Forwarded from شورای بازنشستگان ایران
ابر تورم آلمان در ۱۹۲۳ چه بر سر مردم این کشور آورد؟
به زمانی میرویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل میکرد
اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد.
یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت.
با حقوق بازنشستگی یک هفتهای حتی یک فنجان قهوه را نمیشد خرید. سقوط آزاد اقتصاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته میشد.
رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند، زیرا تا رسیدن غذا قیمتها بالاتر رفته بود!
یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت. داستان های آن روزها وحشتناک و در عین حال سرگرمکننده بود. یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود. بنابراین او فقط میتوانست یک نان بخرد!
مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد، زمانی که دولت آلمان تصمیم گرفت به جای استفاده از پول مالیاتدهندگان برای تأمین مالی جنگ، از کشورهای دیگر پول قرض کند.
آلمانیها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، میتوانند بدهی خود را پرداخت کنند؛ اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با غرامت و بدهیهای فوق هنگفتی روبرو شد.
علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای وارد کردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت میکرد. برای پرداخت بدهیها، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده میشد. به زودی تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت.
در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید!
کارمندان چمدان و کولهپشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار میآوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیکترین مغازه می رفتند.
اسکناسهای با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد. ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. ارز معنای خود را از دست داده بود. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به داد و ستد کردند.
بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند. مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض میکردند. وحشت و بیاعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد. سالنهای رقص و بارها در شهرها افتتاح شد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند. اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، داراییهای مشهود بودند: الماس، طلا، عتیقهجات و آثار فاخر هنری.
به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لولههای مسی و بنزین. در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمینهای کشاورزی و صنعتی پشتیبانی میشد. آلمان لنگان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نشد. خلق و خوی متفاوتی بر کشور حاکم شد، جو خاصی که آدولف هیتلر بعدها با نبوغ شیطانی خود از آن بهره بسیار برد. پرل.اس باک، نویسنده آمریکایی که در ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت:
"شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانهها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیونها نفر بودند.
آنها ثروت و پسانداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست. با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند،
احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان میتوانند ارباب زندگی خود باشند. ارزشهای قدیمی اخلاق نیز از بین رفت!"
پ.ن/ عاقبت تورم مهار نشده در فروپاشی زندگی مردم
#گرانی_تورم_بلای_جان_مردم
@shbazneshasteganir
به زمانی میرویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل میکرد
اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد.
یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت.
با حقوق بازنشستگی یک هفتهای حتی یک فنجان قهوه را نمیشد خرید. سقوط آزاد اقتصاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته میشد.
رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند، زیرا تا رسیدن غذا قیمتها بالاتر رفته بود!
یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت. داستان های آن روزها وحشتناک و در عین حال سرگرمکننده بود. یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود. بنابراین او فقط میتوانست یک نان بخرد!
مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد، زمانی که دولت آلمان تصمیم گرفت به جای استفاده از پول مالیاتدهندگان برای تأمین مالی جنگ، از کشورهای دیگر پول قرض کند.
آلمانیها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، میتوانند بدهی خود را پرداخت کنند؛ اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با غرامت و بدهیهای فوق هنگفتی روبرو شد.
علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای وارد کردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت میکرد. برای پرداخت بدهیها، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده میشد. به زودی تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت.
در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید!
کارمندان چمدان و کولهپشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار میآوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیکترین مغازه می رفتند.
اسکناسهای با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد. ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. ارز معنای خود را از دست داده بود. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به داد و ستد کردند.
بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند. مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض میکردند. وحشت و بیاعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد. سالنهای رقص و بارها در شهرها افتتاح شد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند. اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، داراییهای مشهود بودند: الماس، طلا، عتیقهجات و آثار فاخر هنری.
به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لولههای مسی و بنزین. در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمینهای کشاورزی و صنعتی پشتیبانی میشد. آلمان لنگان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نشد. خلق و خوی متفاوتی بر کشور حاکم شد، جو خاصی که آدولف هیتلر بعدها با نبوغ شیطانی خود از آن بهره بسیار برد. پرل.اس باک، نویسنده آمریکایی که در ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت:
"شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانهها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیونها نفر بودند.
آنها ثروت و پسانداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست. با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند،
احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان میتوانند ارباب زندگی خود باشند. ارزشهای قدیمی اخلاق نیز از بین رفت!"
پ.ن/ عاقبت تورم مهار نشده در فروپاشی زندگی مردم
#گرانی_تورم_بلای_جان_مردم
@shbazneshasteganir
در حین احترام به همه تحلیل گران عزیز اقتصاددان یا خود اقتصاددان مایل به افزایش یا کاهش نرخ دلار، در فضای تحلیلی اقتصاد سیاسی دارای شائبه رانتی، چه کاهش و چه افزایش نرخ ارز، دارای ذینفعانی است که از ابزار تحلیلهای یک بعدی با اتکا به قدرت انتشار رسانه ای، استفاده میکنند. واقعیت داستان، مدیریت شرایط کنونی اقتصاد، مهار تورم، ثبات نرخها بویژه ارز خارجی و البته تامین مالی دولت و کاهش سایه شوم کسری بودجه تورم زا است. باور بفرمایید لازم نیست در علم اقتصاد کلان پیشرفته، مجدد چرخ را اختراع بفرمایید. تورم ریشه پولی دارد اما مدیریت آن لزوما راه حل پولی ندارد. ایستگاه نخست، مدیریت انتظارات تورمی و سپس رونق در بازار مالی بویژه کالاها و داراییهای حقیقی است. شیوه و نوع کالاهای دارای ارز مستتر در صورت خواست جدی مسئولان اقتصادی قابل اعلام و مشاوره است، البته اگر رعایت کنند و نروند باز آن کار دیگر طبق صلاحدید کارشناسان دولتی و به نام علم اقتصاد تمام کنند.
www.tg-me.com/economedia
www.tg-me.com/economedia
Telegram
اقتصاد و رسانه
اقتصاد مدیریت رسانه، تاثیر رسانه بر اقتصاد، آنچه خوب است اصحاب رسانه از اقتصاد بدانند
ارتباط با ادمین:
@Drfarshadparvizian
ارتباط با ادمین:
@Drfarshadparvizian
استادان اقتصاد اسلامی و متخصصان فقهی، لطفا در باره شبه قمار در ایجاد تورم نظر دهید.
فرشاد پرویزیان
قمار در اسلام حرام است و طبق ماده ۷۰۵ قانون مجازات اسلامی ایران، قماربازی با هر وسیلهای، ممنوع و مرتکبین آن به یک تا شش ماه حبس یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشوند.
عنصر معنوی این جرم، سوء نیت عام است و چون معمولاً قصد تحصیل مال وجود دارد، سوءنیت خاص نیز برای آن در نظر گرفته میشود. البته به لحاظ حقوقی، گویا قمار، از مصادیق کلاهبرداری محسوب نمیشود و این دو جرم با هم متفاوت هستند، زیرا در قمار چه تقلبی انجام شود و چه انجام نشود، جرم محقق میشود. شایان ذکر است که قمار میتواند با هر وسیله ای واقع شود.
جدا از بحث فقهی قمار که در تخصص من نیست، از زاویه اقتصادی و آماری توجه به نکاتی چند ضروری است. در اقتصاد دو مفهوم اساسی ریسک و عدم اطمینان دارای تعریف مشخص و کارکردهای معین هستند. ریسک یا خطر پذیری، به نوعی بیانگر تحقق نیافتن میانگین مورد انتظار با انحراف از میانگین در قدر مطلق بیشتر و یا کمتر از میانگین؛ و همین میزان انحراف از میانگین یعنی میزان احتمالات، معلوم و قابل اندازه گیری، و لذا سرمایه گذاری با وجود ریسک، دارای وجاهت قانونی و به لحاظ فقهی بلا اشکال است. اما عدم اطمینان، گونه ای دیگر است، یعنی اینکه احتمالات ناشناختهاند. بر مبنای ریسک، شما میتوانید تصمیم بگیرید که وارد یک فعالیت مالی بشوید یا نه و در مقابل، در قلمرو عدم اطمینان، تصمیمگیری بسیار دشوارتر است.
ریسک با احتمال وقوع نتایج یا رویدادهای مختلف مرتبط و شامل رویدادهای بسیار محتمل تا موارد و اتفاقات بسیار نامحتمل است. ریسک را میتوان با استفاده از روشهای احتمالی، تحلیل آماری یا تکنیکهای
ارزیابی ریسک، اندازه گیری کرد و اصول مدیریت ریسک از همین نقطه شروع میشود.
مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی و کاهش خطرات برای به حداقل رساندن تأثیر یا احتمال وقوع آنها است. اما اساسا شرایط عدم اطمینان دارای احتمالات مشخص و قابل اندازه گیری نیست و فعالیت در این حوزه دارای هیجانهای مضر فراوان است. قمار نیز بیانگر نوعی فضای نااطمینانی و تورش بازی به سمت باخت و زیان فرد است. شاید شنیدنش برای شما جذاب باشد که نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-5) که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است، تمایل به قمار یا اختلال قماربازی (Problem gambling) را با توجه به شباهتهایی که به اعتیاد دارد، به عنوان یک بیماری در دسته اختلالات اعتیادی طبقهبندی کردهاست. تمایل به قمار، ممکن است باعث آسیب به خود یا دیگران شود. قمار پاتولوژیک نوعی اختلال و با هزینههای اجتماعی همراه است. همین نگاه مبتنی بر بیماری به قمار، کافی است تا در باره علت حرام شمردن قمار در دین مبین اسلام بیشتر فکر کنیم.
حال کلید واژه تورم و نااطمینانی را یک جستجوی ساده اینترنتی کنید تا بدانید تورم چگونه فضای نااطمینانی ایجاد و ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه را مضمحل میکند. بخش جالبتر داستان اینکه، تورم ریشه پولی دارد و دولت عملا با ایجاد تورم ناشی از خلق پول پرقدرت، حق الضرب یا همان مالیات تورمی دریافت میکند. یعنی فضایی شبیه یک کازینو که بازندگان در اکثریت، مردم هستند و برنده محدود، دولت، که با پویاییهای تورم، به نوعی ارزش حقیقی بدهی خود را کاسته و البته ناکارامدی مدیریتی خود را نیز را با ارقام اسمی، پوشش میدهد. البته در این کازینوی تورمی، مردم حتی لذت بازی خطرناک را نمیبرند بلکه صبح که از خواب بیدار میشوند متوجه باخت خود از جمله تغییرات نرخ ارز میشوند. اما اینکه ایجاد تورم آیا دارای شبهه قمار است یا خیر، بهتر است استادان اقتصاد اسلامی و متخصصان فقهی نظر دهند. در هر صورت آثار تورم مشهود در جامعه قابل کتمان نیست.
www.tg-me.com/economedia
فرشاد پرویزیان
قمار در اسلام حرام است و طبق ماده ۷۰۵ قانون مجازات اسلامی ایران، قماربازی با هر وسیلهای، ممنوع و مرتکبین آن به یک تا شش ماه حبس یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشوند.
عنصر معنوی این جرم، سوء نیت عام است و چون معمولاً قصد تحصیل مال وجود دارد، سوءنیت خاص نیز برای آن در نظر گرفته میشود. البته به لحاظ حقوقی، گویا قمار، از مصادیق کلاهبرداری محسوب نمیشود و این دو جرم با هم متفاوت هستند، زیرا در قمار چه تقلبی انجام شود و چه انجام نشود، جرم محقق میشود. شایان ذکر است که قمار میتواند با هر وسیله ای واقع شود.
جدا از بحث فقهی قمار که در تخصص من نیست، از زاویه اقتصادی و آماری توجه به نکاتی چند ضروری است. در اقتصاد دو مفهوم اساسی ریسک و عدم اطمینان دارای تعریف مشخص و کارکردهای معین هستند. ریسک یا خطر پذیری، به نوعی بیانگر تحقق نیافتن میانگین مورد انتظار با انحراف از میانگین در قدر مطلق بیشتر و یا کمتر از میانگین؛ و همین میزان انحراف از میانگین یعنی میزان احتمالات، معلوم و قابل اندازه گیری، و لذا سرمایه گذاری با وجود ریسک، دارای وجاهت قانونی و به لحاظ فقهی بلا اشکال است. اما عدم اطمینان، گونه ای دیگر است، یعنی اینکه احتمالات ناشناختهاند. بر مبنای ریسک، شما میتوانید تصمیم بگیرید که وارد یک فعالیت مالی بشوید یا نه و در مقابل، در قلمرو عدم اطمینان، تصمیمگیری بسیار دشوارتر است.
ریسک با احتمال وقوع نتایج یا رویدادهای مختلف مرتبط و شامل رویدادهای بسیار محتمل تا موارد و اتفاقات بسیار نامحتمل است. ریسک را میتوان با استفاده از روشهای احتمالی، تحلیل آماری یا تکنیکهای
ارزیابی ریسک، اندازه گیری کرد و اصول مدیریت ریسک از همین نقطه شروع میشود.
مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی و کاهش خطرات برای به حداقل رساندن تأثیر یا احتمال وقوع آنها است. اما اساسا شرایط عدم اطمینان دارای احتمالات مشخص و قابل اندازه گیری نیست و فعالیت در این حوزه دارای هیجانهای مضر فراوان است. قمار نیز بیانگر نوعی فضای نااطمینانی و تورش بازی به سمت باخت و زیان فرد است. شاید شنیدنش برای شما جذاب باشد که نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-5) که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است، تمایل به قمار یا اختلال قماربازی (Problem gambling) را با توجه به شباهتهایی که به اعتیاد دارد، به عنوان یک بیماری در دسته اختلالات اعتیادی طبقهبندی کردهاست. تمایل به قمار، ممکن است باعث آسیب به خود یا دیگران شود. قمار پاتولوژیک نوعی اختلال و با هزینههای اجتماعی همراه است. همین نگاه مبتنی بر بیماری به قمار، کافی است تا در باره علت حرام شمردن قمار در دین مبین اسلام بیشتر فکر کنیم.
حال کلید واژه تورم و نااطمینانی را یک جستجوی ساده اینترنتی کنید تا بدانید تورم چگونه فضای نااطمینانی ایجاد و ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه را مضمحل میکند. بخش جالبتر داستان اینکه، تورم ریشه پولی دارد و دولت عملا با ایجاد تورم ناشی از خلق پول پرقدرت، حق الضرب یا همان مالیات تورمی دریافت میکند. یعنی فضایی شبیه یک کازینو که بازندگان در اکثریت، مردم هستند و برنده محدود، دولت، که با پویاییهای تورم، به نوعی ارزش حقیقی بدهی خود را کاسته و البته ناکارامدی مدیریتی خود را نیز را با ارقام اسمی، پوشش میدهد. البته در این کازینوی تورمی، مردم حتی لذت بازی خطرناک را نمیبرند بلکه صبح که از خواب بیدار میشوند متوجه باخت خود از جمله تغییرات نرخ ارز میشوند. اما اینکه ایجاد تورم آیا دارای شبهه قمار است یا خیر، بهتر است استادان اقتصاد اسلامی و متخصصان فقهی نظر دهند. در هر صورت آثار تورم مشهود در جامعه قابل کتمان نیست.
www.tg-me.com/economedia
Telegram
اقتصاد و رسانه
اقتصاد مدیریت رسانه، تاثیر رسانه بر اقتصاد، آنچه خوب است اصحاب رسانه از اقتصاد بدانند
ارتباط با ادمین:
@Drfarshadparvizian
ارتباط با ادمین:
@Drfarshadparvizian
Forwarded from با اساتید اقتصاد
🟢 برای کنترل تورم باید کسری بودجه را کاهش داد
دکتر مرتضی افقه استاد دانشگاه چمران اهواز درخصوص امکان تغییر روش تعیین بودجه در کشور گفت: «سالهاست که میگویم اگر میخواهیم تورم را کاهش دهیم باید نقدینگی کاهش پیدا کند و اگر قرار است نقدینگی کاهش پیدا کند، باید کسری بودجه را کاهش داد. اگر قرار است کسری بودجه کاهش پیدا کند، در مرحله نخست باید به سراغ انبوه ردیفهای هزینهای موجود در جداول بودجهای برویم که عمدتا کارایی چندانی ندارند. ما ردیفهای بودجهای بسیار زیادی داریم که هیچ کمکی در جهت افزایش تولید، افزایش رفاه و افزایش خدمات دولت چه به شکل کمی و چه به شکل کیفی نمیکنند. اگر قرار است حاکمیت به این نتیجه برسد که باید ردیفهای هزینهای اضافی را حذف کنیم، با توجه به این که عده زیادی در این دستگاهها شاغلند و نمیتوان به سرعت این ردیفها را حذف کرد، میتوان برنامه ریزی گام به گام انجام داد و طی چند مرحله تدریجی، این کار را انجام داد. به هر حال اول باید این تفکر ایجاد شود که هزینههای متعددی وجود دارد که اضافه است. حتی اگر فروش نفت کشور حل شود، باز هم این هزینههای اضافی باید حذف شوند. هم اکنون که با مشکل درآمدهای نفتی مواجهیم، بهترین زمان است که یکبار برای همیشه تصمیم بگیریم هزینههای اضافی را از بودجه برداریم.»
وی افزود: «مشکل اصلی ما همان افکار یا نظام ارزشی است که به موضوعاتی از جمله تخصیص بودجه، به شکل توسعه محور نگاه نمیکند. درواقع معیشت و رفاه مردم، با فاصله زیادی از افکار این تصمیم گیران یا تصمیم سازان قرار دارد. با این نوع تصمیم گیری، نه تنها ایدئولوژی خود این افراد ضربه خورده است، بلکه به دلیل ناکارآمدی، نتوانستهاند جذابیتی برای اندیشههای خود ایجاد کنند و حتی همفکران خود را هم دفع کردهاند.»/متن کامل
مطلب مرتبط: طبقه حقوق بگیر به نفس نفس افتاده است
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
دکتر مرتضی افقه استاد دانشگاه چمران اهواز درخصوص امکان تغییر روش تعیین بودجه در کشور گفت: «سالهاست که میگویم اگر میخواهیم تورم را کاهش دهیم باید نقدینگی کاهش پیدا کند و اگر قرار است نقدینگی کاهش پیدا کند، باید کسری بودجه را کاهش داد. اگر قرار است کسری بودجه کاهش پیدا کند، در مرحله نخست باید به سراغ انبوه ردیفهای هزینهای موجود در جداول بودجهای برویم که عمدتا کارایی چندانی ندارند. ما ردیفهای بودجهای بسیار زیادی داریم که هیچ کمکی در جهت افزایش تولید، افزایش رفاه و افزایش خدمات دولت چه به شکل کمی و چه به شکل کیفی نمیکنند. اگر قرار است حاکمیت به این نتیجه برسد که باید ردیفهای هزینهای اضافی را حذف کنیم، با توجه به این که عده زیادی در این دستگاهها شاغلند و نمیتوان به سرعت این ردیفها را حذف کرد، میتوان برنامه ریزی گام به گام انجام داد و طی چند مرحله تدریجی، این کار را انجام داد. به هر حال اول باید این تفکر ایجاد شود که هزینههای متعددی وجود دارد که اضافه است. حتی اگر فروش نفت کشور حل شود، باز هم این هزینههای اضافی باید حذف شوند. هم اکنون که با مشکل درآمدهای نفتی مواجهیم، بهترین زمان است که یکبار برای همیشه تصمیم بگیریم هزینههای اضافی را از بودجه برداریم.»
وی افزود: «مشکل اصلی ما همان افکار یا نظام ارزشی است که به موضوعاتی از جمله تخصیص بودجه، به شکل توسعه محور نگاه نمیکند. درواقع معیشت و رفاه مردم، با فاصله زیادی از افکار این تصمیم گیران یا تصمیم سازان قرار دارد. با این نوع تصمیم گیری، نه تنها ایدئولوژی خود این افراد ضربه خورده است، بلکه به دلیل ناکارآمدی، نتوانستهاند جذابیتی برای اندیشههای خود ایجاد کنند و حتی همفکران خود را هم دفع کردهاند.»/متن کامل
مطلب مرتبط: طبقه حقوق بگیر به نفس نفس افتاده است
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
فرارو
صدا و سیما چقدر مخاطب دارد که حجم زیادی از سرمایههای کشور را میگیرد؟!
یعنی آن زمان که ردیفهای بودجه تعیین میشد، به این فکر نشده بود که وزارتخانههای مهم کشور، از جمله وزارت جهاد کشاورزی، نفت، و امثالهم که میتوانند در مسیر کاهش مشکلات مردم موثر باشند، یا میتوانند بسترساز رشد و پیشرفت کشور باشند، نیاز به بودجه بیشتری نسبت…
Forwarded from دورنمای اقتصاد
🔵 نقش قیمتها در انتقال دادهها از دیدگاه هایک
◽️یکی از مهمترین و عمیقترین ایدههای فردریش فون هایک، توصیف نقش و اهمیت قیمتها در انتقال دادهها بود. هایک به ما میگوید که قیمت به ما امکان انتقال حجم عظیمی از دادهها را میدهد.
◽️از نظر هایک زمانی که دولتها شروع به مداخله در امر قیمتها میکنند دسترسی ما به این دادههای مهم را از بین میبرند و باعث ارسال سینگالهای غلطی از سوی قیمتها میشوند. سیگنالهایی که نتیجهای جز تصمیمات غلط افراد جامعه و مخدوش شدن اقتصاد نخواهد داشت.
◽️در این ویدئو از موسسه فریزر، این ایده مهم هایک با زبانی ساده و مثالهایی جذاب توضیح داده شده است.
#زندگی_بزرگان_اقتصاد
#فردریش_فون_هایک
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/feghtesad/33127
◽️یکی از مهمترین و عمیقترین ایدههای فردریش فون هایک، توصیف نقش و اهمیت قیمتها در انتقال دادهها بود. هایک به ما میگوید که قیمت به ما امکان انتقال حجم عظیمی از دادهها را میدهد.
◽️از نظر هایک زمانی که دولتها شروع به مداخله در امر قیمتها میکنند دسترسی ما به این دادههای مهم را از بین میبرند و باعث ارسال سینگالهای غلطی از سوی قیمتها میشوند. سیگنالهایی که نتیجهای جز تصمیمات غلط افراد جامعه و مخدوش شدن اقتصاد نخواهد داشت.
◽️در این ویدئو از موسسه فریزر، این ایده مهم هایک با زبانی ساده و مثالهایی جذاب توضیح داده شده است.
#زندگی_بزرگان_اقتصاد
#فردریش_فون_هایک
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
https://www.tg-me.com/feghtesad/33127
Telegram
فردای اقتصاد
نقش قیمتها در انتقال دادهها
زندگی بزرگان اقتصاد/ هایک
◽️یکی از مهمترین و عمیقترین ایدههای فردریش فون هایک، توصیف نقش و اهمیت قیمتها در انتقال دادهها بود. هایک به ما میگوید که قیمت به ما امکان انتقال حجم عظیمی از دادهها را میدهد.
◽️از نظر هایک…
زندگی بزرگان اقتصاد/ هایک
◽️یکی از مهمترین و عمیقترین ایدههای فردریش فون هایک، توصیف نقش و اهمیت قیمتها در انتقال دادهها بود. هایک به ما میگوید که قیمت به ما امکان انتقال حجم عظیمی از دادهها را میدهد.
◽️از نظر هایک…
کسری بودجه، حق سرقفلی، نسق یا حق اربابی است؟ یا کاسه و کوزه ناکارامدی را بر سر دستگاههای فرهنگی می شکنند؟
فرشاد پرویزیان
چندی پیش، در پی انتشار یادداشتی در باره کسری بودجه، یکی از کارشناسان عزیز که به لحاظ شخصی ارزشمند و البته به لحاظ تحلیلی شاید چندان با ایشان موافق نباشم، جمله ای کوتاه و بسیار پرمعنا برایم فرستاد که " کسری بودجه در این کشور صیانت میشود و اجازه رفع آن را به احدی نمیدهند."
این جمله دایم در ورای ذهن من مطرح بود تا همین اواخر که دیدم مطلبی در فضای مجازی بطور مداوم مطرح میشود.
در پی طرح مباحث متعدد در باره کسری بودجه و مضرات آن عده ای بعد از بیان کسری بودجه یک هزار همت در سال آینده، از بودجه ۳۴ هزار میلیاردی صدا و سیما (۳۴ همت) و ۱۷۵۶ میلیاردی جامعه المصطفی(۱.۷۵ همت) و ... میگویند. جدا از لزوم بررسی صحت و سقم این اعداد، نگارنده این تحلیل که برایم ناشناس است، به سهو یا به عمد، کسری بودجه را یک هزار همت، و بودجه صدا و سیما را ۳۴ هزار میلیارد و ... بیان کرده که یعنی همان ۳۵ همت، و باقی ارقام نهادها و دستگاههایی که در مطالبشان سرزنش کرده اند، به حداکثر ۵۰ همت هم نمیرسد. یعنی به راحتی با بازی شیوه بیان اعداد، همه کسری بودجه سال آینده را بر گردن چند دستگاه فرهنگی نهاده و مدام از بی اثر بودن این دستگاهها و هرز بودن اساس این بودجهها تحلیل میکنند. در این نوشته هیچ قصد تحلیل کیفیت کار این دستگاهها را ندارم که خود ایشان زبان و ابزار بیان دارند. بماند که باز دیدم شخصی ناشیانه نوشته کدام ۳۴ هزار و بلکه هنگام تخصیص به ۲۴ هم نرسد، که این شیوه در رد تحلیل بیکیفیتی این دستگاه عریض و طویل، چندان ثمر بخش نیست. همه حرف من این است که گویا ۹۵۰ همت دیگر کسری بودجه را عامدانه ندیده و همه قصور این کسری را بر سر چند دستگاه با حداکثر ۵۰ همت بلکه کمتر، شکسته اند.
اساس حرف این است که کسری بودجه ساختاری یعنی سلطه مالی و این یعنی تورم ساختاری یا همان هسته سخت تورم و سپس مراجعه به روشهای پولی که البته اسمی شدن اقتصاد و توهم پولی و پوشش ناکارامدی مدیریتی انواع دستگاهها و شرکتهای دولتی را در پی دارد. نه اینکه کارشناسان معزز سازمان برنامه و بودجه ندانند کسری با اقتصاد چه میکند و نه این که کسری، لزوما بد و گناه باشد، بلکه شیوه تامین آن بین دو نقطه حدی انبساط اقتصادی و رشد و توسعه؛ تا پولی شدن و حرکت به سمت ابرتورم در سیلان است. باور بفرمایید تورم، برای دولت: به طور صریح یعنی درآمد حق الضرب یا همان مالیات دارای اثر تبخیر دارایی مردم، برای مدیران: پوشش ناکارامدی، برای دهک دهم یا شاید صدک ۹۵ تا صدم دارندگان منابع عظیم دارایی حقیقی بویژه املاک و مستغلات یعنی: چند برابر شدن ثروت؛ و برای عامه مردم -حداقل ۷ دهک جامعه- یعنی: مصیبت و فقر و تبعات عدیده اجتماعی.
و اینجا چه گردنگیر قابل چوب زدن به بهانه سیاسی، بهتر از دستگاههای فرهنگی؛ و داد سخن از ناکارامدیشان؟ و دیگر کسی هم نمیپرسد ۹۵۰ همت کسری بودجه دیگر، کجاست و به چه دلیل؟ البته احتمالا بازهم کاسه و کوزه را بر سر و گردن بدنه تنبل کارمندی دولت بشکنند که حقوق میگیرند و بهرهوری ندارند . نیک میدانیم حقوقشان به ریال و مخارج غیر قابل کنترلشان به دلار است. همان دلاری که به بهای صادرات ثروت کشور در بازار به لطایف الحیل، حول و حوش ۹۰ میفروشند. همان صادراتی که از جنس فلز یا مس یا پتروشیمیایی است اما به محض ترس از اصلاح روشها، وزیر را به باد استیضاح بابت خودرو میدهند. و همه این تلاشها در حین ناترازی این روزهای انرژی و ... است.
و القصه که چه شیوه ای از جریان دایمی کسری بودجه و آثار تورمی برایشان بهتر که هم مدیریتشان را پوشش میدهد و هم اموال حقیقی شان را پر دلار تر. پس باید به جمله دوستم که نوشت عده ای از کسری بودجه صیانت میکنند بیشتر فکر کنم و اینجاست که باز بپرسم: این کسری بودجه، برایشان حق سرقفلی، حق نسق یا حق اربابی است؟ که اینگونه از آن صیانت میشود. جهت پرهیز از تشویش اذهان، منظورم فقط مدیران ناکارمد شرکتها و دستگاههای اقتصادی میانی دولتی و شبه دولتی است.
www.tg-me.com/economedia
فرشاد پرویزیان
چندی پیش، در پی انتشار یادداشتی در باره کسری بودجه، یکی از کارشناسان عزیز که به لحاظ شخصی ارزشمند و البته به لحاظ تحلیلی شاید چندان با ایشان موافق نباشم، جمله ای کوتاه و بسیار پرمعنا برایم فرستاد که " کسری بودجه در این کشور صیانت میشود و اجازه رفع آن را به احدی نمیدهند."
این جمله دایم در ورای ذهن من مطرح بود تا همین اواخر که دیدم مطلبی در فضای مجازی بطور مداوم مطرح میشود.
در پی طرح مباحث متعدد در باره کسری بودجه و مضرات آن عده ای بعد از بیان کسری بودجه یک هزار همت در سال آینده، از بودجه ۳۴ هزار میلیاردی صدا و سیما (۳۴ همت) و ۱۷۵۶ میلیاردی جامعه المصطفی(۱.۷۵ همت) و ... میگویند. جدا از لزوم بررسی صحت و سقم این اعداد، نگارنده این تحلیل که برایم ناشناس است، به سهو یا به عمد، کسری بودجه را یک هزار همت، و بودجه صدا و سیما را ۳۴ هزار میلیارد و ... بیان کرده که یعنی همان ۳۵ همت، و باقی ارقام نهادها و دستگاههایی که در مطالبشان سرزنش کرده اند، به حداکثر ۵۰ همت هم نمیرسد. یعنی به راحتی با بازی شیوه بیان اعداد، همه کسری بودجه سال آینده را بر گردن چند دستگاه فرهنگی نهاده و مدام از بی اثر بودن این دستگاهها و هرز بودن اساس این بودجهها تحلیل میکنند. در این نوشته هیچ قصد تحلیل کیفیت کار این دستگاهها را ندارم که خود ایشان زبان و ابزار بیان دارند. بماند که باز دیدم شخصی ناشیانه نوشته کدام ۳۴ هزار و بلکه هنگام تخصیص به ۲۴ هم نرسد، که این شیوه در رد تحلیل بیکیفیتی این دستگاه عریض و طویل، چندان ثمر بخش نیست. همه حرف من این است که گویا ۹۵۰ همت دیگر کسری بودجه را عامدانه ندیده و همه قصور این کسری را بر سر چند دستگاه با حداکثر ۵۰ همت بلکه کمتر، شکسته اند.
اساس حرف این است که کسری بودجه ساختاری یعنی سلطه مالی و این یعنی تورم ساختاری یا همان هسته سخت تورم و سپس مراجعه به روشهای پولی که البته اسمی شدن اقتصاد و توهم پولی و پوشش ناکارامدی مدیریتی انواع دستگاهها و شرکتهای دولتی را در پی دارد. نه اینکه کارشناسان معزز سازمان برنامه و بودجه ندانند کسری با اقتصاد چه میکند و نه این که کسری، لزوما بد و گناه باشد، بلکه شیوه تامین آن بین دو نقطه حدی انبساط اقتصادی و رشد و توسعه؛ تا پولی شدن و حرکت به سمت ابرتورم در سیلان است. باور بفرمایید تورم، برای دولت: به طور صریح یعنی درآمد حق الضرب یا همان مالیات دارای اثر تبخیر دارایی مردم، برای مدیران: پوشش ناکارامدی، برای دهک دهم یا شاید صدک ۹۵ تا صدم دارندگان منابع عظیم دارایی حقیقی بویژه املاک و مستغلات یعنی: چند برابر شدن ثروت؛ و برای عامه مردم -حداقل ۷ دهک جامعه- یعنی: مصیبت و فقر و تبعات عدیده اجتماعی.
و اینجا چه گردنگیر قابل چوب زدن به بهانه سیاسی، بهتر از دستگاههای فرهنگی؛ و داد سخن از ناکارامدیشان؟ و دیگر کسی هم نمیپرسد ۹۵۰ همت کسری بودجه دیگر، کجاست و به چه دلیل؟ البته احتمالا بازهم کاسه و کوزه را بر سر و گردن بدنه تنبل کارمندی دولت بشکنند که حقوق میگیرند و بهرهوری ندارند . نیک میدانیم حقوقشان به ریال و مخارج غیر قابل کنترلشان به دلار است. همان دلاری که به بهای صادرات ثروت کشور در بازار به لطایف الحیل، حول و حوش ۹۰ میفروشند. همان صادراتی که از جنس فلز یا مس یا پتروشیمیایی است اما به محض ترس از اصلاح روشها، وزیر را به باد استیضاح بابت خودرو میدهند. و همه این تلاشها در حین ناترازی این روزهای انرژی و ... است.
و القصه که چه شیوه ای از جریان دایمی کسری بودجه و آثار تورمی برایشان بهتر که هم مدیریتشان را پوشش میدهد و هم اموال حقیقی شان را پر دلار تر. پس باید به جمله دوستم که نوشت عده ای از کسری بودجه صیانت میکنند بیشتر فکر کنم و اینجاست که باز بپرسم: این کسری بودجه، برایشان حق سرقفلی، حق نسق یا حق اربابی است؟ که اینگونه از آن صیانت میشود. جهت پرهیز از تشویش اذهان، منظورم فقط مدیران ناکارمد شرکتها و دستگاههای اقتصادی میانی دولتی و شبه دولتی است.
www.tg-me.com/economedia
Telegram
اقتصاد و رسانه
اقتصاد مدیریت رسانه، تاثیر رسانه بر اقتصاد، آنچه خوب است اصحاب رسانه از اقتصاد بدانند
ارتباط با ادمین:
@Drfarshadparvizian
ارتباط با ادمین:
@Drfarshadparvizian
Forwarded from کافه اقتصاد
حسین راغفر اقتصاددان:
تنها راه نجات کشور خروج نیروهای نظامی، امنیتی، ستاد اجرایی امام و بنیادها از اقتصاد است
ارز ، وام و اعتبارات را به اینها میدهند و هیچ گونه تعهدی هم ندارند!
تنها راه نجات کشور خروج نیروهای نظامی، امنیتی، ستاد اجرایی امام و بنیادها از اقتصاد است
ارز ، وام و اعتبارات را به اینها میدهند و هیچ گونه تعهدی هم ندارند!
جناب معاون اول محترم، جهت اطلاع، نرخ بنزین ۴۵ هزار تومان نیست، بلکه آخرین قیمت هر گالن بنزین وارداتی، فوب خلیج فارس، ۲.۲۳ دلار یعنی هر لیتر حدود ۵۹ و با تقریب، ۶۰ سنت است، حال اگر نتیجه زحمات و تلاش تجمعی تا دولت شما، نرخ تبدیل به ریال را به ۹۰ هزار تومان رسانده و یا سطح بهره وری پالایشگاهی و یا مصرف ۲.۵ برابری خودروهای ساخت داخل به لطف انحصار مصنوعی تا کنون چنین ناترازی رقم زده که در برق و گاز نیز مشهود است، مردم مقصر نیستند، و البته نکته فرادستی اینکه نرخ برای دولت تمام نمی شود که برای نظام اقتصادی کل کشور تمام می شود و این دستگاههای اقتصادی، مدیر دارند، که کفایت مدیریتی ایشان از دولت های قبل تا شما، تقصیر مردم نیست. فقط کافی است دولت پایش را از مجرای تنفس اقتصاد و دست از دستور دادن به بازار نیز بردارد، بخش خصوصی واقعی و نه خصولتی، اوضاع را کارامد خواهد کرد. بماند که افزایش نرخ تسعیر، شائبه جبران کسری بودجه یعنی ناترازی دخل و خرجتان را دارد که شایسته نیست مردم در تنگنا قرار گیرند. یادتان هست که بودجه و دارایی، ملک طلق دولت نیست که نفت خام متعلق به این سرزمین است.
Forwarded from کانال تخصصی اقتصاد (M.R.Monjazeb)
🔵 *شش باور منکیو درباره تورم*
✍️ دکتر اسفندیار جهانگرد
پروفسور گریگوری منکیو در پانزدهم جولای ۲۰۲۴در NBER، به بررسی شش باور کلیدی خود درباره تورم میپردازد که برخی از آنها در بین اقتصاددانان مورد بحث است. وی بر اهمیت مداوم منحنی فیلیپس بهعنوان یک مفهوم نظری تأکید میکند، اما کاربرد عملی آن را زیر سوال میبرد. او همچنین انتقاداتی به مدل کالوو در تعیین قیمتها دارد، خواستار توجه مجدد به شاخصهای پولی است و پیشنهاد میکند که فدرال رزرو هدفگذاری تورم را منعطفتر کند.
۱. منحنی فیلیپس اجتنابناپذیر است (اما بهصورت مشروط)
منکیو استدلال میکند که علیرغم برخی انتقادات، منحنی فیلیپس همچنان یک مفهوم اساسی در اقتصاد کلان است، اما باید بهعنوان یک رابطه مشروط در نظر گرفته شود.
• در دهه ۱۹۶۰، همبستگی منفی بین تورم و بیکاری بهطور واضحی مشاهده میشد، اما امروزه این رابطه ساده دیگر وجود ندارد.
• منکیو میگوید که منحنی فیلیپس یک رابطه شرطی است که بستگی به نوع شوک اقتصادی دارد. اگر شوکهای پولی یا تقاضای کل باعث تغییر تورم و بیکاری در جهتهای مخالف شوند، یک منحنی فیلیپس کوتاهمدت وجود دارد.
"دیدگاه منکیو این است که منحنی فیلیپس بهتر است بهعنوان یک رابطه شرطی در نظر گرفته شود... به این ترتیب، فرار از آن دشوار است."بعبارت دیگر منحنی فیلیپس همچنان بخشی از تفکر اقتصاد کلان است، اما فقط در صورت در نظر گرفتن شرایط خاص.
۲. منحنی فیلیپس ابزار عملی مفیدی نیست
با وجود اهمیت نظری، منحنی فیلیپس ابزار دقیقی برای پیشبینی تورم یا تصمیمگیری سیاستی نیست.
• یک مطالعه در سال ۱۹۹۷ نشان داد که تعیین نرخ طبیعی بیکاری(NAIRU) با فاصله اطمینان ۹۵٪ بسیار بزرگی همراه است. این امر باعث میشود که پیشبینیهای مبتنی بر این منحنی بسیار نامطمئن باشند.
• تلاش برای یافتن نسخههای دقیقتر از منحنی فیلیپس، مانند جستجوی "جام مقدس" است: هرگز موفقیتآمیز نیست اما همچنان ادامه دارد.
"فاصلههای اطمینان بزرگ برای نرخ طبیعی بیکاری، همراه با بیفایده بودن جستجوی بیپایان برای منحنی فیلیپس دقیقتر، باعث شده که انتظار زیادی از این منحنی بهعنوان ابزاری برای پیشبینی تورم یا ارزیابی سیاستها نداشته باشم."در نهایت تکیه بیش از حد بر منحنی فیلیپس برای سیاستگذاری عملی مشکلساز است، زیرا این منحنی دقت لازم را ندارد.
۳. تشخیص شوکهای عرضه و تقاضا در زمان واقعی تقریباً غیرممکن است
هنگامی که تورم از هدف بانک مرکزی منحرف میشود، تشخیص اینکه این تغییر ناشی از شوکهای عرضه است یا شوکهای تقاضا، بهویژه در زمان واقعی، بسیار دشوار است.
• عدم دقت در تعیین نرخ طبیعی بیکاری باعث میشود که تمایز میان عوامل عرضه و تقاضا مبهم باشد.
• انتظارات تورمی نیز نقش مهمی دارند، که پیشبینی تأثیر شوکهای اقتصادی را سختتر میکند.
• افزایش تورم در سال ۲۰۲۲ نمونهای از این عدم قطعیت بود؛ ممکن بود ناشی از مشکلات زنجیره تأمین، افزایش تقاضا، یا سیاستهای پولی و مالی بیش از حد انبساطی باشد.
"مشکل این است که از آنجا که نرخ طبیعی بیکاری را با دقت نمیدانیم، تمایز میان عرضه و تقاضا دشوار است... و در زمان واقعی است که سیاستگذاران باید واکنش نشان دهند."فلذا سیاستگذاران باید در واکنش سریع به تورم محتاط باشند، زیرا تعیین علت اصلی آن در لحظه دشوار است.
۴. اقتصاددانان باید از "فرقه کالوو" فاصله بگیرند
مدل کالوو (Calvo 1983) که در تحلیل تورم استفاده میشود، بیش از حد مورد اعتماد است و به درستی پایداری تورم را توضیح نمیدهد.
• مدل کالوو تغییرات تورم را سریعتر از واقعیت نشان میدهد و اثرات شوکهای پولی را بهدرستی منعکس نمیکند.
• مدلهای جایگزین مانند مدل اطلاعات چسبنده (Sticky-Information Model) که توسط منکیو و ریکاردو ریس توسعه داده شده، میتوانند پویایی تورم را بهتر توضیح دهند.
• نویسنده همچنین پیشنهاد میکند که شاید متغیر مناسب در منحنی فیلیپس، "هنجار تورمی"inflation norm بهجای "انتظارات تورمی" باشد.
"پویاییهای تورم ضمنی در مدل کالوو با دادهها ناسازگار است... شاید متغیر مناسب در منحنی فیلیپس چیزی شبیه به 'هنجار تورمی' باشد."اقتصاددانان باید به مدلهای جایگزین توجه بیشتری داشته باشند و بیش از حد به مدل کالوو اعتماد نکنند./متن کامل
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
✍️ دکتر اسفندیار جهانگرد
پروفسور گریگوری منکیو در پانزدهم جولای ۲۰۲۴در NBER، به بررسی شش باور کلیدی خود درباره تورم میپردازد که برخی از آنها در بین اقتصاددانان مورد بحث است. وی بر اهمیت مداوم منحنی فیلیپس بهعنوان یک مفهوم نظری تأکید میکند، اما کاربرد عملی آن را زیر سوال میبرد. او همچنین انتقاداتی به مدل کالوو در تعیین قیمتها دارد، خواستار توجه مجدد به شاخصهای پولی است و پیشنهاد میکند که فدرال رزرو هدفگذاری تورم را منعطفتر کند.
۱. منحنی فیلیپس اجتنابناپذیر است (اما بهصورت مشروط)
منکیو استدلال میکند که علیرغم برخی انتقادات، منحنی فیلیپس همچنان یک مفهوم اساسی در اقتصاد کلان است، اما باید بهعنوان یک رابطه مشروط در نظر گرفته شود.
• در دهه ۱۹۶۰، همبستگی منفی بین تورم و بیکاری بهطور واضحی مشاهده میشد، اما امروزه این رابطه ساده دیگر وجود ندارد.
• منکیو میگوید که منحنی فیلیپس یک رابطه شرطی است که بستگی به نوع شوک اقتصادی دارد. اگر شوکهای پولی یا تقاضای کل باعث تغییر تورم و بیکاری در جهتهای مخالف شوند، یک منحنی فیلیپس کوتاهمدت وجود دارد.
"دیدگاه منکیو این است که منحنی فیلیپس بهتر است بهعنوان یک رابطه شرطی در نظر گرفته شود... به این ترتیب، فرار از آن دشوار است."بعبارت دیگر منحنی فیلیپس همچنان بخشی از تفکر اقتصاد کلان است، اما فقط در صورت در نظر گرفتن شرایط خاص.
۲. منحنی فیلیپس ابزار عملی مفیدی نیست
با وجود اهمیت نظری، منحنی فیلیپس ابزار دقیقی برای پیشبینی تورم یا تصمیمگیری سیاستی نیست.
• یک مطالعه در سال ۱۹۹۷ نشان داد که تعیین نرخ طبیعی بیکاری(NAIRU) با فاصله اطمینان ۹۵٪ بسیار بزرگی همراه است. این امر باعث میشود که پیشبینیهای مبتنی بر این منحنی بسیار نامطمئن باشند.
• تلاش برای یافتن نسخههای دقیقتر از منحنی فیلیپس، مانند جستجوی "جام مقدس" است: هرگز موفقیتآمیز نیست اما همچنان ادامه دارد.
"فاصلههای اطمینان بزرگ برای نرخ طبیعی بیکاری، همراه با بیفایده بودن جستجوی بیپایان برای منحنی فیلیپس دقیقتر، باعث شده که انتظار زیادی از این منحنی بهعنوان ابزاری برای پیشبینی تورم یا ارزیابی سیاستها نداشته باشم."در نهایت تکیه بیش از حد بر منحنی فیلیپس برای سیاستگذاری عملی مشکلساز است، زیرا این منحنی دقت لازم را ندارد.
۳. تشخیص شوکهای عرضه و تقاضا در زمان واقعی تقریباً غیرممکن است
هنگامی که تورم از هدف بانک مرکزی منحرف میشود، تشخیص اینکه این تغییر ناشی از شوکهای عرضه است یا شوکهای تقاضا، بهویژه در زمان واقعی، بسیار دشوار است.
• عدم دقت در تعیین نرخ طبیعی بیکاری باعث میشود که تمایز میان عوامل عرضه و تقاضا مبهم باشد.
• انتظارات تورمی نیز نقش مهمی دارند، که پیشبینی تأثیر شوکهای اقتصادی را سختتر میکند.
• افزایش تورم در سال ۲۰۲۲ نمونهای از این عدم قطعیت بود؛ ممکن بود ناشی از مشکلات زنجیره تأمین، افزایش تقاضا، یا سیاستهای پولی و مالی بیش از حد انبساطی باشد.
"مشکل این است که از آنجا که نرخ طبیعی بیکاری را با دقت نمیدانیم، تمایز میان عرضه و تقاضا دشوار است... و در زمان واقعی است که سیاستگذاران باید واکنش نشان دهند."فلذا سیاستگذاران باید در واکنش سریع به تورم محتاط باشند، زیرا تعیین علت اصلی آن در لحظه دشوار است.
۴. اقتصاددانان باید از "فرقه کالوو" فاصله بگیرند
مدل کالوو (Calvo 1983) که در تحلیل تورم استفاده میشود، بیش از حد مورد اعتماد است و به درستی پایداری تورم را توضیح نمیدهد.
• مدل کالوو تغییرات تورم را سریعتر از واقعیت نشان میدهد و اثرات شوکهای پولی را بهدرستی منعکس نمیکند.
• مدلهای جایگزین مانند مدل اطلاعات چسبنده (Sticky-Information Model) که توسط منکیو و ریکاردو ریس توسعه داده شده، میتوانند پویایی تورم را بهتر توضیح دهند.
• نویسنده همچنین پیشنهاد میکند که شاید متغیر مناسب در منحنی فیلیپس، "هنجار تورمی"inflation norm بهجای "انتظارات تورمی" باشد.
"پویاییهای تورم ضمنی در مدل کالوو با دادهها ناسازگار است... شاید متغیر مناسب در منحنی فیلیپس چیزی شبیه به 'هنجار تورمی' باشد."اقتصاددانان باید به مدلهای جایگزین توجه بیشتری داشته باشند و بیش از حد به مدل کالوو اعتماد نکنند./متن کامل
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
Forwarded from کلینیک اقتصاد - دكتر على سعدوندى
نظر بیست اقتصاددان برجسته و برنده جایزه نوبل را درباره تورمهای بالا و ناپایدار
در میان برندگان جایزه نوبل اقتصاد، اجماع قویای وجود دارد که تورمهای بالا و ناپایدار برای اقتصاد مضر هستند. این دیدگاه بر اساس تحلیلهای گستردهای از اثرات تورم بر متغیرهای کلان اقتصادی شکل گرفته است. در اینجا به اختصار، دیدگاههای بیست اقتصاددان برجسته و برنده جایزه نوبل در این زمینه ارائه میشود:
میلتون فریدمن:
تورم همیشه و همهجا یک پدیده پولی است و کنترل حجم پول، کلید اصلی مهار آن است.
تورمهای بالا و ناپایدار، عدم اطمینان ایجاد کرده و به سرمایهگذاری آسیب میزند.
رابرت لوکاس:
انتظارات عقلایی، نقش مهمی در شکلگیری تورم دارند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد انتظارات تورمی و تشدید تورم میشوند.
جوزف استیگلیتز:
تورم، تأثیرات نابرابر بر گروههای مختلف جامعه دارد و باعث افزایش نابرابری میشود.
تورمهای بالا، به گروههای کمدرآمد آسیب بیشتری وارد میکنند.
پل کروگمن:
تورمهای بالا، باعث ایجاد اختلال در عملکرد بازارهای کار و کالا میشوند.
سیاستهای مالی و پولی باید به گونهای طراحی شوند که تورم را کنترل کنند.
کریستوفر سیمز:
سیاستهای پولی، ابزار اصلی کنترل تورم هستند.
بانکهای مرکزی باید با استقلال عمل کنند تا تورم را مهار کنند.
اوگِن فاما:
بازارهای کارا، اطلاعات مربوط به تورم را به سرعت منعکس میکنند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در بازارهای مالی میشوند.
رابرت شیلر:
عوامل رفتاری، نقش مهمی در شکلگیری انتظارات تورمی دارند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد ترس و نااطمینانی در جامعه میشوند.
توماس سارجنت:
یادگیری، نقش مهمی در شکلگیری انتظارات تورمی دارد.
بانکهای مرکزی باید با ارائه اطلاعات شفاف، انتظارات تورمی را مدیریت کنند.
الیور بلانچارد:
هدفگذاری تورم، ابزار مؤثری برای کنترل تورم است.
بانکهای مرکزی باید با تعیین هدف تورمی مشخص، انتظارات تورمی را کنترل کنند.
ادوارْد پِرِسْکات:
سیاستهای پولی و مالی باید به گونهای طراحی شوند که ثبات اقتصادی را حفظ کنند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در تولید و اشتغال میشوند.
فین کیدلند:
قواعد سیاستی، نقش مهمی در کنترل تورم دارند.
بانکهای مرکزی باید به قواعد سیاستی پایبند باشند تا انتظارات تورمی را کنترل کنند.
جیمز هکمن:
تورم، تأثیرات نابرابر بر سرمایه انسانی دارد.
تورمهای بالا، باعث کاهش سرمایهگذاری در آموزش و بهداشت میشوند.
دانیل مکفادن:
تورم، تأثیرات نابرابر بر تصمیمات مصرفکنندگان دارد.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در مصرف خانوارها میشوند.
جورج آکرلوف:
تورم، تأثیرات نابرابر بر بازارهای کار دارد.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در دستمزدها و اشتغال میشوند.
مایکل اسپنس:
تورم، تأثیرات نابرابر بر رقابتپذیری بینالمللی دارد.
تورمهای بالا، باعث کاهش صادرات و افزایش واردات میشوند.
جوزف ای. استیگلیتز:
تورم، تأثیرات نابرابر بر توزیع درآمد دارد.
تورمهای بالا، باعث افزایش نابرابری در توزیع درآمد میشوند.
ویلیام نوردهاوس:
تورم، تأثیرات نابرابر بر محیط زیست دارد.
تورمهای بالا، باعث افزایش مصرف انرژی و آلودگی محیط زیست میشوند.
انگس دیتون:
تورم، تأثیرات نابرابر بر سلامت و رفاه اجتماعی دارد.
تورمهای بالا، باعث کاهش دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی میشوند.
اولیویر هارت:
تورم، تأثیرات نابرابر بر قراردادها و نهادها دارد.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در قراردادها و تضعیف نهادها میشوند.
بن برنانکی:
تورمهای بالا و ناپایدار، باعث ایجاد انتظارات تورمی شده و در نتیجه مهار تورم را بسیار دشوار میکند.
بانک های مرکزی باید با جدیت برای مهار تورم اقدام کنند تا از ایجاد انتظارات تورمی جلوگیری نمایند.
این دیدگاهها، نشاندهنده اجماع قوی در میان اقتصاددانان برجسته در مورد مضر بودن تورمهای بالا و ناپایدار است.
@EconClinic
در میان برندگان جایزه نوبل اقتصاد، اجماع قویای وجود دارد که تورمهای بالا و ناپایدار برای اقتصاد مضر هستند. این دیدگاه بر اساس تحلیلهای گستردهای از اثرات تورم بر متغیرهای کلان اقتصادی شکل گرفته است. در اینجا به اختصار، دیدگاههای بیست اقتصاددان برجسته و برنده جایزه نوبل در این زمینه ارائه میشود:
میلتون فریدمن:
تورم همیشه و همهجا یک پدیده پولی است و کنترل حجم پول، کلید اصلی مهار آن است.
تورمهای بالا و ناپایدار، عدم اطمینان ایجاد کرده و به سرمایهگذاری آسیب میزند.
رابرت لوکاس:
انتظارات عقلایی، نقش مهمی در شکلگیری تورم دارند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد انتظارات تورمی و تشدید تورم میشوند.
جوزف استیگلیتز:
تورم، تأثیرات نابرابر بر گروههای مختلف جامعه دارد و باعث افزایش نابرابری میشود.
تورمهای بالا، به گروههای کمدرآمد آسیب بیشتری وارد میکنند.
پل کروگمن:
تورمهای بالا، باعث ایجاد اختلال در عملکرد بازارهای کار و کالا میشوند.
سیاستهای مالی و پولی باید به گونهای طراحی شوند که تورم را کنترل کنند.
کریستوفر سیمز:
سیاستهای پولی، ابزار اصلی کنترل تورم هستند.
بانکهای مرکزی باید با استقلال عمل کنند تا تورم را مهار کنند.
اوگِن فاما:
بازارهای کارا، اطلاعات مربوط به تورم را به سرعت منعکس میکنند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در بازارهای مالی میشوند.
رابرت شیلر:
عوامل رفتاری، نقش مهمی در شکلگیری انتظارات تورمی دارند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد ترس و نااطمینانی در جامعه میشوند.
توماس سارجنت:
یادگیری، نقش مهمی در شکلگیری انتظارات تورمی دارد.
بانکهای مرکزی باید با ارائه اطلاعات شفاف، انتظارات تورمی را مدیریت کنند.
الیور بلانچارد:
هدفگذاری تورم، ابزار مؤثری برای کنترل تورم است.
بانکهای مرکزی باید با تعیین هدف تورمی مشخص، انتظارات تورمی را کنترل کنند.
ادوارْد پِرِسْکات:
سیاستهای پولی و مالی باید به گونهای طراحی شوند که ثبات اقتصادی را حفظ کنند.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در تولید و اشتغال میشوند.
فین کیدلند:
قواعد سیاستی، نقش مهمی در کنترل تورم دارند.
بانکهای مرکزی باید به قواعد سیاستی پایبند باشند تا انتظارات تورمی را کنترل کنند.
جیمز هکمن:
تورم، تأثیرات نابرابر بر سرمایه انسانی دارد.
تورمهای بالا، باعث کاهش سرمایهگذاری در آموزش و بهداشت میشوند.
دانیل مکفادن:
تورم، تأثیرات نابرابر بر تصمیمات مصرفکنندگان دارد.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در مصرف خانوارها میشوند.
جورج آکرلوف:
تورم، تأثیرات نابرابر بر بازارهای کار دارد.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در دستمزدها و اشتغال میشوند.
مایکل اسپنس:
تورم، تأثیرات نابرابر بر رقابتپذیری بینالمللی دارد.
تورمهای بالا، باعث کاهش صادرات و افزایش واردات میشوند.
جوزف ای. استیگلیتز:
تورم، تأثیرات نابرابر بر توزیع درآمد دارد.
تورمهای بالا، باعث افزایش نابرابری در توزیع درآمد میشوند.
ویلیام نوردهاوس:
تورم، تأثیرات نابرابر بر محیط زیست دارد.
تورمهای بالا، باعث افزایش مصرف انرژی و آلودگی محیط زیست میشوند.
انگس دیتون:
تورم، تأثیرات نابرابر بر سلامت و رفاه اجتماعی دارد.
تورمهای بالا، باعث کاهش دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی میشوند.
اولیویر هارت:
تورم، تأثیرات نابرابر بر قراردادها و نهادها دارد.
تورمهای بالا، باعث ایجاد نوسانات شدید در قراردادها و تضعیف نهادها میشوند.
بن برنانکی:
تورمهای بالا و ناپایدار، باعث ایجاد انتظارات تورمی شده و در نتیجه مهار تورم را بسیار دشوار میکند.
بانک های مرکزی باید با جدیت برای مهار تورم اقدام کنند تا از ایجاد انتظارات تورمی جلوگیری نمایند.
این دیدگاهها، نشاندهنده اجماع قوی در میان اقتصاددانان برجسته در مورد مضر بودن تورمهای بالا و ناپایدار است.
@EconClinic
Forwarded from اکو اقتصاد
در جایی از همین فضای مجازی بخش تحت فیلتر خودمان دیدم، عزیزی که اتفاقا در حوزه تخصصش مطالبش برایم شنیدنی است؛ فرموده است: چنین وضعیت اقتصادی که داریم به این علت است که تصمیمگیران اقتصادی ما، درس خوانده غرب و انگلیس و فرنگ هستند که چنین مشکلاتی داریم. حال پرسش: چرا خود آن فرنگیها چنین مشکلات عدیده اقتصادی ندارند؟ البته همه آن غربیهای لیبرال و نئولیبرال از هرچه بدتر، که علت العلل همه این مشکلاتمان هستند، در مورد انتشار نقدینگی هشدار جدی میدهند "پول بدون پشتوانه منتشر نکنید که موجب تورم میشود" اما در کشورما که منتشر شده، مسئولان اقتصادمان لیبرال و نئولیبرال هستند و تحصیل کرده غرب؟ کافی است به عملکرد دولت قبل، همسو با خودتان، بدون تعصب-که بعید میدانم بدون تعصب باشید- در زمینه رشد نقدینگی بنگرید و ما هیچ فقط نگاه. و باز در مورد تصمیمگیری افراد انگلیس و غرب خوانده گفته اید، خاطرتان هست در همان افراد دولت قبل نزدیک به دیدگاهتان، فردی با یک میلیون تومان به آن زمان، پول یک کیسه ناقابل برنج، قرار بود شغل ایجاد کند و در فقره دستمزد کارگری چنان هزینه ای روی دست دولت گذاشت که استعفا داده شد؟ و یا حواستان هست دو تن از عالیترین تصمیم گیران –بخوانید وزیر سابق- همان دولت غیر انگلیسی و غیر غرب زده، به حکم قانون در فقره چای دبش، محکوم قطعی به زندان شده اند؟ نمیدانم چرا یاد شعری از شاعر سیاه پوست آمریکایی به نام لنکستن هیوز علیه تبعیض نژادی به ترجمه و دکلمه مرحوم شاملو افتادم که میگوید: "خدا نکنه عیسی برگرده روی زمین و پوستش سیاه باشه. فقط خدا میدونه چندتا کلیسا تو ایالات متحده است که نتونه اونجا نماز بخونه. حالا اینو یه جا بگو. میگیرند به صلیبت میکشند. درست مثل خود عیسای مسیح". البته همینجوری یاد یک سخنرانی جذاب نیز در باره قالتاق خطاب کردن برخی شیعیان هم افتادم که مباحثش در تخصص من نیست. لطفا اگر راه حل مشکلات را نمیدانید، زمین و زمان را از روی ایدئولوژی، دشنام ندهید و بگوئید بلد نیستید و به اهل فن واگذار کنید و فورا برچسب نزنید. باور بفرمایید اگر در همه موارد اظهار نظر نکنید از علامه بودنتان کاسته نمیشود.
دکتر فرشاد پرویزیان - نایب رییس انجمن اقتصاد ایران
@ecoeeghtesad
دکتر فرشاد پرویزیان - نایب رییس انجمن اقتصاد ایران
@ecoeeghtesad
حضرات عزیز، با سپاس فراوان از برکناری عامل گرانی و مسبب نرخ افسار گسیخته دلار و ...، بفرمایید برای دریافت دلار 20 هزار تومانی و گوشت کیلو 200 هزار تومان و برنج ایرانی کیلو 30 هزار تومان کجا بریم؟ البته اگه زحمت نیست بفرمایین با پیک بیارن هزینه پیک رو هم خودمون میدیم.
نظام چند نرخی هم که اصلا شائبه رانت نداشت. ممنون که فقط به فکر قدرت خرید ما هستید.
https://www.instagram.com/p/DGybBzMu9fD/?igsh=d2Y5N2l0dXdsbWIz
نظام چند نرخی هم که اصلا شائبه رانت نداشت. ممنون که فقط به فکر قدرت خرید ما هستید.
https://www.instagram.com/p/DGybBzMu9fD/?igsh=d2Y5N2l0dXdsbWIz