بوی قهوه این بار
اشیا را آشفته کرده
فنجان نشستهی صبح
مشاجرهی عصر
پنجرهای که امشب به رودخانه باز نخواهد شد
قهوهای دیگر بنوشیم
✍🏻 ایرج ضیایی
@CafeZhaw ☕️
اشیا را آشفته کرده
فنجان نشستهی صبح
مشاجرهی عصر
پنجرهای که امشب به رودخانه باز نخواهد شد
قهوهای دیگر بنوشیم
✍🏻 ایرج ضیایی
@CafeZhaw ☕️
داستان سیندخت در شهر گرم اهواز روایت میشود. مهندس بهمن فرزاد مدیرعامل کارخانهی روغنموتور اهواز است. او به سیندخت دختری که بهتازگی در کارخانهاش مشغول به کارشده علاقهمند شده است؛ اما سیندخت در نامهای به مهندس، سعی دارد با دلایلی او را از ازدواج با خودش منصرف کند.
📕 کتاب:سیندخت
✍🏻 اثر: #علی_محمد_افغانی
@CafeZhaw 📚
📕 کتاب:سیندخت
✍🏻 اثر: #علی_محمد_افغانی
@CafeZhaw 📚
موسیقی ، انعکاس اولین بوسه ای است که آدم بر لب های حوا بخشید ..
ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ، ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﻟﺬﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻬﺶِ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﻧﻮﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﮔﻮﺵﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﻧﺪ.
✍🏻 جبران خلیل جبران
@CafeZhaw ☕️
ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ، ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﻟﺬﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻬﺶِ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﻧﻮﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﮔﻮﺵﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﻧﺪ.
✍🏻 جبران خلیل جبران
@CafeZhaw ☕️
امروز
قلم را میبوسم
نه از سر عادت
از تألم واژگانی
که بی او
واله و ویلان
در برهوت اندیشه
به انتظار نشستهاند
امروز
قلم را
به هماغوشیِ دفترم
عادت میدهم
تا از لحظهی تاری بنویسد
که هیچکس
جز سطری لرزان
نمیفهمد مرا
کافیست دستم را بگیرد
تا جهان
از حاشیه
به متن خیالم
هجرت کند
✍🏻 مرضیه بازرگانی
@CafeZhaw ☕️
قلم را میبوسم
نه از سر عادت
از تألم واژگانی
که بی او
واله و ویلان
در برهوت اندیشه
به انتظار نشستهاند
امروز
قلم را
به هماغوشیِ دفترم
عادت میدهم
تا از لحظهی تاری بنویسد
که هیچکس
جز سطری لرزان
نمیفهمد مرا
کافیست دستم را بگیرد
تا جهان
از حاشیه
به متن خیالم
هجرت کند
✍🏻 مرضیه بازرگانی
@CafeZhaw ☕️
اگر کسی را دیدید
که درک و فهمی فراتر از حد متعارف داشت
حتما از او بپرسید که چه کتابهایی میخواند
رالف والدو امرسون
@CafeZhaw ☕️
که درک و فهمی فراتر از حد متعارف داشت
حتما از او بپرسید که چه کتابهایی میخواند
رالف والدو امرسون
@CafeZhaw ☕️
موسیقی ملایم لبخندهایت،
ملودی صدایت،
موزون است!
تنها همین ساز،
کوک می شود در قلبم!
ضرب ••• ضرب •••
✍🏻 عرفان یزدانی
@CafeZhaw ☕️
ملودی صدایت،
موزون است!
تنها همین ساز،
کوک می شود در قلبم!
ضرب ••• ضرب •••
✍🏻 عرفان یزدانی
@CafeZhaw ☕️
خشم میتواند به عمل تبدیل شود. ناراحتی میتواند به پذیرش ختم شود. گناه میتواند به تغییر منتهی شود و هیجان میتواند باعث انگیزه شود. زندگی بهمعنای کنترل احساساتمان نیست. این کار غیرممکن است. چه بخواهیم چه نخواهیم، احساسات میآیند و میروند. زندگی هدایت احساسات است.
📕 شاد بودن کافی نیست
✍️ #مارک_منسن
@CafeZhaw ☕️
📕 شاد بودن کافی نیست
✍️ #مارک_منسن
@CafeZhaw ☕️
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر ان شیشه بدانیم که هست
نه دران وقت که افتاد شکست
✍🏻 اقبال لاهوری
@CafeZhaw ☕️
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر ان شیشه بدانیم که هست
نه دران وقت که افتاد شکست
✍🏻 اقبال لاهوری
@CafeZhaw ☕️
از فراز قلم
درست از سمت چپ انگشتان دست راستم
که مصمم به هم پیچیده
به سایهی پرواز قلم
بر سپیدی قلهی کاغذ مینگریستم
این مجموعه
دست در دست هم نهاده
و عزم جزم کردهبود
تا شاید
چندخطی از نگارهی بیرنگ و لعاب قدیمی
نوشته بر دیوار دل را باز نویسد
آمیزهای فروزان
با شمایل شب
یا ترکیبی تاریک
با ردای روشنایی ...
قلمم آرام بر بستر رود خاطره شناور بود
که به نام تو رسید ...
نمیدانم چه میشود ...
اما میدانم
هر بار میخواهم تو را باز بنویسم
لنگان میشود
منقطع و ناشیانه مینویسد
رود خاطرات خروشان میشود
کودک میشود
با مدادی در دست بر پهنهی سپید دیوار
و ترسیم خطوط کج و نامفهوم ...
من به تجربه
هر بار
قلم را بیشتر میفشرم
او نیز لجبازی کرده
سر باز میزند
باز میفشرم
و او شاکی و نالان اثر میگذارد
قلم را میفشرم
تا شبی شاید
کاوشگری شیدا
با تخمین مسیر ناپیدای خطوط
گمانهای زند بر خط سیر خاطرات ...
قلم را سخت میفشرم
تا یادگار ماند به جا
باشد که شاید شبی صیادی منتظر،
تور بگشاید
دُر بیابد
و رها کند
این خاطرات را از بند ...
✍🏻 رضا روشنایی
@CafeZhaw ☕️
درست از سمت چپ انگشتان دست راستم
که مصمم به هم پیچیده
به سایهی پرواز قلم
بر سپیدی قلهی کاغذ مینگریستم
این مجموعه
دست در دست هم نهاده
و عزم جزم کردهبود
تا شاید
چندخطی از نگارهی بیرنگ و لعاب قدیمی
نوشته بر دیوار دل را باز نویسد
آمیزهای فروزان
با شمایل شب
یا ترکیبی تاریک
با ردای روشنایی ...
قلمم آرام بر بستر رود خاطره شناور بود
که به نام تو رسید ...
نمیدانم چه میشود ...
اما میدانم
هر بار میخواهم تو را باز بنویسم
لنگان میشود
منقطع و ناشیانه مینویسد
رود خاطرات خروشان میشود
کودک میشود
با مدادی در دست بر پهنهی سپید دیوار
و ترسیم خطوط کج و نامفهوم ...
من به تجربه
هر بار
قلم را بیشتر میفشرم
او نیز لجبازی کرده
سر باز میزند
باز میفشرم
و او شاکی و نالان اثر میگذارد
قلم را میفشرم
تا شبی شاید
کاوشگری شیدا
با تخمین مسیر ناپیدای خطوط
گمانهای زند بر خط سیر خاطرات ...
قلم را سخت میفشرم
تا یادگار ماند به جا
باشد که شاید شبی صیادی منتظر،
تور بگشاید
دُر بیابد
و رها کند
این خاطرات را از بند ...
✍🏻 رضا روشنایی
@CafeZhaw ☕️
Forwarded from .
در لحظهای خاص از درد هیچکس نمیتواند کاری
برای آدمی انجام دهد. ورنج همیشه تنهاست
✍🏻 آلبر کامو
@CafeZhaw ☕️
برای آدمی انجام دهد. ورنج همیشه تنهاست
✍🏻 آلبر کامو
@CafeZhaw ☕️
Forwarded from .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با پول چند جلسه فیزیوتراپی، یه دستگاه خونگیشو بخر و با درد خداحافظی کن✨️🤯
قدرت جادویی این دستگاه هم درد و گرفتگی مفاصل و عضلات رو از بین میبره، هم یه ماساژور برقی کامله🤩
حتما یه سر به لینکش بزن تا موجودیش تموم نشده👇🏻
مشاوره رایگان و ثبت سفارش با تخفیف ویژه
قدرت جادویی این دستگاه هم درد و گرفتگی مفاصل و عضلات رو از بین میبره، هم یه ماساژور برقی کامله🤩
حتما یه سر به لینکش بزن تا موجودیش تموم نشده👇🏻
مشاوره رایگان و ثبت سفارش با تخفیف ویژه