تمام تلاشم این بود حال آدمایی که آسیب دیدن رو بهتر کنم، حالشون که بهتر شد ، حالِ مارو بهم زدن.
از کنار اومدن بدم میاد. همیشه دارم کنار میام، با همه چی کنار میام. غمباد گرفتم.
مادربزرگم همیشه وقتی یه خاطرهی خوش از قدیما تعریف میکرد بعدش آه میکشید و میگفت کاش همون موقعها میمردم.
خیلی یاد این حرف میافتم.خیلی
خیلی یاد این حرف میافتم.خیلی
یه حس مزخرفی دارم
انگار قرار بوده عصر ببینمت ولی خوابم برده، بیدار شدم دیدم شب شده توام زنگ نزدی.
انگار قرار بوده عصر ببینمت ولی خوابم برده، بیدار شدم دیدم شب شده توام زنگ نزدی.
خدارو چه دیدی؛ شاید پر گرفتیم، شاید خنده هامونو از سر گرفتیم، شاید شُد.
چنان فرو ریخته ام که اگر به رقصی شادمانه برخیزم، در همان میان به گریه ای عمیق خواهم نشست.
آتیشو به جون تو میندازن و داستانو از اون جایی که دود از تو بلند شده، برای بقیه تعریف میکنن. حکایت خیلیاست!
Forwarded from •چنلای پیشنهادی💕• via @chToolsBot
برشی از کتابهای معروف !🌱
@sabzbemannn
وای این تیکه کتابا جون میده واسه پروف !
تیکه کتاب یه خطی واسه بیو :)
@sabzbemannn
پاتوق هرچی کتاب خونِ.
@sabzbemannn
وای این تیکه کتابا جون میده واسه پروف !
تیکه کتاب یه خطی واسه بیو :)
@sabzbemannn
پاتوق هرچی کتاب خونِ.