English online
💵 5000 dollars ________ stolen.
👇👇👇👇👇👇👇
🟪 بعد از عبارات مربوط به زمان، مسافت، وزن ، مقدار پول فعل به صورت مفرد به کار میرود.
▶️ Two hundred dollars was all he had.
▶️ Fifty kilometers is a long way to drive.
▶️ Five months has passed and nothing has happened.
▶️ Eighty kilos is too heavy for me to lift.
▶️ 10 days is a short time.
🟪 بعد از عبارات مربوط به زمان، مسافت، وزن ، مقدار پول فعل به صورت مفرد به کار میرود.
▶️ Two hundred dollars was all he had.
▶️ Fifty kilometers is a long way to drive.
▶️ Five months has passed and nothing has happened.
▶️ Eighty kilos is too heavy for me to lift.
▶️ 10 days is a short time.
🪐 " اصطلاحات با Out of "
🪷 Out of order خراب، از کار افتاده
🪷 Out of work بیکار
🪷 Out of sight خارج از دید
🪷 Out of control خارج از کنترل
🪷 Out of date تاریخ گذشته
🪷 Out of the blueناگهانی،غیرمنتظره
🪷 Out of breath از نفس افتاده
🪷 Out of reach خارج از دسترس
🪷 Out of fashion از مد افتاده
🪷 Out of hand فورا، خارج از کنترل
🪷 Out of range خارج از محدوده
🪷 Out of time بی موقع، نابهنگام
🪷 Out of codition روی فرم نبودن، ناسالم
🪷 Out of the way دورافتاده، دور از دسترس
🪷 Out of character ناسازگار، شخصیت گستاخ
🪷 Out of order خراب، از کار افتاده
🪷 Out of work بیکار
🪷 Out of sight خارج از دید
🪷 Out of control خارج از کنترل
🪷 Out of date تاریخ گذشته
🪷 Out of the blueناگهانی،غیرمنتظره
🪷 Out of breath از نفس افتاده
🪷 Out of reach خارج از دسترس
🪷 Out of fashion از مد افتاده
🪷 Out of hand فورا، خارج از کنترل
🪷 Out of range خارج از محدوده
🪷 Out of time بی موقع، نابهنگام
🪷 Out of codition روی فرم نبودن، ناسالم
🪷 Out of the way دورافتاده، دور از دسترس
🪷 Out of character ناسازگار، شخصیت گستاخ
💟 پسوند اسم ساز و صفت ساز
👉 -‐ al
🍓 پسوند صفت ساز «al-» به معنای ویژگیهای چیزی را داشتن است
🍓 پسوند "al" به معنای "مربوط به چیزی" یا " مشتق از " است. اگر به اسم ها اضافه شود از آنها صفت می سازد
Noun (اسم) + al = صفت
N ---> adj
🔰🔰🔰🔰🔰
Culture >> cultural
فرهنگ --> فرهنگی
Government >> governmental
دولت --> دولتی
Education >> educational
آموزش --> آموزشی
element >> Elemental
عنصر --> بنیادی ، اساسی
environment >> Environmental
محیط زیست --> محیط زیستی
Finance >> Financial
دارایی --> مربوط به امور مالی
occasion >> occasional
موقعیت --> اتفاقی
nature >> natural
طبیعت --> طبیعی
accident >> accidental
تصادف --> تصادفی
origin >> original
اصل- اساس -->اصلی- اساسی
nation >> national
ملت --> ملی
conversation >> conversational
مکالمه --> محاوره ای
instrument >> instrumental
وسیله --> مفید- مجهز
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🍓 اگر پسوند al به فعل اضافه شود از آنها اسم میسازد
Verb (فعل) + al = اسم
V ---> N
🔰🔰🔰🔰
Remove >> removal
حذف کردن --> حذف
Approve >> approval
تایید کردن --> تایید
Propose >> proposal
پیشنهاد دادن --> پیشنهاد
Arrive >> arrival
وارد شدن --> ورودی
Reverse >> reversal
برگرداندن --> واژگونی، معکوس
👉 -‐ al
🍓 پسوند صفت ساز «al-» به معنای ویژگیهای چیزی را داشتن است
🍓 پسوند "al" به معنای "مربوط به چیزی" یا " مشتق از " است. اگر به اسم ها اضافه شود از آنها صفت می سازد
Noun (اسم) + al = صفت
N ---> adj
🔰🔰🔰🔰🔰
Culture >> cultural
فرهنگ --> فرهنگی
Government >> governmental
دولت --> دولتی
Education >> educational
آموزش --> آموزشی
element >> Elemental
عنصر --> بنیادی ، اساسی
environment >> Environmental
محیط زیست --> محیط زیستی
Finance >> Financial
دارایی --> مربوط به امور مالی
occasion >> occasional
موقعیت --> اتفاقی
nature >> natural
طبیعت --> طبیعی
accident >> accidental
تصادف --> تصادفی
origin >> original
اصل- اساس -->اصلی- اساسی
nation >> national
ملت --> ملی
conversation >> conversational
مکالمه --> محاوره ای
instrument >> instrumental
وسیله --> مفید- مجهز
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🍓 اگر پسوند al به فعل اضافه شود از آنها اسم میسازد
Verb (فعل) + al = اسم
V ---> N
🔰🔰🔰🔰
Remove >> removal
حذف کردن --> حذف
Approve >> approval
تایید کردن --> تایید
Propose >> proposal
پیشنهاد دادن --> پیشنهاد
Arrive >> arrival
وارد شدن --> ورودی
Reverse >> reversal
برگرداندن --> واژگونی، معکوس
🟦 "چاپلوسی کردن ، متملق" به انگلیسی
🪭 Servile : / ˈsɜːrvəl/
🪭 Obsequious : /əbˈsiːkwiəs/
🪭 Flatter :/ ˈflætər/
🪭 Apple polisher (idiom)
چاپلوسی کردن، تملق گفتن از کسی،
🪭 Bootlicker پاچه خوار (slang)
◇ I knew he was only flattering me because he wanted to borrow some money.
#advanced
🪭 Servile : / ˈsɜːrvəl/
🪭 Obsequious : /əbˈsiːkwiəs/
🪭 Flatter :/ ˈflætər/
🪭 Apple polisher (idiom)
چاپلوسی کردن، تملق گفتن از کسی،
🪭 Bootlicker پاچه خوار (slang)
◇ I knew he was only flattering me because he wanted to borrow some money.
#advanced