Telegram Web Link
شک می‌کنم پس هستم.

فریب قرن ابداً سودای آن ندارد که مدعی شود کرونا دروغ است یا شایعه، وهم است یا افسانه. فریب قرن روایت مهندسی گسترده رسانه‌ای - بیمارستانی و بزرگنمایی یک ویروس است که نه آنقدر کشنده که گمان می‌رفت و نه چنان وحشتناک بود که گفته بودند و در یک کلام هرگز آن چیزی نبود که ادعا شده بود، هست!

فریب قرن روایتی نیمه پزشکی و نیمه روان شناختی از کشف یک ابزار نوین رهبری بر جهان است که توانست با ترفندهای فریبنده، افراد را از هول بیماری، مکلف انجام اموری سازد که خود مسبب آن بیماری و سایر بیماری‌های مشابه بودند و ماحصل این فریب چیزی نبود جز نسل نوینی از رهبری و تجارت و افقی نو از سلطه و کنترل. این طرح عظیم آغازیست بر پایان انسانی که تاکنون می‌شناختیم.

فریب قرن روایت غم انگیزی است از پیوند شوم سیاست و طبابت و فرزند خوانده‌ای به نام تجارت. روایتی که بیش از هر زمان یادآور جمله رودولف ویرشو می‌گردد که "سیاست همان طبابت است در مقیاسی بزرگتر“ در جهان واحد پول مشترکی وجود دارد به نام وحشت! سرمایه‌ای بالقوه. دستمایه اجبار بشر به تغییرات بنیادین در شیوه حیات. فلسفهٔ وجودی فریب قرن چیزی نیست جز توصیف چگونگی پیدایش این وحشت و اهدافی که در ورای آن نهفته بود که شوربختانه نیز محقق گردید.

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن📥

کتاب :
#کرونا_فریب_قرن
نویسنده :
#حامد_رئیسی
💬انتشارات آزاد مهر
حیرت‌آور اینکه موفق‌ترین کشورها در کنترل و مدیریت شیوع، در میان کشورهایی هستند که از پروتکل‌های سازمان بهداشت جهانی به طور تام اطاعت نکرده‌اند!

سوئد به عنوان نخستین کشوری که از اجرای قوانین قفل و قرنطینه، امتناع نمود در کنترل شیوع موفقیت بیشتری نسبت به کشورهای همجوار کسب کرده و در بخش‌های دیگری مورد بررسی قرار می‌گیرد.

ویتنام: کشوری با جمعیت ۱۰۰ میلیونی که تنها با ۲-۳ هفته قرنطینه و اقدامات جالب تعقیب بیمار توانست شیوع را تقریباً بدون تلفات، پشت سر بگذارد و جمعیتی ۱۰۰ میلیون نفری را در یک کشور نه چندان ثروتمند و در حال توسعه، شیوع را مهار کند. این در حالیست که پیشرفته‌ترین و ثروتمندترین کشورهای اروپایی که مجریان بی چون و چرای پروتکل‌های سازمان بهداشت جهانی بودند و تجهیزات و تکنولوژی غیرقابل توصیفی در اختیار داشتند، نتوانستند موفقیتی مشابه با این کشور فقیر و پرجمعیت کسب کنند و جملگی مدعی تلفات بالا در اثر این ویروس شده‌اند.

تایوان: این کشور نیز مانند ویتنام دستورالعمل‌های بومی و تجریبات خود در شیوع سارس را بر دستورالعمل‌های سازمان بهداشت جهانی ترجیح داده و حتی پیشنهاد اجرای آن را نیز به سازمان بهداشت جهانی ارائه داده است، اما در اقدامی حیرت انگیز از سوی سازمان جهانی بهداشت طرد و از مجمع کارشناسان این سازمان حذف می‌گردد.

ترکمنستان: کشوری بدون کرونا! ادعای این کشور مبنی بر عدم ثبت ابتلای به کرونا با اعزام هیئتی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی و تحقیقی ۱۰ روزه در بیمارستان‌های این کشور مورد بررسی قرار می‌گیرد. در نهایت کرین سمالوود رئیس دفتر سازمان بهداشت جهانی در اروپا قاطعانه اعلام می‌کند که این کشور همچنان تنها کشوریست که در آن ابتلای به کرونا ثبت نشده است.

علت موفقیت این کشور در چنین شاهکاری تاریخی چیست؟

منابع محلی، مردم ترکمنستان و خبرنگاران به نقل از نور محمد امنیپساف (وزیر بهداشت و صنعت ترکمنستان) به طور غیر رسمی به یک رویکرد عجیب در این کشور اشاره کرده‌اند، ممنوعیت ماسک زدن و رسانه‌ای شدن ویروس کرونا...!!!

آیا شیوهٔ مدیریتی و مراقبتی تایوان و ویتنام از سوی سایر کشورها قابل اجرا نبوده است؟ آیا در کشورهای دیگر جهان که هم ثروتمندتر و هم کم جمعیت‌تر از این کشورها هستند امکان انجام این راهکارها وجود نداشته است؟! تا شیوع با هزینه کمتری به درجه مهار برسد؟ یا اینکه مصالح و منافع عده‌ای در گرو این بوده که کشورهایی که عمدتاً بازار هدف کیت‌های تشخیصی، دارو و واکسن هستند بیشتر و شدیدتر درگیر شیوع باشند، تا اینکه با راهکارهای ساده‌تری شیوع را مهار کنند؟

پس چه دلیلی برای سانسور این کشورهای موفق و حذف آن‌ها از شورای مشورتی سازمان بهداشت جهانی وجود دارد؟ جمیع این شواهد و دلایل است که این احتمال را تقویت می‌کند که سازمان بهداشت جهانی خود بسیار مایل به بحران بیشتر و اطاله آن بوده و در موارد بسیاری به آن دامن زده است. هر چه نباشد بخش عمده ای از حامیان مالی این سازمان کمپانی‌های ساخت دارو و کیت‌های تشخیصی هستند که گویی در سایه شیوع، درصدد کسب جایگاهی مهم در شطرنج اقتصادی - سیاسی جهان بوده و همین امر مقدمات تحولات عظیمی را در جهان فراهم آورد.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن


کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 99 و 100 و 101 | 💬انتشارات آزاد مهر
یکی از دلایل احتمالی سونامی سرطان‌ها و بیماری‌های روانی می‌تواند ریشه در همین موضوع داشته باشد و دانشمندان بسیاری نیز بر این عقیده‌اند که همزمان با رواج واکسیناسیون هرچند تعداد کمی از افراد از چنگال مرگ عفونی رستند، اما از آنجا که اولاً واکسیناسیون فرصت حذف ژنتیک‌های پرخطر و معیوب به واسطه میکروب‌ها را از بشر سلب کرده است و هم خود حاوی اجزای خطرناک شیمیایی و زیستی است، افرادی که منطقاً (طبق منطق طبیعت) به علت داشتن یک ژنتیک ناسازگار و ضعیف می‌بایست از جمعیت حذف می‌شدند نیز اجازه بقاء و تولید مثل یافته و ژن‌های خطرساز را بیش از پیش در خزانهٔ ژنتیکی جمعیت نشر کرده و به نسل‌های دیگر انتقال داده‌اند (نظری که سوای صحیح یا غلط بودن بسیار محل تأمل است).

یکی از برجسته‌ترین بیماری‌هایی که امروزه بیش از پیش فلسفه واکسیناسیون را به چالش کشیده است، اختلالات طیف اوتیسم می‌باشد که آمار آن در ایالات متحده به ۱ در ۴۸ نفر نیز می‌رسد؛ درحالی که در گذشته آمار این بیماری چیزی در حدود یک در چند هزار نفر بوده است و همین مورد به تنهایی موجب به راه افتادن نهضت‌های متعدد تحریم واکسن در جهان شده است.

بررسی این موضوع نیاز به تحقیقات و بررسی‌های گسترده‌تری داشته، درک و راستی آزمایی این فرضیه هم به این سادگی نبوده و از همه مهم‌تر آمادگی افکار عمومی برای پذیرش اینکه جمعی از افراد و فرزندان خود را قربانی سلامت گونه کنند دست کم از این نسل و نسل‌های بعد ساخته نیست و حتی شخص نگارنده نیز حاضر نمی‌باشد به قیمت سلامت گونه بشر به فرزند خود واکسن فلج اطفال تزریق نکند! به همین جهت این مسئله در محافل علمی تا به امروز یک فرضیه صرفاً نظری مانده و بعید به نظر می‌رسد، چندان بدان پرداخته شود.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 139 و 140 | 💬انتشارات آزاد مهر
آیا این فرضیه که علائم بیماری (یا ویروس کاندیدا) بگونه‌ای انتخاب شده که هر فرد به طور طبیعی در طول سال آن را به کرات تجربه می‌نماید، دور از ذهن است؟

اگر در سنوات قبل نیز هر کس با یک تب و چند سرفه و بدن درد راهی مطب متخصصین و آزمایشگاه و رادیولوژی می‌شد آمار تشخیص درگیری‌های ریوی و بستری‌ها افزایش نمی‌یافت؟ اگر در سال‌های قبل نیز به صورت اجباری مردم را به آزمایشگاه و مراکز تصویر برداری می‌کشاندیم، در تصاویر سی.تی.اسکن چند درصد مردم لکه‌های سفید (شاخصی برای بروز التهاب و درگیری ریوی) مشاهده می‌کردیم بی‌آنکه فرد علائمی داشته باشد؟

و این پاسخیست به آن دسته از افرادی که می‌گویند؛ چرا در سال‌های قبل تا به این اندازه نتایج سی.تی.اسکن مشکوک به عفونت مشاهده نمی‌شده است. چون ما در ۱۰۰ سال اخیر مردم را به این اندازه وحشت زده نکرده بودیم که با یک سرفه و خارش و تب به زیر انبوهی از تشعشات دراز بکشند تا از آن‌ها تصویربرداری قفسه سینه انجام پذیرد.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 222 | 💬انتشارات آزاد مهر
مسئله مهم اینجاست که اگر گروهی از بیماران سایر پنومونی‌ها را در گروه بیماران مبتلا به کرونا قرار داده باشیم با توجه به اینکه اکنون می‌دانیم روند درمان این پنومونی‌ها با کرونا قدری متفاوت است تا جایی که کاهش تجویز داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی موجب مرگ جمعیت آزمایش شونده شده است، آیا چنین رخدادی منجر نمی‌شود که افراد بیشتری در بیمارستان‌ها جان خود را از دست بدهند؟

یعنی افرادی که می‌بایست به شیوهٔ متفاوتی درمان می‌شدند با قرار گرفتن در گروه بیماران کرونایی به علت پروتکل متفاوت درمان جان خود را از دست داده باشند؟ یا اینکه تجویز داروهای ضد ویروسی به ویژه تجویز همزمان چند نوع آن(پلی فارماسی) به تشدید بیماری کمک کرده باشد؟

"برچسب کرونا تا چه اندازه مبتلایان به سایر بیماری‌ها را به کام مرگ کشیده؟ آیا این یک جنایت نرم نیست

اغلب یافته‌های پزشکی از نگاهی نه چندان خوشایند و اخلاقی از آزمون و خطا به دست می‌آیند. همانطور که برای بررسی اثر دگزامتازون و... در آزمایش‌های مذکور گروهی بیشتر جان خود را از دست داده‌اند، برای اطلاع از کارایی داروهای دیگر نیز گروه عظیمی از بیماران مورد آزمایش قرار گرفته و آنچه به عنوان نتیجه ناموفق یک دارو یا شکست یک دارو در درمان بیماری بدان دست یافته‌ایم، ممکن است به قیمت جان هزاران انسان تمام شده باشد! حال چه عاملی به سازمان بهداشتی کلان این مجوز را داده که در مقیاس جهانی دست به آزمایش‌هایی از این دست بزند؟ شیوع ویروس کرونا!

شرایط اورژانسی جهان به محققین و پزشکان این مجوز را داده تا در علم و یافته‌های نوین ناخواسته باعث مرگ عده‌ای شوند. خطای شناختی مرجعیت و چیزی شبیه اردوگاه‌های تحقیقاتی آلمان نازی! پس نتیجه می‌گیریم قرار دادن جمعیت بیماران مبتلا به سایر پنومونی‌ها در زمره بیماران کرونایی صرفاً یک خطای تکنیکال و آمارسازی روانی نبوده و می‌تواند منجر به مرگ تعداد زیادی از این بیماران شود که اگر به طور صحیح در گروه خود طبقه بندی شده و به جای داروهای ضد ویروس (که عمدتاً بی اثر و یا دارای اثرات مضر نیز بوده‌اند) درمان‌های رایج پنومونی را دریافت می‌کردند، قطعاً افراد کمتری جان خود را از دست می‌دادند. بدین ترتیب ما با القای یک جنگ روانی و سراسیمگی شیوع و منطق اشتباهی که بیان می‌کند هر بیماری تنفسی کروناست مگر خلاف آن ثابت شود نه تنها آمارسازی کرده‌ایم بلکه عمداً یا سهواً قربانی سازی نیز کرده‌ایم! و منشأ صدور این دستورالعمل‌ها و مرجع صدور مجوز تحقیقات بالینی داروها چه نهادیست؟ سازمان بهداشت جهانی ،CDC ,NIH و...! لازم است مجدداً کمی از خطای شناختی مرجعیت، تأئید شناختی و آزمایش میلگرام را به خاطر آوریم.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 260 و 261 | 💬انتشارات آزاد مهر
معمولاً در کیت‌های رایج چند ژن به عنوان ژن هدف به کار رفته است که عبارت است از ژن‌های N و ژن E,RDRP ۱.

ژن E: این ژن مسئول ساخته شدن پروتئین‌های ساختاری مربوط به پوشش ویروس می‌باشد. نام کامل این پروتئین membrane protein بوده که نقش مهمی در شکل گیری ساختمان ویروس و به اصطلاح تشکیل پاکت ویروسی دارد.

در اکثر کیت‌های تشخیصی کرونا این ژن به عنوان یکی از ژن‌های هدف در نظر گرفته شده است تا چنانچه وجود این ژن در نمونه حلق بیمار محرز گردد وی را در شمار مبتلایان یا ناقلین این ویروس در نظر بگیریم.

این ژن نخستین ژنی است که از سوی سازمان بهداشت جهانی برای تشخیص کرونا به صورت رسمی اعلام می‌شود؛ در حالی که این ژن، ژن اختصاصی کووید ۱۹ نبوده و در سایر اعضای خانواده کروناویروس نیز وجود دارد. یعنی اگر فرد با سایر ویروس‌های این خانواده نیز دچار سرماخوردگی‌های متوسط و خفیف هم شده باشد این ژن شناسایی شده و مبتلا به کووید ۱۹ در نظر گرفته خواهد شد.

