📌 زمان برگزاری : ۶ ام و ۷ ام آذر ماه ۱۴۰۴
مهلت ارسال مقاله: تا ۳۰ ام آبان ماه ۱۴۰۴
برای ثبتنام به سایت reg.helli.ir ، و برای اطلاع از نحوهی ثبتنام، ارسال مقالات و دریافت اطلاعات بیشتر به وبگاه neuro.helli.ir مراجعه فرمائید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5👍5❤🔥1🔥1
راز کمتر شاد بودن شرق آسیا: پنج عامل فرهنگی، نه فقر!
یک مطالعه جدید که در مجله Social and Personality Psychology Compass منتشر شده است، نشان میدهد کشورهای شرق آسیا در مقایسه با کشورهای غربی، بهطور متوسط شادی کمتری گزارش میکنند. دلیل این پدیده، نه فقر، بلکه پنج گرایش فرهنگی است که شادی روزمره را کاهش میدهد.
مدتهاست که سیاستگذاران باور داشتند که رفاه ملی، شادی را افزایش میدهد (کشورهای ثروتمندتر، شادترند). با این حال، کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی اغلب شادی کمتری نسبت به کشورهای غربی با ثروت مشابه گزارش میدهند، که به آن "معمای شادی شرق آسیا" گفته میشود.
کشف عوامل فرهنگی مؤثر بر شادی
محققان هیهوون چوی و اونسو چوی برای حل این پارادوکس، به جای تمرکز بر اقتصاد، تفاوتهای فرهنگی در روانشناسی فردی (نحوه تفکر افراد در مورد خود، احساسات و دنیای اجتماعیشان) را بررسی کردند. آنها با استفاده از دادههای متنوع (نظرسنجیهای جهانی، آزمایشهای آزمایشگاهی، مطالعات امواج مغزی و تحلیلهای اجتماعی)، پنج مکانیسم کلیدی فرهنگی را شناسایی کردند که دو مورد از آنها در زیر آمده است:
۱. فروتنی در برابر خود-تقویتی (Self-Effacing Interdependence vs. Self-Enhancement)
شرق آسیا: این فرهنگها وابستگی متقابل فروتنانه را ترویج میکنند؛ جایی که تواضع، افتادگی، و انتقاد از خود، غرور فردی را کنترل میکند. افراد تمایل دارند در هنگام ارزیابی خود، به نقاط ضعف به اندازه نقاط قوت اهمیت دهند.
غرب: غربیها خود-تقویتی را در آغوش میکشند که دیدگاههای مثبت نسبت به خود را تقویت کرده و شادی را بالا میبرد. آمریکاییهای اروپاییتبار بیشتر بر صفات خوب تمرکز میکنند.
۲. استانداردهای خارجی در برابر احساسات داخلی
شرق آسیا: مردم در شرق آسیا برای قضاوت در مورد موفقیت، از جمله شادی، به استانداردهای خارجی (مانند تأیید اجتماعی و هنجارها) تکیه میکنند. مطالعات نشان میدهد اگر کسی خاطرات شاد یک کرهای را مورد انتقاد قرار دهد، او امتیاز شادی خود را کاهش میدهد.
غرب: غربیها برای قضاوت در مورد رفاه خود، عمدتاً بر احساسات داخلی خود تکیه میکنند و کمتر تحت تأثیر قضاوتهای بیرونی قرار میگیرند.
این یافتهها نشان میدهد که شادی یک مفهوم صرفاً اقتصادی یا فردی نیست، بلکه عمیقاً تحت تأثیر لنزهای فرهنگی است که افراد جهان را از طریق آنها میبینند.
#شادی #فرهنگ #روانشناسی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در مجله Social and Personality Psychology Compass منتشر شده است، نشان میدهد کشورهای شرق آسیا در مقایسه با کشورهای غربی، بهطور متوسط شادی کمتری گزارش میکنند. دلیل این پدیده، نه فقر، بلکه پنج گرایش فرهنگی است که شادی روزمره را کاهش میدهد.
مدتهاست که سیاستگذاران باور داشتند که رفاه ملی، شادی را افزایش میدهد (کشورهای ثروتمندتر، شادترند). با این حال، کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی اغلب شادی کمتری نسبت به کشورهای غربی با ثروت مشابه گزارش میدهند، که به آن "معمای شادی شرق آسیا" گفته میشود.
کشف عوامل فرهنگی مؤثر بر شادی
محققان هیهوون چوی و اونسو چوی برای حل این پارادوکس، به جای تمرکز بر اقتصاد، تفاوتهای فرهنگی در روانشناسی فردی (نحوه تفکر افراد در مورد خود، احساسات و دنیای اجتماعیشان) را بررسی کردند. آنها با استفاده از دادههای متنوع (نظرسنجیهای جهانی، آزمایشهای آزمایشگاهی، مطالعات امواج مغزی و تحلیلهای اجتماعی)، پنج مکانیسم کلیدی فرهنگی را شناسایی کردند که دو مورد از آنها در زیر آمده است:
۱. فروتنی در برابر خود-تقویتی (Self-Effacing Interdependence vs. Self-Enhancement)
شرق آسیا: این فرهنگها وابستگی متقابل فروتنانه را ترویج میکنند؛ جایی که تواضع، افتادگی، و انتقاد از خود، غرور فردی را کنترل میکند. افراد تمایل دارند در هنگام ارزیابی خود، به نقاط ضعف به اندازه نقاط قوت اهمیت دهند.
غرب: غربیها خود-تقویتی را در آغوش میکشند که دیدگاههای مثبت نسبت به خود را تقویت کرده و شادی را بالا میبرد. آمریکاییهای اروپاییتبار بیشتر بر صفات خوب تمرکز میکنند.
۲. استانداردهای خارجی در برابر احساسات داخلی
شرق آسیا: مردم در شرق آسیا برای قضاوت در مورد موفقیت، از جمله شادی، به استانداردهای خارجی (مانند تأیید اجتماعی و هنجارها) تکیه میکنند. مطالعات نشان میدهد اگر کسی خاطرات شاد یک کرهای را مورد انتقاد قرار دهد، او امتیاز شادی خود را کاهش میدهد.
غرب: غربیها برای قضاوت در مورد رفاه خود، عمدتاً بر احساسات داخلی خود تکیه میکنند و کمتر تحت تأثیر قضاوتهای بیرونی قرار میگیرند.
این یافتهها نشان میدهد که شادی یک مفهوم صرفاً اقتصادی یا فردی نیست، بلکه عمیقاً تحت تأثیر لنزهای فرهنگی است که افراد جهان را از طریق آنها میبینند.
#شادی #فرهنگ #روانشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8❤6❤🔥4🔥1
چگونه نمک زیاد حافظه را از بین میبرد؟ کشف مکانیسم مولکولی زوال شناختی
یک مطالعه جدید که در مجله Advanced Science منتشر شده است، یک زنجیره مشخص از رویدادهای مولکولی را شناسایی کرده که توضیح میدهد چگونه یک رژیم غذایی پُرنمک میتواند به زوال شناختی و مشکلات حافظه کمک کند.
این تحقیق نشان میدهد که مصرف نمک اضافی، یک مسیر سیگنالدهی کلیدی در مغز را مختل میکند. این اختلال باعث کاهش پروتئینی میشود که برای حفظ ارتباطات سالم بین نورونها ضروری است و در نهایت، به اختلالات حافظه در مدلهای حیوانی منجر میشود.
کشف پیوند مستقیم نمک و سیناپسها
مدتهاست که میدانیم مصرف زیاد نمک یک عامل خطر برای مشکلات شناختی است، اما مکانیسمهای بیولوژیکی دقیق آن تا حد زیادی مبهم مانده بود. در حالی که برخی تحقیقات بر کاهش جریان خون یا التهاب در مغز متمرکز بودند، تیمی به رهبری کویپینگ گو تصمیم گرفتند تأثیر مستقیمتر نمک بر شبکه ارتباطی مغز را بررسی کنند.
محققان تمرکز خود را بر سیناپسها قرار دادند؛ همان محلهای تخصصی که نورونها سیگنالها را به یکدیگر منتقل میکنند. یکپارچگی این اتصالات برای یادگیری و حافظه اساسی است.
آزمایش روی مدلهای حیوانی
برای آزمودن فرضیه خود، دانشمندان یک سری آزمایش را روی موشها انجام دادند:
رژیم غذایی: موشها به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه رژیم غذایی عادی و گروه دیگر به مدت نُه هفته رژیم غذایی با غلظت بسیار بالای نمک دریافت کردند.
آزمونهای شناختی: پس از این دوره، موشها تحت آزمایشهای رفتاری برای ارزیابی تواناییهای یادگیری و حافظه قرار گرفتند (مانند یافتن سکوی پنهان در آب برای ارزیابی حافظه فضایی و تشخیص اشیاء جدید).
نتیجه: موشهایی که رژیم غذایی پُرنمک داشتند، در مقایسه با گروه کنترل، در انجام وظایف مرتبط با حافظه اختلال واضحی نشان دادند. این نتایج برای اولین بار یک مسیر مولکولی مستقیم را ارائه میدهد که نشان میدهد چگونه نمک میتواند مستقیماً ساختارهای سیناپسی را تخریب کرده و به عملکرد شناختی آسیب بزند.
#نمک #سلامت_مغز #زوال_شناختی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در مجله Advanced Science منتشر شده است، یک زنجیره مشخص از رویدادهای مولکولی را شناسایی کرده که توضیح میدهد چگونه یک رژیم غذایی پُرنمک میتواند به زوال شناختی و مشکلات حافظه کمک کند.
این تحقیق نشان میدهد که مصرف نمک اضافی، یک مسیر سیگنالدهی کلیدی در مغز را مختل میکند. این اختلال باعث کاهش پروتئینی میشود که برای حفظ ارتباطات سالم بین نورونها ضروری است و در نهایت، به اختلالات حافظه در مدلهای حیوانی منجر میشود.
کشف پیوند مستقیم نمک و سیناپسها
مدتهاست که میدانیم مصرف زیاد نمک یک عامل خطر برای مشکلات شناختی است، اما مکانیسمهای بیولوژیکی دقیق آن تا حد زیادی مبهم مانده بود. در حالی که برخی تحقیقات بر کاهش جریان خون یا التهاب در مغز متمرکز بودند، تیمی به رهبری کویپینگ گو تصمیم گرفتند تأثیر مستقیمتر نمک بر شبکه ارتباطی مغز را بررسی کنند.
محققان تمرکز خود را بر سیناپسها قرار دادند؛ همان محلهای تخصصی که نورونها سیگنالها را به یکدیگر منتقل میکنند. یکپارچگی این اتصالات برای یادگیری و حافظه اساسی است.
آزمایش روی مدلهای حیوانی
برای آزمودن فرضیه خود، دانشمندان یک سری آزمایش را روی موشها انجام دادند:
رژیم غذایی: موشها به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه رژیم غذایی عادی و گروه دیگر به مدت نُه هفته رژیم غذایی با غلظت بسیار بالای نمک دریافت کردند.
آزمونهای شناختی: پس از این دوره، موشها تحت آزمایشهای رفتاری برای ارزیابی تواناییهای یادگیری و حافظه قرار گرفتند (مانند یافتن سکوی پنهان در آب برای ارزیابی حافظه فضایی و تشخیص اشیاء جدید).
نتیجه: موشهایی که رژیم غذایی پُرنمک داشتند، در مقایسه با گروه کنترل، در انجام وظایف مرتبط با حافظه اختلال واضحی نشان دادند. این نتایج برای اولین بار یک مسیر مولکولی مستقیم را ارائه میدهد که نشان میدهد چگونه نمک میتواند مستقیماً ساختارهای سیناپسی را تخریب کرده و به عملکرد شناختی آسیب بزند.
#نمک #سلامت_مغز #زوال_شناختی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5❤3🔥2❤🔥1
آنچه میدانیم، چگونه میشنویم؟ کلمات آشنا «بلندتر» به نظر میرسند!
یک مطالعه جدید که در Journal of Cognition منتشر شده، شواهد محکمی ارائه میدهد که دانش ما بر ادراک شنیداری ما تأثیر میگذارد. محققان کشف کردند که وقتی افراد به جفتهایی از کلمات واقعی و کلمات بیمعنی که با حجم صوتی یکسان گفته میشدند گوش میدادند، تمایل داشتند کلمات واقعی را بلندتر قضاوت کنند.
این سوگیری ادراکی در زبان مادری و همچنین در زبان دوم افراد مشاهده شد، که نشان میدهد آشنایی با زبان میتواند بر جنبههای اساسی درک شنیداری، مانند بلندی صدا، اثر بگذارد.
توهم شنوایی بر اساس دانش پیشین
محققان علاقه داشتند بدانند آیا توهم دیداری ثبتشده قبلی—که در آن حروف و کلمات آشنا از نظر فیزیکی بزرگتر از ترکیبهای ناآشنا درک میشوند—در مورد صدا نیز رخ میدهد یا خیر. به عبارت دیگر، آیا مغز میتواند کلمات شناخته شده را از نظر ادراکی "بلندتر" درک کند، حتی زمانی که تفاوت فیزیکی در بلندی صدا وجود ندارد؟
این سؤال با نظریههای بزرگتر علوم شناختی در مورد تأثیر دانش پیشین بر ادراک مرتبط است. مدلهای پردازش زبان نشان میدهند که فرآیندهای "بالا به پایین" (مانند تشخیص یک کلمه) میتوانند بر تجربه ویژگیهای حسی پایه تأثیر بگذارند. تیم تحقیقاتی میخواست بداند که آیا این اثر میتواند از مرزهای حسی عبور کرده و از بینایی به شنوایی نیز گسترش یابد.
تأثیر زبان مادری و زبان دوم
این مطالعه همچنین به بررسی این موضوع پرداخت که آیا این اثر به میزان آشنایی فرد با یک زبان وابسته است. بوریس نیو، نویسنده مطالعه، اشاره کرد: "ما میخواستیم بدانیم که آیا این توهم خاصِ خواندن است یا یک مکانیسم شناختی کلیتر را بازتاب میدهد که میتواند در سایر مُدالیتهها مانند شنوایی نیز مشاهده شود."
این یافتهها همچنین ارتباطی با یک پدیده روزمره دارد: بسیاری از مردم احساس میکنند هنگام تماشای فیلمها به زبان خارجی، نیاز دارند "صدا را زیاد کنند". نتایج این تحقیق نشان میدهد که این تجربه ذهنی ممکن است یک مبنای ادراکی واقعی داشته باشد: کلمات در یک زبان آشنا، حتی با شدت فیزیکی یکسان، واقعاً بلندتر از کلمات در یک زبان کمتر آشنا به نظر میرسند.
#شناخت #ادراک #زبان
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در Journal of Cognition منتشر شده، شواهد محکمی ارائه میدهد که دانش ما بر ادراک شنیداری ما تأثیر میگذارد. محققان کشف کردند که وقتی افراد به جفتهایی از کلمات واقعی و کلمات بیمعنی که با حجم صوتی یکسان گفته میشدند گوش میدادند، تمایل داشتند کلمات واقعی را بلندتر قضاوت کنند.
این سوگیری ادراکی در زبان مادری و همچنین در زبان دوم افراد مشاهده شد، که نشان میدهد آشنایی با زبان میتواند بر جنبههای اساسی درک شنیداری، مانند بلندی صدا، اثر بگذارد.
توهم شنوایی بر اساس دانش پیشین
محققان علاقه داشتند بدانند آیا توهم دیداری ثبتشده قبلی—که در آن حروف و کلمات آشنا از نظر فیزیکی بزرگتر از ترکیبهای ناآشنا درک میشوند—در مورد صدا نیز رخ میدهد یا خیر. به عبارت دیگر، آیا مغز میتواند کلمات شناخته شده را از نظر ادراکی "بلندتر" درک کند، حتی زمانی که تفاوت فیزیکی در بلندی صدا وجود ندارد؟
این سؤال با نظریههای بزرگتر علوم شناختی در مورد تأثیر دانش پیشین بر ادراک مرتبط است. مدلهای پردازش زبان نشان میدهند که فرآیندهای "بالا به پایین" (مانند تشخیص یک کلمه) میتوانند بر تجربه ویژگیهای حسی پایه تأثیر بگذارند. تیم تحقیقاتی میخواست بداند که آیا این اثر میتواند از مرزهای حسی عبور کرده و از بینایی به شنوایی نیز گسترش یابد.
تأثیر زبان مادری و زبان دوم
این مطالعه همچنین به بررسی این موضوع پرداخت که آیا این اثر به میزان آشنایی فرد با یک زبان وابسته است. بوریس نیو، نویسنده مطالعه، اشاره کرد: "ما میخواستیم بدانیم که آیا این توهم خاصِ خواندن است یا یک مکانیسم شناختی کلیتر را بازتاب میدهد که میتواند در سایر مُدالیتهها مانند شنوایی نیز مشاهده شود."
این یافتهها همچنین ارتباطی با یک پدیده روزمره دارد: بسیاری از مردم احساس میکنند هنگام تماشای فیلمها به زبان خارجی، نیاز دارند "صدا را زیاد کنند". نتایج این تحقیق نشان میدهد که این تجربه ذهنی ممکن است یک مبنای ادراکی واقعی داشته باشد: کلمات در یک زبان آشنا، حتی با شدت فیزیکی یکسان، واقعاً بلندتر از کلمات در یک زبان کمتر آشنا به نظر میرسند.
#شناخت #ادراک #زبان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤8👍1🕊1
دانش آموزی و دانشجویی
📌 مهلت ثبت نام : 30 مهرماه
زمان برگزاری : بهمن 1404
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥1
کشف ریشههای عمیقتر میسوفونیا: مشکل در انعطافپذیری شناختی و نشخوار فکری
یک مطالعه جدید که در British Journal of Psychology منتشر شده است، نشان میدهد که میسوفونیا (صدا بیزاری) تنها محدود به انزجار از صداهای خاص نیست، بلکه بازتابدهنده ویژگیهای شناختی و روانشناختی گستردهتری است.
این تحقیق حاکی از آن است که افراد مبتلا به میسوفونیا تمایل دارند با تغییر توجه در موقعیتهای دارای بار عاطفی مشکل داشته باشند، انعطافپذیری شناختی پایینتری از خود نشان دهند، و بیشتر مستعد نشخوار فکری (Rumination) باشند. این الگوها نشاندهنده یک پروفایل روانشناختی پیچیدهتر است که بر نحوه تجربه و پاسخدهی این افراد به چالشهای عاطفی و شناختی در زندگی روزمره تأثیر میگذارد.
میسوفونیا فراتر از یک صدای آزاردهنده
میسوفونیا وضعیتی است که در آن صداهای خاص (مانند جویدن، یا کلیک خودکار) واکنشهای شدید عاطفی نظیر خشم، نفرت یا اضطراب را برمیانگیزد و اغلب منجر به پریشانی قابل توجه و اختلال در روابط اجتماعی میشود. در حالی که این حساسیت ممکن است یک ناهنجاری رفتاری به نظر برسد، شواهد فزایندهای بر وجود مولفههای روانشناختی عمیقتر در پشت آن تأکید دارند.
مطالعات پیشین میسوفونیا را با مشکلات در تنظیم هیجانی و کنترل توجه مرتبط دانستهاند. افراد مبتلا معمولاً بهشدت روی صداهای "محرک" خود تمرکز بیش از حد میکنند و حتی با تلاش زیاد، در جابهجا کردن توجه از آنها مشکل دارند.
یافتههای جدید این مطالعه نشان میدهد که مشکل میسوفونیا از یک حساسیت شنیداری ساده فراتر رفته و شامل نقص در عملکردهای اجرایی مغز و پردازش عاطفی است. این امر بر ضرورت رویکردهای درمانی جامعتری که به جای فقط صداها، بر بهبود انعطافپذیری شناختی و مدیریت افکار وسواسی تمرکز دارند، تأکید میکند.
#میسوفونیا #روانشناسی #شناخت
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در British Journal of Psychology منتشر شده است، نشان میدهد که میسوفونیا (صدا بیزاری) تنها محدود به انزجار از صداهای خاص نیست، بلکه بازتابدهنده ویژگیهای شناختی و روانشناختی گستردهتری است.
این تحقیق حاکی از آن است که افراد مبتلا به میسوفونیا تمایل دارند با تغییر توجه در موقعیتهای دارای بار عاطفی مشکل داشته باشند، انعطافپذیری شناختی پایینتری از خود نشان دهند، و بیشتر مستعد نشخوار فکری (Rumination) باشند. این الگوها نشاندهنده یک پروفایل روانشناختی پیچیدهتر است که بر نحوه تجربه و پاسخدهی این افراد به چالشهای عاطفی و شناختی در زندگی روزمره تأثیر میگذارد.
میسوفونیا فراتر از یک صدای آزاردهنده
میسوفونیا وضعیتی است که در آن صداهای خاص (مانند جویدن، یا کلیک خودکار) واکنشهای شدید عاطفی نظیر خشم، نفرت یا اضطراب را برمیانگیزد و اغلب منجر به پریشانی قابل توجه و اختلال در روابط اجتماعی میشود. در حالی که این حساسیت ممکن است یک ناهنجاری رفتاری به نظر برسد، شواهد فزایندهای بر وجود مولفههای روانشناختی عمیقتر در پشت آن تأکید دارند.
مطالعات پیشین میسوفونیا را با مشکلات در تنظیم هیجانی و کنترل توجه مرتبط دانستهاند. افراد مبتلا معمولاً بهشدت روی صداهای "محرک" خود تمرکز بیش از حد میکنند و حتی با تلاش زیاد، در جابهجا کردن توجه از آنها مشکل دارند.
یافتههای جدید این مطالعه نشان میدهد که مشکل میسوفونیا از یک حساسیت شنیداری ساده فراتر رفته و شامل نقص در عملکردهای اجرایی مغز و پردازش عاطفی است. این امر بر ضرورت رویکردهای درمانی جامعتری که به جای فقط صداها، بر بهبود انعطافپذیری شناختی و مدیریت افکار وسواسی تمرکز دارند، تأکید میکند.
#میسوفونیا #روانشناسی #شناخت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3👍2❤🔥1
نابرابری اجتماعی، استرس قلبی-عروقی را افزایش میدهد
یک تحلیل جامع از تحقیقات تجربی نشان میدهد که احساس جایگاه اجتماعی پایینتر به دلیل عوامل اقتصادی-اجتماعی مانند درآمد یا تحصیلات، میتواند پاسخهای استرس قلبی-عروقی بدن را تشدید کند.
این یافته، که در مجله Health Psychology منتشر شده است، یک مسیر بیولوژیکی بالقوه را نشان میدهد که نابرابری اجتماعی را مستقیماً به سلامت قلب مرتبط میکند.
استرس مزمن ناشی از جایگاه اجتماعی
این مطالعه با انگیزه یک الگوی پایدار در سلامت عمومی انجام شد: افرادی که در وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایینتری قرار دارند، نرخ بالاتری از بیماریهای مزمن را تجربه میکنند و عمر کوتاهتری دارند. این نابرابریهای سلامتی گسترده، فراتر از تفاوت در دسترسی به مراقبتهای پزشکی یا منابع مادی است.
محققان مدتهاست که فرض کردهاند تجربه روانشناختی پایین بودن در نردبان اجتماعی ممکن است به خودی خود نوعی استرس مزمن باشد که میتواند به مرور زمان به بدن آسیب برساند.
آدریان سی. ویلیامز و همکارانش در دانشگاه آلاباما به دنبال آزمایش یک بخش خاص از این فرضیه بودند: آیا یک پیوند علّی و مستقیم بین احساس جایگاه اجتماعی پایین و تغییرات فیزیولوژیکی مرتبط با بیماریهای قلبی-عروقی وجود دارد؟
تفاوت میان احساس موقت و پایدار
نابرابری اقتصادی-اجتماعی پایدار: نتایج تحلیل جامع نشان داد که وقتی افراد به دلیل عوامل پایدار مانند درآمد یا تحصیلات، خود را در جایگاه اجتماعی پایینتری میبینند، بدن آنها پاسخ استرس قلبی-عروقی شدیدتری نشان میدهد.
جایگاه موقت: جالب توجه است که احساس موقت پایین بودن جایگاه اجتماعی (مثلاً به دلیل عملکرد ضعیف در یک وظیفه در آزمایشگاه) بهطور مداوم این اثر را ایجاد نکرد.
این یافتهها نشان میدهد که ریشه استرس مزمن در واقع ساختار اجتماعی است، نه صرفاً یک شکست فردی موقتی. احساس مداوم فرودست بودن در سلسله مراتب اجتماعی، یک منبع فشار روانی طولانیمدت است که سیستم قلبی-عروقی را به خطر میاندازد.
#نابرابری_اجتماعی #سلامت_قلب #استرس_مزمن
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک تحلیل جامع از تحقیقات تجربی نشان میدهد که احساس جایگاه اجتماعی پایینتر به دلیل عوامل اقتصادی-اجتماعی مانند درآمد یا تحصیلات، میتواند پاسخهای استرس قلبی-عروقی بدن را تشدید کند.
این یافته، که در مجله Health Psychology منتشر شده است، یک مسیر بیولوژیکی بالقوه را نشان میدهد که نابرابری اجتماعی را مستقیماً به سلامت قلب مرتبط میکند.
استرس مزمن ناشی از جایگاه اجتماعی
این مطالعه با انگیزه یک الگوی پایدار در سلامت عمومی انجام شد: افرادی که در وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایینتری قرار دارند، نرخ بالاتری از بیماریهای مزمن را تجربه میکنند و عمر کوتاهتری دارند. این نابرابریهای سلامتی گسترده، فراتر از تفاوت در دسترسی به مراقبتهای پزشکی یا منابع مادی است.
محققان مدتهاست که فرض کردهاند تجربه روانشناختی پایین بودن در نردبان اجتماعی ممکن است به خودی خود نوعی استرس مزمن باشد که میتواند به مرور زمان به بدن آسیب برساند.
آدریان سی. ویلیامز و همکارانش در دانشگاه آلاباما به دنبال آزمایش یک بخش خاص از این فرضیه بودند: آیا یک پیوند علّی و مستقیم بین احساس جایگاه اجتماعی پایین و تغییرات فیزیولوژیکی مرتبط با بیماریهای قلبی-عروقی وجود دارد؟
تفاوت میان احساس موقت و پایدار
نابرابری اقتصادی-اجتماعی پایدار: نتایج تحلیل جامع نشان داد که وقتی افراد به دلیل عوامل پایدار مانند درآمد یا تحصیلات، خود را در جایگاه اجتماعی پایینتری میبینند، بدن آنها پاسخ استرس قلبی-عروقی شدیدتری نشان میدهد.
جایگاه موقت: جالب توجه است که احساس موقت پایین بودن جایگاه اجتماعی (مثلاً به دلیل عملکرد ضعیف در یک وظیفه در آزمایشگاه) بهطور مداوم این اثر را ایجاد نکرد.
این یافتهها نشان میدهد که ریشه استرس مزمن در واقع ساختار اجتماعی است، نه صرفاً یک شکست فردی موقتی. احساس مداوم فرودست بودن در سلسله مراتب اجتماعی، یک منبع فشار روانی طولانیمدت است که سیستم قلبی-عروقی را به خطر میاندازد.
#نابرابری_اجتماعی #سلامت_قلب #استرس_مزمن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5👍4
کودکان باهوش اما کُند: چرا شاگردان بااستعداد در مدرسه به دردسر میافتند؟
یک مطالعه جدید نشان میدهد برخی از کودکانی که دارای تواناییهای کلامی بسیار بالا و هوش پیشرفته هستند، اگر اطلاعات را کندتر از حد انتظار پردازش کنند، ممکن است همچنان در مدرسه با چالشهای قابل توجهی مواجه شوند.
این یافتهها که توسط تیمی از بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشکده پزشکی هاروارد به دست آمده و در مجله Child Neuropsychology منتشر شده، نشان میدهد:
والدین و معلمان، این کودکان با استعداد اما دارای سرعت پردازش پایین را اغلب نامنظم، کمتر مسئولیتپذیر و در انجام تکالیف درسی ضعیف ارزیابی میکنند.
سرعت پردازش چیست؟
سرعت پردازش (Processing Speed) به این اشاره دارد که یک فرد چقدر سریع و دقیق میتواند اطلاعات را دریافت کند، آنها را درک کند و پاسخ دهد. این مهارت بر کارایی فرد در انجام وظایفی که شامل تفکر، توجه و هماهنگی هستند، تأثیر میگذارد.
معضل استعداد: در حالی که سرعت پردازش پایین یک مشکل شناختهشده در بسیاری از اختلالات رشد عصبی است، کمتر مشخص بود که این مسئله چگونه بر کودکانی تأثیر میگذارد که از نظر شناختی در برخی زمینهها استعداد درخشان دارند.
این تحقیق تأکید میکند که حتی با وجود بهرهمندی از نقاط قوت شناختی برجسته (مانند واژگان غنی یا هوش بالا)، سرعت پایین در پردازش اطلاعات میتواند به شکافی بین تواناییهای بالقوه و عملکرد واقعی کودک در محیطهای آموزشی منجر شود. این شکاف اغلب توسط بزرگسالان به اشتباه بهعنوان تنبلی یا بینظمی تعبیر میشود، در حالی که ریشه در یک چالش شناختی دارد.
#سرعت_پردازش #کودکان_باهوش #روانشناسی_کودک
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد برخی از کودکانی که دارای تواناییهای کلامی بسیار بالا و هوش پیشرفته هستند، اگر اطلاعات را کندتر از حد انتظار پردازش کنند، ممکن است همچنان در مدرسه با چالشهای قابل توجهی مواجه شوند.
این یافتهها که توسط تیمی از بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشکده پزشکی هاروارد به دست آمده و در مجله Child Neuropsychology منتشر شده، نشان میدهد:
والدین و معلمان، این کودکان با استعداد اما دارای سرعت پردازش پایین را اغلب نامنظم، کمتر مسئولیتپذیر و در انجام تکالیف درسی ضعیف ارزیابی میکنند.
سرعت پردازش چیست؟
سرعت پردازش (Processing Speed) به این اشاره دارد که یک فرد چقدر سریع و دقیق میتواند اطلاعات را دریافت کند، آنها را درک کند و پاسخ دهد. این مهارت بر کارایی فرد در انجام وظایفی که شامل تفکر، توجه و هماهنگی هستند، تأثیر میگذارد.
معضل استعداد: در حالی که سرعت پردازش پایین یک مشکل شناختهشده در بسیاری از اختلالات رشد عصبی است، کمتر مشخص بود که این مسئله چگونه بر کودکانی تأثیر میگذارد که از نظر شناختی در برخی زمینهها استعداد درخشان دارند.
این تحقیق تأکید میکند که حتی با وجود بهرهمندی از نقاط قوت شناختی برجسته (مانند واژگان غنی یا هوش بالا)، سرعت پایین در پردازش اطلاعات میتواند به شکافی بین تواناییهای بالقوه و عملکرد واقعی کودک در محیطهای آموزشی منجر شود. این شکاف اغلب توسط بزرگسالان به اشتباه بهعنوان تنبلی یا بینظمی تعبیر میشود، در حالی که ریشه در یک چالش شناختی دارد.
#سرعت_پردازش #کودکان_باهوش #روانشناسی_کودک
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤11👍7
عامل پنهان سخاوت: نه آبروداری، بلکه فرار از احساس گناه!
یک مطالعه جهانی جدید که در مجله Nature Human Behaviour منتشر شده، شواهدی ارائه میدهد که نشان میدهد افراد هنگامی که از پیامدهای منفی اعمال خود آگاه باشند، تمایل بیشتری به سخاوت نشان میدهند.
جالب اینجاست که به نظر میرسد این اثر به احساس گناه درونی مرتبط است، نه نگرانی در مورد قضاوت دیگران. این یافته، فرضیه رایج مبنی بر اینکه حفظ شهرت و آبرو انگیزه اصلی کارهای خیرخواهانه در قبال افراد ناشناس است را زیر سوال میبرد و بر احساس مسئولیت درونی و دوری از گناه تأکید میکند.
انگیزه همکاری اجتماعی از کجا میآید؟
همکاری اجتماعی میان غریبهها برای عملکرد روان جوامع حیاتی است. تحقیقات قبلی نشان دادهاند که مردم در کشورهای مختلف، در میزان کمک به غریبهها – بهویژه وقتی پاداش مستقیمی وجود ندارد – متفاوت عمل میکنند. اما اینکه چه چیزی در این شرایط انگیزه سخاوت را ایجاد میکند، نامشخص باقی مانده بود.
- دو سازوکار عاطفی اغلب برای تشویق این رفتار پیشنهاد میشوند:
1. گناه (Guilt): یک احساس درونی از انجام کار اشتباه است که حتی زمانی که کسی شاهد نباشد، احساس میشود.
2. شرم (Shame): بیشتر در مورد نحوه دیده شدن فرد توسط دیگران است (نگرانیهای بیرونی و آبرویی).
نتیجه جهانی: قدرت گناه بر شهرت
محققان در این مطالعه جهانی دریافتند که وقتی افراد میدانند که کوتاهی در کمک کردن به یک غریبه چه آسیب واقعیای را به همراه خواهد داشت، سخاوتمندتر میشوند. از آنجا که این آزمایشها اغلب بهصورت ناشناس انجام میشوند، این اثر قویاً با اجتناب از تجربه درونی گناه مرتبط است.
این یافتهها نشان میدهد که برای ایجاد یک جامعه منسجم، شاید تمرکز بر تقویت حس مسئولیت درونی و آگاهی دادن در مورد تأثیر اعمال، مؤثرتر از صرفاً برجسته کردن شهرت عمومی یا انتقاد اجتماعی باشد.
#سخاوت #روانشناسی_اجتماعی #احساس_گناه
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جهانی جدید که در مجله Nature Human Behaviour منتشر شده، شواهدی ارائه میدهد که نشان میدهد افراد هنگامی که از پیامدهای منفی اعمال خود آگاه باشند، تمایل بیشتری به سخاوت نشان میدهند.
جالب اینجاست که به نظر میرسد این اثر به احساس گناه درونی مرتبط است، نه نگرانی در مورد قضاوت دیگران. این یافته، فرضیه رایج مبنی بر اینکه حفظ شهرت و آبرو انگیزه اصلی کارهای خیرخواهانه در قبال افراد ناشناس است را زیر سوال میبرد و بر احساس مسئولیت درونی و دوری از گناه تأکید میکند.
انگیزه همکاری اجتماعی از کجا میآید؟
همکاری اجتماعی میان غریبهها برای عملکرد روان جوامع حیاتی است. تحقیقات قبلی نشان دادهاند که مردم در کشورهای مختلف، در میزان کمک به غریبهها – بهویژه وقتی پاداش مستقیمی وجود ندارد – متفاوت عمل میکنند. اما اینکه چه چیزی در این شرایط انگیزه سخاوت را ایجاد میکند، نامشخص باقی مانده بود.
- دو سازوکار عاطفی اغلب برای تشویق این رفتار پیشنهاد میشوند:
1. گناه (Guilt): یک احساس درونی از انجام کار اشتباه است که حتی زمانی که کسی شاهد نباشد، احساس میشود.
2. شرم (Shame): بیشتر در مورد نحوه دیده شدن فرد توسط دیگران است (نگرانیهای بیرونی و آبرویی).
نتیجه جهانی: قدرت گناه بر شهرت
محققان در این مطالعه جهانی دریافتند که وقتی افراد میدانند که کوتاهی در کمک کردن به یک غریبه چه آسیب واقعیای را به همراه خواهد داشت، سخاوتمندتر میشوند. از آنجا که این آزمایشها اغلب بهصورت ناشناس انجام میشوند، این اثر قویاً با اجتناب از تجربه درونی گناه مرتبط است.
این یافتهها نشان میدهد که برای ایجاد یک جامعه منسجم، شاید تمرکز بر تقویت حس مسئولیت درونی و آگاهی دادن در مورد تأثیر اعمال، مؤثرتر از صرفاً برجسته کردن شهرت عمومی یا انتقاد اجتماعی باشد.
#سخاوت #روانشناسی_اجتماعی #احساس_گناه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4🕊4
راز لبها: چگونه یک ویژگی صورت، جذابیت را تحت تأثیر قرار میدهد؟
یک مطالعه جدید نشان میدهد که تنها یک ویژگی صورت، یعنی اندازه لبها، میتواند جذابیت ظاهری یک چهره را تغییر دهد. این تحقیق، که در مجله Proceedings of the Royal Society B منتشر شده است، کشف میکند که این ترجیحات به شدت تحت تأثیر جنسیت چهره مورد مشاهده و جنسیت فرد قضاوتکننده قرار میگیرد.
همچنین، این یافتهها حاکی از آن است که استانداردهای ما برای جذابیت میتوانند با توجه به آنچه اخیراً دیدهایم، بهسرعت تغییر کنند.
تأثیر یک جزء بر کل صورت
قضاوت در مورد ظاهر فرد بر انتخاب شریک، تصمیمات استخدامی و حتی نتایج پروندههای قانونی تأثیر میگذارد. بسیاری از مدلهای علمی میگویند که ما چهرهها را بهصورت "کلی" (Holistic) درک میکنیم، نه بهعنوان مجموعهای از اجزای جداگانه.
با این حال، در دنیای واقعی، افراد اغلب با تمرکز بر ویژگیهای فردی (مانند استفاده از لوازم آرایش یا جراحیهای زیبایی) سعی در بهبود ظاهر خود دارند. دیوید آلیس و همکارانش در این مطالعه به دنبال رفع این تناقض آشکار بودند. آنها میخواستند بدانند که آیا دستکاری تنها یک ویژگی موضعی، یعنی لبها، برای تغییر دادن رتبه کلی جذابیت یک فرد کافی است یا خیر.
پویایی و تغییرپذیری استانداردها
نتایج تحقیق نشان داد که دستکاری اندازه لبها (بزرگتر یا کوچکتر کردن آن) بهطور قابل توجهی بر قضاوتهای جذابیت کلی تأثیر میگذارد. علاوه بر این:
- جنسیت چهره: ترجیحات افراد در مورد اندازه ایدهآل لب، بسته به اینکه چهرهای که مشاهده میکنند مرد است یا زن، متفاوت بود.
- اثر انطباقی (Adaptation Effect): استانداردهای جذابیت افراد بهسرعت توسط چهرههایی که اخیراً دیدهاند، جابهجا میشد. برای مثال، مشاهده مکرر لبهای بزرگ ممکن است باعث شود افراد لبهای متوسط را بهطور موقت کمتر جذاب ارزیابی کنند.
این یافتهها نه تنها بینشهایی را در مورد مکانیسمهای ادراک چهره ارائه میدهند، بلکه پیامدهای مهمی برای درک افزایش تمایل به عملهای زیبایی، که بر روی ویژگیهای خاصی از صورت تمرکز دارند، دارند.
#جذابیت #روانشناسی #زیبایی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد که تنها یک ویژگی صورت، یعنی اندازه لبها، میتواند جذابیت ظاهری یک چهره را تغییر دهد. این تحقیق، که در مجله Proceedings of the Royal Society B منتشر شده است، کشف میکند که این ترجیحات به شدت تحت تأثیر جنسیت چهره مورد مشاهده و جنسیت فرد قضاوتکننده قرار میگیرد.
همچنین، این یافتهها حاکی از آن است که استانداردهای ما برای جذابیت میتوانند با توجه به آنچه اخیراً دیدهایم، بهسرعت تغییر کنند.
تأثیر یک جزء بر کل صورت
قضاوت در مورد ظاهر فرد بر انتخاب شریک، تصمیمات استخدامی و حتی نتایج پروندههای قانونی تأثیر میگذارد. بسیاری از مدلهای علمی میگویند که ما چهرهها را بهصورت "کلی" (Holistic) درک میکنیم، نه بهعنوان مجموعهای از اجزای جداگانه.
با این حال، در دنیای واقعی، افراد اغلب با تمرکز بر ویژگیهای فردی (مانند استفاده از لوازم آرایش یا جراحیهای زیبایی) سعی در بهبود ظاهر خود دارند. دیوید آلیس و همکارانش در این مطالعه به دنبال رفع این تناقض آشکار بودند. آنها میخواستند بدانند که آیا دستکاری تنها یک ویژگی موضعی، یعنی لبها، برای تغییر دادن رتبه کلی جذابیت یک فرد کافی است یا خیر.
پویایی و تغییرپذیری استانداردها
نتایج تحقیق نشان داد که دستکاری اندازه لبها (بزرگتر یا کوچکتر کردن آن) بهطور قابل توجهی بر قضاوتهای جذابیت کلی تأثیر میگذارد. علاوه بر این:
- جنسیت چهره: ترجیحات افراد در مورد اندازه ایدهآل لب، بسته به اینکه چهرهای که مشاهده میکنند مرد است یا زن، متفاوت بود.
- اثر انطباقی (Adaptation Effect): استانداردهای جذابیت افراد بهسرعت توسط چهرههایی که اخیراً دیدهاند، جابهجا میشد. برای مثال، مشاهده مکرر لبهای بزرگ ممکن است باعث شود افراد لبهای متوسط را بهطور موقت کمتر جذاب ارزیابی کنند.
این یافتهها نه تنها بینشهایی را در مورد مکانیسمهای ادراک چهره ارائه میدهند، بلکه پیامدهای مهمی برای درک افزایش تمایل به عملهای زیبایی، که بر روی ویژگیهای خاصی از صورت تمرکز دارند، دارند.
#جذابیت #روانشناسی #زیبایی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5🕊2😢1
کودکان مبتلا به ADHD دنیا را متفاوت میبینند: تأثیرپذیری متفاوت از خطاهای بصری
یک مطالعه جدید که در Journal of Attention Disorders منتشر شده، نشان میدهد کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) ممکن است دنیا را بهگونهای متفاوت از همسالان خود درک کنند.
محققان دریافتند که کودکان دارای این تشخیص، نسبت به برخی خطاهای بصری (Visual Illusions) بیشتر و نسبت به برخی دیگر کمتر تأثیرپذیرند. این یافته حاکی از آن است که فرآیندهای درک بصری آنها ممکن است در مسیری متفاوت از رشد معمول طی شود.
خطاهای بصری: پنجرهای رو به شناخت
اختلال ADHD معمولاً با مشکلاتی در توجه، تمرکز و کنترل تکانه همراه است. با این حال، مطالعات قبلی نیز به تغییراتی در نحوه پردازش اطلاعات بصری در افراد مبتلا اشاره کردهاند.
خطاهای بصری یک راهکار منحصربهفرد برای مطالعه نحوه پردازش دیداری توسط مغز ارائه میدهند. حتی اگر چشمها صحنهای را بهطور دقیق ثبت کنند، مغز آن اطلاعات را بهگونهای تفسیر میکند که تحت تأثیر تجربه، توجه و عوامل رشدی قرار میگیرد. خطاهای بصری با برجسته کردن شکاف میان آنچه میبینیم و آنچه واقعاً وجود دارد، به عنوان پنجرهای به سوی فرآیندهای شناختی عمیقتر عمل میکنند.
این مطالعه با بررسی چگونگی واکنش کودکان مبتلا به ADHD به توهمات بینایی مختلف، نشان داد که این کودکان نه تنها در توجه، بلکه در نحوه تفسیر اطلاعات حسی پایه نیز تفاوتهایی دارند. این نتایج به درک پیچیدهتر مکانیسمهای عصبی زیربنایی ADHD کمک میکند.
#ADHD #خطاهای_بصری #درک_بصری
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در Journal of Attention Disorders منتشر شده، نشان میدهد کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) ممکن است دنیا را بهگونهای متفاوت از همسالان خود درک کنند.
محققان دریافتند که کودکان دارای این تشخیص، نسبت به برخی خطاهای بصری (Visual Illusions) بیشتر و نسبت به برخی دیگر کمتر تأثیرپذیرند. این یافته حاکی از آن است که فرآیندهای درک بصری آنها ممکن است در مسیری متفاوت از رشد معمول طی شود.
خطاهای بصری: پنجرهای رو به شناخت
اختلال ADHD معمولاً با مشکلاتی در توجه، تمرکز و کنترل تکانه همراه است. با این حال، مطالعات قبلی نیز به تغییراتی در نحوه پردازش اطلاعات بصری در افراد مبتلا اشاره کردهاند.
خطاهای بصری یک راهکار منحصربهفرد برای مطالعه نحوه پردازش دیداری توسط مغز ارائه میدهند. حتی اگر چشمها صحنهای را بهطور دقیق ثبت کنند، مغز آن اطلاعات را بهگونهای تفسیر میکند که تحت تأثیر تجربه، توجه و عوامل رشدی قرار میگیرد. خطاهای بصری با برجسته کردن شکاف میان آنچه میبینیم و آنچه واقعاً وجود دارد، به عنوان پنجرهای به سوی فرآیندهای شناختی عمیقتر عمل میکنند.
این مطالعه با بررسی چگونگی واکنش کودکان مبتلا به ADHD به توهمات بینایی مختلف، نشان داد که این کودکان نه تنها در توجه، بلکه در نحوه تفسیر اطلاعات حسی پایه نیز تفاوتهایی دارند. این نتایج به درک پیچیدهتر مکانیسمهای عصبی زیربنایی ADHD کمک میکند.
#ADHD #خطاهای_بصری #درک_بصری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊4❤1
الگوی ضربان قلب، پیشبینیکننده موفقیت در نیروهای ویژه
یک مطالعه جدید ارتباطی بین الگوهای ضربان قلب فرد در حالت استراحت و احتمال موفقیت او در یک دوره انتخابی بسیار دشوار برای یگانهای عملیات ویژه نیروی دریایی کشف کرده است.
این یافتهها که در مجله Applied Psychophysiology and Biofeedback منتشر شدهاند، نشان میدهد که این اندازهگیری فیزیولوژیکی میتواند راهی عینی و قابل اتکا برای کمک به شناسایی نامزدهایی باشد که آمادگی بهتری برای مدیریت محیطهای پُر استرس دارند.
جستجو برای معیارهای عینی
سربازان نیروهای ویژه باید وظایف پیچیدهای را تحت فشار عظیم جسمی و روانی انجام دهند. فرآیندهای انتخابی این نیروها به شدت دشوار طراحی شدهاند تا افرادی را که دارای انعطافپذیری لازم هستند، شناسایی کنند.
یوسف کولا و همکارانش از دانشگاه حیفا، این تحقیق را با هدف یافتن روشهای بهتر برای انتخاب نامزدهای نقشهای نظامی نخبه انجام دادند. از آنجایی که این فرآیندها هم برای داوطلبان و هم برای سازمان بار سنگینی دارند، یافتن پیشبینیکنندههای عینی و قابل اعتماد موفقیت میتواند دقت انتخاب را افزایش دهد.
ارتباط با سیستم عصبی خودمختار
تیم تحقیقاتی بر یک فرآیند بیولوژیکی مرتبط با پاسخ استرس بدن تمرکز کرد. سیستم عصبی خودمختار (Autonomic Nervous System) بدن، توابعی مانند تنفس و ضربان قلب را بهطور خودکار تنظیم میکند و دو شاخه اصلی دارد:
- سیستم سمپاتیک: مسئول پاسخ "جنگ یا گریز" است و بدن را با افزایش ضربان قلب و هوشیاری برای عمل آماده میکند.
- سیستم پاراسمپاتیک: حالت "استراحت و هضم" را تقویت میکند و به بدن کمک میکند تا آرام شده و بازیابی شود.
این مطالعه نشان میدهد که الگوهای ضربان قلب در حالت استراحت، که تعادل این دو سیستم را منعکس میکند، میتواند توانایی فرد در مدیریت مؤثر فشار و موفقیت در شرایط سخت را پیشبینی کند.
#نیروهای_ویژه #ضربان_قلب #مدیریت_استرس
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید ارتباطی بین الگوهای ضربان قلب فرد در حالت استراحت و احتمال موفقیت او در یک دوره انتخابی بسیار دشوار برای یگانهای عملیات ویژه نیروی دریایی کشف کرده است.
این یافتهها که در مجله Applied Psychophysiology and Biofeedback منتشر شدهاند، نشان میدهد که این اندازهگیری فیزیولوژیکی میتواند راهی عینی و قابل اتکا برای کمک به شناسایی نامزدهایی باشد که آمادگی بهتری برای مدیریت محیطهای پُر استرس دارند.
جستجو برای معیارهای عینی
سربازان نیروهای ویژه باید وظایف پیچیدهای را تحت فشار عظیم جسمی و روانی انجام دهند. فرآیندهای انتخابی این نیروها به شدت دشوار طراحی شدهاند تا افرادی را که دارای انعطافپذیری لازم هستند، شناسایی کنند.
یوسف کولا و همکارانش از دانشگاه حیفا، این تحقیق را با هدف یافتن روشهای بهتر برای انتخاب نامزدهای نقشهای نظامی نخبه انجام دادند. از آنجایی که این فرآیندها هم برای داوطلبان و هم برای سازمان بار سنگینی دارند، یافتن پیشبینیکنندههای عینی و قابل اعتماد موفقیت میتواند دقت انتخاب را افزایش دهد.
ارتباط با سیستم عصبی خودمختار
تیم تحقیقاتی بر یک فرآیند بیولوژیکی مرتبط با پاسخ استرس بدن تمرکز کرد. سیستم عصبی خودمختار (Autonomic Nervous System) بدن، توابعی مانند تنفس و ضربان قلب را بهطور خودکار تنظیم میکند و دو شاخه اصلی دارد:
- سیستم سمپاتیک: مسئول پاسخ "جنگ یا گریز" است و بدن را با افزایش ضربان قلب و هوشیاری برای عمل آماده میکند.
- سیستم پاراسمپاتیک: حالت "استراحت و هضم" را تقویت میکند و به بدن کمک میکند تا آرام شده و بازیابی شود.
این مطالعه نشان میدهد که الگوهای ضربان قلب در حالت استراحت، که تعادل این دو سیستم را منعکس میکند، میتواند توانایی فرد در مدیریت مؤثر فشار و موفقیت در شرایط سخت را پیشبینی کند.
#نیروهای_ویژه #ضربان_قلب #مدیریت_استرس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3
اختلالات خواب، عامل اصلی مشکلات تکالیف درسی در نوجوانان ADHD نیست
یک مطالعه جدید روی نوجوانان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) نشان میدهد که مشکلات خواب، عامل اصلی مرتبط با مشکلات انجام تکالیف درسی نیست.
این تحقیق، که در Journal of Attention Disorders منتشر شده، نشان داد که بهطور کلی، عملکرد ضعیفتر عصبی-روانشناختی در نوجوانان مبتلا به ADHD با افزایش مشکلات تکالیف درسی مرتبط است، اما این ارتباط بهطور خاص در آنهایی که مشکلات خواب نیز داشتند، قویتر نبود.
چالشهای روزمره
اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD)یک وضعیت رشد عصبی است که با الگوهای پایدار بیتوجهی، بیشفعالی، و تکانشگری مشخص میشود که عملکرد روزمره فرد را مختل میکند. علائم رایج بیتوجهی شامل مشکل در حفظ تمرکز، فراموشکاری و حواسپرتی آسان است، در حالی که بیشفعالی ممکن است به صورت بیقراری بیش از حد یا ناتوانی در نشستن بروز کند.
درک اینکه چه عواملی در مشکلات تحصیلی این گروه از نوجوانان نقش دارند، حیاتی است. در حالی که مشکلات خواب اغلب بهعنوان یک عامل مخدوشکننده در ADHD شناخته میشود، این مطالعه نشان داد که چالشهای مغز و عملکرد اجرایی (Neuropsychological Functioning) هستند که نقش بزرگتری در مشکلات تحصیلی روزانه دارند.
تمرکز بر ریشههای شناختی
به عبارت دیگر، ناتوانیهای اساسی در مدیریت اطلاعات و تمرکز شناختی که بخشی از ADHD هستند، بهطور مستقیمتر به مشکلات در انجام وظایف مدرسه مربوط میشوند تا یک شب بد خوابیدن. این یافته میتواند به رویکردهای درمانی و آموزشی کمک کند تا به جای تمرکز بیش از حد بر اصلاح خواب، بر تقویت مهارتهای عصبی-شناختی این دانشآموزان متمرکز شوند.
#ADHD #مشکلات_خواب #نوروسایکیولوژی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید روی نوجوانان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) نشان میدهد که مشکلات خواب، عامل اصلی مرتبط با مشکلات انجام تکالیف درسی نیست.
این تحقیق، که در Journal of Attention Disorders منتشر شده، نشان داد که بهطور کلی، عملکرد ضعیفتر عصبی-روانشناختی در نوجوانان مبتلا به ADHD با افزایش مشکلات تکالیف درسی مرتبط است، اما این ارتباط بهطور خاص در آنهایی که مشکلات خواب نیز داشتند، قویتر نبود.
چالشهای روزمره
اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD)یک وضعیت رشد عصبی است که با الگوهای پایدار بیتوجهی، بیشفعالی، و تکانشگری مشخص میشود که عملکرد روزمره فرد را مختل میکند. علائم رایج بیتوجهی شامل مشکل در حفظ تمرکز، فراموشکاری و حواسپرتی آسان است، در حالی که بیشفعالی ممکن است به صورت بیقراری بیش از حد یا ناتوانی در نشستن بروز کند.
درک اینکه چه عواملی در مشکلات تحصیلی این گروه از نوجوانان نقش دارند، حیاتی است. در حالی که مشکلات خواب اغلب بهعنوان یک عامل مخدوشکننده در ADHD شناخته میشود، این مطالعه نشان داد که چالشهای مغز و عملکرد اجرایی (Neuropsychological Functioning) هستند که نقش بزرگتری در مشکلات تحصیلی روزانه دارند.
تمرکز بر ریشههای شناختی
به عبارت دیگر، ناتوانیهای اساسی در مدیریت اطلاعات و تمرکز شناختی که بخشی از ADHD هستند، بهطور مستقیمتر به مشکلات در انجام وظایف مدرسه مربوط میشوند تا یک شب بد خوابیدن. این یافته میتواند به رویکردهای درمانی و آموزشی کمک کند تا به جای تمرکز بیش از حد بر اصلاح خواب، بر تقویت مهارتهای عصبی-شناختی این دانشآموزان متمرکز شوند.
#ADHD #مشکلات_خواب #نوروسایکیولوژی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7
خطر پنهان هوش مصنوعی: چتباتهای مغرض، عقاید سیاسی کاربران را تغییر میدهند!
یک مطالعه جدید نشان میدهد که چتباتهای هوش مصنوعی دارای سوگیری سیاسی میتوانند عقاید و تصمیمات سیاسی کاربران را تحت تأثیر قرار دهند.
این اثر، تنها پس از چند مبادله مکالمهای و بدون توجه به حزب سیاسی خود کاربر رخ میدهد. این تحقیق که در کنفرانس Association for Computational Linguistics ارائه شد، همچنین حاکی از آن است که دانش بیشتر کاربران درباره نحوه عملکرد هوش مصنوعی ممکن است به کاهش این تأثیرگذاری کمک کند.
سوگیریهای پنهان مدلهای زبان بزرگ (LLMs)
مدلهای زبان بزرگ (Large Language Models) سیستمهای پیچیدهای هستند که با حجم عظیمی از متن و دادههای اینترنت آموزش دیدهاند. از آنجا که این دادههای آموزشی شامل سوگیریهای ذاتی انسان است، مدلهای هوش مصنوعی اغلب این سوگیریها را منعکس کرده و حتی میتوانند آنها را در پاسخهای خود تشدید کنند.
در حالی که وجود سوگیری در این سیستمها بهخوبی مستند شده است، کمتر مشخص بود که این سوگیریها چگونه بر مردم در طول مکالمات پویا و تعاملی تأثیر میگذارند.
جیلیان فیشر و همکارانش برای بررسی این شکاف، مطالعهای را طراحی کردند تا ببیند چگونه مکالمات تعاملی با مدلهای زبان مغرض میتواند بر عقاید و تصمیمات سیاسی شخصی افراد تأثیر بگذارد.
تغییر عقیده در چند گام
برخلاف تحقیقات گذشته که از محتوای ایستا استفاده میکردند، این مطالعه نشان داد که تعاملات رفت و برگشتی با چتباتهای مغرض، به یک مکانیسم قدرتمند برای تغییر دیدگاه کاربران تبدیل میشود.
یافتهها پیامدهای مهمی برای دموکراسی و فضای اطلاعاتی دارند، زیرا کاربران ممکن است بدون آگاهی، تحت تأثیر سوگیریهایی قرار گیرند که در خروجی مدلهای هوش مصنوعی (مانند ChatGPT یا Gemini) جاسازی شدهاند. آگاهیرسانی در مورد نحوه آموزش این سیستمها و محدودیتهای آنها، به کاربران کمک میکند تا در برابر تأثیرات ناخواسته، مقاومتر باشند.
#هوش_مصنوعی #سوگیری_سیاسی #روانشناسی_اجتماعی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد که چتباتهای هوش مصنوعی دارای سوگیری سیاسی میتوانند عقاید و تصمیمات سیاسی کاربران را تحت تأثیر قرار دهند.
این اثر، تنها پس از چند مبادله مکالمهای و بدون توجه به حزب سیاسی خود کاربر رخ میدهد. این تحقیق که در کنفرانس Association for Computational Linguistics ارائه شد، همچنین حاکی از آن است که دانش بیشتر کاربران درباره نحوه عملکرد هوش مصنوعی ممکن است به کاهش این تأثیرگذاری کمک کند.
سوگیریهای پنهان مدلهای زبان بزرگ (LLMs)
مدلهای زبان بزرگ (Large Language Models) سیستمهای پیچیدهای هستند که با حجم عظیمی از متن و دادههای اینترنت آموزش دیدهاند. از آنجا که این دادههای آموزشی شامل سوگیریهای ذاتی انسان است، مدلهای هوش مصنوعی اغلب این سوگیریها را منعکس کرده و حتی میتوانند آنها را در پاسخهای خود تشدید کنند.
در حالی که وجود سوگیری در این سیستمها بهخوبی مستند شده است، کمتر مشخص بود که این سوگیریها چگونه بر مردم در طول مکالمات پویا و تعاملی تأثیر میگذارند.
جیلیان فیشر و همکارانش برای بررسی این شکاف، مطالعهای را طراحی کردند تا ببیند چگونه مکالمات تعاملی با مدلهای زبان مغرض میتواند بر عقاید و تصمیمات سیاسی شخصی افراد تأثیر بگذارد.
تغییر عقیده در چند گام
برخلاف تحقیقات گذشته که از محتوای ایستا استفاده میکردند، این مطالعه نشان داد که تعاملات رفت و برگشتی با چتباتهای مغرض، به یک مکانیسم قدرتمند برای تغییر دیدگاه کاربران تبدیل میشود.
یافتهها پیامدهای مهمی برای دموکراسی و فضای اطلاعاتی دارند، زیرا کاربران ممکن است بدون آگاهی، تحت تأثیر سوگیریهایی قرار گیرند که در خروجی مدلهای هوش مصنوعی (مانند ChatGPT یا Gemini) جاسازی شدهاند. آگاهیرسانی در مورد نحوه آموزش این سیستمها و محدودیتهای آنها، به کاربران کمک میکند تا در برابر تأثیرات ناخواسته، مقاومتر باشند.
#هوش_مصنوعی #سوگیری_سیاسی #روانشناسی_اجتماعی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
ریشهیابی PTSD در مغز: اختلال در ارتباط زیربخشهای آمیگدال با سایر نواحی مغز
یک مطالعه جدید که در مجله Translational Psychiatry منتشر شده، شواهدی ارائه میدهد که نشان میدهد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ممکن است با تغییر در ارتباطات بین بخشهای خاصی از آمیگدال و سایر مناطق مغز مرتبط باشد.
این یافتهها حاکی از آن است که یک بخش خاص از آمیگدال، الگوهای اتصال متمایزی را در افراد مبتلا به PTSD نشان میدهد، که میتواند توضیحدهنده مشکلاتی باشد که در این افراد در تنظیم هیجانی، پردازش حسی و افکار مربوط به خود مشاهده میشود. این تحقیق بر اهمیت تمرکز بر زیربخشهای کوچکتر آمیگدال برای تعمیق درک ما از مبانی عصبی PTSD تأکید میکند.
آمیگدال: فراتر از مرکز ترس
آمیگدال اغلب به عنوان "مرکز ترس" مغز توصیف میشود؛ نقشی که به دلیل شناسایی تهدیدات و راهاندازی پاسخهای "جنگ یا گریز" تثبیت شده است. با این حال، دانشمندان اکنون میدانند که آمیگدال نقشهای گستردهتری در نحوه تجربه احساسات، پاسخ به پاداشها و پردازش اطلاعات حسی دارد.
تحقیقات پیشین نشان داده بود که آمیگدال در افراد مبتلا به PTSD متفاوت عمل میکند، اما بسیاری از این مطالعات آمیگدال را به عنوان یک واحد واحد در نظر گرفته بودند. این رویکرد ممکن است تفاوتهای ظریف اما مهم در نحوه عملکرد ساختارهای داخلی آن را نادیده گرفته باشد.
مطالعه جدید با بررسی دقیق زیربخشهای آمیگدال، توانست یک منطقه خاص را شناسایی کند که اتصالات غیرطبیعی با مناطق دیگر مغز، بهویژه آنهایی که مسئول تنظیم هیجانی و پردازش شناختی هستند، دارد. این کشف راه را برای هدفگیری درمانی دقیقتر در آینده هموار میکند.
#PTSD #آمیگدال #علوم_اعصاب
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید که در مجله Translational Psychiatry منتشر شده، شواهدی ارائه میدهد که نشان میدهد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ممکن است با تغییر در ارتباطات بین بخشهای خاصی از آمیگدال و سایر مناطق مغز مرتبط باشد.
این یافتهها حاکی از آن است که یک بخش خاص از آمیگدال، الگوهای اتصال متمایزی را در افراد مبتلا به PTSD نشان میدهد، که میتواند توضیحدهنده مشکلاتی باشد که در این افراد در تنظیم هیجانی، پردازش حسی و افکار مربوط به خود مشاهده میشود. این تحقیق بر اهمیت تمرکز بر زیربخشهای کوچکتر آمیگدال برای تعمیق درک ما از مبانی عصبی PTSD تأکید میکند.
آمیگدال: فراتر از مرکز ترس
آمیگدال اغلب به عنوان "مرکز ترس" مغز توصیف میشود؛ نقشی که به دلیل شناسایی تهدیدات و راهاندازی پاسخهای "جنگ یا گریز" تثبیت شده است. با این حال، دانشمندان اکنون میدانند که آمیگدال نقشهای گستردهتری در نحوه تجربه احساسات، پاسخ به پاداشها و پردازش اطلاعات حسی دارد.
تحقیقات پیشین نشان داده بود که آمیگدال در افراد مبتلا به PTSD متفاوت عمل میکند، اما بسیاری از این مطالعات آمیگدال را به عنوان یک واحد واحد در نظر گرفته بودند. این رویکرد ممکن است تفاوتهای ظریف اما مهم در نحوه عملکرد ساختارهای داخلی آن را نادیده گرفته باشد.
مطالعه جدید با بررسی دقیق زیربخشهای آمیگدال، توانست یک منطقه خاص را شناسایی کند که اتصالات غیرطبیعی با مناطق دیگر مغز، بهویژه آنهایی که مسئول تنظیم هیجانی و پردازش شناختی هستند، دارد. این کشف راه را برای هدفگیری درمانی دقیقتر در آینده هموار میکند.
#PTSD #آمیگدال #علوم_اعصاب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤🔥1
راهکار نوین برای درمان افسردگی کادر درمان: تک دوز سیلوسایبین و ذهنآگاهی
یک کارآزمایی بالینی جدید نشان میدهد که تنها یک دوز سیلوسایبین (Psilocybin)، در ترکیب با آموزش ذهنآگاهی (Mindfulness)، میتواند تسکین کوتاهمدتی برای افسردگی و فرسودگی شغلی در کارکنان خط مقدم حوزه سلامت فراهم کند.
این مطالعه، که در مجله PLOS Medicine منتشر شده، نشان داد که شرکتکنندگانی که هم سیلوسایبین و هم کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت کردند، بهبود بیشتر و سریعتری در علائم افسردگی نسبت به گروهی که تنها ذهنآگاهی دریافت کردند، گزارش کردند.
بحران سلامت روان در میان متخصصان پزشکی
افسردگی و فرسودگی شغلی در میان پزشکان و پرستاران در سالهای اخیر، بهویژه در طول و پس از همهگیری کووید-۱۹، به یک بحران جدی تبدیل شده است. متخصصان پزشکی با ساعات طولانی کار، حجم بالای بیماران و خطرات سلامتی شخصی مواجه بودهاند که منجر به فرسودگی عاطفی شدید شده است.
فرسودگی شغلی معمولاً به عنوان وضعیتی از تخلیه جسمی و عاطفی، همراه با احساس انزوا، کاهش حس موفقیت و قطع ارتباط با دیگران توصیف میشود. هر دو عارضه فرسودگی و افسردگی با عملکرد شغلی ضعیفتر و مراقبت نامطلوب از بیمار مرتبط هستند.
اثربخشی سیلوسایبین و ذهنآگاهی
برنامههای کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (Mindfulness-Based Stress Reduction)، که شامل مدیتیشن و تمرینهای آگاهی هستند، پیش از این فوایدی در کاهش پریشانی عاطفی نشان دادهاند. سیلوسایبین (ترکیب روانگردان موجود در برخی قارچها) نیز برای پتانسیل خود در کاهش علائم افسردگی مورد توجه قرار گرفته است.
نتایج کلیدی:
- زمان اوج بهبود: تأثیرات بر افسردگی، دو هفته پس از مداخله به طور چشمگیری قابل مشاهده بود، اما تا شش ماه بعد از آن کاهش یافت.
- مزایای دیگر: این مطالعه همچنین شواهد اولیهای یافت که این ترکیب در بهبود خستگی عاطفی، تضعیف روحیه (Demoralization) و احساس ارتباط با دیگران مؤثر است.
این یافتهها راهی را برای توسعه درمانهای جدید و سریعتر برای کمک به متخصصان پزشکی در معرض خطر فرسودگی و افسردگی باز میکند.
#سیلوسایبین #فرسودگی_شغلی #ذهن_آگاهی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک کارآزمایی بالینی جدید نشان میدهد که تنها یک دوز سیلوسایبین (Psilocybin)، در ترکیب با آموزش ذهنآگاهی (Mindfulness)، میتواند تسکین کوتاهمدتی برای افسردگی و فرسودگی شغلی در کارکنان خط مقدم حوزه سلامت فراهم کند.
این مطالعه، که در مجله PLOS Medicine منتشر شده، نشان داد که شرکتکنندگانی که هم سیلوسایبین و هم کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت کردند، بهبود بیشتر و سریعتری در علائم افسردگی نسبت به گروهی که تنها ذهنآگاهی دریافت کردند، گزارش کردند.
بحران سلامت روان در میان متخصصان پزشکی
افسردگی و فرسودگی شغلی در میان پزشکان و پرستاران در سالهای اخیر، بهویژه در طول و پس از همهگیری کووید-۱۹، به یک بحران جدی تبدیل شده است. متخصصان پزشکی با ساعات طولانی کار، حجم بالای بیماران و خطرات سلامتی شخصی مواجه بودهاند که منجر به فرسودگی عاطفی شدید شده است.
فرسودگی شغلی معمولاً به عنوان وضعیتی از تخلیه جسمی و عاطفی، همراه با احساس انزوا، کاهش حس موفقیت و قطع ارتباط با دیگران توصیف میشود. هر دو عارضه فرسودگی و افسردگی با عملکرد شغلی ضعیفتر و مراقبت نامطلوب از بیمار مرتبط هستند.
اثربخشی سیلوسایبین و ذهنآگاهی
برنامههای کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (Mindfulness-Based Stress Reduction)، که شامل مدیتیشن و تمرینهای آگاهی هستند، پیش از این فوایدی در کاهش پریشانی عاطفی نشان دادهاند. سیلوسایبین (ترکیب روانگردان موجود در برخی قارچها) نیز برای پتانسیل خود در کاهش علائم افسردگی مورد توجه قرار گرفته است.
نتایج کلیدی:
- زمان اوج بهبود: تأثیرات بر افسردگی، دو هفته پس از مداخله به طور چشمگیری قابل مشاهده بود، اما تا شش ماه بعد از آن کاهش یافت.
- مزایای دیگر: این مطالعه همچنین شواهد اولیهای یافت که این ترکیب در بهبود خستگی عاطفی، تضعیف روحیه (Demoralization) و احساس ارتباط با دیگران مؤثر است.
این یافتهها راهی را برای توسعه درمانهای جدید و سریعتر برای کمک به متخصصان پزشکی در معرض خطر فرسودگی و افسردگی باز میکند.
#سیلوسایبین #فرسودگی_شغلی #ذهن_آگاهی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😍4❤🔥1👍1🔥1🕊1
راهکار ترمیم "روده نشتکننده" ناشی از استرس: نقش پروتئین ریلین (Reelin)
یک مطالعه جدید نشان میدهد که استرس مزمن با کاهش سطح یک پروتئین احیاکننده خاص، مکانیسمهای طبیعی بدن برای ترمیم پوشش روده را مختل میکند.
این تحقیق، که در مجله Chronic Stress منتشر شده، حاکی از آن است که تزریق تنها یک دوز از این پروتئین به نام ریلین (Reelin)، این اثرات مخرب را در موشهای آزمایشگاهی معکوس کرد و علائم بازسازی و چرخه طبیعی سلولی در روده کوچک را بازیابی نمود.
نشت روده و ارتباط آن با استرس
پوشش روده به عنوان یک سد بیولوژیکی حیاتی عمل میکند؛ این سد به طور انتخابی به مواد مغذی اجازه ورود به جریان خون را میدهد و از ورود باکتریهای مضر، سموم و مولکولهای بزرگ جلوگیری میکند.
هنگامی که این سد آسیب میبیند، میتواند بیش از حد نفوذپذیر شود، وضعیتی که اغلب به عنوان "روده نشتکننده" (Leaky Gut) شناخته میشود و معمولاً پس از قرار گرفتن در معرض استرس روانی طولانیمدت مشاهده میشود. شکست سد روده میتواند منجر به ورود مواد التهابی از روده به گردش خون شده و به التهاب سیستمیک و بدتر شدن علائم اختلالات روانی مرتبط با استرس (مانند افسردگی اساسی) کمک کند.
ریلین: عامل احیای سد روده
سد روده از طریق بازسازی مداوم و سریع، یکپارچگی خود را حفظ میکند؛ به طوری که کل پوشش روده باید هر سه تا پنج روز یک بار جایگزین شود.
پروتئین بزرگ ماتریکس خارج سلولی به نام ریلین (Reelin)، در پوشش روده وجود دارد و تصور میشود که نقش کلیدی در ترویج مهاجرت سلولهای جدید اپیتلیال روده برای جایگزینی سلولهای قدیمی و تنظیم این چرخه سلولی دارد. محققان دریافتند که استرس مزمن ذخایر این پروتئین را کاهش میدهد، اما با تزریق یک دوز ریلین، میتوانند آسیب ناشی از استرس را خنثی کرده و سد محافظ روده را احیا کنند.
این کشف یک هدف درمانی مستقیم و جدید را برای درمان پیامدهای فیزیولوژیکی استرس مزمن بر سلامت دستگاه گوارش و احتمالاً شرایط سلامت روان مرتبط، ارائه میدهد.
#استرس_مزمن
#روده_نشت_کننده
#سلامت_گوارش
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد که استرس مزمن با کاهش سطح یک پروتئین احیاکننده خاص، مکانیسمهای طبیعی بدن برای ترمیم پوشش روده را مختل میکند.
این تحقیق، که در مجله Chronic Stress منتشر شده، حاکی از آن است که تزریق تنها یک دوز از این پروتئین به نام ریلین (Reelin)، این اثرات مخرب را در موشهای آزمایشگاهی معکوس کرد و علائم بازسازی و چرخه طبیعی سلولی در روده کوچک را بازیابی نمود.
نشت روده و ارتباط آن با استرس
پوشش روده به عنوان یک سد بیولوژیکی حیاتی عمل میکند؛ این سد به طور انتخابی به مواد مغذی اجازه ورود به جریان خون را میدهد و از ورود باکتریهای مضر، سموم و مولکولهای بزرگ جلوگیری میکند.
هنگامی که این سد آسیب میبیند، میتواند بیش از حد نفوذپذیر شود، وضعیتی که اغلب به عنوان "روده نشتکننده" (Leaky Gut) شناخته میشود و معمولاً پس از قرار گرفتن در معرض استرس روانی طولانیمدت مشاهده میشود. شکست سد روده میتواند منجر به ورود مواد التهابی از روده به گردش خون شده و به التهاب سیستمیک و بدتر شدن علائم اختلالات روانی مرتبط با استرس (مانند افسردگی اساسی) کمک کند.
ریلین: عامل احیای سد روده
سد روده از طریق بازسازی مداوم و سریع، یکپارچگی خود را حفظ میکند؛ به طوری که کل پوشش روده باید هر سه تا پنج روز یک بار جایگزین شود.
پروتئین بزرگ ماتریکس خارج سلولی به نام ریلین (Reelin)، در پوشش روده وجود دارد و تصور میشود که نقش کلیدی در ترویج مهاجرت سلولهای جدید اپیتلیال روده برای جایگزینی سلولهای قدیمی و تنظیم این چرخه سلولی دارد. محققان دریافتند که استرس مزمن ذخایر این پروتئین را کاهش میدهد، اما با تزریق یک دوز ریلین، میتوانند آسیب ناشی از استرس را خنثی کرده و سد محافظ روده را احیا کنند.
این کشف یک هدف درمانی مستقیم و جدید را برای درمان پیامدهای فیزیولوژیکی استرس مزمن بر سلامت دستگاه گوارش و احتمالاً شرایط سلامت روان مرتبط، ارائه میدهد.
#استرس_مزمن
#روده_نشت_کننده
#سلامت_گوارش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3🔥2
ترجیح بیماران برای پاسخهای هوش مصنوعی: چتباتها از پزشکان واقعی بهتر عمل میکنند!
یک مطالعه جدید نشان میدهد که شرکتکنندگان در ارزیابی پاسخهای پزشکی، نتوانستند بین پاسخهای نوشته شده توسط پزشکان و پاسخهای تولید شده توسط مدلهای زبان بزرگ (LLMs) تمایز قائل شوند، اما با کمال تعجب، پاسخهای تولید شده توسط هوش مصنوعی را ترجیح دادند.
این تحقیق که در مجله NEJM AI منتشر شد، پیامدهای مهمی برای آینده تعاملات بیمار و ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی دارد.
برتری هوش مصنوعی در کیفیت و همدلی
استفاده از سیستمهای هوش مصنوعی در حوزه پزشکی به سرعت در حال افزایش است. یکی از کاربردهای اصلی LLMs پاسخگویی به سؤالات بیماران است.
نتایج این مطالعه نشان داد:
تشخیصپذیری: شرکتکنندگان قادر به تشخیص اینکه کدام پاسخ توسط پزشک و کدام توسط هوش مصنوعی نوشته شده است، نبودند.
کیفیت پاسخ: شرکتکنندگان، پاسخهای هوش مصنوعی با دقت بالا را بهترین ارزیابی کردند.
پاسخهای هوش مصنوعی با دقت پایین و پاسخهای ارائه شده توسط پزشکان واقعی تقریباً در یک سطح امتیاز گرفتند.
این یافتهها با تحقیقات قبلی همسو هستند که نشان داده بود ChatGPT در مقایسه با پزشکان، پاسخهایی با کیفیت بالاتر و همدلی بیشتر به سؤالات بیماران ارائه میدهد.
هوش مصنوعی در تشخیص و درمان
هوش مصنوعی نه تنها در ارتباط با بیمار، بلکه در تشخیص بیماریها نیز برتری نشان داده است. تحقیقات دیگر نشان میدهند:
هوش مصنوعی به تنهایی در تشخیص، بهتر از پزشکان عمل میکند.
پزشکانی که با ابزارهای هوش مصنوعی تقویت شدهاند، عملکردی مشابه هوش مصنوعی تنها داشتند، و هر دو گروه بهتر از پزشکانی عمل کردند که بدون کمک هوش مصنوعی کار میکردند.
این شواهد نشان میدهند که با بهبود دقت و قابلیتهای ارتباطی، هوش مصنوعی پتانسیل تبدیل شدن به یک نیروی محوری را در ارائه اطلاعات و مراقبتهای پزشکی دارد و حتی میتواند استانداردهای انتظارات بیماران را تغییر دهد.
#هوش_مصنوعی #سلامت #پزشکی
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید نشان میدهد که شرکتکنندگان در ارزیابی پاسخهای پزشکی، نتوانستند بین پاسخهای نوشته شده توسط پزشکان و پاسخهای تولید شده توسط مدلهای زبان بزرگ (LLMs) تمایز قائل شوند، اما با کمال تعجب، پاسخهای تولید شده توسط هوش مصنوعی را ترجیح دادند.
این تحقیق که در مجله NEJM AI منتشر شد، پیامدهای مهمی برای آینده تعاملات بیمار و ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی دارد.
برتری هوش مصنوعی در کیفیت و همدلی
استفاده از سیستمهای هوش مصنوعی در حوزه پزشکی به سرعت در حال افزایش است. یکی از کاربردهای اصلی LLMs پاسخگویی به سؤالات بیماران است.
نتایج این مطالعه نشان داد:
تشخیصپذیری: شرکتکنندگان قادر به تشخیص اینکه کدام پاسخ توسط پزشک و کدام توسط هوش مصنوعی نوشته شده است، نبودند.
کیفیت پاسخ: شرکتکنندگان، پاسخهای هوش مصنوعی با دقت بالا را بهترین ارزیابی کردند.
پاسخهای هوش مصنوعی با دقت پایین و پاسخهای ارائه شده توسط پزشکان واقعی تقریباً در یک سطح امتیاز گرفتند.
این یافتهها با تحقیقات قبلی همسو هستند که نشان داده بود ChatGPT در مقایسه با پزشکان، پاسخهایی با کیفیت بالاتر و همدلی بیشتر به سؤالات بیماران ارائه میدهد.
هوش مصنوعی در تشخیص و درمان
هوش مصنوعی نه تنها در ارتباط با بیمار، بلکه در تشخیص بیماریها نیز برتری نشان داده است. تحقیقات دیگر نشان میدهند:
هوش مصنوعی به تنهایی در تشخیص، بهتر از پزشکان عمل میکند.
پزشکانی که با ابزارهای هوش مصنوعی تقویت شدهاند، عملکردی مشابه هوش مصنوعی تنها داشتند، و هر دو گروه بهتر از پزشکانی عمل کردند که بدون کمک هوش مصنوعی کار میکردند.
این شواهد نشان میدهند که با بهبود دقت و قابلیتهای ارتباطی، هوش مصنوعی پتانسیل تبدیل شدن به یک نیروی محوری را در ارائه اطلاعات و مراقبتهای پزشکی دارد و حتی میتواند استانداردهای انتظارات بیماران را تغییر دهد.
#هوش_مصنوعی #سلامت #پزشکی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6❤🔥1👍1🔥1
تشخیص ADHD بزرگسالان از طریق نحوه پردازش بصری: دقت ۹۰ درصدی هوش مصنوعی!
یک مطالعه جدید در مجله PLOS One نشان میدهد که بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD)، الگوی متمایزی در نحوه پردازش اطلاعات بصری در طول زمان دارند.
این الگو آنقدر متفاوت است که یک الگوریتم یادگیری ماشینی (هوش مصنوعی) توانست افراد مبتلا به ADHD را بر اساس این ویژگیهای بصری با دقت بالای ۹۰ درصد طبقهبندی کند.
تفاوتهای زیربنایی در ادراک
این تحقیق، بر بخش کمتر شناخته شدهای تمرکز کرد: تأثیر ADHD بر نحوه پردازش اطلاعات حسی ورودی توسط مغز، به ویژه تغییرات لحظه به لحظه آن.
محققان با استفاده از روش نمونهگیری زمانی تصادفی (Random Temporal Sampling)، کارایی پردازش اطلاعات بصری در مقاطع زمانی بسیار کوتاه را اندازهگیری کردند.
نتایج کلیدی:
تشخیص دقیق: هوش مصنوعی نه تنها با دقت بالا توانست بزرگسالان مبتلا به ADHD را از افراد نوروتایپیکال (بدون ADHD) تشخیص دهد، بلکه توانست تشخیص دهد که آیا فرد مبتلا به ADHD به طور منظم از داروهای محرک استفاده میکند یا خیر.
این یافتهها نشان میدهند که ADHD ممکن است شامل یک تفاوت ثابت و زیربنایی در نحوه برخورد مغز با لحظات کوتاه ادراک باشد. این روش، یک ابزار عینی و بالقوه قابل اعتماد برای تشخیص و حتی ارزیابی درمان در ADHD ارائه میدهد.
#ADHD #هوش_مصنوعی #درک_بصری
✍️ @cognitiontimes | CWA
یک مطالعه جدید در مجله PLOS One نشان میدهد که بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD)، الگوی متمایزی در نحوه پردازش اطلاعات بصری در طول زمان دارند.
این الگو آنقدر متفاوت است که یک الگوریتم یادگیری ماشینی (هوش مصنوعی) توانست افراد مبتلا به ADHD را بر اساس این ویژگیهای بصری با دقت بالای ۹۰ درصد طبقهبندی کند.
تفاوتهای زیربنایی در ادراک
این تحقیق، بر بخش کمتر شناخته شدهای تمرکز کرد: تأثیر ADHD بر نحوه پردازش اطلاعات حسی ورودی توسط مغز، به ویژه تغییرات لحظه به لحظه آن.
محققان با استفاده از روش نمونهگیری زمانی تصادفی (Random Temporal Sampling)، کارایی پردازش اطلاعات بصری در مقاطع زمانی بسیار کوتاه را اندازهگیری کردند.
نتایج کلیدی:
تشخیص دقیق: هوش مصنوعی نه تنها با دقت بالا توانست بزرگسالان مبتلا به ADHD را از افراد نوروتایپیکال (بدون ADHD) تشخیص دهد، بلکه توانست تشخیص دهد که آیا فرد مبتلا به ADHD به طور منظم از داروهای محرک استفاده میکند یا خیر.
این یافتهها نشان میدهند که ADHD ممکن است شامل یک تفاوت ثابت و زیربنایی در نحوه برخورد مغز با لحظات کوتاه ادراک باشد. این روش، یک ابزار عینی و بالقوه قابل اعتماد برای تشخیص و حتی ارزیابی درمان در ADHD ارائه میدهد.
#ADHD #هوش_مصنوعی #درک_بصری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3👍1