تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات در چند شهر کشور
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ –
بازنشستگان مخابرات در شهرهای اصفهان، کرمانشاه، کردستان، تهران، تبریز، زنجان و چند شهر دیگر کشور، در اعتراض به بیعدالتی و سوءمدیریت نهادهای صاحب سهام اصلی از جمله بنیاد تعاون سپاه و ستاد اجرایی فرمان امام دست به تجمع و راهپیمایی اعتراضی زدند.
بازنشستگان در این تجمعها با سردادن شعارهایی خواستار رسیدگی به مطالبات عقبمانده خود شدند و تأکید کردند که سالهاست حقوق و مزایای قانونیشان نادیده گرفته شده است. آنان فساد، رانتخواری و سوءمدیریت این نهادها را عامل اصلی فقر و دشواری روزافزون زندگی بازنشستگان عنوان کردند.
#بازنشستگان_مخابرات
#اعتراضات_سراسری
#حق_بازنشستگان
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ –
بازنشستگان مخابرات در شهرهای اصفهان، کرمانشاه، کردستان، تهران، تبریز، زنجان و چند شهر دیگر کشور، در اعتراض به بیعدالتی و سوءمدیریت نهادهای صاحب سهام اصلی از جمله بنیاد تعاون سپاه و ستاد اجرایی فرمان امام دست به تجمع و راهپیمایی اعتراضی زدند.
بازنشستگان در این تجمعها با سردادن شعارهایی خواستار رسیدگی به مطالبات عقبمانده خود شدند و تأکید کردند که سالهاست حقوق و مزایای قانونیشان نادیده گرفته شده است. آنان فساد، رانتخواری و سوءمدیریت این نهادها را عامل اصلی فقر و دشواری روزافزون زندگی بازنشستگان عنوان کردند.
#بازنشستگان_مخابرات
#اعتراضات_سراسری
#حق_بازنشستگان
سه شنبه های اعتراضی «نه به اعدام» در شهر کلن
جان زندانیان سیاسی در خطر است
مردم مبارز و آزادیخواه در همبستگی و حمایت از زندانیان سیاسی در سه شنبه های نه به اعدام شرکت کنیم و همگام و همراه با زندانیان و خانواده هایشان خواستار لغو فوری حکم اعدام و توقف سرکوبهای سیاسی در ایران بشویم و صدای زندانیان و خانواده های دادخواه را به گوش جهانیان برسانیم.
زمان: هر سه شنبه ساعت 17
مکان: Köln, Bahnhofsvorplatz
کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران
جان زندانیان سیاسی در خطر است
مردم مبارز و آزادیخواه در همبستگی و حمایت از زندانیان سیاسی در سه شنبه های نه به اعدام شرکت کنیم و همگام و همراه با زندانیان و خانواده هایشان خواستار لغو فوری حکم اعدام و توقف سرکوبهای سیاسی در ایران بشویم و صدای زندانیان و خانواده های دادخواه را به گوش جهانیان برسانیم.
زمان: هر سه شنبه ساعت 17
مکان: Köln, Bahnhofsvorplatz
کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران
آزادی روزنامهنگار شیرین سعیدی از زندان اوین
#شیرین_سعیدی، روزنامهنگار، روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ پس از مدتی بازداشت از زندان اوین آزاد شد.
هرچند جزئیات آزادی او هنوز از سوی منابع رسمی اعلام نشده است، اما گفته میشود این اقدام در چارچوب بخشنامهای موردی و بهصورت پیش از موعد صورت گرفته است.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#آزادی_روزنامهنگاران
#زن_زندگی_آزادی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#شیرین_سعیدی، روزنامهنگار، روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ پس از مدتی بازداشت از زندان اوین آزاد شد.
هرچند جزئیات آزادی او هنوز از سوی منابع رسمی اعلام نشده است، اما گفته میشود این اقدام در چارچوب بخشنامهای موردی و بهصورت پیش از موعد صورت گرفته است.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#آزادی_روزنامهنگاران
#زن_زندگی_آزادی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
سونیا تودیعی، شهروند بهائی، بازداشت شد
بر اساس گزارشات، عصر یکشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴، #سونیا_تودیعی، شهروند بهائی ساکن بابل، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از تفتیش منزل و توقیف وسایل شخصی، به مکان نامعلومی منتقل شده است.
این بازداشت در حالی صورت میگیرد که در ماههای اخیر گزارشهای متعددی از افزایش فشارها، تهدیدها و احضارهای امنیتی علیه پیروان آیین بهائی در شهرهای مختلف ایران منتشر شده است.
در فضای پرتنش پس از جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل، این پرسش مطرح میشود که آیا حکومت ایران با تشدید محدودیتها و بازداشتهای هدفمند، در پی بهرهبرداری سیاسی از شرایط منطقهای برای سرکوب بیشتر اقلیتهای دینی و مذهبی در داخل کشور است؟
#زندانیان_سیاسی_عقیدتی_آزاد_باید_گردد
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#نه_به_سرکوب
#آزادی_عقیده
بر اساس گزارشات، عصر یکشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴، #سونیا_تودیعی، شهروند بهائی ساکن بابل، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از تفتیش منزل و توقیف وسایل شخصی، به مکان نامعلومی منتقل شده است.
این بازداشت در حالی صورت میگیرد که در ماههای اخیر گزارشهای متعددی از افزایش فشارها، تهدیدها و احضارهای امنیتی علیه پیروان آیین بهائی در شهرهای مختلف ایران منتشر شده است.
در فضای پرتنش پس از جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل، این پرسش مطرح میشود که آیا حکومت ایران با تشدید محدودیتها و بازداشتهای هدفمند، در پی بهرهبرداری سیاسی از شرایط منطقهای برای سرکوب بیشتر اقلیتهای دینی و مذهبی در داخل کشور است؟
#زندانیان_سیاسی_عقیدتی_آزاد_باید_گردد
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#نه_به_سرکوب
#آزادی_عقیده
ضربوشتم فرهاد حافظی، وحید سرخگل و سعید نسیمی توسط میلاد حاتمی در زندان اوین
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #سعید_نسیمی
طبق گزارشهای دریافتی، سه زندانی سیاسی — فرهاد حافظی، وحید سرخگل و سعید نسیمی — توسط یک زندانی خلافکار به نام میلاد حاتمی و افراد وابسته به او مورد ضربوشتم قرار گرفتند.
بر اساس این گزارشها، در ماههای گذشته میلاد حاتمی، که به دلیل ثروت و ارتباطاتش با حکومت از نفوذ زیادی در زندان برخوردار است، با گرد آوردن تعدادی از زندانیان به اطراف خود، اقدام به زورگویی و ارعاب دیگر زندانیان کرده است. همچنین گفته میشود وی در داخل زندان به توزیع و فروش مواد مخدر میپردازد.
حدود یک هفته پیش، مسئولان زندان میلاد حاتمی را به عنوان «وکیل بند» منصوب کردند — سمتی که معمولاً نقش رابط بین زندانیان و مسئولان زندان را دارد و گاه شامل خبرچینی و اجرای دستورات مدیران زندان میشود. این تصمیم با اعتراض چند تن از زندانیان سیاسی روبهرو شد و فرهاد حافظی در اعتراض، لبهای خود را دوخت.
به دنبال این اقدام، میلاد حاتمی با ورود به اتاق زندانیان سیاسی، سلاح سرد (تیزی) بیرون کشید و آنها را تهدید کرد. او فریاد میزد: «شما جرأت نداشتید به حسن رعیت یا مهدی هاشمی چیزی بگویید…» — در حالیکه گزارشهای موثق نشان میدهد زندانیان سیاسی پیشتر نیز در برابر چنین افراد وابسته به قدرت ایستادگی کردهاند.
در ادامه، میلاد حاتمی با همکاری چند زندانی دیگر — که یا بهخاطر مواد مخدر یا برای جلب رضایت او همراهی میکردند — سه زندانی سیاسی یادشده را مورد ضربوشتم قرار داد. در پی این حادثه، فرهاد حافظی، وحید سرخگل و سعید نسیمی به واحد ۱۲ بند ۷ زندان اوین منتقل شدند.
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #سعید_نسیمی
طبق گزارشهای دریافتی، سه زندانی سیاسی — فرهاد حافظی، وحید سرخگل و سعید نسیمی — توسط یک زندانی خلافکار به نام میلاد حاتمی و افراد وابسته به او مورد ضربوشتم قرار گرفتند.
بر اساس این گزارشها، در ماههای گذشته میلاد حاتمی، که به دلیل ثروت و ارتباطاتش با حکومت از نفوذ زیادی در زندان برخوردار است، با گرد آوردن تعدادی از زندانیان به اطراف خود، اقدام به زورگویی و ارعاب دیگر زندانیان کرده است. همچنین گفته میشود وی در داخل زندان به توزیع و فروش مواد مخدر میپردازد.
حدود یک هفته پیش، مسئولان زندان میلاد حاتمی را به عنوان «وکیل بند» منصوب کردند — سمتی که معمولاً نقش رابط بین زندانیان و مسئولان زندان را دارد و گاه شامل خبرچینی و اجرای دستورات مدیران زندان میشود. این تصمیم با اعتراض چند تن از زندانیان سیاسی روبهرو شد و فرهاد حافظی در اعتراض، لبهای خود را دوخت.
به دنبال این اقدام، میلاد حاتمی با ورود به اتاق زندانیان سیاسی، سلاح سرد (تیزی) بیرون کشید و آنها را تهدید کرد. او فریاد میزد: «شما جرأت نداشتید به حسن رعیت یا مهدی هاشمی چیزی بگویید…» — در حالیکه گزارشهای موثق نشان میدهد زندانیان سیاسی پیشتر نیز در برابر چنین افراد وابسته به قدرت ایستادگی کردهاند.
در ادامه، میلاد حاتمی با همکاری چند زندانی دیگر — که یا بهخاطر مواد مخدر یا برای جلب رضایت او همراهی میکردند — سه زندانی سیاسی یادشده را مورد ضربوشتم قرار داد. در پی این حادثه، فرهاد حافظی، وحید سرخگل و سعید نسیمی به واحد ۱۲ بند ۷ زندان اوین منتقل شدند.
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
ضربوشتم کوکب بداغی، معلم و فعال صنفی، مقابل چشمان فرزندش
بر اساس گزارشهای رسیده، مأموران امنیتی روز ۲۱ مهر حوالی ساعت ۳ بعدازظهر به منزل #کوکب_بداغی ، معلم و فعال صنفی فرهنگیان در شهرستان ایذه، یورش بردند.
به گفتهی فواد چوبین، از بازداشتشدگان اعتراضات ایذه در سال ۱۴۰۱ و داییِ جاویدنام آرتین رحمانی، حدود ۹ مأمور لباسشخصی وارد منزل شخصی کوکب بداغی شدند و در برابر چشمان فرزند خردسالش، او و همسرش را بهشدت مورد ضربوشتم قرار دادند. مأموران تلفنهای همراه آنها را نیز با خود بردند. گزارشها حاکی از آن است که حال جسمی هر دو بسیار وخیم است.
کوکب بداغی، دبیر ورزش و از فعالان صنفی معلمان، اخیراً توسط هیئت تخلفات اداری به چهار ماه انفصال از خدمت محکوم شد که عملاً به محرومیت یکساله از کار و تدریس انجامیده است.
او در واکنش به این حکم نوشته بود:
#معلمان
#زن_زندگی_آزادی
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
بر اساس گزارشهای رسیده، مأموران امنیتی روز ۲۱ مهر حوالی ساعت ۳ بعدازظهر به منزل #کوکب_بداغی ، معلم و فعال صنفی فرهنگیان در شهرستان ایذه، یورش بردند.
به گفتهی فواد چوبین، از بازداشتشدگان اعتراضات ایذه در سال ۱۴۰۱ و داییِ جاویدنام آرتین رحمانی، حدود ۹ مأمور لباسشخصی وارد منزل شخصی کوکب بداغی شدند و در برابر چشمان فرزند خردسالش، او و همسرش را بهشدت مورد ضربوشتم قرار دادند. مأموران تلفنهای همراه آنها را نیز با خود بردند. گزارشها حاکی از آن است که حال جسمی هر دو بسیار وخیم است.
کوکب بداغی، دبیر ورزش و از فعالان صنفی معلمان، اخیراً توسط هیئت تخلفات اداری به چهار ماه انفصال از خدمت محکوم شد که عملاً به محرومیت یکساله از کار و تدریس انجامیده است.
او در واکنش به این حکم نوشته بود:
«خدمتگزارِ هیچ نهادی نیستیم، پرورشدهندگانِ نسلِ آزادهای هستیم که برای سرفرازیِ میهن میکوشند. داورانِ ناعادل سوتهایشان را برای خاموشیِ ما میزنند، اما غافل از آنکه هر سوتِ آنان، فریادِ ما را رساتر میکند.
و من، کوکب بداغی پگاه، در زمین زندگی ایستادهام برای پاسداری از شرافتی که نسلبهنسل به ما سپرده شده است. داوریِ نهایی با مردم است و مردم کارت قرمز خود را روزی به دستان تاریخ خواهند سپرد.»
#معلمان
#زن_زندگی_آزادی
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
😁1😢1
نامه مطلب احمدیان زندانی سیاسی از زندان اوین
متن این نامه به شرح زیر است:
با درد ایستادهام و سپاس میگذارم.
قلم را در حالی به دست گرفتهام که کمابیش از گرداندن آن بر کاغذ عاجزم. با همین نیم رمقم مینویسم و امیدوارم قلم مرا در میان راه وا نگذارد.
این حد از عجزم فقط جسمانی است. هرگز بدان معنا نیست که از سر پا ایستادن و ایستادگی در راه آزادی حتی یک لحظه واماندهام. هرگز به این معنا نیست که در این راه ثانیهای سر خم کرده باشم یا در یک لحظه از این سالهای طولانی که کلمهای برای توصیفش نمیشناسم زانوانم با خاک آشنا شده باشد؛ بلکه همچنان با تمام سختیها، به یاری و پشتیبانی مردم و اندیشهام سرافرازانه سرپا ایستاده ام.
این متن را در حالتی مینویسم که تمام اعضای بدنم به منتها درجه خود درد میکند؛ یا لااقل امیدوارم این حد از درد، حد نهائی آن باشد؛ چون تجربه ای از این دردناکتر در زندگیام نداشتهام. از آخرین نامهای که نوشتهام اوضاع جسمانیام نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. گاهی در اوج درد موضوع را به طنز و شوخی برگزار میکنم.
دوستان گاه و بیگاه، از سر لطف می پرسند حالت چطور است؟ یا موضوع اعزام و بیمارستانت چه شد؟ با پوزخندی درد آلود جواب می دهم که از بار قبل که پرسیدی گویا چند درد جدید به «کلکسیون» بیماریهایم اضافه شده و بحمدالله این کلکسیون در حال تکمیل است. این جملات را به شوخی میگویم و چیزی از جزییات دردهایم به این عزیزان نمیگویم تا مبادا درد و پریشانی جدیدی به دردهای این دوستان رنجیده و محنت چشیده بیفزایم.
بگذریم و به اصل مطلب برسیم.
ای کاش میشد این حرفها را حضوری به تک تکتان بگویم. ای دریغ که مجال چنین کاری فعلا وجود ندارد. حیف.
شاید تنها نکته مثبت این برزخ زندان (که نیمه دهه دوم آن را هم پشت سر گذاشتهام) این باشد که در این راه سخت که هم آکنده از حادثه بوده است و هم مالامال از ملال، با کسانی آشنا و دوست و حتی رفیق شدهام که اگر بدین برزخ گرفتار نمیشدم، احتمالا مجال مصاحبت ایشان هرگز فراهم نمیشد.
از تمام کسانی که در این سالیان طولانی، چه در زندان و چه عمدتا بیرون از زندان از هیچ کمکی در حق من، برادر کوچکشان مطلب احمدیان، دریغ نکردهاند و همواره چه در صورت چه در معنا کنارم بودهاند یا حتی یادی از من کرده اند، صمیمانه و از عمق وجودم سپاسگزارم.
نهایت لطف و محبت را از این عزیزان گاه ناشناس دیدهام و به نهایت از ایشان ممنونم؛ همینطور از نهادهای آزاده حقوق بشری که از هیچ لطفی در حق من فروگذار نکردهاند.
خرسندم که در جامعه ای زندگی میکنم که با تمام فشارهای وارده از سوی حاکمیت (اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) همچنان جامعه پویا و زنده و به روز است.
امیدوارم در مسیر مبارزاتیام که خود زندگی است و نمود آن در زندان، ایستادگی و مقاومت است، روزی به جایی برسم که بتوانم با افتخار بگویم لیاقت این همه مهر و محبت را داشتهام.
با سپاس بیکران
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی (محبوس از سال ۱۳۸۹ تا کنون) زن، زندگی، آزادی، مهرماه ۱۴۰۴″
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
متن این نامه به شرح زیر است:
با درد ایستادهام و سپاس میگذارم.
قلم را در حالی به دست گرفتهام که کمابیش از گرداندن آن بر کاغذ عاجزم. با همین نیم رمقم مینویسم و امیدوارم قلم مرا در میان راه وا نگذارد.
این حد از عجزم فقط جسمانی است. هرگز بدان معنا نیست که از سر پا ایستادن و ایستادگی در راه آزادی حتی یک لحظه واماندهام. هرگز به این معنا نیست که در این راه ثانیهای سر خم کرده باشم یا در یک لحظه از این سالهای طولانی که کلمهای برای توصیفش نمیشناسم زانوانم با خاک آشنا شده باشد؛ بلکه همچنان با تمام سختیها، به یاری و پشتیبانی مردم و اندیشهام سرافرازانه سرپا ایستاده ام.
این متن را در حالتی مینویسم که تمام اعضای بدنم به منتها درجه خود درد میکند؛ یا لااقل امیدوارم این حد از درد، حد نهائی آن باشد؛ چون تجربه ای از این دردناکتر در زندگیام نداشتهام. از آخرین نامهای که نوشتهام اوضاع جسمانیام نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. گاهی در اوج درد موضوع را به طنز و شوخی برگزار میکنم.
دوستان گاه و بیگاه، از سر لطف می پرسند حالت چطور است؟ یا موضوع اعزام و بیمارستانت چه شد؟ با پوزخندی درد آلود جواب می دهم که از بار قبل که پرسیدی گویا چند درد جدید به «کلکسیون» بیماریهایم اضافه شده و بحمدالله این کلکسیون در حال تکمیل است. این جملات را به شوخی میگویم و چیزی از جزییات دردهایم به این عزیزان نمیگویم تا مبادا درد و پریشانی جدیدی به دردهای این دوستان رنجیده و محنت چشیده بیفزایم.
بگذریم و به اصل مطلب برسیم.
ای کاش میشد این حرفها را حضوری به تک تکتان بگویم. ای دریغ که مجال چنین کاری فعلا وجود ندارد. حیف.
شاید تنها نکته مثبت این برزخ زندان (که نیمه دهه دوم آن را هم پشت سر گذاشتهام) این باشد که در این راه سخت که هم آکنده از حادثه بوده است و هم مالامال از ملال، با کسانی آشنا و دوست و حتی رفیق شدهام که اگر بدین برزخ گرفتار نمیشدم، احتمالا مجال مصاحبت ایشان هرگز فراهم نمیشد.
از تمام کسانی که در این سالیان طولانی، چه در زندان و چه عمدتا بیرون از زندان از هیچ کمکی در حق من، برادر کوچکشان مطلب احمدیان، دریغ نکردهاند و همواره چه در صورت چه در معنا کنارم بودهاند یا حتی یادی از من کرده اند، صمیمانه و از عمق وجودم سپاسگزارم.
نهایت لطف و محبت را از این عزیزان گاه ناشناس دیدهام و به نهایت از ایشان ممنونم؛ همینطور از نهادهای آزاده حقوق بشری که از هیچ لطفی در حق من فروگذار نکردهاند.
خرسندم که در جامعه ای زندگی میکنم که با تمام فشارهای وارده از سوی حاکمیت (اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) همچنان جامعه پویا و زنده و به روز است.
امیدوارم در مسیر مبارزاتیام که خود زندگی است و نمود آن در زندان، ایستادگی و مقاومت است، روزی به جایی برسم که بتوانم با افتخار بگویم لیاقت این همه مهر و محبت را داشتهام.
با سپاس بیکران
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی (محبوس از سال ۱۳۸۹ تا کنون) زن، زندگی، آزادی، مهرماه ۱۴۰۴″
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
❤1
بازداشت گزینگ قاضی، نویسنده و فعال مدنی در تهران
بر اساس گزارشهای دریافتی، نیروهای امنیتی در تهران، #گزینگ_قاضی ، نویسنده و فعال مدنی اهل مهاباد را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردهاند.
منابع محلی میگویند این فعال فرهنگی پیش از بازداشت، تحت فشار و تهدید نهادهای امنیتی قرار داشته است. تاکنون از دلیل بازداشت و محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست و خانوادهاش در بیخبری کامل بهسر میبرند.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#زن_زندگی_آزادی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
بر اساس گزارشهای دریافتی، نیروهای امنیتی در تهران، #گزینگ_قاضی ، نویسنده و فعال مدنی اهل مهاباد را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردهاند.
منابع محلی میگویند این فعال فرهنگی پیش از بازداشت، تحت فشار و تهدید نهادهای امنیتی قرار داشته است. تاکنون از دلیل بازداشت و محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست و خانوادهاش در بیخبری کامل بهسر میبرند.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#زن_زندگی_آزادی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
متین حسنی، از قربانیان شلیک عامدانه به چشم، در کنار هنگامه قاضیانی
#هنگامه_قاضیانی ، بازیگر سرشناس سینمای ایران، از جمله هنرمندانی بود که در جریان انقلاب مهسا حجاب از سر برداشت، به خیابان آمد، بازداشت شد و سپس با حکم ممنوعالکاری روبهرو گردید. او همچون #یلدا_آقافضلی هیچگاه «اظهار پشیمانی» نکرد و همچنان در کنار خانوادههای دادخواه ایستاده است.
#متین_حسنی ، جوان ۱۹ سالهی اهل بوکان، در آبان ۱۳۹۸ با شلیک مستقیم گلوله جنگی از سوی نیروهای امنیتی، بینایی یک چشم خود را از دست داد. او پس از آن نیز همواره در کنار مردم ماند، در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ در اعتراضات حضور یافت و بر مزار جانباختگان شرکت میکرد.
#زن_زندگی_آزادی
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#هنگامه_قاضیانی ، بازیگر سرشناس سینمای ایران، از جمله هنرمندانی بود که در جریان انقلاب مهسا حجاب از سر برداشت، به خیابان آمد، بازداشت شد و سپس با حکم ممنوعالکاری روبهرو گردید. او همچون #یلدا_آقافضلی هیچگاه «اظهار پشیمانی» نکرد و همچنان در کنار خانوادههای دادخواه ایستاده است.
#متین_حسنی ، جوان ۱۹ سالهی اهل بوکان، در آبان ۱۳۹۸ با شلیک مستقیم گلوله جنگی از سوی نیروهای امنیتی، بینایی یک چشم خود را از دست داد. او پس از آن نیز همواره در کنار مردم ماند، در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ در اعتراضات حضور یافت و بر مزار جانباختگان شرکت میکرد.
#زن_زندگی_آزادی
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتصاب گسترده زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار و حضور معاون دادستان برای پایان دادن به اعتصاب
به گزارش «حالوش»، عصر دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴، زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار کرج در اعتراض به انتقال جمعی از همبندیان خود به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام، دست به اعتصاب غذای گسترده زدند.
منابع مطلع اعلام کردند که همزمان با گسترش اعتصاب، فضای زندان بهشدت امنیتی شده و چراغخانه زندان بسته شده است.
در پی ادامه این اعتصاب، روحالله حسینزاده، معاون دادستان کرج، به همراه چند تن از مسئولان زندان با حضور در محل، تلاش کرده است با وعدهی بازگرداندن تعدادی از زندانیان به بند و گفتوگو با نمایندگان هر سالن (در مجموع هشت نفر)، زندانیان را به پایان دادن اعتصاب متقاعد کند. با این حال، زندانیان اعلام کردهاند که اعتصاب را فردا نیز ادامه خواهند داد.
#اعتصاب_زندانیان
#قزلحصار
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
به گزارش «حالوش»، عصر دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴، زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار کرج در اعتراض به انتقال جمعی از همبندیان خود به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام، دست به اعتصاب غذای گسترده زدند.
منابع مطلع اعلام کردند که همزمان با گسترش اعتصاب، فضای زندان بهشدت امنیتی شده و چراغخانه زندان بسته شده است.
در پی ادامه این اعتصاب، روحالله حسینزاده، معاون دادستان کرج، به همراه چند تن از مسئولان زندان با حضور در محل، تلاش کرده است با وعدهی بازگرداندن تعدادی از زندانیان به بند و گفتوگو با نمایندگان هر سالن (در مجموع هشت نفر)، زندانیان را به پایان دادن اعتصاب متقاعد کند. با این حال، زندانیان اعلام کردهاند که اعتصاب را فردا نیز ادامه خواهند داد.
#اعتصاب_زندانیان
#قزلحصار
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
زینب جلالیان؛ هجدهمین سال حبس بدون درمان و در شرایط سخت در زندان یزد
#زینب_جلالیان زینب ، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در ایران، در حالی وارد هجدهمین سال زندان خود شده که همچنان در زندان مرکزی یزد، بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و در شرایط دشوار جسمی و محروم از خدمات درمانی نگهداری میشود.
بر اساس گزارشهای رسیده از منابع مطلع، جلالیان که سالهاست از بیماریهای چشمی (ناخنک چشم)، کلیوی و گوارشی رنج میبرد، از دسترسی منظم به خدمات پزشکی محروم مانده و وضعیت سلامتی او بهشدت نگرانکننده است.
یک منبع نزدیک به خانواده تأیید کرده است:
زینب جلالیان در سال ۱۳۸۶ در کرمانشاه بازداشت و دو سال بعد به اتهام «محاربه» از طریق عضویت در یکی از گروههای مخالف حکومت به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تأیید شد، اما در نهایت به حبس ابد کاهش یافت. او همچنین به اتهام «خروج غیرقانونی از کشور» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
در طول دوران بازداشت و بازجویی، جلالیان بارها اعلام کرده که مورد شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفته است؛ از جمله شلاق بر کف پا، ضربوشتم، کوبیدن سر به دیوار و تهدید به تجاوز برای واداشتن به اعتراف.
او طی این سالها بارها بین زندانهای مختلف کشور از جمله کرمانشاه، خوی، قرچک و یزد منتقل شده و همواره از محرومیت از ملاقات حضوری، وکیل و مرخصی درمانی رنج برده است.
با وجود وضعیت وخیم جسمی، جلالیان در بیانیهها و نامههای خود از درون زندان تأکید کرده است که بر آرمان آزادی و برابری پایبند مانده و از مواضع خود عقبنشینی نخواهد کرد.
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#زن_زندگی_آزادی
#زینب_جلالیان زینب ، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در ایران، در حالی وارد هجدهمین سال زندان خود شده که همچنان در زندان مرکزی یزد، بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و در شرایط دشوار جسمی و محروم از خدمات درمانی نگهداری میشود.
بر اساس گزارشهای رسیده از منابع مطلع، جلالیان که سالهاست از بیماریهای چشمی (ناخنک چشم)، کلیوی و گوارشی رنج میبرد، از دسترسی منظم به خدمات پزشکی محروم مانده و وضعیت سلامتی او بهشدت نگرانکننده است.
یک منبع نزدیک به خانواده تأیید کرده است:
«زینب جلالیان مدتهاست با مشکلات جدی جسمی روبهروست، اما مسئولان زندان از اعزام منظم او به مراکز درمانی و ادامه روند درمان خودداری میکنند. او همچنان در کنار زندانیان با جرائم خشن نگهداری میشود، در حالی که باید طبق قانون در بند زندانیان سیاسی باشد.»به گفتهی همین منبع، جلالیان در ۱۳ شهریورماه امسال به دلیل وخامت حال جسمی به یکی از بیمارستانهای یزد منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما تنها دو روز بعد، بدون دریافت مراقبت پس از عمل و در حالی که با دستبند و پابند بود، به زندان بازگردانده شد.
زینب جلالیان در سال ۱۳۸۶ در کرمانشاه بازداشت و دو سال بعد به اتهام «محاربه» از طریق عضویت در یکی از گروههای مخالف حکومت به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تأیید شد، اما در نهایت به حبس ابد کاهش یافت. او همچنین به اتهام «خروج غیرقانونی از کشور» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
در طول دوران بازداشت و بازجویی، جلالیان بارها اعلام کرده که مورد شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفته است؛ از جمله شلاق بر کف پا، ضربوشتم، کوبیدن سر به دیوار و تهدید به تجاوز برای واداشتن به اعتراف.
او طی این سالها بارها بین زندانهای مختلف کشور از جمله کرمانشاه، خوی، قرچک و یزد منتقل شده و همواره از محرومیت از ملاقات حضوری، وکیل و مرخصی درمانی رنج برده است.
با وجود وضعیت وخیم جسمی، جلالیان در بیانیهها و نامههای خود از درون زندان تأکید کرده است که بر آرمان آزادی و برابری پایبند مانده و از مواضع خود عقبنشینی نخواهد کرد.
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#زن_زندگی_آزادی
تداوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در نودمین هفته در ۵۲ زندان سراسر کشور
از تمامی هموطنان آزاده و شجاعی که در کارزار گستردهی روز جهانی «علیه مجازات اعدام» شرکت کردند و صدای رسای مخالفت خود را با اعدام در سراسر ایران طنینانداز نمودند، صمیمانه سپاسگزاریم. این حضور پرشور، حمایت بیوقفه و همراهی مستمر، به ما قدرت و پشتوانهای بیبدیل برای ادامه مسیر تا رسیدن به ایرانی بدون مجازات اعدام بخشیده است.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» همچنان نیازمند این حمایتهاست تا این صدای عدالتخواهانه و انسانی هر روز رساتر به گوش وجدانهای بیدار و جامعه جهانی برسد:
«نه به اعدام، برای هیچکس!»
در حالیکه فشارهای فزاینده و شرایط غیرانسانی در زندانهای کشور ادامه دارد، شاهد جابهجایی زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از زندان قرچک به زندان اوین بودیم؛ زنانی که پس از قتل دلخراش همبندیشان، سمیه رشیدی، و اعتراض گسترده به شرایط غیرانسانی زندان قرچک، اکنون در زندان اوین از حداقل امکانات و وسایل گرمایشی محروم ماندهاند و در وضعیت بسیار سختی به سر میبرند. این اوضاع غیرانسانی، که تنها محدود به زندان اوین نیست، نشانهای دیگر از شکنجهی زندانیان و نقض فاحش حقوق بشر است.
اگرچه این زندانیان از جهنم قرچک خلاص شدند اما هنوز صدها زن زندانی در این شکنجهگاه از جمله زنان محکوم به اعدام محبوسند. قرچک چون سایر زندانهای جهنمی باید برچیده شود و مسئولان آنها به خاطر نقض حقوق بشر محاکمه شوند.
در ادامه صدور احکام ظالمانه، چند روز پیش حکم اعدام احسان فریدی، دانشجوی زندانی سیاسی در زندان تبریز، تأیید شد؛ تصمیمی فاقد آیین دادرسی که به دنبال ایجاد رعب و وحشت در بین جوانان و دانشجویان است. این علیه حقوق بشر و کرامت انسانی است و باید بهشدت محکوم شود.
در ادامه ارعاب جامعه، شاهد صدور حکم اعدام برای سه زندانی عقیدتی، نسیمه اسلامزهی، ارسلان شیخی (همسر او) و آمانج کاروانچی، بودیم. این احکام برای ما نمادی از بیعدالتی در نظام قضایی استبدادی است و ما را بر آن میدارد که همچنان صدای اعتراض خود را علیه اعدامهای گسترده و بیرحمانه بلند نگه داریم.
در چنین شرایطی، همزمان با روز جهانی علیه مجازات اعدام، زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در زندان قزلحصار، با سر دادن شعارهایی علیه حکم اعدام، انزجار و نفرت خود را از این احکام ظالمانه و غیرانسانی اعلام کردند.
در موج گستردهی اعدامهای اخیر، بهویژه در زندان قزلحصار، روز دوشنبه ۲۱ مهرماه، در پی انتقال تعدادی از زندانیان واحد ۲ قزلحصار به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام، زندانیان این واحد — که بیش از ۱۵۰۰ نفر از آنان محکوم به اعدام هستند — دست به تحصن زدند، غذای زندان را بازگرداندند و خواستار بازگشت همبندیان خود شدند. ما از سایر زندانیان میخواهیم مانند حرکت زندانیان قزلحصار با اعدام همبندان خود مخالفت نمایند و از مخالفان اعدام در بیرون از زندان درخواست داریم گامهای جدیتر برای توقف ماشین اعدام بردارند و خانوادههای محکومان به اعدام را تنها نگذارند.
گزارشهای رسیده از زندانهای مختلف نشان میدهد که تنها در ۲۰ روز نخست مهرماه سال جاری، ۱۶۲ زندانی اعدام شدهاند و تا این تاریخ، یعنی در ۶ ماه و ۲۰ روز نخست سال ۱۴۰۴، بیش از ۱۰۰۰ نفر به دار آویخته شدهاند؛ آماری که وجدان عمومی جامعهی ایران و جهان را جریحهدار کرده و نیازمند اقدام فوری و جدی جهانی برای توقف این روند جنایتکارانه است.
زندانهای مشارکتکننده در نودمین هفتهی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» (سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴):
زندانها:
اوین (بند ۷ و بند زنان)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، فردیس کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، قرچک، چوبیندر قزوین، اهر، اراک، لنگرود قم، خرمآباد، یاسوج، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، فیروزآباد فارس، دهدشت، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، یزد، کهنوج، طبس، مشهد، سبزوار، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند مردان و زنان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته نودام — سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
از تمامی هموطنان آزاده و شجاعی که در کارزار گستردهی روز جهانی «علیه مجازات اعدام» شرکت کردند و صدای رسای مخالفت خود را با اعدام در سراسر ایران طنینانداز نمودند، صمیمانه سپاسگزاریم. این حضور پرشور، حمایت بیوقفه و همراهی مستمر، به ما قدرت و پشتوانهای بیبدیل برای ادامه مسیر تا رسیدن به ایرانی بدون مجازات اعدام بخشیده است.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» همچنان نیازمند این حمایتهاست تا این صدای عدالتخواهانه و انسانی هر روز رساتر به گوش وجدانهای بیدار و جامعه جهانی برسد:
«نه به اعدام، برای هیچکس!»
در حالیکه فشارهای فزاینده و شرایط غیرانسانی در زندانهای کشور ادامه دارد، شاهد جابهجایی زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از زندان قرچک به زندان اوین بودیم؛ زنانی که پس از قتل دلخراش همبندیشان، سمیه رشیدی، و اعتراض گسترده به شرایط غیرانسانی زندان قرچک، اکنون در زندان اوین از حداقل امکانات و وسایل گرمایشی محروم ماندهاند و در وضعیت بسیار سختی به سر میبرند. این اوضاع غیرانسانی، که تنها محدود به زندان اوین نیست، نشانهای دیگر از شکنجهی زندانیان و نقض فاحش حقوق بشر است.
اگرچه این زندانیان از جهنم قرچک خلاص شدند اما هنوز صدها زن زندانی در این شکنجهگاه از جمله زنان محکوم به اعدام محبوسند. قرچک چون سایر زندانهای جهنمی باید برچیده شود و مسئولان آنها به خاطر نقض حقوق بشر محاکمه شوند.
در ادامه صدور احکام ظالمانه، چند روز پیش حکم اعدام احسان فریدی، دانشجوی زندانی سیاسی در زندان تبریز، تأیید شد؛ تصمیمی فاقد آیین دادرسی که به دنبال ایجاد رعب و وحشت در بین جوانان و دانشجویان است. این علیه حقوق بشر و کرامت انسانی است و باید بهشدت محکوم شود.
در ادامه ارعاب جامعه، شاهد صدور حکم اعدام برای سه زندانی عقیدتی، نسیمه اسلامزهی، ارسلان شیخی (همسر او) و آمانج کاروانچی، بودیم. این احکام برای ما نمادی از بیعدالتی در نظام قضایی استبدادی است و ما را بر آن میدارد که همچنان صدای اعتراض خود را علیه اعدامهای گسترده و بیرحمانه بلند نگه داریم.
در چنین شرایطی، همزمان با روز جهانی علیه مجازات اعدام، زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در زندان قزلحصار، با سر دادن شعارهایی علیه حکم اعدام، انزجار و نفرت خود را از این احکام ظالمانه و غیرانسانی اعلام کردند.
در موج گستردهی اعدامهای اخیر، بهویژه در زندان قزلحصار، روز دوشنبه ۲۱ مهرماه، در پی انتقال تعدادی از زندانیان واحد ۲ قزلحصار به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام، زندانیان این واحد — که بیش از ۱۵۰۰ نفر از آنان محکوم به اعدام هستند — دست به تحصن زدند، غذای زندان را بازگرداندند و خواستار بازگشت همبندیان خود شدند. ما از سایر زندانیان میخواهیم مانند حرکت زندانیان قزلحصار با اعدام همبندان خود مخالفت نمایند و از مخالفان اعدام در بیرون از زندان درخواست داریم گامهای جدیتر برای توقف ماشین اعدام بردارند و خانوادههای محکومان به اعدام را تنها نگذارند.
گزارشهای رسیده از زندانهای مختلف نشان میدهد که تنها در ۲۰ روز نخست مهرماه سال جاری، ۱۶۲ زندانی اعدام شدهاند و تا این تاریخ، یعنی در ۶ ماه و ۲۰ روز نخست سال ۱۴۰۴، بیش از ۱۰۰۰ نفر به دار آویخته شدهاند؛ آماری که وجدان عمومی جامعهی ایران و جهان را جریحهدار کرده و نیازمند اقدام فوری و جدی جهانی برای توقف این روند جنایتکارانه است.
زندانهای مشارکتکننده در نودمین هفتهی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» (سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴):
زندانها:
اوین (بند ۷ و بند زنان)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، فردیس کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، قرچک، چوبیندر قزوین، اهر، اراک، لنگرود قم، خرمآباد، یاسوج، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، فیروزآباد فارس، دهدشت، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، یزد، کهنوج، طبس، مشهد، سبزوار، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند مردان و زنان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته نودام — سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
❤1
