یکی از روزهای چهل سالگیت
در میان گیر و دار زندگی ملال آورت
لابه لای آلبوم عکس هایت
عکس دختری مو مشکی را پیدا میکنی

زندگی برای چند لحظه متوقف میشود
و قبض های برق و آب برایت بی اهمیت

تازه میفهمی
ده سال پیش
چه بی رحمانه
او را
در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!

#یغما_گلرویی

هیچکس اینجا
به تو مانند
نشد.....:)

عاشقت هستم خجالت میکشم از گفتنش🙈
من حیا کردم دهان بستم ولی ایا تو هم؟!😕

نوشته بود:
" گربه ام خیلی تنهاس،
خودش خودشو بغل میکنه و می‌خوابه! "
منم همینطور گربه..
منم همینطور..

من‌و‌تو‌با‌هم‌میدرخشیم✨🖤

غایب از چشمیُ
حاضر به خیال…

‏-روز اول که دیدمش گفتم :
آنـکه روزم سـیه کـند ایـن اسـت ...

[فخرالدین عراقی‌]

گفتم شب وصالت ، آیا شود نصیبم؟!

گفتا نمی توان گفت ، اما خدا کریم است....

تنها چیزی که تو زندگیم، به صورت تخصصی بهش تسلط دارم، انتخاب آدمای اشتباه برای دوست داشتنه!

‏فراق و وصل، چه باشد؟!
رضایِ دوست، طلب!

که حیف باشد
از او، غیرِ او، تمنایی..

#حافظ

با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
[ سر ز بالین برندارد هر که بیدارم کند ]

"درس خواندی؟
چه خبر؟
حال شما؟
خوبی که؟"

عشق ِ پنهانی من ،پشت سؤالی الکی ...!

#مجید_ترک‌آبادی

یکی از غمگین ترین دعاهایی
که میشه برای کسی کرد اینه:

أعان الله قلباً تمنى ما ليس مكتوباً له...

خدا یاری‌کند قلبی را که
در آرزوی چیزی‌ست که تقدیرش نیست...

سلام کانال رو تو ایتا دوباره شروع میخوام بکنم
اگر هستید کنارمون خوشحال میشم بازم همراهی کنید ..:)😍💛
@Benim_ayim

این کانال حذف نمیشه اما خب به دلیل این قطعی های اینترنت و .. کانال جدید در ایتا شروع میشه😉💛

این متن هم مشخصات کانال جدید هست:)

روسری وا میکنی خورشید عینک می زند !
دسته گل غش میکند پروانه پشتک می زند !

کفش در می آوری، قالی علامت می دهد
جامه از تن می کَنی آیینه چشمک می زند !

هر کسی از ظّن خود در خانه یارت می شود
گاز آتش می خورد ! یخچال برفک می زند

میوه ها با پای خود تا پیش دستی می دوند
آن طرف کتری به پای خویش فندک می زند !

روبرویم می نشینی جشن بر پا می شود
صندلی دف می نوازد میز تنبک می زند !

درد دلها از لبت تا گوش من صف میکشند
پیشِ از آن چشمت به چشم من پیامک می زند !

عشق من این روزها با اینکه در گیر توام
باز هم قلبم برای قبلها لک میزند !

زندگی گرچه برای پر زدن می سازدش
عاقبت نخ را به پای بادبادک میزند

عشق گاهی با پر قو صخره را می پرورد
گاه سنگین می شود چکش به میخک می زند

باز هم با بوسه ای راه تو را می بندم و
حرف آخر را همین لبهای کوچک می زند
 
#غلامرضا_طریقی

قصد داری به دلم حمله‌ی آنی بکنی
سرمه برچشم کِشی، مرثیه خوانی بکنی

دست بر زلف بِکِش شانه بزن گیسو را
تا که چشمان مرا خوب روانی بکنی

همه ییلاق نشینان به غزل کوچ کنند
تو در این بیت بپا خیزی و خانی بکنی

غنچه‌ها دست به سینه دهنی رو به سکوت
همه‌ی دشت نشستند، بیانی بکنی

کشتگان درصف چشمان تو شاهند و شهید
ای خوش آن‌روز که تو قصد به جانی بکنی

قصد داری به دلم حمله کنی؟ منتظرم
نکند صلح کنی یا که تبانی بکنی

#حسین_رمضانپور