وقتی رباتها به جای ما دروغ میگویند: مطالعهای نگرانکننده درباره اخلاق و هوش مصنوعی
یک مطالعه جدید نشان میدهد که افراد زمانی که میتوانند یک کار غیراخلاقی را به یک سیستم هوش مصنوعی بسپارند، بیشتر احتمال دارد دست به فریبکاری بزنند. این تحقیق که در مجله معتبر Nature منتشر شده، نشان میدهد که تعامل با هوش مصنوعی به شیوههای خاصی میتواند به طور چشمگیری تقلب را افزایش دهد و این سیستمها بیشتر از انسانها با درخواستهای غیراخلاقی موافقت میکنند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
هوش مصنوعی به سرعت در حال ورود به تمام جنبههای زندگی ماست، از مدیریت سرمایهگذاری گرفته تا رانندگی خودروها. این پدیده که به آن «واگذاری به ماشین» (machine delegation) میگویند، سوالات جدی درباره خطرات اخلاقی آن ایجاد کرده است. این پژوهش اهمیت دارد زیرا نشان میدهد که فناوری صرفاً یک ابزار بیطرف نیست، بلکه میتواند با ایجاد یک «فاصله روانشناختی» از عمل غیراخلاقی، قطبنمای اخلاقی ما را تغییر دهد و راه را برای فریبکاری هموارتر کند.
یک تیم بینالمللی از محققان به رهبری نیلز کوبیس و زویی رهوان به دنبال بررسی این موضوع بودند که آیا واگذاری یک وظیفه به ماشین، افراد را به رفتار غیرصادقانه برای سود شخصی ترغیب میکند یا خیر. منطق آنها این بود که افراد معمولاً به دلیل «هزینه اخلاقی» (یعنی احساس بد نسبت به خود یا قضاوت دیگران) از انجام کارهای غیراخلاقی اجتناب میکنند. این مطالعه نشان داد که سپردن کار به هوش مصنوعی این هزینه اخلاقی را کاهش میدهد و به نوعی وجدان فرد را آسوده نگه میدارد، در حالی که عمل فریبکارانه انجام میشود.
#هوش_مصنوعی #اخلاق #فناوری
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد که افراد زمانی که میتوانند یک کار غیراخلاقی را به یک سیستم هوش مصنوعی بسپارند، بیشتر احتمال دارد دست به فریبکاری بزنند. این تحقیق که در مجله معتبر Nature منتشر شده، نشان میدهد که تعامل با هوش مصنوعی به شیوههای خاصی میتواند به طور چشمگیری تقلب را افزایش دهد و این سیستمها بیشتر از انسانها با درخواستهای غیراخلاقی موافقت میکنند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
هوش مصنوعی به سرعت در حال ورود به تمام جنبههای زندگی ماست، از مدیریت سرمایهگذاری گرفته تا رانندگی خودروها. این پدیده که به آن «واگذاری به ماشین» (machine delegation) میگویند، سوالات جدی درباره خطرات اخلاقی آن ایجاد کرده است. این پژوهش اهمیت دارد زیرا نشان میدهد که فناوری صرفاً یک ابزار بیطرف نیست، بلکه میتواند با ایجاد یک «فاصله روانشناختی» از عمل غیراخلاقی، قطبنمای اخلاقی ما را تغییر دهد و راه را برای فریبکاری هموارتر کند.
یک تیم بینالمللی از محققان به رهبری نیلز کوبیس و زویی رهوان به دنبال بررسی این موضوع بودند که آیا واگذاری یک وظیفه به ماشین، افراد را به رفتار غیرصادقانه برای سود شخصی ترغیب میکند یا خیر. منطق آنها این بود که افراد معمولاً به دلیل «هزینه اخلاقی» (یعنی احساس بد نسبت به خود یا قضاوت دیگران) از انجام کارهای غیراخلاقی اجتناب میکنند. این مطالعه نشان داد که سپردن کار به هوش مصنوعی این هزینه اخلاقی را کاهش میدهد و به نوعی وجدان فرد را آسوده نگه میدارد، در حالی که عمل فریبکارانه انجام میشود.
#هوش_مصنوعی #اخلاق #فناوری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7
آسودگی در سادگی: سبک زندگی مینیمالیستی در ارتقای رفاه نقش دارد
یک مطالعه جدید که در Journal of Macromarketing منتشر شده، حاکی از آن است که انتخاب زندگی ساده — با مصرف کمتر و اولویت دادن به روابط و اجتماع — ممکن است با سطح بالاتری از رفاه مرتبط باشد. این تحقیق با تکیه بر یک نمونه نماینده ملی از نیوزیلند، نشان میدهد افرادی که سادگی داوطلبانه را در پیش میگیرند، سطوح بالاتری از هر دو مؤلفه شادمانی و هدفمندی زندگی را گزارش میدهند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
در مواجهه با تخریب فزاینده محیط زیست و الگوهای مصرف ناپایدار، توجه فزایندهای به این موضوع وجود دارد که چگونه سبکهای زندگی جایگزین میتوانند به نفع هر دو، مردم و کره زمین باشند. سازمان ملل متحد هشدار داده است که نرخ کنونی استفاده از مواد، اکوسیستمها و جوامع را تحت فشار جدی قرار داده است. سادگی داوطلبانه به عنوان یک واکنش بالقوه پیشنهاد شده است. این سبک، افراد را ترغیب میکند تا وابستگی خود به کالاهای مادی را کاهش دهند و رضایت را در زمینههای غیرمادی زندگی مانند اجتماع، اتکاء به خود و معنای شخصی بیابند.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که فواید این سبک زندگی زمانی قویتر است که سادگی حس ارتباط اجتماعی، رشد شخصی و مشارکت اجتماعی را تقویت کند. این تحقیق با استفاده از یک مقیاس جامع و تازه توسعه یافته برای اندازهگیری سادگی داوطلبانه در یک نمونه بزرگ و متنوع، توانست شکافهای پژوهشی قبلی را پر کند که بیشتر بر گروههای خاصی تمرکز داشتند که از قبل با این سبک زندگی همذاتپنداری میکردند.
#سادگی_داوطلبانه #رفاه #سبک_زندگی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در Journal of Macromarketing منتشر شده، حاکی از آن است که انتخاب زندگی ساده — با مصرف کمتر و اولویت دادن به روابط و اجتماع — ممکن است با سطح بالاتری از رفاه مرتبط باشد. این تحقیق با تکیه بر یک نمونه نماینده ملی از نیوزیلند، نشان میدهد افرادی که سادگی داوطلبانه را در پیش میگیرند، سطوح بالاتری از هر دو مؤلفه شادمانی و هدفمندی زندگی را گزارش میدهند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
در مواجهه با تخریب فزاینده محیط زیست و الگوهای مصرف ناپایدار، توجه فزایندهای به این موضوع وجود دارد که چگونه سبکهای زندگی جایگزین میتوانند به نفع هر دو، مردم و کره زمین باشند. سازمان ملل متحد هشدار داده است که نرخ کنونی استفاده از مواد، اکوسیستمها و جوامع را تحت فشار جدی قرار داده است. سادگی داوطلبانه به عنوان یک واکنش بالقوه پیشنهاد شده است. این سبک، افراد را ترغیب میکند تا وابستگی خود به کالاهای مادی را کاهش دهند و رضایت را در زمینههای غیرمادی زندگی مانند اجتماع، اتکاء به خود و معنای شخصی بیابند.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که فواید این سبک زندگی زمانی قویتر است که سادگی حس ارتباط اجتماعی، رشد شخصی و مشارکت اجتماعی را تقویت کند. این تحقیق با استفاده از یک مقیاس جامع و تازه توسعه یافته برای اندازهگیری سادگی داوطلبانه در یک نمونه بزرگ و متنوع، توانست شکافهای پژوهشی قبلی را پر کند که بیشتر بر گروههای خاصی تمرکز داشتند که از قبل با این سبک زندگی همذاتپنداری میکردند.
#سادگی_داوطلبانه #رفاه #سبک_زندگی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3👌3
سایه روشنِ درمانی: یافتهای جدید در مورد اثرات کانابیس بر علائم PTSD در کهنهسربازان
یک مطالعه ارزیابی لحظهای اکولوژیک (EMA) جدید که در مجله Psychiatry Research منتشر شده، به بررسی پیچیده رابطه بین اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، حالتهای عاطفی منفی و مصرف کانابیس در کهنهسربازان ایالات متحده پرداخته است.
چرخه رنج و تسکین
این تحقیق نشان میدهد که یک رابطه متقابل بین علائم PTSD و عواطف منفی وجود دارد:
- روزهایی که شرکتکنندگان تعداد بیشتری از علائم PTSD را گزارش میکردند، به دنبال آن روزهایی با سطوح بالاتری از حالات عاطفی منفی را تجربه میکردند.
- و بالعکس، روزهایی که با سطح بالایی از حالات عاطفی منفی همراه بودند، با روزهایی که علائم PTSD بیشتری داشتند، دنبال میشد.
کانابیس: کاهش علائم در لحظه
مهمترین یافته این مطالعه مربوط به نقش کانابیس است. در روزهایی که کهنهسربازان گزارش کردند برای مدت زمان طولانیتری تحت تأثیر کانابیس (اصطلاحاً "High") بودهاند، تمایل داشتند علائم PTSD کمتری و سطوح پایینتری از حالات عاطفی منفی را گزارش کنند.
این یافتهها نشان میدهد که مصرف کانابیس میتواند به صورت لحظهای به عنوان مکانیزمی برای مدیریت و کاهش علائم آزاردهنده PTSD عمل کند.
PTSD: مروری بر وضعیت
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یک وضعیت بهداشت روانی است که میتواند پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد آسیبزا (مانند نبرد، تجاوز، تصادف یا فاجعه) ایجاد شود. ویژگیهای اصلی PTSD عبارتند از:
- علائم مزاحم: مانند فلاشبکها، کابوسها یا خاطرات ناراحتکنندهای که باعث میشوند فرد حس کند تروما دوباره در حال وقوع است.
- اجتناب: تلاش برای دوری از یادآورهای رویداد، مانند مکانها، مکالمات یا فعالیتهای مرتبط با تروما.
- تغییرات منفی در خلق و خو: احساساتی مانند گناه، شرم، بیحسی عاطفی، یا احساس جدایی از دیگران.
- بیشبرانگیختگی (Hyperarousal): که به صورت تحریکپذیری، اختلال خواب، واکنش ترس اغراقآمیز، یا دائم "آمادهباش" بودن، خود را نشان میدهد.
این مطالعه با بررسی دقیق تجربیات روزانه، به درک عمیقتری از پویایی علائم PTSD و نقش بالقوه کانابیس در مدیریت کوتاهمدت آن کمک میکند.
#PTSD #کهنه_سربازان #کانابیس
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه ارزیابی لحظهای اکولوژیک (EMA) جدید که در مجله Psychiatry Research منتشر شده، به بررسی پیچیده رابطه بین اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، حالتهای عاطفی منفی و مصرف کانابیس در کهنهسربازان ایالات متحده پرداخته است.
چرخه رنج و تسکین
این تحقیق نشان میدهد که یک رابطه متقابل بین علائم PTSD و عواطف منفی وجود دارد:
- روزهایی که شرکتکنندگان تعداد بیشتری از علائم PTSD را گزارش میکردند، به دنبال آن روزهایی با سطوح بالاتری از حالات عاطفی منفی را تجربه میکردند.
- و بالعکس، روزهایی که با سطح بالایی از حالات عاطفی منفی همراه بودند، با روزهایی که علائم PTSD بیشتری داشتند، دنبال میشد.
کانابیس: کاهش علائم در لحظه
مهمترین یافته این مطالعه مربوط به نقش کانابیس است. در روزهایی که کهنهسربازان گزارش کردند برای مدت زمان طولانیتری تحت تأثیر کانابیس (اصطلاحاً "High") بودهاند، تمایل داشتند علائم PTSD کمتری و سطوح پایینتری از حالات عاطفی منفی را گزارش کنند.
این یافتهها نشان میدهد که مصرف کانابیس میتواند به صورت لحظهای به عنوان مکانیزمی برای مدیریت و کاهش علائم آزاردهنده PTSD عمل کند.
PTSD: مروری بر وضعیت
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یک وضعیت بهداشت روانی است که میتواند پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد آسیبزا (مانند نبرد، تجاوز، تصادف یا فاجعه) ایجاد شود. ویژگیهای اصلی PTSD عبارتند از:
- علائم مزاحم: مانند فلاشبکها، کابوسها یا خاطرات ناراحتکنندهای که باعث میشوند فرد حس کند تروما دوباره در حال وقوع است.
- اجتناب: تلاش برای دوری از یادآورهای رویداد، مانند مکانها، مکالمات یا فعالیتهای مرتبط با تروما.
- تغییرات منفی در خلق و خو: احساساتی مانند گناه، شرم، بیحسی عاطفی، یا احساس جدایی از دیگران.
- بیشبرانگیختگی (Hyperarousal): که به صورت تحریکپذیری، اختلال خواب، واکنش ترس اغراقآمیز، یا دائم "آمادهباش" بودن، خود را نشان میدهد.
این مطالعه با بررسی دقیق تجربیات روزانه، به درک عمیقتری از پویایی علائم PTSD و نقش بالقوه کانابیس در مدیریت کوتاهمدت آن کمک میکند.
#PTSD #کهنه_سربازان #کانابیس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
با محوریت ویژه «هوش مصنوعی و صنایع هوشمند»
زمان برگزاری : آذرماه ۱۴۰۴
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4
راز جوانی در روابط اجتماعی نهفته است: مطالعهای جدید ارتباط دوستی و پیری سلولی را نشان میدهد
یک عمر روابط اجتماعی غنی، از ارتباط گرم با والدین در کودکی تا مشارکت عمیق در جامعه در بزرگسالی، ممکن است فرآیند پیری را در سطح سلولی کُند کند. یک پژوهش جدید نشان میدهد که اثر تجمعی این مزایای اجتماعی با سن بیولوژیکی جوانتر و سطوح پایینتر التهاب مزمن مرتبط است. این یافتهها در مجله Brain, Behavior, & Immunity – Health منتشر شده است.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
اینکه روابط اجتماعی قوی با سلامتی بهتر و عمر طولانیتر مرتبط است، موضوع جدیدی نیست. اما این مطالعه اهمیت دارد زیرا یک گام فراتر میرود و نشان میدهد که این تجربیات اجتماعی چگونه در طول زمان در بیولوژی بدن ما «حک» میشوند. محققان این ایده را «مزیت اجتماعی تجمعی» مینامند. این مفهوم توضیح میدهد که دسترسی نابرابر به روابط حمایتی میتواند به مرور زمان به تفاوتهای بهداشتی واقعی و بیولوژیکی میان افراد منجر شود و صرفاً یک مسئله روانی نیست.
تیمی از محققان به رهبری آنتونی اونگ، استاد روانشناسی در دانشگاه کرنل، به دنبال درک این موضوع بودند که تجربیات اجتماعی چگونه در بیولوژی ما نهادینه میشوند. آنها دریافتند که الگوهای بلندمدت ارتباطات اجتماعی در سیستمهای تنظیمی اصلی بدن که بر پیری حاکم هستند، منعکس میشود. به عبارت دیگر، کیفیت روابط ما در طول زندگی میتواند مستقیماً سرعت پیر شدن سلولهای ما را تعیین کند.
#سلامت_روان #روابط_اجتماعی #پیری
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک عمر روابط اجتماعی غنی، از ارتباط گرم با والدین در کودکی تا مشارکت عمیق در جامعه در بزرگسالی، ممکن است فرآیند پیری را در سطح سلولی کُند کند. یک پژوهش جدید نشان میدهد که اثر تجمعی این مزایای اجتماعی با سن بیولوژیکی جوانتر و سطوح پایینتر التهاب مزمن مرتبط است. این یافتهها در مجله Brain, Behavior, & Immunity – Health منتشر شده است.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
اینکه روابط اجتماعی قوی با سلامتی بهتر و عمر طولانیتر مرتبط است، موضوع جدیدی نیست. اما این مطالعه اهمیت دارد زیرا یک گام فراتر میرود و نشان میدهد که این تجربیات اجتماعی چگونه در طول زمان در بیولوژی بدن ما «حک» میشوند. محققان این ایده را «مزیت اجتماعی تجمعی» مینامند. این مفهوم توضیح میدهد که دسترسی نابرابر به روابط حمایتی میتواند به مرور زمان به تفاوتهای بهداشتی واقعی و بیولوژیکی میان افراد منجر شود و صرفاً یک مسئله روانی نیست.
تیمی از محققان به رهبری آنتونی اونگ، استاد روانشناسی در دانشگاه کرنل، به دنبال درک این موضوع بودند که تجربیات اجتماعی چگونه در بیولوژی ما نهادینه میشوند. آنها دریافتند که الگوهای بلندمدت ارتباطات اجتماعی در سیستمهای تنظیمی اصلی بدن که بر پیری حاکم هستند، منعکس میشود. به عبارت دیگر، کیفیت روابط ما در طول زندگی میتواند مستقیماً سرعت پیر شدن سلولهای ما را تعیین کند.
#سلامت_روان #روابط_اجتماعی #پیری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4
خطری پنهان در مزارع: یک آفتکش رایج با آسیبهای پایدار مغزی در کودکان مرتبط است
یک مطالعه جدید گزارش میدهد که قرار گرفتن جنین در معرض آفتکش «کلرپیریفوس» با تغییرات پایدار در ساختار و متابولیسم مغز کودکان و نوجوانان مرتبط است. این تحقیق که در مجله معتبر JAMA Neurology منتشر شده، همچنین ارتباطی میان قرار گرفتن در معرض این ماده شیمیایی پیش از تولد و عملکرد ضعیفتر در آزمونهای مهارتهای حرکتی ظریف پیدا کرده است.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
کلرپیریفوس یکی از پرمصرفترین آفتکشها در سراسر جهان بوده که به طور گسترده برای محصولات کشاورزی استفاده میشود. مطالعات قبلی نشان دادهاند که این ماده شیمیایی میتواند از طریق جفت از مادر باردار به جنین در حال رشد منتقل شده و وارد مغز او شود. اهمیت این پژوهش در این است که تأثیرات مخرب و پایدار این ماده را بر روی مغز انسان نشان میدهد و تأیید میکند که قرار گرفتن در معرض آن در دوره حساس بارداری میتواند به اختلالات گسترده و ماندگار در رشد مغز منجر شود.
محققان این مطالعه با توجه به استفاده گسترده از این آفتکش، به دنبال بررسی اثرات بلندمدت آن بودند. تحقیقات حیوانی پیش از این نشان داده بود که کلرپیریفوس میتواند در تولید و رشد سلولهای مغزی اختلال ایجاد کند. مطالعه جدید این یافتهها را در انسانها تأیید میکند و نشان میدهد که این مواجهه اولیه، منجر به تغییرات فیزیکی در ساختار مغز و عملکرد متابولیک آن در سالهای بعد میشود؛ یافتهای که میتواند توجیهکننده ضعف مشاهدهشده در کنترل حرکتی کودکان باشد.
#سلامت_کودکان #محیط_زیست #کشاورزی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید گزارش میدهد که قرار گرفتن جنین در معرض آفتکش «کلرپیریفوس» با تغییرات پایدار در ساختار و متابولیسم مغز کودکان و نوجوانان مرتبط است. این تحقیق که در مجله معتبر JAMA Neurology منتشر شده، همچنین ارتباطی میان قرار گرفتن در معرض این ماده شیمیایی پیش از تولد و عملکرد ضعیفتر در آزمونهای مهارتهای حرکتی ظریف پیدا کرده است.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
کلرپیریفوس یکی از پرمصرفترین آفتکشها در سراسر جهان بوده که به طور گسترده برای محصولات کشاورزی استفاده میشود. مطالعات قبلی نشان دادهاند که این ماده شیمیایی میتواند از طریق جفت از مادر باردار به جنین در حال رشد منتقل شده و وارد مغز او شود. اهمیت این پژوهش در این است که تأثیرات مخرب و پایدار این ماده را بر روی مغز انسان نشان میدهد و تأیید میکند که قرار گرفتن در معرض آن در دوره حساس بارداری میتواند به اختلالات گسترده و ماندگار در رشد مغز منجر شود.
محققان این مطالعه با توجه به استفاده گسترده از این آفتکش، به دنبال بررسی اثرات بلندمدت آن بودند. تحقیقات حیوانی پیش از این نشان داده بود که کلرپیریفوس میتواند در تولید و رشد سلولهای مغزی اختلال ایجاد کند. مطالعه جدید این یافتهها را در انسانها تأیید میکند و نشان میدهد که این مواجهه اولیه، منجر به تغییرات فیزیکی در ساختار مغز و عملکرد متابولیک آن در سالهای بعد میشود؛ یافتهای که میتواند توجیهکننده ضعف مشاهدهشده در کنترل حرکتی کودکان باشد.
#سلامت_کودکان #محیط_زیست #کشاورزی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤2💔1
وبینار #رایگان
🔵 از ایده تا اجرا: تصویربرداری مغزی با تکنیکهای پیشرفته MRI برای اهداف متنوع
لینک شرکت در جلسه در کانال انجمن علمی فیزیک پزشکی شبکه نخبگان ایران منتشر خواهد شد.
✍️ @cognitiontimes | CWA
💙 زمان برگزاری: پنجشنبه ۱۰ مهر ماه، ساعت ۱۷💙 به صورت مجازی در بستر اسکایروم
لینک شرکت در جلسه در کانال انجمن علمی فیزیک پزشکی شبکه نخبگان ایران منتشر خواهد شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
جذبههای متفاوت؛ مغزهای متفاوت: افراد دارای ویژگیهای اوتیستیک، چهرهها را طور دیگری جذاب میبینند
یک تحقیق پیشگامانه که در مجله علمی Evolutionary Psychological Science منتشر شده، نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی در ویژگیهای چهره (مانند صفات مردانه یا زنانه)، به شکلی متفاوت از آنچه در افراد نوروتیپیک رایج است، بر قضاوتهای جذابیت افراد با سطوح بالاتر ویژگیهای اوتیستیک (Autistic Traits) تأثیر میگذارد.
چهرهها نقشی اساسی در تعاملات انسانی ایفا میکنند و حاوی نشانههای حیاتی در مورد هویت، احساسات و قصد اجتماعی هستند. تحقیقات قبلی نشان دادهاند که در ناظران نوروتیپیک، معمولاً صفات زنانه در چهره زنان و صفات مردانه در چهره مردان به عنوان جذابترین ویژگیها ترجیح داده میشوند، زیرا این صفات میتوانند نشاندهنده سلامت و آمادگی تولیدمثلی باشند.
اما در مورد افرادی که سطوح بالاتری از ویژگیهای اوتیستیک را دارند، اطلاعات کمی وجود داشت. تیم تحقیقاتی به رهبری فرید پژوهی و همکارانش به دنبال پر کردن این شکاف علمی بودند تا بفهمند آیا این افراد نیز این نشانههای چهرهای را به همان شیوه درک میکنند یا خیر.
یافتههای کلیدی مطالعه
این تحقیق که شامل دو مطالعه مکمل بود، تفاوتهای مهمی را در نحوه ارزیابی چهره توسط افراد با ویژگیهای اوتیستیک بالاتر آشکار کرد:
توجه کمتر به ناحیه چشم: در شرایط محدودیت زمانی برای قضاوت جذابیت، افرادی که ویژگیهای اوتیستیک بالاتری داشتند، زمان کمتری را صرف خیره شدن به ناحیه چشم میکردند، که با یافتههای قبلی در مورد پردازش چهره در اوتیسم سازگار است.
جذابیت بیشتر برای صفات مردانه: مهمتر اینکه، هنگامی که به شرکتکنندگان زمان نامحدودی برای تصمیمگیری داده شد، سطح بالاتر ویژگیهای اوتیستیک با ترجیح قویتر برای صفات مردانه در هر دو جنس چهرههای مرد و زن مرتبط بود. این الگو نشان میدهد که ترجیحات جذابیت در این افراد ممکن است از معیارهای معمول جذابیت فاصله بگیرد.
این یافتهها نشان میدهد که تجربه جذابیت و نحوه تفسیر نشانههای اجتماعی چهره، یکسان و جهانی نیست و به طور عمیق توسط تفاوتهای شناختی فردی، مانند ویژگیهای اوتیستیک، شکل میگیرد.
#اوتیسم #جذابیت_چهره #تفاوت_های_فردی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک تحقیق پیشگامانه که در مجله علمی Evolutionary Psychological Science منتشر شده، نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی در ویژگیهای چهره (مانند صفات مردانه یا زنانه)، به شکلی متفاوت از آنچه در افراد نوروتیپیک رایج است، بر قضاوتهای جذابیت افراد با سطوح بالاتر ویژگیهای اوتیستیک (Autistic Traits) تأثیر میگذارد.
چهرهها نقشی اساسی در تعاملات انسانی ایفا میکنند و حاوی نشانههای حیاتی در مورد هویت، احساسات و قصد اجتماعی هستند. تحقیقات قبلی نشان دادهاند که در ناظران نوروتیپیک، معمولاً صفات زنانه در چهره زنان و صفات مردانه در چهره مردان به عنوان جذابترین ویژگیها ترجیح داده میشوند، زیرا این صفات میتوانند نشاندهنده سلامت و آمادگی تولیدمثلی باشند.
اما در مورد افرادی که سطوح بالاتری از ویژگیهای اوتیستیک را دارند، اطلاعات کمی وجود داشت. تیم تحقیقاتی به رهبری فرید پژوهی و همکارانش به دنبال پر کردن این شکاف علمی بودند تا بفهمند آیا این افراد نیز این نشانههای چهرهای را به همان شیوه درک میکنند یا خیر.
یافتههای کلیدی مطالعه
این تحقیق که شامل دو مطالعه مکمل بود، تفاوتهای مهمی را در نحوه ارزیابی چهره توسط افراد با ویژگیهای اوتیستیک بالاتر آشکار کرد:
توجه کمتر به ناحیه چشم: در شرایط محدودیت زمانی برای قضاوت جذابیت، افرادی که ویژگیهای اوتیستیک بالاتری داشتند، زمان کمتری را صرف خیره شدن به ناحیه چشم میکردند، که با یافتههای قبلی در مورد پردازش چهره در اوتیسم سازگار است.
جذابیت بیشتر برای صفات مردانه: مهمتر اینکه، هنگامی که به شرکتکنندگان زمان نامحدودی برای تصمیمگیری داده شد، سطح بالاتر ویژگیهای اوتیستیک با ترجیح قویتر برای صفات مردانه در هر دو جنس چهرههای مرد و زن مرتبط بود. این الگو نشان میدهد که ترجیحات جذابیت در این افراد ممکن است از معیارهای معمول جذابیت فاصله بگیرد.
این یافتهها نشان میدهد که تجربه جذابیت و نحوه تفسیر نشانههای اجتماعی چهره، یکسان و جهانی نیست و به طور عمیق توسط تفاوتهای شناختی فردی، مانند ویژگیهای اوتیستیک، شکل میگیرد.
#اوتیسم #جذابیت_چهره #تفاوت_های_فردی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6
سفری به اعماق آگاهی فقط با یک نفس: مطالعهای جدید، مبنای بیولوژیکی «خلسه تنفسی» را آشکار میکند
یک تحقیق علمی جدید نشان میدهد که حالات دگرگونشده آگاهی که از طریق تنفس سریع ایجاد میشوند، با تغییرات مشخصی در جریان خون مغز و سیستم عصبی خودکار بدن در ارتباط هستند. این پژوهش که در مجله PLOS One منتشر شده، یک توضیح بیولوژیکی برای تجربیات عمیق و ذهنی گزارششده توسط تمرینکنندگان این تکنیک ارائه میدهد.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
«تنفسآگاهی» یا Breathwork اصطلاحی کلی برای تمرینهایی است که شامل کنترل آگاهانه تنفس میشوند. برخی از انواع آن شامل تنفس سریع و عمیق، اغلب با همراهی موسیقی، میتوانند تغییرات قدرتمندی در ادراک و احساسات ایجاد کنند که شبیه به تجربیات ناشی از مواد سایکدلیک توصیف شدهاند، مانند احساس سعادت، وحدت و رهایی عاطفی. با وجود محبوبیت روزافزون این روشها به عنوان ابزار درمانی، فرآیندهای بیولوژیکی پشت این اثرات تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده بود. این مطالعه اهمیت دارد زیرا این پدیده را از حوزه تجربیات شخصی خارج کرده و به آن یک مبنای علمی و قابل اندازهگیری میبخشد.
تیمی از محققان به رهبری ایمی آملا کارتر به دنبال پر کردن این شکاف علمی بودند تا بفهمند در طول این جلسات تنفس شدید، چه اتفاقی در مغز و بدن رخ میدهد. آنها با موفقیت توانستند تغییرات خاصی را در جریان خون مغز و سیستم عصبی خودمختار شناسایی کنند که با حالات ذهنی عمیقی که افراد تجربه میکنند، همبستگی دارد. این یافته، ارتباطی ملموس میان یک عمل آگاهانه (تنفس) و یک تغییر عمیق در آگاهی برقرار میکند.
#تنفس #مدیتیشن #سلامت_روان
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک تحقیق علمی جدید نشان میدهد که حالات دگرگونشده آگاهی که از طریق تنفس سریع ایجاد میشوند، با تغییرات مشخصی در جریان خون مغز و سیستم عصبی خودکار بدن در ارتباط هستند. این پژوهش که در مجله PLOS One منتشر شده، یک توضیح بیولوژیکی برای تجربیات عمیق و ذهنی گزارششده توسط تمرینکنندگان این تکنیک ارائه میدهد.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
«تنفسآگاهی» یا Breathwork اصطلاحی کلی برای تمرینهایی است که شامل کنترل آگاهانه تنفس میشوند. برخی از انواع آن شامل تنفس سریع و عمیق، اغلب با همراهی موسیقی، میتوانند تغییرات قدرتمندی در ادراک و احساسات ایجاد کنند که شبیه به تجربیات ناشی از مواد سایکدلیک توصیف شدهاند، مانند احساس سعادت، وحدت و رهایی عاطفی. با وجود محبوبیت روزافزون این روشها به عنوان ابزار درمانی، فرآیندهای بیولوژیکی پشت این اثرات تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده بود. این مطالعه اهمیت دارد زیرا این پدیده را از حوزه تجربیات شخصی خارج کرده و به آن یک مبنای علمی و قابل اندازهگیری میبخشد.
تیمی از محققان به رهبری ایمی آملا کارتر به دنبال پر کردن این شکاف علمی بودند تا بفهمند در طول این جلسات تنفس شدید، چه اتفاقی در مغز و بدن رخ میدهد. آنها با موفقیت توانستند تغییرات خاصی را در جریان خون مغز و سیستم عصبی خودمختار شناسایی کنند که با حالات ذهنی عمیقی که افراد تجربه میکنند، همبستگی دارد. این یافته، ارتباطی ملموس میان یک عمل آگاهانه (تنفس) و یک تغییر عمیق در آگاهی برقرار میکند.
#تنفس #مدیتیشن #سلامت_روان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4
حس ششم در شکم شماست؟ مطالعهای جدید ارتباط مستقیم مغز و معده با سلامت روان را نشان میدهد
یک مطالعه جدید شواهدی ارائه میدهد که ارتباط میان مغز و معده به شیوهای قابل اندازهگیری با سلامت روان ما در ارتباط است. محققان دانشگاه آرهوس دانمارک در مجله Nature Mental Health گزارش میدهند که یک الگوی ارتباطی خاص میان مغز و معده، بازتابی از احساسات و وضعیت روانی افراد است. یافتههای آنها نشان میدهد که این تعاملات «روده-مغز» میتواند شاخصی برای سطح اضطراب، افسردگی، بهزیستی و کیفیت کلی زندگی یک فرد باشد.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
عباراتی مانند «دلشوره داشتن» یا «دل و رودهام به هم پیچید» به خوبی نشان میدهد که ما همیشه احساسات را به حسهای فیزیکی در شکم ربط دادهایم. با این حال، توجه علمی در حوزه تعامل مغز و بدن عمدتاً بر روی اندامهایی مانند قلب و ریه متمرکز بوده است. اهمیت این پژوهش در این است که برای اولین بار به طور مشخص به ریتمهای الکتریکی معده و نحوه ارتباط مستقیم آن با شبکههای مغزی درگیر در هیجان و شناخت میپردازد و یک مبنای بیولوژیکی برای «احساسات درونی» ما فراهم میکند.
محققان از این که با وجود این اصطلاحات رایج، اطلاعات علمی کمی درباره تعامل مغز و معده وجود دارد، شگفتزده شدند. در حالی که مطالعات اخیر به تأثیر باکتریهای روده بر سلامت روان پرداختهاند، کار بسیار کمی بر روی ارتباط مستقیم سیگنالهای الکتریکی معده با مغز انجام شده بود. این مطالعه با شناسایی یک الگوی ارتباطی مشخص، این شکاف را پر میکند و نشان میدهد که محور «روده-مغز» ممکن است یک نشانگر زیستی جدید برای ارزیابی سلامت روان باشد.
#سلامت_روان #مغز #گوارش
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید شواهدی ارائه میدهد که ارتباط میان مغز و معده به شیوهای قابل اندازهگیری با سلامت روان ما در ارتباط است. محققان دانشگاه آرهوس دانمارک در مجله Nature Mental Health گزارش میدهند که یک الگوی ارتباطی خاص میان مغز و معده، بازتابی از احساسات و وضعیت روانی افراد است. یافتههای آنها نشان میدهد که این تعاملات «روده-مغز» میتواند شاخصی برای سطح اضطراب، افسردگی، بهزیستی و کیفیت کلی زندگی یک فرد باشد.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
عباراتی مانند «دلشوره داشتن» یا «دل و رودهام به هم پیچید» به خوبی نشان میدهد که ما همیشه احساسات را به حسهای فیزیکی در شکم ربط دادهایم. با این حال، توجه علمی در حوزه تعامل مغز و بدن عمدتاً بر روی اندامهایی مانند قلب و ریه متمرکز بوده است. اهمیت این پژوهش در این است که برای اولین بار به طور مشخص به ریتمهای الکتریکی معده و نحوه ارتباط مستقیم آن با شبکههای مغزی درگیر در هیجان و شناخت میپردازد و یک مبنای بیولوژیکی برای «احساسات درونی» ما فراهم میکند.
محققان از این که با وجود این اصطلاحات رایج، اطلاعات علمی کمی درباره تعامل مغز و معده وجود دارد، شگفتزده شدند. در حالی که مطالعات اخیر به تأثیر باکتریهای روده بر سلامت روان پرداختهاند، کار بسیار کمی بر روی ارتباط مستقیم سیگنالهای الکتریکی معده با مغز انجام شده بود. این مطالعه با شناسایی یک الگوی ارتباطی مشخص، این شکاف را پر میکند و نشان میدهد که محور «روده-مغز» ممکن است یک نشانگر زیستی جدید برای ارزیابی سلامت روان باشد.
#سلامت_روان #مغز #گوارش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5👍1
آیا سایکدلیکها خلاقیت را افزایش میدهند؟ مطالعهای جدید باورهای رایج را به چالش میکشد
باور عمومی بر این است که مواد سایکدلیک میتوانند ذهن را گسترش داده و پتانسیل خلاقیت را آزاد کنند. اما یک مطالعه بالینی جدید که در Journal of Psychopharmacology منتشر شده، نشان میدهد که تأثیر این مواد بر خلاقیت پیچیدهتر از تصورات رایج است. محققان دریافتند که یک ترکیب روانگردان استاندارد (الهامگرفته از آیاهواسکا) در واقع به برخی از انواع تفکر خلاق آسیب میزند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
روایتهای فراوانی درباره تجربیات خلاقانه و متحولکننده پس از مصرف سایکدلیکها مانند آیاهواسکا وجود دارد، اما شواهد علمی در این زمینه متناقض بوده است. این پژوهش اهمیت دارد زیرا به جای اتکا به گزارشهای شخصی، با استفاده از روششناسی دقیق علمی به بررسی این ادعا میپردازد. این مطالعه نشان میدهد که اثرات روانگردانها یکسویه نیست و با به چالش کشیدن باورهای سادهانگارانه، بر لزوم درک دقیق و علمی این مواد تأکید میکند.
محققان این مطالعه با هدف شفافسازی ادعاهای موجود، تأثیر حاد این ترکیب سایکدلیک (حاوی DMT و هارمین) را در شرایط کاملاً کنترلشده ارزیابی کردند. آیاهواسکا، یک نوشیدنی گیاهی سنتی آمازونی، به دلیل اثرات روانشناختی گزارششدهاش، از جمله بینشهای شخصی عمیق، مورد توجه قرار گرفته است. برخلاف روایتهای محبوب، یافتههای این پژوهش علمی نشان داد که این تجربه سایکدلیک میتواند در حین وقوع، توانایی فرد برای انجام برخی از وظایف خلاقانه را مختل کند، که این نتیجه نیاز به تحقیقات بیشتر و دقیقتر در این حوزه را برجسته میکند.
#سایکدلیک #خلاقیت #علوم_اعصاب
✍️ @cognitiontimes | CWA
باور عمومی بر این است که مواد سایکدلیک میتوانند ذهن را گسترش داده و پتانسیل خلاقیت را آزاد کنند. اما یک مطالعه بالینی جدید که در Journal of Psychopharmacology منتشر شده، نشان میدهد که تأثیر این مواد بر خلاقیت پیچیدهتر از تصورات رایج است. محققان دریافتند که یک ترکیب روانگردان استاندارد (الهامگرفته از آیاهواسکا) در واقع به برخی از انواع تفکر خلاق آسیب میزند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
روایتهای فراوانی درباره تجربیات خلاقانه و متحولکننده پس از مصرف سایکدلیکها مانند آیاهواسکا وجود دارد، اما شواهد علمی در این زمینه متناقض بوده است. این پژوهش اهمیت دارد زیرا به جای اتکا به گزارشهای شخصی، با استفاده از روششناسی دقیق علمی به بررسی این ادعا میپردازد. این مطالعه نشان میدهد که اثرات روانگردانها یکسویه نیست و با به چالش کشیدن باورهای سادهانگارانه، بر لزوم درک دقیق و علمی این مواد تأکید میکند.
محققان این مطالعه با هدف شفافسازی ادعاهای موجود، تأثیر حاد این ترکیب سایکدلیک (حاوی DMT و هارمین) را در شرایط کاملاً کنترلشده ارزیابی کردند. آیاهواسکا، یک نوشیدنی گیاهی سنتی آمازونی، به دلیل اثرات روانشناختی گزارششدهاش، از جمله بینشهای شخصی عمیق، مورد توجه قرار گرفته است. برخلاف روایتهای محبوب، یافتههای این پژوهش علمی نشان داد که این تجربه سایکدلیک میتواند در حین وقوع، توانایی فرد برای انجام برخی از وظایف خلاقانه را مختل کند، که این نتیجه نیاز به تحقیقات بیشتر و دقیقتر در این حوزه را برجسته میکند.
#سایکدلیک #خلاقیت #علوم_اعصاب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3❤2😇1
بیخوابی مزمن مغز را پیر میکند؟ مطالعهای جدید ارتباط بیخوابی با زوال حافظه را نشان میدهد
یک مطالعه جدید گزارش میدهد افرادی که از بیخوابی مزمن رنج میبرند، ممکن است با افزایش سن، با زوال سریعتری در حافظه و تواناییهای تفکر خود مواجه شوند. این تحقیق که در مجله پزشکی Neurology منتشر شده، همچنین نشان میدهد که این تغییرات شناختی با تغییرات فیزیکی قابل مشاهده در اسکنهای مغزی مطابقت دارد. هرچند این مطالعه ثابت نمیکند که بیخوابی مستقیماً باعث این فرآیند میشود، اما ارتباط قوی میان مشکلات خواب طولانیمدت و پیری مغز را نشان میدهد.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
محققان از مدتها پیش به وجود ارتباط میان خواب بیکیفیت و مشکلات شناختی مشکوک بودند. با این حال، بسیاری از مطالعات قبلی دارای محدودیت بودند، زیرا سایر مشکلات سلامتی همزمان مانند آپنه انسدادی خواب یا مصرف داروهای خوابآور را که میتوانست بر نتایج تأثیر بگذارد، در نظر نمیگرفتند. اهمیت این پژوهش جدید در این است که با کنترل این عوامل مخدوشکننده، شواهد محکمتری از ارتباط مستقیم میان خودِ بیخوابی و سلامت مغز ارائه میدهد.
این مطالعه با فراتر رفتن از آزمونهای شناختی صرف، یافتههای خود را با شواهد فیزیکی از اسکنهای مغزی تقویت کرده است. مشاهده تغییرات ساختاری در مغز در کنار افت عملکرد شناختی، ارتباط میان بیخوابی مزمن و سلامت مغز را بسیار قانعکنندهتر میکند. پیام اصلی این است که رسیدگی و درمان مشکلات طولانیمدت خواب ممکن است یک استراتژی کلیدی برای حفظ عملکرد شناختی و سلامت مغز در سنین بالا باشد.
#بیخوابی #سلامت_مغز #حافظه
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید گزارش میدهد افرادی که از بیخوابی مزمن رنج میبرند، ممکن است با افزایش سن، با زوال سریعتری در حافظه و تواناییهای تفکر خود مواجه شوند. این تحقیق که در مجله پزشکی Neurology منتشر شده، همچنین نشان میدهد که این تغییرات شناختی با تغییرات فیزیکی قابل مشاهده در اسکنهای مغزی مطابقت دارد. هرچند این مطالعه ثابت نمیکند که بیخوابی مستقیماً باعث این فرآیند میشود، اما ارتباط قوی میان مشکلات خواب طولانیمدت و پیری مغز را نشان میدهد.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
محققان از مدتها پیش به وجود ارتباط میان خواب بیکیفیت و مشکلات شناختی مشکوک بودند. با این حال، بسیاری از مطالعات قبلی دارای محدودیت بودند، زیرا سایر مشکلات سلامتی همزمان مانند آپنه انسدادی خواب یا مصرف داروهای خوابآور را که میتوانست بر نتایج تأثیر بگذارد، در نظر نمیگرفتند. اهمیت این پژوهش جدید در این است که با کنترل این عوامل مخدوشکننده، شواهد محکمتری از ارتباط مستقیم میان خودِ بیخوابی و سلامت مغز ارائه میدهد.
این مطالعه با فراتر رفتن از آزمونهای شناختی صرف، یافتههای خود را با شواهد فیزیکی از اسکنهای مغزی تقویت کرده است. مشاهده تغییرات ساختاری در مغز در کنار افت عملکرد شناختی، ارتباط میان بیخوابی مزمن و سلامت مغز را بسیار قانعکنندهتر میکند. پیام اصلی این است که رسیدگی و درمان مشکلات طولانیمدت خواب ممکن است یک استراتژی کلیدی برای حفظ عملکرد شناختی و سلامت مغز در سنین بالا باشد.
#بیخوابی #سلامت_مغز #حافظه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4
نشانه اولیه آلزایمر در مغز شما؟ تجمع آهن میتواند زنگ خطری برای زوال عقل باشد
یک مطالعه تصویربرداری مغزی جدید شواهدی ارائه میدهد که سطوح بالای آهن در بخشهای خاصی از مغز ممکن است نشانه افزایش خطر ابتلا به مشکلات شناختی، سالها قبل از ظهور علائم باشد. این تحقیق که در مجله Radiology منتشر شده، نشان میدهد که تجمع بیشتر آهن در دو ناحیه مغز با بروز بعدی «اختلال شناختی خفیف»، وضعیتی که اغلب پیش از بیماری آلزایمر رخ میدهد، مرتبط است.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
بیماری آلزایمر با تجمع دو پروتئین غیرطبیعی در مغز (آمیلوئید بتا و تاو) مشخص میشود. با این حال، این نشانگرها به طور کامل پیشبینی نمیکنند که یک فرد با چه سرعتی دچار زوال شناختی خواهد شد. این ناهماهنگی، دانشمندان را به جستجوی عوامل دیگر سوق داده است. اهمیت این مطالعه در این است که «آهن» را به عنوان یک عامل کلیدی و یک ابزار بالقوه برای شناسایی افراد در معرض خطر، بسیار زودتر از آنچه قبلاً ممکن بود، معرفی میکند.
آهن برای عملکرد مغز ضروری است، اما مقدار بیش از حد آن میتواند مضر باشد و باعث التهاب و آسیب سلولی شود. مطالعات قبلی نشان داده بودند که آهن با افزایش سن در مغز تجمع مییابد. هدف این مطالعه جدید این بود که مشخص کند آیا اندازهگیری آهن مغز میتواند به پیشبینی اینکه چه کسی در آینده دچار زوال شناختی خواهد شد، کمک کند یا خیر. با نشان دادن اینکه سطوح بالای آهن سالها قبل از علائم بالینی ظاهر میشود، این پژوهش پتانسیل آهن را به عنوان یک نشانگر زیستی اولیه برای شناسایی ریسک زوال حافظه برجسته میکند.
#آلزایمر #سلامت_مغز #حافظه
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه تصویربرداری مغزی جدید شواهدی ارائه میدهد که سطوح بالای آهن در بخشهای خاصی از مغز ممکن است نشانه افزایش خطر ابتلا به مشکلات شناختی، سالها قبل از ظهور علائم باشد. این تحقیق که در مجله Radiology منتشر شده، نشان میدهد که تجمع بیشتر آهن در دو ناحیه مغز با بروز بعدی «اختلال شناختی خفیف»، وضعیتی که اغلب پیش از بیماری آلزایمر رخ میدهد، مرتبط است.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
بیماری آلزایمر با تجمع دو پروتئین غیرطبیعی در مغز (آمیلوئید بتا و تاو) مشخص میشود. با این حال، این نشانگرها به طور کامل پیشبینی نمیکنند که یک فرد با چه سرعتی دچار زوال شناختی خواهد شد. این ناهماهنگی، دانشمندان را به جستجوی عوامل دیگر سوق داده است. اهمیت این مطالعه در این است که «آهن» را به عنوان یک عامل کلیدی و یک ابزار بالقوه برای شناسایی افراد در معرض خطر، بسیار زودتر از آنچه قبلاً ممکن بود، معرفی میکند.
آهن برای عملکرد مغز ضروری است، اما مقدار بیش از حد آن میتواند مضر باشد و باعث التهاب و آسیب سلولی شود. مطالعات قبلی نشان داده بودند که آهن با افزایش سن در مغز تجمع مییابد. هدف این مطالعه جدید این بود که مشخص کند آیا اندازهگیری آهن مغز میتواند به پیشبینی اینکه چه کسی در آینده دچار زوال شناختی خواهد شد، کمک کند یا خیر. با نشان دادن اینکه سطوح بالای آهن سالها قبل از علائم بالینی ظاهر میشود، این پژوهش پتانسیل آهن را به عنوان یک نشانگر زیستی اولیه برای شناسایی ریسک زوال حافظه برجسته میکند.
#آلزایمر #سلامت_مغز #حافظه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6
رژیم کتوژنیک به عنوان یک درمان کمکی جدید: کاهش چشمگیر علائم افسردگی در دانشجویان
یک مطالعه جدید نشان میدهد که یک رژیم غذایی کتوژنیک (بسیار کم کربوهیدرات) که حداقل برای ۱۰ هفته دنبال شود، با کاهش قابل توجهی در علائم افسردگی در یک گروه کوچک از دانشجویان کالج مرتبط است. این تحقیق، که در مجله Translational Psychiatry منتشر شده است، همچنین بهبودهای چشمگیری را در بهزیستی کلی شرکتکنندگان و عملکرد آنها در چندین آزمون شناختی مستند کرد.
چرا این رویکرد اهمیت دارد؟
شیوع روزافزون افسردگی اساسی، به ویژه در پردیسهای دانشگاهی، محققان را بر آن داشت تا به دنبال درمانهای جایگزین باشند. در حالی که درمانهای موجود مانند رواندرمانی و دارو برای بسیاری مؤثر هستند، اما برای همه مفید نیستند و میتوانند با عوارض جانبی ناخواسته همراه باشند.
تیمی از محققان به رهبری درو دی. دکر در دانشگاه ایالتی اوهایو به دنبال کشف ارتباط احتمالی بین سلامت متابولیک و افسردگی بودند. شواهد فزایندهای وجود دارد که مشکلات زمینهای مانند مقاومت به انسولین و چربی اضافی بدن را به افزایش خطر افسردگی مرتبط میسازد که احتمالاً از طریق مسیرهای التهابی است.
محققان فرض کردند که یک مداخله غذایی که به دلیل بهبود سلامت متابولیک شناخته شده است، یعنی رژیم کتوژنیک، ممکن است به عنوان یک درمان کمکی مفید برای دانشجویانی که در حال حاضر تحت درمان افسردگی هستند، عمل کند.
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد که یک رژیم غذایی کتوژنیک (بسیار کم کربوهیدرات) که حداقل برای ۱۰ هفته دنبال شود، با کاهش قابل توجهی در علائم افسردگی در یک گروه کوچک از دانشجویان کالج مرتبط است. این تحقیق، که در مجله Translational Psychiatry منتشر شده است، همچنین بهبودهای چشمگیری را در بهزیستی کلی شرکتکنندگان و عملکرد آنها در چندین آزمون شناختی مستند کرد.
چرا این رویکرد اهمیت دارد؟
شیوع روزافزون افسردگی اساسی، به ویژه در پردیسهای دانشگاهی، محققان را بر آن داشت تا به دنبال درمانهای جایگزین باشند. در حالی که درمانهای موجود مانند رواندرمانی و دارو برای بسیاری مؤثر هستند، اما برای همه مفید نیستند و میتوانند با عوارض جانبی ناخواسته همراه باشند.
تیمی از محققان به رهبری درو دی. دکر در دانشگاه ایالتی اوهایو به دنبال کشف ارتباط احتمالی بین سلامت متابولیک و افسردگی بودند. شواهد فزایندهای وجود دارد که مشکلات زمینهای مانند مقاومت به انسولین و چربی اضافی بدن را به افزایش خطر افسردگی مرتبط میسازد که احتمالاً از طریق مسیرهای التهابی است.
محققان فرض کردند که یک مداخله غذایی که به دلیل بهبود سلامت متابولیک شناخته شده است، یعنی رژیم کتوژنیک، ممکن است به عنوان یک درمان کمکی مفید برای دانشجویانی که در حال حاضر تحت درمان افسردگی هستند، عمل کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6
کلید تثبیت حافظه در خواب: نورونهای نوزاد (newborn neurons) مغز چگونه خاطرات را دائمی میکنند؟
یک مطالعه جدید که در مجله علمی معتبر Nature Communications منتشر شده است، کشف کرده که تعداد اندکی از نورونهای نوزاد (Adult-Born Neurons) در مغز، با فعال شدن مجدد در طول خواب، به تبدیل تجربیات اخیر به خاطرات ماندگار کمک میکنند.
محققان در دانشگاه تسوکوبا در ژاپن دریافتند که تنها بخش کوچکی از این نورونهای تازه متولد شده، زمانی که در مرحله خواب با حرکات سریع چشم (REM) دوباره فعال میشوند، نقشی ضروری در فرآیند تثبیت حافظه ایفا میکنند. این تحقیق همچنین نشان میدهد که زمانبندی دقیق فعالیت آنها، که همگام با ریتمهای خاص مغز است، ممکن است برای این فرآیند حیاتی باشد.
اهمیت این کشف چیست؟
دانشمندان مدتهاست بر این باورند که خاطرات شکلگرفته در زمان بیداری، به ویژه در طول خواب REM (مرحلهای از خواب که با رؤیا دیدن و افزایش فعالیت مغز مرتبط است)، پایدارتر میشوند. فرآیندی به نام تثبیت حافظه در این زمان رخ میدهد و به ما کمک میکند اطلاعات مهم روز را حفظ کنیم.
تحقیقات قبلی نشان داده بود که کل مناطق مغز، مانند هیپوکامپ (مرکز یادگیری و حافظه)، در طول خواب REM فعال هستند و در حافظه دخیلند. با این حال، هنوز مشخص نبود که دقیقاً کدام نورونهای خاص مسئول این فرآیند هستند و فعالیت آنها چگونه به ذخیره خاطرات کمک میکند.
این مطالعه جدید بر روی گروه نادری از سلولها به نام نورونهای نوزاد متمرکز شد که در طول زندگی در هیپوکامپ تولید میشوند. گمان میرود که این سلولها در یادگیری و حافظه نقش داشته باشند و از دست دادن آنها با اختلالات حافظه مانند بیماری آلزایمر مرتبط است. یافتههای اخیر، برای اولین بار، یک جزء سلولی خاص را به فرآیند مرموز تثبیت حافظه در خواب متصل میکند و درک ما از چگونگی تشکیل خاطرات طولانیمدت را عمیقتر میسازد.
#حافظه #خواب_REM #نورون
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در مجله علمی معتبر Nature Communications منتشر شده است، کشف کرده که تعداد اندکی از نورونهای نوزاد (Adult-Born Neurons) در مغز، با فعال شدن مجدد در طول خواب، به تبدیل تجربیات اخیر به خاطرات ماندگار کمک میکنند.
محققان در دانشگاه تسوکوبا در ژاپن دریافتند که تنها بخش کوچکی از این نورونهای تازه متولد شده، زمانی که در مرحله خواب با حرکات سریع چشم (REM) دوباره فعال میشوند، نقشی ضروری در فرآیند تثبیت حافظه ایفا میکنند. این تحقیق همچنین نشان میدهد که زمانبندی دقیق فعالیت آنها، که همگام با ریتمهای خاص مغز است، ممکن است برای این فرآیند حیاتی باشد.
اهمیت این کشف چیست؟
دانشمندان مدتهاست بر این باورند که خاطرات شکلگرفته در زمان بیداری، به ویژه در طول خواب REM (مرحلهای از خواب که با رؤیا دیدن و افزایش فعالیت مغز مرتبط است)، پایدارتر میشوند. فرآیندی به نام تثبیت حافظه در این زمان رخ میدهد و به ما کمک میکند اطلاعات مهم روز را حفظ کنیم.
تحقیقات قبلی نشان داده بود که کل مناطق مغز، مانند هیپوکامپ (مرکز یادگیری و حافظه)، در طول خواب REM فعال هستند و در حافظه دخیلند. با این حال، هنوز مشخص نبود که دقیقاً کدام نورونهای خاص مسئول این فرآیند هستند و فعالیت آنها چگونه به ذخیره خاطرات کمک میکند.
این مطالعه جدید بر روی گروه نادری از سلولها به نام نورونهای نوزاد متمرکز شد که در طول زندگی در هیپوکامپ تولید میشوند. گمان میرود که این سلولها در یادگیری و حافظه نقش داشته باشند و از دست دادن آنها با اختلالات حافظه مانند بیماری آلزایمر مرتبط است. یافتههای اخیر، برای اولین بار، یک جزء سلولی خاص را به فرآیند مرموز تثبیت حافظه در خواب متصل میکند و درک ما از چگونگی تشکیل خاطرات طولانیمدت را عمیقتر میسازد.
#حافظه #خواب_REM #نورون
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6
هشدار سلامت روان: هوش مصنوعی در مواجهه با خطر "متوسط" خودکشی ضعیف عمل میکند
یک مطالعه جدید که در مجله Psychiatric Services منتشر شده، نشان میدهد که سه چتبات بزرگ هوش مصنوعی (AI) در پاسخ به سؤالات مربوط به خودکشی، که در دستههای ریسک بسیار کم یا ریسک بسیار بالا قرار میگیرند، عملکرد قابل قبولی دارند.
با این حال، این تحقیق حاکی از آن است که این سیستمها در پاسخ به سؤالاتی که در ردههای خطر متوسط قرار میگیرند، ناسازگار و غیرقابل اعتماد عمل میکنند. این یافته، نیاز به توسعه و بهبود فوری در این سیستمها را برجسته میسازد تا اطمینان حاصل شود که آنها اطلاعات ایمن و مناسبی را در موقعیتهای حساس ارائه میدهند.
اهمیت تحقیق در بحران سلامت روان
مدلهای زبان بزرگ (LLMs) که پایه و اساس پلتفرمهایی مانند ChatGPT، Claude و Gemini هستند، با حجم عظیمی از دادههای متنی آموزش دیدهاند و میتوانند مکالماتی شبیه به انسان تولید کنند. با گسترش استفاده از آنها، افراد روزبهروز بیشتر برای کسب اطلاعات و دریافت حمایت در مورد مسائل سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی به این ابزارها روی میآورند. این روند، نگرانیهای جدی را در میان متخصصان سلامت در مورد توانایی چتباتها برای مدیریت صحیح موضوعات حساس ایجاد کرده است.
این مطالعه، که توسط رایان مکبین از RAND Corporation رهبری شد، با انگیزه افزایش نرخ خودکشی در ایالات متحده و کمبود همزمان ارائهدهندگان خدمات سلامت روان انجام گرفت. هدف اصلی محققان این بود که ارزیابی کنند پاسخهای این چتباتها تا چه حد با توصیههای متخصصان بالینی همراستا است؛ به ویژه اینکه آیا آنها به سؤالات کمخطر پاسخ مستقیم میدهند و از پاسخ دادن مستقیم به سؤالات پرخطر خودداری میکنند.
نقص سیستمهای هوش مصنوعی
بر اساس نتایج، در حالی که چتباتها توانستند پرسشهای واضحاً کمخطر (مثلاً، پرسشهای اطلاعاتی عمومی) و واضحاً پرخطر (مثلاً، تقاضای دستورالعمل خودکشی) را به خوبی مدیریت کنند، در سناریوهایی که سطح خطر مشخص نبود و نیاز به قضاوت ظریف بالینی داشت، دچار مشکل شدند. این ناسازگاری در پاسخهای مربوط به ریسک متوسط، نشان میدهد که هوش مصنوعی هنوز فاقد توانایی لازم برای ارزیابی دقیق نیات و شدت وضعیت روانی کاربران در محیطهای پیچیده است و این نقص میتواند به ارائه اطلاعات گمراهکننده یا حتی آسیبزا منجر شود.
#هوش_مصنوعی #سلامت_روان #خودکشی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در مجله Psychiatric Services منتشر شده، نشان میدهد که سه چتبات بزرگ هوش مصنوعی (AI) در پاسخ به سؤالات مربوط به خودکشی، که در دستههای ریسک بسیار کم یا ریسک بسیار بالا قرار میگیرند، عملکرد قابل قبولی دارند.
با این حال، این تحقیق حاکی از آن است که این سیستمها در پاسخ به سؤالاتی که در ردههای خطر متوسط قرار میگیرند، ناسازگار و غیرقابل اعتماد عمل میکنند. این یافته، نیاز به توسعه و بهبود فوری در این سیستمها را برجسته میسازد تا اطمینان حاصل شود که آنها اطلاعات ایمن و مناسبی را در موقعیتهای حساس ارائه میدهند.
اهمیت تحقیق در بحران سلامت روان
مدلهای زبان بزرگ (LLMs) که پایه و اساس پلتفرمهایی مانند ChatGPT، Claude و Gemini هستند، با حجم عظیمی از دادههای متنی آموزش دیدهاند و میتوانند مکالماتی شبیه به انسان تولید کنند. با گسترش استفاده از آنها، افراد روزبهروز بیشتر برای کسب اطلاعات و دریافت حمایت در مورد مسائل سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی به این ابزارها روی میآورند. این روند، نگرانیهای جدی را در میان متخصصان سلامت در مورد توانایی چتباتها برای مدیریت صحیح موضوعات حساس ایجاد کرده است.
این مطالعه، که توسط رایان مکبین از RAND Corporation رهبری شد، با انگیزه افزایش نرخ خودکشی در ایالات متحده و کمبود همزمان ارائهدهندگان خدمات سلامت روان انجام گرفت. هدف اصلی محققان این بود که ارزیابی کنند پاسخهای این چتباتها تا چه حد با توصیههای متخصصان بالینی همراستا است؛ به ویژه اینکه آیا آنها به سؤالات کمخطر پاسخ مستقیم میدهند و از پاسخ دادن مستقیم به سؤالات پرخطر خودداری میکنند.
نقص سیستمهای هوش مصنوعی
بر اساس نتایج، در حالی که چتباتها توانستند پرسشهای واضحاً کمخطر (مثلاً، پرسشهای اطلاعاتی عمومی) و واضحاً پرخطر (مثلاً، تقاضای دستورالعمل خودکشی) را به خوبی مدیریت کنند، در سناریوهایی که سطح خطر مشخص نبود و نیاز به قضاوت ظریف بالینی داشت، دچار مشکل شدند. این ناسازگاری در پاسخهای مربوط به ریسک متوسط، نشان میدهد که هوش مصنوعی هنوز فاقد توانایی لازم برای ارزیابی دقیق نیات و شدت وضعیت روانی کاربران در محیطهای پیچیده است و این نقص میتواند به ارائه اطلاعات گمراهکننده یا حتی آسیبزا منجر شود.
#هوش_مصنوعی #سلامت_روان #خودکشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3
پیوند شیمیایی مستقیم: باکتری روده، عامل نابودی نورونهای دوپامینساز مغز
یک مطالعه جدید، که در مجله Nature Communications منتشر شده است، یک پیوند شیمیایی مستقیم و شگفتانگیز بین میکروبهای روده و بیماری پارکینسون را کشف کرده است.
این تحقیق یک ماده خاص تولید شده توسط یک باکتری رایج روده را شناسایی کرده که میتواند به مغز سفر کرده و باعث از بین رفتن نورونهای تولیدکننده دوپامین شود؛ وضعیتی که نشانه اصلی بیماری پارکینسون است. این یافته راه جدیدی را برای درک و احتمالاً درمان این بیماری تخریبکننده عصبی پیشنهاد میکند.
ارتباط روده و پارکینسون
این پژوهش توسط تیمی از دانشمندان از جمله یونجونگ لی (از دانشکده پزشکی دانشگاه سونگکیونکوان) و آرا کوه (از دانشگاه علم و صنعت پوهانگ) در جمهوری کره هدایت شد. انگیزه این تیم، شواهد فزایندهای بود که جامعه عظیم میکروارگانیسمهای ساکن در دستگاه گوارش (میکروبیوم روده) را به پارکینسون مرتبط میساخت.
اگرچه مطالعات پیشین نشان داده بودند که ترکیب باکتریهای روده در افراد مبتلا به پارکینسون متفاوت است، اما میکروارگانیسمهای خاص و مکانیسم دقیق تأثیر آنها بر مغز، نامشخص باقی مانده بود. محققان در این مطالعه موفق شدند یک محصول باکتریایی (متابولیت) را شناسایی کنند که میتواند از روده عبور کرده، به مغز برسد و مستقیماً در آسیبشناسی بیماری نقش داشته باشد. این کشف، میکروبیوم روده را به یک هدف بالقوه برای مداخلات درمانی جدید تبدیل میکند.
#پارکینسون #میکروبیوم_روده #علوم_اعصاب
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید، که در مجله Nature Communications منتشر شده است، یک پیوند شیمیایی مستقیم و شگفتانگیز بین میکروبهای روده و بیماری پارکینسون را کشف کرده است.
این تحقیق یک ماده خاص تولید شده توسط یک باکتری رایج روده را شناسایی کرده که میتواند به مغز سفر کرده و باعث از بین رفتن نورونهای تولیدکننده دوپامین شود؛ وضعیتی که نشانه اصلی بیماری پارکینسون است. این یافته راه جدیدی را برای درک و احتمالاً درمان این بیماری تخریبکننده عصبی پیشنهاد میکند.
ارتباط روده و پارکینسون
این پژوهش توسط تیمی از دانشمندان از جمله یونجونگ لی (از دانشکده پزشکی دانشگاه سونگکیونکوان) و آرا کوه (از دانشگاه علم و صنعت پوهانگ) در جمهوری کره هدایت شد. انگیزه این تیم، شواهد فزایندهای بود که جامعه عظیم میکروارگانیسمهای ساکن در دستگاه گوارش (میکروبیوم روده) را به پارکینسون مرتبط میساخت.
اگرچه مطالعات پیشین نشان داده بودند که ترکیب باکتریهای روده در افراد مبتلا به پارکینسون متفاوت است، اما میکروارگانیسمهای خاص و مکانیسم دقیق تأثیر آنها بر مغز، نامشخص باقی مانده بود. محققان در این مطالعه موفق شدند یک محصول باکتریایی (متابولیت) را شناسایی کنند که میتواند از روده عبور کرده، به مغز برسد و مستقیماً در آسیبشناسی بیماری نقش داشته باشد. این کشف، میکروبیوم روده را به یک هدف بالقوه برای مداخلات درمانی جدید تبدیل میکند.
#پارکینسون #میکروبیوم_روده #علوم_اعصاب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤9
آیا هوش مصنوعی میتواند عشق را پیشبینی کند؟ مدل یادگیری ماشینی، جذابیتهای عاشقانه را تشخیص میدهد
یک مطالعه کوچک در اسرائیل، یک مدل یادگیری ماشینی (Machine Learning) توسعه داده است که توانست با دقت متوسط تا بالا، جذابیت و رد شدن عاشقانه را در یک سناریوی شبیهسازیشده اپلیکیشن دوستیابی پیشبینی کند.
این پژوهش، که در مجله Computers in Biology and Medicine منتشر شد، دریچهای نو به سوی درک محاسباتی احساسات پیچیده انسانی باز میکند.
نکات کلیدی این تحقیق
- عملکرد مدل: مدل هوش مصنوعی توانست الگوهای مغزی شرکتکنندگان را تحلیل کرده و با دقتی قابلقبول تشخیص دهد که فرد در حال مشاهده یک پروفایل، احساس جذب شدن داشته یا آن فرد را رد کرده است.
- افراد سختگیر، هدف سادهتر: محققان دریافتند که این مدل در پیشبینی احساسات عاشقانه شرکتکنندگانی که در انتخاب شریک عاطفی خود سختگیرتر (Picky) بودند، بهتر عمل میکند. این موضوع نشان میدهد که افراد سختگیر ممکن است فعالیت مغزی قویتر و متمایزتری در رابطه با ترجیحات عاشقانه خود نشان دهند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
عشق رمانتیک یک جنبه حیاتی از روابط انسانی است و سیستمهای پاداش و دلبستگی مغز را درگیر میکند، که برای بهزیستی فردی و ثبات اجتماعی بسیار مهم است.
در جوامع مدرن، اپلیکیشنهای دوستیابی به روش اصلی آشنایی تبدیل شدهاند، اما در عین حال میتوانند منجر به قضاوتهای سطحی یا انتظارات غیرواقعی شوند. این مطالعه با استفاده از هوش مصنوعی برای کشف الگوهای زیربنایی جذابیت در مغز، پتانسیل ساخت ابزارهای بهتری را دارد که میتواند به افراد کمک کند تا بهجای اتکا به قضاوتهای سطحی، بر اساس ترجیحات عاطفی و شناختی عمیقتر، شریک مناسب خود را پیدا کنند.
#هوش_مصنوعی #عشق #روابط_عاطفی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه کوچک در اسرائیل، یک مدل یادگیری ماشینی (Machine Learning) توسعه داده است که توانست با دقت متوسط تا بالا، جذابیت و رد شدن عاشقانه را در یک سناریوی شبیهسازیشده اپلیکیشن دوستیابی پیشبینی کند.
این پژوهش، که در مجله Computers in Biology and Medicine منتشر شد، دریچهای نو به سوی درک محاسباتی احساسات پیچیده انسانی باز میکند.
نکات کلیدی این تحقیق
- عملکرد مدل: مدل هوش مصنوعی توانست الگوهای مغزی شرکتکنندگان را تحلیل کرده و با دقتی قابلقبول تشخیص دهد که فرد در حال مشاهده یک پروفایل، احساس جذب شدن داشته یا آن فرد را رد کرده است.
- افراد سختگیر، هدف سادهتر: محققان دریافتند که این مدل در پیشبینی احساسات عاشقانه شرکتکنندگانی که در انتخاب شریک عاطفی خود سختگیرتر (Picky) بودند، بهتر عمل میکند. این موضوع نشان میدهد که افراد سختگیر ممکن است فعالیت مغزی قویتر و متمایزتری در رابطه با ترجیحات عاشقانه خود نشان دهند.
چرا این تحقیق اهمیت دارد؟
عشق رمانتیک یک جنبه حیاتی از روابط انسانی است و سیستمهای پاداش و دلبستگی مغز را درگیر میکند، که برای بهزیستی فردی و ثبات اجتماعی بسیار مهم است.
در جوامع مدرن، اپلیکیشنهای دوستیابی به روش اصلی آشنایی تبدیل شدهاند، اما در عین حال میتوانند منجر به قضاوتهای سطحی یا انتظارات غیرواقعی شوند. این مطالعه با استفاده از هوش مصنوعی برای کشف الگوهای زیربنایی جذابیت در مغز، پتانسیل ساخت ابزارهای بهتری را دارد که میتواند به افراد کمک کند تا بهجای اتکا به قضاوتهای سطحی، بر اساس ترجیحات عاطفی و شناختی عمیقتر، شریک مناسب خود را پیدا کنند.
#هوش_مصنوعی #عشق #روابط_عاطفی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4👎2👍1🔥1
شباهت تحصیلی زوجها ریشه در خانواده دارد: نه انتخاب فردی!
یک مطالعه بزرگ که با استفاده از دادههای ثبتشده در نروژ انجام شده و در مجله Nature Communications منتشر شده است، شواهد مهمی ارائه میدهد: شباهت در سطح تحصیلات بین شرکای عاطفی، عمدتاً نتیجه محیطهای خانوادگی مشترک و عوامل اجتماعی مرتبط است، نه صرفاً انتخاب فردی بر اساس سطح تحصیلات خود فرد.
این تحقیق یک چارچوب جدید برای بررسی چگونگی شکلگیری زوجهایی با شباهت به یکدیگر معرفی میکند و نشان میدهد که این الگوها چگونه بر انتقال تحصیلات از والدین به فرزندان تأثیر میگذارند.
ریشه شباهت زوجین در چیست؟
مدتهاست که محققان مشاهده کردهاند که افراد تمایل دارند با فردی با سطح تحصیلات مشابه ازدواج کنند. این روند منجر به دو نظریه اصلی شده بود:
- انتخاب آگاهانه: افراد آگاهانه شریکی با سابقه تحصیلی یکسان را انتخاب میکنند.
- محیط مشترک: افرادی که از محیطهای مشابه (مانند محلهها، طبقات اجتماعی، یا فرهنگهای خانوادگی یکسان) میآیند، به احتمال بیشتری با هم ملاقات کرده و رابطه برقرار میکنند.
یافتههای این مطالعه قدرتمند از نظریه دوم (محیط مشترک) حمایت میکند و نشان میدهد که عوامل اجتماعی و پیشینههای خانوادگی نقشی بسیار تعیینکنندهتر از آنچه قبلاً تصور میشد، در تشکیل زوجها دارند.
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
شباهت در انتخاب شریک (Assortative Mating) میتواند پیامدهای بلندمدتی برای ساختار اجتماعی داشته باشد. وقتی افراد با تحصیلات بالا با یکدیگر ازدواج میکنند، فرزندان آنها معمولاً از مزایای ژنتیکی و محیطی مضاعفی بهرهمند میشوند. این پدیده میتواند الگوهای نابرابری اجتماعی را در طول نسلها تقویت کند.
درک دقیق فرآیندهایی که منجر به تشکیل این زوجها میشود، برای سیاستگذاران و محققان اجتماعی اهمیت حیاتی دارد، زیرا روشن میکند که چگونه مزیتهای اجتماعی از طریق خانوادهها به ارث میرسند.
#تحصیلات #جامعه_شناسی #نروژ #نابرابری_اجتماعی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه بزرگ که با استفاده از دادههای ثبتشده در نروژ انجام شده و در مجله Nature Communications منتشر شده است، شواهد مهمی ارائه میدهد: شباهت در سطح تحصیلات بین شرکای عاطفی، عمدتاً نتیجه محیطهای خانوادگی مشترک و عوامل اجتماعی مرتبط است، نه صرفاً انتخاب فردی بر اساس سطح تحصیلات خود فرد.
این تحقیق یک چارچوب جدید برای بررسی چگونگی شکلگیری زوجهایی با شباهت به یکدیگر معرفی میکند و نشان میدهد که این الگوها چگونه بر انتقال تحصیلات از والدین به فرزندان تأثیر میگذارند.
ریشه شباهت زوجین در چیست؟
مدتهاست که محققان مشاهده کردهاند که افراد تمایل دارند با فردی با سطح تحصیلات مشابه ازدواج کنند. این روند منجر به دو نظریه اصلی شده بود:
- انتخاب آگاهانه: افراد آگاهانه شریکی با سابقه تحصیلی یکسان را انتخاب میکنند.
- محیط مشترک: افرادی که از محیطهای مشابه (مانند محلهها، طبقات اجتماعی، یا فرهنگهای خانوادگی یکسان) میآیند، به احتمال بیشتری با هم ملاقات کرده و رابطه برقرار میکنند.
یافتههای این مطالعه قدرتمند از نظریه دوم (محیط مشترک) حمایت میکند و نشان میدهد که عوامل اجتماعی و پیشینههای خانوادگی نقشی بسیار تعیینکنندهتر از آنچه قبلاً تصور میشد، در تشکیل زوجها دارند.
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
شباهت در انتخاب شریک (Assortative Mating) میتواند پیامدهای بلندمدتی برای ساختار اجتماعی داشته باشد. وقتی افراد با تحصیلات بالا با یکدیگر ازدواج میکنند، فرزندان آنها معمولاً از مزایای ژنتیکی و محیطی مضاعفی بهرهمند میشوند. این پدیده میتواند الگوهای نابرابری اجتماعی را در طول نسلها تقویت کند.
درک دقیق فرآیندهایی که منجر به تشکیل این زوجها میشود، برای سیاستگذاران و محققان اجتماعی اهمیت حیاتی دارد، زیرا روشن میکند که چگونه مزیتهای اجتماعی از طریق خانوادهها به ارث میرسند.
#تحصیلات #جامعه_شناسی #نروژ #نابرابری_اجتماعی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤11
ارتباط ژنتیکی میان اوتیسم و ADHD با بیماریهای قلبی
یک تحلیل جدید از دادههای ژنتیکی در مقیاس وسیع نشان میدهد افرادی که دارای زمینۀ ژنتیکی برای اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) یا اختلال طیف اوتیسم هستند، ممکن است خطر بالاتری برای ابتلا به مشکلات قلبی خاص نیز داشته باشند.
این تحقیق که نتایج ۱۴ مطالعه مختلف را ترکیب کرده، به وجود پیوندهای علّی بالقوه بین این اختلالات رشد عصبی و سلامت قلب و عروق اشاره دارد و در مجله Cells منتشر شده است.
کشف پیوند علّی
اختلالات ADHD و اوتیسم هر دو جزو شرایط رشد عصبی هستند که نحوه رشد و عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار میدهند. برای سالها، پزشکان و محققان مشاهده کرده بودند که افراد مبتلا به این شرایط، به نظر میرسد نرخ بالاتری از بیماریهای قلبی-عروقی را تجربه میکنند (به عنوان مثال، در بزرگسالان مبتلا به ADHD حدود ۲۰ درصد شیوع بیماری قلبی وجود دارد). اما دلیل این ارتباط نامشخص بود.
مطالعات قبلی عمدتاً مشاهدهای بودند و تنها میتوانستند یک همبستگی را شناسایی کنند، نه اینکه اثبات کنند یک بیماری باعث دیگری میشود. این ارتباط میتوانست با عوامل مخدوشکننده دیگری مانند عادات سبک زندگی، سطح استرس یا عوارض جانبی داروها توضیح داده شود.
با این حال، تحلیل ژنتیکی جدید با استفاده از روشهای پیشرفته توانسته است فراتر از همبستگیهای ساده برود و ارتباط ژنتیکی مشترک را که میتواند خطر هر دو گروه از بیماریها (عصبی و قلبی) را بالا ببرد، برجسته سازد. این یافته، نیاز به نظارت دقیقتر بر سلامت قلبی افراد دارای زمینۀ ADHD یا اوتیسم را نشان میدهد.
#اوتیسم #ADHD #سلامت_قلب #ژنتیک
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک تحلیل جدید از دادههای ژنتیکی در مقیاس وسیع نشان میدهد افرادی که دارای زمینۀ ژنتیکی برای اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) یا اختلال طیف اوتیسم هستند، ممکن است خطر بالاتری برای ابتلا به مشکلات قلبی خاص نیز داشته باشند.
این تحقیق که نتایج ۱۴ مطالعه مختلف را ترکیب کرده، به وجود پیوندهای علّی بالقوه بین این اختلالات رشد عصبی و سلامت قلب و عروق اشاره دارد و در مجله Cells منتشر شده است.
کشف پیوند علّی
اختلالات ADHD و اوتیسم هر دو جزو شرایط رشد عصبی هستند که نحوه رشد و عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار میدهند. برای سالها، پزشکان و محققان مشاهده کرده بودند که افراد مبتلا به این شرایط، به نظر میرسد نرخ بالاتری از بیماریهای قلبی-عروقی را تجربه میکنند (به عنوان مثال، در بزرگسالان مبتلا به ADHD حدود ۲۰ درصد شیوع بیماری قلبی وجود دارد). اما دلیل این ارتباط نامشخص بود.
مطالعات قبلی عمدتاً مشاهدهای بودند و تنها میتوانستند یک همبستگی را شناسایی کنند، نه اینکه اثبات کنند یک بیماری باعث دیگری میشود. این ارتباط میتوانست با عوامل مخدوشکننده دیگری مانند عادات سبک زندگی، سطح استرس یا عوارض جانبی داروها توضیح داده شود.
با این حال، تحلیل ژنتیکی جدید با استفاده از روشهای پیشرفته توانسته است فراتر از همبستگیهای ساده برود و ارتباط ژنتیکی مشترک را که میتواند خطر هر دو گروه از بیماریها (عصبی و قلبی) را بالا ببرد، برجسته سازد. این یافته، نیاز به نظارت دقیقتر بر سلامت قلبی افراد دارای زمینۀ ADHD یا اوتیسم را نشان میدهد.
#اوتیسم #ADHD #سلامت_قلب #ژنتیک
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6