Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
صفحه چهاردهم
ادامه 👈 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
...................................................................
1- اوستایی: Mithra/ سانکریت: Mitra / فارسی باستان: Mithra/پهلوی: میترMitr/فارسی: هر. میترا(مهر) یعنی «پیمان» بعدها معانی دیگری هم هم ردیف با «پیمان» برای میترا پیدا شده است، که در بخشهای آینده با این معانی آشنا خواهیم شد. البته نه در بخشی مستقل، بلکه در جریان همۀ بحثها!
2- دربارۀ گیاه هوم وایزد هوم و جریان کشته شدنش در یکی از شمارههای آیندۀ مجلۀ چیستا خواهیم نوشت.
3- در «ریگ ودا» (ماندالای سوم، سرود60) در ستایش میترا میخوانیم:
1) «میترا چون به سخن درآید: مردم را به کار برمیانگیزد. میترا زمین و آسمان، هر دو را، نگاه میدارد. میترا مردم را با چشمانی که بسته نمیشود مینگرد. با روغن مقدس برای میترا نذر بیاورید. 2) آن که برای تو (میترا) غذا آورد، برتر از همه باشد. ای میترا آن که میکوشد، تا قانون مقدس را نگاه دارد، آدیتیا (است). آن که تو او را یاری کنی هرگز کشته نشود، و مغلوب رنج نگردد. هیچ رنجی از دور و نزدیک به او نرسد. 3) باشد که ما مسرور از غذای مقدس و فارغ از بیماری، و با زانوهای خم شدۀ بر سطح زمین گسترده، و با پیروی دقیق از قوانین آدیتیا در رحمت لطف آمیز میترا باقی بمانیم. 4) این میترای قابل ستایش و متبرک با پادشاهی زاده شد، پادشاه و بخشنده باشد که ما از لطف مقدس او بهرهمند شویم. آری در مهربانی محبتآمیز و فراوان او باقی بمانیم. 5) آن آدیتیای بزرگ، که باید او را با پرستش خدمت کنیم، و مردم را برانگیزد، سراینده را قرین لطف خویش قرار میدهد. به میتراف که در خور والاترین ستایش است، نذری را که او دوست دارد، در آتش تقدیم کنید. 6) لطف سودمند میترا، خداوند، و نگاه دارندۀ نوع بشر، به شهرت اعلی و بالاترین جلال میبخشد. 7) میترا که جلال او در اقصی نقاط منتشر است، در نیرو از آسمان در میگذرد، و در شهرت از زمین فزونی مییابد. تمام پنج نژاد به میترا توسل میجویند، که در یاری نیرومند است، چون او نگهدارندۀ همۀ خدایان است. 8) میترا به خدایان، و به مردم زنده، و به آن که علف مقدس را میگسترد، در اجرای قانون مقدس روزی میدهد».
4- باید توجه داشت، که مغ یک← مغوپد← موپد← موبد، پس از جا افتادن آئین زرتشت به روحانی زرتشتی اطلاق میشود. و فرق است میان «مغ» ای که در این بحث به او اشاره میشود و مغ و موبد زرتشتیان.
5- یسنا، هات46، بند1.
11- هات46، بند2.
6- گاثاها، یسنا، هات50، بند1.
7- گاثاها، یسنا، هات51، بند14.
8- گاثاها، یسنا، هات51، بند14.
9- گاثاها، یسنا، هات31، بند15.
همچنین در بند 5 و 18 از هات 31 و بند12 و 14 از هات 32 و بندهایی چند از هات44 و ...
10- کسی که چارپا کم دارد.
12- پلوتارخ، ترجمۀ احمد کسروی، تهران1315، جلد دوم، صفحۀ34.
13- تاریخ ماد، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران1345، صفحۀ 481.
14- گاثاها، یسنا، هات29، بند1.
15- هرودوت، به نقل از دیاکونوف، کتاب یاد شده، صفحه487.
16- به نقل از دیاکونوف، صفحۀ 488.
17- مهریشت، کرده2، فقرۀ 7.
18- مهریشت، کردۀ1، فقرۀ1.
28- کردۀ 13، فقرۀ 54.
19- مهریشت، کرده 1، فقرۀ3.
20- کردۀ 1، فقرۀ4.
21-کردۀ2، فقرۀ 7.
22- کردۀ4، فقرۀ 13.
23- کردۀ5، فقرۀ 18.
24- کردۀ 7، فقرۀ 27.
25- کردۀ 8، فقرۀ 28.
26- کردۀ 8، فقرۀ 30
27- کردۀ 20، فقرۀ 45.
29- کردۀ 16، فقرۀ 65.
30- کردۀ 19، فقرۀ 75.
31- کردۀ 19، فقرۀ 76.
32- گردۀ22، فقرۀ 85 و 86.
33- کردۀ 23، فقرۀ 88
34- کردۀ 24، فقرۀ 98
35- کردۀ 35، فقرۀ 144.
36- منظورر تیریدات این است، که من ترا در لباس میترا برده هستم! به عبارت دیگر من بردۀ میترا هستم. باید توجه داشت که کسانی که طی مراسم مهرگان و یا به هرعلت دیگری میترا را میپذیرفتند و به خدمت او درمیآمدند، آن چنان خود را از آن او میدانستند، که خودشان را برده و غلام میترا میخواندند...
صفحه چهاردهم
ادامه 👈 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
ادامه 👈 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
...................................................................
1- اوستایی: Mithra/ سانکریت: Mitra / فارسی باستان: Mithra/پهلوی: میترMitr/فارسی: هر. میترا(مهر) یعنی «پیمان» بعدها معانی دیگری هم هم ردیف با «پیمان» برای میترا پیدا شده است، که در بخشهای آینده با این معانی آشنا خواهیم شد. البته نه در بخشی مستقل، بلکه در جریان همۀ بحثها!
2- دربارۀ گیاه هوم وایزد هوم و جریان کشته شدنش در یکی از شمارههای آیندۀ مجلۀ چیستا خواهیم نوشت.
3- در «ریگ ودا» (ماندالای سوم، سرود60) در ستایش میترا میخوانیم:
1) «میترا چون به سخن درآید: مردم را به کار برمیانگیزد. میترا زمین و آسمان، هر دو را، نگاه میدارد. میترا مردم را با چشمانی که بسته نمیشود مینگرد. با روغن مقدس برای میترا نذر بیاورید. 2) آن که برای تو (میترا) غذا آورد، برتر از همه باشد. ای میترا آن که میکوشد، تا قانون مقدس را نگاه دارد، آدیتیا (است). آن که تو او را یاری کنی هرگز کشته نشود، و مغلوب رنج نگردد. هیچ رنجی از دور و نزدیک به او نرسد. 3) باشد که ما مسرور از غذای مقدس و فارغ از بیماری، و با زانوهای خم شدۀ بر سطح زمین گسترده، و با پیروی دقیق از قوانین آدیتیا در رحمت لطف آمیز میترا باقی بمانیم. 4) این میترای قابل ستایش و متبرک با پادشاهی زاده شد، پادشاه و بخشنده باشد که ما از لطف مقدس او بهرهمند شویم. آری در مهربانی محبتآمیز و فراوان او باقی بمانیم. 5) آن آدیتیای بزرگ، که باید او را با پرستش خدمت کنیم، و مردم را برانگیزد، سراینده را قرین لطف خویش قرار میدهد. به میتراف که در خور والاترین ستایش است، نذری را که او دوست دارد، در آتش تقدیم کنید. 6) لطف سودمند میترا، خداوند، و نگاه دارندۀ نوع بشر، به شهرت اعلی و بالاترین جلال میبخشد. 7) میترا که جلال او در اقصی نقاط منتشر است، در نیرو از آسمان در میگذرد، و در شهرت از زمین فزونی مییابد. تمام پنج نژاد به میترا توسل میجویند، که در یاری نیرومند است، چون او نگهدارندۀ همۀ خدایان است. 8) میترا به خدایان، و به مردم زنده، و به آن که علف مقدس را میگسترد، در اجرای قانون مقدس روزی میدهد».
4- باید توجه داشت، که مغ یک← مغوپد← موپد← موبد، پس از جا افتادن آئین زرتشت به روحانی زرتشتی اطلاق میشود. و فرق است میان «مغ» ای که در این بحث به او اشاره میشود و مغ و موبد زرتشتیان.
5- یسنا، هات46، بند1.
11- هات46، بند2.
6- گاثاها، یسنا، هات50، بند1.
7- گاثاها، یسنا، هات51، بند14.
8- گاثاها، یسنا، هات51، بند14.
9- گاثاها، یسنا، هات31، بند15.
همچنین در بند 5 و 18 از هات 31 و بند12 و 14 از هات 32 و بندهایی چند از هات44 و ...
10- کسی که چارپا کم دارد.
12- پلوتارخ، ترجمۀ احمد کسروی، تهران1315، جلد دوم، صفحۀ34.
13- تاریخ ماد، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران1345، صفحۀ 481.
14- گاثاها، یسنا، هات29، بند1.
15- هرودوت، به نقل از دیاکونوف، کتاب یاد شده، صفحه487.
16- به نقل از دیاکونوف، صفحۀ 488.
17- مهریشت، کرده2، فقرۀ 7.
18- مهریشت، کردۀ1، فقرۀ1.
28- کردۀ 13، فقرۀ 54.
19- مهریشت، کرده 1، فقرۀ3.
20- کردۀ 1، فقرۀ4.
21-کردۀ2، فقرۀ 7.
22- کردۀ4، فقرۀ 13.
23- کردۀ5، فقرۀ 18.
24- کردۀ 7، فقرۀ 27.
25- کردۀ 8، فقرۀ 28.
26- کردۀ 8، فقرۀ 30
27- کردۀ 20، فقرۀ 45.
29- کردۀ 16، فقرۀ 65.
30- کردۀ 19، فقرۀ 75.
31- کردۀ 19، فقرۀ 76.
32- گردۀ22، فقرۀ 85 و 86.
33- کردۀ 23، فقرۀ 88
34- کردۀ 24، فقرۀ 98
35- کردۀ 35، فقرۀ 144.
36- منظورر تیریدات این است، که من ترا در لباس میترا برده هستم! به عبارت دیگر من بردۀ میترا هستم. باید توجه داشت که کسانی که طی مراسم مهرگان و یا به هرعلت دیگری میترا را میپذیرفتند و به خدمت او درمیآمدند، آن چنان خود را از آن او میدانستند، که خودشان را برده و غلام میترا میخواندند...
صفحه چهاردهم
ادامه 👈 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
👍2❤1
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
صفحه پانزهم.پایان
ادامه 👈 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
37- صرف نظر از این که، در جزئیات مراسم و از نظر میزان قدرت، میترای ایرانیان نمیتواند تحت تأثیر خدایان بومی و برداشتهای محلی از خدایان بومی همان میترای انتقال یافتۀ وسیلۀ دزدان دریایی باشد و خود این امرجای بررسی دارد، که چگونه و به چه دلیلی این دزدان به میترا، که خدای پیمان و دوستی است، اعتقاد داشتهاند. آیا هرمس (مرکوری) یونانی، که دزدان او را از آن خود میدانستند، بنابر مقتضا برخی از ویژگیهای خود را به میترا داده است؟
38- البته با وجود شواهد زیر میتوان در مورد پیوند جشن مهرگان و تاریخ برگزاری آن با جریان قتل گئومات مغ به دست داریوش پژوهشی گسترده انجام داد:
1- گئومات بنا به گفتۀ داریوش در سنگ نبشتۀ بیستون (DB)، ستون 1، بند13 ، خط 55، روز دهم ماه«باگ یادیش» (Bagayadish ) سال522 پیش از میلاد (حدود اول مهرماه 522) [فرهنگ نامهای اوستا، کتاب سوم، صفحۀ 1199 به بعد] به قتل رسیده است.
2- کتزیاس جریان کشته شدن گئومات و سپس کشته شدن مغان را به دست هواداران داریوش «مغوفونیا» (مغ کشان) مینامد.
3- هرودوت میگوید، این کشتار پنج روز به طول کشیده است.
4- با توجه به این که در منابع ایران اسلامی جشن مهرگان، جشن پیروزی فریدون برضحاک است، فردوسی روز پیروزی فریدون را روز اول مهر میداند.
39- مروجالذهب و معادنالجوهر، جلد اول، تهران 1356، صفحۀ 551 به بعد.
40- غرر اخبار ملوکالفرس و سیرهم، ابومنصور عبدالملک بن محمدبن ثعالبی، محمود هدایت، تهران1328، صفحۀ220.
41- آثارالباقیه عنالقرونالخالیه، به اهتمام زاخو، لایپزیک، 1923، صفحۀ 224- 222 (به نقل از یشتها، گزارش پور داود، جلد اولف تهران 1356، 297 به بعد).
ابوریحان درکتاب دیگر خود «التفهیم» دربارۀ مهرگان مینویسد: «شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر. و اندرین روز افریدون ظفر یافت بر بیور اسب جادو. آنک معروف است به ضحاک. و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشناند. برکرد آنچ از پس نوروز بود. و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و بدین دانندش» صفحۀ 254 و 256. و در زینالاخبار گردیزی تهران 1347، صفحۀ 244، نیز به مطلبی مشابه مطلبالتفهیم برمیخوریم، که در سال 441 هجری نوشته شده است.
42- نگاه کنید، به فقرۀ122 از یشت10.
43- سیاحتنامۀ فیثاغورث در ایران، ترجمۀ یوسف اعتصامی، تهران1314، صفحۀ66 به بعد
43- توجه به این دو مصرع از بحتری، شاعر عرب، حائز اهمیت است:
رددت هدایا المهرجان و لم تکن
لتسخوالنفوسالوفرعون مستفادها
و عادیت اعیادالمضلین معلنا
ولولا التحری للهدی لم نمادها
44- منوچهری دامغانی و موسیقی، حسینعلی ملاح، تهران1344، صفحۀ43.
45- همان جا.
پایان
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
ادامه 👈 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
37- صرف نظر از این که، در جزئیات مراسم و از نظر میزان قدرت، میترای ایرانیان نمیتواند تحت تأثیر خدایان بومی و برداشتهای محلی از خدایان بومی همان میترای انتقال یافتۀ وسیلۀ دزدان دریایی باشد و خود این امرجای بررسی دارد، که چگونه و به چه دلیلی این دزدان به میترا، که خدای پیمان و دوستی است، اعتقاد داشتهاند. آیا هرمس (مرکوری) یونانی، که دزدان او را از آن خود میدانستند، بنابر مقتضا برخی از ویژگیهای خود را به میترا داده است؟
38- البته با وجود شواهد زیر میتوان در مورد پیوند جشن مهرگان و تاریخ برگزاری آن با جریان قتل گئومات مغ به دست داریوش پژوهشی گسترده انجام داد:
1- گئومات بنا به گفتۀ داریوش در سنگ نبشتۀ بیستون (DB)، ستون 1، بند13 ، خط 55، روز دهم ماه«باگ یادیش» (Bagayadish ) سال522 پیش از میلاد (حدود اول مهرماه 522) [فرهنگ نامهای اوستا، کتاب سوم، صفحۀ 1199 به بعد] به قتل رسیده است.
2- کتزیاس جریان کشته شدن گئومات و سپس کشته شدن مغان را به دست هواداران داریوش «مغوفونیا» (مغ کشان) مینامد.
3- هرودوت میگوید، این کشتار پنج روز به طول کشیده است.
4- با توجه به این که در منابع ایران اسلامی جشن مهرگان، جشن پیروزی فریدون برضحاک است، فردوسی روز پیروزی فریدون را روز اول مهر میداند.
39- مروجالذهب و معادنالجوهر، جلد اول، تهران 1356، صفحۀ 551 به بعد.
40- غرر اخبار ملوکالفرس و سیرهم، ابومنصور عبدالملک بن محمدبن ثعالبی، محمود هدایت، تهران1328، صفحۀ220.
41- آثارالباقیه عنالقرونالخالیه، به اهتمام زاخو، لایپزیک، 1923، صفحۀ 224- 222 (به نقل از یشتها، گزارش پور داود، جلد اولف تهران 1356، 297 به بعد).
ابوریحان درکتاب دیگر خود «التفهیم» دربارۀ مهرگان مینویسد: «شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر. و اندرین روز افریدون ظفر یافت بر بیور اسب جادو. آنک معروف است به ضحاک. و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشناند. برکرد آنچ از پس نوروز بود. و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و بدین دانندش» صفحۀ 254 و 256. و در زینالاخبار گردیزی تهران 1347، صفحۀ 244، نیز به مطلبی مشابه مطلبالتفهیم برمیخوریم، که در سال 441 هجری نوشته شده است.
42- نگاه کنید، به فقرۀ122 از یشت10.
43- سیاحتنامۀ فیثاغورث در ایران، ترجمۀ یوسف اعتصامی، تهران1314، صفحۀ66 به بعد
43- توجه به این دو مصرع از بحتری، شاعر عرب، حائز اهمیت است:
رددت هدایا المهرجان و لم تکن
لتسخوالنفوسالوفرعون مستفادها
و عادیت اعیادالمضلین معلنا
ولولا التحری للهدی لم نمادها
44- منوچهری دامغانی و موسیقی، حسینعلی ملاح، تهران1344، صفحۀ43.
45- همان جا.
پایان
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
❤2👍2
.
بادرود و سپاس بیکران از این همه گمان نیکو و مهری که براین دوست ناچیز دارید. ایزد بزرگ را بسی از برای این بخشش گران سپاسگزارم.
از ژرفای دل امیدوارم که این تن و جان شگفت و سپند را تندرست و شاداب و آسوده از هر گزندی باز یابم.
ارادتمند: #مهدی_رحمانی_قوچانی.
این چهار گانهی پاییزی را پیشکش به یار فرهیختهام میکنم.
پاییز چه سخت و سهمگین آمدهاست
با لشکری از آتشِ کین آمدهاست
با داسِ هزار شانه آغشته به خشم
غارتگرِ باغِ نازنین آمدهاست
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
❤4👍2
.
فرخنده گلافشان: اسطورهی سکوت و وفا در سایهسار عشق یکتایی*
🔹در دشتهای سبز و آسمان فراخ قوچان، جایی که ریشههای تاریخ در خاک هنر و موسیقی تنیده است، داستان عشقی جاودانه آغاز شد. داستانی که شخصیت محوری آن، نه بانوی افسانههای کهن، که بانویی از جنس همین خاک و همین مردم بود؛ بانویی به نام فرخنده گلافشان. او که زادگاهش دیار قوچان بود، از تبار خانوادهای مهاجر و پرتلاش برخاسته بود. پدرش، که روزگاری از شوروی به این دیار پناه آورده بود... . 👇💧💧
متن کامل این مقاله را در دو صفحهی زیرِ همین پست سوگمندانه و دردمندانه مطالعه بفرایید.👇
استفاده از این مقاله با ذکر منبع فصلنامهی فرهنگی و هنری باغ خبوشان (هزار بادهی فرهنگ) بلامانع خواهد بود.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
❤2🔥2😢1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. فرخنده گلافشان: اسطورهی سکوت و وفا در سایهسار عشق یکتایی* 🔹در دشتهای سبز و آسمان فراخ قوچان، جایی که ریشههای تاریخ در خاک هنر و موسیقی تنیده است، داستان عشقی جاودانه آغاز شد. داستانی که شخصیت محوری آن، نه بانوی افسانههای کهن، که بانویی از جنس همین…
.
فرخنده گلافشان: اسطورهی سکوت و وفا در سایهسار عشق یکتایی*
🔹در دشتهای سبز و آسمان فراخ #قوچان، جایی که ریشههای تاریخ در خاک هنر و موسیقی تنیده است، داستان عشقی جاودانه آغاز شد. داستانی که شخصیت محوری آن، نه بانوی افسانههای کهن، که بانویی از جنس همین خاک و همین مردم بود؛ بانویی به نام فرخنده گلافشان. او که زادگاهش دیار #قوچان بود، از تبار خانوادهای مهاجر و پرتلاش برخاسته بود. پدرش، که روزگاری از شوروی به این دیار پناه آورده بود، با دستانی پرکار و دلی آرام، کسب و کار فرشفروشی را در #قوچان بنیان نهاده بود. گویی پیوند هنر و زندگی از همان ابتدا در تاروپود وجود فرخنده ریشه دوانده بود؛ هنری اصیل و پرزحمت، همچون بافتن یک فرش نفیس.
🔹فرخنده، با آیندهای روشن در پیش رو، مسیر دانش و تعهد را در پیش گرفت و شغل شریف معلمی را برگزید. او که خود پروردهی فرهنگ و ادب بود، میخواست بارقۀ دانایی را در چشمان نسل آیندهی میهنش روشن کند. اما تقدیر، نوای دیگری برای زندگی او در سر داشت. آشنایی و سپس ازدواج با جوانی خوشقریحه و بااستعداد به نام محمدرضا شجریان، فصل تازهای در زندگی او گشود. این پیوند، که در همان شهر #قوچان شکل گرفت، نه تنها یک زندگی مشترک، که آغاز همسری با هنرمندی بود که قرار بود روزی به نماد موسیقی اصیل ایرانی بدل شود.
🔹حاصل این زندگی مشترک، چهار فرزند شد به نامهای راحله(فرزانه)، افسانه، مژگان و همایون. فرخنده گلافشان در کنار همسری استاد، سنگصبور و پناهگاهی استوار برای خانواده بود. او در سالهای پرتلاش و گاه پرچالش زندگی شجریان، که با اوجگیری هنرش همراه بود، کانون گرم و آرامبخشی را در خانه ایجاد کرد. حضوری که بیتردید در آرامش خاطر و تمرکز استاد بر آفرینش آثار جاودانهاش بیتأثیر نبود.
.
🔹اما زندگی، گاه با پیچیدگیهایی روبرو میشود که سنجش ظرفیت روح آدمی را به آزمونی سخت میکشاند. زمانی که محمدرضا شجریان با همسر دیگری ازدواج کرد، این فرخنده گلافشان بود که در یکی از دشوارترین راههای زندگی خود ایستاد. در این برههی حساس بود که قامت بلندِ انسانی و عاطفی این بانوی بزرگ نمایان شد. او که تا ابد تنها محمدرضای زندگیاش را در دل داشت، راه سکوت و حفظ حرمت را پیش گرفت. او هرگز در برابر رسانهها و مطبوعات لب به اعتراض یا گلایه نگشود. این سکوت، نه نشانهی ضعف، که اعلانترین فریاد عزت نفس و شأن انسانی بود.
🔹فرخنده گلافشان، اسطورهی عشق و صبوری شد. او به جهان نشان داد که عشق حقیقی، نیازمند نمایش و اثبات برای دیگران نیست. عشق او به استاد شجریان، از جنس تملک و تصاحب نبود، بلکه از جنس ایثار و احترام به انتخابهای او، حتی اگر این انتخابها به قیمت دوری او از کانون خانواده تمام میشد. او نمادِ وفا و شکیبایی گردید. زنی که عشق را تا آخرین نفس باور داشت و عشقِ تنها محبوب زندگیاش را تا واپسین دم در دل نگاه داشت؛ هرگز تصویر او را از دل نبرید.
۱ از۲ 👇
🔥3❤2
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. فرخنده گلافشان: اسطورهی سکوت و وفا در سایهسار عشق یکتایی* 🔹در دشتهای سبز و آسمان فراخ قوچان، جایی که ریشههای تاریخ در خاک هنر و موسیقی تنیده است، داستان عشقی جاودانه آغاز شد. داستانی که شخصیت محوری آن، نه بانوی افسانههای کهن، که بانویی از جنس همین…
.👆
🔹این وفاداری و سکوت آگاهانه، درس بزرگی در باب مفهوم عشق بیمنت و شرط به جامعۀ ما میدهد. در دنیایی که گاه ارزشها سطحی و عشقها زودگذر شدهاند، زندگی فرخنده خانم یادآوری میکند که عشق راستین، در عمق دل جای دارد و با گذر زمان و تغییر شرایط، رنگ نمیبازد. او ثابت کرد که میتوان عاشق ماند، بیآنکه نیاز به اثبات آن به کسی باشد. میتوان در دل، باغی از خاطرات زیبا را پرورش داد و با آن زندگی کرد.
🔹او در سکوت، جاودانگیِ عشق و وفاداری را معنا کرد. سکوتی که از جنس طوفان بود و درونش اقیانوسی از مهر و گذشت موج میزد. این سکوت، بلندترین ندای عشق و احترام بود که تا همیشه در تاریخ عاطفی این مرز و بوم طنینانداز خواهد بود.
سرانجام، بانوی #قوچانما، با دلی آرام و نگاهی پر از مهر، این جهان را وداع گفت. دلی که احتمالاً مملو از تصاویر روزهای خوش #قوچان، صدای ساز همسرش و لبخندهای کودکانش بود. او رفت، اما امروز با دلی آرام و نگاهی پر از مهر، این جهان را وداع گفت و میراثی از عشق ناب و صبوری بیبدیل را برای همۀ ما به جای گذاشت.
🔹فرخنده گلافشان، تنها همسر اول استاد شجریان نبود؛ او نگهبانِ حریمِ عشقی بود که در جوانی در #قوچان شکوفا شد و تا پایان عمرش، برگبرگِ آن را در صندوقچهی دلش محفوظ نگاه داشت. امروز، با رفتن فرخنده، جهان موسیقی نه فقط مادری را از دست داد، که قطعهای از بهشت را، زندگی عاشقانهاش با شجریان، چون سمفونیای از دو قلب همنوا، داستانی است از پیوند روحها: یکی که آسمان را با آواز فتح کرد، دیگری که زمین را با صبوری عاشقانه نگه داشت. فرخنده رفت، اما عشقش ماند؛ چون نغمهای ابدی در بادهای خراسان، که هر بار با وزیدنش، دلها را به لرزه درمیآورد. او، که تا واپسین دم به محبوبش وفادار ماند، به ما آموخت که عشق واقعی، در عمق سکوتها زاده میشود، اشکها را به مروارید بدل میکند، و جاودانه، چون ستارهای در شبهای بیانتها میدرخشد.
روحش شاد و روانش انوشه و مینوی و یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
🔵اشاره: 👇
*چند سال پیش در تاریخ بیستوچهارم شهریور ۱۳۹۹ یادداشتی در کانال فرهنگی و هنری باغ خبوشان(هزاربادهی فرهنگ) نوشتم با عنوان: «#از_بین_مفاخر_ایران_دو_نفر_را_می_شناسیم_که_داماد_#قوچانی_ها_شده_اند» ( برای قمر آرایان که به بهانهی بیستودومین سال درگذشت استاد زرینکوب نوشتم) و در پایان آن یادداشت نوشتم: «به زودی در باره خانم گلافشان جداگانه خواهم نوشت»... به یاد دارم که دوست فرهیخته و گرامی #قوچانیمان «جناب آقای #حسین_جیوار»که بسیار فرهنگِ #قوچان را ارج میگذارد و ایراندوست است، از بنده قول گرفت که حتما بنوسم! و امروز با شرمندگی باید بگویم که: نوشتم اما دیر شد، چون نمیدانستمکه زود دیر میشود...💧💧
خاک پای اهل هنرومعرفت
#محمد_معین_فر
۲ از۲
برای مطالعه یادداشت مورد اشاره درپایین این مقاله اینجا👈https://www.tg-me.com/Baghekhabushan/4117 را بخوانید.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
🔹این وفاداری و سکوت آگاهانه، درس بزرگی در باب مفهوم عشق بیمنت و شرط به جامعۀ ما میدهد. در دنیایی که گاه ارزشها سطحی و عشقها زودگذر شدهاند، زندگی فرخنده خانم یادآوری میکند که عشق راستین، در عمق دل جای دارد و با گذر زمان و تغییر شرایط، رنگ نمیبازد. او ثابت کرد که میتوان عاشق ماند، بیآنکه نیاز به اثبات آن به کسی باشد. میتوان در دل، باغی از خاطرات زیبا را پرورش داد و با آن زندگی کرد.
🔹او در سکوت، جاودانگیِ عشق و وفاداری را معنا کرد. سکوتی که از جنس طوفان بود و درونش اقیانوسی از مهر و گذشت موج میزد. این سکوت، بلندترین ندای عشق و احترام بود که تا همیشه در تاریخ عاطفی این مرز و بوم طنینانداز خواهد بود.
سرانجام، بانوی #قوچانما، با دلی آرام و نگاهی پر از مهر، این جهان را وداع گفت. دلی که احتمالاً مملو از تصاویر روزهای خوش #قوچان، صدای ساز همسرش و لبخندهای کودکانش بود. او رفت، اما امروز با دلی آرام و نگاهی پر از مهر، این جهان را وداع گفت و میراثی از عشق ناب و صبوری بیبدیل را برای همۀ ما به جای گذاشت.
🔹فرخنده گلافشان، تنها همسر اول استاد شجریان نبود؛ او نگهبانِ حریمِ عشقی بود که در جوانی در #قوچان شکوفا شد و تا پایان عمرش، برگبرگِ آن را در صندوقچهی دلش محفوظ نگاه داشت. امروز، با رفتن فرخنده، جهان موسیقی نه فقط مادری را از دست داد، که قطعهای از بهشت را، زندگی عاشقانهاش با شجریان، چون سمفونیای از دو قلب همنوا، داستانی است از پیوند روحها: یکی که آسمان را با آواز فتح کرد، دیگری که زمین را با صبوری عاشقانه نگه داشت. فرخنده رفت، اما عشقش ماند؛ چون نغمهای ابدی در بادهای خراسان، که هر بار با وزیدنش، دلها را به لرزه درمیآورد. او، که تا واپسین دم به محبوبش وفادار ماند، به ما آموخت که عشق واقعی، در عمق سکوتها زاده میشود، اشکها را به مروارید بدل میکند، و جاودانه، چون ستارهای در شبهای بیانتها میدرخشد.
روحش شاد و روانش انوشه و مینوی و یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
🔵اشاره: 👇
*چند سال پیش در تاریخ بیستوچهارم شهریور ۱۳۹۹ یادداشتی در کانال فرهنگی و هنری باغ خبوشان(هزاربادهی فرهنگ) نوشتم با عنوان: «#از_بین_مفاخر_ایران_دو_نفر_را_می_شناسیم_که_داماد_#قوچانی_ها_شده_اند» ( برای قمر آرایان که به بهانهی بیستودومین سال درگذشت استاد زرینکوب نوشتم) و در پایان آن یادداشت نوشتم: «به زودی در باره خانم گلافشان جداگانه خواهم نوشت»... به یاد دارم که دوست فرهیخته و گرامی #قوچانیمان «جناب آقای #حسین_جیوار»که بسیار فرهنگِ #قوچان را ارج میگذارد و ایراندوست است، از بنده قول گرفت که حتما بنوسم! و امروز با شرمندگی باید بگویم که: نوشتم اما دیر شد، چون نمیدانستمکه زود دیر میشود...💧💧
خاک پای اهل هنرومعرفت
#محمد_معین_فر
۲ از۲
برای مطالعه یادداشت مورد اشاره درپایین این مقاله اینجا👈https://www.tg-me.com/Baghekhabushan/4117 را بخوانید.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
❤3👍2🔥2
.
آقای وزیر میراث! گره را از این کورتر نکنید!
نویسنده: #علیرضا_حیدری
سخنان روز گذشتۀ وزیر میراث فرهنگی مبنی بر اینکه «ما #مثنوی_مولانا را در یونسکو مشترک با ترکیه و افغانستان ثبت کردیم. خیلیها به ما اعتراض کردند که چرا تلاش دارید مشترک با کشورهای همسایه ثبت کنید؛ یک سخن داشتیم امروز بعد از یک دهه آن را تکرار میکنیم: #شمس_مولانا متعلق به ایرانیان و جهانیان است و متعلق به یک نقطه نیست»، بازتاب زیادی داشت.
این سخن وزیر ظاهری درست دارد و به بیانی دیگر میخواهد بگوید که اندیشۀ متفکران و شخصیتهای علمی و فرهنگی مرز نمیشناسد و در سپهر اندیشۀ انسانی جای میگیرد، پس دایرهای به گستردگی جهان، متعلق به آنهاست و نباید به دنبال مالکیتبخشی آنها باشیم. جناب وزیر میداند دربارۀ آثار مکتوب و ناملموس (نه اشخاص) در یونسکو مالکیتطلبی وجود دارد و مثنوی اثری مکتوب است. شاید با این فرض که چون امروز سه کشور ایران و افعانستان و ترکیه به مولانا و مثنوی ارجمند او میبالند، این ثبت به نام سه کشور انجام شده است، کمی جای سکوت داشته باشد، اما دو نکتۀ اساسی وجود دارد: نخست اینکه وزیر میراث فرهنگی کمی باید با احتیاطتر در این زمینه سخن بگوید و راه را برای کوتاهیهای پس از این هموار نکند. دیگر اینکه با سوار شدن بر این استدلال، انبوهی از کوتاهیها و نامهربانیها و بیمسئولیتیهایی را که تا به امروز بر سر راه ثبت آثار ملی و بزرگداشت و شناساندن مفاخر علمی و ادبی داشتهایم، سرپوش نگذاریم!
آقای وزیر امروز میراث فرهنگی! حتماً فراموش نکردهاید که ترکیه سال ۲۰۰۷ را سال مولانا اعلام کرد و در آن سال غوغايي در جهان درانداخت. قطار مولانا را با هزينۀ ۴ ميليون دلاري در اروپا روي ريل فرستاد تا به جهان بباوراند که مولانا نه ايراني و فارسي زبان که «رومي» است. وزير فرهنگ اين کشور هم به صراحت گفت: نام خانوادگي مولانا «رومي» است و جهان او را بهعنوان رومي ميشناسند و رومي يعني «آناتوليايي»! و ما و مدیران فرهنگی و سیاسی ما همچنان نگاه ميکرديم. آن سال و سالهاي پيش و پس از آن ترکيه جايزۀ جهاني صلح مولانا راه انداخت. مد لباس مولانا طراحی کرد، سکه به نام او زد، مثنوي را به ۲۰ زبان ترجمه کرد و نسخههايي از آن را به سران کشورها هديه داد، سالن بزرگ نمايش با گنجايش سههزار نفري ساخت و خلاصه ترکيه هرچه در توان داشت خرج نام مولانا کرد و البته اين قصه همچنان ادامه دارد. ترکيه براي رشد صنعت گردشگرياش خوب به مولانا بها داد و ما به همین بسنده کردیم که اندیشۀ مولانا جهانی است و متعلق به همۀ جهان!
این فقط شمهای از کوتاهیهای ما در حق مولاناست. برای ثبت جهانی توس و فردوسی چه گام جدی برداشتهاید؟ کشور آذربایجان پس ثبت ساز «تار» در سازمان جهانی یونسکو به نام خود درصدد برآمد تا حکیم نظامیگنجوی را که اصلیتی ایرانی دارد و همۀ آثارش به زبان فارسی است، به نام خود در مجامع علمی، فرهنگی، بینالمللی معرفی کند، در این مورد چه کار درخوری کردید؟ چرا وقتی تصویر مفاخر ایران بزرگ روی اسکناسهای دیگر کشورها نقش میبندد، شما فقط نظارهگرید و خود تصمیم نمیگیرید از این کارها بکنید؟ فهرست این کوتاهیها بلندبالاست و در این یادداشت نمیگنجد.
بنابراین، باور کنیم در برنامههای کلان فرهنگی، مفاخر و میراث فرهنگی ما جایی ندارد و شما با چنین سخنانی به آن دامن نزنید و کار را از این بدتر و گره را از این کورتر نکنید!
https://sarasari.khorasanonlin.ir/Newspaper/item/131865
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
sarasari.khorasanonlin.ir
آقای وزیر میراث! گره را از این کورتر نکنید!
❤2👍1
