Telegram Web Link
دفتر کار خانم ِسین_چلبی ، نوه بیست و دوم جلال الدین محمد مولوی در قونیه.
در تاریخ سه شنبه 19 آذرماه 1398، به نمایندگی از طرف مؤسسه علامه جعفری، دو تن از کارکنان به همراه برخی از علاقمندان اندیشه های مولوی از شهر قونیه، در دفتر کار ایشان حضور یافته، ضمن معرفی مرحوم علامه محمدتقی جعفری و مجموعه 15 جلدی تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، یکدوره از آن را به بنیاد مولانا هدیه کردند. خانم اِسین چلبی پس از تشکر از مهمانان ایرانی و ترکیه ای، از زحمات چندین ساله متفکرین ایرانی در جهت نشر و بسط اندیشه های مولوی قدردانی و برای علو درجات علامه جعفری طلب مغفرت کرد. لازم به ذکر است که علامه جعفری برای اولین بار در آبانماه 1355 و سپس در آذرماه 1375 به شهر قونیه سفر کرده و از مزار مولانا بازدید به عمل آورده است.
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

روزگارى كه در اين ديار (آذربايجان) قحطى بود، پدرم دوستى داشت كه نانوا بود.
.
در آن زمان، يك قرص نان اهميتي فراوان داشت. دوست پدرم به وى گفته بود: بيا در نانوايى من كار كن.
.
پدرم گفته بود: «اگر من بيايم آنجا كار كنم، وضعيت فردى كه آنجا كار میكند، چه خواهد شد؟
.
دوستش گفته بود: «خوب، با وجود شما، ديگر نيازى به وجود او در نانوايى نيست».
.
پدرم، مرحوم حاج كريم، گفته بود: «اگر من باعث شوم نان (معيشت) يك نفر قطع شود، ديگر انسان نيستم»! او درخواست دوستش را اجابت نكرده بود.

@Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

🌿 روایتی است از حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام که فرموده است :

لا یرد ملکوت الرب الاعلی من لم یولد مرتین ‌‌‏(کسیکه دوبار متولد نشود ، به ملکوت پروردگار اعلا وارد ‌‌‏نمیگردد) .

مقصود از تولد دوم انسان عبارت است از آغاز خودسازی اختیاری . توضیح اینکه تولد نخستین آدمی همان زاییده شدن طبیعی او است از پدر و مادر . انسان با این تولد نخستین از یک جریان جبر تکوینی عبور میکند و در میان انبوهی از قوانین طبیعت به حرکت طبیعی خود ادامه میدهد . انسان با این تولد و حرکت نه وارد منطقه ارزشها میشود و نه توانائی آشنائی با سطوح شفاف و ابعاد و اصول عالی انسان و طبیعت را دارا میباشد . ورود انسانها در منطقه مزبور و تحصیل توانائی آشنائی مذکور ، از موقعی شروع میشود که انسان شروع به خودسازی مینماید . این است تولد اختیاری و اینست آغاز من هستم و از همین موقع فصل ورود به ملکوت و مشاهده جمال و جلال الهی شروع میشود . از این هنگام حقیقت عدالت چهره ربانی خود را به انسان نشان میدهد و گذشت از لذایذ در راه پیشبرد حیات معقول انسانها ، طعم واقعی خود را قابل درک میسازد . آن نور الهی که در مباحث پیشین مطرح کرده بودیم از این افق سرمیکشد . بلی با ورود به این مرحله است که آدمی شایستگی رؤیت ملکوت جهان را دارا میشود و از ظواهر عالم خلقت به عظمت های عالم امر نفوذ پیدا میکند .

علامه جعفری رحمة الله علیه #تفسیر_نهج_البلاغه جلد ٨

💐ولادت حضرت مسیح علیه السلام مبارکباد💐


💠 Jesus Christ is quoted to have said: " s/he who is not born for the second time s/he will not enter the kingdom of heavens". By second birth Jesus refers to the beginning of voluntary self_building. Explanation: the first birth of man is human natural birth from a mother and a father. By this birth man embarks upon the path of evolutionary determinism and continues his natural movement via a mass of natural laws. By this birth and movement man neither enters the realm of values nor he ever acquires the ability to acquaint himself with the transparent layers and noble aspects and principles of man and nature. The entrance of human individuals into the mentioned realm and acquisition of this acquaintance begins when man starts to build himself. This is what we call it voluntary birth and by this, Jesus takes form. This is the very inception of the season of entering the kingdom of heavens and beholding divine beauty and majesty. Since then the truth of justice reveals its sacred face to man and avoiding carnal pleasures for the sake of pursuing intelligible life makes its real taste perceptible ... Yes, by entering this stage the becomes qualified to behold the kingdom of heavens and discovers majesties beneath the appearances.
M. T. J’afari , A commentary of Nahjulbalagheh, vol. 8
Merry Christmas



#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

🌿برای خودم دعا نمی کنم

💎سالها قبل كه منزل استاد جعفری در ميدان خراسان - خيابان خراسان، احتياج به تعمير كلى پيدا كرد، پدر بزرگ بنّايى را آوردند تا آنجا را تعمير كند. در حين كار، باران شدیدی شروع به باريدن گرفت و به ناچار بنّا كار را متوقف كرد و رو به پدر بزرگ كرد و گفت: «آقاى جعفرى، دعا كنيد كه باران قطع شود تا كار را ادامه دهيم». ايشان با خنده گفتند: من براى كار خودم هيچگاه دعا نمى كنم كه اين نعمت الهى قطع شود؛ شما كار را متوقف كن تا باران قطع شود و بعداً به كار مشغول شويد!

خاطره از #فریدصلواتی



#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

اين يك پديده قابل مشاهده حسى است كه يك انسانِ داراى حواس و مغز و روان معتدل، با ديدن چند قطره خون در سر و صورت يك مجروح، واقعاً ناراحت مى‌شود و آرزو مى‌كند اى كاش آن شخص مجروح نمى‌شد و سر و صورت او خونى نمى‌شد؛ در حالى كه در همه جوامع و در همه دوران‌ها، «تيمور لنگ»ها و «نرون»ها كه متأسفانه خيلى هم فراوانند، از به راه انداختن سيل‌هايى انبوه از خون مردم بى‌گناه به هيچ وجه احساس ناراحتى نمى‌كنند! شايد علت همين بوده است كه يكى از گردانندگان جنگ جهانى دوم گفته است: «اگر يك فرد انسانى بميرد، مصيبت و تراژدى است، اما اگر يك ميليون نفر بميرند، چيزى بيش از رشته‌اى از آمار و ارقام نيست ...» [ اين عبارات، از كتاب جهان مسلح ـ جهان گرسنه، نوشته ويلى برانت، در صفحه ۵۷ و ۵۸، به نقل از چرچيل آمده است.]


🌿جعفرى، محمدتقى، حكمت اصول سياسى اسلام (تفسير فرمان مالك اشتر)، ص ۲۶۳



#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

آيا انتقام واقعى از جانورانى انسان‌نما نظير : چنگيز، تيمور لنگ و نرون ـ كه متأسفانه گذرگاه تاريخ را با وجود نحس و پليدشان پر كرده‌اند، يك ضربه شمشير و يا يكى دو گلوله است كه به زندگى كثيف آنان خاتمه دهد، كه چه بسا حتى باعث راحتى آنان از بيمارى‌هاى جسمانى و يا روانى هم مى‌شود؟ آيا انتقام يك سلطه‌گر خون‌آشام كه خون هزاران و بلكه صدها هزار و گاهى ميليون‌ها انسان بى‌گناه را بر زمين مى‌ريزد، يك يا چند ضربه كيفر است كه در اين دنيا بر سرش فرود آيد؟ بايد دقيقاً توجه كرد كه چنان كه تجاوز به جان يك انسان و كشتن او، از يك حالتِ پليدِ نامحدودِ روانى ناشى مى‌شود، يعنى روان قاتل عمدى در حال ارتكاب جنايت، مانند اقيانوس بى‌نهايت است كه مبدل به زهر شده است، همين روان بى‌نهايت كثيف و پليد است كه بايد عذاب و كيفر بى‌نهايت را بچشد.

🌿 جعفرى، محمدتقى، حكمت اصول سياسى اسلام (تفسير فرمان مالك اشتر)، ص ۲۶۴ و ۲۶۵

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#علامه_محمدتقی_جعفری

قتل نفس بيش از گناهان ديگر موجب زوال نعمت مى‌شود. به نظر مى‌رسد، اگر ما به تحليل دقيق عوامل زوال نعمت‌ها از دست مردم بپردازيم، پديده قتل نفس محترمه تأثيرى بيشتر از ديگر عوامل در زوال نعمت‌ها از فرد و جامعه و تمدن‌ها داشته است. شما در تاريخ با شخصيت‌هايى فراوان مواجه مى‌شويد كه علتى براى زوال و نابودى امتيازات و حتى نابودى وجود آنها جز خونريزى ناحق پيدا نمى‌كنيد. خلاصه، با يك جمله ادبى مى‌توان گفت: هر قطره‌اى خون ناحق كه مايه حيات انسانى است، بر زمين مى‌ريزد، موجب تزلزل حيات قاتل و علت نابودى مزايايى است كه او دارد.

🌿جعفرى، محمدتقى، حكمت اصول سياسى اسلام (تفسير فرمان مالك اشتر)، ص ۲۶۵


On the other hand, bloodshed deprives the murderer from divine bounties and pushes him to the brink of annihilation. In fact, by shedding the innocent blood the murderer does also put an end to his own life even if he is physically alive.

🌿Jafari, M. T. Islam’s political philosophy, p. 265 (In Persian)



#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

بشر با همه ادعاهای پرطمطراقی که درباره پیشرفت و تکامل و ترقی خود راه انداخته است، هنوز این اصل را نفهمیده است یا فهمیده است و از اجرای آن ناتوان است که: لذایذ خود را به ‌نحوی تنظیم کند که بر آلام دیگران تمام نشود. متأسفانه این تکامل‌یافته! هنوز نتوانسته است قدرت را که بزرگترین نعمت خدادادی است، به ‌طور شایسته بشناسد و آن را به‌ جای به ‌کار بردن در ویرانگری‌ها و ریشه‌کن کردن حیات میلیون‌ها انسان بی‌گناه، در آبادی و احیای انسان‌ها به‌کار بیندازد. شگفتا، این تکامل‌یافته! هنگامی ‌که قدرتی را به ‌دست آوَرَد، همان لحظات نخستین، از ناتوانی در عمل کردن به اصول و قوانین ارزشی انسانی به زانو درمی‌آید، و در حال سقوط و پس از سقوط باز نعره می‌کشد: من قدرتمندم! البته اگر ما انسان‌ها ادعای ترقی و پیشرفت و تکامل نداشتیم، و فقط مشغول درندگی پلنگ‌وار و نیش‌زدن‌های افعی‌صفت و مانند سیل و آتشفشان‌ها و طاعون‌های ضد حیات، به شغل بُنیان‌کنیِ حیات می‌پرداختیم، قضیه این‌قدر سوزناک و وحشتناک و وقیح نبود، ولی با آن ادعاهای فریبنده که آنها هم برای تحصیل قدرت‌های بیشتر و توسعه کاربرد ویرانگر آنها به ‌راه انداخته می‌شود، چه باید کرد؟ ای ‌کاش، آنان می‌فهمیدند که آن دسته از مردم دنیا که معمولاً حیاتشان مسخ نشده است، درباره آنان چگونه می‌اندیشند!!

🌿 مأخذ: جعفرى، محمدتقى، حكمت اصول سياسى اسلام (تفسير فرمان #مالک_اشتر )، ص ۷۹



#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

دیگر هیچ صدایى انسان‌ساز براى شنیده شدن طنین نمی‌اندازد!
ما امروزه این تقسیم اساسى را در جوامع انسانى مشاهده می‌کنیم:
۱-‌ جوامعى که در آسایش و رفاه مادى چنان غوطه‌ورند که حیات را جز لذت‌هاى زودگذر که عمدۀ آنها از رنج و آلام دیگران به دست می‌آید، نمی‌شناسند. دردآورتر از همۀ مصیبت‌ها و دلخراش‌تر از همۀ بانگ‌هاى شوم این است که این جوامع می‌گویند: پرچم پیشرفت و تکامل بشرى به دوش ما است و همگان بایستى دنبال ما راه بیفتند! به کجا؟ به قهوه‌خانۀ نهیلیستى که مدتى است با دست فروید افتتاح شده، هرگونه مشروبات ماکیاولى و هابسى و داروینى و نیچه‌اى را در زیباترین شیشه‌هاى علم‌نما و قشنگ‌ترین پیاله‌هاى هواخواهى از انسانیت در اختیار همگان می‌گذارند. گوش افراد این جوامع را برهم خوردن آن شیشه‌ها و پیاله‌ها پر کرده، مجالى براى شنیدن صدایى انسان‌ساز باقى نمی‌گذارد. وضع این‌گونه جوامع در همین‌جا ختم نمی‌گردد، بلکه به نظر خواب‌رفتگان یا مستان آن جوامع، دیگر انسان‌ها بایستى اجازۀ حق حیات منطقى را از آنان دریافت نمایند!
۲-‌ جوامعى وجود دارند که فشار قوانین پیش‌ساخته و بى‌اعتنا به خواسته‌هاى قانونى مردم، افراد آنها را از شنیدن هرگونه صدایى که داراى طنین آزادى و سایر ارزش‌هاى انسانى بوده باشد، محروم ساخته است. تنها یک بانگ نافذ شب و روز در فضاى این‌گونه جوامع می‌پیچد که می‌گوید: فقط ما چند نفر انگشت‌شماریم که انسان و صلاح و فساد او را می‌شناسیم و کسى دلسوزتر از ما براى نفوس انسانى وجود ندارد، یعنى نمی‌تواند وجود داشته باشد، یعنى نباید وجود داشته باشد!
۳-‌ جوامع دیگرى مشاهده می‌شوند که به خیال خودشان خوبى‌هاى دو نوع جوامع (یکم و دوم) را دارا بوده، از بدى‌هاى آنان برکنار می‌باشند. اگر وضع عمومى اینان به طور دقیق رسیدگى شود، به این نتیجه خواهیم رسید که تفکیک خوبی‌ها از بدی‌هاى دو نوع جوامع مزبور که مورد ادعاى آنان می‌باشد، جز پندار و خیالات فریبنده‌اى که در راه تسلیت استخدام می‌شوند، چیز دیگرى نیست.
همۀ این جوامع سه‌گانه در یک واقعیت مشترک هستند و آن این است که براى حیات انسانى در این کرۀ خاکى منطق لازم‌الاجرایى سراغ ندارند، تا گوش براى شنیدن صداهاى آن منطق فرا بدهند.

جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۳، ص ۱۰ و ۱۱

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

حقيقت اين است كه بشر با همه ادعاهاى ترقى و تكاملى كه دارد، هنوز نتوانسته است طعم امنيتِ زندگىِ اختيارى و منطق حقيقى #حيات_معقول را بچشد. اينكه امروزه در بعضى از كشورهاى دنيا مى‌بينيم همه مردم آنها در كمال آرامش و امنيت كامل به سر مى‌برند، مستند به تحول و تكامل ذاتى آنان نيست، بلكه معلول برخى قوانينِ وضع‌شده و عوامل جبرى است كه با كمال مهارت، نمايش آزادى به آنها داده‌اند.
كيست اين حقيقت را نداند كه سرخىِ گونه برخى از كشورهاى فرو رفته در عيش و عشرت و سرخوشى، معلول زردىِ روىِ كشورهاى ضعيف و ناتوان است! اين قانون را فراموش نكنيد كه به قول ناصر خسرو:

ده تن از تو زردروى و بينوا خسبد همى

تا به گلگون مى، تو روى خويش را گلگون كنى.

میتوان گفت: امنيت حاكم در آن جوامع نيز معلول جريانات نفع‌پرستى و لذت‌گرايىِ (يُتيليتاريانيسم و هدونيسم) شديد است كه به صورت حلقه‌هاى زنجيرىِ قوانين اجبارى، مانع از تعدى و آزار دادن به يكديگر است. اگر روزى فرا رسد كه آن قوانين و عوامل جبرى برداشته شود، خواهيد ديد كه مانند جنگ جهانى اول و دوم و بسیاری دیگر از جنگها، امنيت عاريتى آنان كه معلول قوانین و عوامل جبرى بود، چگونه نابود مى‌شود و به جاى تعاون و مساعدت به يكديگر و عمل به قانون همزيستى و اعلاميه جهانى حقوق بشر، گوشت و استخوان و پى و حتى خون يكديگر را با كمال بى‌خيالى مى‌خورند!

جعفرى، محمدتقى، حكمت اصول سياسى اسلام (فرمان #مالک_اشتر )، ص ۴۴۱

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

یکى از نارسایى‌هاى عقول قدرتمندان این است که منطقى براى خود مى‌سازند که رویدادهاى غیر قابل پیش‌بینى را به هیچ وجه به حساب نمى‌آورند.
اینان پس از فرود آمدن رویدادهاى محاسبه‌نشده یا غیر قابل پیش‌بینى بر موجودیتشان، اگر فرصتى پیدا کنند، فقط به اشک سوزان قناعت مى‌کنند و یا در لابه‌لاى پرده‌هاى ضخیم از تاریکى‌ها فرو مى‌روند. بروید صفحات تاریخ بشرى را ورق بزنید.
در این صفحات تاریخ، ناپلئون‌هایى نقش بر زمین شده‌اند که قربانى قطعه ابرى سیاه در فضاى دره واترلو شده‌اند.
«کاندول»هایى را خواهید دید که به جهت علاقه به اینکه همه مردم باید اعتراف کنند که زن او زیباترین زن‌هاست، زمامدارى را از دست مى‌دهد و زیر ضربات گیگز، آجودان حرمسرایش، متلاشى مى‌شود.

ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۶، ص ۱۰۴ و ۱۰۵

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 #نیایش

🔰 #مزامیر_دریا

🌿استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🌿
@allameh_jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

همۀ ما این حقیقت را می‌دانیم که اگر کسی به مرتبۀ ذات خویشتن نرسیده و مبتلا به بیماری «بیگانگی از خویشتن» باشد، محال است دربارۀ انسان‌های دیگر شناخت واقعی داشته باشد، زیرا مسلم است که ما در شناخت ظاهری انسان، تنها می‌توانیم با یک بُعد مادی او که محسوس است، ارتباط برقرار کنیم، و تنها با یکی از دو راه زیر است که ما با آنچه در درون نوع انسانی می‌گذرد، می‌توانیم تماس شناختی داشته باشیم:
۱-‌ نمودها و آثار محسوسی است که آنها را به وسیلۀ حواس یا دستگاه‌های آزمایشی درک می‌کنیم، مانند حرکات مخصوص اعضای طبیعی و جریان خون و چشم‌ها و غیر آن، که در انسان‌ها پدیدار می‌شوند.
۲-‌ درک و دریافت‌هایی است که ما دربارۀ فعالیت‌ها و تأثیرات و هرگونه واقعیات درونی خود داریم. از همین راه است که حتی می‌توانیم با زوایای بسیار دقیق روان آدمی ارتباط شناختی برقرار کنیم. یعنی ما با توجه به آنچه در درون ما وجود دارد و یا به وسیلۀ علل و عوامل برونی و درونی که درون ما به وجود می‌آیند، از درون دیگران واقعیاتی را به دست می‌آوریم. مثلاً، ما لذايذی را که از عوامل مقتضی آنها در خود درک می‌کنیم، همان لذایذ را هنگام به وجود آمدن عوامل مقتضی آنها، در دیگر انسان‌ها نیز درک می‌کنیم و می‌فهمیم که آنان در آن موقع در چه حال روانی هستند. این هم یک حقیقت بدیهی است که درک و دریافت ما دربارۀ فعالیت‌ها و تأثرات و هرگونه واقعیات درونی دیگر انسان‌ها، به وسیلۀ شناخت آنها با آنچه در درون خود درمی‌یابیم، کامل‌تر و مستقیم‌تر از راه حرکات و نمودهای عضوی فیزیکی است.
حتی باید گفت: اگر ما آن واقعیات درونی را که موجب بروز نمودهای عضوی فیزیکی می‌شوند، در درون خود دریافت نکرده باشیم، محال است از آن حرکات و نمودهای عضوی بفهمیم که در درون کسی که آن حرکات و نمودها در او ظاهر شده، چه می‌گذرد؟
با توجه به این اصل علمی است که می‌توانیم علت اصلی محرومیت انسان‌ها را از برخورداری از محبت حقیقی که آنان را واقعاً به یکدیگر پیوند دهد، درک کنیم. آن علت به طور مختصر این است که انسان‌ها طی تاریخی که پشت سر گذاشته‌اند، تاکنون نتوانسته‌اند طعم محبت بر خویشتن را به طور مستقیم و صحیح بچشند. متأسفانه بیشتر انسان‌ها بر مبنای ضرورت‌های قوانین حیات زندگی می‌کنند، تا با محبت حقیقی بر خویشتن. به عبارتی دیگر: این اصل بسیار محکم صیانت ذات است که حیات انسان‌ها را اداره می‌کند و همۀ آنان را به ایجاد مقتضيات حیات و دفع مزاحم از سر راه حیات وادار می‌کند، نه محبت واقعی بر خودشان. بنا بر این، حال که انسان‌ها نتوانسته‌اند طعم محبت بر خویشتن را بچشند، چگونه می‌توانند بر دیگر انسان‌ها مهر و محبت واقعی، نه ادعایی و نه بر مبنای سوداگری داشته باشند؟!

جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۶- خلوت انس (تحلیل اندیشه‌ها و شخصیت حافظ)، ص ۶۶۸ و ۶۶۹

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 #مزامیر_دریا

💠 #شوق_وصال

🌿استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🌿
@allameh_jafari
Forwarded from ققنوس اندیشه (داش فرید صلواتی)
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

هر امیر و فرمانروایی در ذهن خود این تخیل را که «من باید بدون قید و شرط اطاعت شوم» خطور بدهد و آن را جدی تلقی کند، همه ارزش و عظمت روحی و قلبی خود را در مقابل ترس و لرزه مردم در برابر خود از دست داده است! چه بیماری خطرناک و مهلک است اینکه من امیرم و بدون قید و شرط باید اطاعت شوم! با اینکه سرتاسر تاریخ سقوط چنین ادعاکننده (دیر یا زود) به ثبوت رسیده است، باز معلوم نیست چه طلسم و جادویی در چند صندلی و میز ریاست نهفته است که هر کس که در روی آن صندلی و پشت آن میز قرار گرفت، نخست خود را فراموش می‌کند سپس خدا را از یاد می‌برد و در مرحله سوم، همه انسان‌ها را سنگ‌ریزه‌هایی حساب می‌کند که فقط برای دلخوش کردن آقای صندلی‌نشین خلق شده‌اند!

حکمت اصول سیاسی
صفحه ۲۰۰

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
پاسخ به یک #سوال

🌿 گروهی درفضای مجازی این سؤال را مطرح کرده اند: آیا #علامه_محمدتقی_جعفری با #دکارت و #کانت مکاتبه داشته است؟ در حالی که دکارت و کانت چند قرن پیش می زیسته اند!

👈🏻 منشأ این سؤال به مصاحبه چند سال پیش آقای #دهباشی با آقای #هادی_غفاری مربوط میشود. در آن مصاحبه، آقای غفاری در زمان جوانی اش، از قول مرحوم پدرش که در حال معرفی استاد جعفری به او بوده است، میگوید: پدرم گفت علامه جعفری با شخصیت های خارجی مکاتبه داشته است. در اینجا آقای غفاری اشتباهاً به جای نام #برتراند_راسل، از کانت و دکارت نام برده است، در حالی که دکارت در قرن ۱۵ و کانت در قرن ۱۷ می زیسته اند. بنا بر این، این اشتباه از آقای غفاری بوده است که در این باره، دکارت و کانت را معاصر استاد جعفری تلقی کرده است.

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

#روشنفکر عبارت است از انسانى آگاه و متعهد که آگاه ساختن دیگر انسان‌ها و رها ساختن آنان را از رکود و برگشت به قهقرا، ضرورتى چونان ضرورت تنفس از هوا براى ادامۀ حیات خویشتن، تلقى می‌کند.
درود جان‌هاى آدمیان و درود خدا و فرشتگان و همۀ هستى بر این روشنفکران باد که قافله‌سالاران کاروان انسانیت هستند. اینان به مرحله‌اى رسیده‌اند که اگر آدمیان را در حال رکود ببینند، هستى خود را راکد احساس می‌کنند. تلخى فقر و نیازمندى‌ها و بردگى مردم را ناگوارتر از تلخى زهر مُهلک در کام خود می‌یابند.
در آن حال که دیگر انسان‌هاى ناآگاه، در عیش و نوش‌هاى مستانه غوطه‌ورند و نمی‌دانند از کجا حرکت کرده به کجا می‌روند، روشنفکران در شب‌بیدارى‌هاى جانکاه، در عوامل حرکت آنان و روشن ساختن خطاها و کج‌روى‌هاى تباه‌کنندۀ آن حرکت می‌اندیشند. اگر از یک افق والاترى به کار روشنفکران بنگریم، خواهیم دید آنان آن روشن‌گرانى هستند که می‌سوزند و فروغ خود را بر فضاى درون انسان‌هاى جامعۀ خود می‌اندازند، باشد که عقل و وجدانِ درخواب‌رفتۀ آنان را بیدار کنند.

📖 استاد #علامه_جعفری
ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۳، ص ۷۹، چاپ قدیم «۲۷ جلدی»

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
Forwarded from ققنوس اندیشه (داش فرید صلواتی)
#پای_مکتب_علامه_محمدتقی_جعفری

عظمتِ شخصیتِ یک اندیشمند در آن است که بیاموزد؛ علم و فلسفه را فرا گیرد و به آن قناعت نورزد که مطالبی را به طور نسبی می‌داند، و به آن دلخوش نکند که شُهرتی بی‌اساس و بی‌پایه، نام او را در کتاب‌ها و مجلّات به رخ مردمِ بی‌خبر از علم و فلسفه و عرفان بکشد.
بکوشیم برای زندگی بشری، هدفی نشان دهیم و همگی مَساعی خود را در راه اثبات ایده‌آل به زندگی بشری به کار بیندازیم.

نیایش امام حسین(ع) در صحرای عرفات، صفحه ۲۸

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
Forwarded from ققنوس اندیشه (داش فرید صلواتی)
علامه جعفری ، عید فطر.mp3
14.6 MB
سخنرانی #فیلسوف_شرق #علامه_محمدتقی_جعفری به مناسبت عید فطر سال ۱۳۷۲ـ درکتابخانه شخصی

#ققنوس_اندیشه
آشنایی با اندیشه های #علامه_محمدتقی_جعفری
https://www.tg-me.com/Allame_Jafari
2025/10/24 06:48:30
Back to Top
HTML Embed Code: