🔵 از خیر عمومی تا رقابت جهانی: تحول نقش دولت از دهه 1970(1-1)
از دهه 1970، مفهوم رقابتپذیری ملی به یکی از عوامل اصلی شکلدهی به سیاستگذاری جهانی تبدیل شد. این مفهوم، که از نشستهای مجمع جهانی اقتصاد (WEF) و ایدههای متفکرانی مانند فریدریش هایک، جوزف شومپیتر، و مایکل پورتر سرچشمه گرفت، نقش دولتها را از تأمینکنندگان خیر عمومی به بازیگرانی در رقابت جهانی برای نوآوری و رشد اقتصادی تغییر داد. در این یادداشت به بررسی نقش دولت پیش و پس از این تحول میپردازیم، فرایندی که طی آن نقش دولت در جوامع به نحو چشمگیری دگرگون شد.
داووس: خاستگاه رقابتپذیری
در سال 1971، کلاوس شواب، استاد مدیریت سوئیسی، مجمع مدیریت اروپا را در داووس با هدف بررسی دلایل شکاف بهرهوری بین شرکتهای اروپایی و آمریکایی تأسیس کرد. از سال 1974، این مجمع سیاستمداران را نیز دعوت کرد و در 1987 به مجمع جهانی اقتصاد (WEF) تغییر نام داد. از دهه 80 میلادی به این سو WEF به فضایی برای گفتوگوی رهبران تجاری، سیاسی، و دانشگاهی تبدیل شد که هدف از آن سیاستگذاری عمومی به منظور تقویت عملکرد اقتصادی بود.
از سال 1979، گزارشهای رقابتپذیری جهانی دیگر خروجی WEF بود که تحت نظارت شواب و مایکل پورتر، استاد استراتژی کسبوکار هاروارد، تهیه میشد. این گزارشها کشورها را بر اساس معیارهایی مانند زیرساخت، آموزش، نوآوری، و سیاستهای بازارمحور رتبهبندی میکردند که ظاهرا هدف آن کمک به کشورها برای یافتن مسیرهای متمایز در اقتصاد جهانی و بسیج منابع ملی برای بهبود جایگاه رقابتی بود. در این گزارشها سیاستگذاری عمومی که توسط دولتها باید انجام میشد تبدیل به ابزاری برای سنجش و تقویت رقابتپذیری شد که در آن دولتها را بهعنوان واحدهایی شبهشرکتی بازتعریف شده که میباید در یک مسابقه جهانی برای ارتقای رتبه رقابتپذیری خود تلاش میکردند.
رقابتپذیری: دولت بهمثابه شرکت
مفهوم رقابتپذیری ملی که از نظریههای استراتژی تجاری الهام گرفته بود، دولتها را بهعنوان بازیگرانی در رقابت جهانی بازتعریف کرد و رهبران سیاسی را مشابه مدیران ارشد شرکتها میدید که باید منابع ملی – از نیروی کار و فناوری تا زیرساخت – را برای موفقیت در اقتصاد جهانی مدیریت کنند. برخلاف شاخصهایی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) که عملکرد گذشته را نشان میدادند، رقابتپذیری بر توانایی کشورها برای ایجاد ثروت در آینده تمرکز داشت.
مایکل پورتر از نظریه پردازان اثر گذار این تحول بود او در دو اثر پنج نیروی رقابتی و مزیت رقابتی ملل (1990)، چارچوبی ارائه کرد که کشورها را تشویق میکرد تا از طریق تمایز کیفی (مانند نوآوری یا ویژگیهای فرهنگی) در اقتصاد جهانی رقابت کنند. ایده اون این بود که خوشههای منطقهای (مانند سیلیکون ولی) و سیاستهای حمایتی غیرمستقیم میتوانند مزیت رقابتی کشورها را تقویت کنند. این دیدگاه به تغییر سیاستگذاری در حوزههایی مانند تحقیق و توسعه، آموزش، و اصلاحات بازار منجر شد.
شومپیتر و نوآوری
اما پورتر ایدههای خود را از چه منابعی گرفته بود. ایدههای جوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی، در شکلگیری پارادایم رقابتپذیری نقش محوری داشت. شومپیتر معتقد بود که نوآوران و کارآفرینان با ایجاد قواعد جدید در بازار، رقبا را پشت سر میگذارند و پاداشهای اقتصادی بزرگی کسب میکنند. در واقع پورتر این مفهوم به کشورها تعمیم داده و آنها را تشویق کرد تا ویژگیهای منحصربهفرد خود (مانند فناوری، فرهنگ، یا نیروی کار ماهر) را به مزیتهای رقابتی تبدیل کنند.
شومپیتر همچنین بر نقش افراد پویا تأکید داشت که خارج از چارچوبهای هنجاری عمل میکنند و قواعد جدیدی وضع میکنند درواقع این افراد آنتروپرونرها بودند. حال این نقش را میباید رهبران سیاسی ایفا میکردند، جایی که نخبگان سیاسی و تجاری بهعنوان تصمیمگیران کلیدی دیده شدند که باید در شرایط عدم قطعیت عمل کنند. در واقع دولت دیگر نه به عنوان نهادی برای کاهش عدم قطعیتها بلکه به عنوان نهادی عمل میکرد که فرصتهای نوآوری، انعطافپذیری، را فراهم میکرد.
هایک و مدیریت عدم قطعیت
از دیگر منابع فکری پورتر میتوان به فریدریش هایک اشاره کرد، هایک معتقد بود که هیچ نهاد مرکزی، از جمله دولت، نمیتواند تمام اطلاعات لازم برای برنامهریزی اقتصادی را گرد آورد لذا این بازار است که با مکانیزم هماهنگ کننده خودجوش که از طریق قیمتها اطلاعات پراکنده را منتقل میکند عدم قطعیت را مدیریت خواهد کرد. این دیدگاه در پارادایم رقابتپذیری بازتاب یافت.
🔻🔻🔻🔻
از دهه 1970، مفهوم رقابتپذیری ملی به یکی از عوامل اصلی شکلدهی به سیاستگذاری جهانی تبدیل شد. این مفهوم، که از نشستهای مجمع جهانی اقتصاد (WEF) و ایدههای متفکرانی مانند فریدریش هایک، جوزف شومپیتر، و مایکل پورتر سرچشمه گرفت، نقش دولتها را از تأمینکنندگان خیر عمومی به بازیگرانی در رقابت جهانی برای نوآوری و رشد اقتصادی تغییر داد. در این یادداشت به بررسی نقش دولت پیش و پس از این تحول میپردازیم، فرایندی که طی آن نقش دولت در جوامع به نحو چشمگیری دگرگون شد.
داووس: خاستگاه رقابتپذیری
در سال 1971، کلاوس شواب، استاد مدیریت سوئیسی، مجمع مدیریت اروپا را در داووس با هدف بررسی دلایل شکاف بهرهوری بین شرکتهای اروپایی و آمریکایی تأسیس کرد. از سال 1974، این مجمع سیاستمداران را نیز دعوت کرد و در 1987 به مجمع جهانی اقتصاد (WEF) تغییر نام داد. از دهه 80 میلادی به این سو WEF به فضایی برای گفتوگوی رهبران تجاری، سیاسی، و دانشگاهی تبدیل شد که هدف از آن سیاستگذاری عمومی به منظور تقویت عملکرد اقتصادی بود.
از سال 1979، گزارشهای رقابتپذیری جهانی دیگر خروجی WEF بود که تحت نظارت شواب و مایکل پورتر، استاد استراتژی کسبوکار هاروارد، تهیه میشد. این گزارشها کشورها را بر اساس معیارهایی مانند زیرساخت، آموزش، نوآوری، و سیاستهای بازارمحور رتبهبندی میکردند که ظاهرا هدف آن کمک به کشورها برای یافتن مسیرهای متمایز در اقتصاد جهانی و بسیج منابع ملی برای بهبود جایگاه رقابتی بود. در این گزارشها سیاستگذاری عمومی که توسط دولتها باید انجام میشد تبدیل به ابزاری برای سنجش و تقویت رقابتپذیری شد که در آن دولتها را بهعنوان واحدهایی شبهشرکتی بازتعریف شده که میباید در یک مسابقه جهانی برای ارتقای رتبه رقابتپذیری خود تلاش میکردند.
رقابتپذیری: دولت بهمثابه شرکت
مفهوم رقابتپذیری ملی که از نظریههای استراتژی تجاری الهام گرفته بود، دولتها را بهعنوان بازیگرانی در رقابت جهانی بازتعریف کرد و رهبران سیاسی را مشابه مدیران ارشد شرکتها میدید که باید منابع ملی – از نیروی کار و فناوری تا زیرساخت – را برای موفقیت در اقتصاد جهانی مدیریت کنند. برخلاف شاخصهایی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) که عملکرد گذشته را نشان میدادند، رقابتپذیری بر توانایی کشورها برای ایجاد ثروت در آینده تمرکز داشت.
مایکل پورتر از نظریه پردازان اثر گذار این تحول بود او در دو اثر پنج نیروی رقابتی و مزیت رقابتی ملل (1990)، چارچوبی ارائه کرد که کشورها را تشویق میکرد تا از طریق تمایز کیفی (مانند نوآوری یا ویژگیهای فرهنگی) در اقتصاد جهانی رقابت کنند. ایده اون این بود که خوشههای منطقهای (مانند سیلیکون ولی) و سیاستهای حمایتی غیرمستقیم میتوانند مزیت رقابتی کشورها را تقویت کنند. این دیدگاه به تغییر سیاستگذاری در حوزههایی مانند تحقیق و توسعه، آموزش، و اصلاحات بازار منجر شد.
شومپیتر و نوآوری
اما پورتر ایدههای خود را از چه منابعی گرفته بود. ایدههای جوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی، در شکلگیری پارادایم رقابتپذیری نقش محوری داشت. شومپیتر معتقد بود که نوآوران و کارآفرینان با ایجاد قواعد جدید در بازار، رقبا را پشت سر میگذارند و پاداشهای اقتصادی بزرگی کسب میکنند. در واقع پورتر این مفهوم به کشورها تعمیم داده و آنها را تشویق کرد تا ویژگیهای منحصربهفرد خود (مانند فناوری، فرهنگ، یا نیروی کار ماهر) را به مزیتهای رقابتی تبدیل کنند.
شومپیتر همچنین بر نقش افراد پویا تأکید داشت که خارج از چارچوبهای هنجاری عمل میکنند و قواعد جدیدی وضع میکنند درواقع این افراد آنتروپرونرها بودند. حال این نقش را میباید رهبران سیاسی ایفا میکردند، جایی که نخبگان سیاسی و تجاری بهعنوان تصمیمگیران کلیدی دیده شدند که باید در شرایط عدم قطعیت عمل کنند. در واقع دولت دیگر نه به عنوان نهادی برای کاهش عدم قطعیتها بلکه به عنوان نهادی عمل میکرد که فرصتهای نوآوری، انعطافپذیری، را فراهم میکرد.
هایک و مدیریت عدم قطعیت
از دیگر منابع فکری پورتر میتوان به فریدریش هایک اشاره کرد، هایک معتقد بود که هیچ نهاد مرکزی، از جمله دولت، نمیتواند تمام اطلاعات لازم برای برنامهریزی اقتصادی را گرد آورد لذا این بازار است که با مکانیزم هماهنگ کننده خودجوش که از طریق قیمتها اطلاعات پراکنده را منتقل میکند عدم قطعیت را مدیریت خواهد کرد. این دیدگاه در پارادایم رقابتپذیری بازتاب یافت.
🔻🔻🔻🔻
🔺🔺🔺🔺
از خیر عمومی تا رقابت جهانی: تحول نقش دولت از دهه 1970(1-2)
بر طبق نظر هایک دولتها باید شرایطی مانند حمایت از حقوق مالکیت و رقابت، به جای پیشبینی پذیری اقتصادی برای عملکرد بازار فراهم میکردند. در چارچوب رقابتپذیری، این ایده به سیاستهایی منجر شد که دولتها را به ایفای نقشی مشابه کارآفرینان تشویق میکرد: ایجاد فرصتهایی برای نوآوری بدون کنترل مستقیم نتایج. برای مثال، سرمایهگذاری درR&D ، مقررت زدایی و تقویت زیرساختهایی چون حقوق مالکیت با این دیدگاه همخوانی داشت.
مدیریت عدم قطعیت
یکی از پرسشهای اصلی رقابتپذیری، چگونگی مدیریت عدم قطعیت در اقتصاد جهانی بود. فرانک نایت، اقتصاددان آمریکایی و دیگر نقشافرین پروژه رقابت پذیری جهانی معتقد بود که بنگاهها عدم قطعیت را یا با تبدیل آن به ریسک قابلمحاسبه یا با شکلدهی به محیط مدیریت میکنند. پارادایم رقابتپذیری این منطق را به دولتها گسترش داد و برخلاف برنامهریزی سنتی که نتایج مشخصی را هدف قرار میداد، دولتها تشویق شدند تا برای ایجاد فرصتهای جدید برنامهریزی کنند.
گزارشهای WEF، مشاورههای استراتژیک پورتر، و ابزارهایی مانند نظرسنجی دلفی (که توسط فارمر و ریچمن در دهه 1960 معرفی شد) به دولتها کمک کردند تا جایگاه خود را در اقتصاد جهانی ارزیابی کنند. این ابزارها کشورها را بر اساس معیارهای رقابتی رتبهبندی کرده و سیاستهایی را پیشنهاد میدادند که پویایی اقتصادی را تقویت کنند.
تحول نقش دولت
پیش از دهه 1970، دولتها عمدتاً مسئول تأمین خیر عمومی بودند. این نقش شامل ارائه خدماتی مانند آموزش، سلامت، رفاه اجتماعی، حفظ ثبات اجتماعی و اقتصادی، و گاه حمایت از صنایع ملی بود. سیاستگذاری بر نیازهای داخلی، تقویت انسجام اجتماعی، و تضمین حقوق شهروندان متمرکز بود. دولتها بهعنوان نهادهایی دیده میشدند که فراتر از منطق بازار عمل کرده و اهدافی مانند کاهش نابرابری و تأمین نیازهای اساسی را دنبال میکردند.
با ظهور رقابتپذیری ملی، نقش دولت تغییر کرد. دولتها بهعنوان بازیگرانی در رقابت جهانی دیده شدند که باید منابع ملی را برای بهبود جایگاه در رتبهبندیهای جهانی مدیریت کنند. سیاستها بر جذب استعدادها، توسعه فناوری، تقویت زیرساختهای حقوقی و حمایت از نوآوری متمرکز شدند. همانگونه که اشاره شد در این تحول دولت به واحدی شبهشرکتی تبدیل شد که برای موفقیت در بازار جهانی رقابت میکند، و سیاستگذاری را به ابزاری برای تقویت این رقابتپذیری است.
از این برهه به بعد انتشار مفهوم رقابتپذیری از طریق شبکههای نخبگان، از جمله WEF، اندیشکدهها، و کمیسیونهای سیاستی، انجام شد. WEF بهعنوان مجمعی عمل کرد که رهبران سیاسی و تجاری را برای ایجاد روایتهای مشترک درباره آینده اقتصاد جهانی گرد هم آورد. کمیسیونهای سیاستی، مانند کمیسیون رقابتپذیری صنعتی آمریکا (1984) به رهبری جان یانگ و با مشارکت پورتر، سیاستهایی برای تقویت رقابتپذیری پیشنهاد کردند. در اروپا، کمیسیون اروپا در دهه 1990 سیاستهای صنعتی را به سمت ایجاد محیط کسبوکار مطلوب هدایت کرد، و برنامه لیسبون (2000) بر نوآوری و رقابت پویا را هدف قرار داد.
اندیشکدهها و مشاوران، مانند گروه مانیتور پورتر، نقش کلیدی در ارائه دادهها و مشاوره به دولتها داشتند. این شبکهها، که اغلب در فضاهای بیطرف مانند سوئیس مستقر بودند، دیدگاهی جهانی ارائه میکردند و کشورها را بر اساس معیارهای رقابتی مقایسه میکردند. این فرآیند، سیاستگذاری را به یک حسابرسی استراتژیک تبدیل کرد که در آن تصمیمگیران ارشد اولویت داشتند.
با گسترش ایده پورتر در سطح بین المللی و تحول نقش دولت از خیر عمومی به رقابتپذیری جهانی، پیامدها و پرسشهایی در افکار اقتصادی مطرح گردید از آن جمله این پرسشها مطرح گردید که چگونه میتوان بین سیاستهای رشدمحور و نیازهای اجتماعی گستردهتر تعادل برقرار کرد؟ آیا تمرکز بر رقابت جهانی میتواند نیازهای همه اقشار جامعه را بهصورت عادلانه برآورده کند؟ چگونه میتوان ارزشهای غیراقتصادی را در سیاستگذاری رقابتی ادغام کرد؟ آیا تمرکز بر تصمیمگیری نخبگان با اصول دموکراتیک سازگار است؟
در چارچوب رقابتپذیری تمامی این سوالات یک پاسخ داشت، رسیدگی به نیازهای اجتماعی، مفاهیم هنجاری و غیراقتصادی و اصول دموکراتیک تنها زمانی ارزش خواهند داشت که به اهداف رقابتپذیری کمک نمایند در غیر اینصورت باید کنار گذاشته شود و دولت این وظیفه را بر عهده دارد که کلیه منابع خود را در چارچوب هدف رقابتپذیری سامان دهد.
🔸منبع: کاتالاکسی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
از خیر عمومی تا رقابت جهانی: تحول نقش دولت از دهه 1970(1-2)
بر طبق نظر هایک دولتها باید شرایطی مانند حمایت از حقوق مالکیت و رقابت، به جای پیشبینی پذیری اقتصادی برای عملکرد بازار فراهم میکردند. در چارچوب رقابتپذیری، این ایده به سیاستهایی منجر شد که دولتها را به ایفای نقشی مشابه کارآفرینان تشویق میکرد: ایجاد فرصتهایی برای نوآوری بدون کنترل مستقیم نتایج. برای مثال، سرمایهگذاری درR&D ، مقررت زدایی و تقویت زیرساختهایی چون حقوق مالکیت با این دیدگاه همخوانی داشت.
مدیریت عدم قطعیت
یکی از پرسشهای اصلی رقابتپذیری، چگونگی مدیریت عدم قطعیت در اقتصاد جهانی بود. فرانک نایت، اقتصاددان آمریکایی و دیگر نقشافرین پروژه رقابت پذیری جهانی معتقد بود که بنگاهها عدم قطعیت را یا با تبدیل آن به ریسک قابلمحاسبه یا با شکلدهی به محیط مدیریت میکنند. پارادایم رقابتپذیری این منطق را به دولتها گسترش داد و برخلاف برنامهریزی سنتی که نتایج مشخصی را هدف قرار میداد، دولتها تشویق شدند تا برای ایجاد فرصتهای جدید برنامهریزی کنند.
گزارشهای WEF، مشاورههای استراتژیک پورتر، و ابزارهایی مانند نظرسنجی دلفی (که توسط فارمر و ریچمن در دهه 1960 معرفی شد) به دولتها کمک کردند تا جایگاه خود را در اقتصاد جهانی ارزیابی کنند. این ابزارها کشورها را بر اساس معیارهای رقابتی رتبهبندی کرده و سیاستهایی را پیشنهاد میدادند که پویایی اقتصادی را تقویت کنند.
تحول نقش دولت
پیش از دهه 1970، دولتها عمدتاً مسئول تأمین خیر عمومی بودند. این نقش شامل ارائه خدماتی مانند آموزش، سلامت، رفاه اجتماعی، حفظ ثبات اجتماعی و اقتصادی، و گاه حمایت از صنایع ملی بود. سیاستگذاری بر نیازهای داخلی، تقویت انسجام اجتماعی، و تضمین حقوق شهروندان متمرکز بود. دولتها بهعنوان نهادهایی دیده میشدند که فراتر از منطق بازار عمل کرده و اهدافی مانند کاهش نابرابری و تأمین نیازهای اساسی را دنبال میکردند.
با ظهور رقابتپذیری ملی، نقش دولت تغییر کرد. دولتها بهعنوان بازیگرانی در رقابت جهانی دیده شدند که باید منابع ملی را برای بهبود جایگاه در رتبهبندیهای جهانی مدیریت کنند. سیاستها بر جذب استعدادها، توسعه فناوری، تقویت زیرساختهای حقوقی و حمایت از نوآوری متمرکز شدند. همانگونه که اشاره شد در این تحول دولت به واحدی شبهشرکتی تبدیل شد که برای موفقیت در بازار جهانی رقابت میکند، و سیاستگذاری را به ابزاری برای تقویت این رقابتپذیری است.
از این برهه به بعد انتشار مفهوم رقابتپذیری از طریق شبکههای نخبگان، از جمله WEF، اندیشکدهها، و کمیسیونهای سیاستی، انجام شد. WEF بهعنوان مجمعی عمل کرد که رهبران سیاسی و تجاری را برای ایجاد روایتهای مشترک درباره آینده اقتصاد جهانی گرد هم آورد. کمیسیونهای سیاستی، مانند کمیسیون رقابتپذیری صنعتی آمریکا (1984) به رهبری جان یانگ و با مشارکت پورتر، سیاستهایی برای تقویت رقابتپذیری پیشنهاد کردند. در اروپا، کمیسیون اروپا در دهه 1990 سیاستهای صنعتی را به سمت ایجاد محیط کسبوکار مطلوب هدایت کرد، و برنامه لیسبون (2000) بر نوآوری و رقابت پویا را هدف قرار داد.
اندیشکدهها و مشاوران، مانند گروه مانیتور پورتر، نقش کلیدی در ارائه دادهها و مشاوره به دولتها داشتند. این شبکهها، که اغلب در فضاهای بیطرف مانند سوئیس مستقر بودند، دیدگاهی جهانی ارائه میکردند و کشورها را بر اساس معیارهای رقابتی مقایسه میکردند. این فرآیند، سیاستگذاری را به یک حسابرسی استراتژیک تبدیل کرد که در آن تصمیمگیران ارشد اولویت داشتند.
با گسترش ایده پورتر در سطح بین المللی و تحول نقش دولت از خیر عمومی به رقابتپذیری جهانی، پیامدها و پرسشهایی در افکار اقتصادی مطرح گردید از آن جمله این پرسشها مطرح گردید که چگونه میتوان بین سیاستهای رشدمحور و نیازهای اجتماعی گستردهتر تعادل برقرار کرد؟ آیا تمرکز بر رقابت جهانی میتواند نیازهای همه اقشار جامعه را بهصورت عادلانه برآورده کند؟ چگونه میتوان ارزشهای غیراقتصادی را در سیاستگذاری رقابتی ادغام کرد؟ آیا تمرکز بر تصمیمگیری نخبگان با اصول دموکراتیک سازگار است؟
در چارچوب رقابتپذیری تمامی این سوالات یک پاسخ داشت، رسیدگی به نیازهای اجتماعی، مفاهیم هنجاری و غیراقتصادی و اصول دموکراتیک تنها زمانی ارزش خواهند داشت که به اهداف رقابتپذیری کمک نمایند در غیر اینصورت باید کنار گذاشته شود و دولت این وظیفه را بر عهده دارد که کلیه منابع خود را در چارچوب هدف رقابتپذیری سامان دهد.
🔸منبع: کاتالاکسی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
🔵 هشت قانون اقتصاد (سیاسی)!
1️⃣ دولتها از خود پولی ندارند؛ باید «آن را در قالب مالیات از شهروندان بگیرند» یا «منابع عمومی و ارزشمند مانند نفت را مصرف کنند» یا «از دیگر کشورها وام بگیرند» یا با «چاپ پول» بهطور نامحسوس پول را از جیب شهروندان به خزانهی دولت انتقال دهند.
2️⃣ هیچ کاری در دنیا مجانی انجام نمیشود. اگر دولتها چیزی به شهروندان میدهند و پولی دریافت نمیشود، کسی در جایی هزینههای آن را پرداخت کرده است.
3️⃣ کسی خودروی اجارهای را نمیشوید و دایهی مهربانتر از مادر نمیشود. دولتها هم بهاندازهی کارآفرینان بخش خصوصی برای سودآوری و انجام کار مطلوب «انگیزه» ندارند. بوروکرات دولتی حتی با نیت خیر، بهاندازهی خود فرد نگران چگونگی مصرف پولش نیست.
4️⃣ دولت در بیشتر موارد از «دانش» لازم برای بهانجامرساندن کارهای جدید بیبهره است. در اقتصادهای پیچیدهی مبتنی بر تقسیمکار امروزی، حرف از تخصص گذشته و به فوقتخصص رسیده است. نمیتوان انتظار داشت بوروکرات دولت دانشی بیشتر از کسی داشته باشد که عمری را در کارش گذرانده است.
5️⃣ منطق کار دولت، سیاسی است، نه اقتصادی. دولتیها بهدنبال کسب سهم بیشتری از کیک قدرتاند و بازده اقتصادی خیلی اوقات در این میان فدا میشود. اهل سیاست حتی اگر بخواهند هم، خیلی نمیتوانند دنبال خیرخواهی باشند.
6️⃣ بسیاری از کارهایی که دولتها انجام میدهند، بخش خصوصی میتواند بهشکل بسیار مؤثر و شفافتری بهانجام رساند، افزونبر اینکه بازخواست و حسابکشی از آنها بسیار سادهتر از دولت است.
7️⃣ مجوزها و قانون و مقررات فراوان و غیرضروری به هدررفتن منابع و زمان میانجامند و زمینه را برای فسادهای زیرمیزی و رومیزی فراهم میکنند. قانونهای فراوان، بسیار مخربتر از بیقانونی است.
8️⃣ حمایتهای دولتی از اقتصاد در بیشتر موارد معنایی جز تغییر مسیر توزیع رانتها ندارد و منابع عمومی را به جیب عدهای خاص میریزد. بسترساز بهوجودآمدن نورچشمیها و شبکههای پنهان و آشکار فسادآور است.
🔸 منبع: اقتصاد به زبان ساده
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
1️⃣ دولتها از خود پولی ندارند؛ باید «آن را در قالب مالیات از شهروندان بگیرند» یا «منابع عمومی و ارزشمند مانند نفت را مصرف کنند» یا «از دیگر کشورها وام بگیرند» یا با «چاپ پول» بهطور نامحسوس پول را از جیب شهروندان به خزانهی دولت انتقال دهند.
2️⃣ هیچ کاری در دنیا مجانی انجام نمیشود. اگر دولتها چیزی به شهروندان میدهند و پولی دریافت نمیشود، کسی در جایی هزینههای آن را پرداخت کرده است.
3️⃣ کسی خودروی اجارهای را نمیشوید و دایهی مهربانتر از مادر نمیشود. دولتها هم بهاندازهی کارآفرینان بخش خصوصی برای سودآوری و انجام کار مطلوب «انگیزه» ندارند. بوروکرات دولتی حتی با نیت خیر، بهاندازهی خود فرد نگران چگونگی مصرف پولش نیست.
4️⃣ دولت در بیشتر موارد از «دانش» لازم برای بهانجامرساندن کارهای جدید بیبهره است. در اقتصادهای پیچیدهی مبتنی بر تقسیمکار امروزی، حرف از تخصص گذشته و به فوقتخصص رسیده است. نمیتوان انتظار داشت بوروکرات دولت دانشی بیشتر از کسی داشته باشد که عمری را در کارش گذرانده است.
5️⃣ منطق کار دولت، سیاسی است، نه اقتصادی. دولتیها بهدنبال کسب سهم بیشتری از کیک قدرتاند و بازده اقتصادی خیلی اوقات در این میان فدا میشود. اهل سیاست حتی اگر بخواهند هم، خیلی نمیتوانند دنبال خیرخواهی باشند.
6️⃣ بسیاری از کارهایی که دولتها انجام میدهند، بخش خصوصی میتواند بهشکل بسیار مؤثر و شفافتری بهانجام رساند، افزونبر اینکه بازخواست و حسابکشی از آنها بسیار سادهتر از دولت است.
7️⃣ مجوزها و قانون و مقررات فراوان و غیرضروری به هدررفتن منابع و زمان میانجامند و زمینه را برای فسادهای زیرمیزی و رومیزی فراهم میکنند. قانونهای فراوان، بسیار مخربتر از بیقانونی است.
8️⃣ حمایتهای دولتی از اقتصاد در بیشتر موارد معنایی جز تغییر مسیر توزیع رانتها ندارد و منابع عمومی را به جیب عدهای خاص میریزد. بسترساز بهوجودآمدن نورچشمیها و شبکههای پنهان و آشکار فسادآور است.
🔸 منبع: اقتصاد به زبان ساده
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
🔵 فایل صوتی گُفتوشُنود (۱۳) با آقای دکتر «مجید لباف خانیكی» در پویش فکری «بَر مَدارِ آبْ»
🔰 موضوع : نگاهی تاریخی به مفهوم عدالت آبی در ایران
#فایل_صوتی
#عدالت_آبی
#تاریخ_آب
#دكتر_خانيكی
🔸منبع: بر مدار آب
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/Bar_Madar3_Ab/109
🔰 موضوع : نگاهی تاریخی به مفهوم عدالت آبی در ایران
#فایل_صوتی
#عدالت_آبی
#تاریخ_آب
#دكتر_خانيكی
🔸منبع: بر مدار آب
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/Bar_Madar3_Ab/109
Telegram
پویش فکری «بر مدار آب»
🆔 @Bar_Madar3_Ab
🎧 فایل صوتی گُفتوشُنود (۱۳) با آقای دکتر «مجید لباف خانیكی» در پویش فکری «بَر مَدارِ آبْ»
🔰 موضوع : نگاهی تاریخی به مفهوم عدالت آبی در ایران
📆 تاریخ گُفتوشُنود : چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰
🌐 همچنین میتوانید پادکستِ این گُفتوشُنود را…
🎧 فایل صوتی گُفتوشُنود (۱۳) با آقای دکتر «مجید لباف خانیكی» در پویش فکری «بَر مَدارِ آبْ»
🔰 موضوع : نگاهی تاریخی به مفهوم عدالت آبی در ایران
📆 تاریخ گُفتوشُنود : چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰
🌐 همچنین میتوانید پادکستِ این گُفتوشُنود را…
Forwarded from دورنمای اقتصاد
🔵 بردهداری مدرن
تصوری که خیلیها از بردهداری دارند به عصر تجارت برده در آفریقا مربوط میشود؛ زمانی که بردهها از قاره سیاه و از مسیر اقیانوس اطلس به آمریکا و حوزه دریای کارائیب منتقل میشدند تا کارهای سخت و طاقتفرسا را انجام دهند.
این روزها دیگر اکثر مردم جهان برخلاف گذشته بردهداری را کاری نادرست میدانند اما برخلاف تصور خیلیها دوران بردهداری در دنیا نهتنها تمام نشده بلکه بدتر هم شده است.
واقعیت این است که در هیچ مقعطی از تاریخ بشریت مثل حالا در دنیا برده وجود نداشته است! شاید کمی شکل بردهداری متفاوت شده و محققان آن را بردهداری مدرن میخوانند اما یک حساب و کتاب سرانگشتی نشان میدهد که حالا تعداد بردههای جهان حتی بیشتر از 2 برابر عصر تجارت برده هم شده است. بردهداری حالا در دنیا مذموم است و جرم شناخته میشود اما عوامل مختلفی دست بهدست هم دادهاند تا زیر پوست جهان کنونی، هنوز هم برخی دیگران را بنده خودشان بدانند.
در سالهای گذشته بهخاطر افزایش سریع جمعیت، فقر و فساد دولتی آمار بردهها بهصورت گستردهای افزایش پیدا کرده است. بردهداری حالا به شکلهای گوناگون و در همه قارهها وجود دارد؛ از قاچاق بردگان جنسی و کارگر گرفته تا اسارت بهخاطر بدهی و افرادی که پس از دریافت وامهای کوچک، مجبور بهکار اجباری دائمی برای وامدهنده هستند. مانند گذشته که بردهداری در جای جای جهان قدیم وجود داشت حالا و در قرن بیست و یکم هم در نقاط مختلف دنیا، انسانها به بردگی گرفته میشوند.
اسیر در خیابانهای شیک
بردهها دیگر مانند گذشته ممکن است غل و زنجیر به پا و گردن نداشته باشند و داغی هم بر پیشانیشان نباشد. در کنار یک خیابان شیک اروپا یا در قلب آمریکا ممکن است بردهای در حال قدم زدن و کار کردن برای کسی که خود را مالک او فرض میکند باشد.
وقتی که محققان با بردهای که مجبور بهکار در معدنی واقع در شمال هند بود مصاحبه کردند متوجه شدند که او امکان فرار هم داشته است اما ترس از کارفرما بهقدری در او شدید بود که هیچ وقت حتی فکر فرار هم به ذهنش خطور نکرده بود.
محققان، بردهداری را اینطور تعریف میکنند: اجبار به کسی برای کار با تهدید فیزیکی یا روانی، مالکیت یا کنترل فرد از سوی یک کارفرما به وسیله آزار فیزیکی یا روانی یا تهدید به آن، رفتار غیرانسانی و استفاده از فرد بهعنوان کالایی که امکان خرید و فروش دارد و محدودیت فضای زندگی یا زندانی کردن یک انسان. در دنیای جدید شاید شکل و فرم بردهداری تغییر کرده باشد اما هنوز همان قوانین گذشته بر آن حاکم است. علاوه بر شیوههای بردهداری قدیم حالا سازمانهای حقوق بشر، کار اجباری بدون دستمزد که بهخصوص در مورد کودکان و زنان در بخشهایی از جهان رواج دارد را بردهداری میدانند. بهرهکشی از کسانی که گرفتار قاچاقچیان انسان شدهاند، سوءاستفاده از کودکان بهویژه در زمان جنگ، ازدواج اجباری دختران نوجوان و بهکارگماردن افراد در مشاغل سخت بهمنظور بهرهبرداری مالی، از دیگر موارد بردهداری مدرن بهحساب میآید.
«شاخص برده داری جهانی» (global slavery index)
این شاخص وضعیت کشورها را ازنظر "برده داری مدرن" بررسی می کند.
✅بردگی مدرن (modern slavery) یعنی فردی به کاری مجبور شود و بهعلت تهدید، خشونت، فریب، سوءاستفاده از قدرت و اکراه، نتواند از آن کار رهایی یابد.
بردهداری مدرن اصطلاحی فراگیر برای توصیف قاچاق انسان، کار اجباری، استثمار بهعلت بدهی، بردگی جنسی، ازدواج اجباری و استثمارهایی ازاینقبیل است.
✳️سه محور مهم برای اندازه گیری شاخص بردگی مدرن؛
● میزان شیوع(prevalence) این معضل در کشورها (تخمین این که چه تعدادی از جمعیت عملا درمعرض برده داری هستند)
●میزان آسیب پذیری (vulnrability) و آمادگی جامعه درمقابل این معضل
●مسئولیت پذیری و کیفیت واکنش دولت نسبت به این مسئله (government response)
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
تصوری که خیلیها از بردهداری دارند به عصر تجارت برده در آفریقا مربوط میشود؛ زمانی که بردهها از قاره سیاه و از مسیر اقیانوس اطلس به آمریکا و حوزه دریای کارائیب منتقل میشدند تا کارهای سخت و طاقتفرسا را انجام دهند.
این روزها دیگر اکثر مردم جهان برخلاف گذشته بردهداری را کاری نادرست میدانند اما برخلاف تصور خیلیها دوران بردهداری در دنیا نهتنها تمام نشده بلکه بدتر هم شده است.
واقعیت این است که در هیچ مقعطی از تاریخ بشریت مثل حالا در دنیا برده وجود نداشته است! شاید کمی شکل بردهداری متفاوت شده و محققان آن را بردهداری مدرن میخوانند اما یک حساب و کتاب سرانگشتی نشان میدهد که حالا تعداد بردههای جهان حتی بیشتر از 2 برابر عصر تجارت برده هم شده است. بردهداری حالا در دنیا مذموم است و جرم شناخته میشود اما عوامل مختلفی دست بهدست هم دادهاند تا زیر پوست جهان کنونی، هنوز هم برخی دیگران را بنده خودشان بدانند.
در سالهای گذشته بهخاطر افزایش سریع جمعیت، فقر و فساد دولتی آمار بردهها بهصورت گستردهای افزایش پیدا کرده است. بردهداری حالا به شکلهای گوناگون و در همه قارهها وجود دارد؛ از قاچاق بردگان جنسی و کارگر گرفته تا اسارت بهخاطر بدهی و افرادی که پس از دریافت وامهای کوچک، مجبور بهکار اجباری دائمی برای وامدهنده هستند. مانند گذشته که بردهداری در جای جای جهان قدیم وجود داشت حالا و در قرن بیست و یکم هم در نقاط مختلف دنیا، انسانها به بردگی گرفته میشوند.
اسیر در خیابانهای شیک
بردهها دیگر مانند گذشته ممکن است غل و زنجیر به پا و گردن نداشته باشند و داغی هم بر پیشانیشان نباشد. در کنار یک خیابان شیک اروپا یا در قلب آمریکا ممکن است بردهای در حال قدم زدن و کار کردن برای کسی که خود را مالک او فرض میکند باشد.
وقتی که محققان با بردهای که مجبور بهکار در معدنی واقع در شمال هند بود مصاحبه کردند متوجه شدند که او امکان فرار هم داشته است اما ترس از کارفرما بهقدری در او شدید بود که هیچ وقت حتی فکر فرار هم به ذهنش خطور نکرده بود.
محققان، بردهداری را اینطور تعریف میکنند: اجبار به کسی برای کار با تهدید فیزیکی یا روانی، مالکیت یا کنترل فرد از سوی یک کارفرما به وسیله آزار فیزیکی یا روانی یا تهدید به آن، رفتار غیرانسانی و استفاده از فرد بهعنوان کالایی که امکان خرید و فروش دارد و محدودیت فضای زندگی یا زندانی کردن یک انسان. در دنیای جدید شاید شکل و فرم بردهداری تغییر کرده باشد اما هنوز همان قوانین گذشته بر آن حاکم است. علاوه بر شیوههای بردهداری قدیم حالا سازمانهای حقوق بشر، کار اجباری بدون دستمزد که بهخصوص در مورد کودکان و زنان در بخشهایی از جهان رواج دارد را بردهداری میدانند. بهرهکشی از کسانی که گرفتار قاچاقچیان انسان شدهاند، سوءاستفاده از کودکان بهویژه در زمان جنگ، ازدواج اجباری دختران نوجوان و بهکارگماردن افراد در مشاغل سخت بهمنظور بهرهبرداری مالی، از دیگر موارد بردهداری مدرن بهحساب میآید.
«شاخص برده داری جهانی» (global slavery index)
این شاخص وضعیت کشورها را ازنظر "برده داری مدرن" بررسی می کند.
✅بردگی مدرن (modern slavery) یعنی فردی به کاری مجبور شود و بهعلت تهدید، خشونت، فریب، سوءاستفاده از قدرت و اکراه، نتواند از آن کار رهایی یابد.
بردهداری مدرن اصطلاحی فراگیر برای توصیف قاچاق انسان، کار اجباری، استثمار بهعلت بدهی، بردگی جنسی، ازدواج اجباری و استثمارهایی ازاینقبیل است.
✳️سه محور مهم برای اندازه گیری شاخص بردگی مدرن؛
● میزان شیوع(prevalence) این معضل در کشورها (تخمین این که چه تعدادی از جمعیت عملا درمعرض برده داری هستند)
●میزان آسیب پذیری (vulnrability) و آمادگی جامعه درمقابل این معضل
●مسئولیت پذیری و کیفیت واکنش دولت نسبت به این مسئله (government response)
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
Forwarded from دورنمای اقتصاد
🔵 دو پرده از یک نمایش غم انگیز
پرده ۱
دکتر طبیبیان عزیز که عمرش دراز باد از دوران دهه ۶۰ مینویسد:
"آن زمان كار كردن واقعاً مشكل بود. اگر شما به عنوان كارشناس درباره سد صحبت ميكرديد، يك بزرگواری حرف ديگري ميزد. مثلاً ما رفتيم در كميسيون برنامه و بودجه مجلس درباره برنامههای مربوط به آب صحبت كنيم.
با همان دادههاي آماري و تجربي و اطلاعاتي كه بود چيزي تهيه كرده بوديم. كارشناسان بخش آب برآورد كرده بودند كه نزولات آسمانی چقدر است، چقدر از آن قابل تحصيل است و چه ميزان آن غيرقابل استفاده است. در كجا ممكن است از سد استفاده كنيم و كجا ميتوان سيلابها را پخش كنيم و اين كه سدهايی كه ميتوان احداث كرد در كجاي كشور بايد باشد. كارشناسان اين بحثها را مطرح ميكردند و ما هم از اين زاويه وارد بحثها میشديم.
بعد ازمدتي كه دو سه ساعت صحبت كرديم و كارشناسان مختلف جداول و نقشهها را ارايه میكردند، يك آقايي از نمايندگان مجلس، وقت گرفت و گفت اين حرفها كه شما ميزنيد آيا به مسايل اسلامی آن هم توجه كردهايد؟ اين حرف برای ما جالب بود. آن اوايل هم كنجكاو بوديم و هم علاقهمند كه مسايل اسلامی در اينجا چيست و چگونه بايد مطرح شوند. آن نماينده ادامه داد ما دعايی برای طلب آب يا باران داریم و شما بهتر است به اين مسايل هم توجه كنيد".
پرده ۲
آقای مسعود روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه در دوران جنگ مینویسد: " وقتي ما آمار فعاليتهاي فكري و فرهنگي جامعه را به آقاي مهندس موسوي ارائه ميداديم، ايشان هميشه يادآوري ميكردند كه چه قدر به عدد و رقم و رياضيات توجه ميكنيد. بهتر است سري هم به كتابهاي مولوي و حافظ و عارفان بزنيد و اين قدر خشك به مسايل توجه نكنيد.
به خوبي به ياد دارم كه وقتي در شوراي اقتصاد به مسايل نقدينگي ميپرداختيم كه افزايش نقدينگي منجر به بالا رفتن تورم و افزايش هزينههاي سرمايهگذاري ميشود و در نتيجه مردم از سرمايهگذاري منصرف ميشوند و تقاضا كاهش مييابد، آقاي موسوي در پاسخ به نظرات ما ميگفتند، شما در محاسبات خود ضريب ايثار را اعمال نكرديد، شما بايد توجه داشته باشيد كه مردم حاضر به ايثار و از خود گذشتگي هستند.
طبيعي است كه ايشان نخستوزير بودند و ما به راحتي نميتوانستيم بگوييم كه شعر حافظ و مولوي چه ربطي به اين مسايل دارد ..... ايشان روزي به من گفتند به دكتر نيلي سفارش كنيد اين قدر به كميت اهميت ندهد و ايشان را تشويق كنيد يك مقدار هم به عرفان روي بياورد".
کسانی از این مینالند که از بعد از جنگ اقتصاد ایران به دام نئولیبرالیسم و نسخههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول افتاد و نوستالژی دهه ۶۰ را دارند، خلاصه حسرت هرچیزی از دهه مذکور را دارید، حسرت اقتصادش را نداشته باشید، مدیونید فکر کنید سطح فکر خیلی ها از آنچه ذکرش رفت ارتقا پیدا کرده باشد، والله اعلم.
🔸منبع:کانال راهبرد
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
پرده ۱
دکتر طبیبیان عزیز که عمرش دراز باد از دوران دهه ۶۰ مینویسد:
"آن زمان كار كردن واقعاً مشكل بود. اگر شما به عنوان كارشناس درباره سد صحبت ميكرديد، يك بزرگواری حرف ديگري ميزد. مثلاً ما رفتيم در كميسيون برنامه و بودجه مجلس درباره برنامههای مربوط به آب صحبت كنيم.
با همان دادههاي آماري و تجربي و اطلاعاتي كه بود چيزي تهيه كرده بوديم. كارشناسان بخش آب برآورد كرده بودند كه نزولات آسمانی چقدر است، چقدر از آن قابل تحصيل است و چه ميزان آن غيرقابل استفاده است. در كجا ممكن است از سد استفاده كنيم و كجا ميتوان سيلابها را پخش كنيم و اين كه سدهايی كه ميتوان احداث كرد در كجاي كشور بايد باشد. كارشناسان اين بحثها را مطرح ميكردند و ما هم از اين زاويه وارد بحثها میشديم.
بعد ازمدتي كه دو سه ساعت صحبت كرديم و كارشناسان مختلف جداول و نقشهها را ارايه میكردند، يك آقايي از نمايندگان مجلس، وقت گرفت و گفت اين حرفها كه شما ميزنيد آيا به مسايل اسلامی آن هم توجه كردهايد؟ اين حرف برای ما جالب بود. آن اوايل هم كنجكاو بوديم و هم علاقهمند كه مسايل اسلامی در اينجا چيست و چگونه بايد مطرح شوند. آن نماينده ادامه داد ما دعايی برای طلب آب يا باران داریم و شما بهتر است به اين مسايل هم توجه كنيد".
پرده ۲
آقای مسعود روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه در دوران جنگ مینویسد: " وقتي ما آمار فعاليتهاي فكري و فرهنگي جامعه را به آقاي مهندس موسوي ارائه ميداديم، ايشان هميشه يادآوري ميكردند كه چه قدر به عدد و رقم و رياضيات توجه ميكنيد. بهتر است سري هم به كتابهاي مولوي و حافظ و عارفان بزنيد و اين قدر خشك به مسايل توجه نكنيد.
به خوبي به ياد دارم كه وقتي در شوراي اقتصاد به مسايل نقدينگي ميپرداختيم كه افزايش نقدينگي منجر به بالا رفتن تورم و افزايش هزينههاي سرمايهگذاري ميشود و در نتيجه مردم از سرمايهگذاري منصرف ميشوند و تقاضا كاهش مييابد، آقاي موسوي در پاسخ به نظرات ما ميگفتند، شما در محاسبات خود ضريب ايثار را اعمال نكرديد، شما بايد توجه داشته باشيد كه مردم حاضر به ايثار و از خود گذشتگي هستند.
طبيعي است كه ايشان نخستوزير بودند و ما به راحتي نميتوانستيم بگوييم كه شعر حافظ و مولوي چه ربطي به اين مسايل دارد ..... ايشان روزي به من گفتند به دكتر نيلي سفارش كنيد اين قدر به كميت اهميت ندهد و ايشان را تشويق كنيد يك مقدار هم به عرفان روي بياورد".
کسانی از این مینالند که از بعد از جنگ اقتصاد ایران به دام نئولیبرالیسم و نسخههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول افتاد و نوستالژی دهه ۶۰ را دارند، خلاصه حسرت هرچیزی از دهه مذکور را دارید، حسرت اقتصادش را نداشته باشید، مدیونید فکر کنید سطح فکر خیلی ها از آنچه ذکرش رفت ارتقا پیدا کرده باشد، والله اعلم.
🔸منبع:کانال راهبرد
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
🔵 ثابت قدمی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/jafekri_episodes/29
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/jafekri_episodes/29
Telegram
جافکری
ثابت قدمی
🔵 #مستند_اقتصادی
نام مستند:
■ #The_Ascent_of_Money
Episode 4-Risky Business
#ترقی_پول
قسمت 4-کسب و کار خطرناک
🔸زندگی یک کسب و کار خطرناک است، به همین دلیل مردم به بیمه روی می آورند. اما در مواجهه با یک فاجعه غیر منتظره، دولت باید درگیر شود نه بیمه. پروفسور فرگوسن به بعد از طوفان کاترینا به نیواورلئان سفر می کند تا بپرسد چرا بازار آزاد نمی تواند حفاظت کافی در برابر فاجعه را فراهم کند. او تلاش می کند به ریشه های شکل گیری بیمه مدرن در اوایل قرن نوزدهم و تولد دولت رفاه در ژاپن پس از جنگ بپردازد.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/Economics_Documentary/37
نام مستند:
■ #The_Ascent_of_Money
Episode 4-Risky Business
#ترقی_پول
قسمت 4-کسب و کار خطرناک
🔸زندگی یک کسب و کار خطرناک است، به همین دلیل مردم به بیمه روی می آورند. اما در مواجهه با یک فاجعه غیر منتظره، دولت باید درگیر شود نه بیمه. پروفسور فرگوسن به بعد از طوفان کاترینا به نیواورلئان سفر می کند تا بپرسد چرا بازار آزاد نمی تواند حفاظت کافی در برابر فاجعه را فراهم کند. او تلاش می کند به ریشه های شکل گیری بیمه مدرن در اوایل قرن نوزدهم و تولد دولت رفاه در ژاپن پس از جنگ بپردازد.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/Economics_Documentary/37
Telegram
مرجع کامل مستندهای اقتصادی
■ #The_Ascent_of_Money - Episode 4-Risky Business
■ #ترقی_پول-قسمت 4-کسب و کار خطرناک
● کیفیت: 360p
● دانلود کیفیت 240p به حجم 138 مگ
● دانلود دوبله فارسی به حجم 275 مگ
● پخش زنده
زندگی یک کسب و کار خطرناک است، به همین دلیل مردم به بیمه روی می آورند.…
■ #ترقی_پول-قسمت 4-کسب و کار خطرناک
● کیفیت: 360p
● دانلود کیفیت 240p به حجم 138 مگ
● دانلود دوبله فارسی به حجم 275 مگ
● پخش زنده
زندگی یک کسب و کار خطرناک است، به همین دلیل مردم به بیمه روی می آورند.…
Frank_Rotering_The_Economics_of_Needs_and_Limits_4_250314_131539.pdf
5.1 MB
🔵 #معرفی_کتاب زیبای
اقتصاد نیازها و محدودیتها: نظریهای برای رفاه پایدار
✔️ عنوان کتاب :
The Economics of Needs and Limits:
A theory for sustainable well-being
✔️ نویسنده : Frank Rotering
✔️ چاپ: 2021
به صورت خلاصه در ابتدا به منطق اقتصادی به عنوان جوهره اصلی هر علمی پرداخته شده است و اهداف و فرضیات علم اقتصاد مرور شده است.
در ادامه نیز شیوه تفکر اقتصادی و ویژگی مفروضات و ویژگیهای اصلی علم اقتصاد مرور شده است.
در ادامه نیز ارزش و هزینه که مفاهیم اصلی در اندیشه اقتصادی هستند مرور خواهد شد و تاریخچهای مختصر ا از این مفاهیم در تاریخ اندیشه اقتصادی مرور خواهد شد.
در بخش بعدی به شیوه حداکثر کردن دستاوردها و شیوه رویارویی با محدودیتهای اقتصادی را با ابزارهای
تحلیلی خاص مورد بحث قرار می دهد.
بخش ششم نیز به محدودیتهای زیست محیطی پیش روی انسان پرداخته خواهد شد.
بخش هفتم نیز به مساله جمعیت و نقش آن در نیازها و محدودیت منابع خواهد پرداخت.
بخش هشتم و نهم نیز مساله تجارت و بهرهوری و فصل پایانی دلالتهای سیاست گذاری با توجه به محدودیت منابع را ارائه می دهد.
🔸منبع:
@dataecofin
👇👇👇👇
@econviews
اقتصاد نیازها و محدودیتها: نظریهای برای رفاه پایدار
✔️ عنوان کتاب :
The Economics of Needs and Limits:
A theory for sustainable well-being
✔️ نویسنده : Frank Rotering
✔️ چاپ: 2021
به صورت خلاصه در ابتدا به منطق اقتصادی به عنوان جوهره اصلی هر علمی پرداخته شده است و اهداف و فرضیات علم اقتصاد مرور شده است.
در ادامه نیز شیوه تفکر اقتصادی و ویژگی مفروضات و ویژگیهای اصلی علم اقتصاد مرور شده است.
در ادامه نیز ارزش و هزینه که مفاهیم اصلی در اندیشه اقتصادی هستند مرور خواهد شد و تاریخچهای مختصر ا از این مفاهیم در تاریخ اندیشه اقتصادی مرور خواهد شد.
در بخش بعدی به شیوه حداکثر کردن دستاوردها و شیوه رویارویی با محدودیتهای اقتصادی را با ابزارهای
تحلیلی خاص مورد بحث قرار می دهد.
بخش ششم نیز به محدودیتهای زیست محیطی پیش روی انسان پرداخته خواهد شد.
بخش هفتم نیز به مساله جمعیت و نقش آن در نیازها و محدودیت منابع خواهد پرداخت.
بخش هشتم و نهم نیز مساله تجارت و بهرهوری و فصل پایانی دلالتهای سیاست گذاری با توجه به محدودیت منابع را ارائه می دهد.
🔸منبع:
@dataecofin
👇👇👇👇
@econviews
«من قصهی فراق تو را خاک کردهام
حاصل چه شد؟
جوانه زدی، بیشتر شدی.»
شب خوش
حاصل چه شد؟
جوانه زدی، بیشتر شدی.»
شب خوش
Forwarded from دورنمای اقتصاد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 #اقتصاد_آکادمیک_به_زبان_ساده (#اقتصاد_کلان)
✔️ بخش ۴۲: نرخ رشد اقتصادی
✅ نرخ رشد اقتصادی اصطلاحی است که در اقتصاد کلان مورد استفاده قرار میگیرد و به شاخصی که نشان دهنده تغییر در تولید ناخالص داخلی (GDP) یک کشور در یک دوره زمانی مشخص است، اشاره دارد. این شاخص نشان دهنده رشد یا کاهش کلی تولید و درآمد یک کشور است. ارزیابی نرخ رشد اقتصادی از اهمیت بسیاری برای تحلیل و پیشبینی وضعیت اقتصادی یک کشور برخوردار است.
نرخ رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد. این عوامل شامل سیاستهای مالی و پولی، تغییرات در تولید، مصرف، سرمایهگذاری، صادرات و واردات، هزینههای تولید و دیگر عوامل میشوند.
به طور کلی، اگر نرخ رشد اقتصادی یک کشور مثبت باشد، این بیانگر رشد اقتصادی و افزایش تولید و اشتغال و ارزش اقتصاد یک کشور است. اما اگر منفی باشد، این میتواند نشاندهنده رکود و کاهش تولید و شغل و کاهش ارزش اقتصادی کشور مذکور باشد.
در نهایت، نرخ رشد اقتصادی میتواند به عنوان یک نشانگر مهم برای سلامت اقتصادی یک کشور و تأثیرات سیاستهای مختلف اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. این نشانه میتواند ما را در درک عملکرد اقتصادی کمک کرده و اهمیت سیاستهای مالی و پولی را برای رشد اقتصادی درک کنیم.
#انجمن_علمی_اقتصاد
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
✔️ بخش ۴۲: نرخ رشد اقتصادی
✅ نرخ رشد اقتصادی اصطلاحی است که در اقتصاد کلان مورد استفاده قرار میگیرد و به شاخصی که نشان دهنده تغییر در تولید ناخالص داخلی (GDP) یک کشور در یک دوره زمانی مشخص است، اشاره دارد. این شاخص نشان دهنده رشد یا کاهش کلی تولید و درآمد یک کشور است. ارزیابی نرخ رشد اقتصادی از اهمیت بسیاری برای تحلیل و پیشبینی وضعیت اقتصادی یک کشور برخوردار است.
نرخ رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد. این عوامل شامل سیاستهای مالی و پولی، تغییرات در تولید، مصرف، سرمایهگذاری، صادرات و واردات، هزینههای تولید و دیگر عوامل میشوند.
به طور کلی، اگر نرخ رشد اقتصادی یک کشور مثبت باشد، این بیانگر رشد اقتصادی و افزایش تولید و اشتغال و ارزش اقتصاد یک کشور است. اما اگر منفی باشد، این میتواند نشاندهنده رکود و کاهش تولید و شغل و کاهش ارزش اقتصادی کشور مذکور باشد.
در نهایت، نرخ رشد اقتصادی میتواند به عنوان یک نشانگر مهم برای سلامت اقتصادی یک کشور و تأثیرات سیاستهای مختلف اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. این نشانه میتواند ما را در درک عملکرد اقتصادی کمک کرده و اهمیت سیاستهای مالی و پولی را برای رشد اقتصادی درک کنیم.
#انجمن_علمی_اقتصاد
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
🔵 مشاغل عمومی و یارانههای زیان ده؛ نمونهی راهآهن
✍🏻 لودویگ فون میزس
کارآفرینان میکوشند فقط طرحهایی را، که در نظرشان سودآورند، اجرا کنند. این بدان معناست که آنها میکوشند از ابزارهای تولید کمیاب بهگونهای استفاده کنند که ابتدا فوریترین نیازها را برآورده سازد، و تا زمانیکه نیازهای فوریتر تأمین نشده، هیچ بخشی از سرمایه و نیروی کار برای ارضای نیازهای کمتر فوری، بهاندازهی نیازهای ضروریتر، اختصاص داده نشود.
وقتی حکومت مداخله میکند تا پروژهای را امکانپذیر کند که نه سود، بلکه زیان میدهد، آنگاه در انظار عمومی فقط دربارهی نیازی که با این مداخله برطرف میگردد، سخن گفته میشود؛ ما چیزی از نیازهایی که برآورده نمیشوند نمیشنویم، زیرا حکومت ابزار برآوردهشدن آنها را برای رسیدن به اهداف دیگری به خدمت گرفته است. فقط آنچه از اقدام حکومت بهدست میآید در نظر گرفته میشود، نه هزینهی آن.
کار اقتصاددان این نیست که به مردم بگوید چه باید بکنند و چگونه از منابع خود استفاده کنند. ولی این وظیفهی اوست که توجّه عمومی را به هزینهها جلب کند. این امر او را از شارلاتانی که همیشه فقط از آنچه مداخلهگرایی میبخشد و نه آنچه که میگیرد صحبت میکند، متمایز میسازد.
یک مورد را که امروز میتوانیم بهعینه قضاوت کنیم برای مثال در نظر میگیریم؛ زیرا این موضوع مربوط به روزگار اخیر است، نه گذشتهای بسیار دور. پیشنهاد میشود راهآهنی که ساخت و بهرهبرداری از آن نوید سودآوری نمیدهد، با کمک یارانهی دولتی ساخته شود...
🖇 متن کامل: مشاغل عمومی و یارانههای زیان ده؛ نمونهی راهآهن
#مالیات
#پروژه_عمومی
#راهآهن
#یارانه
#دولت
🔻متن کامل را در اینستنت ویو بخوانید
🔸 منبع: کانال درباره آزادی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
✍🏻 لودویگ فون میزس
کارآفرینان میکوشند فقط طرحهایی را، که در نظرشان سودآورند، اجرا کنند. این بدان معناست که آنها میکوشند از ابزارهای تولید کمیاب بهگونهای استفاده کنند که ابتدا فوریترین نیازها را برآورده سازد، و تا زمانیکه نیازهای فوریتر تأمین نشده، هیچ بخشی از سرمایه و نیروی کار برای ارضای نیازهای کمتر فوری، بهاندازهی نیازهای ضروریتر، اختصاص داده نشود.
وقتی حکومت مداخله میکند تا پروژهای را امکانپذیر کند که نه سود، بلکه زیان میدهد، آنگاه در انظار عمومی فقط دربارهی نیازی که با این مداخله برطرف میگردد، سخن گفته میشود؛ ما چیزی از نیازهایی که برآورده نمیشوند نمیشنویم، زیرا حکومت ابزار برآوردهشدن آنها را برای رسیدن به اهداف دیگری به خدمت گرفته است. فقط آنچه از اقدام حکومت بهدست میآید در نظر گرفته میشود، نه هزینهی آن.
کار اقتصاددان این نیست که به مردم بگوید چه باید بکنند و چگونه از منابع خود استفاده کنند. ولی این وظیفهی اوست که توجّه عمومی را به هزینهها جلب کند. این امر او را از شارلاتانی که همیشه فقط از آنچه مداخلهگرایی میبخشد و نه آنچه که میگیرد صحبت میکند، متمایز میسازد.
یک مورد را که امروز میتوانیم بهعینه قضاوت کنیم برای مثال در نظر میگیریم؛ زیرا این موضوع مربوط به روزگار اخیر است، نه گذشتهای بسیار دور. پیشنهاد میشود راهآهنی که ساخت و بهرهبرداری از آن نوید سودآوری نمیدهد، با کمک یارانهی دولتی ساخته شود...
🖇 متن کامل: مشاغل عمومی و یارانههای زیان ده؛ نمونهی راهآهن
#مالیات
#پروژه_عمومی
#راهآهن
#یارانه
#دولت
🔻متن کامل را در اینستنت ویو بخوانید
🔸 منبع: کانال درباره آزادی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
Telegraph
مشاغل عمومی و یارانههای زیان ده؛ نمونهی راهآهن
مشاغل عمومی و یارانههای زیان ده؛ نمونهی راهآهن | لودویگ فون میزس کارآفرینان میکوشند فقط طرحهایی را، که در نظرشان سودآورند، اجرا کنند. این بدان معناست که آنها میکوشند از ابزارهای تولید کمیاب بهگونهای استفاده کنند که ابتدا فوریترین نیازها را برآورده…
🔵 #معرفی_مقاله
عرضه و تقاضا شکستناپذیرند
✍🏻 ترجمه و تنظیم: مهران خسروزاده
چندی پیش جیدیونس، معاون رئیسجمهور آمریکا در سخنانی بازار را ابزاری در خدمت سیاست آمریکا خواند. یک خبرنگار با نام متیو هنسی در پاسخ به او یادداشتی را منتشر کرد.
✔️ آیا اقتصاد واقعا «هیچ شباهتی به فیزیک» ندارد؟
کاس بر تمثیل گرانش تاکید زیادی دارد و میگوید: «اقتصاد هیچ شباهتی به فیزیک ندارد.» آیا اقتصاد یک علم است؟ آیا به فیزیک شبیه است؟ از یک منظر، این قیاس بیمعنی است. یا پیشپاافتاده است، یا نادرست. درست است که اقتصاد دقیقا مثل فیزیک نیست؛ مطالعه رفتار انسانها سختتر از بررسی سیارات یا آونگهاست. خودم با داشتن مدرک در هر دو رشته اقتصاد و فیزیک، از نزدیک این تفاوت را درک کردهام (هرچند که نداشتن مدرک هم هیچوقت نباید مانعی برای مشارکت در بحثهای اقتصادی باشد).
اما کاس پا را فراتر میگذارد و چون اقتصاد فاقد آزمایشهای تکرارپذیر و ضرایب ثابت همیشگی است، نتیجه میگیرد که هیچ قانونی ندارد. اما حتی در فیزیک هم قوانین در شرایط خاصی میشکنند. آیا به این معناست که قانون نیستند؟ قطعا نه. در اقتصاد هم اگرچه اصول ثابتهای جهانشمول نداریم، اما روابط علّی و الگوهای رفتاری پایداری وجود دارند که بارها و بارها مشاهده شدهاند. و بله، آنها را هم از طریق آزمایشهای واقعی یاد گرفتهایم؛ نه فقط «شبهتجربهها» مثل تغییر در نرخ مالیات و بررسی واکنش بازارها، بلکه آزمایشهای واقعی، در آزمایشگاه و در میدان، و آن هم بهصورت مکرر.
🔸منبع: دنیای اقتصاد / صفحه اندیشه
🔻متن کامل را در اینستنت ویو بخوانید
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
عرضه و تقاضا شکستناپذیرند
✍🏻 ترجمه و تنظیم: مهران خسروزاده
چندی پیش جیدیونس، معاون رئیسجمهور آمریکا در سخنانی بازار را ابزاری در خدمت سیاست آمریکا خواند. یک خبرنگار با نام متیو هنسی در پاسخ به او یادداشتی را منتشر کرد.
✔️ آیا اقتصاد واقعا «هیچ شباهتی به فیزیک» ندارد؟
کاس بر تمثیل گرانش تاکید زیادی دارد و میگوید: «اقتصاد هیچ شباهتی به فیزیک ندارد.» آیا اقتصاد یک علم است؟ آیا به فیزیک شبیه است؟ از یک منظر، این قیاس بیمعنی است. یا پیشپاافتاده است، یا نادرست. درست است که اقتصاد دقیقا مثل فیزیک نیست؛ مطالعه رفتار انسانها سختتر از بررسی سیارات یا آونگهاست. خودم با داشتن مدرک در هر دو رشته اقتصاد و فیزیک، از نزدیک این تفاوت را درک کردهام (هرچند که نداشتن مدرک هم هیچوقت نباید مانعی برای مشارکت در بحثهای اقتصادی باشد).
اما کاس پا را فراتر میگذارد و چون اقتصاد فاقد آزمایشهای تکرارپذیر و ضرایب ثابت همیشگی است، نتیجه میگیرد که هیچ قانونی ندارد. اما حتی در فیزیک هم قوانین در شرایط خاصی میشکنند. آیا به این معناست که قانون نیستند؟ قطعا نه. در اقتصاد هم اگرچه اصول ثابتهای جهانشمول نداریم، اما روابط علّی و الگوهای رفتاری پایداری وجود دارند که بارها و بارها مشاهده شدهاند. و بله، آنها را هم از طریق آزمایشهای واقعی یاد گرفتهایم؛ نه فقط «شبهتجربهها» مثل تغییر در نرخ مالیات و بررسی واکنش بازارها، بلکه آزمایشهای واقعی، در آزمایشگاه و در میدان، و آن هم بهصورت مکرر.
🔸منبع: دنیای اقتصاد / صفحه اندیشه
🔻متن کامل را در اینستنت ویو بخوانید
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
Telegraph
عرضه و تقاضا شکستناپذیرند
پژواک مجادله معاون رئیسجمهور آمریکا و یک خبرنگار ادامه دارد؛ چندی پیش جیدیونس، معاون رئیسجمهور آمریکا در سخنانی بازار را ابزاری در خدمت سیاست آمریکا خواند. یک خبرنگار با نام متیو هنسی در پاسخ به او یادداشتی را منتشر کرد. «دنیایاقتصاد» مشروح این ماجرا…
قدرتمندتر از عشق،
احساس مسئولیت است آنکه در قبال تو احساس مسئولیت
میکند فراتر از عشق دوستت دارد.
آسمان فرصت پرواز بلندی ست
ولی
قصه این است
چه اندازه کبوتر باشی...
#فریدون_مشیری
شب خوش
احساس مسئولیت است آنکه در قبال تو احساس مسئولیت
میکند فراتر از عشق دوستت دارد.
آسمان فرصت پرواز بلندی ست
ولی
قصه این است
چه اندازه کبوتر باشی...
#فریدون_مشیری
شب خوش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 پول چیست؟
بسیاری آن را سرچشمه تمام بدیها میدانند و عدهای نماد هبوط انسان از انسانیت ناب به قلب طمع و خودخواهی.
اما از این تعاریف رمانتیک و روشنفکرپسند که فاصله بگیریم، سوال مهمی پیش میآید که واقعا پول چیست؟
چگونه به وجود آمده و مزایا و معایب آن برای بشریت چه بوده است؟
در این ویدئو به معرفی مختصری از پول و تاریخچه آن پرداخته میشود.
#money
#human_action
#Economics
#اقتصاد
#پول
🔸منبع: کانال رادیکال
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
بسیاری آن را سرچشمه تمام بدیها میدانند و عدهای نماد هبوط انسان از انسانیت ناب به قلب طمع و خودخواهی.
اما از این تعاریف رمانتیک و روشنفکرپسند که فاصله بگیریم، سوال مهمی پیش میآید که واقعا پول چیست؟
چگونه به وجود آمده و مزایا و معایب آن برای بشریت چه بوده است؟
در این ویدئو به معرفی مختصری از پول و تاریخچه آن پرداخته میشود.
#money
#human_action
#Economics
#اقتصاد
#پول
🔸منبع: کانال رادیکال
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
Forwarded from دورنمای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 معرفی کارل مارکس
فلاسفه فقط به زعم خود جهان را تعبیر کردهاند؛ مسئله، دگرگونی آن است.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
فلاسفه فقط به زعم خود جهان را تعبیر کردهاند؛ مسئله، دگرگونی آن است.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views