حال تنها با فرض همین احتمال (احتمالات خطای تست PCR هنوز بررسی نشده است) آیا می‌توان به هر فردی که تست PCR وی مثبت شده بیمار کرونایی گفت؟ این در حالیست که این روش قطعی‌ترین و به عبارتی تأیید نهایی بیماری کرونا به شمار می‌رود.

ژن E با ژن‌های سایر اعضای خانواده کروناویروس، دارای شباهت ساختاری می‌باشد و بدیهیست که اگر این قطعات از ژن‌ها نیز در نمونه بیمار یافت گردد، تست مذکور مثبت و فرد واجد ویروس کرونا در نظر گرفته خواهد شد و بدین ترتیب سرماخوردگی‌های ناشی از سایر سویه‌های خانواده کروناویروس نیز در شمار آمار مبتلایان به کووید-۱۹ قرار خواهد گرفت.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 286 و 287 | 💬انتشارات آزاد مهر
تشخیص‌هایی که بر مبنای آن آمارهای مبتلایان و کشته شدگان به دست آمده همگی دارای خلاء و چالش‌های فنی و علمی هستند و مشخص نیست تا به چه اندازه افرادی که بر اثر بیماری‌های دیگر مبتلا و جان خود را از دست داده‌اند در میان آمار و ارقام این بیماری قرار گرفته‌اند، لذا قراردادن بیماران دیگر در گروه مبتلایان و کشته شدگان کرونا امری ممکن و محتمل است، تا جایی که رفته رفته عدم کارایی و اختصاصیت این روش‌ها مورد استهزای مقامات سیاسی و علمی جهان قرار گرفت:

ایلان ماسک، رئیس کمپانی تسلا، کیت‌های تشخیص کرونا را تقلبی و ابزار کسب منفعت شرکت‌های سازنده آن خواند. وی اعلام داشت که در یک روز ۴ تست متوالی PCR در یک آزمایشگاه، یک کیت و توسط یک پرستار انجام داده و دو تست وی مثبت و دو تست وی منفی بوده و در حال حاضر هیچ علائمی هم ندارد!

اکنون لحظه‌ای به خاطر آوریم که اعداد و ارقام تلفات و مبتلایان این بیماری توسط همین کیت‌ها و عمدتاً این متد تعیین می‌شود و دست طراح هر فریبی را برای اینکه سایر بیماران را با برچسب کرونا همراه سازد باز می‌گذارد! به ویژه اینکه با القای وحشت و علائم همیشه موجود در افراد، کسانی را به مراکز تصویربرداری کشاندیم که سوای عفونت ناشی از ویروس‌ها، ممکن است تصاویر سی.تی.اسکن آن‌ها در اثر داروها، دخانیات، آلودگی هوا، مواد شیمیایی و سایر بیماری‌ها نشانگر التهاب بوده اما شرایط پاندمی این افراد را جملگی مبتلا به کرونا تلقی کرده است.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 316 و 317 | 💬انتشارات آزاد مهر
ضد عفونی افراطی پوست عامل افزایش بیماری‌های تنفسی

باکتری‌های همزیست موجود بر سطح پوست و سطوح مخاطی (مانند بینی) به طور کلی به دو دسته بیماری‌زا و کمتر بیماری‌زا (یا حتی غیر بیماری‌زا) تنفسی می‌شوند،مثلاً در خانواده استافیلوکوک‌ها گونه‌های استافیلوکوکوس هومینیس، استافیلوکوکوس لوگدونسیس استافیلوکوکوس اپیدرمیسیس نسبت به گونه خطرناک استافیلوکوکوس آرئوس گونه‌های کم خطرتری هستند که سطح پوست و مخاط ما را فرا گرفته‌اند. این گونه‌های کم خطر علاوه بر ممانعت‌های فضایی که خود مانع کلونیزاسیون (استقرار) استافیلوکوکوس آرئوس می‌گردد، اقدام به تولید پروتئین‌های سمی از جمله سرین پروتئازها، سم لوگدونین که بسیار شبیه آنتی بیوتیک‌ها هستند کرده که این ترکیبات موجب کاهش جمعیت گونه خطرناک استافیلوکوکوس آرئوس می‌گردد تا جایی که در تحقیقات متعددی کاهش جمعیت استافیلوکوکس لوگدونسیس با افزایش جمعیت استافیلوکوکوس آرئوس (گونه خطرناک) همراه بوده است.

در نتیجه هر قدر این باکتری‌ها بر سطح پوست بیشتر وجود داشته باشند خود بهتر قادر خواهند بود تا هم با باکتری‌های عامل بیماری‌های تنفسی مبارزه کنند و هم موجب نابودی ویروس‌ها گردند. اما شستشوی افراطی دست و صورت و به طور کلی پوست موجب می‌شود جمعیت میکروب‌های مفید مذکور کاهش یافته و گونه‌های بیماری‌زا چون ذاتاً گونه فرصت طلب‌تری بوده فرصت بیماری زایی پیدا کند.

با توجه به اینکه ورود بخشی از این میکروب‌ها در مجاری تنفسی انسان به واسطه تماس دست و پوست صورت، سینوس‌ها و حتی مخاطات می‌باشد، بدیهیست که اگر در نتیجه بهداشت افراطی دست‌ها جمعیت این میکروب‌ها کاهش یافته باشد رفته رفته جمعیت آن‌ها در نواحی کلیدی مخاط نیز کاهش یافته و شرایط بیماری‌زایی برای گونه خطرناکی مانند استافیلوکوکوس آرئوس فراهم می‌آید. حال به طرز جالبی علائم عفونت استافیلوکوکوس آرئوس شبیه علائم ویروس کرونا بوده و تقریباً به همان شکل ایجاد تب، درد بدن، درگیری ریوی، سرفه می‌نماید و در برخورد اول و منهای تشخیص افتراقی (که معمولاً در شرایط شیوع انجام نمی‌شود) این بیماران ممکن است به عنوان بیماران کرونایی به نظر برسند! با همین ترفند فریبکارانه و تشویق مردم به رعایت بهداشت افراطی می‌توان به افزایش بیماری‌هایی تنفسی پرداخت که از قضا بسیار شبیه به همان ویروس منحوس بوده و رفته رفته مردم علائمی که دائماً رسانه‌ها از آن دم می‌زنند را در خود و اطرافیان مشاهده کنند و باور کنند که جهان در دهان ویروسی مرگبار فرو رفته است.
حال ممکن است به مراکز تشخیص و درمان مراجعه کرده و هم با نتیجه کاذب تست کرونا مواجه شوند و هم ممکن است ضمن منفی بودن تست کرونا بازهم مبتلا به کرونا تلقی گردند.

خانواده استافیلوکوک‌ها تنها یک مثال از این گونه فریب بوده و علاوه بر این باکتری باکتری‌های متعددی وجود دارند که با همین شرایط قادر به ایجاد بیماری‌های تنفسی هستند که دست بر قضا علائم آن‌ها شبیه ویروس کرونا می‌باشد، باکتری‌هایی مانند استرپتوکوک، موراکسلا، هموفیلوس‌ها و... که مانند استافیلوکوک در پوست و مجاری تنفسی منتظر چنین فرصتی هستند.

توجه داشته باشید که در شرایط عادی با شستشوی متعدد جمعیت این میکروب‌های مفید کاهش می‌یابد اما پس از اندک زمانی این میکروب‌ها از محیط و سایر افراد جایگزین می‌شوند، یعنی همان قدر که این میکروب‌ها در اثر شستشو از بین می‌روند توسط تماس پوست فرد با محیط، سایر افراد و حتی تنفس سایر افراد جایگزین می‌گردد. اما در شرایط قرنطینه و ضدعفونی سطوح و فاصله گذاری اجتماعی میکروبی در محیط باقی نمی‌ماند تا جایگزین گردد. فاصله گذاری بین انسان‌ها و محروم ساختن آن‌ها از تماس بدنی، استعمال ماسک و کاهش انتشار باکتری‌های موجود در بازدم، ضدعفونی سطوح با مواد شیمیایی و در خانه ماندن همه و همه از عواملی هستند که جبران باکتری‌های مفید از بین رفته را تقریباً ناممکن می‌سازند، و این هنر طراحان فریب قرن، در ایجاد بیماری توسط خود افراد است. آن هم با شعار مبارزه با بیماری!

حال شاید این سؤال پیش آید که چگونه بهداشت افراطی و شستشوی مفرط که توانسته گونه‌های مفید و کمتر بیماری زا را نابود کند، نتوانسته گونه‌های خطرناک را نابود سازد؟ پاسخ در ماهیت فرصت طلب و قدرت بالاتر بیماری‌زایی دسته دوم می‌باشد. چون اولاً این گروه در غیاب گروه مفید می‌توانند حتی با تعداد کمتری اقدام به بیماری‌زایی کنند و از طرفی چون در شرایط شیوع یک ویروس واقعی قرار داریم که هم به شدت مسری است و هم می‌دانیم به سدهای ایمنی ذاتی مخاط آسیب زده است متعاقب آن یک عفونت ثانویه باکتریایی می‌تواند بهتر و بیشتر بیماری‌زایی کند. در حقیقت قطعه مکمل ویروس که رسالت ویروس را به اتمام می‌رساند از یک طرف همین باکتری‌ها هستند (که محصول بهداشت افراطی می‌باشند) و از طرف دیگر استرس و قرنطینه طولانی‌ست که سیستم ایمنی را تخریب نموده است.
🔻🔻⬇️🔻🔻
📚 کتابخوانی 📚
ضد عفونی افراطی پوست عامل افزایش بیماری‌های تنفسی باکتری‌های همزیست موجود بر سطح پوست و سطوح مخاطی (مانند بینی) به طور کلی به دو دسته بیماری‌زا و کمتر بیماری‌زا (یا حتی غیر بیماری‌زا) تنفسی می‌شوند،مثلاً در خانواده استافیلوکوک‌ها گونه‌های استافیلوکوکوس هومینیس،…
🔺🔺🔺⬆️🔺🔺🔺🔺
اکنون اهمیت بررسی عامل باکتریایی در دوره شیوع و اینکه چرا تفکیک کشته شدگان بر اساس علت ویروسی و باکتریایی حائز اهمیت است را می‌توانیم درک کنیم. (رجوع کنید به پرده پنجم فریب و مفهوم عفونت‌های ثانویه).

بهداشت افراطی از هر انسان یک کارگاه تولید باکتری‌های بیماری زا پدیدآورده که هم خود می‌توانند بیماری تنفسی ایجاد کنند و هم اگر با ویروس همراه شوند می‌توانند منجر به مرگ شوند.

معنای ساده فریب قرن همین موضوع است، افراد خود اقدام به اموری کنند که منجر به بروز علائم تنفسی می‌گردد و گمان کنند این علائم برخاسته از ویروس است! حال اگر این افراد ناگزیر به بستری شوند ممکن است در معرض داروهایی مانند هیدروکسی کلروکین و... قرار بگیرند که پس از تلفاتی قابل توجه مشخص می‌گردد نه تنها فاقد اثر ضد ویروسی بوده بلکه منجر به افزایش نارسایی‌های قلبی نیز شده است.

اهمیت وجود میکروبیوتا در روند عفونت‌های تنفسی به اندازه‌ایست که در یک پژوهش محققین نشان دادند موش‌هایی که از بدو تولد در فضای بدون میکروب( Germ Free) پرورش یافته‌اند و میکروب‌های همزیست وارد دستگاه تنفسی آن‌ها نشده است در مقابل بیماری‌های ویروسی و باکتریال به شدت آسیب‌پذیر بوده و حتی در مقابل گازها و آلاینده‌های شیمیایی نیز مقاومت کمتری داشته‌اند.

یعنی با این پروتکل قرار است افراد حتی نسبت به سال‌های قبل بیشتر از آلودگی هوا نیز دچار آسیب شوند.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 340 و 341 و 342 و 343 | 💬انتشارات آزاد مهر
می‌توان به عنوان جمع بندی اینترفرون‌ها را "قلب سیستم ایمنی در پاسخ‌های ضد ویروس کرونا“ نامگذاری نمود و تردیدی وجود ندارد که در غیاب اینترفرون‌ها تقریباً سیستم ایمنی انسان در مقابل کرونا ویروس کم دفاع(نه بی دفاع) می‌شود. حال چه عاملی می‌تواند موجب شود این پروتئین ارزشمند در انسان یا ساخته نشود، یا مقدار تولید آن کاهش یابد و یا عملکرد آن موثر نباشد؟

پاسخ: استرس، ترس، وحشت. (مثلث وسواس و استرس و اضطراب) همانطور که ذکر شد مقابله با ویروس‌های RNA دار بسیار وابسته به وجود اینترفرون‌ها بوده و تحقیقات متعددی بیانگر این موضوع بوده که استرس با کاهش میزان اینترفرون موجب تشديد وخامت بیماری در عفونت‌های ناشی از ویروس‌های RNA دار مانند آنفولانزا و کرونا می‌شود.

اهمیت اینترفرون در جلوگیری از ابتلای به کرونا به اندازه‌ایست که تحقیقات متعددی نقص ژنتیکی در افراد را علت اصلی وخامت عفونت ویروسی به شمار آورده است. استرس در درجه اول موجب افزایش میزان کورتیزول به طور کلی موجب بروز ضعف در تمام اجزای مفید سیستم ایمنی می‌شود و به نوعی یک سرکوب ایمنی سرتاسری و سیستماتیک در بدن ایجاد می‌نماید، و در درجه دوم مقادیر بالای کورتیزولی که در هنگام استرس تولید می‌شود با مهار پروتئین واسطه MAV موجب مهار فاکتور پراهمیت IRF3 می‌شود به طوری که در نتیجه این اتفاق پروتئین ارزشمند اینترفرون ساخته نشده و شانس بقاء و بیماری‌زایی ویروس افزایش می‌یابد.

در یک مطالعه حیوانی تعدادی از موش‌های آزمایشگاهی را به دو گروه تقسیم کرده و گروهی در معرض استرس و ویروس آنفولانزا قرار دادند و گروه دیگر را بدون استرس در معرض ویروس آنفولانزا قرار دادند و پس از مشاهده علائم بیماری از جمله کاهش وزن و علائم تنفسی ریه موش‌های را مورد بررسی قرار دادند.

نتیجه تکان دهنده بود! در موش‌هایی که ویروس و استرس را به صورت همزمان تجربه کرده بودند هم تعداد ویروس یافت شده در ریه‌ها بیشتر بود و هم میزان التهاب در ریه به مقدار چشمگیری افزایش یافته بود. به بیان ساده ترکیب استرس و ویروس، تخریب ریه‌های موش را چند برابر کرده بود و مرگ و میر در گروه پر استرس بسیار بیشتر از گروهی بود که بدون استرس در معرض ویروس قرار گرفته بودند.

نتیجه می‌گیریم استرس و وحشت در واقع قطعه مکمل عفونت‌های ویروس‌های RNA دار مانند آنفولانزا و کرونا بوده و در غیاب استرس ممکن است حتی در صورت برخورد با ویروس سیستم ایمنی مقتدرانه ویروس را حذف کرده و فرد چیزی بیش از یک سرماخوردگی ساده را تجربه نکند.

در واقع یکی از دلایلی که موجب می‌شود بیماری کرونا در برخی از افراد بسیار ساده در حد سرماخوردگی بوده و فرد ظرف چند روز استراحت و بدون حتی مصرف داروی خاصی بهبود یابد توانایی سیستم ایمنی وی در ساخت پروتئین‌هایی از جمله اینترفرون‌هاست که ریشه در ژنتیک فرد دارد.

مطالعات متعدد دیگری نیز بیانگر این نکته بوده که استرس موجب کاهش اینترفرون در گردش خون عمومی فرد شده و افرادی که در معرض افسردگی قرار می‌گیرند نیز مقادیر کاهش یافته‌ای از اینترفرون در خون آن‌ها مشاهده می‌شود.

در واقع می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که شاید حد فاصل بیان یک بیماری دشوار تنفسی و یک سرماخوردگی ساده که هر دو توسط یک ویروس ایجاد می‌شود وجود ترس و استرس و وحشت باشد! (در کنار تفاوت در بعضی ژن‌ها مرتبط با سیستم ایمنی)

کافیست بر روی یک بیماری نه چندان مرگبار نامی هولناک گذاشته، رسانه‌ها و جراید را به تولید وحشت وادار کنیم و از سوی دیگر نیز اقدام به تولید بیماری با بهداشت افراطی و وسواس بنماییم! خروجی این موارد فریب قرن است. (به بیان خیلی ساده‌تر وجود ناحیه پلی آدنیله ژنوم ویروس را به "هدفی بسیار شناسایی شونده" برای سیستم ایمنی تبدیل می‌کند و مانند سارقی که در نیمه شب پروژکتور بزرگی به دست گرفته است توجه عوامل نیروی ایمنی بدن را به سمت خود معطوف می‌کند، لذا این ویروس در حالت طبیعی نمی‌تواند کشندگی بالایی داشته باشد و منجر به درگیری حاد ریوی شود و به همین خاطر اغلب در ۹۰ درصد موارد مانند یک سرماخوردگی متوسط رو به بهبود می‌رود، اما این در حالتیست که اولاً به واسطه استرس سیستم ایمنی و محور اینترفرون مختل نشده باشد و ثانیاً سایر میکروب‌های همزیست نیز به واسطه بهداشت افراطی از بین نرفته باشند و با اتصال به TLR ها پاسخ‌های ضد ویروس را تقویت کنند).
🔻🔻⬇️🔻🔻
📚 کتابخوانی 📚
می‌توان به عنوان جمع بندی اینترفرون‌ها را "قلب سیستم ایمنی در پاسخ‌های ضد ویروس کرونا“ نامگذاری نمود و تردیدی وجود ندارد که در غیاب اینترفرون‌ها تقریباً سیستم ایمنی انسان در مقابل کرونا ویروس کم دفاع(نه بی دفاع) می‌شود. حال چه عاملی می‌تواند موجب شود این پروتئین…
🔺🔺⬆️🔺🔺
حال به تبلیغات گسترده رسانه‌ای، موسیقی‌های آخرالزمانی، تصاویر خوفناک از قرنطینه و برنامه‌های تلویزیونی که دائماً خبر از یک فاجعه مرگبار می‌دهد توجه کنید! اخبار مرگ و ویدئوهای هول انگیز از اجساد. در حقیقت این بخش از رسانه بزرگترین موهبت الهی برای ویروس بوده و شاید بتوان با قاطعیت این جمله را گفت که صنعت وحشت و استرس رسانه‌ای قطعه مکمل ویروس و "بنزین ویروس“ بوده و رسانه‌ها پس از سازندگان ویروس در ردیف دوم متهمان این جنایت قرار دارند البته اگر هر دو متهم یک نفر نباشد.

حال سؤال اینجاست که اگر تولید ترس و وحشتی که تحقیقات علمی نشان داده موجب افزایش مرگ و میر در مبتلایان شده به این درجه وجود نداشت و اصلاً ویروسی به نام کرونا به مردم جهان معرفی نمی‌شد و در صورت ابتلا هر کس آن را یک سرماخوردگی ساده تا متوسط تلقی می نمود، بازهم شاهد بحرانی جهانی بودیم؟

برای پاسخ به این سؤال می‌بایست به ادعاهای محققینی توجه کنیم که مدعی ویروس کرونا ماه‌ها قبل از اینکه اصلاً خبری درباره آن منتشر شود منتشر شده و افرادی را نیز آلوده کرده است. شاید تعداد زیادی از افراد به ویروس کرونای سال ۲۰۱۹ مبتلا شده و با خیال یک سرماخوردگی ساده حفظ آرامش، و به تبع آن عدم افزایش کورتیزول و افت توان دفاعی بدن آن را شکست داده و البته بسیار نیز آن را منتشر کرده باشند. شده‌اند.

معرفی کتاب

📥 دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 363 و 364 و 365 و 366 | 💬انتشارات آزاد مهر
جمعیت بیماران تا به این جای کار در چهار گروه قرار می‌گیرند :

۱. گروه اول افرادی که اصلاً بیمار نبوده، بلکه با شرطی شدن و افزایش حساسیت‌های روانی هر علامتی از جمله تب و بدن درد را ابتلای به ویروس کرونا قلمداد کرده است در حالی که این علائم را افراد به طور طبیعی در طی سال چند بار تجریه خواهند کرد (خطای شناختی تأیید).

۲. گروهی که به واسطه برخورد با مواد شیمیایی دچار علائم بیماری شده‌اند (اپیدمی مصنوعی).

۳. گروهی که به واسطه بهداشت افراطی و قرنطینه و تضعیف سیستم ایمنی ناشی از استرس و حذف میکروبیوتا به عفونت‌های باکتریایی مبتلا شده‌اند و علائمی مشابه با بیماری کرونا از خود نشان میدهند (اپیدمی مصنوعی).

۴. گروهی که واقعاً به ویروس کرونا مبتلا شده‌اند که ابتلای آن‌ها نیز بسیار متأثر از تضعیف سیستم ایمنی به واسطه استرس و حذف میکروبیوتا، مجاورت با مواد شیمیایی تخریب کننده خطوط دفاعی ایمنی ذاتی و... میباشد و چنانچه این اقدامات فریبکارانه انجام نمی‌گرفت بسیار محتمل بود که در برخورد با ویروس بتوانند بر آن چیره شوند، اما با بهداشت افراطی محیط و قرنطینه و افسردگی و وحشت عملاً سیستم ایمنی خود را در مقابل ویروس ضعیف و ناتوان ساخته‌اند. (ابتلای واقعی ولی بازهم متأثر از فریب)

با در نظر گرفتن دستجات فوق و عواملی که منجر شده تا یک جمعیت از افراد عادی کم و بیش علائمی از بیماری را تجربه کنند و آن را به حساب ابتلای به کرونا بگذارند مفهوم اپیدمی مصنوعی و طراحی فریب قدری بیشتر بر ما روشن می‌شود.

اما شاید برای شما این سؤال پیش بیاید که مگر روش‌های تشخیص افتراقی و آزمایشگاهی موجود نیست که بتواند در چنین شرایطی تشخیص دهد بیماری ایجاد شده در فرد ناشی از ویروس کروناست و یا ناشی از باکتری‌های ایجاد کننده پنومونی و یا مواد شیمیایی؟

پاسخ: روش تشخیص تخصصی و افتراقی این اختلالات دو متد تخصصی کشت میکروبی و روش PCR میباشد که روش کشت به علت زمان بر بودن و نیاز به تجهیزات تخصصی عملاً در بیمارستان‌ها انجام نمی‌شود و محدود به مراکز تحقیقات است و روش دوم یعنی PCR نیز در اسفند ماه سال گذشته از کرایتریای تشخیص حذف گردید و شرایط بالینی بیمار به عنوان ملاک تشخیص بیماری جایگزین شد!

بدین صورت که با مشاهده فردی که دارای علائم بالینی نظیر تب و سرفه و درد عضلانی و اخلال در حواس بویایی و چشایی است، بنا را بر عفونت کرونایی گذاشته و تشخیص افتراقی به وسیله تست PCR انجام نشود.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 388 و 389 و 390 | 💬انتشارات آزاد مهر
استفاده طولانی از ماسک و عدم آشنایی با اصول استفاده و تعویض آن نیز مانند بهداشت افراطی و شستشوی محیط موجب بروز بیماری و اختلالاتی می‌شود که بسیار شبیه علائم منتسب به ویروس کروناست و به همین خاطر و پیرو تأکید سازمان‌های کلان بهداشت بر استفاده از آن لازم است به این موضوع بپردازیم که آیا ممکن است اجبار به استفاده از ماسک نیز خود یکی از برنامه های طراحان فریب برای تولید بیماری و اپیدمی مصنوعی باشد؟

تحلیل‌های علمی در این زمینه گاهی به خطا رفته و گاهی با اطلاعات شبه علمی عجین شده است، لذا می‌بایست به این مسئله از زاویه صحیحی بنگریم.

پس از چند دقیقه استفاده از ماسک و در صورت به درازا کشیده شدن استفاده از ماسک با جذب قطرات تنفسی که هر یک در خود حامل هزاران و شاید میلیون‌ها ذرات میکروبی است، به تدریج سطح درونی ماسک، محل تجمع بسیاری از میکروارگانیسم‌ها از جمله قارچ‌ها و باکتری‌ها می‌شود. در هر بازدم انسانی جمعیتی انبوه از باکتری‌ها و قارچ‌های همزیست (میکروبیوتا) مقیم مجاری تنفسی انسان، از دهان و بینی او خارج می‌شود که این بار میکروبی در هنگام صحبت کردن و آواز خواندن افزایش یافته و در هنگام عطسه و سرفه به حداکثر میزان خود می‌رسد. یعنی یک فرد در طول یک ساعت با هر بازدم خود جمعیتی میکروبی از میکروب‌های ساکن دستگاه تنفسی خود را وارد محیط می‌کند و این خروج باکتری‌ها، یکی از راه‌های کنترل جمعیت باکتری‌های همزیست انسانی می‌باشد. به طور میانگین باکتری‌ها در هر ۱۲-۸ ساعت با تقسیم دوتایی تکثیر شده و از هر باکتری دو باکتری به وجود می‌آید و اگر قرار بود با هر بازدم حجم بزرگی از این باکتری‌ها از دستگاه تنفسی انسان خارج نشود اکنون سیستم تنفسی انسان مملو از باکتری‌ها و قارچ‌های همزیست بود.

برای بررسی این موضوع محققین در سال ۱۹۹۸ از جمعیت داوطلبان انسانی خواستند تا یک بار با پوشیدن ماسک و یک بار بدون پوشیدن ماسک اقدام به صحبت کردن به مدت ۱۵ دقیقه کرده و در فواصل معینی از دهان آن‌ها محیط‌های کشت باکتریایی به منظور بررسی تعداد باکتری‌های پخش شده در محیط قرار دادند، نتیجه این بررسی نشان داد پس از استفاده از ماسک کلنی‌های تشکیل شده در محیط کشت باکتری‌ها کاهش یافته و این به معنای این است که جمعیت عظیمی از باکتری‌ها توسط سطح داخلی ماسک به دام افتاده و در فضای داخل ماسک محبوس می‌شود. اما به دام افتادن باکتری‌ها و تجمع آن‌ها در فضای داخلی ماسک چه خطری برای افراد می‌تواند داشته باشد؟ برای پاسخ به این موضوع می‌بایست نخست بررسی کرد در میان باکتری‌های به دام افتاده و تجمع یافته در ماسک چه باکتری‌هایی وجود دارند؛ بدین منظور گروه دیگری از محققین در بیمارستانی در بانکوک ماسک‌های جراحی مورد استفاده پرسنل بیمارستانی را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه این مطالعه به این قرار است:

- در سطح داخلی ماسک‌ها ، جمعیت باکتریایی و قارچی بسیار زیاد بوده و عمده‌ترین باکتری‌های تجمع یافته در سطح داخلی ماسک‌ها ۴۱ درصد استافیلوکوک (یکی از عمده عوامل ایجاد پنومونی باکتریال) و ۳۴ درصد سودوموناس (عامل اصلی ایجاد کننده عفونت‌های بیمارستانی که در افراد دارای بیماری‌های زمینه‌ای از جمله نقص ایمنی، بیماری‌های ریوی ایجاد پنومونی می‌نماید) بوده و همچنین از جمعیت قارچ‌های تجمع یافته در ماسک‌ها ۳۸ درصد آسپرژیلوس و ۳۱ درصد پنی سلیوم بوده است که این قارچ‌ها نیز بنوبهٔ خود توانایی ایجاد برخی از اختلالات از جمله واکنش‌های ازدیاد حساسیت و حتی در موارد نادری می‌تواند ایجاد پنومونی و اختلالات تنفسی بنماید. نتیجه اینکه ماسک‌ها اندک زمانی پس از استفاده مملو از همان میکروب‌هایی خواهند بود که خود به صورت بالقوه توانایی ایجاد بیماری‌های تنفسی داشته و اتفاقاً این بیماری‌ها از نظر علائم و تابلوهای بالینی بسیار شبیه بیماری کرونا می‌باشد و در حالی که گمان می‌کنیم ماسک به مانند دیواری مستحکم مانع ورود ویروس شده است، در این سوی دیوار ماسک انبوهی از میکروب‌های بیماری‌زا تجمع یافته، خود در مقام بیماری‌زایی و کشندگی، گاهی از ویروس کرونا نیز خطرناک‌تر هستند.

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 417 و 418 و 419 | 💬انتشارات آزاد مهر
مدت زمان اندکی پس از شیوع ویروس کرونا قیمت نفت به اندازه‌ای افت کرد که حتی در برهه‌ای از زمان شاهد منفی شدن قیمت نفت نیز بودیم!

در مقابل همانطور که قیمت نفت در حال سقوط بود و کشورهای تولید و صادر کننده آن در زیان دیدن بودند، قیمت لوازم بهداشتی و دارو به شکل چشمگیری در حال افزایش بود. تقاضای بالا موجب شده بود اقلامی همچون ماسک، لباس‌های مخصوص، مواد دارویی و شوینده به قیمت چند برابر قبل عرضه شوند و برای شرح این چرخش اقتصادی تنها به ذکر یک مثال کوچک بسنده می‌کنیم :

قیمت نفت از هر بشکه حدود هشتاد دلار به هر بشکه ده دلار (و حتی منفی) می‌رسد، در مقابل قیمت ماسک‌های مصرفی از هر ماسک نیم دلار حتی تا ۷ دلار نیز در بازار آزاد می‌رسد.

حال بزرگترین خریدار نفت چه کسی است؟ چین

فروشنده عمده ماسک و لوازم بهداشتی چه کسی است؟ چین

چه کسی سودای فروش داروی ضد کرونا و واکسن را هم بر سر دارد؟ چین!

معادله‌ها به طرز مشکوکی به نفع چین تغییر کرده است و این کشور اکنون هم مایحتاج خود را به ارزان‌ترین قیمت خریداری می‌کند و هم محصولات خود را به قیمت بالاتری می‌فروشد (شاید همین موضوع دلیلی بر رشد اقتصادی مثبت این کشور در دوره شیوع باشد).

و در انتها نیز با دهان کجی به سراسر جهان اندک زمانی پس از شیوع ویروس با نشر ویدئوها از فستیوال‌های چند هزار نفری در شهر ووهان (صد البته بدون رعایت هیچ پروتکلی) و جشن‌های متعدد با حضور رهبر همیشه خندان خود پیام سفید شدن شرایط و پایان همه گیری در کشور خود را به جهان مخابره می‌کند و حتی با هیبتی قهرمانانه به کشورهایی همچون برزیل قول فروش واکسن نیز می‌دهد.

واقعاً چنین اتفاقی رخ داده است؟ یعنی به فاصله چند ماه پس از نشر یک ویروس از یک کشور، همان کشور موفق شده نفت مورد نیاز خود را به پایین‌ترین قیمت خریداری کند، در عین حال محصولات خود را با قیمت بیشتری به جهان عرضه کند و در نهایت زودتر از سایر کشورها بر این بیماری فائق آمده و قصد دارد به هیبتی قهرمان گونه به سایر کشورها واکسن نیز بفروشد!

اگر این کشور همان کشوری باشد که ویروس از آن ظهور کرده باشد، آیا شائبه ساختگی بودن و از پیش طراحی شده بودن این ماجرا باز هم تصوری برخاسته از توهم توطئه است؟ به همین سادگی هم از کشورهای تولید کننده نفت به عنوان قدرتمندترین قطب‌های اقتصادی خلع قدرت گردیده و هم محصولات جدیدی (مانند تجربه تاریخی اقتصاد ماشینی به جای درشکه‌ای) به جهان عرضه می‌گردد. با این تفاوت که این بار اختراع جدید همچون ماشین دلچسب و مقبول نبوده بلکه از سنخ ویروس و بیماری و دارو و واکسن می‌باشد که نیمی از آن رعب‌انگیر و نیمی از آن امید بخش است.

حال پس از پاندمی قدرت‌های نوظهور که عرضه کننده واکسن و دارو و مواد بهداشتی هستند، بر صندلی ریاست جهان به جای فروشندگان نفت و گاز تکیه خواهند زد و اقتصاد جهان از اقتصاد "نفت، طلا و اسلحه“ به سمت اقتصاد "واکسن، دارو، نفت و طلا و اسلحه“ گردش خواهد کرد. حال کمپانی‌های بزرگ دارویی و پزشکی درست در همان میز قدرتی خواهند نشست که پیشتر دارندگان نفت و گاز بر آن حکمرانی می‌کردند. چرا که کشورهای جهان می‌بایست هر آنچه از نفت و گاز و طلا و آهن دارند تقدیم آن‌ها کنند برای دریافت دارو و تجربه. پس در حقیقت همه اقتصادهای کلان جهان دچار فروپاشی نشده و گروهی هوشمندتر سرمایه گذاری هوشمندانه‌تری انجام داده و بخشی از اقتصاد خود را موقتاً قربانی تجارت پرسودتری نموده است به عبارتی سه قدم به عقب رفته‌اند برای ده قدم به جلو.

شاید به همین دلیل است که در چین تنها یک استان آن درگیر بحران پاندمی می‌شود و با اینکه فاصله پکن تا ووهان از فاصله ووهان تا تهران بسیار کمتر است در اندک زمانی ویروس سراسر جهان را در می‌نوردد و به سایر استان‌های چین راهی نمی‌یابد!

معرفی کتاب

📥دانلود کتاب کرونا فریب قرن

کتاب : #کرونا_فریب_قرن | نویسنده : #حامد_رئیسی | صفحهٔ 565 و 566 و 567 و 568 | 💬انتشارات آزاد مهر
کتاب ماجراهای بیمارانی را به تصویر می‌کشد که دچار آسیب و یا ضایعه مغزی شده‌اند و در نتیجه آن، تجربه ذهنی یا ادراکی غیرعادی را گزارش می‌کنند. راماچاندران تلاش می‌کند با مطالعه این بیماران به ویژگی‌های منحصر به فرد انسانی ما پی ببرد.

از داستان زنی که در مواجهه با درد می‌خندد، خلبانی که پس از جراحی آپاندیس همسر خود را نمی‌شناسد؛ مردی که بعد از تصادف مادرش را زنی شیاد می‌داند که تظاهر می کند مادر اوست، دختری که هر عدد را به رنگ خاصی می‌بیند، پسر بچه اوتیسمی که بهتر از داوینچی نقاشی می‌کشد، فرد مبتلا به سکته مغزی که فلج خود را انکار می‌کند گرفته تا مهندس نرم افزاری که در نتیجه تومور مغزی حضور دوقلوی خیالی خودش را تجربه می‌کند، همه و همه در این کتاب با ذکر جزئیات به تصویر کشیده شده‌اند و اطلاعات شگفت‌انگیزی از مغز در اختیار ما می‌گذارند.

خرید کتاب مغز سخن چین

کتاب :
📓 #مغز_سخن‌_چین
نویسنده :
#راما_چاندران
ترجمه :
🔃 #معصومه_ملکیان
💬انتشارات سایلاو

🆔 @Bookreade
بیماری به نام ویکتور را به خاطر دارم که تقریباً یک ماه روی او آزمایش انجام دادم. او به دیدن من می‌آمد، زیرا تقریباً سه هفته قبل از اولین ویزیت، دست چپش از زیر آرنج قطع شده بود.

اولین تشخیص من این بود که او از نظر عصبی هیچ مشکلی ندارد: مغرش سالم و ذهنش طبیعی بود، بر اساس حس ششم، از او خواستم چشم‌هایش را ببندد و با کیوتیپ شروع کردم به زدن ضربه‌های آهسته به قسمت‌های مختلف بدنش و از او خواستم بگوید که با زدن این ضربه‌ها چه احساسی پیدا می‌کند و در کجای بدنش چنین احساسی دارد. جواب‌هایش طبیعی و درست بود تا اینکه شروع به ضربه زدن به سمت چپ صورتش کردم.

اتفاق خیلی عجیبی افتاد.

گفت: "دکتر، این ضربه را روی دست خیالی‌ام احساس میکنم. دارید رو انگشت شستم ضربه می‌زنید."
از چکش مخصوص زانو برای ضربه زدن به قسمت پایین فک او استفاده کردم.

پرسیدم: "حالا چطور؟"

گفت: " احساس میکنم جسم تیزی در حال حرکت از انگشت کوچک دستم به سمت کف دستم است.

با تکرار این کار متوجه شدم که نقشه کاملی از دست قطع شده روی صورت او وجود دارد.

این نقشه به طرز شگفت آوری دقیق و ثابت بود و روی آن نقشه، محدوده انگشتان دست به وضوح ترسیم شده بود. کیوتیپ مرطوب را روی گونه‌اش فشار دادم و قطره‌ای آب از کیوتیپ مثل اشک روی صورتش سرازیر شد. احساس او از حرکت آب روی گونه‌اش به سمت پایین، طبیعی بود، اما او ادعا می‌کرد که می‌تواند غلتیدن قطره آب روی دست خیالی خود را احساس کند. او حتی با استفاده از انگشت اشاره دست راستش مسیر غلتیدن قطره آب را در فضای خالی دست بریده‌اش دنبال می‌کرد. از روی کنجکاوی از او خواستم تا بخش باقی مانده دست قطع شده‌اش را بالا ببرد و با دست فانتوم به سقف اشاره کند. در کمال تعجب، قطره بعدی آب را که روی عضو فانتوم حرکت می‌کرد را احساس کرد، چیزی که بر خلاف قانون جاذبه است.


ویکتور گفت که تا پیش از این، هیچ وقت متوجه وجود این دست مجازی روی صورتش نشده است، اما به محض اینکه از وجود آن آگاه شد، راهی برای استفاده مناسب از آن یافت: به گفته او هر وقت کف دست خیالی‌اش می‌خارد اتفاقی همیشگی که او را عصبانی می‌کند- با خاراندن محل متناظر با آن روی صورتش، آن را تسکین می‌دهد.

معرفی کتاب

کتاب :
#مغز_سخن‌_چین | نویسنده : #راما_چاندران | ترجمه : #معصومه_ملکیان | صفحهٔ 67 و 68 | 💬انتشارات سایلاو
ماژول‌های مغز کار خود را به صورت مستقل انجام نمی‌دهند؛ تعامل زیادی بین آن‌ها وجود دارد، خیلی بیشتر از آنچه که در گذشته تصور می‌شد. تغییراتی در عملکرد هر یک از ماژول‌ها- مثلاً به دلیل آسیب، یا در نتیجه بلوغ یا در اثر یادگیری و تجربه زندگی- می‌تواند موجب تغییرات چشمگیری در عملکرد بسیاری از ماژول‌های مرتبط با آن شود. چیزی که تا حدی غافلگیرکننده است این است که یک ماژول حتی می‌تواند عملکرد ماژول دیگر را نیز به عهده بگیرد.

صرف نظر از اینکه مغز بر اساس طرح‌های [بلوپرینت‌های] انعطاف ناپذیر و ژنتیکی قبل از تولد، سیم کشی می‌شود، اما این سیم کشی بسیار انعطاف پذیر است- نه فقط در نوزادان و کودکان خردسال، بلکه در طول دوره بزرگسالی نیز همین گونه است.

همان طور که مشاهده کردیم حتی نقشه اصلی "لمس" در مغز نیز تا حد نسبتاً زیادی قابل تغییر است و یک اندام خیالی را می‌توان به کمک آینه "قطع عضو" کرد.

معرفی کتاب

کتاب : #مغز_سخن‌_چین | نویسنده : #راما_چاندران | ترجمه : #معصومه_ملکیان | صفحهٔ 85 و 86 | 💬انتشارات سایلاو
رئیس دانشکده پزشکی در مسیری راه می‌رود، اما قبل از رسیدن به مقصدش پایش روی پوست موزی می‌رود، لیز می‌خورد و می‌افتد. اگر سرش بشکند و خون جاری شود، به کمک او می‌شتابید و با آمبولانس تماس می‌گیرید. نمی‌خندید. اما اگر او بلند شود در حالی که صدمه‌ای ندیده و پوست موز را از روی شلوار گران قیمتش بردارد، از خنده می‌ترکید.

اصطلاحاً به آن کمدی بزن بکوب یا اسلپ استیک گفته می‌شود. تفاوت اصلی در اینجاست که در حالت اول، زنگ خطری واقعی وجود دارد که نیاز به توجه فوری را اعلام میکند. اما در حالت دوم، این زنگ خطر کاذب است و شما با خندیدنتان به اطرافیان این موضوع را اطلاع می‌دهد که منابع خودشان را برای کمک رسانی هدر ندهند. این سیگنال طبیعت است که می‌گوید "اوضاع خوبه، مشکلی نیست".

چیزی که هنوز توضیح داده نشده مسئله خوشحالی از ناراحتی فردی دیگر است. (به طور کلی، نوعی هیجان پیچیده است که در آن فرد به جای همدردی با ناراحتی و بدبیاری افراد دیگر از ناراحتی آن‌ها، خوشحال می‌شود. م)

چگونه این موضوع می‌تواند دلیل خنده‌های میکی را توضیح دهد؟ این مسئله را در آن زمان نمی‌دانستم، اما سال ها بعد بیمار دیگری به نام دوروتی را دیدم که مبتلا به چیزی شبیه سندرم "خنده از درد" شده بود. سی تی اسکن کامپیوتری) او نشان می‌داد که یکی از مسیرهای درد در مغزش آسیب دیده است.

اگرچه ما درد را یک حس واحد تصور می‌کنیم، اما در واقع چندین لایه دارد.

حس درد ابتدا در ساختار کوچکی به نام اینسولا پردازش می‌شود. اینسولا در زیر لوب تمپورال در هر دو طرف مغز قرار گرفته است.

اطلاعات مربوط به درد از اینسولا به سینگولیت قدامی در لوب‌های فرونتال فرستاده می‌شود. اینجاست که شما ناخشنودی واقعی - رنج و ترس از درد - را همراه با انتظار خطر احساس می‌کنید. اگر این مسیر قطع شود، همان طور که در دوروتی و احتمالاً در میکی اتفاق افتاده بود، اینسولا همچنان حس اولیه درد را ایجاد می‌کند، اما به رنج و ترسی که انتظار آن می‌رود، منجر نمی‌شود :

سینگولیت قدامی این پیام را دریافت نمی‌کند و عملاً می‌گوید "همه چیز مرتب است، مشکلی نیست".

به این ترتیب ، در اینجا دو عامل مهم برای خنده داریم : علامت ملموس و قریب الوقوعی که زنگ هشدار آن (از اینسولا) به صدا در می‌آید و به دنبال آن این نتیجه گیری (از سکوت سینگولیت قدامی) که می‌گوید "چیز مهمی نیست". بنابراین، بیمار بی اختیار می‌خندد.

همین مسئله در مورد قلقلک دادن صدق می‌کند. فرد بزرگسال تنومندی به شکلی تهدید آمیز به کودکی نزدیک می‌شود. کودک به عقب می‌رود، اسیر شده و کاملاً در چنگال گرندل غول پیکر افتاده است. بخش غریزی وجود او- نخستی درونی‌اش، او را به فرار از دست عقاب‌ها و جگوارها و پیتون‌ها ترغیب می‌کند (ای وای من!)- جز اینکه اوضاع را به این صورت تفسیر کند کار دیگری از دستش بر نمی‌آید. اما ناگهان مشخص می‌شود که آن هیولا آرام و مهربان است.

معرفی کتاب

کتاب : #مغز_سخن‌_چین | نویسنده : #راما_چاندران | ترجمه : #معصومه_ملکیان | صفحهٔ 88 و 89 | 💬انتشارات سایلاو
2025/06/27 21:25:20
Back to Top
HTML Embed Code: