Telegram Web Link
در تاریخ شیعه، دوم محرم نقطه‌ای تعیین‌کننده است؛ نه به‌خاطر شروع جنگ، که به‌خاطر نوع مواجهه با آن. کاروانی که به کربلا رسید، نه کاروان نظامی بود و نه صرفاً گروهی از مبارزان. بلکه ساختاری خانوادگی داشت؛ حضور زنان، کودکان و نوجوانان در کنار امام، حامل پیامی بود که به وضوح نشان می‌داد این نبرد، صرفاً سیاسی یا نظامی نیست، بلکه نبرد حق و باطل است.

حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا، یک اقدام نظامی صرف نبود؛ بلکه مقاومت در برابر ظلم بود، در مقابل دشمنی مسلح و تا دندان آماده. خانواده در دل این حرکت قرار داشت؛ نه در حاشیه‌اش.

این الگو، امروز بار دیگر در صحنه‌ای مشابه تکرار شده است... حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، به‌ویژه شهادت کل اعضای خانواده‌ در برخی نقاط کشور، نشان می‌دهد که دشمن نه فقط نیروهای نظامی، بلکه دانشمندان و خانواده هایشان و حتی مردم بی گناه دیگر را مورد هدف قرار داده است.

پس فهم این روز تاریخی، تنها در بازخوانی وقایع آن نیست؛ در تطبیق آن با شرایط امروز است.
ورود کاروان به کربلا، ورود حق به میدان باطل بود. و خانواده، رکنی مهم در این نبرد

#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

@basijpsyedu
15
🌙 شب سوم محرم، شبی‌ست که دل‌ها به یاد رقیه‌سادات می‌تپد؛ دختری که در داغ پدرش حسین(ع) سوخت و غم دوری او، اشک‌هایش را بر خاکِ خرابه ریخت. حال ما در این شب غم‌انگیز، یاد کودکانی را گرامی می‌داریم که بی‌گناه و مظلوم در حملات ظالمانهٔ رژیم کودک‌کش جان باختند.

💔 آن‌ها نیز همچون رقیه، در دنیایی پر از ظلم و ستم، قربانی بی‌رحمی‌ها شدند. بیایید در این شب، با یاد رقیه، صدای مظلومیت همهٔ کودکان باشیم. کودکانی که نه جنگ‌طلب بودند و نه حتی درست می‌دانستند جنگ چیست... و تمام فهم‌شان از آرامش، آغوش پدر بود. بیایید دعا کنیم همیشه آرامش، حاکم قلب همهٔ دختران باشد.

🌹 شاید اشک‌های ما، شمعی باشد در تاریکی این دنیا، تا یادآور مظلومیت آنان باشد.

#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

🌐@basijpsyedu
💔16
بسیج روان‌شناسی و علوم تربیتی
Photo
بانوی قهرمان کربلا، همان بانویی‌ که تجسم ایثار و مقاومت در تاریخ اسلام است؛ همان شیرزنی که ارثیه‌ی پدری‌اش در شجاعت و صبوری را به بهترین شکل در صحرای کربلا ایفا کرد. بنت امیر‌المومنین، حضرت زینب کبری (سلام‌الله علیها)!
او با فداکردن پسران خود در راه امامش، حسین (ع)، درس‌های عمیق و ارزشمندی بر صفحه‌ی روزگار برای آیندگان از فداکاری به‌ جا گذاشت که امروز، پس از گذشت سال‌ها، مادرانی در شب چهارم محرم، برای داغ پسرانش به سینه‌ٔشان می‌کوبند و فکر می‌کنند: «کاش فرزند من هم فدای حسین شود…»
در روز عاشورا، با وجود داغ تک تک عزیزانش، که دلش به وجودشان گرم بود، دلی شکسته داشت اما روحی قوی‌تر! به عنوان مادر و خواهر و همسر شهید، نه تنها در برابر دشمنان ایستاد، بلکه به همه نشان داد که چگونه می‌توان با ایمان در برابر سختی‌ها صبور بود و مقاومت کرد.

حضرت زینب (س) با سخنرانی‌های پرشور و دلنشین خود در کوفه و شام، پیام عاشورا را نه فقط در آن زمان و نه فقط به مسلمانان، بلکه تا همین آن و به همه‌ی جهانیان حقیقت‌جو منتقل کرد و نشان داد که ایثار تنها مختص مردان نیست، بلکه زنان نیز می‌توانند با مادرانگی خود، در راه حق و حقیقت گام بردارند. او نماد مادری است که با وجود درد و رنج فراوان، هرگز از آرمان‌های بزرگ خود دست نکشید و همواره در پی حفظ یاد و نام و مهم‌تر از هرچیزی، راه برادرش امام‌حسین (ع) بود.

این روحیه مقاومت و ایثار حضرت زینب (س) نه تنها به عنوان یک اتفاق در تاریخ اسلام، بلکه به عنوان
الگو در دل‌های مادران شهیدان وطن ما نیز زنده است. مادرانی که با صلابت و شجاعت، فرزندان خود را برای دفاع از میهن، دین و ناموس فدای راه حق کردند. این بانوان بزرگ، چراغ هدایتی هستند برای نسل‌های آینده که همواره در قلب تاریخ می‌درخشند و الهام‌بخش و روشنی‌بخش خواهند بود برای آنانی که می‌خواهند کودکانشان، مردانی شوند حسینی؛ نه فقط به کلام بلکه به ایمان و آیین. مردانی شوند از دیار حبیب‌ها و قاسم‌ها و مسلم‌ها….

ایثار حضرت زینب (س) نشأت گرفته از دل بزرگ و ایمان راسخش بود که توانست در برابر طوفان‌های زمانه‌اش بدون تردید بایستد و در گوش زمانه فریاد بزند که«ما رأیتُ إِلّا جَمیلاً…»


"روضه‌ی امشب، به نیابت از خانواده‌ی شهید ساداتی ارمکی.”


#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

🌐@basijpsyedu
💔123
بسیج روان‌شناسی و علوم تربیتی
Photo
به نیمهٔ دههٔ اول محرم رسیده‌ایم. شب پنجم. شبی که منتسب است به یتیم امام مجتبی. به آقازاده‌ای که معنای اتمّ این عبارت است که "شجاعت سن و سال نمی‌شناسد!"

بنا بود، عمه سفت در آغوشش او را حبس کند. سفارش عمو بود... عمو خوب می‌دانست، خون حسنی که در رگ‌های این بچه جاری‌ست، ابدا اجازه نمی‌دهد که تماشاگر این میدان خون باشد... پس خطاب به زینب صبور فرمود: احبسیه! در آغوشت حبسش کن. اما نشد. نشد و عبدالله به سوی محبوبش چنان آهویی که از دام می‌رهید، دوید.
دوید و دست برد زیر شمشیر تا تمام واکنش‌های غیرارادی بدن را به سخره بگیرد... تا بگوید اصلا چه کسی گفته باید از برابر تیغ دست را کشید؟! من دست می‌نهم در برابر تیغ تا به قدر وسع خود به وظیفه‌ام عمل کنم. تا امامم را یاری کنم.
حال یا عبدالله، شاهدباش که راهت هنوز هم ادامه‌دار است. البت که تو انتخاب کردی که دست به آغوش تیغ ببری و این عزیزان ما، این کودکان ما، حتی فرصت انتخاب پیدا نکردند. انتخابشان شاید آغوش امن مادر بود که همان معراجشان شد. ما نمی‌دانیم، رژیم سفاک، به کدامین گناه خونشان را مباح کرد اما اعلی درجات بهشت مبارکشان باد.

ای فرزند امام مجتبی! ای معنابخش رشادت و شجاعت و ایثار. تو مجذوب عشق حسین گشتی. تو غرق شدی در دریای عشق عمویت. نه چون عمویت بود؛ نه چون سال‌ها برایت پدری کرد؛ همهٔ این‌ها بود ولی از این‌ها مهم‌تر، تو فهم‌کردی جایگاه امام را! و تحمل نکردی که زنده‌باشی و در برابر چشمانت...

خداوندا به حق این آقازاده و به حق خون کودکان ما، نصرت را نسیب جبههٔ حق کن؛ که این وعدهٔ صادق توست.

#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

🌐@basijpsyedu
9💔3
حسین(ع) راضی به رزمش نبود؛ قاسم نوشته ای از پدر داشت ،سفارشی از حسن(ع) به فرزندش برای این روز بود .حسین با دیدن نامه حالتی دگرگون یافت ،نامه را بوسید و آن را به دیده کشید ،عِطری از مدینه حالا در کربلا پیچیده بود .
حال دیگر مولایش به نبرد رضایت داده بود ، قاسم به میدان آمد، رجز خوان و مهیا ، گاه از میان میدان به یک نگاه عمویش جان تازه می‌گرفت . آنچه قاسم را به ورطه میدان کشیده بود دستخط پدر نبود بلکه بذری  بود که حسن در قلب پسرش کاشته بود و امروز جوانه زده بود.
   قاسم بن حسن(ع) دلیرانه رجز می‌خواند و مبارز می‌طلبید، هرکس را به میدان می‌فرستاند یکی پس از دیگری مغلوب قاسم می‌شدند .نمی‌دانستند چگونه باید جلوی قاسم را بگیرند که ناگهان آن پلید (ازرق شامی) دستور سنگ باران داد . چنان بدن چون گلِ پسر امام حسن را سنگ باران کردند که دیگر رمقی برایش نماند ، صدای قاسم بلند شد " یا عما " ، انگار حسن حسینش را صدا زده بود . هنگامی که اباعبدلله سراسیمه به بالین قاسم رسید ناله سر داد "عزیزِ برادرم ؛ چقدر برای عمویت سخت است که اورا صدا بزنی و نتواند کاری برایت بکند .
حال دیگر قاسم آرام گرفته بود ؛نوجوانی که هنگام سوار شدن بر اسب پایش به زین اسب نمیرسید دیگر به اندازه کافی زیر سم اسب ها قد کشیده بود ...
"روضهٔ امشب به نیابت از شهدای هسته ای"


#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

🌐@basijpsyedu
11💔2
بسیج روان‌شناسی و علوم تربیتی
Photo
امشب، شب هفتم ماه محرم است و منتسب به حضرت علی اصغر، آن کودک معصوم و نماد مظلومیت که در دشت کربلا با چشمان بی‌گناهش به پدرش نگریست و جان خود را فدای حق کرد. او نه تنها فرزند امام حسین (ع) بود، بلکه نماینده تمام کودکانی بوده و هست، که در سایهٔ ظلم و بی‌رحمی قرار دارند. در آن لحظه‌های سخت، علی اصغر با لبخند معصومانه‌اش به پدر نشان داد که عشق و وفاداری فراتر از سن و سال است. او به ما یادآوری می‌کند که حتی کوچک‌ترین افراد نیز می‌توانند بزرگ‌ترین درس‌ها را به انسان‌ها بیاموزند.

امروز یاد رایان قاسمیان، آن کودک دو ماهه، در دل‌هایمان زنده است. او نیز همچون علی اصغر، بی‌گناهی را در برابر ظلم تجربه کرد و نامش یادآور دردهای عمیق انسانیت است. آن طفل معصوم به ما می‌گوید که هر کودک، هر زندگی، یک دنیای جدید از امید و عشق است.
وقتی یک رژیم به مرحله‌ای از وحشی‌گری می‌رسد که جان بی‌گناهان، به ویژه کودکان، را هدف قرار می‌دهد، نشان‌دهنده‌ی سقوط اخلاقی و انسانی آن است. این نوع رفتارها نه تنها عمیق‌ترین زخم‌ها را بر پیکره‌ی جامعه می‌زنند، بلکه چهره‌ای زشت از قدرت را به نمایش می‌گذارند که به جای حفظ امنیت و آرامش، به سرکوب و خشونت متوسل می‌شود. در چنین شرایطی، سکوت و بی‌تفاوتی تنها به تشدید این بحران کمک می‌کند. ما باید صدای قربانیان باشیم و در برابر این بی‌عدالتی‌ها ایستادگی کنیم. هر انسانی حق دارد در دنیایی عاری از ترس و خشونت زندگی کند...
ما باید برای عدالت و صلح تلاش کنیم تا دیگر هیچ کودکی، هیچ‌گاه قربانی ظلم نشود و صدای مظلومیتشان را در دل تاریخ فراموش نکنیم.

#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

🌐@basijpsyedu
9💔3
بسیج روان‌شناسی و علوم تربیتی
Photo
امشب، شب هشتم ماه محرم است و منتسب به حضرت علی اکبر
این اذانِ آخر اذان همیشگی نبود ،انگاری روح داشت و کلمات را ملائک از دهان موذن‌، روی هوا می‌بردند، اصلا انگار که صوت دلربای رسول الله باشد به خواندنِ قرآن، همان قدر طنین‌انداز و استوار. حسین پسر ارشدش را فرموده بود تا اذان بگوید، که با صدای علی‌گونه‌اش به لشکر دشمن هراس بیندازد.

حال، علی مقابل چشمان پدر -خرامان- قدم برمی‌دارد. و حسین جانش را می‌نگرد، جانی که تجلی غرور حسین است. نخستین کسی که با شجاعت تمام، با دلی سرشار از ایمان راسخ و مالامال از عشق به قلب میدان زد و تا نفس آخر در میدان نبرد جنگید و به عالمیان آموخت که دفاع از حریمِ حقیقت، باید که ترجیح باشد، حتی به قیمت جان.

این روزها مقتدیانِ علی‌اکبر، در این مرز و بوم، به قیمت جان، در برابر رژیم ظالم صهیونیستی رشادت و دلاوری های خود را نشان می‌دهند. شهیدانی که در نبرد حق با باطل، اولین جان‌نثارانی بودند که دلاورانه و علی اکبروار در میدان حاضر شدند و با دلی پر از عشق، ارزشمندترین دارایی خود را فدا کردند.

"روضه امشب به نیابت از شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران که در این مواقع جان خود را سپر بلای مردم می‌کنند"


#حرم_ایران
#ایران_کربلای_حسین

🌐@basijpsyedu
13
2025/07/14 13:05:09
Back to Top
HTML Embed Code: