتر و لایقتر و دلسوزتر از معین نیافت وصیت کرد که معین به کار لغتنامه بپردازد.
معین شیفتۀ کار بود و مخصوصاً به کار لغت علاقهمندی مخصوص داشت. الحق در این زمینه تبحّر و بصیرتی پیدا کرد. توانست همزمان با ادامۀ انتشار لغتنامه به تصحیح و نشر برهان قاطع و نیز تألیف فرهنگ فارسی بپردازد.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۳۹۸-۳۹۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
رشحات عین الحیات
رشحات عین الحیات تألیف علی بن حسین واعظ کاشفی، ادیب و واعظ معروف هرات در نیمۀ دوم قرن نهم و نیمۀ اوّل قرن دهم هجری است. این اثر در شرححال، مناقب و معارف خواجگان طریقۀ نقشبندیه بهویژه خواجه عبیداللّه احرار (وفات ۸۹۵ق) نوشته شده است. مؤلف که در دو نوبت در سالهای ۸۸۹ و ۸۹۳ق در خدمت خواجه احرار بوده، هر چه از او دیده و شنیده، در این کتاب آورده است. بدین لحاظ این اثر جزو منابع دست اوّل دربارۀ خواجه احرار به شمار میرود.
[رشحات عین الحیات، فخرالدّین علی صفی کاشفی سبزواری، تصحیح و تحقیق عارف نوشاهی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۴]
علاقهمندان میتوانند از شانزدهم تا بیست و نهم تیرماه، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
رشحات عین الحیات
رشحات عین الحیات تألیف علی بن حسین واعظ کاشفی، ادیب و واعظ معروف هرات در نیمۀ دوم قرن نهم و نیمۀ اوّل قرن دهم هجری است. این اثر در شرححال، مناقب و معارف خواجگان طریقۀ نقشبندیه بهویژه خواجه عبیداللّه احرار (وفات ۸۹۵ق) نوشته شده است. مؤلف که در دو نوبت در سالهای ۸۸۹ و ۸۹۳ق در خدمت خواجه احرار بوده، هر چه از او دیده و شنیده، در این کتاب آورده است. بدین لحاظ این اثر جزو منابع دست اوّل دربارۀ خواجه احرار به شمار میرود.
[رشحات عین الحیات، فخرالدّین علی صفی کاشفی سبزواری، تصحیح و تحقیق عارف نوشاهی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۴]
علاقهمندان میتوانند از شانزدهم تا بیست و نهم تیرماه، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
معاهدۀ فین کن اشتاین
ناپلئون میخواست اتحادی مثلث بین فرانسه، ترکیه، ایران و بر ضد روس تشکیل بدهد؛ از این رو ژنرال سباستیانی را به قسطنطنیه و چندین هیئت متوالی را به تهران فرستاد. ناپلئون خود از اتحاد با شاه ایران نه فقط عملیاتی بر ضد روسیه در قفقاز انتظار داشت بلکه علاوه بر آن و بهخصوص میخواست انگلستان را که خطرناکترین دشمنان او بودند در هندوستان سراسیمه کند. به همین سبب امپراتور فرانسه به اندازۀ شاه ایران آماده بود که با شاه ایران معاهدۀ فرانسه و ایران را منعقد کند. وی در چهارم ماه مۀ ۱۸۰۷ عهدنامۀ فین کن اشتاین را با سفیر کبیر ایران بست. او بر طبق این وسیله دیپلماسی تمامیت ارضی قلمروهای شاه ایران و از جمله گرجستان را ضمانت میکرد: میبایست تخلیۀ این کشور از روسها حصول پذیرد و بر اساس یک معاهدۀ صلح، استرداد قطعی آن به ایران تأیید شود. شاه از جانب خود متعهد میشد که علیه سپاهیان روس در قفقاز به نبرد پردازد و مناسبات خود را با انگلستان قطع کند و به آن اعلان جنگ بدهد و وارد جرگۀ محاصرۀ قارهای گردد.
از بخت بد این عهدنامه، ناپلئون پس از اندک زمانی به تزار الکساندر اول نزدیک شد. در ملاقات تیلسیت که مسئلۀ مشرق مورد بحث قرار گرفت، امپراتور اتحاد خود با ایران را به حساب نیاورد. از طرف دیگر ژنرال گاردان به تهران وارد شده و معاهدۀ فین کن اشتاین مورد تصویب فتحعلیشاه قرار گرفته بود، ولی معاهدۀ تیلسیت همه چیز را به مخاطره میافکند و نقشهها را نقش بر آب میکرد.
جنگ که عملاً چندی بود بین ایرانیان و روسیان قطع شده بود بار دگر درگرفت. ژنرال روسی مقدمات حمله به ایروان را فراهم آورد. عباسمیرزا ولیعهد بدین مناسبت به ناپلئون چنین نوشت: «وقتی عقاب صحرا در برابر خواب تسلیم میشود، قوش برای حفظ آرامش او سخت بیدار میماند و از آشفته کردن خواب او میپرهیزد و آنگاه که گرگ از گرسنگی شدید رنج میبرد به شیر نزدیک نمیشود. با این وصف مارشال گودوویچ به ناگاه به ایروان حمله برده است».
خلاصۀ کلام مخاصمات درمیگیرد، ایروان محاصره میشود. نخجوان تصرف میگردد. به علاوه روسها در دریای خزر ناوگانی تدارک میبینند تا به سواحل ایران تاخت آورند. دیگر نمیتوان به کمک فرانسویان دل بست. تهران سخت دچار تشویش و حیرت میگردد. با وجود این به تنهایی خود را از چنگ این مشکلات وحشتانگیز میرهاند. پادگان ایروان حملات روسیان را پیروزمندانه دفع میکند و تلفاتی سنگین بر آنان وارد میآورد و آنان را ناگریز میسازد تا دست از محاصره بردارند. روسها خود را به تفلیس میرسانند و عقب مینشینند. رسیدن فصل زمستان عملیات جنگی را متوقف میکند.
[سیاست اروپا در ایران، دکتر محمود افشار، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، چاپ سوم ۱۴۰۲، ص ۵۳-۵۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
ناپلئون میخواست اتحادی مثلث بین فرانسه، ترکیه، ایران و بر ضد روس تشکیل بدهد؛ از این رو ژنرال سباستیانی را به قسطنطنیه و چندین هیئت متوالی را به تهران فرستاد. ناپلئون خود از اتحاد با شاه ایران نه فقط عملیاتی بر ضد روسیه در قفقاز انتظار داشت بلکه علاوه بر آن و بهخصوص میخواست انگلستان را که خطرناکترین دشمنان او بودند در هندوستان سراسیمه کند. به همین سبب امپراتور فرانسه به اندازۀ شاه ایران آماده بود که با شاه ایران معاهدۀ فرانسه و ایران را منعقد کند. وی در چهارم ماه مۀ ۱۸۰۷ عهدنامۀ فین کن اشتاین را با سفیر کبیر ایران بست. او بر طبق این وسیله دیپلماسی تمامیت ارضی قلمروهای شاه ایران و از جمله گرجستان را ضمانت میکرد: میبایست تخلیۀ این کشور از روسها حصول پذیرد و بر اساس یک معاهدۀ صلح، استرداد قطعی آن به ایران تأیید شود. شاه از جانب خود متعهد میشد که علیه سپاهیان روس در قفقاز به نبرد پردازد و مناسبات خود را با انگلستان قطع کند و به آن اعلان جنگ بدهد و وارد جرگۀ محاصرۀ قارهای گردد.
از بخت بد این عهدنامه، ناپلئون پس از اندک زمانی به تزار الکساندر اول نزدیک شد. در ملاقات تیلسیت که مسئلۀ مشرق مورد بحث قرار گرفت، امپراتور اتحاد خود با ایران را به حساب نیاورد. از طرف دیگر ژنرال گاردان به تهران وارد شده و معاهدۀ فین کن اشتاین مورد تصویب فتحعلیشاه قرار گرفته بود، ولی معاهدۀ تیلسیت همه چیز را به مخاطره میافکند و نقشهها را نقش بر آب میکرد.
جنگ که عملاً چندی بود بین ایرانیان و روسیان قطع شده بود بار دگر درگرفت. ژنرال روسی مقدمات حمله به ایروان را فراهم آورد. عباسمیرزا ولیعهد بدین مناسبت به ناپلئون چنین نوشت: «وقتی عقاب صحرا در برابر خواب تسلیم میشود، قوش برای حفظ آرامش او سخت بیدار میماند و از آشفته کردن خواب او میپرهیزد و آنگاه که گرگ از گرسنگی شدید رنج میبرد به شیر نزدیک نمیشود. با این وصف مارشال گودوویچ به ناگاه به ایروان حمله برده است».
خلاصۀ کلام مخاصمات درمیگیرد، ایروان محاصره میشود. نخجوان تصرف میگردد. به علاوه روسها در دریای خزر ناوگانی تدارک میبینند تا به سواحل ایران تاخت آورند. دیگر نمیتوان به کمک فرانسویان دل بست. تهران سخت دچار تشویش و حیرت میگردد. با وجود این به تنهایی خود را از چنگ این مشکلات وحشتانگیز میرهاند. پادگان ایروان حملات روسیان را پیروزمندانه دفع میکند و تلفاتی سنگین بر آنان وارد میآورد و آنان را ناگریز میسازد تا دست از محاصره بردارند. روسها خود را به تفلیس میرسانند و عقب مینشینند. رسیدن فصل زمستان عملیات جنگی را متوقف میکند.
[سیاست اروپا در ایران، دکتر محمود افشار، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، چاپ سوم ۱۴۰۲، ص ۵۳-۵۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
هجدهم تیرماه سالروز درگذشت مهدی آذر یزدی
با درگذشت مهدی آذر یزدی به یاد سالی افتادم که ایشان از یزد کوچ کرده و به تهران آمده بود و چون در شهر خود به کسب کتابفروشی آشنا شده بود نزد محمّدحسن علمی صاحب چاپخانه و کتابفروشی علمی به کار غلطگیری و کارهای کتابفروشی اشتغال یافته بود و چون صاحب قلم و انشای پاک و پاکیزهای بود مسئول نشریهای شد که مؤسسۀ علمی به توصیۀ اهل بصیرت به نام مجموعۀ راهنمای کتاب برای تبلیغ انتشارات خود و نشر مطالب فرهنگی منتشر ساخت. ولی بیش از دو شماره دوام نیافت. آن قدر که به یاد میآورم علیاکبر کسمایی هم در آن با آذر همکاری داشت یا بالعکس.
آذر هیچ تعلقی در زندگی برای خود ایجاد نکرد. خانه نداشت. زن و بچه نداشت. روزها را در مطبعهها میچرخید و غروبها به حاشیۀ خیابانهایی میآمد که کتابفروشیها در آنجا بودند، آن روزگاران خیابانهای ناصرخسرو و شاهآباد و حول و حوش میدان مخبرالدّوله و البته بعدها در ضلع جنوبی خیابان شاهرضا (نزدیک دانشگاه) نیز دیده میشد. از این کتابفروشی بیرون میآمد و به کتابفروشی بعدی سر میکشید. بیتاب دیدن کتاب تازه بود.
انس آذر یزدی با کتابهای قدیمی بود. به مولانا سرسپردگی داشت. پنجاه سال پیش فهمیده بود که چون فرائد الادب در مدارس درس گفته نمیشود نوجوانان با ادبیات دیرینه دیرآشنایند و به خواندن شعر و نثر قدیم دلبستگی ندارند. پیش خود دریافته بود اگر نوشتههای سنگین و ثقیل پیشینیان از دشواریها و قلمبهگوییها پیراسته شود میتوان کودکان و نوجوانها را تا حدی متوجه ساخت که در متون گذشته، هم اندیشه و هم داستانهای دلپسند هست. پس روی آورد به آسانسازی بعضی از آثار گذشته. در این زمینه پیشرفت کرد تا به جایی که جایزههایی دریافت کرد.
آذر پنجاه سالی را در تهران زندگی میکرد. عاقبت چون تنها میبود و خسته و آزرده، به خرمشاه یزد که زادگاهش بود پناه جست. خرمشاه آبادی نامآوری است چندان که نامش بر یکی از کتابهای پورداود گذاشته شده است. چند سالی را آنجا بود و هماره مورد احترام مردم یزد. تا اینکه پایان عمر از آنجا به کرج آمد و درگذشت.
او از دوستان خوب روزگار جوانی در قلمرو کتاب و فرهنگ بود. همه همسالان فرهنگدوست آن دوران (مانند مرتضی کیوان، محمّدجعفر محجوب، عبدالحسین زرینکوب) با آذر دوستی داشتند. چون کارساز و مساعد و دلچسب بود. سال ۱۳۰۱ زاده شد و ۱۸ تیر ۱۳۸۸ درگذشت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۵۰۱-۱۵۰۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
با درگذشت مهدی آذر یزدی به یاد سالی افتادم که ایشان از یزد کوچ کرده و به تهران آمده بود و چون در شهر خود به کسب کتابفروشی آشنا شده بود نزد محمّدحسن علمی صاحب چاپخانه و کتابفروشی علمی به کار غلطگیری و کارهای کتابفروشی اشتغال یافته بود و چون صاحب قلم و انشای پاک و پاکیزهای بود مسئول نشریهای شد که مؤسسۀ علمی به توصیۀ اهل بصیرت به نام مجموعۀ راهنمای کتاب برای تبلیغ انتشارات خود و نشر مطالب فرهنگی منتشر ساخت. ولی بیش از دو شماره دوام نیافت. آن قدر که به یاد میآورم علیاکبر کسمایی هم در آن با آذر همکاری داشت یا بالعکس.
آذر هیچ تعلقی در زندگی برای خود ایجاد نکرد. خانه نداشت. زن و بچه نداشت. روزها را در مطبعهها میچرخید و غروبها به حاشیۀ خیابانهایی میآمد که کتابفروشیها در آنجا بودند، آن روزگاران خیابانهای ناصرخسرو و شاهآباد و حول و حوش میدان مخبرالدّوله و البته بعدها در ضلع جنوبی خیابان شاهرضا (نزدیک دانشگاه) نیز دیده میشد. از این کتابفروشی بیرون میآمد و به کتابفروشی بعدی سر میکشید. بیتاب دیدن کتاب تازه بود.
انس آذر یزدی با کتابهای قدیمی بود. به مولانا سرسپردگی داشت. پنجاه سال پیش فهمیده بود که چون فرائد الادب در مدارس درس گفته نمیشود نوجوانان با ادبیات دیرینه دیرآشنایند و به خواندن شعر و نثر قدیم دلبستگی ندارند. پیش خود دریافته بود اگر نوشتههای سنگین و ثقیل پیشینیان از دشواریها و قلمبهگوییها پیراسته شود میتوان کودکان و نوجوانها را تا حدی متوجه ساخت که در متون گذشته، هم اندیشه و هم داستانهای دلپسند هست. پس روی آورد به آسانسازی بعضی از آثار گذشته. در این زمینه پیشرفت کرد تا به جایی که جایزههایی دریافت کرد.
آذر پنجاه سالی را در تهران زندگی میکرد. عاقبت چون تنها میبود و خسته و آزرده، به خرمشاه یزد که زادگاهش بود پناه جست. خرمشاه آبادی نامآوری است چندان که نامش بر یکی از کتابهای پورداود گذاشته شده است. چند سالی را آنجا بود و هماره مورد احترام مردم یزد. تا اینکه پایان عمر از آنجا به کرج آمد و درگذشت.
او از دوستان خوب روزگار جوانی در قلمرو کتاب و فرهنگ بود. همه همسالان فرهنگدوست آن دوران (مانند مرتضی کیوان، محمّدجعفر محجوب، عبدالحسین زرینکوب) با آذر دوستی داشتند. چون کارساز و مساعد و دلچسب بود. سال ۱۳۰۱ زاده شد و ۱۸ تیر ۱۳۸۸ درگذشت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۵۰۱-۱۵۰۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
جنگ بزرگ جهان رو به پایان میرود. افق سیاست کمکم روشن میشود. نسیم صبحگاهی میوزد. باید چشم خوابآلود ملت را باز کرد. گذشته گذشت. امروز نیز در گذر است. ماییم و آینده. پس باید در فکر آینده بود.
این همان کشور است که حملۀ اسکندر، هجوم عرب و فتنۀ مغول دیده و هنوز بعد از قرنها زنده است.
همان مرحلهست این بیابان دور
که گم شد درو لشکر سلم و تور
پُر دور نرویم، در جنگ گذشته سپاهیان روس و انگلیس و عثمانی هر یک قسمتی از ایران را متصرف [شدند] و آیندۀ آن روز ما تاریک بود. اما دولت عثمانی به جای اینکه ما را تجزیه کند خود تجزیه شد و یک معجزۀ سیاسی دولت تساری را واژگون و حکومت انقلابی را جایگزین کرد. سپاهیان روس از ایران رفتند. دولت شوروی قرارداد تقسیم ایران و کلیۀ عهود ظالمانه را به دست کرم و مروّت خود پاره کرد و سلسلههای سیاسی و اقتصادی که به پای ما پیچیده بودند باز شد. انگلیسیها کمکم خودشان رفتند .... پس روزگار پستی و بلندیها دارد. هیچ وقت نباید نومید بود.
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون صبح شد او بمرد و بیمار بزیست
تیر (Thiers) سیاستمدار و نویسندۀ فرانسوی میگوید: «در سیاست به هر چیز باید به دیدۀ جدی نگریست نه با نظر مصیبت و تأثر».
کشور ایران لیاقت ذاتی دارد و ملت ایرانی قابل زندگی است.
دکتر محمود افشار
اول مهرماه ۱۳۲۳
[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۶-۸ (شمارۀ اول، مهرماه ۱۳۲۳)]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
این همان کشور است که حملۀ اسکندر، هجوم عرب و فتنۀ مغول دیده و هنوز بعد از قرنها زنده است.
همان مرحلهست این بیابان دور
که گم شد درو لشکر سلم و تور
پُر دور نرویم، در جنگ گذشته سپاهیان روس و انگلیس و عثمانی هر یک قسمتی از ایران را متصرف [شدند] و آیندۀ آن روز ما تاریک بود. اما دولت عثمانی به جای اینکه ما را تجزیه کند خود تجزیه شد و یک معجزۀ سیاسی دولت تساری را واژگون و حکومت انقلابی را جایگزین کرد. سپاهیان روس از ایران رفتند. دولت شوروی قرارداد تقسیم ایران و کلیۀ عهود ظالمانه را به دست کرم و مروّت خود پاره کرد و سلسلههای سیاسی و اقتصادی که به پای ما پیچیده بودند باز شد. انگلیسیها کمکم خودشان رفتند .... پس روزگار پستی و بلندیها دارد. هیچ وقت نباید نومید بود.
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون صبح شد او بمرد و بیمار بزیست
تیر (Thiers) سیاستمدار و نویسندۀ فرانسوی میگوید: «در سیاست به هر چیز باید به دیدۀ جدی نگریست نه با نظر مصیبت و تأثر».
کشور ایران لیاقت ذاتی دارد و ملت ایرانی قابل زندگی است.
دکتر محمود افشار
اول مهرماه ۱۳۲۳
[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۶-۸ (شمارۀ اول، مهرماه ۱۳۲۳)]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بیستم تیرماه زادروز هانس دُبْرَن، ایرانشناس هلندی و منتخب چهاردهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
استاد دوبروین در فاصلۀ سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ به عنوان راهنمای ممتاز در بخش خاورمیانۀ موزۀ دولتی قومشناسی به کار مشغول شد. او از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۵ نخست استادیار و سپس به عنوان استاد ممتاز کرسیدار در بخش ایرانشناسی دانشگاه لایدن به کار پرداخت و خدمات فراوان و ارزندهای به زبان و فرهنگ ایران ارائه داد. استاد دوبروین در این سالها در کنار دروس فرهنگ و تاریخ و هنر و ادبیات پارسی، زبانهای دیگر چون کردی و پهلوی را که مورد توجه خاص او بودند، تدریس و دانشجویان را به فراگیری این زبانهای ایرانی تشویق میکرد.
استاد دوبروین کتابها و رسالههای گوناگونی در دانشنامههای اسلام، ایرانیکا، بریتانیکا و غیره در زمینههای فرهنگ گستردۀ ایرانزمین، از ادبیات گرفته تا فرهنگ و تاریخ هنر و ادیان و زبان به چاپ رسانده است. پژوهش گرانسنگ او در مورد حکیم سنایی که به فارسی برگردانده شده، مورد استقبال بینظیر فرهنگدوستان در ایران و خارج از ایران قرار گرفته است. این کتاب به نقش و مقام حکیم سنایی غزنوی در پهنۀ ادبیات فارسی میپردازد و تأثیر متقابل مذهب و ادبیات را در زندگی این شاعر تأثیرگذار فارسیزبان بررسی و تحلیل میکند.
حکیم اقلیم عشق عنوان فارسی این کتاب است که مرجع معتبری برای سناییشناسان و دوستداران ادبیات کهن فارسی است و نیز مشوق باارزشی برای ایرانشناسان جوان به پژوهش در مورد این شاعر مهم به شمار میآید.
علیاصغر سید غراب
[دفترچۀ چهاردهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، تهران، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۵، ص ۹-۱۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
استاد دوبروین در فاصلۀ سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ به عنوان راهنمای ممتاز در بخش خاورمیانۀ موزۀ دولتی قومشناسی به کار مشغول شد. او از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۵ نخست استادیار و سپس به عنوان استاد ممتاز کرسیدار در بخش ایرانشناسی دانشگاه لایدن به کار پرداخت و خدمات فراوان و ارزندهای به زبان و فرهنگ ایران ارائه داد. استاد دوبروین در این سالها در کنار دروس فرهنگ و تاریخ و هنر و ادبیات پارسی، زبانهای دیگر چون کردی و پهلوی را که مورد توجه خاص او بودند، تدریس و دانشجویان را به فراگیری این زبانهای ایرانی تشویق میکرد.
استاد دوبروین کتابها و رسالههای گوناگونی در دانشنامههای اسلام، ایرانیکا، بریتانیکا و غیره در زمینههای فرهنگ گستردۀ ایرانزمین، از ادبیات گرفته تا فرهنگ و تاریخ هنر و ادیان و زبان به چاپ رسانده است. پژوهش گرانسنگ او در مورد حکیم سنایی که به فارسی برگردانده شده، مورد استقبال بینظیر فرهنگدوستان در ایران و خارج از ایران قرار گرفته است. این کتاب به نقش و مقام حکیم سنایی غزنوی در پهنۀ ادبیات فارسی میپردازد و تأثیر متقابل مذهب و ادبیات را در زندگی این شاعر تأثیرگذار فارسیزبان بررسی و تحلیل میکند.
حکیم اقلیم عشق عنوان فارسی این کتاب است که مرجع معتبری برای سناییشناسان و دوستداران ادبیات کهن فارسی است و نیز مشوق باارزشی برای ایرانشناسان جوان به پژوهش در مورد این شاعر مهم به شمار میآید.
علیاصغر سید غراب
[دفترچۀ چهاردهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، تهران، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۵، ص ۹-۱۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
ای وطن، بوم و بر و برزنت آبادان باد
زندگانیّ شرفبخش تو جاویدان باد
زور بازوت وطنپروری مردان باد
رشتۀ کار تو در دست خردمندان باد
حرز ناموس تو را غیرت فرزندان باد
بینیازیت ز دوکان و هم از لردان باد
ای هوای خوش ایران و فضای دلکش
ای عزیز دل و جان، ای وطن مینووش
ای وطن، تا ز طبیعت به تو تمکین باشد
آفتاب تو طلاییوش و زرّین باشد
آسمان تو خوش و ساده و سیمین باشد
تا که در باغ و برت لاله و نسرین باشد
تا درختان تو را میوۀ شیرین باشد
کور در حسرت تو دیدۀ بدبین باشد
زآنهمه خون وطنجو که فروریخت به خاک
شاخۀ عزّت تو سر بکشد بر افلاک
م. یحیی
ارمغان، سال ۱، ش ۶ و ۷، شهریور و مهر ۱۲۹۹، ص ۱۸۸
[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
زندگانیّ شرفبخش تو جاویدان باد
زور بازوت وطنپروری مردان باد
رشتۀ کار تو در دست خردمندان باد
حرز ناموس تو را غیرت فرزندان باد
بینیازیت ز دوکان و هم از لردان باد
ای هوای خوش ایران و فضای دلکش
ای عزیز دل و جان، ای وطن مینووش
ای وطن، تا ز طبیعت به تو تمکین باشد
آفتاب تو طلاییوش و زرّین باشد
آسمان تو خوش و ساده و سیمین باشد
تا که در باغ و برت لاله و نسرین باشد
تا درختان تو را میوۀ شیرین باشد
کور در حسرت تو دیدۀ بدبین باشد
زآنهمه خون وطنجو که فروریخت به خاک
شاخۀ عزّت تو سر بکشد بر افلاک
م. یحیی
ارمغان، سال ۱، ش ۶ و ۷، شهریور و مهر ۱۲۹۹، ص ۱۸۸
[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بیستم تیرماه سالروز درگذشت عنایتالله رضا
گمان میرود گذاردن نام آذربایجان بر اران و شیروان در قفقاز بنا بر خواست و سیاست ترکان بوده است؛ زیرا ترکان که چند بار به آذربایجان ایران حمله بردند با وجود کشتار فراوان همواره مقاومت شدید مردم آذربایجان را برابر خود مشاهده کردند و بنا بر این قادر نبودند از راههای مستقیم مردم آذربایجان را به خود متمایل گردانند. از این رو طریق غیر مستقیم را در پیش گرفتند و در صدد برآمدند نخست قفقاز و آذربایجان را زیر نام واحد آذربایجان متحد گردانند و پس آنگاه دو سرزمین نامبرده را ضمیمۀ خاک خود کنند.
سیام اکتبر سال ۱۹۱۸ سپاهیان انگلیس به فرماندهی ژنرال تومسون شهر باکو را اشغال کردند و سپاه ترک را که در نخستین جنگ جهانی شکست یافته بود از آن سرزمین بیرون راندند، ولی دولت «جمهوری آذربایجان» که توسط مساواتیان تأسیس یافته بود، همچنان به رسمیت شناخته شد.
دولت مساوات حدود دو سال زیر عنوان «دولت جمهوری آذربایجان» بر اران و شیروان حکومت کرد و این وضع تا ۲۸ آوریل سال ۱۹۲۰ ادامه یافت. در این تاریخ واحدهای ارتش سرخ، شهر باکو را به تصرف آوردند و دولت مساواتیان را ساقط و بسیاری از سران حزب و دولت مذکور را دستگیر و اعدام کردند.
از همین تاریخ در باکو و پیرامون آن حکومت شوروی اعلام شد، ولی دولت جدید نیز نام «آذربایجان» را که پانتورکیستها بر سر اران و شیروان نهاده بودند همچنان باقی نگاه داشت.
بدین روال نام «آذربایجان» نخست از سوی مساواتیان بر بخشی از قفقاز گذارده شد و پس آنگاه از جانب اتحاد شوروی تأیید و تثبیت گردید.
[آذربایجان و ارّان (آلبانیای قفقاز)، دکتر عنایتالله رضا، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ص ۱۶۱-۱۶۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
گمان میرود گذاردن نام آذربایجان بر اران و شیروان در قفقاز بنا بر خواست و سیاست ترکان بوده است؛ زیرا ترکان که چند بار به آذربایجان ایران حمله بردند با وجود کشتار فراوان همواره مقاومت شدید مردم آذربایجان را برابر خود مشاهده کردند و بنا بر این قادر نبودند از راههای مستقیم مردم آذربایجان را به خود متمایل گردانند. از این رو طریق غیر مستقیم را در پیش گرفتند و در صدد برآمدند نخست قفقاز و آذربایجان را زیر نام واحد آذربایجان متحد گردانند و پس آنگاه دو سرزمین نامبرده را ضمیمۀ خاک خود کنند.
سیام اکتبر سال ۱۹۱۸ سپاهیان انگلیس به فرماندهی ژنرال تومسون شهر باکو را اشغال کردند و سپاه ترک را که در نخستین جنگ جهانی شکست یافته بود از آن سرزمین بیرون راندند، ولی دولت «جمهوری آذربایجان» که توسط مساواتیان تأسیس یافته بود، همچنان به رسمیت شناخته شد.
دولت مساوات حدود دو سال زیر عنوان «دولت جمهوری آذربایجان» بر اران و شیروان حکومت کرد و این وضع تا ۲۸ آوریل سال ۱۹۲۰ ادامه یافت. در این تاریخ واحدهای ارتش سرخ، شهر باکو را به تصرف آوردند و دولت مساواتیان را ساقط و بسیاری از سران حزب و دولت مذکور را دستگیر و اعدام کردند.
از همین تاریخ در باکو و پیرامون آن حکومت شوروی اعلام شد، ولی دولت جدید نیز نام «آذربایجان» را که پانتورکیستها بر سر اران و شیروان نهاده بودند همچنان باقی نگاه داشت.
بدین روال نام «آذربایجان» نخست از سوی مساواتیان بر بخشی از قفقاز گذارده شد و پس آنگاه از جانب اتحاد شوروی تأیید و تثبیت گردید.
[آذربایجان و ارّان (آلبانیای قفقاز)، دکتر عنایتالله رضا، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ص ۱۶۱-۱۶۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
ایران کنونی که وطن ماست تاریخ و جغرافیا برای ما ساخته است. مردمی که در این وطن مشترک (جغرافیایی - تاریخی) زندگی میکنند، موظف به نگهبانی و آبادی آن میباشند، مانند افراد یک خانه که باید خانۀ خود را با هم حفظ کنند و اگر کسی خواست به آن تجاوز کند دفاع نمایند.
تمامیت ارضی و وحدت ملی که از آنها صحبت میشود با همبستگی و هماهنگی اهل وطن میسر است. این وطن مشترک باید دارای منابع ثروت زمینی و معدنی و جمعیت کافی باسواد و بااستعداد باشد تا بتواند خود را اداره کند و در برابر هجومهای خارجی و فتنههای داخلی که بیشتر در اثر تحریکات خارجی و استعماری و استثماری صورت میگیرد مقاومت کند.
اگر از خاک آن قطعاتی بریده شود به تمامیت آن صدمه میرسد و کوچک میگردد و اگر میان مردم آن هماهنگی و وحدت نباشد خدشهپذیر میشود و همسایهها و استعمارگران کمکم آن را میبلعند و استثمار میکنند.
[افغاننامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۴۸-۲۴۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
تمامیت ارضی و وحدت ملی که از آنها صحبت میشود با همبستگی و هماهنگی اهل وطن میسر است. این وطن مشترک باید دارای منابع ثروت زمینی و معدنی و جمعیت کافی باسواد و بااستعداد باشد تا بتواند خود را اداره کند و در برابر هجومهای خارجی و فتنههای داخلی که بیشتر در اثر تحریکات خارجی و استعماری و استثماری صورت میگیرد مقاومت کند.
اگر از خاک آن قطعاتی بریده شود به تمامیت آن صدمه میرسد و کوچک میگردد و اگر میان مردم آن هماهنگی و وحدت نباشد خدشهپذیر میشود و همسایهها و استعمارگران کمکم آن را میبلعند و استثمار میکنند.
[افغاننامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۴۸-۲۴۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
سی مقاله
دربارۀ تمدن و فرهنگ ایران و سرزمینهای پیرامونی
این کتاب دربردارندۀ سی مقاله از علی صفری آققلعه است که بر اساس موضوع در شش بخش دستهبندی شده است: ۱. فنون، صنایع و ابزار در نگارههای دورۀ اسلامی ۲. نسخهشناسی و مباحث وابسته ۳. متنشناسی و تراجم ۴. تاریخ علوم دورۀ اسلامی ۵. استیفا و اسناد ۶. رسائل. این مقالات که پیشتر در نشریات مختلف به چاپ رسیده، اکنون با بازبینی، ویرایش و افزودههایی بازچاپ شده است.
[سی مقاله دربارۀ تمدن و فرهنگ ایران و سرزمینهای پیرامونی، علی صفری آققلعه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۴]
علاقهمندان میتوانند از بیست و یکم تیر تا یکم مرداد، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
سی مقاله
دربارۀ تمدن و فرهنگ ایران و سرزمینهای پیرامونی
این کتاب دربردارندۀ سی مقاله از علی صفری آققلعه است که بر اساس موضوع در شش بخش دستهبندی شده است: ۱. فنون، صنایع و ابزار در نگارههای دورۀ اسلامی ۲. نسخهشناسی و مباحث وابسته ۳. متنشناسی و تراجم ۴. تاریخ علوم دورۀ اسلامی ۵. استیفا و اسناد ۶. رسائل. این مقالات که پیشتر در نشریات مختلف به چاپ رسیده، اکنون با بازبینی، ویرایش و افزودههایی بازچاپ شده است.
[سی مقاله دربارۀ تمدن و فرهنگ ایران و سرزمینهای پیرامونی، علی صفری آققلعه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۴]
علاقهمندان میتوانند از بیست و یکم تیر تا یکم مرداد، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
ایران در شاهنامه
بعضی منتقدانِ محترمِ آذربایجانیِ شاهنامه معتقدند که کشور ایران در داستانهای شاهنامه حدود جغرافیاییِ معیّنی ندارد و یک سرزمین ذهنی و آرمانی است.
در شاهنامه از استانها و شهرهایی که نام آنها امروز و در جغرافیای معاصرِ ایران نیز آشناست از: آذرآبادگان (آذربایجان)، اسپهان (اصفهان)، پارس (فارس)، خراسان، کرمان، آمل، اردویل (اردبیل)، اهواز، دامغان، ری، زاول (زابل)، ساری، سرخس، سیراف، سیستان، شیراز، طالقان، طوس، قم، گرگان، گیلان، نشاپور (نیشابور)، نیمروز و همدان نام رفته است. این اسامی نشان میدهد که موقعیّت و مناطقِ ایران در شاهنامه عینی و معلوم و معیّن است و با دقّت در نامهای مذکور میتوان حدود آن را حدس زد. از سوی دیگر چون آبشخورِ بخش اصلی داستانهای شاهنامه از طریق شاهنامۀ ابومنصوری و برخی منابع دیگر به خداینامۀ پهلوی و دیگر مآخذِ پهلویِ دورۀ ساسانی میرسد قلمرو جغرافیایی ایران در بخش داستانی (حماسی- اساطیری) آن نیز تقریباً معادلِ محدودۀ ایران در روزگار ساسانیان است و با دقّت در نقشههای جغرافیای تاریخی ایران ساسانی میتوان از وسعت و حدودِ عینی ایران شاهنامه آگاه شد.
[آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی دربارۀ جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارسالۀ شاهنامه در آذربایجان، دکتر سجاد آیدنلو، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص ۶۲۱]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بعضی منتقدانِ محترمِ آذربایجانیِ شاهنامه معتقدند که کشور ایران در داستانهای شاهنامه حدود جغرافیاییِ معیّنی ندارد و یک سرزمین ذهنی و آرمانی است.
در شاهنامه از استانها و شهرهایی که نام آنها امروز و در جغرافیای معاصرِ ایران نیز آشناست از: آذرآبادگان (آذربایجان)، اسپهان (اصفهان)، پارس (فارس)، خراسان، کرمان، آمل، اردویل (اردبیل)، اهواز، دامغان، ری، زاول (زابل)، ساری، سرخس، سیراف، سیستان، شیراز، طالقان، طوس، قم، گرگان، گیلان، نشاپور (نیشابور)، نیمروز و همدان نام رفته است. این اسامی نشان میدهد که موقعیّت و مناطقِ ایران در شاهنامه عینی و معلوم و معیّن است و با دقّت در نامهای مذکور میتوان حدود آن را حدس زد. از سوی دیگر چون آبشخورِ بخش اصلی داستانهای شاهنامه از طریق شاهنامۀ ابومنصوری و برخی منابع دیگر به خداینامۀ پهلوی و دیگر مآخذِ پهلویِ دورۀ ساسانی میرسد قلمرو جغرافیایی ایران در بخش داستانی (حماسی- اساطیری) آن نیز تقریباً معادلِ محدودۀ ایران در روزگار ساسانیان است و با دقّت در نقشههای جغرافیای تاریخی ایران ساسانی میتوان از وسعت و حدودِ عینی ایران شاهنامه آگاه شد.
[آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی دربارۀ جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارسالۀ شاهنامه در آذربایجان، دکتر سجاد آیدنلو، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص ۶۲۱]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
جلیس المشتاق
جلیس المشتاق منظومهای است در بحر متقارب و دارای ۷۸۰۰ بیت که سرایندهای ناشناس (احتمالاً علی حسینی) آن را در سال ۸۷۰ق برای شیرانشاه فرّخیسار، حکمران شروان، سروده است. این منظومه، که منشأ ایرانی و هندی دارد و شخصیتهایی از تمدّنهای ایران، چین، روم و هندوستان در آن نقشآفرینی میکنند، روایتی از چند قصّۀ کهن است که به شیوۀ داستان در داستان با موضوع مسخ و نسخ و تبدیل جسم شکل گرفته است. تصحیح این منظومه برای نخستین بار از روی دستنوشت منحصربهفرد آن (از اواخر قرن نهم) صورت پذیرفته است.
[جلیس المشتاق: منظومهای از قرن نهم هجری در مسخ و تبدیل ابدان، تصحیح و تحقیق دکتر مهدی ییلاقی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
علاقهمندان میتوانند از بیست و دوم تیر تا چهارم مرداد، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
جلیس المشتاق
جلیس المشتاق منظومهای است در بحر متقارب و دارای ۷۸۰۰ بیت که سرایندهای ناشناس (احتمالاً علی حسینی) آن را در سال ۸۷۰ق برای شیرانشاه فرّخیسار، حکمران شروان، سروده است. این منظومه، که منشأ ایرانی و هندی دارد و شخصیتهایی از تمدّنهای ایران، چین، روم و هندوستان در آن نقشآفرینی میکنند، روایتی از چند قصّۀ کهن است که به شیوۀ داستان در داستان با موضوع مسخ و نسخ و تبدیل جسم شکل گرفته است. تصحیح این منظومه برای نخستین بار از روی دستنوشت منحصربهفرد آن (از اواخر قرن نهم) صورت پذیرفته است.
[جلیس المشتاق: منظومهای از قرن نهم هجری در مسخ و تبدیل ابدان، تصحیح و تحقیق دکتر مهدی ییلاقی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
علاقهمندان میتوانند از بیست و دوم تیر تا چهارم مرداد، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.
نشانی:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation