Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🤍🤍🤍🤍🤍🤍
شب است و دستهایم چه حریصانه
رویای شانه زدن بر گیسوانت را در
خیال خود میپروراند ......
افسوس که نمیدانی رویاے عطر خواستنت
چه آرامشی بر من میبخشد .....
همچون پرنده ای به پرواز درآمده بر
گندمزار موهایت زیبا و با صلابت ....
افسوس شب و سکوت و بوسه هاے آرام
توهمی است سرگردان و گم شده ....
خیالی پوچ و تکراری ...✎
✍️ #شاهرخ_صفرنژاد
🎙#ایلماه 👑
https://www.tg-me.com/avaIlmah
شب است و دستهایم چه حریصانه
رویای شانه زدن بر گیسوانت را در
خیال خود میپروراند ......
افسوس که نمیدانی رویاے عطر خواستنت
چه آرامشی بر من میبخشد .....
همچون پرنده ای به پرواز درآمده بر
گندمزار موهایت زیبا و با صلابت ....
افسوس شب و سکوت و بوسه هاے آرام
توهمی است سرگردان و گم شده ....
خیالی پوچ و تکراری ...✎
✍️ #شاهرخ_صفرنژاد
🎙#ایلماه 👑
https://www.tg-me.com/avaIlmah
❤6👏4👍3🥰1
سهم من از عطر گلدان شما
گاہ و بیگاهے ڪمے دلتنگے است
مثل بارانے ڪہ میڪوبد بہ
پشت پنجرہ ؛؛ راہ من جز
سختے دیوار نیست ..
در سرم صد شور و صد دل در دلم
باز میبینم رهم هموار نیست ؛؛
مثل تقویمے ڪہ از وقتش گذشت
قسمتم جز سوختن در سینہ نیست
سخت میکوشم ولی از بخت بد
سرنوشتم جز غم و آوار نیست ..
گاہ مے اندیشم بہ آغازے ڪه پایان بود
و من ؛ بی سبب رویا تصور داشتم ؛؛؛
زندگی یک خواب شیرین بود و حیف
راحتی در خوابمان هرگز نبود هر چه کوشیدم بدست ارم دلی عاقبت در کوششم حاصل نبود..
#شاهـرخ_صفـــرنژاد
https://www.tg-me.com/Badahe_shahrokh
گاہ و بیگاهے ڪمے دلتنگے است
مثل بارانے ڪہ میڪوبد بہ
پشت پنجرہ ؛؛ راہ من جز
سختے دیوار نیست ..
در سرم صد شور و صد دل در دلم
باز میبینم رهم هموار نیست ؛؛
مثل تقویمے ڪہ از وقتش گذشت
قسمتم جز سوختن در سینہ نیست
سخت میکوشم ولی از بخت بد
سرنوشتم جز غم و آوار نیست ..
گاہ مے اندیشم بہ آغازے ڪه پایان بود
و من ؛ بی سبب رویا تصور داشتم ؛؛؛
زندگی یک خواب شیرین بود و حیف
راحتی در خوابمان هرگز نبود هر چه کوشیدم بدست ارم دلی عاقبت در کوششم حاصل نبود..
#شاهـرخ_صفـــرنژاد
https://www.tg-me.com/Badahe_shahrokh
Telegram
attach 📎
😢5❤3👏2🙏2🔥1🥰1💔1
Forwarded from بداهه های شاهرخ
شنیدن صدای #نفسهایت زیباترین لالایی شبانه است برای کسی که سالها پیش در خاموشی
واژه ها جان سپرده بود،،،،
آرام بخواب #جانم تا آرامش بگیرم..
#شاهـــرخ_صفـــرنژاد
🎙#فرشیدثابت
🍃🌹@Badahe_shahrokh
واژه ها جان سپرده بود،،،،
آرام بخواب #جانم تا آرامش بگیرم..
#شاهـــرخ_صفـــرنژاد
🎙#فرشیدثابت
🍃🌹@Badahe_shahrokh
Telegram
attach 📎
❤6
👍3👏1
دلم گرفتہ ولیڪن رفیق راهے نیست
ڪجا شود ڪہ بجویم مرا پناهے نیست
شڪستہ قلب من از ابتداے حوصلہ ام
اگر طبیب من آید زیاد خواهے نیست
جفا ندیدہ نداند ،، چہ گشتہ بر حالم
شبم سیاہ و امیدے بہ صبح شاهے نیست
تبر بہ دست رفیقان بہ طعنہ میگویند
شڪستہ هاے تو را جز وفا گناهے نیست
جواب مهر مرا دادہ اند بہ حد مرگ
جفایشان بہ ڪہ گویم مرا گواهے نیست
امید صبح دگر دارم و نمے آید
بہ چشم منتظر ما بہ جز تباهے نیست
✍🏻#شاهـــــرخ_صفـــرنژاد
🎙#زپنب_سادات_حسینی(ترنّم)
🍃🫧🧡
ڪجا شود ڪہ بجویم مرا پناهے نیست
شڪستہ قلب من از ابتداے حوصلہ ام
اگر طبیب من آید زیاد خواهے نیست
جفا ندیدہ نداند ،، چہ گشتہ بر حالم
شبم سیاہ و امیدے بہ صبح شاهے نیست
تبر بہ دست رفیقان بہ طعنہ میگویند
شڪستہ هاے تو را جز وفا گناهے نیست
جواب مهر مرا دادہ اند بہ حد مرگ
جفایشان بہ ڪہ گویم مرا گواهے نیست
امید صبح دگر دارم و نمے آید
بہ چشم منتظر ما بہ جز تباهے نیست
✍🏻#شاهـــــرخ_صفـــرنژاد
🎙#زپنب_سادات_حسینی(ترنّم)
🍃🫧🧡
Telegram
attach 📎
❤3👏3💔3👍2
سلام بر ڪسے ڪہ میتوان آفتاب را
در چشمهایش بوسید و هواے صبح
را میان گیسوانش نفس ڪشید...
سلام بر کسی ڪہ عاشق است و جز
معشوق خود ڪس دیگر بہ چشمش
نمے آید ..
سلام بر تو که زلالی و جاری و آنقدر
چشمان زیبایی داری که حتی آیینه
را هم میخکوب نگاهت کرده ای
سلام بر تو که رفیقی و
راه و رسم رفاقت را هنوز از یاد
نبرده ای همان تویی که گل واژه
عشقی و عاشق و به عشق معنایی
دیگر می بخشی.
#شاهـــــرخ_صفـــرنژاد
در چشمهایش بوسید و هواے صبح
را میان گیسوانش نفس ڪشید...
سلام بر کسی ڪہ عاشق است و جز
معشوق خود ڪس دیگر بہ چشمش
نمے آید ..
سلام بر تو که زلالی و جاری و آنقدر
چشمان زیبایی داری که حتی آیینه
را هم میخکوب نگاهت کرده ای
سلام بر تو که رفیقی و
راه و رسم رفاقت را هنوز از یاد
نبرده ای همان تویی که گل واژه
عشقی و عاشق و به عشق معنایی
دیگر می بخشی.
#شاهـــــرخ_صفـــرنژاد
👏4❤2🥰2😍1
+ هر انسانی ،
- فقط یکبار -
برای رسیدن به یکنفر که دوستش دارد ،
دیر میکند و
پس از آن برای رسیدن به دیگران ،
هیچ عجلهای نمیکند .
به این میگویند :
" سرخوردگی قسمت عظیمی از روح "
#پائولو_کوئیلو
- فقط یکبار -
برای رسیدن به یکنفر که دوستش دارد ،
دیر میکند و
پس از آن برای رسیدن به دیگران ،
هیچ عجلهای نمیکند .
به این میگویند :
" سرخوردگی قسمت عظیمی از روح "
#پائولو_کوئیلو
👍5👏1
نوش دارویی؛؛ لبت اعجاز دارد بی بدیل
بوسه ات درد مرا آرام تسکین میکند
#شاهـرخ_صفـــرنژاد
https://www.tg-me.com/Badahe_shahrokh
بوسه ات درد مرا آرام تسکین میکند
#شاهـرخ_صفـــرنژاد
https://www.tg-me.com/Badahe_shahrokh
👍4❤2
✨✨✨✨✨
سلام بر ڪسے ڪہ میتوان آفتاب را
در چشمهایش بوسید و هواے صبح
را میان گیسوانش نفس ڪشید...
سلام بر کسی ڪہ عاشق است و جز
معشوق خود ڪس دیگر بہ چشمش
نمے آید ..
سلام بر تو که زلالی و جاری و آنقدر
چشمان زیبایی داری که حتی آیینه
را هم میخکوب نگاهت کرده ای
سلام بر تو که رفیقی و
راه و رسم رفاقت را هنوز از یاد
نبرده ای همان تویی که گل واژه
عشقی و عاشق و به عشق معنایی
دیگر می بخشی.
#شاهـــــرخ_صفـــرنژاد
#شقایق_بافرانی✨🌻✨
@dsht_shqq
https://www.tg-me.com/Badahe_shahrokh
✨🌻✨🌻✨🌻✨🌻✨
🌻✨🌻✨🌻✨🌻✨🌻
سلام بر ڪسے ڪہ میتوان آفتاب را
در چشمهایش بوسید و هواے صبح
را میان گیسوانش نفس ڪشید...
سلام بر کسی ڪہ عاشق است و جز
معشوق خود ڪس دیگر بہ چشمش
نمے آید ..
سلام بر تو که زلالی و جاری و آنقدر
چشمان زیبایی داری که حتی آیینه
را هم میخکوب نگاهت کرده ای
سلام بر تو که رفیقی و
راه و رسم رفاقت را هنوز از یاد
نبرده ای همان تویی که گل واژه
عشقی و عاشق و به عشق معنایی
دیگر می بخشی.
#شاهـــــرخ_صفـــرنژاد
#شقایق_بافرانی✨🌻✨
@dsht_shqq
https://www.tg-me.com/Badahe_shahrokh
✨🌻✨🌻✨🌻✨🌻✨
🌻✨🌻✨🌻✨🌻✨🌻
Telegram
attach 📎
👏4🥰2❤1
در جنگ جهانی دوم سربازی نامهای با این متن برای فرماندهاش نوشت: جناب فرمانده اسلحهام را زیر خاک پنهان کردم، دیگر نمیخواهم بجنگم، این تصمیم بخاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست...
راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیبهایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود: پدر از روزی که تنهایم گذاشتی هر صبح تا غروب جلوی در چشم به راه تو ام...
“پدر جان، بخدا اگر این بار برگردی تو را محکم در آغوش میگیرم و اجازه نمیدهم دوباره به جنگ برگردی...” من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم. او تا چند غروب دیگر چشم انتظار پدر خواهد ماند؟ لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بیبهره میکند...
🍃🌹 @Badahe_shahrokh
راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیبهایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود: پدر از روزی که تنهایم گذاشتی هر صبح تا غروب جلوی در چشم به راه تو ام...
“پدر جان، بخدا اگر این بار برگردی تو را محکم در آغوش میگیرم و اجازه نمیدهم دوباره به جنگ برگردی...” من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم. او تا چند غروب دیگر چشم انتظار پدر خواهد ماند؟ لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بیبهره میکند...
🍃🌹 @Badahe_shahrokh
😢5👍2💔1
