واقعا آدمها عجیبن، میتونن برای از دست دادنت گریه کنن ولی نمیتونن برای نگه داشتنت تلاش کنن.
چقدر درست میگفت:
«زن ها بخاطر اینکه دیروز یا امروز بد بوده نمیرن، بخاطر این میرن که میدونن فردا قرار نیست چیزی تغییر کنه.»
«زن ها بخاطر اینکه دیروز یا امروز بد بوده نمیرن، بخاطر این میرن که میدونن فردا قرار نیست چیزی تغییر کنه.»
تنها چیزی که عمیقاً بهش اعتقاد دارم اینه که هیچوقت هیچکس رو واقعا نمیشه شناخت!
«به چه مرحلهای از بزرگسالی رسیدی؟»
امروز نمیتونم ناراحت باشم، یه عالمه کار روی سرم ریخته .
امروز نمیتونم ناراحت باشم، یه عالمه کار روی سرم ریخته .
من زخمام ترمیم شدن، درسامو خوب یاد گرفتم، شبای سختم هم تموم شدن، از همشون تنهایی عبور کردم و الان دیگه بود و نبود کسی برام ذره ای مهم نیست.
آدم ها عوض میشن، ولی ما همون تصویری رو که ازشون ساختیم تو ذهنمون نگه میداریم. شاید برای همینه که دلتنگی هیچوقت دست از سرمون برنمیداره.
نبخشیدم چون دلم گناه داشت، روح و روانم گناه داشت، نبخشیدم چون گفته بودم بیشتر زخمیم نکن!
چند وقته عکسای قدیمیم رو که نگاه میکنم به جای اینکه بگم «چقدر زشت بودم»
میگم «نگا اون موقع چه چشام میخندیدن»…
میگم «نگا اون موقع چه چشام میخندیدن»…
واقعیت اینه روابط انسانی اونقدر که فیلم و رمان ها نشون میدن اصلا کیوت و جالب نیست و درصد اینکه توش آسیب ببینی بسیار بالاتر از اینه که خوبی ببینی!