دیالکتیک روشنگری
چرا باید عباس معروفی بمیرد.... آن هم دور از وطن آن هم با بیماری سخت...من او را از مجله‌ی گردون شناختم. مجله‌ای ‌که مرا با نویسندگان معاصر و نقاشانی چون هانیبال الخاص آشنا کرد. من او را با نثر زیبایش در سال بلوا شناختم در سمفونی مردگان... او چرا باید دیگر…
«گفتم: چقدر باید منتظر باشیم؟
‏پدر گفت: ما ملت انتظاریم»

‏- عباس معروفی (سال بلوا)

‏در جایی از “پیکر فرهاد” نوشته بود:

‏«مسخره‌ترین چیز دنیا اتفاق افتاده بود. شما نمُرده بودید اما زندگی هم نمی‌کردید. فقط زنده بودید»

‏تکرار همان که یک دهه پیش‌تر در “سال بلوا” از زبان میرزا حسن نوشت، که می‌گفت:

‏«به چشم‌های این مردم نگاه کن. همه مرده‌اند»

‏عباس معروفی که در جایی از “سمفونی مردگان” در پاسخ به سئوال پدر که می‌پرسد، دنبال چه می‌گردی؟
‏گفت:

‏«دنبال خودم»

‏برای نویسنده‌ای که حکم شلاق بابت نوشتن می‌گیرد و فرمان توقیف تمام رویاها و نشریه‌اش را، نویسنده‌ای که باید خانه را ترک کند و تا ابد به تبعید رود، همان که در پاسخ به سیمین دانشور که گفته بود؛ غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یک‌وقت، معروفی!

‏نوشت:

‏«و من غصه خوردم!»

‏در جایی گفته بود؛ وای به حال سرزمینی که شاعران و نویسندگانش را بکشد.

‏بله جناب معروفی، وای به حال سرزمینی که مردمانش را دق دهد.

‏حالا سه سال شد که نویسنده ما را به غصه و تن ترک کرد!

@ELDialectico
7👍6
آه آزادی!
آه آزادی!
آیا این غم‌انگیز نیست
که مردم همه نامت را می‌دانند
و هیچکس صورتت را ندیده است؟



▪️مرتضی حنیفی
📕اسب‌ها روسری نمی‌بندند



@ELDialectico
18👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیدگاه راجر ورنون اسکروتن(1944-2020)
فیلسوف و نظریه پرداز،درباره علت گرایش به چپ گرایی در روشنفکران.

@ELDialectico
👍72
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگَر سُخَن
مِیانِ مَن و تُو پایـان يافت
و راه‌های وِصال قَطْع شُدَند
و جُدا و غَریبه گَشتیم،
اَز نو با مَن آشنا شو…


▪️نزار قبانی
🎤 محیا ساعدی


@ELDialectico
12👍2👎1
جامعه بسته بر جهل ، ترس و اسطوره بنا می شود ،جامعه باز بر عقل،آزادی و نقد…


▪️کارل پوپر
📕جامعه باز و دشمنان آن


@ELDialectico
👍86
«هیچ برنامه و تلاشی نمی‌تواند ذره‌ایی در این واقعیت تغییر ایجاد کند که حاکمان توتالیتر، بسیار خوب می‌دانند چه کسی را باید بکشند و چه کسی را نه»

‏⁧ ▪️تئودور آدورنو
📕اخلاق صغیر

@ELDialectico
👍11
مردمان طبقه کارگر نه پولش را و نه مهارتش را داشتند و نه از قدرت پیش‌بینی برخوردار بودند، نه به اطلاعات دسترسی داشتند و نه راه‌وچاهش را می‌شناختند. بنابراین آوار پول‌های متورم نهایت روی سر آنها خراب شد. بعد از اولین فروپاشی، فریاد گرسنگان بلند شد. جاده‌ها و پل‌ها به حال خود رها شد، تولیدکنندگان در نهایت نومیدی کار خود را رها کردند. «هیچ اعتمادی از هیچ نوعی به آینده وجود نداشت، اندک بودند کسانی که جرات سرمایه‌گذاری هرچقدر کوتاه‌مدت داشتند.»

کلا، رها کردن لذایذِ آنی و لحظه‌ای حماقت شمرده می‌شد، چون پس‌انداز برای آینده‌ای چنان نامعلوم معنی نداشت و بنابراین مصرف آنی بهترین گزینه بود.


📕تورم و اخلاق
▪️اندرو دیکسون وایت
▫️ترجمه:حسن دیباج


@ELDialectico
👍92
📚پیشنهاد مطالعه

📕«چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد»
▪️پیتر شف و اندرو شف

▪️ترجمه‌ی حمیدرضا ارباب

🔻چگونه دولت‌ها می‌توانند بدون داشتن درآمد خرج کنند؟
به چه دلیل برخی کشورها ثروتمند و برخی فقیرند؟
راه درمان رکود اقتصادی چیست؟ پس‌انداز بیش‌تر یا مصرف بیش‌تر؟
علل به‌وجود آمدن تورم چیست؟
به چه دلیل گرفتن ماهی با دستان خالی تا این حد مشکل است؟
کتاب چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد با استفاده از تصاویر کارتونی، طنز و داستان، مفاهیم پیچیده‌ی مربوط به رشد اقتصادی و نظام پولی را شرح می‌دهد. نویسندگان کتاب، پیتر شف و آندرو شف مبانی رشد اقتصادی، موارد استفاده از سرمایه، ماهیت ویرانگر وام‌های مصرفی، علل تورم، اهمیت تجارت خارجی، پس‌انداز، ریسک و بسیاری از مهم‌ترین اصول علم اقتصاد را شرح می‌دهند. داستان کتاب ممکن است ساده و سطحی به‌نظر برسد ولی شما را به یک درک عمیق از چگونگی رشد اقتصاد و دلایل فروپاشی آن می‌رساند.



@ELDialectico
👍62
احمقانه‌ترین و خطرناک‌ترین روش برای تصمیم‌گیری این است که گرفتن تصمیمات را به افرادی بسپاریم که هیچ هزینه‌ای برای اشتباه بودن آن تصمیمات نمی‌پردازند.

- توماس ساول، اقتصاددان و نویسنده

@ELDialectico
👍17
«من حتا یک روحانی را هم نمی‌کُشم. فقط مجبورشان می‌کنم هر روز کار بکنند. همان‌طور که ما در مزرعه‌ها کار می‌کردیم. همان‌طور که برای بریدن درخت‌ها به کوه می‌زدیم.

‏وادارشان می‌کنم برای بقیه عمر کار کنند. همان‌جایی بخوابند که ما می‌خوابیم، همان چیزی را بخورند که ما می‌خوریم و از همه مهمتر کار کنند.

‏آن‌وقت می‌فهمند آدم چرا به دنیا آمده، همین برایشان بزرگترین درس هست و عذاب اَلیم!»



▪️ارنست همینگوی
📕این ناقوس مرگ کیست

@ELDialectico
👍168
اگر خدایی نباشد چرا خوب باشیم؟

هنگامی که فرد دیندار این پرسش را با من مطرح می کند (که مکرر رخ می دهد)٬فورا وسوسه می شوم او را چنین به چالش بکشم :

آیا واقعا می گویید که فقط برای کسب رضایت و پاداش خدا ٬ یا اجتناب از نارضایتی و عذاب او می کوشید خوب باشید؟

"این اخلاقیات نیست٬تملق گویی است؛به یک جور پاچه خواری جلوی دوربین امنیتی عظیمی می ماند که از آسمان شما را زیر نظر دارد٬"

یا ضبط صوت استراق سمعی که درون کله تان کار گذاشته شده٬و کوچکترین حرکات و اندیشه هایتان را ثبت می کند.

اگر بپذیرید که حتی در صورت عدم وجود نظارت الهی همچنان آدم خوبی میمانید٬
قطعا زیرآب این ادعا را زده اید که برای خوب بودن ٬وجود خدا لازم است.

▪️ریچارد داوکینز

@ELDialectico
👍84
...سرگذشت سانتیاگو در حکم نوعی سنفونی است که با کارمایۀ طلوع خورشید آگاهی در روند کار و سرمستیِ انسان از دیدار آن آغاز می‌شود و آنگاه این کارمایه با گذشتن از کشمکش‌های دشوار به اتحاد شکست و پیروزی مبدل می‌گردد، و این نیز پس از پرورش و تحول به کارمایۀ شهادت می‌انجامد. اما شهادت به معنای مرگِ جسمانیِ قهرمانِ داستان نیست. زندگی سانتیاگو، انسان محرومی که هر روزی که دستِ خالی از دریا بازگردد باید بدون ذره‌ای تلخی سرِ بی‌شام زمین بگذارد، شهادتِ مدام است.
صحنۀ آخر، آرامشِ بعد از طوفان است: غرش و بارش، پایان یافته، و آب در گودال‌ها زلال شده است. سانتیاگو با این امید به خواب رفته است که بزودی زخم دستهایش خوب می‌شود و باز با شاگردش مانیلو که دوستش می‌دارد، راه دریا را در پیش می‌گیرد. باز شیرهای بازیگوشِ ساحل افریقا را به خواب می‌بیند، که خاطرۀ روزهای نوجوانیِ اوست. ضمیر ناهشیارِ پیرمردِ فرسوده همیشه خود را نوجوانی می‌بیند که عمرِ درازی در پیش دارد.

📕از این لحاظ
▪️نجف دریابندری
( فصل مربوط به تحلیل داستان پیرمرد و دریا اثر #ارنست_همینگوی )

@ELDialectico
2👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کتابِ دالِ دوست داشتن
“چند روایت از عشق و زندگی”

🖇️این کتاب درباره‌ی عشق، صمیمیت، جدایی و پیچیدگی‌های روابط انسانی حرف می‌زنه.

📕دال دوست داشتن
▪️حسین وحدانی

@ELDialectico
8
🔸نخستین مشخصۀ قدرت فاشیستی بنیان مذهبی و نظامی توأمان آن است، بنیانی که در آن نمی‌توان این دو عنصر به طور معمول متمایز را از یکدیگر جدا کرد: بنابراین قدرت فاشیستی از آغاز خود را همچون یک تمرکزیافتگی تحقق‌یافته آشکار می‌سازد. با ابن‌حال، وجه نظامی فاشیسم سویۀ بارز آن است. روابط احساسی که پیشوا را به اعضای حزب پیوند می‌دهند و یکی می‌کنند، عمدتا مشابه روابطی‌اند که فرمانده را با سربازانش متحد می‌کنند. عرض‌اندام آمرانۀ پیشوا برابر با نفی جوشش انقلابی بنیادینی است که او از آن بهره‌برداری می‌کند؛ انقلاب که یک بنیان دانسته می‌شود، همزمان از لحظه‌ای که سلطۀ داخلی به نحوی نظامی بر شبه نظامیان اعمال می‌شود، اساسا نفی می‌شود.


📕ساختار روانشناسی فاشیسم
▪️ژرژ باتای

@ELDialectico
👍43
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ناصر تقوایی (۲۲ تیرِ ۱۳۲۰ – ۲۲ مهر ۱۴۰۴)🖤

خداحافظ ناخدای سینمای ایران
ما بسیار از تو آموختیم
-

بهرام بیضایی: «تقوایی هرگز نورچشمی نبود و خودش هم زدوبند نمی دانست و احترام به سینمای جدی به او اجازه ی سرهم بندی نمی داد و در نتیجه محبوب پولسازان نبود. قلم به مزدانی که در معتبرترین مجلات سینمایی کشور جشن به هم خوردن یکی از فیلم های مرا گرفته بودند، نوشتند تقوایی و بیضایی خودشان نمی خواهند فیلم بسازند و غلط از ایشان بود. هیچ فیلمسازی نیست که نخواهد فیلم بسازد ولی هستند فیلمسازانی که به احترام فکر و فرهنگ نخواهند در لجنی فرو روند که سینمای پاکیزه ی ایران از آن در می آید.»


(این پست از صفحه کافه اشنو گرفته شده است)


@ELDialectico
9
حاجی معتقد بود که زندگی یعنی : تقلب ، دروغ ، تزویر، پشت هم اندازی و کلاه برداری. زیرا جامعه ی او روی این اصول درست شده بود و هرکس بهتر می توانست کلاه بگذارد و سمبل کاری بکند، بهتر گلیم خود را از آب بیرون می کشید. وجود خودش را مثل وجود دیگران گناهکار تصور می کرد و برای تبرئه ی خود از هیچ دسیسه و سالوس و حقه بازی روبرگردان نبود. می اندیشید که زبان یک تکه گوشت است که می شود به هر سو گردانید و از این رو کار چاق کنی ، پشت هم اندازی، جاسوسی ،چاپلوسی و عوام فریبی جزء غریزه ی او شده بود. زمانه این را می پسندید و او هم از مردان برجسته ی زمان خود بود و نمی خواست در این بازار کلاه برداری دنیا کلاه سرش رفته باشد.

▪️صادق هدایت
📕حاجی آقا
@ELDialectico
👍5
2025/10/21 03:05:02
Back to Top
HTML Embed Code: