Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️کُرت وانه‌گُت

ـــ اگر صد تا مورچۀ سیاه و صد تا مورچۀ سرخ را داخل یک جام بگذارید و درش را ببندید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اما اگر جام را تکان بدهید مورچه‌ها به جان هم می‌افتند. سیاه‌ها به جان سرخ‌ها و سرخ‌ها به جان سیاه‌ها، چون یکدیگر را دشمن می‌پندارند، حال آنکه دشمن آن است که جام را تکان داده است. جوامع بشری هم همینطورند. پس بهتر است پیش از آنکه به جان هم بیفتیم، کمی فکرمان را به کار بیندازیم و ببینیم چه کسی بود که جام را تکان داد...

— Un Chien Andalou | Ant Head

🎥 @CinemaParadisooo
👍3
▪️مارگریت دوراس
ـــ عاشق

ـــ در پیاده‌رو، انبوه جمعیت به هر سو روان است. جمعیت، گاه آرام و گاه عجول، برای خود راه باز می‌کند ....

این جمعیت انبوه را در تصویرهای حاکی از سعادت امروزی هم می‌بینم، در نحوۀ با هم راه رفتنشان بی‌آنکه تماسی داشته باشند،

در تنها بودنِ هر یک در میان جمع، در ظاهر عاری از سعادت، عاری از اندوه و عاری از کنجکاوی، با آن قدم برداشتنشان بی‌هیچ نشانی از راه رفتن، بی‌هیچ رغبتی به راه رفتن، غرض فقط به جلو رفتن است، چه این سو و چه سوی دیگر،

انبوهی از با همانِ تنهایان، جمعیتی که هر فردش وقتی با خود و در خود باشد تنها نیست، در میان جمع اما همیشه تنهاست....!

▫️Midnight Cowboy (1969)
▫️Dir. John Schlesinger

🎥 @CinemaParadisooo
1
▪️اسلاوی ژیژک
ـــ خشونت، پنج نگاه زیر چشمی ــ ترجمه علیرضا پاکنهاد

ـــ از ویرژیل نقل شده است و فروید هم آن را سرلوحۀ کتاب تعبیر رویاهای خودش قرار داده است: من مناطق نفرین شده را تکان خواهم داد. جرات کنیم و وجه پنهان‌ِ شالوده‌های ناگفتۀ زندگی روزمره‌مان را برهم زنیم!

▫️The House That Jack Built (2018)
▫️Dir. Lars von Trier

🎥 @CinemaParadisooo
▪️کامبیز کاهه

ـــ وقتی دلمان می‌خواهد فیلم مورد علاقه‌مان را دوباره ببینیم چقدر شبیه کسی هستیم که داستان عشق تمام شده‌اش را نمی‌تواند فراموش کند...

— Of lost chances, forbidden love and remorse.

• Maurice (1987)
• In the Mood for Love (2000)
• Atonement (2007)
• Blue Valentine (2010)
• Her (2013)
• La La Land (2016)
• Fleabag (2016)
• Potrait of a Lady on Fire (2019)
• Normal People (2020)
• Past lives (2023)

🎥 @CinemaParadisooo
💔3
▪️لورن باکال

ـــ همینگوی را بعد از مرگ بوگی [همفری بوگارت]، تابستانی در اسپانیا ملاقات کردم. آدمی فوق‌العاده بود. ظاهراً آدم سختی به نظر نمی‌آمد ولی پیدا بود که مشکل داشته وگرنه خودکشی نمی‌کرد… بعضی از آدم‌های بزرگ را بهتر است از نزدیک ملاقات نکنیم.


— Ernest Hemingway and
Lauren Bacall, Spain, 1959.

🎥 @CinemaParadisooo
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️آه، خداوندا! در این وقت مخوف ما را نجات بده... مرگ را برای فرزندانم مخواه، و نه برای دوستانم نه همسرم نه ویکتور، یا هر کسی که دوستت دارد، به تو باور دارد، یا هر آن کسی که به تو ایمان ندارد، چرا که نابیناست و فرصتی درخور برای اندیشیدن به تو نداشته، یا به این سبب که هرگز در نهایتِ اندوه نبوده، و برای کسانی که اینک بی‌بهره‌اند از امید، از آینده، از زندگی، از اقبالِ این که بگذارند افکارشان درجا نزد تو بیاید، کسانی که در ترس غوطه‌ورند و در احساسِ نزدیک شدن به پایان، می‌ترسند نه برای خود بلکه برای نزدیکان‌شان، برای آن‌هایی که حمایتگری جز تو ندارند، زیرا این جنگِ آخرین است، و مخوف است، و نه فاتحی به جا می‌گذارد نه مغلوبی؛ نه شهری، نه روستایی، نه سبزینگی، نه درخت نه آبی در چشمه‌ای، نه پرنده‌ای در آسمان...

ــــ از فیلم‌نامۀ «ایثار» تارکوفسکی ــ ترجمه نغمه ثمینی

▫️The Sacrifice (1986)
▫️Dir. Andrei Tarkovsky

🎥 @CinemaParadisooo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️در ابتدا وقتی دوربین را با دست روی چرخی به حرکت درمی‌آوردند انسان حس می‌کرد که خدایی سوژه را با چشمان سنگینش دنبال می‌کند؛ ولی امروزه اگر پسری از دوست‌دخترش با دوربین تلفن همراهش فیلم بگیرد دیگر آن حس وجود ندارد. چگونه می‌توان نگاه خدایان را باز پس‌گرفت؟

▫️It’s Not Me (2024)
▫️Dir. Leos Carax

🎥 @CinemaParadisooo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ژیل دلوز

ـــ هنگامی که کسی می‌پرسد: «فلسفه به چه کار می‌آید؟» پاسخ باید ستیزه‌جویانه باشد، چراکه پرسش کنایه‌دار و نیش‌دار است…

فلسفه نه به دولت خدمت می‌کند و نه به مذهب ،که هر دو دغدغه‌های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قدرت مستقری درنمی‌آید. کار فلسفه "ناراحت کردن" است. فلسفه‌ای که هیچ‌کس را ناراحت نکند و با هیچ‌کس ضدیت نورزد فلسفه نیست. کار فلسفه آزاردادن حماقت است، فلسفه حماقت را به چیزی شرم‌آور تبدیل می‌کند. فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی‌های اندیشه در تمام اشکالش. آیا جز فلسفه رشته‌ای هست که به نقد تمامی رازآمیزگری‌ها ــ هر خاستگاه و هدفی که داشته باشد ــ همت گمارد؟

#️⃣ #PhilosophyDay

🎥 @CinemaParadisooo
👍21
▪️میشائیل هانکه

ـــ تنها چیزی که از روانشناسی و فلسفه آموختم این بود که قبل از مطالعه فکر می‌کنیم که پاسخی برای سؤال‌هایمان خواهیم یافت. اما در آخر جوابی در کار نیست، فقط سؤال‌هاست که برایمان باقی می‌ماند. تنها چیزی که از تحصیل آموختم همین است. به سؤال کردن ادامه خواهیم داد. اگرچه این به معنی یافتن جوابی برای سؤال‌هایمان نخواهد بود.

#️⃣ #PhilosophyDay

🎥 @CinemaParadisooo
2
▪️آتیلا ایلهان
ـــ ترجمه سیامک تقی‌زاده

ـــ من تنها می‌خواستم
‏سرم را روی پاهایت بگذارم
‏و چهار روز
‏و چهار شب
‏سکوت ‌کنم…


▫️Four Nights of a Dreamer (1971)
▫️Dir. Robert Bresson

🎥 @CinemaParadisooo
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️اروین وینکلر
ـــ «پشت پردۀ هالیوود» ــ ترجمه علی موسوی

ـــ در سال ١٩٧٦ امریکا یک دهۀ ناآرامی، هرج و مرج و سرخوردگی را پشت‌سر گذاشته بود. واترگیت، جنگ ویتنام، ترورهای مارتین لوترکینگ و رابرت کندی، رودررویی خشن بین پلیس و تظاهرکنندگان صلح‌آمیز در کنگرۀ حزب دمکرات در شیکاگو، و کشتن چهار دانشجوی بی‌گناه در دانشگاه اوهایو توسط گارد ملی. در این میان فیلمی آمد که گفت گذشته‌تان را فراموش کنید، به خودتان باور داشته باشید، و بلکه به یک شانس یک در میلیونی رسیدید. نام آن فیلم «راکی» بود.

.....

بیل کُنتی قطعه‌ای از آهنگ را روی صحنۀ تمرین‌های راکی اجرا کرد و ما همان موقع می‌دانستیم که چه آهنگ نابی‌است. او ترانه‌ساز کارول کانورز را آورد که ترانۀ «الان پرواز می‌کنم» را سرود، که نه تنها مسئول عکس‌العمل فوق‌العادۀ تماشاگران به صحنه‌های تمرین در فیلم شد، بلکه پرانگیزه‌‌ترین موسیقی برای برنامه‌های ورزشی و نامزدهای سیاسی هم شد.

— On this day, 48 years ago, John G. Avildsen's 'Rocky' (1976) premiered in New York City, USA.

🎥 @CinemaParadisooo
▪️ویلیام شکسپیر
ـــ نمایشنامهٔ اُتللو

ـــ انسان در مرزِ بین شک و یقین به جنون می‌رسد. اینجا ما شاهد خیانتی دروغین هستیم. اما می‌خواهم بگویم آنچه که انسان را دیوانه می‌سازد نه یقین از خیانت، بلکه شک است.

قویترین نیروی محرکه برای دیوانه ساختن بشر عدم اطمینان از وجود چیزیست. مهم نیست که حقیقت تا چه حد غیرقابل تحمل و آزاردهنده باشد، این آونگِ معلق بین شک و یقین بسیار تلخ‌تر از به وضوح دیدنِ خودِ حقیقت است.

انسان برای رسیدن به حقیقت و یقینِ حاصل از آن، حاضر است همه نوع رنجی را تاب بیاورد، از آتش هم بگذرد، بسوزد، اما خاکسترش از جنسِ یقین باشد!‌


▫️Othello (1951)
▫️
Dir. Orson Welles

🎥 @CinemaParadisooo
1👍1
▪️جورج لوکاچ
ـــ کتاب «جان و صورت» ــ مقالۀ «تزلزل صورت در برابر زندگی» ــ ترجمه رضا رضایی

ـــ [کیرکگور] در نامه‌ای که هیچ‌گاه برای رگینه نفرستاد به او نوشت: «ممنونم که هیچ‌گاه مرا نفهمیدی، زیرا همه چیز را همین به من آموخت. ممنونم که با چنین شوری به من جفا کردی، زیرا زندگی‌ام را همین رقم زد.»

— Regine Olsen

🎥 @CinemaParadisooo
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️سوزان سانتاگ

ـــ به نظرم شورش به خودی خود ارزش نیست ـــ همان‌طور که حقیقت به خودی خود ارزش نیست. هیچ ارزشِ ذاتی در «تخطی کردن» وجود ندارد. همان‌طور که هیچ ارزش ذاتی در «جالب بودن» وجود ندارد. من به ایدۀ تخطی وفادار نیستم، بلکه به حقیقتِ نهفته در پس آن وفادارم. این که اَشکالِ زندگی در جامعه، مدام سهل‌انگارانه،‌ فاسد، مبتذل و نفرت‌انگیز شده‌اند، و به همین دلیل هنرمندان را محروم کرده‌اند از تابوهایی که بتوانند راحت و قهرمانانه علیه‌شان شورش کنند ـــ این بسیار دلسردکننده‌تر است از این واقعیت که خودِ جامعه بر مبنای دروغ، بی‌صداقتی و توهم بنا شده است.


— Andy Warhol, Screen Tests: Susan Sontag, 1964.

🎥 @CinemaParadisooo
👍2
▪️بهرام بیضایی

ـــ من مضطربم. به این دلیل که فکر می‌کنم غلبه بر نادانی و فرهنگِ تخریب روز به روز دشوارتر می‌شود...

وقتی جلویِ چشم ما هر روز تاریخ به این راحتی تحریف می‌شود، پس گلهٔ ما از گذشتگان برای چیست؟

🎥 @CinemaParadisooo
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️لنکستر داد (فیلیپ سیمور هافمن) در فیلم «استاد» پل تامس اندرسِن

ـــ اگر راهی سراغ داری برای زندکی کردن بدون آنکه مجبور باشی به استادی خدمت کنی ـــ حالا هر استادی باشد ـــ خواهش می‌کنم آن را نشان ما هم بده. چون در این صورت تو اولین آدم در تاریخ جهانی که چنین راهی سراغ دارد.





▫️Punch Drunk Love (2002)
▫️The Master (2012)
— Dir. Paul Thomas Anderson

🎥 @CinemaParadisooo
‍ ‍ ‍ ‍ ‍
▪️رائول کوتار
ـــ حرفۀ من، مدیر فیلمبرداری (تجربۀ فیلمبردارهای تاثیرگذار جهان) ــ پیتر اتدگوئی ــ ترجمه نازنین مفخم، محمد آلادپوش

ـــ گدار و تروفو را در نظر بگیرید. احتمالاً گدار تنها کارگردانی بـود که پی در پی ریسک می‌کرد و هرگز از شکستن قواعد باز نماند. فرانسوا فقط وقتی مجبور می‌شد تجربه می‌کرد، مخصوصاً در فیلم‌هایی که سرمایه زیادی موجود نبود. ژان‌لوک هرگز براساس فیلمنامه‌ای که باعث دردسر بشود کار نمی‌کرد چون در فرانسه مجوزهای لازم برای فیلمبرداری وقتی صادر می‌شود که فیلمنامه‌ای وجود داشته باشد. دو ماه پیش از شروع فیلمبرداری ژان‌لوک دستیاری استخدام می‌کرد و داستانی را که در ذهن داشت برایش تعریف می‌کرد. فیلمنامه‌ای نوشته و فرستاده می‌شد ـــ اما هیچ‌کس دیگری این سند را نمی‌دید، چون صرفاً یک کار اداری بود. برخلاف این فرانسوا خیلی روی فیلمنامه‌اش کار می‌کرد. کار کردن با او سر صحنه بسیار شبیه کار با کارگردان‌هایی بود که در گذشته پشت سرشان حرف می‌زدیم. فرانسوا صندلی کارگردانی‌اش را داشت و زمان زیادی برای میزانسن صرف می‌کرد، درحالی‌که ژان‌لوک قصدش را در یک چشم به هم زدن اعمال می‌کرد. در «از نفس افتاده» از منشی صحنه می‌پرسید چه نوع نمایی نیاز است تا تداوم معمول نماها حفظ شود. منشی به او جواب می‌داد و او درست عکس آن عمل می‌کرد. تقریباً همیشه با استفاده از چراغ برای نورپردازی مخالفت می‌کرد ـــ باید دلیل محکمی وجود می‌داشت تا او بخواهد از چراغ استفاده کند. فرانسوا با در نظر گرفتن شخصیت‌ها قاب تصویر را تعیین می‌کرد؛ برای ژان‌لوک اصل نوع حرکت دوربین بود. نهایتاً فیلم‌های گدار فیلم به مفهوم متعارف آن نیست و داستان‌گویی نمی‌کند. او یک انقلابی واقعی بود. فرانسوا با وجود متفاوت بودن عناصر کارش ـــ مثل نوع بازی فیلمبرداری، طراحی، موسیقی ـــ که در خدمت قصه بودند فیلم‌های کلاسیک‌تری می‌ساخت. آنچه او را متمایز می‌ساخت این بود که از خودش و احساساتش به مقدار زیادی در فیلم مایه می‌گذاشت. گدار یکبار به من گفت "من سینما خلق می‌کنم و نه فیلم، فرانسوا فیلم می‌سازد."

— Raoul Coutard, the great cinematographer of the Nouvelle Vague.

🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️رائول کوتار

ـــ تجربه‌مان که زیاد می‌شود مشکلی در ارتباط با کارگردان‌ها پیدا می‌کنیم، مخصوصا با کارگردان‌های کم‌تجربه‌تر. آنها با این سوال پیش می‌آیند: "اگر جای من بودی این نما را چگونه فیلمبرداری می‌کردی؟" اگر آنها به این نوع مشاوره فنی تکیه کنند خطر بوجود آوردن یک فیلم دورگۀ بی‌هویت ما را تهدید می‌کند. به نظر من فیلمی که ناشیانه و باصداقت ساخته شود خیلی بهتر از یک فیلم شسته رفته ولی تو‌خالی است.

— Rocky Road to Dublin, Peter Lennon's document of 1960s Ireland, shot by Nouvelle Vague icon Raoul Coutard. Music by The Dubliners.

🎥 @CinemaParadisooo
11
▪️آدو کی‌رو
ـــ سوررئاليسم در سينما ــ ترجمه منير خلقی

ـــ به مارسل دوشان فكر می‌كنم؛ او به دوستانش قفس خالی از پرنده را نشان داد كه تا نيمه از تكه‌های قند پر شده بود، بعد از آنها خواست تا آن را بلند كنند، آنها در كمال تعجب ديدند قفس خيلی سنگين است، چيزهايی را كه به جای تكه‌های قند گرفته بودند در حقيقت تكه‌سنگ‌های مرمر بود كه دوشان آنها را به اين ابعاد اره كرده بود. در اصل سينما انباشته از قندهای دوشان است، سينما وسيله‌ای برای بيان مضمون رويای نهفته زندگی است. سينما قفس را بلند می‌كند، آن را سنگين حس می‌كند و تمام تماشاچيان را مجبور می‌كند تا ديگر مضمون آشكار قند را ننگرند.

— Marcel Duchamp, Why Not Sneeze Rose Sélavy, 1921 (1964 edition)

🎥 @CinemaParadisooo
2025/07/12 05:12:44
Back to Top
HTML Embed Code: