این حرفهایی که راجع به مرگ خاموش میگن همش مزخرفه، مرگ خاموش منم که تو این جغرافیای کوچیک که اندازه اتاقمه دارم فراموش میشم، ثانیه به ثانیه بیشتر دارم نادیده گرفته میشم و کسیهم عین خیالش فکر نکنم باشه.
یکیرو توی زندگیتون راه بدین که برای بودن و موندنش نیازی نباشه دست به قد و قوارهتون بزنین، که نیازی نباشه برای راضی نگه داشتنش از رنگ مورد علاقه تا تفریحاتتون رو عوض کنین و بشین یک آدمی که هیچوقت نبودین
«روابط بین انسانها عجیب است. منظورم این است که برای مدتی با کسانی هستی؛ با آنها میخوری، میخوابی، زندگی میکنی، دوستشان داری، صحبت میکنی، میگردی و بعد، همه چیز متوقف میشود!»
درونگرا بودن اینطوریه که هر حرفی میخوای بزنی حس میکنی لزومی نداره اینو بگی، میخوای از مشکلاتت صحبت کنی، میگی خب مگه اینا میتونن واسم کاری کنن؟ بگم که چی؟ اینطوریه که دیگران فکر میکنن افسردهای، درصورتی که فقط از اضافهگویی خوشت نمیاد.
چقدر تیتر “اخبار جنگ” یه جوریه. باورم نمیشه جز موقع خوندن کتاب تاریخ به همچین چیزایی بر میخورم. یعنی دلیلی که ترسه هنوز اونقدر منو نگرفته اینه که باورم نمیشه.