Telegram Web Link
همهٔ آدم‌ها در آغاز جوانی میدانند افسانه شخصی‌شان چیست.
در آن دوره زندگی همه‌چیز روشن است. همه‌چیز ممکن است و آدم از رؤیا و آرزوی آنچه دوست دارد در زندگی بکند نمی‌ترسد. با این وجود با گذشت زمان، نیرویی مرموز تلاش خود را برای اثبات آن که تحقق بخشیدن به افسانه شخصی غیرممکن است، آغاز می‌کند.

📗 کیمیاگر
✍🏽 #پائولو_کوئیلو

@Bo0k_Cafe  📗
گاهی، راحت‌تر است که با وجودِ اندوهی که در درونت موج می‌زند، لبخند بزنی تا اینکه بخواهی به همهٔ عالم توضیح بدهی که چرا غمگینی ...

📗 همه نام‌ها
✍🏽 #ژوزه_ساراماگو

@Bo0k_Cafe  📗
For more : @Bo0k_Cafe  📗
خرید کتاب چیز خوبی می‌بود اگر میشد زمان مطالعه‌ی آن را هم خریداری کرد؛ اما مردم اغلب خرید کتاب را با تحصیل محتوایش اشتباه می‌گیرند.

اینکه شخصی بخواهد هرچه را می‌خواند حفظ کند، مثل این است که سعی کند هر آنچه را که می‌خورد در معده نگه دارد. جسم شخص از آنچه وی خورده تغذیه کرده و ذهن وی از آنچه که خوانده تغذیه شده و بدل به آن چیزی شده که اینک هست. همانطور که بدن به آنچه برایش مطبوع است علاقه دارد، ذهن نیز تنها آنچه را که برایش جالب باشد حفظ می‌کند - به دیگر سخن، آنچه را که با نظام فکری وی سازگار باشد و مناسب برای نیل به اهدافش.

هر کسی اهدافی دارد، اما کمتر کسی هدفی برای نظام فکری خود دارد. به این خاطر که مردم در هیچ چیز علاقه‌ای بی‌تعلق و عینی نمی‌یابند و از آنچه خوانده‌اند چیزی نمی‌آموزند: هیچ چیزِ آن را به خاطر نمی‌سپارند.

✍🏽 #آرتور_شوپنهاور
📗 جهان و تاملات فیلسوف

@Bo0k_Cafe  📗
هميشه به اين فكر ‌مى‌كنم كه علت گريه چيست: در هنگام گريه، بدنمان در حال مبارزه با چيزی‌ است كه ذهن و قلبمان نمی‌توانند آن ‌را توجيه كنند.


📗 دور از خانه
✍🏽 #سارو_برایرلی

@Bo0k_Cafe  📗
طرفه می‌دارند یاران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد خوشترست از باغ ورد

دوستانت را که داغ مهربانی دل بسوخت
گر به دوزخ بگذرانی آتشی بینند سرد

عقل را با عشقِ خوبان طاقت سرپنجه نیست
با قضای آسمانی برنتابد جهدِ مرد

عافیت می‌بایدت چشم از نکورویان بدوز
عشق می‌ورزی بساط نیک نامی درنورد

زَهرِه‌ی مردان نداری چون زنان در خانه باش
ور به میدان می‌روی از تیرباران برمگرد

هیچ کس را بر من از یاران مجلس دل نسوخت
شمع می‌بینم که اشکش می‌رود بر روی زرد

با شکایت‌ها که دارم از زمستانِ فراق
گر بهاری باز باشد لیس بعد الورد برد

هر که را دردی چو سعدی می‌گدازد گو منال
چون دلارامش طبیبی می‌کند داروست درد


#سعدی
@Bo0k_Cafe  📗
کرم ابریشم وقتی در پیله گرفتار ماند و مدتی دور خود پیچید و تنید از برکت آن تلاش‌ها و پیچش‌ها پروانه درمیاید ولی انسانِ مادر مرده برعکس وقتی در لجه‌ی افکار گرفتار گردید دیگر روی رستگاری نخواهد دید و مانند محکومی که وزنه‌ی آهنین به پایش بسته و در دریا انداخته باشند مدام در گرداب حیرت و سرگردانی فروتر میرود.

و همانطور که رفیق خودمان آناتول فرانس گفته فکرِ بی پیر غولِ بی شاخ و دمی است که در همان وقتی که انسان او را به هزار لطف و مهربانی نوازش میدهد او در همان حین از زیر با چنگال تیز در کار درآوردن دل و جگر نوازش دهندهٔ خود می‌باشد.

مختصر و مفید آنکه فکر زیاد کردن عاقبت خوبی ندارد و نکبت میاورد.


📗 دارالمجانین
✍🏽 #محمدعلی_جمالزاده

@Bo0k_Cafe  📗
امّا بگو چه باید کرد با نیازی که به تو دارم؛ آن نیاز است که به این سازش رضا نمیدهد. من هم به تو فکر می‌کنم، تنانه و پر شور و حرارت. تو مثل آن مرغ با شکوه پر سیاه دریایی با آن بافه‌موهای سیاهت... می‌بینی، دارم راه می‌افتم امّا این‌ها را که می‌نویسم ذوب می‌شوم و دریایی از ملاحت مرا در خود فرو می‌کشد.

ماریا عزیزکم، عزیزم، این واقعیت دارد که کلمات معنای خودشان را دارند و زندگی هم. کاش فقط دست‌هایت روی شانه‌هایم بود.

✍🏽 #آلبر_کامو
📗 خطاب به عشق
- نامه به ماریا کاسارس

@Bo0k_Cafe  📗
راستش را می‌گویم
آه که دوست داشتن تو
چنین که دوستت دارم
چه دردآور است
با عشق تو هوا آزارم میدهد
قلبم و کلام نیز
پس چه کسی خواهد خرید
یراق ابریشمین
و اندوهی از قیطان سپید
تا برایم دستمال های بسیار بسازد؟

آه ، که دوست داشتن تو
چنین که دوستت دارم
چه دردآور است ...

#فدریکو_گارسیا_لورکا

@Bo0k_Cafe  📗
مگذار شکوه‌ چشمان‌ تندیس‌وارمان را در لحظه‌های دیدار،
یا عطرِ گل‌ سرخی‌ که‌ شبانه‌ 
با نفس‌هامان بر گونه‌‌مان می‌نشیند را از دست‌ بدهیم!
می‌ترسم‌ از دور از هم بودن‌ بر این‌ ساحل‌،
چونان‌ درختانی‌ بی‌بار
سوخته‌ در حسرت‌ گُل‌ُ برگ‌ُ جوانه‌یی‌
که‌ گرمای‌مان ببخشد!
اگر گنج‌ ناپدید منی‌،
اگر گنج آشکار و پنهان توام
اگر زخم‌ من یا صلیب‌ گور منی‌،
مگذار شاخه‌یی‌ که‌ از رود هم برگرفته‌ایم و برگ‌های‌ پاییزی‌ عشق و همراهی بر آن‌ نشانده‌ایم‌ را از دست‌ بدهیم!
 
#فدریکو_گارسیا_لورکا

@Bo0k_Cafe  📗
عشق‌، هدیه‌ است‌...

جاندارِ مجسّم‌،
حادث‌ می‌شود،
تحمیلش‌ نمی‌توان‌ کرد،

قلب‌ را لبریز می‌کند،
با عقل‌ فهمیده‌ نمی‌شود،
به‌ چنگ‌ نمی‌آید،

مقدّری‌ست‌ که‌ همه‌ چیز را
دگرگون‌ می‌سازد...


✍🏻 #‌مارگوت_بیکل

@Bo0k_Cafe  📘
یک جرعه کتاب ☕️

درد جدایی از دوست، از دردِ جدایی از
رحم مادر بیشتر است. بچه نمی‌فهمد چرا
از جای گرم و نرمش پرت شده بیرون
اما من، می‌فهمیدم که تنها شده ام ...

📗 بعد از پایان
✍🏻 #فریبا_وفی

@Bo0k_Cafe  📗
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زندگی هر کسی لحظه‌ای هست که در مسیر اندوه و افسوس قرار میگیرد. آنوقت یک راه برای عبور وجود دارد: کتاب، کتاب و کتاب را فراموش نکن در آن لحظه شگفت‌انگیز!


✍🏻 #هاوارد_بارکر

@Bo0k_Cafe  📗
روز "خوب" رو خودت ميسازی
روز "بد" رو ديگران،

پس سعی کن یه سازنده عالی باشی
تا یه مصرف کننده ناتوان ...!

@Bo0k_Cafe  📗
یک جرعه کتاب ☕️

با وجود اين تمام راه‌ها بسته نشده‌ است
بزرگ‌ترين لياقت آدميزاد در اين است كه
مى‌تواند با تمرين و عادت،
نقش تازه‌ى خود را خيلى عادى بازى كند.


📗 آشفته حالان بیدار بخت
✍🏻 #غلامحسین_ساعدی

@Bo0k_Cafe  📗
یک جرعه کتاب ☕️

ثروت دومین کلمه کلیدی است که باید آن را تعریف کنیم. ثروت واژهای بحث برانگیز است،زیرا طیف وسیعی از تصاویر و گاهی اوقات مفاهیم متضاد را به ذهن میآورد. به هرحال همه مادیدی متفاوت نسبت به مقوله ثروت داریم. ثروت برای فردی ممکن است به معنی داشتن پولکافی برای انجام هر کاری باشد. برای فردی دیگر ممکن است ثروت به معنای بدهی و تعهد مالی نداشتن باشد و برای فردی دیگر ممکن است به معنای فرصتی برای رشد و کامیابی.اما این تنوع دید سبب خلاقیت میشود و خلاقیت میتواند به هر یک از ما کمک کند تا راههای منحصر به فردی برای زندگی پُربار پیدا کنیم.


📗 هفت اصل دستیابی به ثروت و کامیابی
✍🏻 #جیم_ران

@Bo0k_Cafe  📗
زمانی حرف بزن،
که ارزش حرفت
بیشتر از سکوتت باشد
و زمانی دوست انتخاب کن،
که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشد...!


✍🏻 #فرانسیسکو_کولوآنه

@Bo0k_Cafe  📗
یک جرعه کتاب ☕️

اگر می‌توانستم بروم، کجا می‌رفتم، اگر می‌توانستم باشم، که می‌بودم، اگر صدایی داشتم، چه می‌گفتم، کی این را می گوید، که می‌گوید که منم؟ به سادگی جواب بدهید، یکی به سادگی جواب بدهد. همان غریبۀ همیشگی است، که تنها برای اوست که هستم، در قعر نیستی‌ام، نیستی‌اش، نیستی‌مان، این هم یک جواب ساده. با فکر کردن نیست که می‌یابدم، پس چه باید بکند، زنده و سردرگم، آری، زنده، هرچه می‌خواهد بگوید. فراموشم کن، نادیده‌ام بگیر، آری، عاقلانه‌ترین کار همین است، راهش را خوب بلد است. این چه صمیمیت نامنتظره‌ای است بعد از آن چنان تنهایی، فهمیدنش آسان است، این چیزی است که او می‌گوید. اما نمی‌فهمد، من در سر او نیستم، در هیچ جای تن فرسوده‌اش نیستم، و با این حال من آنجا هستم، برای او آنجا هستم، با او، و آشفتگی‌ها همه از همین جاست. همین باید برایش کافی می‌بود، که باز هم دید غایبم، اما نیست، می‌خواهد آنجا باشم، شکلی داشته باشم و دنیایی، مثل او، به رغم او، من که همه چیز هستم، مثل او که هیچ چیز نیست. و وقتی حس می‌کند که من از هستی تهی‌ام، می‌خواهد من از هستی او تهی باشم، و برعکس، دیوانه است، دیوانه، دیوانه


📗 متن هایی برای هیچ
✍🏻 #ساموئل_بکت

@Bo0k_Cafe  📗
یک جرعه کتاب ☕️

اگر انسان‌ها هم مثل حیوان‌ها می‌توانستند بی‌آنکه به آینده یا گذشته بیاندیشند ، بی‌آن‌که زیر پای یکدیگر را خالی کنند ، با ماندن در زمان حال، با چشیدن طعم جرعه‌ای آب در کنار هم زندگی کنند، دنیا جای شاداب‌تری برای زیستن می‌شد.


📗 من و استادم
✍🏻 #الیف_شافاک

@Bo0k_Cafe  📗
یک جرعه کتاب ☕️

با وجود اين تمام راه‌ها بسته نشده‌ است
بزرگ‌ترين لياقت آدميزاد در اين است كه
مى‌تواند با تمرين و عادت،
نقش تازه‌ى خود را خيلى عادى بازى كند.


📗 آشفته حالان بیدار بخت
✍🏻 #غلامحسین_ساعدی

@Bo0k_Cafe  📗
2025/07/03 14:42:49
Back to Top
HTML Embed Code: