Telegram Web Link
فاصله اجتماعی را رعایت کنید!

از آدم مشکوک به کرونا ۲ متر؛
از آدم دروغگو ۱۰ متر
از آدم ریاکار ۱۰۰ متر

از آدم متعصب ۱۰۰۰ متر
از آدم حسود ۱۰/۰۰۰متر
از آدم جاهل و خرافاتی همیشه

فاصله را رعایت کنید تا جسم و روان‌تان از هر آفتی مصون باشد.

📚 @BooksCom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شروع امسالت سبز باد! آرزویم برایت این است؛ در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن آرام قدم برداری برای زندگی کردن

صبح اولین روز بهاریتون بخیر و شادی❤️

📚 @BooksCom
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

📚 @BooksCom
دیگران را ببخش، حتی وقتی متاسف نیستند!
بگذار حق با آنها باشد.
اگر این چیزیست که به آن نیازمندند
برایشان مهر بفرست و خاموششان کن!
خود را به کوته فکری گره نزن!
این سلامت روان را از تو میگیرد...

👤 #بودا

📚 @BooksCom
مردمی که
فکرشان آزاد نیست
هیچگاه
آزاد نخواهند شد
بلکه به وسعت تفکرشان
قفسی دیگر را تجربه خواهند کرد...

📚 @BooksCom
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ،
ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ" ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ "ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ" ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛
ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!

ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ يك ﻓﻀﯿﻠﺖ!

📚 @BooksCom
از کوته نظران چنان بگریزید که گویی از طاعون گریخته‌اید، چرا که با دیدگاه‌های محدود خود
همواره انگیزه ‌های شما را سرکوب خواهند کرد...!

📚 @BooksCom
خری را گفتند احوالت چون است؟
گفت: خوراکم کم و کارم زیاد است،
ولیکن مطیع و شاکرم.
گفتند حقا که خری

#عبید_زاکانی

📚 @BooksCom
آزادی از نظر من یعنی قبل از هر چیز عروج انسان از طریق رها شدن از خرافات ...
آدمیزاد خرافه‌پرست از بردگی و جهل خودش دفاع می‌کند و مرا هم با خودش به بردگی می‌کشاند.

#احمد_شاملو

📚 @BooksCom
برای عمل کردن بدن انسان
باید او را بیهوش کرد...
امــــا
برای عمل کردن روح انسان
باید او را بیدار کرد...

#لئو_تولستوی

📚 @BooksCom
مردها آنچه را که می‌شنوند
از یک گوش وارد
و از گوش دیگر خارج می‌سازند،
اما زنان از دو گوش وارد
و از دهان خارج می‌کنند...!

#جرج_برنارد_شاو

📚 @BooksCom
دلش خوش است که این شهر، شهر قرآنیست
و دین مردم این منطقه، مسلمانیست

توریست خیز ترین جای زمين، خاك ایران است
که میزبان پناهندگان افغانیست

نمازخانه فراوان، نماز خوان اندک
تعجب من از این داغ‌های پیشانی است

سرایدار اداره لیسانس تاریخ است
رئیس، دیپلمه از رشته های غیر انسانیست

برای اینکه به یک پست خوبتر برسی
ملاک، حفظ دو تا سوره با روانخوانیست

و طرحهای زمین خورده علتش این است
که کار اکثر مسئول ها سخنرانیست

دوباره حاج فلانی به مکه خواهد رفت
علاج پول اضافیش، مکه درمانیست

همیشه مثل گداها لباس می پوشد
برای اینکه بگوید که وضع بحرانیست

اگرچه خانه اش از بافتهای فرسودست
ولی برای حسینیه ساختن، بانیست

برای سنگ به شیطان زدن به مکه نرو
بزن به آینه با سنگ، سنگ مجانيست…

📚 @BooksCom
روحانيون بزرگ‌ترین تاجران تاريخند.
آنها كالايی را می‌فروشند كه هیچکس آن را نديده و زمان تحويلش نیز درون قبر و بعد از مرگ شماست، مالیات هم نمی‌دهند!

#برتراند_راسل

📚 @BooksCom
این شعر سعدى به صورت افقی و عمودی یک جور خوانده ميشود:

ز چهره، افروخته، گل را، مشکن
افروخته، رخ مرو، تو دیگر، به چمن
گل را، تو دگر، مکن خجل، ای مه من
مشکن، به چمن، ای مه من، قدر سخن 

📚 @BooksCom
کسانی که بی‌پروا و شجاع بودند پیش از آنکه بتوانند ژن خود را به نسل بعدی منتقل کنند،کشته شدند؛
باقی افراد یعنی ترسوها و ملاحظه ‌کارها زنده ماندند ما نوادگان آن‌هاییم!

#رولف_دوبلی

📚 @BooksCom
هر روز صبح در جنگل آهوئی از خواب بیدار میشود، که میداند باید از شیر تند تر بدود،
تا طعمه او نگردد...

و شیری که میداند باید از آهوئی تندتر بدود تا گرسنه نماند...

مهم نیست که شیر باشی یا آهو، باطلوع هرآفتاب با تمام توان آماده دویدن باش...

#نلسون_ماندلا

📚 @BooksCom
جمله ای قابل تامل از صادق هدایت

جایی که منجلابِ گُه است
دم زدن از اصلاح خیانـــــت اســــــت

📚 @BooksCom
"سینوهه" شبی را به مستی کنار نیل به خواب می‌رود و صبح روز بعد یکی از برده‌های مصر که گوش‌ها و بینی‌اش به نشانه بردگی بریده بودند را بالای سر خود می‌بیند، در ابتدا می‌ترسد، اما وقتی به بی‌آزار بودن آن برده پی می‌برد، با او هم کلام می‌شود...
برده از سینوهه خواهش می‌کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه باسواد بود، جملاتی را که خدایان روی قبر آن شخص ظالم نوشته‌اند برای او بخواند. سینوهه از برده سوال می‌کند که چرا می‌خواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟
برده می‌گوید: سال‌ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم ، مزرعه پربرکت اما کوچک من در کنار زمین‌های بیکران یکی از اشراف بود. روزی صاحب این قبر با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمین‌های مرا به‌نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش‌های مرا برید و مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد...
سال‌های سال از دختر و همسرم بهره‌برداری کرد و آنها را به‌عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم، اکنون از کار معدن رها شده‌ام، شنیده‌ام آن شخص مرده است و برای همین آمده‌ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته‌اند...
سینوهه با برده به قبرستان می‌رود و قبر نوشته آن مرد را اینگونه می‌خواند: " او انسان درستکاری بود و در زندگی‌اش به مستمندان کمک می‌کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت.او زمین‌های خود را به فقرا می‌بخشید و هرگاه کسی مالی را مفقود می‌نمود، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می‌کرد و او اکنون نزد خدای بزرگ مصر(آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است...
در این هنگام، برده شروع به گریه می‌کند و می‌گوید:" آیا او آنقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی‌دانستم؟ درود خدایان بر او باد ای خدای بزرگ ای آمون مرا به‌خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش...
سینوهه با تعجب از برده می‌پرسد که چرا علیرغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده، باز هم فکر می‌کنی که او انسان خوب و درستکاری بوده است؟ و برده این جمله تاریخی را می‌گوید که : " وقتی خدایان بر قبر او اینگونه نوشته‌اند، من حقیر چگونه می‌توانم خلاف این را بگویم؟"
و سینوهه بعدها در یادداشت‌هایش وقتی به این داستان اشاره می‌کند ، می‌نویسد: " آنجا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد و در هر دوره می‌توان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد."

📚 @BooksCom
گر به دولت برسی؛ مست نگردی؛ مردی
گر به ذلت برسی؛ پست نگردی؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی، مردی...!

📚 @BooksCom
به مکه که رفتم،
خيال ميکردم ديگر تمام گناهانم
پاک شده است، غافل از اينکه
تمام گناهانم گناه نبوده و تمام
درست هايم به نظرم خطا انگاشته
و نوشته شده بود!

درمکه ديدم خدا چند ساليست
که از شهر مکه رفته و انسانها
به دور خويش ميگردند!

در مکه ديدم هيچ انسانی به فکر فقير
دوره گرد نيست، دوست دارد زود به
خدا برسد و گناهان خويش را بزدايد،
غافل از اينکه آن دوره گرد، خود خدا بود!

درمکه ديدم خدا نيست و چقدر بايد
دوباره راه طولانی را طی کنم تا به
خانه خويش برگردم! درهمان نماز
ساده خويش تصور خدا را در کمک
به مردم جستجو کنم!

آری شاد کردن دل مردم همانا برتر
از رفتن به مکه‌ای است که خدايی در آن نيست.

#حسين_پناهی

📚 @BooksCom
2025/07/04 09:20:24
Back to Top
HTML Embed Code: