شرکتی که کارمی‌کنم حدود ۶۰۰ نفر کارمند داره با دوتا کارخونه. تو لیست تابلوی اصلی بازار سهام لندن هم هست. بعد مدیرعامل اتاق اختصاصی نداره! خدم و حشم هم نداره! یه گوشه‌ای از آفیس رو اختصاص دادن به مدیران ارشد، صبح با یه کوله‌پشتی میاد پشت یکی از میزها میشینه، گهگاه مونیتورش هم
معلومه! اگر جلسه‌ی خاصی داشته باشه هم میره یکی از اتاق جلسات! مقایسه می‌کنم با مدیرعامل‌های مموشی که تو تهران باهاشون سر و کار داشتم که تعداد کارکنانشون از ده‌تا میزد بالا از یه در دیگه میومدن میرفتن و کلا نمیدیدیشون! سریع هم یه داف استخدام می‌ کردن به عنوان منشی!

@class_khande

تو رو خدا این جی‌پی‌اس تهران رو حداقال واسه ما شهرستانی هایی که تهرانو بلد نیستیم فعال کنید جدی. امروز از کانگوروهایی که تو کویر دیدم فهمیدم اشتباه اومدم و اینجا یوسف آباد نیست.

✍حشمت کرایست

@class_khande

بابا تقصیر خودمونه قلبمونو به کسی میدیم که اصلا قلب لازم نداره ، عقل لازم داره.

@class_khande

بیدار شدن تو شهرای مختلف ایران😂😂😂

@class_khande

قرار دعواس یا عروسیه؟!😂

چرا هیچکس نمیخنده!🤔

@class_khande

‏از لحاظ روحی نیاز دارم یه الکترون از عرفان پایدار کم کنم و تبدیل به عرفان ناپایدارش کنم.


@class_khande

همیشه همینه😂😂😂

عاقبت گنده گوزی😂

به فروشنده گفتم «پارچه‌ی زرد کَره‌ای دارید؟» به یک پارچه‌ی استخونی رنگ اشاره کرد و گفت «بله، اینه.» گفتم «این کجاش زرد کَره‌ایه؟» گفت «این کَره‌ی حیوانی درجه یکه. اگر کَره‌ی گیاهی می‌خواید، نه نداریم.» توانایی‌ش برای غالب کردن جنسش، ۱۰ از ۱۰.

سیمپسون❌ پایتخت✅

این حجم از پیشگویی این سریال طبیعی نیست

به نظرم یه بار دیگه باید پایتخت پخش شه این دفعه با دقت بیشتری نگاه میکنم :)

@class_khande

دو سال پیش یه حاجی که مشتریم بود اومد مغازه و گفت خانومم اگر ی روز اومد حساب دفتری ببره من حساب نمیکنم گفتم باشه چشم، امروز زنش اومده میگه دو تا سرکه بده بزن به حساب، گفتم حاجی گفته به حساب شما چیزی ندم رفت خونه کارتو برداشت آورد گفت: حاجی از دستت خیلی ناراحت شد گفت مگه ما پولشون‌رو تا حالا خوردیم که گفته نمیدم!!!
لازمه بگم که تو این مملکت کافیه کاسب باشی و با مردم سر و کله بزنی متوجه میشی درصد زیادی از مردم اسکلن:))))

✍پسر پر حاشیه

@class_khande

یه ویدئو میدیدم از یه روانشناس پرسیدن بهترین توصیه‌ای که میتونی به بقیه بکنی چیه؟ روانشناس گفت توصیه‌ام مربوط به استرس و اضطرابه و اون حالت مطمئن نبودن از اینکه اینده چی میشه. سال ۲۰۱۱ مادر من یک ماه بیمارستان بود. سرطان داشت و حالش خیلی بد بود، هر شب دکتر ها میگفتن دیگه تمومه و هر روز صبح به سختی تحمل می‌کرد. من پر بودم از اضطراب و عزا و غمی که منتظر بودم  هر لحظه به سراغم بیاد. یه روز یه دوست خانوادگیمون اومد بیمارستان پیشم که خودش انکولوژیست بود و تجربه زیادی در مورد مرگ و برخورد با خانواده مریض داشت. من بهش گفتم نمی‌دونم اگه مادرم بمیره چی کار میکنم. من هنوز خیلی بهش وابسته‌م. نمیدونم چه جوری از نظر احساسی و عاطفی باهاش کنار میام. اون دوست گفت امیلی، اون ورژن تو که این موضوع خیلی بد و سخت  و اگه اتفاق بیفته تحمل و مدیریت میکنه در اون لحظه به دنیا میاد. اون، ورژنی هست که تجربه بیشتری داره و توانایی بیشتری برای تحمل اون درد رو نسبت به تویی که الان اینجا هستی داره. کاملا طبیعیه که تو نمی‌دونی اگه مادرت بمیره چی کار میکنی چون اون ورژن تو که میدونه باید چی کار کنه هنوز به وجود نیومده. تو باید به خودِ آینده‌ت اعتماد کنی که میتونه مشکلات اینده‌رو حل کنه.

✍دیکتاتور حانیه

@class_khande

میزان توجه دوست‌پسرم به من

@class_khande

دختره تو کمتر از یک دقیقه چهار احساس مختلف را تجربه کرد.

@class_khande