به نام خدای رنگینکمان
✍️ کوکب بداغی پگاه؛معلم و فعال صنفی ایذه
بیستوپنجم آبان روزی است که ایذه قلبش شکست
در تقویم این سرزمین روزهایی هست که فقط یک تاریخ نیستند، زخمیاند که زمان هم نمیتواند از عمقشان کم کند.
بیستوپنجم آبان ایذه یکی از همان شبهاست که صدای مردم به آسمان رفت اما زمین با خون بیگناهانی که بر آن افتادند، تاریکتر شد.
آن شب هفت نفر از فرزندان این خاک پر کشیدند؛ از میانشان کودکی نهساله که هنوز جهان را تازه میفهمید و آرزوهایش از قامت کوتاهش بزرگتر بود.
او و دیگر جانباختگان تنها نامهایی در یک فهرست نیستند؛ لحظههایی ناتماماند، زندگیهایی که باید ادامه مییافتند، نفسهایی که هرگز نباید خاموش میشدند.
ایذه آن شب فقط شاهد نبود؛ سوخت، گریست و در سکوت تلخش داستانی نوشت که نسلهای بعد نیز باید آن را بشنوند؛ داستان انسانهایی که تنها برای حقِ شنیدهشدن ایستادند و بهایی سنگین پرداختند.
بیستوپنجم آبان یادآور این حقیقت است که هر قطره خونِ بیگناه نه فراموش میشود و نه بیصدا میماند.
یادآور این است که پشت هر نام، خانوادهای در سوگ است، شهری در اندوه و مردمی که تلاش میکنند درد را به امید تبدیل کنند.
امروز در سالگرد آن شب سیاه به احترام نام و یادشان میایستیم:
برای کودک نهسالهای که رؤیاهایش نارس ماند،
برای جوانانی که آیندهشان بریده شد
و برای ایذهای که هنوز جای آن زخم را بر سینه دارد.
یادشان روشن، راهشان ماندگار.
بیستوپنجم آبان شبی بود که ایذه نفسش را با گریه برید.
گاهی یک شهر در یک شب پیر میشود؛
گاهی یک تاریخ آنقدر سنگین است که بر شانههای یک ملت مینشیند.
آن شب تاریکی پیش از غروب بر خیابانها فرود آمد و صدای زندگی در میان هراس شکست.
هفت چراغ خاموش شد، هفت تپش از ریتم این سرزمین جدا شد و میان آنها کودکی نهساله بود؛
کودکی که هنوز نمیدانست دنیا چقدر میتواند بیرحم باشد،
کودکی که کفِ دستهای کوچکش برای گرفتن آینده باز بود نه برای وداع.
ایذه آن شب فقط عزادار نشد؛ ترک برداشت،
ترکی که هنوز سالها بعد بارانهای جنوب هم نتوانستهاند بشویند.
مردمش دویدند، فریاد زدند، گریستند و جهان برای لحظهای کوتاه باید میایستاد تا بفهمد چگونه ممکن است صدای حقخواهی با سکوتی سنگین و خاموشی پاسخ داده شود.
بیستوپنجم آبان زخمی است که نه بسته میشود، نه خاک میخورد و نه از یاد میرود.
هر نام آن هفت نفر آینهای است روبهروی ما تا فراموش نکنیم امید چقدر گران است و انسان چقدر بیدفاع.
امروز در سالگرد آن شب چراغی در دلها روشن میکنیم نه برای گریه، بلکه برای اینکه بگوییم هیچ کودکی نباید چنین از جهان جدا شود، هیچ شهری نباید چنین عزادار شود و هیچ حقیقتی نباید اینگونه تنها بماند.
یادشان جاودانه، غمشان بر دل و نامِ بیستوپنجم آبان نالهای است که هنوز در بادهای ایذه میپیچد.
شبی که ایذه فرو ریخت و ایران صدای شکستن قلبش را شنید.
شبهایی در تاریخ هستند که نه فقط تاریکاند بلکه تاریکی را از نو تعریف میکنند.
بیستوپنجم آبان یکی از همان شبهاست؛ شبی که زمان ایستاد، هوا سنگینتر از سوگ شد و خاک شاهد خاموش رنجی بود که هنوز زمین زیر پایش میلرزد.
هفت جانِ بیاجازه زندگی خاموش شدند؛ هفت ستاره که میتوانستند تا آسمان بروند اما در میانه پرواز چیزی آنها را از آسمان کند.
و میانشان کودکی نهساله بود؛ کودکی که نه دشمنی داشت و نه سلاحی جز قلب کوچکی که به زندگی امید داشت.
او رفت و با رفتنش چیزی در ایذه مُرد که هنوز زنده نشده است.
ایذه تنها عزادار نشد؛ شکست، زیرا هیچ شهری مرگِ کودک خود را تاب نمیآورد و همان شهر پیشین باقی نمیماند.
بیستوپنجم آبان فقط یک تاریخ نیست؛ یک فریاد بریده است، یک سؤال بیپاسخ، یک عدالتِ گمشده.
نام آن هفت نفر بر شانه ماست؛ سنگین، بیصدا، اما جاودانه.
سه سال گذشت اما نه خونشان خشک شده و نه زخمِ شهر التیام یافته.
باد که از کوههای ایذه پایین میآید، صدای آن شب را با خود میآورد؛ صدای دویدنها، گریهها، فروریختنها و خاموششدنِ کودکی که جهان بیاو جای کوچکتری شد.
یادشان نه خاک میشود و نه خاموش.
بیستوپنجم آبان نه فقط سوگ که عهدی است؛ عهدی برای زنده نگهداشتن نام و ادامه دادن راهشان.
اما آبان زخمی بود که در طول سالها تکرار شده بود و در آن شب به عمیقترین شکلِ خود نمایان شد.
#کیان_پیرفلک
#زن_زندگی_آزادی
✍️ کوکب بداغی پگاه؛معلم و فعال صنفی ایذه
بیستوپنجم آبان روزی است که ایذه قلبش شکست
در تقویم این سرزمین روزهایی هست که فقط یک تاریخ نیستند، زخمیاند که زمان هم نمیتواند از عمقشان کم کند.
بیستوپنجم آبان ایذه یکی از همان شبهاست که صدای مردم به آسمان رفت اما زمین با خون بیگناهانی که بر آن افتادند، تاریکتر شد.
آن شب هفت نفر از فرزندان این خاک پر کشیدند؛ از میانشان کودکی نهساله که هنوز جهان را تازه میفهمید و آرزوهایش از قامت کوتاهش بزرگتر بود.
او و دیگر جانباختگان تنها نامهایی در یک فهرست نیستند؛ لحظههایی ناتماماند، زندگیهایی که باید ادامه مییافتند، نفسهایی که هرگز نباید خاموش میشدند.
ایذه آن شب فقط شاهد نبود؛ سوخت، گریست و در سکوت تلخش داستانی نوشت که نسلهای بعد نیز باید آن را بشنوند؛ داستان انسانهایی که تنها برای حقِ شنیدهشدن ایستادند و بهایی سنگین پرداختند.
بیستوپنجم آبان یادآور این حقیقت است که هر قطره خونِ بیگناه نه فراموش میشود و نه بیصدا میماند.
یادآور این است که پشت هر نام، خانوادهای در سوگ است، شهری در اندوه و مردمی که تلاش میکنند درد را به امید تبدیل کنند.
امروز در سالگرد آن شب سیاه به احترام نام و یادشان میایستیم:
برای کودک نهسالهای که رؤیاهایش نارس ماند،
برای جوانانی که آیندهشان بریده شد
و برای ایذهای که هنوز جای آن زخم را بر سینه دارد.
یادشان روشن، راهشان ماندگار.
بیستوپنجم آبان شبی بود که ایذه نفسش را با گریه برید.
گاهی یک شهر در یک شب پیر میشود؛
گاهی یک تاریخ آنقدر سنگین است که بر شانههای یک ملت مینشیند.
آن شب تاریکی پیش از غروب بر خیابانها فرود آمد و صدای زندگی در میان هراس شکست.
هفت چراغ خاموش شد، هفت تپش از ریتم این سرزمین جدا شد و میان آنها کودکی نهساله بود؛
کودکی که هنوز نمیدانست دنیا چقدر میتواند بیرحم باشد،
کودکی که کفِ دستهای کوچکش برای گرفتن آینده باز بود نه برای وداع.
ایذه آن شب فقط عزادار نشد؛ ترک برداشت،
ترکی که هنوز سالها بعد بارانهای جنوب هم نتوانستهاند بشویند.
مردمش دویدند، فریاد زدند، گریستند و جهان برای لحظهای کوتاه باید میایستاد تا بفهمد چگونه ممکن است صدای حقخواهی با سکوتی سنگین و خاموشی پاسخ داده شود.
بیستوپنجم آبان زخمی است که نه بسته میشود، نه خاک میخورد و نه از یاد میرود.
هر نام آن هفت نفر آینهای است روبهروی ما تا فراموش نکنیم امید چقدر گران است و انسان چقدر بیدفاع.
امروز در سالگرد آن شب چراغی در دلها روشن میکنیم نه برای گریه، بلکه برای اینکه بگوییم هیچ کودکی نباید چنین از جهان جدا شود، هیچ شهری نباید چنین عزادار شود و هیچ حقیقتی نباید اینگونه تنها بماند.
یادشان جاودانه، غمشان بر دل و نامِ بیستوپنجم آبان نالهای است که هنوز در بادهای ایذه میپیچد.
شبی که ایذه فرو ریخت و ایران صدای شکستن قلبش را شنید.
شبهایی در تاریخ هستند که نه فقط تاریکاند بلکه تاریکی را از نو تعریف میکنند.
بیستوپنجم آبان یکی از همان شبهاست؛ شبی که زمان ایستاد، هوا سنگینتر از سوگ شد و خاک شاهد خاموش رنجی بود که هنوز زمین زیر پایش میلرزد.
هفت جانِ بیاجازه زندگی خاموش شدند؛ هفت ستاره که میتوانستند تا آسمان بروند اما در میانه پرواز چیزی آنها را از آسمان کند.
و میانشان کودکی نهساله بود؛ کودکی که نه دشمنی داشت و نه سلاحی جز قلب کوچکی که به زندگی امید داشت.
او رفت و با رفتنش چیزی در ایذه مُرد که هنوز زنده نشده است.
ایذه تنها عزادار نشد؛ شکست، زیرا هیچ شهری مرگِ کودک خود را تاب نمیآورد و همان شهر پیشین باقی نمیماند.
بیستوپنجم آبان فقط یک تاریخ نیست؛ یک فریاد بریده است، یک سؤال بیپاسخ، یک عدالتِ گمشده.
نام آن هفت نفر بر شانه ماست؛ سنگین، بیصدا، اما جاودانه.
سه سال گذشت اما نه خونشان خشک شده و نه زخمِ شهر التیام یافته.
باد که از کوههای ایذه پایین میآید، صدای آن شب را با خود میآورد؛ صدای دویدنها، گریهها، فروریختنها و خاموششدنِ کودکی که جهان بیاو جای کوچکتری شد.
یادشان نه خاک میشود و نه خاموش.
بیستوپنجم آبان نه فقط سوگ که عهدی است؛ عهدی برای زنده نگهداشتن نام و ادامه دادن راهشان.
اما آبان زخمی بود که در طول سالها تکرار شده بود و در آن شب به عمیقترین شکلِ خود نمایان شد.
#کیان_پیرفلک
#زن_زندگی_آزادی
❤1
ابهام و نگرانی درباره حکم اعدام محمدمهدی سلیمانی؛ بازداشتشده خیزش انقلابی ۱۴۰۱
شهرام سدیدی، فعال مدنی خراسانی، در ویدئویی تازه با اشاره به نبودِ شفافیت درباره پرونده یکی از بازداشتشدگان مشهد، از مردم خراسان—بهویژه شهروندان مشهد—خواسته است که برای شکستن سکوت و یافتن اطلاعات درباره او کمک کنند.
سدیدی میگوید این پرونده شباهتهای نگرانکنندهای با سرنوشت مجیدرضا رهنورد دارد؛ جوانی مشهدی که در آذر ۱۴۰۱ با روندی شتابزده و در فضایی امنیتی اعدام شد.
طبق روایت رسمی جمهوری اسلامی، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات خیابان آبکوه مشهد، یک نیروی امنیتی به نام رسول دوستمحمدی کشته میشود. دو روز بعد فرماندار اعلام میکند ضارب بازداشت شده است، اما هویت او هیچگاه رسانهای نمیشود.
حدود دو سال بعد، در ۲۷ آبان ۱۴۰۳ روزنامه خراسان اعلام کرد که شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی فردی با نام اختصاری «میم. ه. سلیمانی» را به اعدام محکوم کرده است. او همچنین به اتهام «نگهداری مواد آتشزا» به دو سال و نیم زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده.
براساس اطلاعات «قطرهچکانی» رسیده به سدیدی، این فرد #محمدمهدی_سلیمانی است؛ تصویری از او هم در زندان منتشر شده است.
به گفته او:
سن دقیق سلیمانی مشخص نیست، اما احتمالاً دهههشتادی است.
احتمال میرود ساکن آبکوه، کلاهدوز یا سناباد مشهد باشد.
مشخص نیست وکیل دارد یا نه، و روند پرونده چگونه طی شده است.
یک همبندی سابق گفته که سلیمانی ادعا کرده «چاقوی خونی را در خیابان پیدا کرده» و همین باعث بازداشتش شده.
به گفته سدیدی، روشن نیست اعترافات احتمالی تحت چه شرایطی گرفته شده و آیا حکم در دیوان عالی تأیید شده یا نه. او هشدار میدهد در صورت تأیید حکم، خطر اجرای آن در سکوت بسیار جدی است:
«جمهوری اسلامی در سکوت سلاخی میکند.»
سدیدی از مردم مشهد میخواهد برای شناسایی و اطلاعرسانی درباره وضعیت محمدمهدی سلیمانی کمک کنند:
«شاید یک فامیلی، یک دوستی، یک بچهمحلی او را بشناسد. اگر دیر بجنبیم، سرنوشتش میتواند مانند مجیدرضا رهنورد باشد؛ بالای دار، و فقط حسرتش برای ما بماند.»
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
شهرام سدیدی، فعال مدنی خراسانی، در ویدئویی تازه با اشاره به نبودِ شفافیت درباره پرونده یکی از بازداشتشدگان مشهد، از مردم خراسان—بهویژه شهروندان مشهد—خواسته است که برای شکستن سکوت و یافتن اطلاعات درباره او کمک کنند.
سدیدی میگوید این پرونده شباهتهای نگرانکنندهای با سرنوشت مجیدرضا رهنورد دارد؛ جوانی مشهدی که در آذر ۱۴۰۱ با روندی شتابزده و در فضایی امنیتی اعدام شد.
طبق روایت رسمی جمهوری اسلامی، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات خیابان آبکوه مشهد، یک نیروی امنیتی به نام رسول دوستمحمدی کشته میشود. دو روز بعد فرماندار اعلام میکند ضارب بازداشت شده است، اما هویت او هیچگاه رسانهای نمیشود.
حدود دو سال بعد، در ۲۷ آبان ۱۴۰۳ روزنامه خراسان اعلام کرد که شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی فردی با نام اختصاری «میم. ه. سلیمانی» را به اعدام محکوم کرده است. او همچنین به اتهام «نگهداری مواد آتشزا» به دو سال و نیم زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده.
براساس اطلاعات «قطرهچکانی» رسیده به سدیدی، این فرد #محمدمهدی_سلیمانی است؛ تصویری از او هم در زندان منتشر شده است.
به گفته او:
سن دقیق سلیمانی مشخص نیست، اما احتمالاً دهههشتادی است.
احتمال میرود ساکن آبکوه، کلاهدوز یا سناباد مشهد باشد.
مشخص نیست وکیل دارد یا نه، و روند پرونده چگونه طی شده است.
یک همبندی سابق گفته که سلیمانی ادعا کرده «چاقوی خونی را در خیابان پیدا کرده» و همین باعث بازداشتش شده.
به گفته سدیدی، روشن نیست اعترافات احتمالی تحت چه شرایطی گرفته شده و آیا حکم در دیوان عالی تأیید شده یا نه. او هشدار میدهد در صورت تأیید حکم، خطر اجرای آن در سکوت بسیار جدی است:
«جمهوری اسلامی در سکوت سلاخی میکند.»
سدیدی از مردم مشهد میخواهد برای شناسایی و اطلاعرسانی درباره وضعیت محمدمهدی سلیمانی کمک کنند:
«شاید یک فامیلی، یک دوستی، یک بچهمحلی او را بشناسد. اگر دیر بجنبیم، سرنوشتش میتواند مانند مجیدرضا رهنورد باشد؛ بالای دار، و فقط حسرتش برای ما بماند.»
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتند کدام آبان؟ گفتیم آبانی که عزم مردم را برای سرنگونی هر چه بیشتر جزم کرد.
آبان ۹۸ نه تنها اعتراضات را خاموش نکرد بلکه با قدرتی هر چه بیشتر در جنبش انقلابی زن،زندگی، آزادی متجلی شد و مردم، پایه های رژبم را به لرزه در آورده و توجه دنیا را جلب کردند...
مردمگفتند آبان ادامه دارد و آبان ادامه یافت... زن، زندگی، آزادی نیز تا سرنگونی رژیم ادامه خواهد داشت.
#آبان۹۸ #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #کدام_ابان #دادخواهی #زن_زندگى_آزادی
#BloodyNovember
#WomanLifeFreedom
آبان ۹۸ نه تنها اعتراضات را خاموش نکرد بلکه با قدرتی هر چه بیشتر در جنبش انقلابی زن،زندگی، آزادی متجلی شد و مردم، پایه های رژبم را به لرزه در آورده و توجه دنیا را جلب کردند...
مردمگفتند آبان ادامه دارد و آبان ادامه یافت... زن، زندگی، آزادی نیز تا سرنگونی رژیم ادامه خواهد داشت.
#آبان۹۸ #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #کدام_ابان #دادخواهی #زن_زندگى_آزادی
#BloodyNovember
#WomanLifeFreedom
شنبههای اعتراضی در گوتینگن، آلمان
۱۵ نوامبر
امروز در گوتینگن، جمعی از ایرانیان آزادیخواه و مدافعان حقوق بشر بار دیگر در قالب «شنبههای اعتراضی» گرد هم آمدند تا صدای مخالفت خود را با اعدام، سرکوب، زندان و نقض حقوق انسانی در ایران بلند کنند.
شرکتکنندگان با حمل پلاکارد، تصاویر زندانیان سیاسی و سردادن شعارهای اعتراضی، بر ادامهی مقاومت مدنی و حمایت از مردم ایران تأکید کردند.
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
۱۵ نوامبر
امروز در گوتینگن، جمعی از ایرانیان آزادیخواه و مدافعان حقوق بشر بار دیگر در قالب «شنبههای اعتراضی» گرد هم آمدند تا صدای مخالفت خود را با اعدام، سرکوب، زندان و نقض حقوق انسانی در ایران بلند کنند.
شرکتکنندگان با حمل پلاکارد، تصاویر زندانیان سیاسی و سردادن شعارهای اعتراضی، بر ادامهی مقاومت مدنی و حمایت از مردم ایران تأکید کردند.
#نه_به_اعدام
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی خانوادههای زندانیان سیاسی محکومبهاعدام مقابل بیدادگاه رژیم
وقتی عدالت خاموش میشود، خانوادهها ناچارند فریاد بیصدای عزیزانشان باشند.
امروز، خانوادههای شش زندانی سیاسیِ محکومبهاعدام، درست مقابل همان جایی ایستادند که باید محل دادخواهی باشد؛ اما تنها نامش «دادگاه» است.
محاکمهای که سرنوشت انسانها را تعیین میکند، فقط ۴ دقیقه طول کشید.
۴ دقیقه برای صدور حکم مرگ؟
۴ دقیقه برای بریدن آیندهی شش جوان؟
۴ دقیقه برای نادیده گرفتن حق دفاع، حقیقت و انسانیت؟
این فقط یک پرونده نیست؛ نماد فروپاشی کامل عدالت است.
صدای این خانوادهها، صدای یک ملت است…
صدایی که میگوید: زندگی انسان معامله نیست. محاکمهٔ نمایشی، عدالت نیست.
حقیقت خاموششدنی نیست.
تا زمانی که این صداها شنیده نشود، داستان ادامه دارد…
#پویا_قبادی
#وحید_بنی_عامریان
#بابک_علیپور
#علی_اکبر_دانشور
#ابوالحسن_منتظر
#محمد_تقوی
وقتی عدالت خاموش میشود، خانوادهها ناچارند فریاد بیصدای عزیزانشان باشند.
امروز، خانوادههای شش زندانی سیاسیِ محکومبهاعدام، درست مقابل همان جایی ایستادند که باید محل دادخواهی باشد؛ اما تنها نامش «دادگاه» است.
محاکمهای که سرنوشت انسانها را تعیین میکند، فقط ۴ دقیقه طول کشید.
۴ دقیقه برای صدور حکم مرگ؟
۴ دقیقه برای بریدن آیندهی شش جوان؟
۴ دقیقه برای نادیده گرفتن حق دفاع، حقیقت و انسانیت؟
این فقط یک پرونده نیست؛ نماد فروپاشی کامل عدالت است.
صدای این خانوادهها، صدای یک ملت است…
صدایی که میگوید: زندگی انسان معامله نیست. محاکمهٔ نمایشی، عدالت نیست.
حقیقت خاموششدنی نیست.
تا زمانی که این صداها شنیده نشود، داستان ادامه دارد…
#پویا_قبادی
#وحید_بنی_عامریان
#بابک_علیپور
#علی_اکبر_دانشور
#ابوالحسن_منتظر
#محمد_تقوی
بازداشت امینالله کوشکباغی در گنبدکاووس؛ پنج روز بیخبری کامل
بر اساس گزارشات رسیده، #امین_الله_کوشکباغی ، شهروند ۶۹ ساله بهائی ساکن گنبدکاووس، روز چهارشنبه ۲۱ آبانماه بدون ارائه حکم قضایی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
با گذشت پنج روز، تمام پیگیریهای خانواده برای اطلاع از وضعیت، محل نگهداری و نهاد بازداشتکننده او بینتیجه مانده و هیچ اطلاع رسمی درباره دلیل بازداشت یا اتهامات احتمالی ارائه نشده است.
همزمان در همان روز، آروین عوضپور، دیگر شهروند بهائی این شهر نیز بازداشت و به مکان نامعلوم منتقل شده که نگرانیها نسبت به فشارهای سازمانیافته بر جامعه بهائی را افزایش داده است.
#زندانیان_سیاسی_عقیدتی_آزاد_باید_گردد
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#نه_به_جمهوری_اسلامی
بر اساس گزارشات رسیده، #امین_الله_کوشکباغی ، شهروند ۶۹ ساله بهائی ساکن گنبدکاووس، روز چهارشنبه ۲۱ آبانماه بدون ارائه حکم قضایی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
با گذشت پنج روز، تمام پیگیریهای خانواده برای اطلاع از وضعیت، محل نگهداری و نهاد بازداشتکننده او بینتیجه مانده و هیچ اطلاع رسمی درباره دلیل بازداشت یا اتهامات احتمالی ارائه نشده است.
همزمان در همان روز، آروین عوضپور، دیگر شهروند بهائی این شهر نیز بازداشت و به مکان نامعلوم منتقل شده که نگرانیها نسبت به فشارهای سازمانیافته بر جامعه بهائی را افزایش داده است.
#زندانیان_سیاسی_عقیدتی_آزاد_باید_گردد
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#نه_به_جمهوری_اسلامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راهپیمایی و تجمع اعتراضی بازنشستگان مخابرات تهران – منطقه سردار جنگل
بازنشستگان مخابرات تهران در منطقه سردار جنگل امروز با برگزاری راهپیمایی و تجمع اعتراضی، اعتراض خود را نسبت به ستاد اجرایی فرمان امام و مالکان شرکت مخابرات اعلام کردند.
این تجمع در روز دوشنبه ۲۶ بهمن برگزار شد.
#بازنشستگان_مخابرات
#اعتراضات_سراسری
#حقوق_پایمال_نشود
بازنشستگان مخابرات تهران در منطقه سردار جنگل امروز با برگزاری راهپیمایی و تجمع اعتراضی، اعتراض خود را نسبت به ستاد اجرایی فرمان امام و مالکان شرکت مخابرات اعلام کردند.
این تجمع در روز دوشنبه ۲۶ بهمن برگزار شد.
#بازنشستگان_مخابرات
#اعتراضات_سراسری
#حقوق_پایمال_نشود
سالگرد آبان ۹۸؛ زخمی که هنوز تازه است
سالگرد آبان ۹۸ فرا رسیده؛ سالی که خیزش مردم بهستوهآمده با گلولههای نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی پاسخ داده شد. خیزشی که در آن بیش از ۱۵۰۰ نفر از معترضان جان باختند و فاجعۀ هولناک قتلعام نیزارهای ماهشهر رقم خورد؛ جایی که صدها نفر بیرحمانه به دست رژیم ددمنش اسلامی کشته شدند.
آبان ۹۸ نقطۀ عطفی در مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی بود؛ مبارزهای که در تمام سالهای حکومت این رژیم جنایتکار جریان داشته و سرانجام به انقلاب زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ منتهی شد. خیزش آبان ادامۀ دیماه ۹۶ بود و در خیزش زن، زندگی، آزادی بازتاب یافت. آبان نه یک واقعه، بلکه زخمی باز و جریانی جاری است که همچنان ادامه دارد.
جانباختگان آبان ۹۸ در مسیر دادخواهی و رهایی مردم ایران حضوری ماندگار و تأثیرگذار خواهند داشت. در ویدئوی بالا، مادر ابراهیم کتابدار – از جانباختگان آبان – با سخنی آکنده از اندوه و مهر رو به یاد فرهاد مجدم میگوید: «من میشم مادر تو…».
فرهاد مجدم از جانباختگان ۲۶ آبان در ملارد بود، و ابراهیم کتابدار، متولد ۱۳۶۸ در تبریز، نیز در اعتراضات آبان ۹۸ در کرج به دست نیروهای حکومتی جان باخت.
#آبان۹۸
#دادخواهی
#زن_زندگی_آزادی
سالگرد آبان ۹۸ فرا رسیده؛ سالی که خیزش مردم بهستوهآمده با گلولههای نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی پاسخ داده شد. خیزشی که در آن بیش از ۱۵۰۰ نفر از معترضان جان باختند و فاجعۀ هولناک قتلعام نیزارهای ماهشهر رقم خورد؛ جایی که صدها نفر بیرحمانه به دست رژیم ددمنش اسلامی کشته شدند.
آبان ۹۸ نقطۀ عطفی در مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی بود؛ مبارزهای که در تمام سالهای حکومت این رژیم جنایتکار جریان داشته و سرانجام به انقلاب زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ منتهی شد. خیزش آبان ادامۀ دیماه ۹۶ بود و در خیزش زن، زندگی، آزادی بازتاب یافت. آبان نه یک واقعه، بلکه زخمی باز و جریانی جاری است که همچنان ادامه دارد.
جانباختگان آبان ۹۸ در مسیر دادخواهی و رهایی مردم ایران حضوری ماندگار و تأثیرگذار خواهند داشت. در ویدئوی بالا، مادر ابراهیم کتابدار – از جانباختگان آبان – با سخنی آکنده از اندوه و مهر رو به یاد فرهاد مجدم میگوید: «من میشم مادر تو…».
فرهاد مجدم از جانباختگان ۲۶ آبان در ملارد بود، و ابراهیم کتابدار، متولد ۱۳۶۸ در تبریز، نیز در اعتراضات آبان ۹۸ در کرج به دست نیروهای حکومتی جان باخت.
#آبان۹۸
#دادخواهی
#زن_زندگی_آزادی
درخواست ۲۳ وکیل برای پایاندادن به اعتصاب غذای طاهر نقوی و ودود اسدی
۲۳ تن از وکلا و حقوقدانان ایرانی با انتشار نامهای سرگشاده از #طاهر_نقوی ، وکیل زندانی، و #ودود_اسدی و ، فعال مدنی محبوس در زندان اوین، خواستهاند فوراً به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
این اعتصاب از ۵ آبان ۱۴۰۴ آغاز شده؛ زمانی که طاهر نقوی در اعتراض به رد مرخصی درمانی، عدم اعطای آزادی مشروط و بیتوجهی به درخواست عفو دست به اعتصاب غذا زد. یک روز بعد، پنج زندانی سیاسی از جمله ودود اسدی، در حمایت از او به این اعتصاب پیوستند.
متن نامه ۲۳ وکیل و فعال حقوقی چنین میگوید:
«همکار گرامی طاهر نقوی و دوست ارجمند ودود اسدی؛
ما تعدادی از دوستان و همکاران شما، ضمن حمایت از خواسته شما مبنی بر رسیدگی به نقض گسترده قوانین در پرونده اتهامیتان، از شما میخواهیم برای حفظ جانتان که سرمایهای ارزشمند برای فردای ایران است، اعتصاب غذایتان را بشکنید.
ما بیقید و شرط از درخواست شما حمایت میکنیم.
ما میدانیم تحمل حبس ناعادلانه تا چه اندازه سخت و توهینآمیز است.
ما میدانیم کرامت انسانی چگونه از دادرسیهای ناعادلانه آسیب میبیند.
ما میدانیم در حق شما ظلمی فاحش روا داشتهاند.
اما برای آیندهی ایران، برای دوستان و خانوادهتان، به اعتصاب غذایتان پایان دهید.
ما صدای شما را شنیدهایم.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#اعتصاب_غذا
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
۲۳ تن از وکلا و حقوقدانان ایرانی با انتشار نامهای سرگشاده از #طاهر_نقوی ، وکیل زندانی، و #ودود_اسدی و ، فعال مدنی محبوس در زندان اوین، خواستهاند فوراً به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
این اعتصاب از ۵ آبان ۱۴۰۴ آغاز شده؛ زمانی که طاهر نقوی در اعتراض به رد مرخصی درمانی، عدم اعطای آزادی مشروط و بیتوجهی به درخواست عفو دست به اعتصاب غذا زد. یک روز بعد، پنج زندانی سیاسی از جمله ودود اسدی، در حمایت از او به این اعتصاب پیوستند.
متن نامه ۲۳ وکیل و فعال حقوقی چنین میگوید:
«همکار گرامی طاهر نقوی و دوست ارجمند ودود اسدی؛
ما تعدادی از دوستان و همکاران شما، ضمن حمایت از خواسته شما مبنی بر رسیدگی به نقض گسترده قوانین در پرونده اتهامیتان، از شما میخواهیم برای حفظ جانتان که سرمایهای ارزشمند برای فردای ایران است، اعتصاب غذایتان را بشکنید.
ما بیقید و شرط از درخواست شما حمایت میکنیم.
ما میدانیم تحمل حبس ناعادلانه تا چه اندازه سخت و توهینآمیز است.
ما میدانیم کرامت انسانی چگونه از دادرسیهای ناعادلانه آسیب میبیند.
ما میدانیم در حق شما ظلمی فاحش روا داشتهاند.
اما برای آیندهی ایران، برای دوستان و خانوادهتان، به اعتصاب غذایتان پایان دهید.
ما صدای شما را شنیدهایم.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#اعتصاب_غذا
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
انتقال جواد لعلمحمدی، زندانی سیاسی به بیمارستان پس از تأخیر طولانی درمان
#جواد_لعل_محمدی ، نویسنده، معلم و فعال صنفی اهل
خراسان و زندانی سیاسی در زندان وکیلآباد مشهد، پس از ماهها تعویق و هشدارهای مکرر پزشکان، بالاخره به بیمارستان قائم منتقل شد و در بخش مغز و اعصاب بستری گردید.
او قرار است در تاریخ ۲۸ آبان تحت عمل جراحی تنگی کانال نخاعی قرار گیرد؛ بیماریای که مسئولان زندان پیش از این نسبت به وخامت آن بیتوجه بودهاند.
جواد لعل محمدی ، فعال مدنی ۵۷ ساله، همزمان با گذراندن حکم طولانی خود، با پروندهسازیهای جدید—از جمله «توهین» و «اتلاف اموال دولتی»—مواجه شده و از حق انتخاب وکیل محروم بوده است؛ نمونهای آشکار از سوءرفتار سیستماتیک با زندانیان سیاسی.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#نه_به_سرکوب_فعالان
#جواد_لعل_محمدی ، نویسنده، معلم و فعال صنفی اهل
خراسان و زندانی سیاسی در زندان وکیلآباد مشهد، پس از ماهها تعویق و هشدارهای مکرر پزشکان، بالاخره به بیمارستان قائم منتقل شد و در بخش مغز و اعصاب بستری گردید.
او قرار است در تاریخ ۲۸ آبان تحت عمل جراحی تنگی کانال نخاعی قرار گیرد؛ بیماریای که مسئولان زندان پیش از این نسبت به وخامت آن بیتوجه بودهاند.
جواد لعل محمدی ، فعال مدنی ۵۷ ساله، همزمان با گذراندن حکم طولانی خود، با پروندهسازیهای جدید—از جمله «توهین» و «اتلاف اموال دولتی»—مواجه شده و از حق انتخاب وکیل محروم بوده است؛ نمونهای آشکار از سوءرفتار سیستماتیک با زندانیان سیاسی.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#نه_به_سرکوب_فعالان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتصاب غذای خاله طاهر نقوی در حمایت از وکیل زندانی
خاله طاهر نقوی، وکیل زندانی محبوس در اوین، اعلام کرده است که در همبستگی با خواهرزادهاش وارد اعتصاب غذا شده است.
او از ۵ آبانماه، همراه با ودود اسدی، زندانی سیاسی، در اعتراض به شرایط پرونده و فشارهای قضایی و امنیتی دست به اعتصاب غذا زده و همچنان بر ادامه آن پافشاری میکند.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#اعتصاب_غذا
خاله طاهر نقوی، وکیل زندانی محبوس در اوین، اعلام کرده است که در همبستگی با خواهرزادهاش وارد اعتصاب غذا شده است.
او از ۵ آبانماه، همراه با ودود اسدی، زندانی سیاسی، در اعتراض به شرایط پرونده و فشارهای قضایی و امنیتی دست به اعتصاب غذا زده و همچنان بر ادامه آن پافشاری میکند.
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#اعتصاب_غذا
