Telegram Web Link
دقیقا چه جور دیگری؟
سرکار خانم دکتر مرضیه وحید دستجردی، شما پزشک متخصص جراحی زنان و زایمان و نازایی هستید، اگر از روی تخصصتان سخن گفتید بفرمایید دقیقا چه جور؟ البته در ستاد ملی جمعیت تشریف دارید لطفا از این زاویه هم که البته شایسته است مولتی تخصص باشید و جامعه شناس و مردم شناس، تا حدی جمعیت شناس، و البته آشنا به مشکلات اقتصادی خانواده ها و کمی هم روان شناس اجتماعی، باز بفرمایید دقیقا چه جور؟
و اگر هنوز خود را در قامت وزیر بهداشت می بینید و سودای سیاست در سر دارید، باز بفرمایید چه جور؟
باور بفرمایید مردم برای تصمیمات اندرونی، منتظر جور دلخواه شما نیستند، لطفا جوری بگویید که هم فهم کنیم هم همراهی .
و اگر احتمالا منظورتان تسهیل ورود مهاجران است باز هم صریح بفرمایید تا مردم با دیدگاهتان بهتر آشنا شوند و بدانند چه جوری،
#جوانی_جمعیت
#مرضیه_وحیدی_دستجردی
www.tg-me.com/economedia
بعد از انتشار پست قبلی، در فضای مجازی خبر دیگری مبنی بر تکذیب کامل چنین خبر و گفته ای در فضای مجازی منتشر شد و گویا خانم دکتر کل این قصه را تکذیب کرده است و البته متاسفانه چنین بداخلاقی هایی یعنی انتشار دروغ در فضای مجازی هم رخ می دهد و من هم این مطلب را، مجدد منتشر کردم که اگر خود تکذیبیه صحت داشته باشد، در بازنشر دروغ سهیم نباشم اما در فقره رشد جمعیت، داستان بسیار بیش از آنکه بهداشت و درمانی باشد، اجتماعی و اقتصادی است که بحث مفصل با استادان این حوزه ها را می طلبد و با نهایت احترام، متخصصان زنان و زایمان، در انتهای داستان فرزند آوری قرار دارند یعنی خانواده با چارچوب های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و روان شناختی تصمیمش را گرفته و فرزند آوری رخ داده و پزشک متخصص زنان و زایمان و با کمک شیوه های مامایی یا افراد ماما، در انتها البته فرزند را به دنیا می آورد و بعید می دانم تخصصش کارساز تصمیم افراد به رشد موالید باشد.
اما بدانیم رشد جمعیت نه سیاسی است و نه دل بخواهی، که ضرورت بقای جامعه ایرانی بالنده است، تا پنجره جمعیتی بسته نشده و ابر بحران جمعیتی به سایر بحرانهای اقتصادی افزوده نشده به خود بیاییم. و فقط یک جمله، بجای همه تلاشهایتان برای فرزند آوری، بطور عملی نرخ ازدواج را بیشتر کنید، خودشان فرزند خواهند آورد و نیازی به مداخله در اندرونی خانواده ها نیست.
https://www.instagram.com/p/DJ9g3kNCdSH/?igsh=cnk1YmllM2xodnFl
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می بینی آقای رنگو؟مراسم پاره کردن کتاب بعد از امتحان! چه در کتاب ها درس داده شده یا چگونه درس داده شده یا چه اعتباری برای آموزش قائلند که چنین باید گریست؟
شاید می دانند بهترین صندلی های بعد از کنکور نصیب چه کسانی از چه مدارسی می شود، شاید می دانند حتی با گرفتن صندلی نسبتا محبوب در دانشگاه نیز شاید چندان شغل مرتبط و دندانگیری نداشته باشند، با نهایت احترام به همه مشاغل، کافی است به آمار تحصیلات رانندگان تاکسی های اینترنتی توجه کنید که برای چنین شغلی لازم به تحمل چندین سال هزینه در دانشگاه ها نبود، دوباره ببین آقای رنگو، این ها گوشه ای از نتایج سالها تجاری سازی آموزش و یک دهه رشد صفر اقتصادی و تورم بیش از چهل درصدی است.
www.tg-me.com/Economedia
🟥روزنامه دنیای اقتصاد
وزیر جدید اقتصاد و معضل انتخاب مدیران
شماره روزنامه:۶۳۰۵
تاریخ چاپ:۱۴۰۴/۰۳/۱۳
شماره خبر:۴۱۸۵۵۱۸
سرمقاله
لطفعلي بخشي*
یکی از مهم‌ترین وظایف وزیر اقتصاد انتصاب صدها نفر به‌عنوان هیات‌مدیره بانک‌ها، بیمه‌ها و شرکت‌ها و دستگاه‌های دولتی مرتبط با وزارتخانه است. اینکه چرا یک مقام سیاسی باید چنین اختیاراتی داشته باشد که صدها سمت تخصصی را ظرف چند ماه انتخاب کند، مجال دیگری می‌طلبد. هماهنگی و همراهی این تیم بزرگ نقشی بی‌بدیل در موفقیت وزیر و اجرایی شدن برنامه‌های وی دارد.

به‌دلیل فقدان تحزب واقعی و عدم امکان شکل‌گیری تیم‌های رسمی در احزاب، پس از انتخاب یک مقام سیاسی، وی فرصت کافی برای یافتن افراد با صلاحیت برای سمت‌های وزارتخانه نخواهد داشت. لذا وزیر پس از انتخاب، با معضل عزل و نصب صدها سمت مدیریتی حساس روبه‌رو می‌شود. انتخاب و انتصاب افراد هم‌جهت، هماهنگ و هم‌رأی نقش مهمی در به ثمر نشاندن برنامه‌های وزیر دارد و در مقابل، انتصاب‌های نادرست، مشکلات زیادی برای وزیر به همراه خواهد داشت. به‌خوبی می‌دانیم که نمایندگان مجلس، ائمه جماعات، برخی مقامات و گروه‌های سیاسی تلاش می‌کنند با توصیه، راه‌های مختلف و حتی اعمال فشار و تهدید، افراد مورد نظر خود را در این سمت‌ها بگمارند تا اهداف بعدی خود را عملی سازند.
یکی از بزرگ‌ترین مشکلات وزیر، این‌گونه دخالت‌ها در عزل ونصب‌هاست که فرد منصوب از این مسیر، حرف‌شنوی زیادی از وزیر نخواهد داشت و در پی اهداف دیگری خواهد بود. هرچند بر مبنای قانون اساسی، قوا مستقل هستند و حق دخالت در امور یکدیگر را ندارند لیکن داستان دخالت نمایندگان مجلس و برخی مقامات در عزل و نصب‌ها داستانی ملال‌آور و طولانی است. اگر وزیر به درخواست‌های آنها تمکین کند این داستان انتها ندارد و هر روز توقع و انتظارات آنها افزایش خواهد یافت و در انتها نیز وزیر، قربانی تضاد منافع گروه‌ها شده و در استیضاح زودهنگام سمت خود را از دست خواهد داد. ازآنجاکه اخبار این‌گونه توصیه‌ها و روابط علنی نمی‌شود، در انتها جامعه همه‌چیز را به ناتوانی و ضعف وزیر نسبت خواهد داد.
چه باید کرد؟
وزیر دو راه در پیش دارد:
ا۱. یا به توصیه‌های زورمندان و صاحب نفوذان عمل کند که در این‌صورت در وزارتخانه دارای اختیارات کافی نخواهد بود و پس از مدتی، شاهد استیضاح و برکناری خواهد بود.
۲. یا از ابتدا با قدرت در مقابل توصیه‌ها بایستد و به هیچ‌کدام وقعی ننهد. در این صورت، از پشتیبانی افکار عمومی برخوردار بوده و تا مدت‌ها مجلس نخواهد توانست از مکانیسم استیضاح علیه وی استفاده کند. وی در این مدت می‌تواند برنامه‌های خود را با تیم خود پیش ببرد و در صورت موفقیت، باز مجلس امکان استیضاح وی را نخواهد داشت. حتی اگر استیضاح و برکنار شود، افکار عمومی وی را محق خواهند دانست.
راه اول که مسیری مشخص دارد و بارها شاهد برکناری وزیران این‌گونه بوده‌ایم.
راه دوم نیازمند سازوکاری برای اجراست که افکار عمومی را هم همراه سازد.
یکی از راه‌های چنین سازوکاری، ایجاد کمیته انتصابات و تدوین آیین‌نامه انتخاب است. وظیفه چنین کمیته‌ای شایسته‌گزینی از طریق ارزیابی و غربالگری کاندیداهای سمت‌های مختلف است تا بتواند صالح‌ترین افراد ممکنه را یافته و به وزیر برای انتخاب نهایی پیشنهاد کند. برای مطرح شدن نام افراد برای هر سمتی، لازم است حداقل شرایط از نظر سن، تخصص و تجربه تعیین شود و پس از عبور از این آستانه فرد می‌تواند برای آن سمت مورد ارزیابی قرار گیرد. در صورت ایجاد چنین سازوکاری برای انتخاب افراد، اثرات توصیه‌ها کاهش می‌یابد و وزیر در مقابل توصیه‌ها و انتقادات آن گروه‌ها مصونیت بیشتری خواهد داشت. خوشنامی و مقبولیت اعضای کمیته انتصابات در جامعه کمک بزرگی به وزیر و انتصابات وی خواهد بود.
داوطلبان و افراد می‌توانند خود یا افراد مورد نظرشان را برای ارزیابی به این کمیته معرفی کنند. کمیته انتصابات، بر مبنای مدارک تخصصی و سوابق و مصاحبه، چند نفر را برای هر سمت نهایی می‌کند و برای انتخاب به وزیر پیشنهاد خواهند کرد تا وی فرد مورد نظر خود را برگزیند. برای شفافیت بیشتر کمیته دارای وب‌سایتی خواهد بود که نتایج در آن به اطلاع عمومی خواهد رسید و همچنین همه توصیه‌های ارسالی به وزیر در سایت کمیته با ذکر نام توصیه‌کننده برای اطلاع همگان بارگذاری خواهد شد که در این صورت کمتر کسی جرات توصیه خواهد داشت.
امید که با جدی گرفتن کمیته انتصابات، بتوان افراد شایسته‌تر و با صلاحیت‌تری را به سمت‌های مدیریتی گماشت و از این راه شانس وزیر مربوطه را برای اجرایی شدن برنامه‌هایش افزایش داد. ایجاد چنین‌ سازوکاری برای انتخاب مدیران بیانگر نگرش سیستمی و شایسته‌سالاری در وزیر خواهد بود که در اداره وزارتخانه تاثیر مثبتی به همراه خواهد داشت.
* اقتصاددان
🔵 پروفسور استنلی فیشر: معمار اقتصاد کلان مدرن و دولتمرد پولی بی‌همتا درگذشت


مقدمه: 
استنلی فیشر (Stanley Fischer)، متولد ۱۵ اکتبر ۱۹۴۳ در رودزیای شمالی (زامبیای کنونی)، امروز درگذشت. او یکی از تأثیرگذارترین اقتصاددانان و سیاست‌گذاران پولی نیم قرن اخیر بود. زندگی حرفه‌ای او که در سه قاره و در نقش‌های آکادمیک، نهادی و اجرایی درخشان طی شد، میراثی ماندگار از نظریه‌پردازی عمیق، رهبری بحران‌ها و تربیت نسل‌ها از اقتصاددانان برجسته بر جای گذاشت. مرگ او موجی از اندوه و تحسین در جامعه اقتصاد جهانی را برانگیخت و یادآور این واقعیت تلخ شد که کمیته نوبل هرگز این افتخار را به او اعطا نکرد، اقدامی که بسیاری آن را خطایی بزرگ در تاریخ این جایزه می‌دانند.

زندگی و شکل‌گیری یک اقتصاددان جهانی: 
فیشر که در یک خانواده یهودی در آفریقای استعمارزده متولد شد، نخست در اقتصاد و آمار در مدرسه اقتصاد لندن (LSE) تحصیل کرد و سپس دکترای خود را در سال ۱۹۶۹ از مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) زیر نظر اقتصاددانان افسانه‌ای مانند فرانکو مودیلیانی و رابرت سولو دریافت کرد. MIT به سرعت تبدیل به کانون اصلی فعالیت او شد، جایی که نه تنها به عنوان استادی درخشان (استاد راهنمای برجسته‌ترین اقتصاددانان بعدی، از جمله بن برنانکه، ماریو دراگی و گرگ منکیو)، بلکه به عنوان یکی از معماران اصلی مکتب فکری اقتصاد کلان مدرن ظهور کرد.

مهم‌ترین دستاوردهای علمی و فکری: 
فیشر نقشی محوری در تکامل اقتصاد کلان داشت:

1.  پایه‌گذاری اقتصاد کلان نوکینزی (New Keynesian Economics): در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، فیشر به همراه اقتصاددانانی مانند ادموند فلپس و جان تیلور، در پاسخ به انتقادات مکتب انتظارات عقلایی و کلاسیک‌های جدید به مکتب کینزی‌، چارچوب نظری نوکینزی را بنا نهاد. او با معرفی "چسبندگی‌های اسمی" (مانند قراردادهای دستمزدی چنددوره‌ای) در مدل‌های خود نشان داد که چگونه سیاست پولی فعال می‌تواند حتی با وجود انتظارات عقلایی، تأثیری واقعی و پایدار بر تولید و اشتغال داشته باشد. این چارچوب، بنیان تئوریک سیاست‌گذاری پولی مدرن در بانک‌های مرکزی جهان شد.

2.  تحلیل تورم و نقش انتظارات: فیشر تحقیقات پیشگامانه‌ای در مورد پویایی تورم، نقش انتظارات تورمی و هزینه‌های کاهش تورم انجام داد. مقاله مشترک او با فلپس و تیلور در مورد اثرات قراردادهای دستمزدی چنددوره‌ای بر پویایی تورم، نقطه عطفی بود.

3.  اقتصاد بین‌الملل: او به درک پیچیدگی‌های اقتصاد باز، از جمله نرخ ارز، بحران‌های تراز پرداخت‌ها و سیاست‌گذاری در شرایط جریان آزاد سرمایه کمک‌های شایانی کرد. کتاب درسی معروفش "Lectures on Macroeconomics" (با رودیگر دورنبوش و ریچارد استارتز) نسل‌ها از دانشجویان را آموزش داد.

دوران اجرایی: رهبری در خط مقدم بحران‌ها: 
فیشر دانش نظری خود را در سخت‌ترین میدان‌های سیاست‌گذاری به کار بست:

1. معاون اول مدیرعامل صندوق بین‌المللی پول (۱۹۹۴-۲۰۰۱): در این دوران پرفرازونش (بحران آسیا، بحران روسیه، بحران آرژانتین)، او نقش محوری در طراحی برنامه‌های نجات و مشاوره به کشورهای درگیر داشت. رویکرد عملی و دانش عمیق او از اقتصادهای نوظهور در این دوران حیاتی بود.

2. معاون رئیس فدرال رزرو ایالات متحده (۲۰۱۴-۲۰۱۷): در بحبوحه خروج از سیاست‌های پولی غیرمتعارف پس از بحران ۲۰۰۸، فیشر به عنوان معاون جنت یلن، تجربه و اقتدار فراوانی را به هیئت حکام فدرال رزرو آورد. او در شکل‌دهی به مسیر افزایش تدریجی نرخ‌های بهره و کاهش ترازنامه فدرال رزرو نقش کلیدی داشت.

میراث و فقدان نوبل: یک ناکامی آشکار: 
مرگ استنلی فیشر پایان یک فصل درخشان در تاریخ اقتصاد بود. او نه تنها یک نظریه‌پرداز برجسته بود که چارچوب‌های فکری ما را شکل داد، بلکه یک سیاست‌گذار عملی بی‌بدیل بود که ثبات را در بحرانی‌ترین لحظات به ارمغان آورد. شاگردانش (که بسیاری خود نوبل برده‌اند یا رهبران نهادهای مالی جهانی هستند) گواه زنده تأثیر ژرف او هستند.
🔻🔻🔻🔻



♦️ کانال تخصصی اقتصاد
دلار💵 برای اولین بار در موقعیت کیش قرار گرفت

محمد اشراقی

💁🏻برتون وودز اصلی چیست؟

در سال 1944، در اواخر جنگ جهانی دوم، نمایندگان 44 کشور در شهر برتون وودز (نیوهمپشایر، آمریکا) گرد هم آمدند تا نظام مالی جهانی را بازسازی کنند. نتیجه این کنفرانس، سیستمی بود که:
هر اونس طلا = 35 دلار
و بقیه ارزها به دلار متصل شدند.

و صندوق بین‌المللی پول (IMF) و بانک جهانی برای مدیریت این سیستم ایجاد شدند.
این نظام تا سال 1971 (وقتی نیکسون پیوند دلار به طلا را قطع کرد) دوام آورد و پایه اقتصاد پساجنگ را شکل داد.

این سیستم به آمریکا قدرت عظیمی داد، چون دلار به ارز ذخیره جهانی تبدیل شد و سوئیفت (که بعداً در 1973 ایجاد شد) هم به ابزاری برای تسلط مالی آمریکا بدل شد.

🔴🟠🟡🟢


حال

تصور کنید روزی بیدار شوید و ببینید که قواعد بازی اقتصاد جهانی، درست جلوی چشمانتان، در حال بازنویسی است. نه با جلسات پرهیاهوی دیپلمات‌ها در سالن‌های مجلل، بلکه با چند خط کد بلاک‌چین و سرعتی که حتی فرصت پلک زدن هم به شما نمی‌دهد.
این دقیقاً همان چیزی است که چین با سیستم RMB دیجیتال در 17 مارس 2025 کلید زده است؛ یک زلزله مالی که لرزه‌هایش از پکن تا خاورمیانه و آسه‌آن را درنوردیده و حالا سایه‌اش روی هژمونی دلار آمریکا افتاده.

وقتی بانک خلق چین اعلام کرد که RMB دیجیتال به 10 کشور آسه‌آن و 6 کشور خاورمیانه متصل می‌شود، فقط یک خبر ساده نبود؛ این صدای طبل جنگ بود، نبردی که "اکونومیست" آن را «برتون وودز 2.0» نامیده است.

38 درصد از تجارت جهانی حالا می‌تواند سوئیفت را دور بزند؛ همان سیستم قدیمی که با تاخیرهای 3 تا 5 روزه‌اش مثل یک ماشین بخار در عصر فضا به نظر می‌رسد. اما چین چه کرده؟

تسویه پرداخت‌ها را از روزها به 7 ثانیه رسانده! مثلاً در یک آزمایش بین هنگ‌کنگ و ابوظبی، یک شرکت با RMB دیجیتال پول را به تأمین‌کننده‌اش فرستاد؛ بدون چرخیدن در پیچ‌وخم بانک‌های واسطه، بدون کارمزدهای سنگین، فقط یک تراکنش برق‌آسا که هزینه‌ها را 98 درصد کاهش داد.

این دیگر فقط یک ابزار پرداخت نیست، بلکه یک انقلاب است که سیستم سنتی را مثل یک دایناسور دست‌وپاچلفتی نشان می‌دهد.

🔴
حالا بیایید کمی عمیق‌تر شویم.

این فقط سرعت نیست که غرب را به وحشت انداخته؛ فناوری پشت RMB دیجیتال یک خندق نفوذناپذیر ساخته است.

بلاک‌چین چینی نه‌تنها تراکنش‌ها را ردیابی می‌کند، بلکه مثل یک نگهبان دیجیتال، قوانین ضدپولشویی را هم خودش اجرا می‌کند. در پروژه «دو کشور، دو پارک» با اندونزی، یک پرداخت برون‌مرزی فقط 8 ثانیه طول کشید؛ 100 برابر سریع‌تر از روش‌های قدیمی! این جادوی فناوری است که 23 بانک مرکزی را وسوسه کرده تا به این پل بپیوندند و معامله‌گران انرژی خاورمیانه حالا هزینه‌هایشان را تا 75 درصد کاهش داده‌اند.

اینجاست که دلار باید عرق سرد بریزد.


اما داستان بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. RMB دیجیتال فقط یک ارز نیست؛ این یک سلاح استراتژیک است که با طرح «کمربند و جاده» گره خورده. از راه‌آهن چین-لائوس گرفته تا مسیر پرسرعت جاکارتا-باندونگ، این ارز دیجیتال با ناوبری بیدو و ارتباطات کوانتومی درهم‌آمیخته تا یک «جاده ابریشم دیجیتال» بسازد. وقتی شرکت‌های اروپایی از آن برای تسویه بار در مسیر قطب شمال استفاده می‌کنند و کارایی تجارت 400 درصد بالا می‌رود، دیگر نمی‌توان این را یک پروژه ساده نامید.

این یک شطرنج‌بازی استادانه است که چین مهره‌هایش را با دقت چیده و دلار را برای اولین بار در موقعیت کیش قرار داده

🔴

حالا به این عدد نگاه کنید:

87 درصد از کشورهای جهان سیستم RMB دیجیتال را پذیرفته‌اند و حجم پرداخت‌های برون‌مرزی از 1.2 تریلیون دلار گذشته است.
در حالی که آمریکا هنوز درگیر بحث‌های بی‌پایان درباره تهدید ارزهای دیجیتال برای دلار است، چین بی‌سروصدا شبکه‌ای ساخته که 200 کشور را در بر می‌گیرد.

این یک کودتای مالی خاموش است؛ نه با سرباز و تانک، بلکه با کد و سرعت.
و وقتی تایلند اولین تسویه نفتش را با RMB دیجیتال انجام داد یا ایران با این سیستم از تحریم‌های سوئیفت فرار کرد، دنیا فهمید که قوانین بازی عوض شده.

این لحظه فقط درباره پول نیست؛ درباره قدرت است.

اینکه چه کسی آینده اقتصاد جهانی را در دست خواهد گرفت.

چین با RMB دیجیتال نه‌تنها یک جایگزین برای دلار ساخته، بلکه یک اکوسیستم کامل خلق کرده که می‌تواند حیات مالی دنیا را بازتعریف کند.

🔴

حالا سوال اینجاست:

آیا غرب می‌تواند به این سرعت واکنش نشان دهد، یا این فقط شروع پایان یک عصر است؟ شما چه فکر می‌کنید؟
بدون شرح !!
✍️خردمندان عالم
(مشاجره زننده دونالد ترامپ و ایلان ماسک)

🔴 دکتر محمدرضا اسلامی

🔵جردن پیترسون روانشناس صاحبنام بین‌المللی جمله جالبی دارد که مصداق این اتفاقات اخیر است:
«…امر زشت(Ugly thing) یعنی دیدن یک انسان پیر که infant (کودک) باقی مانده باشد.»

پیترسون بارها در سخنرانی‌هایش این مضمون را گفته که مشمئزکننده‌ترین و چندش‌آورترین صحنه، دیدن فردی است که به میان‌سالی/سالخوردگی رسیده اما کودک باقی‌مانده است. از این زشت‌تر نیست.

You are an old infant, and that’s an ugly thing.

🔵رفت و برگشت توئیت‌های ایلان ماسک و دونالد ترامپ و سطح نازل حرف‌هایی که ظرف چندساعت اخیر رد و بدل شد میلیون‌ها نفر را در دنیا متحیر کرد!
جدای از اینکه این مشاجره کلامی پیرامون چه چیزی شکل گرفته «سطح» حرفهایی که زده‌شد از سطح دعوای دو نوجوان‌دبیرستانی پائین‌تر بود. این سوال مطرح می‌شود که آیا زمام حکمرانی این دنیا در دست خردمندان است؟!

حافظ می گوید:
زیرکی را گفتم این احوال بین/ خندید و گفت/
صعب روزی، بوالعجب کاری،
پریشان عالمی

🔵 ولادیمیر پوتین یک رفیق گرمابه و‌ گلستان داشت به نام
یوگنی پریگوژین. این آقای پریگوژین شخص باعرضه ‌ای بود و در هر کاری دستی داشت و یک هزاردستان واقعی بود! در کنار بازرگانی و فعالیت‌های تجاری، گروه واگنر را هم مدیریت می‌کرد و از هر یک از انگشت‌هایش هنری می‌بارید. در جریان حمله روسیه به اوکراین این آقای پریگوژن با استفاده از نیروهای واگنر و حتی با بکارگیری «زندانیان آزادشده در ازای خدمت نظامی» در نبردهای کلیدی مانند باخموت حضور فعال داشت. با این حال، او به‌تدریج به یکی از منتقدان فرماندهی نظامی روسیه یعنی عالیجناب ولادیمیر تبدیل شد. به دلیل «اعتماد به نفس» فراوان، یک نیمچه شورشی هم علیه پوتین به‌راه انداخت که سریعا با واسطه‌گری بلاروس پایان یافت.

کمتر از دو ماه بعد جت شخصی این آقای پریگوژن سقوط کرد! به تعبیر حافظ، زیرکی را گفتم این احوال بین:
ولادیمیر پوتین اعلام کرد که دلیل سقوط هواپیما، انفجار نارنجک‌های دستی در داخل هواپیما بوده و هیچ عامل خارجی در این حادثه نقش نداشته است!

🔵 تفاوت آمریکا با روسیه در این است که در آمریکا «امر قدرت» مهارشده‌تر است و «رسانه» حضور جدی‌تری در جامعه دارد. لذا حکمران «فعال مایشاء» نیست. او حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند فعال مایشاء باشد. اما «سوال اصلی» پیرامون دعوای ایلان با دونالد یا دعوای ولادیمیر با یوگینی نیست. سوال اصلی این است که:
آیا زمام حکمرانی این دنیا در دست خردمندان است؟

بدیهی است که خیر! پس سوال اینجاست که فلسفه نظم موجود در این دنیا و توسعه تکنولوژی و دانش محصول چیست؟

چگونه است که بشر در سایه نظم و ساختار، توانسته دانشگاه‌هایی مانند استنفورد و هاروارد را شکل دهد و از محصول همان دانشگاه‌ها توانسته دانش پزشکی و مهندسی را توسعه دهد. اگر خردمندان بر صدر مصطبه این عالم نیستند پس دانش چگونه تولید شده/می‌شود؟

🔵انسان معاصر در مسیر رشد و بلوغ خود سعی و خطاهای بسیار کرده و کوشیده که با «طراحی ساختار»ها قدرت را مهار و به کنترل درآورد. اما جریان «مهار قدرت» هنوز ناپخته و نابالغ است. خردمندان این عالم نقش فعال/جدی در سطح مدیریتِ خُرد امور دارند ولی در سطح کلان، بازی در دست خردمندان نیست.
آن Ugly thing به تعبیر جردن پیترسون حضور فعالی در لایه های اصلی قدرت داراست و امر خردورزی، حضور کمرنگی در سطحِ کلان اداره دنیا داراست.

🔵یکی از مصادیق و نمونه های Ugly thing محمود احمدی نژاد است. زمانی که به قدرت رسید ناگهان شروع کرد به انکار هولوکاست و با این کارش هزینه‌های بسیار به کشور ایران تحمیل‌ کرد (بی دلیل). اما امروز ‌بعد از ۶۰۰ روز سکوت در قبال سلاخی پنجاه هزار زن و کودک بی‌پناه در غزه، به مجارستان رفته که در مورد محیط‌زیست و تغییرات اقلیمی سخنرانی کند!
کدام جریان از خردورزی آن رفتار در برابر هولوکاست را تایید می‌کرد و کدام عاطفه و خرد انسانی این سکوت در برابر غزه را تایید می‌کند؟

🔵امر زشت یا Ugly thing حضور جدی در عرصه کلان مدیریت این دنیا داراست. کودکان میانسال و سالخورده رشته اداره امور این عالم را در دست دارند و خردمندان درگیر مسائل خرد هستند.
چرا؟

🔵 پاسخ به این سوال دشوار است.
شاید یکی از دلایل این واقعیت تلخ، به این حقیقت برمی‌گردد که اهل خرد، اهل چالش نیستند. ترجیح می‌دهند که در سطحی محدود و با «چالش‌های کنترل‌شده» مواجه شوند. مثلا در گوشه آزمایشگاهی در کیوتو به مطالعه سلول‌های بنیادی انسان بنشیند یا در آزمایشگاه لارنس به مسئله شکافت هسته‌ای بپردازد، ولی حاضر نیست که نماینده کنگره شود یا با ولادیمیرهایِ دنیا سرشاخ بشود.

جریان خرد و خردورزی در وضعیت زیست انسان امروز مقصر است. توئیت‌های چندساعت اخیر این دو نفر مصداق این کلام حافظ است:
پریشان عالمی ست. 👈(آرزوهای اقتصادی)
Forwarded from کانال تخصصی اقتصاد (M.R.Monjazeb)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 دکتر تیمور رحمانی

🔴 عامل ماندگار تورم در ايران

هنگامى كه تاريخ تورم را در ايران مرور مى كنيم به اين نتيجه ى جالب مى رسيم كه از سال ١٣٥٠ اقتصاد ايران براى ورود به تورم هاى بالا و دو رقمى خيز برداشت و در اين تورم هاى دو رقمى ماندگار شد. واضح است در اين دوره طولانى تفاوت هاى قابل توجهى در بسيارى از جنبه هاى سياسى و اجتماعى و روابط خارجى و امثالهم وجود دارد ولى يك چيزى در كل اين دوره طولانى مشترك است و آن هم سلطه مالى عام است كه در آن دولت دستور خرج كردن متكى به خلق نقدينگى مى دهد(موقعى كه دولت كسرى بودجه خود را از بانك ها تامين مى كند) يا مجوز دستور خرج كردن متكى به خلق نقدينگى مى دهد(مثلاً موقعى كه دولت به يك بانك ورشكسته اجازه تداوم فعاليت مى دهد). لذا همانطور كه علم اقتصاد كلان در چند دهه اخير نشان داده است، اين سلطه مالى است كه سياست پولى را از ماهيت فعال به ماهيت منفعل تبديل مى كند و تورم ماندگار ايران را شكل مى دهد. در آن مقاطعى از چند دهه گذشته كه اين سلطه مالى عام تورم شديد ايجاد نكرده است، ناشى از فروش ثروت منابع طبيعى براى تخفيف موقتى تورم بوده است.


♦️
کانال تخصصی اقتصاد
Forwarded from راهیانه
شب است. دارم قدم‌زنان برمی‌گردم. به نانوایی می‌رسم. دارند می‌بندند. نان تمام شده. می‌گویم: دو تا شیرمال بده. پسر جوان که گرد آرد و خستگی با هم روی صورتش نشسته، می‌دهد. می‌گیرم و در کوله‌ام می‌گذارم. به خانه می‌رسم. نان‌ها را که درمی‌آورم، حیرت می‌کنم. روی نان‌ها، نوشته‌اند: «وطن»...

#دیدن|#روشنا|#جنگ
راهیانه|ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه|@raahiane
👤 مسعود نیلی: ایران و دوراهی سرنوشت‌ساز

▫️سرنوشت کشور ما را، نه نقض آتش‌بس‌ها یا پایبندی به آن، بلکه نوع نگاه خودمان، به جهان و داخل تعیین می‌کند. هماوردی ما بسیار بیش از آنکه بیرونی و در مقابل بیگانگان باشد، درونی است و میان خودمان. دو نوع نگاه متفاوت، طی سال‌های گذشته، در مقابل یکدیگر و در عرصه حکمرانی، کاملا در برابر هم، اما در جاگیری سیاسی، به صورت تناقض‌آمیزی، بعضا در کنار یکدیگر، مشغول امور مُلک و ملت بوده‌اند.

▫️اهمیت این نوشتار، بیشتر از این جهت است که احتمال پررنگ‌تر شدن و تسلط کامل رویکرد اول، پس از جنگ ۱۲روزه، شاید بیشتر شده باشد. بر طبل مبارزه بیرونی محکم‌تر نواخته شود. هل من مبارزِ بی‌پرواتری فریاد شود و دشمن درنده‌خو مجددا تحریک شود و دوباره درگیری‌ها آغاز شود. درنده‌خو بودن، فاسد بودن، متجاوز بودن و بسیاری صفات زشت و ناروای انسانی برخی از حکمرانان در جهان نمی‌تواند توجیه‌گر درگیری غیرمصلحت‌اندیشانه ما با آنان شود. توجه داشته باشیم، ما ناترازی‌هایی بزرگ و بنیان‌برافکن داریم که قوی‌تر و مخرب‌تر از هر دشمن خارجی می‌رود تا کشور را به نابودی بکشاند.

همه می‌روند، آنچه می‌ماند، ایران است و مردمش و نام نیک خیرخواهانش و دیگر هیچ.

لینک متن کامل

#اقتصاددان #مسعود_نیلی #ایران #اقتصاد_ایران

🔴 در اینستاگرام همراه دارایان باشید 🔴

تحلیل داده‌های اقتصادی دارایان
@daraian   |     daraian.ir
Forwarded from کانال تخصصی اقتصاد (M.R.Monjazeb)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برنامه‌های اقتصادی کشور، باید شوک‌های مختلف را در نظر بگیرد

🔷 پروفسور هاشم پسران، اقتصاددان و استاد دانشگاه کمبریج لندن:

🔹 آمادگی داشتن برای مقابله با شوک‌های اقتصادی بسیار مهم است. من مطمئن هستم همه اینطور فکر می‌کنند و به این مسئله واقف هستند اما برخی اوقات آماده شدن برای آن ممکن نیست.

🔹به عنوان مثال شما نمی‌توانید به خانواری که در سطح فقر زندگی می‌کنند، بگویید که برای شوک پیش رو که قرار است اتفاق بیفتد، آماده شوید و پس انداز کنید؛ اصلا امکان ندارد.

🔹 ولی به هر حال در هر سطحی که اقتصاد قرار دارد، مقابله با شوک یکی از اجزای اصلی برنامه اقتصادی خواهد بود. نباید مثلا بگوییم که فقط کالاهای اساسی امسال را تامین کنیم؛ بلکه باید برنامه‌ای داشته باشیم که حتی با وجود شوک‌های منفی، برای تامین کالاهای اساسی سال آینده هم آماده باشیم.

🔹 البته این نکته را هم باید به یاد داشته باشیم زمانی که شوک اتفاق می‌افتد، اقتصاد بیش از حد معمول عکس‌العمل نشان می‌دهد.



♦️
کانال تخصصی اقتصاد
رانت و بحران
شماره روزنامه:۶۳۲۷ روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ چاپ:۱۴۰۴/۰۴/۱۱شماره خبر:۴۱۹۲۸۳۵
آرش خوشکار
بحران‌های ژئوپلیتیک در ایران به جای آنکه موتور محرکه اصلاحات ساختاری باشند، به ابزاری برای بازتولید نظم رانتی بدل شده‌اند. بررسی سیاست‌های بحران‌محور (از ارز ترجیحی تا پروژه‌های بازسازی) نشان می‌دهد چگونه حلقه‌های قدرت، اضطراری‌بودن شرایط را به سکوی پرش رانت‌خواری تبدیل می‌کنند.
با توجه به بروز جنگ تحمیلی دوازده‌روزه اخیر، این یادداشت با استناد به داده‌های میدانی و چارچوب نظری نورث، مسیر گسست از این چرخه معیوب را ترسیم می‌کند. در نظریه‌های نهادگرایی نورث (۱۹۹۰) بحران‌ها «آزمون شفافیت نظام‌های اقتصادی» محسوب می‌شوند. اما تجربه ایران در تحریم‌ها، این الگو را تایید نمی کند و بحران، فرصتِ سوخته برای اصلاحات است:

تخصیص ارز ۴۲۰۰تومانی (۱۴۰۰-۱۳۹۶) با وجود کاهش ۳۲درصدی ذخایر ارزی بانک مرکزی (از ۱۲۵ به ۸۵میلیارد دلار)، رانت ۸میلیارددلاری به واردکنندگان خاص تزریق کرد که معادل ۶ماه واردات کشور است. (مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۱)

در پروژه‌های بازسازی پس از سیل ۱۴۰۱، ۴۰ درصد قراردادهای عمرانی بدون مناقصه عمومی به پیمانکاران فاقد صلاحیت فنی واگذار شد (دیوان محاسبات، ۱۴۰۲)


نتیجه تحلیلی آن است که سیاست‌های اضطراری در عمل به ماشین توزیع امتیاز به نخبگان حاکم تبدیل می‌شوند. بر‌اساس نظریه «اقتصاد سیاسی بقا» (اُلسون، ۱۹۹۳)، گروه‌های ذی‌نفع در بحران‌ها با سه سازوکار بقای خود را تضمین می‌کنند: ۱) خصوصی‌سازی صوری ، ۲) شبکه‌های غیررسمی (انتصاب مدیران بر مبنای وفاداری سیاسی و اعطای تسهیلات بانکی به حلقه اطرافیان) و ۳) ابزارهای فناورانه رانت‌ساز (اجرای کالابرگ بدون انتشار داده‌های توزیع رایانه؛ پنهان‌سازی مسیر انحراف منافع)

پیامد این سازوکارها کاهش سهم بخش خصوصی از تولید ناخالص داخلی از ۴۵درصد در ۱۳۹۰ به ۳۰درصد در سال ۱۴۰۰بوده و رشد ۳۳درصدی سهم ثروتمندترین دهک از درآمد ملی (پژوهشکده آمار ایران، ۱۴۰۱).

رهایی از چرخه رانت‌سازی نیازمند اقدامات عملیاتی در چهار محور کلیدی است:

شفافیت منابع بحرانی با ایجاد سامانه رصد عمومی (Real-Time Tracker) برای ثبت و انتشار دریافت‌کنندگان ارز، یارانه و پروژه‌های دولتی
حذف قیمت‌گذاری دستوری با آزادسازی قیمت‌ حامل‌های انرژی و خودرو و پرداخت مستقیم به مردم؛ پیشنهاد می‌شود صندوق مردم‌نهاد منابع ملی تشکیل و درآمدهای حاصل از آن به مردم پرداخت شود
خصوصی‌سازی شفاف با فروش سهام شرکت‌های دولتی در بورس (به‌جای واگذاری به نهادهای خاص) با الزام انتشار مستمرات مالی
پاسخگویی نهادی با ایجاد «نهاد ارزیابی عملکرد مستقل» با اختیار ابطال قراردادهای فاقد توجیه اقتصادی.
تجربه جهانی دو الگوی متضاد را پیش روی ایران می‌گذارد: کره جنوبی (۱۹۵۳) بحران را به موتور توسعه بدل کرد؛ ونزوئلا در دام رانت فرو پاشید. امروز اقتصاد ایران در تقاطع این دو مسیر ایستاده است: ادامه «وضعیت فعلی» به معنای تعمیق رکود تورمی و گسست از رانت با اجرای اصلاحات تنها راه تبدیل بحران به موتور توسعه است. انتخاب این راه، نه فقط اقتصادی که آینده‌سازی سیاسی هم است.

* پژوهشگر اقتصادی
2025/07/04 22:50:20
Back to Top
HTML Embed Code: