Telegram Web Link
👥سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی در نشست

🔶 نوروز؛ از دیروز تا امروز
(دیدار نوروزی اهالی علوم اجتماعی)

زمان:سه شنبه، 28 فروردین 1403، ساعت 17

مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی

🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
📝 بی سوادی سیستمی

🔻نعمت الله فاضلی، ۲۷ فروردین ۱۴۰۳

دوستم دکتر علی اصغر محکی تماس گرفتند و گفتند جمعی از دانشگاهیان می خواهند برای بهبود سیستم حاکمیتی و حکمرانی کاری کنند. شاخه ای از این گروه، در زمینه فرهنگ و ارتباطات است. پرسیدند نظرم درباره مبرم ترین مساله ی نظام حکمرانی چیست؟

🔻گفتم "بی سوادی سیستمی" که در کنار فساد سیستمی، موجب ناکارامدی حکمرانی شده است. بی سوادی سیستمی مفهمومی است که ندیده ام جایی بحث شده باشد و برای تان توضیح می دهم.

از ساده ترین عوارض و جلوه های عینی شروع می کنم. سال هاست که رسانه ها و شبکه های اجتماعی انباشته از ناتوانی ها و خطاهای نوشتاری و گفتاری مدیران، نمایندگان مجلس، وزرا و حکمرانان است. این خطاها هم شامل سواد آماری و ریاضی است هم ناتوانی در روخوانی متن ها.

🔻گاه این ناتوانی ها و خطاها در نوشتن و خواندن چنان فاحش اند که موجب مضحکه عام می شوند و پاره ای از سرگرمی های مردم اند. مردم به درستی آنها را بی سوادی حکمرانان می دانند؛ چه، "سواد پایه" همین توانایی خواندن و نوشتن درست است.  امروزه ده ها گونه سواد داریم: سواد رسانه ای، سواد هنری، سواد اقتصادی، سواد فرهنگی و ... اما مادر همه آنها سواد پایه است.

🔻حکمرانی کنونی ما با بحران بی سوادی درگیر است. این بی سوادی گسترده تر از آن است که در گفتار و کردار برخی مدیران و حاکمان بروز و ظهور دارد. با چیزی بیش از بی سوادی فردی روبروییم.

اما این بی سوادی چیست و از کجا سرچشمه می گیرد؟

🔻بی سوادی سیستمی به معنای ناتوانی نظام اداری و مدیریتی در توسعه ارتباطات مکتوب و نوشتاری در عملکرد و فرهنگ سازمانی است. نظام اداری و سازمانی و حکمرانی مدرن، یعنی بروکراسی، بر خوانایی و نویسایی استوار است. قابلیت های خواندن و نوشتن فعال و موثر، ستون فقرات و بنیاد بروکراسی است. از اینرو کارکنان و مدیران بایسته است دارای حداکثر قابلیت خوانایی و نویسایی به زبان رسمی و حاکم باشند.‌کلیه امور اداری مبتنی بر قوانین و مقرارت مکتوب رسمی است. حتی گردش کار سازمانی نیز مکتوب است.

🔻شرط بنیادی کارآیی اداری تسلط به خواندن و نوشتن زبان رسمی در سطح عالی است. به ویژه برای مدیران. لازمه این کار تمرین مستمر آنان در نوشتن و خواندن است.

ماساکو واتانابه در کتاب "نوشتن به مثابه زیستن" حاصل سال ها پژوهش میدانی اش درباره وضعیت نگارش در ژاپن و آمریکا و فرانسه را ارایه می کند. واتانابه می نویسد در فرانسه " از قبولی در امتحانات پایانی دوره متوسطه گرفته تا ورود به تحصیلات عالی و همچنین خروج از آن، امتحان استخدامی و مهم تر از آن امتحان استخدامی عالی رتبه دولت، که بیشترین ابهت اجتماعی را در فرانسه دارد، همه و همه به میزان مهارت در دیسرتاسیون بستگی دارد. بنابر این، اغراق نیست اگر بگوییم که مسیر زندگی افراد بر اساس میزان توانایی آن ها در نوشتن مطالب به این سبک تعیین می شود" (ص ۳۲۱).

🔻بله، توانایی نوشتن دیسرتاسیون معیار شایستگی تمام مقامات دولتی است. چون مدیریت و حکمرانی بدون توانایی عالی در نوشتن فاجعه بار می آورد.

خودتان بگویید چقدر حکمرانان و مدیران ما این سطح نوشتن را می دانند؟!

🔻بی سوادی سیستمی یعنی نظام حکمرانی که شرط استخدام و نصب مدیرانش هر چیزی هست جز توانایی نوشتن عالی به زبان فارسی.

🔻چرا مبتلا به بی سوادی سیستمی شدیم؟ عوامل گوناگون دارد. سیطره فرهنگ شفاهی، سیطره فرهنگ منبری و تبلیغ، سیطره ارزش های ایدیولوژیک در انتصاب ها، بحران کیفیت نظام آموزشی و دانشگاهی، و عوامل دیگر.

محکی در پایان صحبت مان گفت ما صد مساله در نظام حکمرانی را شناسایی کرده ایم اما به بی سوادی سیستمی تاکنون پرداخته نشده.

🔻گفتم کتاب "الفبای زندگی؛ نوشتن و خواندن به مثابه زیستن" را نوشته ام و بزودی منتشر می شود. این کتاب شرح همین بحران است.
دیسرتاسیون چیست؟

🔻نعمت الله فاضلی، 29 فروردین 1403

اما دیسرتاسیون چیست که دولت فرانسه شرط اشتغال در هر مقام دولتی را نوشتن دیسرتاسیون می داند؟ ماساکو واتانابه فصل آخر کتاب "نوشتن به مثابه زیستن" را به " سبک اندیشه و نگارش در فرانسه" اختصاص می دهد و نوشتن دیسرتاسیون را بنیاد اهمیت نگارش در فرانسه می داند.

🔻نخست بگویم که واتانابه استدلال می کند که "اندیشه در نظام آموزشی فرانسه" شباهت کامل با تفکر حاکم بر اروپا دارد ( واتانابه ۱۴۰۰: ۳۱۱). بنابر این، قانون دیسرتاسیون بیان کننده شیوه تفکر اروپایی است. دوم این که واتانابه می نویسد فرانسه بعد از انقلاب کبیر ۱۷۸۹ صد سال "صرف خلق قالب مقاله و به عبارت صحیح تر قالب تفکر" کرد( همان ۳۱۴).

دیسرتاسیون همان مقاله است؛ اما این "مقاله" چیست که نوشتنش چنین جایگاه رفیعی دارد که شرط اصلی کسب هر مقام مهم دولتی است؟

🔻واتانابه که پانزده سال درباره فرانسه کار پژوهشی مردم نگارانه میدانی کرده می نویسد دیسرتاسیون مقاله ای است که نشان دهنده ی " توانایی علمی" فرد است. اما این توانایی چه گونه توانایی است؟ و مقصود و مراد از علمی در اینجا چیست؟

🔻این توانایی دو شاخص دارد: ۱) تسلط عالی و خلاق به زبان فرانسه؛ ۲) تسلط فرد در زمینه ی علوم انسانی و اجتماعی ( همان ۳۲۰). به این دو شاخص تامل جدی کنید لطفا.

🔻واتانابه می نویسد: "دیسرتاسیون به عنوان سبکی فراتر از الگو و قاعده نوشتن" است ( همان).  در این سبک نوشتن، نویسنده باید ابتدا موضوعی را طرح کند به شیوه ای که "ذات مساله" را نشان دهد( همان ۳۲۵).   در کتابم " زندگی سراسر فهم مساله است"( فاضلی ۱۳۹۹) شرح کاملی از مساله ارایه کرده ام.

🔻دوم به صورت تز و آنتی تز یعنی "شیوه دیالکتیک" ذات مساله بحث شده را نشان می دهد. ساده تر بگویم، "دیدگاه های رقیب" درباره مساله و موضوع را به "صورت واضح"، "کافی بودن استدلال ها برای اثبات آنها" و "نبودن عناصر و عوامل اضافه در لابلای متن" را ( همان ۳۲۲) بحث می کند. لطفا به این ویژگی ها هم دقت کافی بنمایید.

🔻اما قسمت دشوار و اصلی دیسرتاسیون، نوشتن "دیدگاه ثالث" است. نویسنده باید از تز و آنتی تز، به سنتز برسد. این سنتز دیدگاه نویسنده محسوب می شود. نویسنده فقط گزارش نمی دهد بلکه خود نیز صاحب نظر و تحلیل کننده است.

🔻 دیسرتاسیون مقاله ای مساله محور و جدلی و مباحثه ای است و به جای نشان دادن " فصاحت و ابهت کلام" نویسنده باید نشان دهنده ی "دقت، شفافیت و ساده گویی" باشد (همان ۳۴۲). اساس کار این است که نویسنده "با استفاده از روش دیالکتیک ذات مساله را مشخص می کند" ( همان ۳۴۷).

🔻اینجا دقت کنید. نمی گوید فصاحت و ابهت کلام نباشد، بلکه می خواهد نوشتن به "بازی بلاغی" تقلیل نیابد.

هر فردی که بخواهد در فرانسه مقام دولتی مهمی تصاحب کند باید بتواند در علوم انسانی و اجتماعی در حد نگارش دیسرتاسیون مسلط باشد حال او چه متخصص پزشکی، مهندسی، علوم پایه یا هر چیز دیگر باشد. و این شیوه ی تفکر اروپایی است و منحصر به فرانسه نیست.

🔻با این محک و معیار، صاحب منصبان مملکت ما تا چه میزان توانایی و تسلط به نگارش مقاله ای به زبان فارسی و به شیوه ای دقیق، شفاف، ساده و بدون حشو و اضافه و با منطق دیالکتیک و قدرت توضیح "ذات مساله" ای را دارند؟

🔻مبالغه نیست که بگویم گاه نه تنها نوشته ها فاقد مساله و بحث اند، بلکه حتی فضاحت و ابتذال جای فصاحت و ابهت کلام می نشیند.

" بی سوادی سیستمی" حاکم چنین مطالبه ای از صاحب منصبان نمی خواهد. معیارهای تصاحب پست و مقام های دولتی در ایران بر هر چیز استوار است جز تسلط و توانایی در دیسرتاسیون و بهتر بگویم در نوشتن دقیق و عمیق و خلاق به زبان فارسی.

🔻جای دارد این سخن ابولفضل بیهقی در "تاریخ بیهقی" در بخش نامه به قدرخان را با هم به صدای بلند چند مرتبه بخوانیم:  "و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند پهنای کار چیست."

🔻و تمام قصه این است که ما هنوز نمی دانیم "پهنای کار" چیست! و مسوولیت ها و مقام ها را شوخی پنداریم و این گونه است که ملک و مملکت سامان ندارد و نمی یابد. مگر آن که الفبا را خوب بیاموزیم و زیستن با الفبا را هم جدی بگیریم. کتابم "الفبای زندگی" را نوشته ام تا پهنای کار دست مان بیاید.
@DrNematallahFazeli-نوروز و سازمان.mp3
🎵 فایل صوتی سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی با موضوع

🔻نوروز و سازمان

🔹23 اسفند 1402، شرکت چوپان

🔹حجم فایل: 16.5MB؛ زمان: 70 دقیقه

نوروز تکنیکی برای مدیریت نیست‌ بلکه نوعی تفکر و‌ بینش برای سازمان است.

🔻سازمان ها در ایران از اواخر بهمن آماده پویایی و تغییر و نوآوری می شوند.

🔻با نزدیک شدن به نوروز رسیدگی به اقتصاد و برنامه های سازمان و گفتگو درباره آینده سازمان مطرح می شود.

منطق فرهنگی سازمان اگر منطق نوروزی باشد روابط درون سازمان مبتنی بر همراهی و همدلی می شود و فضای تعامل و دوستی شکل میگیرد.
📝 کتاب با ما چه می کند؟

🔻نعمت الله فاضلی، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوستم دکتر رضا صادقی نژاد که کتابخوان و کتابدوستی حرفه ای است دعوت کردند در شرکت لبنیاتی چوپان درباره کتاب برای همکارانشان سخنرانی کنم. پذیرفتم و گفتم موضوع سخنرانی ایم اینست که "کتاب با ما چه می کند؟"

🔻گفتم در کتابم "الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به مثابه زیستن"(۱۴۰۳) یکی از مساله هایی که کاویده ایم همین پرسش است. معتقدم تجربه های خواندن و خوانندگان از گمشده های زمانه ماست.

🔻گفتم می خواهم در این سخنرانی ام از گمشده هایی صحبت کنم که نه تنها گمشده اند بل گمشدگی شان هم فراموش شده است.

می دانیم که گمشده ها زیادند و برخی شان خوشبخت اند، چه، لااقل فراموش نشده و نمی شوند و ما در پی شان هستیم. مثل چی؟ مثل شادی. یا حتی پول! یا حتی اشیا گمشده مان. یا عشق و محبت!

🔻اما گمشده هایی هم هستند که کسی در پی شان نیست. مثل چی؟ مثل خواننده های کتاب ها و تجربه های خواندن آنها.

🔻می دانیم و بدیهی است که نویسندگان برای خوانندگان می نویسند و بدبخت نویسنده ای که خواننده ندارد. و می دانیم که رولان بارت از "مرگ مولف" نوشت. بارت گفت معنای واقعی متن چیزی نیست که مولف منظور دارد بل همانی است که در خوانش و ذهن خواننده شکل می گیرد.

هوارد بکر، جامعه شناس کلاسیک در اثر ماندگارش "جهان های هنر" نشان داد نویسنده و هنرمند تنها حلقه ای از زنجیره سازنده آثار و هنرها هستند و چاپخانه ها، ناشران، کتابفروش ها، ویراستاران، مطبوعات، رسانه ها، منتقدان، و خوانندگان و مخاطبان حلقه های دیگر زنجیره آفرینش های هنری و ادبی و فکری را تشکیل می دهند.

🔻نمی خواهم وارد بحث های نظری شوم و مثلا نظریه دریافت یا نظریه های جامعه شناختی هنر و معرفت را پیش بکشم. همین قدر کفایت می کند که بدانیم و اذعان کنیم که خوانندگان کتاب ها نقش و سهم مهمی در دنیای هنر، کتاب و فکر دارند.

🔻اما با وجود این، در بحث کتاب و گفت و شنودهای جمعی درباره کتاب معمولا نویسنده ها و خالقان کتاب عموما به چشم می آیند. در مرتبه بعد هم ناشران و کمی هم کتابفروشان. جای خوانندگان و تجربه های خواندن آنها در گفتمان عمومی کتاب خالی است.

بگذارید روشن تر و انضمامی تر بگویم. تاکنون نشنیده ایم که کسی یا کسانی در مقام "خواننده بزرگ " صاحب شهرت و منزلتی باشد. شما اطلاعی دارید؟ در حالی که نویسنده بودن فی نفسه مقام و منزلتی دارد. چرا خواننده بودن منزلت ندارد؟

🔻خواننده ها را گویی به مصرف کننده کتاب تقلیل داده ایم. در حالی که خواننده مصرف کننده نیست و عمل خواندن کنش خلاقه و مولد است و سهم مهمی در فرهنگ و دنیای کتاب دارد.

🔻تجربه های خوانندگان بر خلاف تجربه های نویسندگان ناشناخته مانده است. خوانتدگان از خواندن کتاب ها تجربه های سازنده و گاه شگفت انگیزی دارند.

احمد اخوت در تازه ترین کتابش "خود نوشتن"(۱۴۰۳)   می نویسد پرستاری توانست بخاطر خواندن کتاب های آگاتا کریسی کسی را که سم خورده بود نجات دهد.

🔻جان کاک هم در کتاب "جان های بیمار، ذهن های سر حال"(۱۴۰۱) که درباره زندگی ویلیام جیمز است می نویسد جیمز در جوانی قصد خودکشی داشت، اما با خواندن کتاب " جستارهای انتقادی عمومی" شارل رنوویه، فیلسوف فرانسوی، از خودکشی منصرف شد.

میلیون ها مورد از این تجربه ها هست. اما این تجربه ها ناشناخته و ناگفته مانده اند. کتاب ها نقش مهمی در توسعه اجتماعی و توسعه فردی ما داشته و دارند. اما این نقش اغلب به صورت کلی و نظری بیان می شود و تجربه های خواندن و خوانندگان پنهان مانده و می مانند.

🔻نمی خواهم بگویم تاثیرات خواندن همیشه و برای همه نجاتبخش بوده است. برخی هم با خواندن کتابی به بیراهه کشیده شده اند. اما هم تجربه نجات یافتگان هم بیراهه رفتگان بندرت گفته و شنیده می شود.

🔻پیامد این گمشدگی و پنهان بودگی، "شوق خواندن " را می کاهد و چه بسا کاسته باشد. کامیابی های ریز و درشت کتاب خوان ها که حاصل خواندن است، انگیزه بخش و شوق آفرین است.

🔻حال که شبکه های اجتماعی امکان بیان هر چیزی را فراهم ساخته، می شود فضاهایی هم برای تجربه های خوانندگان ایجاد کرد. ما نیاز داریم که بدانیم کتاب با ما چه می کند؟

دقت کنید منظورم این نیست که سهم کتاب در تکوین و توسعه فرهنگ و تمدن ناگفته و ناشنیده مانده است. خیر. ده ها کتاب ارزشمند در این زمینه هست.  منظورم تجربه های خوانندگان است. خوانندگان هم مثل نویسندگان کار ارزشمند و سازنده ای انجام می دهند. تجربه های خواندن هم مثل تجربه های نوشتن سختی ها و زیبایی هایی دارند.

🔻به خبرنگار خبرگزاری کتاب پیشنهاد دادم فقط با نویسندگان درباره کتاب های شان صحبت نکنید. سراغ خوانندگان بروید و از آنها بخواهید تجربه های خواندن های شان را روایت کنند.
منظورم این نیست که کتاب های جالب و دوست داشتنی شان را بگویند منظورم تاثیرات و خاطرات و تجربه های شان از کتاب و کتابخوانی را بگویند.به قول استاد احمد اخوت " خاطرات کتابی" شان.
📚 معرفی کتاب:

🔶66) الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به مثابه زیستن

🔻نوشته دکتر نعمت الله فاضلی

🔹انتشارات همرخ، اردیبهشت 1403

سواد و سوادآموزی همگانی و گسترش فرهنگ نوشتن و خواندن، زمینه انقلاب مشروطیت و تحولات و رنسانس ایران مدرن را فراهم کرد. اما می‌بینیم که امروزه بی‌سوادی و کم‌سوادی و ناسوادی رونق گرفته و بنیان‌های تاریخی را تهدید می‌کند. بی‌سوادی سیستمی و بی‌سوادی فردی، ریشۀ بحران‌های کنونی ماست.

🔻 کتاب الفبای زندگی حاصل دو دهه تأملات و تحقیقات مؤلف آن در زمینۀ مدرسه و نظام آموزشی و دانشگاهی است.

🔹پیش خرید کتاب همراه با تخفیف:

https://hamrokh.com/kala/alefbaye-zendegi/

🔸قیمت: ۲۹۵ هزار تومان - (با تخفیف: ۲۵۰ هزار تومان)

📞 09103303882
📝سواد و دموکراسی

🔻نعمت الله فاضلی، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است.

🔻قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ناکارآمدی و نادانی سیستمی میزاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد است.

مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید. اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.

🔻هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند.

🔻انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب" انسان کژگونه؛ دمکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی" (۱۴۰۱) را منتشر کرد.

🔻پرسش هنریچ معمای جهان امروز است: جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟

🔻این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است.

🔻هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش. همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است: ۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی.

🔻بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.

اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ "در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد"(۴۴).

🔻هنریچ در دیباچه اش می نویسد سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد " مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شد" و " لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد" و در نتیجه این تغییر " پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران" هم متحول شد. (۳۷).

🔻”خواندن" حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.

🔻هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است.

در کتابم "الفبای زندگی"(۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست. سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.

🔻در "الفبای زندگی" نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.
📝 استیضاح یا استیفا؟

🔻نعمت الله فاضلی، 15 اردیبهشت 1403

هفته یا روز معلم آیین رسمی گرامیداشت معلمان است، اما مناقشه انگیز شده و برخی از آن نه تنها استقبال نمی کنند بل آن را نکوهش و سرزنش معلمان می دانند و می بینند.

🔻این مناقشه درباره سایر آیین های رسمی بزرگداشت ها مثل روز کارگر، روز زن، روز پرستار و ... هم وجود دارد. 

🔻چرا؟ چرا معلمان و کارگران و زنان و دیگران از گرامیداشت خودشان استقبال نمی کنند؟

بحث ها و مناقشه ها فراوان و شرح آنها تکرار مکرارت است. همه می دانیم قضیه کجایش می لنگد. شما نمی دانید؟ مطمینم می دانید. می دانید که این آیین ها چیزی بر منزلت مادی و معنوی معلمان و دیگران نمی افزاید و مساله های معلمان با این آیین ها تغییری نمی کند.

🔻همین یک دلیل کافی است که معلمان عطای این آیین را به لقایش ببخشند. اما قضیه کمی پیچیده تر از این است. حرف مخالفت با این آیین ها فقط برای این نیست که خیری از هفته ی معلم و آیین های مشابه اش نمی بینند؛ حرف مهم تر آنها این است که جناب حکومت ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.

🔻خب،  این نکته ای است که کم تر به نحو واضح بیان شده یا می شود ولی دلالت های ضمنی مهم مناقشه انگیزی در آیین است. معلمان در صورتی از آیین این گرامیداشت شان به گرمی استقبال می کنند که این آیین در جهت استیفای حقوق آنها باشد. این حقوق هم شامل حقوق مادی آنهاست هم حقوق منزلتی و حرفه ای و معنوی شان.

🔻اما در عمل این آیین چه می کند؟ پاسخ آن را از زبان لویی آلتوسر می گویم. آلتوسر در مقاله مشهورش " ایدیولوژی و دستگاه های ایدیولوژیک دولت" ( که مشهورترین و به قول مجید مددی مهم ترین نوشته آلتوسر است) استدلال می کند که "استیضاح کردن" از سازکارهای اصلی حکومت ها برای تثبیت و توسعه و تداوم  ایدیولوژی شان است.

فراخواندن یا استیضاح چیست؟ آلتوسر مثال ساده ای می زند. وقتی پلیس در خیابان شهروندی را خطاب قرار می دهد و می گوید " آهای با تو هستم!" مصداق فرخوان است. ایدیولوژی حاکم همین کار را در زندگی روزمره از طریق آیین های رسمی انجام می دهد تا شهروندان را به انقیاد خود در آورد.

🔻استیضاح چگونه انجام می شود؟ بسیار راه و روش روشنی دارد. از سویی معلمان را منزلت معلمی می دهد و آنها را سوژه معلم می سازد. از سوی دیگر، طی آیین هایی مثل هفته معلم، معلمان را فرامی خواند و خطاب قرار می دهد و "بایدهای ایدیولوژیکش" را از طریق رسانه ها و مطبوعات و مدارس به منزله بایدهای مسلم پنداشته شده، اجتناب ناپذیر، اخلاقی و حتی علمی به گوش آنها و جامعه می خواند.

🔻معلم خوب کسی است که به این فراخون گوش جان می سپارد و می کوشد به آنها عمل کند؛ و معلم بد نقطه مقابل آن است.

🔻در هفته ی معلم رسانه های رسمی انبوهی از گفتارها تولید می کنند که الگوی آرمانی معلم را نشان دهند و مقام و منزلتی مقدس و ملکوتی برای معلم برمی سازند. این گونه پیامبرانه جلوه گر کردن معلم، همان فراخوان یا استیضاح ایدیولوژیک است که می کوشد معلمان را فرمانبر و تابع ایدیولوژی حاکم سازد. انتخاب ۱۲ اردیبهشت روز شهادت آیت الله مطهری ایدیولوگ انقلاب هم نماد گفتمان استیضاح است.

🔻در مقابل، معلمان کنشگر نمادشان را شهید دکتر ابولحسن خانعلی می دانند که در چنین روزی در پیش از انقلاب برای استیفای حقوق معلمان شهید شد.

در هفته ی معلم دو گفتمان رقیب، گفتمان استیفا و گفتمان استیضاح، در حوزه عمومی گفتارهای خود را تولید می کنند. مدافعان استیضاح، آرمان پردازی های ایدیولوژیک حاکم را با رتوریک خاص دینی و تبلیغی جار می زنند و معلمان کنشگر برای استیفای حقوق خود به افشای سازوکارهای سلطه و انقیاد می پردازند.

🔻کدام گفتمان پیروزند؟
پاسخ: گفتمان استیفا در سال های اخیر صدای رساتری در حوزه عمومی پیدا کرده است، اما این صدا گوش شنوایی در نظام سیاسی و آموزشی ندارد.

🔻گفتمان استیضاح با شدت و قدرت بیشتری راه گذشته اش را می پیماید، اما دستش برای بسیاری از معلمان رو شده و حنایش دیگر رنگی ندارد.
👥سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی در نشست

🔶 توسعه فرهنگی شهر سقز

زمان: پنجشنبه، 20 اردیبهشت 1403، ساعت 17

مکان: سالن اجتماعات دانشگاه آزاد
دکتر نعمت الله فاضلی
📚 معرفی کتاب: 🔶66) الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به مثابه زیستن 🔻نوشته دکتر نعمت الله فاضلی 🔹انتشارات همرخ، اردیبهشت 1403 سواد و سوادآموزی همگانی و گسترش فرهنگ نوشتن و خواندن، زمینه انقلاب مشروطیت و تحولات و رنسانس ایران مدرن را فراهم کرد. اما می‌بینیم…
📚 انتشار کتاب الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به‌مثابه زیستن

🔸️نوشته دکتر نعمت الله فاضلی
🔸️تعداد صفحه: ۲۹۶ ص
🔸️قطع: رقعی
🔸️جلد: شومیز
🔸️قیمت: ۲۹۵ هزار تومان

🔸️عناوین فصول کتاب:
۱. خواندن و نوشتن به‌مثابه زندگی
۲. نوشتن، کنش فردی یا اجتماعی؟
۳. کودک نویسا و تخیل جامعه‌شناختی
۴. مسئله تربیت ادبی در ایران امروز
۵. اخلاق و سواد در ایران معاصر
۶. چگونه بنویسیم؟
۷. چگونه بخوانیم؟
۸. زیستن در دنیای کتاب
۹. کتاب و ساختن فرهنگ
۱۰. خطر نفرت از کتاب
۱۱. کتاب‌ها و کبوترها

🛒 https://hamrokh.com/kala/alefbaye-zendegi/
2024/05/13 13:34:50
Back to Top
HTML Embed Code: