Telegram Web Link
گفتم بعد از تو ...
گفت نترس آغوش فراوان است ..
آری آغوش زیاد است ،
اما دل دیوانه اهلی عطر موهای تو بود
چشم بیچاره من خیره به لبخند زیبای تو بود ..
آغوش چه بسیار ..
تن فراوان ،
خانه های خالی
حرف های پوشالی ،
لذت دیدن تو
راه رفتن در کنار تو
مست می‌کرد مرا ،
روح من سیر می‌شد از آرامش ،
زندگی نام خود را به لبخند از ته دل تغییر میداد ...
#سجاد_بیرامی
@Cafedeltangi58
اووووف گریه هایی که در نطفه خفه می‌شوند...
زندگی من مثل اون لحظه ایه که یه دسته لباس تو بغلته و یه لنگه جوراب از بینشون میفته زمین خم میشی که اون جوراب رو ورداری و بعدش لباسای بیشتری میریزه زمین.
و آخرش همه لباسا پخش زمین میشه...!
@Cafedeltangi58
من موندم و تنهایی و درد ....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گویا تو را ...
از سال‌ها قبل ...
دوست داشته‌ام...
قبل‌تر از گریه‌های کودکی‌ام.
قبل‌تر از لیلی قبل‌تر از زلیخا،
شاید قبل‌تر از آنکه دانه‌ی گندمی،
آدمی را به زمین بکشاند.من تو را قبل‌تر
از واژه‌ی عشق، دوست داشته‌ام.
گفته بودم!؟
گاهی آنقدر خواستنی می شوی
كه دلم نمی آيد
پُشتِ سرت به ديگران بگويم
او هم مثلِ بقيه درست شدنی نبود...

#فريد_صارمی
@Cafedeltangi58
همه در حال چرت زدن هستید
لبت را می گیرم
روحت را از بدنت بیرون می کشم
انگار که خدایی باشم

برایم بس نیست
آن کلمات کوتاه که به من می گویی

برایم بس نیست
نوازش دستانت

شیرینی ات به تنهایی بس نیست
قلبت را برای خودم می گیرم
روحت را می گیرم

خدایی می شوم
وقتی به تو می رسم

#لنگستون_هیوز
@Cafedeltangi58
نه ذره‌ای از زیاد و کم
حرف زدیم

نه لحظه‌ای از شادی و غم
حرف زدیم


تا صبح من و خدا
نشستیم و فقط

درباره‌ی تنهاییِ هم
حرف زدیم..!


#جلیل_صفربیگی

@Cafedeltangi58
دارو تجویز کنید...!
برای تمام دردها...
دلتنگی
هجر
بیخوابی...
برای من کمی فراموشی،
و برای او راه برگشت...

#پریا_عدالتخواه
@Cafedeltangi58
دلتنگ ها ب خط شید
یه زمان کانال پر از دلتنگ بود
مي داني
خيلي از آدمهاي اين شهر
اگر يك شب
از غرورِ " اوّل من چرا؟" مي گذشتند
خيلي از نسبت هاي دلي
حالا شناسنامه اي بود
موافقي امشب
من و تو بگذريم ...؟

#فريد_صارمي
‌‌ ‌‌‌‌‌
‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Cafedeltangi58
🪴

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هر شب میان
انبوه دلتنگی ها در خیال خود
تورا به خلوت آغوشم میخوانم
تویی که دیگر رفته ایی...
و اینک من
مسافرِ ثانيه هاىِ نرفته ام

دستم را به بند بند احساسم میکشم
و در دل این حجم از دلتنگی
تنهاتر از من
زمان بود
كه مى گذشت و در لابه لای
تمام نبودن ها"،" این درد نبودنت بود
که از دیوار بودنم بالا می رفت....

#مینو_پناهپور
@Cafedeltangi58
"فسواد عينيكِ
أشهى لقلبي من نور الدنيا!..."

سیاهیِ چشمانت
برای قلبم از نورِ عالم خواستنی‌تر است...

#نجيب_محفوظ

@Cafedeltangi58
یعنی می شود یک شب خوابید و
صبح از رادیو شنید
باد آزاد است که از هر کجا که دلش خواست
اگر خواست از خواب و عطر و آینه بگذرد؟!

#سید_علی_صالحی
@Cafedeltangi58
چه ساعتی باید شام خورد ...
2024/06/12 01:38:24
Back to Top
HTML Embed Code: