Telegram Web Link
‏احساس "تنبلی" یا "بی‌حوصلگی" در بسیاری از افراد، در واقع ناشی از یک مغز که در حالت بقا گیر کرده هست.
وقتی سیستم عصبی مدام در آماده‌باش برای خطره، انرژی بجای صرف شدن برای رشد، خلاقیت یا اقدام هدفمند، صرف تلاش برای بقا می‌شه.
این تنبلی نیست. این اثر روانی تروماست.

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
👍1
جنگ‌های ساختگی و درد روانی

❇️ بر خلاف تصورات رایج، نتیجه مطالعات گسترده مردم‌شناس مشهور بریان فرگوسن، نشان داده که انسان به طور ذاتی جنگ‌طلب نبوده و جنگ‌طلبی از ابداعات اخیر بشر است. به نظر می‌رسد که فرهنگ جنگ‌طلبی در برخی مناطق تنها از حدود ۱۰ هزار سال پیش و در برخی مناطق حتی دیرتر رواج پیدا کرده است.

🔹می‌توان گفت،جنگ درون‌گونه انسان‌ها(جنگیدن گروهی از انسان‌ها با گروهی دیگر)از زمانی‌ابداع شد که آنان به اهمیت همکاری و مشارکت گروهی در پیشرفت خویش آگاهی پیدا کردند و متوجه شدند که می‌توانند از قدرت گروهی برای سلطه بر گروههای دیگر استفاده کنند.

🔻 انسانها برای برطرف کردن نیازهای خویش، گروه­هایی تشکیل دادند تا خود را در مقابل عوامل تهدیدکننده حفظ و بقایشان را تضمین کنند. این گروه­های اجتماعی گاهی با هم متحد شده و جمعیت گسترده­‌تری را تشکیل داده که با مفاهیمی همچون «ملت»، «وطن»، «کشور» و ...توصیف شده­‌اند.

🔶 ملت‌ها بنابراین با ایجاد مرزها و تدوین قوانين درون‌مرزی و بین‌مرزی، كوشيده‌انداز نفوذ و دست‌درازی ديگران به درون مرزهايشان ممانعت كنند تا جايی كه وطن آنقدر اهمیت داشته که مردمش برای حفظ آن جانفشانی کرده و چه بسا افرادی که با اين هدف همه هستی یا جان خويش را از دست داده‌اند.

🔷 در سطح تربیتی، نظام‌های آموزشی کشورهای مختلف نیز كوشيده‌اند از طریق برنامه های درسی این قداست خاک یا وطن را برای کودکان و نوجوانان روشن کرده، آنان را به گونه­‌ای تربیت کنند که به اشخاصی به اصطلاح «وطن­ پرست» تبدیل شوند.

🔶در سال­های اخیر به خاطر گسترش تعاملات میان­ مرزی و گسترش ارتباطات مجازی تا اندازه­‌ای برخی متقاعد شده‌اند که اشخاص آن سوی اين مرزهای (به اصطلاح وطن ناميده شده) نیز انسان هستند و نيازهای مشابهی اعم از خوراك، پوشاك، مسكن، امنيت، ارتباطات، تحصیلات و ...دارند. آنها نیز همچون اینها نیاز دارند مورد احترام واقع شوند، دلشوره نداشته باشند، امنیت داشته باشند، مورد تجاوز واقع نشوند و در این چند صباح زندگی دغدغه‌های مربوط به جنگ و خشونت را تحمل نکنند.

🔻 چنین درکی در دهه‌های اخیر منجر به پیدایش مفاهیمی همچون «شهروند جهانی» گرديده و برخی از تربیت شناسان را ترغیب نموده تا درباره آموزش صلح کوشش کنند. هدف آموزش صلح، ارتقای سطح دانش، نگرش و رفتارهای شهروندان جهان برای ایجاد یک دنیای امن و تبدیل آن به یک محیط حمایتگر است. مطالعاتی منتشر شده که نشان داد­ه‌اند، آموزش صلح به دانش­‌آموزان نقش عمده­‌ای در کاهش خشونت، ارتقای نوع­دوستی و اجتناب از پرخاشگری ایفا می­‌کند.

🔷 با این وجود، ما همچنان می‌بینیم که به شکلی گسترده مجوز جنگ از طرف رهبران، دولتمردان و سیاستمداران صادر می­شود. آنان هیجانزده آتش جنگ را شعله‌ور می‌کنند و با چشمان خود آوارگی، مرگ و سوگ هزاران انسان­ بیگناه را نظاره می‌کنند.

♦️گسترش جنگ و خشونت در جهان به‌قدری خطرناک است که اکنون رفتارهای متعالی انسانی همانند همدلی، ترحم، دلسوزی و همیاری در معرض آسیب قرار گرفته‌اند، به طوریکه ممکن است با ادامه این روند، ما در پی کشتار انسان‌های بیگناه و آوارگی و بی‌پناهی آنان نه تنها سکوت کنیم (وضعیت کنونی)، بلکه حتی آزرده‌خاطر و متأثر هم نشویم‌. به همین خاطر است که اینبال بارتال اخیرا در مقاله خود از مطالعه نوروبیولوژی جنگ به عنوان یک حوزه جدید تحقیقاتی یاد می‌کند و از دانشمندان علوم اعصاب، روان‌شناسی و علوم اجتماعی دعوت می‌کند برای درک بهتر تأثیر جنگ بر مغز و رفتار انسان پژوهش کنند و با نشان دادن پیامدهای خطرناک جنگ‌ها، در جستجوی راه‌هایی برای جلوگیری از بروز جنگ‌ها و همین‌طور کاهش اثرات منفی جنگ بر افراد و جوامع جنگ‌زده برآیند.


🔻به نظر می‌رسد، برای این منظور باید در درجه اول مغزهای رهبران جهان را تغییر داد. در واقع، تربیت مغز رهبران جهان و دعوت آنان به ترویج صلح به همان اندازه آموزش صلح به کودکان و نوجوانان اهمیت دارد.  همانگونه که ماری فیزدوف در کتاب  مغزهای ما در جنگ اشاره می‌کند، جنگ‌طلبان باید یاد بگیرند که در جنگ نه منطق، بلکه غرایز و احساسات نقش اصلی را دارند. پس ما باید با آنان درباره پیامدها و آثار نامطلوب جنگ صحبت کنیم. به طور خاص به آنان آموزش بدهیم که چگونه با تنظیم هیجان خویش می‌توانند از بروز جنگ و ویرانی جلوگیری کنند.

🔹 رهبران جنگ‌طلب باید بدانند که گرچه زبان آنان به راحتی کلماتی را ادا می­‌کند، اما همان کلمات به ظاهر ساده گاهی دستور جنگی مخرب و ویرانگر، ترسناک و اضطراب­ آفرین است.

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺این صحبت های الن دوباتن رو درباره اینکه ما عاشق کسانی میشیم که باهامون مهربون نیستن گوش کنین
👍1
🔹 خشم؛ صدایی که باید شنیده شود، نه خاموش گردد 🔹

خشم، احساسی‌ست طبیعی و انسانی؛ همانند شادی، اندوه یا ترس.
اما برخلاف دیگر احساسات، احساسی شناخته شده است که باید پنهان، سرکوب شود و اگر بروز داده شد، فرد بروز دهنده، مجازات شود.

اما در حقیقت، خشم پر از مفهوم است، زیرا به ما می‌گوید:
⚠️ «مرزهای تو نقض شده‌اند.»
⚠️ «عدالتی زیر پا گذاشته شده.»
⚠️ «صدای تو شنیده نشده است.»

در شکل خام و آغازین خود، خشم نقشی محافظتی دارد. اما اگر نادیده گرفته شود یا سرکوب گردد، خود را در اشکال دیگر نشان می‌دهد، که می‌تواند گاه در جایی نامربوط بروز یابد، و گاه بر سر کسانی که ارتباطی با درد اولیه ندارند.

برای مثال، مدیر متعهدی را تصور کنید که تصمیمش در حضور جمع، توسط همکار جوانی نادیده گرفته می‌شود. او سکوت می‌کند، لبخند می‌زند، و خشمش را فرو می‌برد. شب، به دلیل مسئله‌ای پیش‌پاافتاده با همسرش مشاجره می‌کند.
خشم، نه در مورد آن مسئله جزئی، بلکه درباره احساس بی‌احترامی و ناتوانی پیشین بود.

این همان کاری‌ست که خشم مدیریت‌نشده انجام می‌دهد: نشت می‌کند و وارد عرصه‌هایی می‌شود که تعلقی به آن ندارد.

🔻 مدیریت خشم از آن‌رو حیاتی‌ست که خشم، اگر فهم نشود یا سرکوب گردد، از میان نمی‌رود، بلکه به اشکال مخرب‌تری بازمی‌گردد:

از احساس فرسودگی و رنجش گرفته تا آسیب به روابط، افت عملکرد شغلی و صدمات جسمی و روانی.

اما خشم، هنگامی‌که با آگاهی و احترام مدیریت شود، می‌تواند مسیری به‌سوی رشد باشد:
افزایش قاطعیت، ایجاد مرزهای سالم، و ارتقاء کیفیت روابط.

در حقیقت، مدیریت خشم بدین معنا نیست که هرگز آن را احساس نکنیم، بلکه به این معناست که:
🔹 به آن گوش بسپاریم
🔹 پیامش را دریابیم
🔹 و به‌جای واکنش آنی، با نیت و درک پاسخ دهیم

🕊️ در جهانی آکنده از جنگ‌های بیرونی و طوفان‌های درونی، خشم اگر ناشنیده بماند، می‌تواند نخستین جرقه‌ی نزاع باشد.
اما همین خشم، اگر فهمیده شود، می‌تواند نقطه آغاز صلحی عمیق،هم با خود، هم با دیگران، باشد.

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*یک اتفاق ساده*

اثر سهراب شهیدثالث، کارگردانی تاثیرگذار، و یکی از مطرح‌ترین فیلم‌سازان ایرانی در جهان. او برنده بیشترین جوایز بین‌المللی هنری دنیا برای سینمای ایران بود۰ همین فیلم ۴ جایزه ازجشنواره برلین (در سال ۵۴) گرفت۰ او سال‌ها در آلمان زندگی، کار و تدریس کرد. ساخت چند فیلم سینمایی موفق و چندین فیلم به سفارش کانال‌های تلویزیونی آلمان حاصل کار آن سال‌هایش بود.

او ازجمله هنرمندانی بود که عقاید توده‌ایش را پنهان نکرد، و پرشور تا پایان عمر به آن‌ها وفادار ماند۰

ژان لوک گدار، از بزرگ‌ترین فیلم‌سازان مؤلف جهان، دوست نزدیک او بود۰
خودم را با چندسال قبلم قیاس کردم؛ قوی‌تر شده‌بودم، پخته‌تر، فهمیده‌تر، عاقل‌تر...

چرا؟ چون دیدم درست‌ در همان‌ موقعیت‌هایی که قبلاها از کوره در می‌رفتم و فریاد می‌زدم، حالا صبوری به خرج می‌دادم و سکوت می‌کردم. چرا؟

چون مدت‌ها بود که دیگر به‌جای آنکه زمانم را وقف فکرهای بیهوده و جنجال‌های بی‌نتیجه کنم، کار می‌کردم و در مسیر تلاش بودم و زمان و انرژی اضافه‌ای برای چسبیدن به هیچ حاشیه‌ای نداشتم!

چرا؟ چون برخلاف سال‌های قبل که تصمیمات عجولانه می‌گرفتم و ناشیانه به آدم‌ها و اتفاقات و کنش‌ها، پاسخ می‌دادم، حالا چقدر فکر شده‌ پیش می‌رفتم و چقدر سنجیده‌تر و درست‌تر اقدام می‌کردم و دیگر اهمیتی نمی‌دادم، به مسائلی که هرچند آزاردهنده، اما فاقد اهمیت بودند.

آدم‌ها رشد نمی‌کنند و بهتر نمی‌شوند، مگر آن‌که خودشان خواسته‌باشند
خودم خواسته‌بودم تغییر کنم

خودم خواسته‌بودم آدمِ بهتری باشم
خودم از دل رنج‌ها برخاسته‌بودم و دست به زانو گرفته‌بودم و خودم رنجِ تمام سختی‌ها و مشکلات مسیر را به جانم خریده‌بودم و خودم با علم به تمامِ زخمی شدن‌ها جنگیده‌بودم و حالا فقط خودم بودم که می‌دانستم چه راه سختی پشت‌سر گذاشته‌ام تا به اینجا برسم و خودم بودم که می‌دانستم چقدر خسته و اندوهگینم و خودم بودم که باید خودم را در آغوش می‌گرفتم.

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
1
قرار بود با سواد شویم

یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم. صبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه...
قرار بود با سواد شویم...
روی نیمکت نشستیم، صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل پرنده که در قفسش باز می شود از خوشحالی پرواز کردیم...
قرار بود با سواد شویم...
بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم،‌ به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم...
گفتند از روی غلط هایت بنویس تا یاد بگیری، ما نوشتیم و یاد گرفتیم...
قرار بود با سواد شویم...
از شعر، از گذشته های دور، از مناطق حاصل خیز، از جامعه، از فیثاغورث، از قانون جاذبه، از جدول مندلیف گفتند ، تا ما همه چیز را یاد بگیریم...
استرس و نگرانی... شب بیداری و تارک دنیا شدن. کنکور شوخی نداشت، باید دانشجو می شدیم.
قرار بود با سواد شویم...
دانشگاه، جزوه، کتاب، امتحان و نمره... تمام شد. تبریک حالا ما دیگر با سواد شدیم
فقط می خواهم چند سوال بپرسم...

ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟
ما چقدر سواد انسانیت داریم؟
ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود با سواد شویم ...

✍🏻حسین حائریان

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
👍2
تا حالا دقت کرده‌اید که گاهی اوقات هرچه کمتر به چیزی اهمیت بدهید، عملکرد بهتری در آن خواهید داشت؟

دقت کرده‌اید که گاهی ‌اوقات، هنگامی که بی‌خیال چیزی می‌شوید، همه‌چیز خودش جفت و جور می‌شود؟

دلیلش چیست؟
قانون_وارونه نامیدن قانون وارونه بی‌دلیل نیست:
رهایی از دغدغه‌ها تاثیر وارونه‌ای دارد.
رنجی که در باشگاه ورزشی تحمل می‌کنید، بر سلامتی و انرژی‌تان خواهد افزود.

روراست بودن درباره نگرانی‌های درونی‌تان شما را در نظر دیگران با اعتماد به نفس‌تر و جذاب‌تر می‌کند. رنج رویارویی صادقانه چیزی است که بیشترین اعتماد و احترام را به روابط شما می‌آورد. تحمل رنج دردها و نگرانی‌هایتان، چیزی است که اجازه می‌دهد شجاعت و استقامت را در درونتان بپرورید.

#هنر_ظریف_رهایی_از_دغدغه‌ها📕
مارک_منسن🖊


https://www.tg-me.com/DrBashardoost
2
حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد بیماری‌های جسمانی منشأ روان‌تنی (Psychosomatic) دارند؛ یعنی عوامل روانی همچون اضطراب، افسردگی، سرکوب احساسات، یا فقدان معنا، مستقیماً می‌توانند در بروز بیماری‌هایی مانند فشار خون، زخم معده، میگرن، اختلالات قلبی، و حتی اختلالات ایمنی نقش داشته باشند. این پدیده در پزشکی نوین با عنوان “محور مغز-بدن-ایمنی” (Brain–Body–Immune Axis) شناخته می‌شود.

دکتر «گَبور ماته»، پژوهشگر برجسته در حوزه‌ی پزشکی روان‌تنی، معتقد است که «بزرگ‌ترین بیماری انسان مدرن، نارضایتی پنهانی از خود و زندگی است.» وقتی فرد در درون خود احساس ناکارآمدی، بی‌اثری، یا بی‌فایده بودن کند، بدنش این فشار روانی را با ترشح مداوم کورتیزول و آدرنالین پاسخ می‌دهد؛ چیزی که در درازمدت، به بروز بیماری‌های جسمانی می‌انجامد.

و شب، آن زمان که همه‌چیز خاموش می‌شود، ذهن بیدار می‌ماند و از تو می‌پرسد:
«امروز چه اثری گذاشتی؟ چه انسانی را گرم کردی؟ دل چه کسی را شاد کردی؟»

امیلی برونته – نویسنده‌ی پرآوازه‌ی انگلیسی – می‌گوید:
«در پایان روز، اعمالت را روی میز بگذار. اگر در میان آن‌ها لبخندی هست که همچون خورشیدی دل کسی را گرم کرده، بدان که روزت را تباه نکرده‌ای.»

در واقع، رضایت درونی از زندگی اجتماعی و احساسی خود، یکی از مؤثرترین عوامل در کاهش هورمون‌های استرس و افزایش دوپامین، سروتونین و اکسی‌توسین است؛ هورمون‌هایی که به آن‌ها لقب «سه‌گانه‌ی شادی و ارتباط» داده‌اند.

دارایی واقعی انسان نه در حساب‌های بانکی‌اش، بلکه در آن لحظاتی‌ست که به شادی، آرامش، و دلگرمی کسی افزوده است.
از دل همان لحظات است که «برکت» به‌معنای واقعی، در زندگی جاری می‌شود: "آرامش ذهن، سلامت تن، و دوام خوشبختی"


https://www.tg-me.com/DrBashardoost
3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤️ پیشگیری از زوال عقل....
2
❤️راهی برای آرام‌تر شدن در لحظه‌ی استرس»

استرس بخشی طبیعی از زندگی‌ست.
بدن ما برای محافظت از خود، وقتی با فشار یا تهدیدی روبه‌رو می‌شود، واکنش نشان می‌دهد: ضربان قلب بالا می‌رود، نفس‌ها تند و کوتاه می‌شود، عضلات سفت می‌شوند.
این واکنش‌ها، بخشی از سیستم عصبی ما هستند. اما وقتی طولانی می‌شوند، احساس خستگی، بی‌حوصلگی و حتی بی‌قراری در ذهن و بدن ایجاد می‌کنند.

یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین راه‌ها برای کاستن از این تنش‌ها، بازگشت به «نفس» است.
نفس، پلی است میان آگاهی و بدن.
وقتی توجهت را به دم و بازدم بیاوری و آن را با شمارش همراه کنی، سیستم عصبی سیگنالی از امنیت و آرامش دریافت می‌کند.
ضربان قلب پایین می‌آید. عضلات اندکی رها می‌شوند. و ذهن فرصت می‌یابد از چرخه‌ی فکرهای تند و مضطرب بیرون بیاید.

شیوه‌ی انجام تمرین:
۱. جایی آرام بنشین. اگر خواستی چشم‌هایت را ببند.
۲. یک دم عمیق بگیر و به‌آرامی بازدم کن.
۳. حالا با هر بازدم، تا عدد ۵ بشمار.
۴. وقتی به ۵ رسیدی، دوباره از ۱ آغاز کن.
۵. اگر حواست پرت شد، فقط متوجه شو و آرام برگرد به شمارش نفس.

این تمرین می‌تواند تنها یک دقیقه طول بکشد، اما اثرش عمیق است.
به‌ویژه در لحظاتی که استرس سنگین است، همین شمارش کوتاه می‌تواند به تو کمک کند دوباره حضور و سبکی را تجربه کنی.

یادت باشد: آرامش جایی بیرون از تو نیست.
همیشه در دسترس توست؛ در هر دم و بازدم، در هر لحظه‌ای که برمی‌گردی به بدن و آگاهی‌ات.

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
2
💢کاری که #استرس با بدن انسان میکنه:👇👇

عدم تمرکز، ریزش مو، کمبود انرژی، افزاش ضربان قلب، کاهش میل جنسی، اختلال در خواب، حملات پانیک، ضعف عضلانی، درد قفسه سینه، رفلکس اسید معده
درمانگر خوب، راهنمای خودیابی توئه

یه درمانگر خوب کیه؟ کسی که مثل یه دانای کل، جواب آماده جلوت نذاره! یه درمانگر واقعی، مثل یه راهنما تو رو به سمت جواب‌های خودت هدایت می‌کنه. حالا این یعنی چی؟ بذار با یه مثال ساده برات توضیح بدم! 😊
فرض کن تو جلسه‌ی درمان، به درمانگرت می‌گی: «نمی‌دونم چرا این‌قدر تو کارم استرس دارم!» یه درمانگر معمولی شاید سریع بگه: «خب، این تکنیک رو امتحان کن، این کارو بکن!» ولی یه درمانگر خوب، جای این‌که راه‌حل آماده بده، با سوالای هوشمندانه تو رو به فکر می‌ندازه. مثلاً می‌پرسه: «فکر می‌کنی این استرس از کجا میاد؟ کی این حس قوی‌تره؟ چی بهت آرامش می‌داد؟» این‌جوری تو خودت شروع می‌کنی به کندوکاو توی ذهنت و یهو می‌بینی خودت داری جوابای خودت رو پیدا می‌کنی! 💡
این رویکرد ریشه تو روان‌شناسی انسان‌گرا داره، مثل چیزی که کارل راجرز، روان‌شناس معروف، می‌گفت: مراجع خودش بهترین منبع برای حل مشکلاتشه! درمانگر فقط باید فضایی بسازه که تو احساس امنیت کنی و جرات کنی عمیق‌تر به خودت نگاه کنی. به این می‌گن خودمختاری روانی. طبق نظریه خودتعیین‌گری (Self-Determination Theory)، وقتی خودت به جواب می‌رسی، انگیزه‌ت برای تغییر و پیشرفت بیشتر می‌شه، چون حس می‌کنی خودت مالک تصمیماتتی! 🚀
مثال دیگه: فرض کن یکی تو جلسه درمان می‌گه: «نمی‌تونم با دوستم حرف بزنم، همیشه دعوامون می‌شه.» درمانگر به جای این‌که بگه: «این‌جوری بگو، اون‌جوری نکن»، شاید بپرسه: «وقتی دعواتون می‌شه، چه احساسی داری؟ دوست داری رابطه‌تون چه‌جوری باشه؟» این‌جوری مراجع خودش به این نتیجه می‌رسه که مثلاً باید مرزهای مشخص‌تری بذاره یا احساساتش رو واضح‌تر بیان کنه. این کشف شخصی، خیلی قدرتمندتر از یه نصیحت آماده‌ست! 💬
تحقیقاتم نشون دادن که این روش‌های تسهیل‌گرایانه باعث می‌شن مراجع نه‌تنها حالش بهتر بشه، بلکه خودآگاه‌تر و مقاوم‌تر بشه. چون وقتی خودت به جواب می‌رسی، حس اعتمادبه‌نفس و استقلال تو قوی‌تر می‌شه. 💪
پس دفعه بعد که دنبال درمانگر بودی، یادت باشه: بهترین درمانگر، اونیه که تو رو به خودت نزدیک‌تر می‌کنه، نه اونی که فقط یه نسخه آماده می‌پیچه! 🌟

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
2
«چرا گاهی گوش‌هامون سنگین می‌شن؟»



🔻گاهی وقتی کسی شروع به گفتن درد و دل‌هاش می‌کنه، احساس می‌کنیم حوصله شنیدن نداریم. انگار یه حس خستگی، بی‌حوصلگی یا حتی بی‌تفاوتی به سراغمون میاد. اما این حس همیشه به این معنی نیست که ما خودخواه یا بی‌احساسیم. درواقع، یه دلیل روان‌شناختی پشتش خوابیده. بهش می‌گن خستگی همدلی، حالتی که ذهن و دلمون از استرس و مشکلات خودمون پره و دیگه جایی برای گوش دادن به رنج دیگران نمی‌مونه. وقتی خودمون گرفتار اضطراب یا خستگی ذهنی هستیم، شنیدن غصه‌های یکی دیگه انگار یه بار سنگین رو شونه‌هامون می‌ذاره.

🔹مغز ما گاهی برای محافظت از خودش، در برابر احساسات سنگین دیگران دیوار می‌کشه. به این می‌گن اجتناب هیجانی، یعنی ناخودآگاه از شنیدن درد دیگران فرار می‌کنیم چون نمی‌تونیم فشار بیشتری تحمل کنیم. این اتفاق به‌خصوص توی روابط نزدیک بیشتر می‌افته، جایی که غصه‌های یکی دیگه انگار به زخم‌های خودمون گره می‌خوره. این واکنش نشون می‌ده که ما بی‌محبت نیستیم، بلکه خودمون زخمی‌ایم و ظرفیت حمل غم بیشتر رو نداریم.

🔸مهم اینه که خودمون رو به خاطر این حس سرزنش نکنیم. به جاش، می‌تونیم با خودآگاهی و گذاشتن یه مرز عاطفی سالم، به خودمون فرصت استراحت بدیم تا وقتی آماده‌تریم، بهتر گوش کنیم. از اون طرف، نباید توقع داشته باشیم دیگران همیشه آماده شنیدن مشکلات ما باشن. شاید اونا هم توی جنگ درونی خودشون گیرن، حتی بیشتر از ما. پس بهتره با مهربونی به خودمون و دیگران نگاه کنیم و قبول کنیم که گاهی همه‌مون به یه نفس عمیق نیاز داریم.

https://www.tg-me.com/DrBashardoost
5👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤️ روستای جره بالا
شهرستان کازرون
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️تحلیل رفتار متقابل (TA)

دکتر سمانه بشارتیان
2
2025/10/01 16:37:54
Back to Top
HTML Embed Code: