🧚♀🔤🧚♂
@English_lang_learners
💢Short story
⭕️Passport for sale
گذرنامهفروشی:
👈 به گفته سازمان ملل متحد، 19.5 میلیون پناهنده در سراسر جهان وجود دارد. بسیاری از آنها فقیر و نیازمند حمایت هستند. آنچه اکثر مردم نشنیده اند، حکایت افراد بسیار ثروتمندی است که به راحتی می توانند زندگی جدیدی خارج از کشور خود بخرند. برای مثال در ایالات متحده، خارجیهایی که 500 هزار دلار در کسب و کاری در آمریکا سرمایه گذاری کنند، میتوانند ویزای اقامت دائم دریافت کنند.
کشور سنت کیتس و نویس این کار را یک گام به جلو برده است. این کشور جزیرهای است که اقیانوسها، جنگلها و کوهستانهای زیبایی دارد، اما به جز اینها چیز زیادی ندارد. در اواخر دهه 90، اقتصاد سنت کیتس و نویس دچار مشکل شد. اما وندل لارنس راه حل جالبی پیدا کرد پیدا کرد.
لارنس زمانی برای وزارت دارایی کار میکرد که دولت در بدهی عظیمی بود. صنعت شکر که یک چهارم شهروندان این کشور را به کار گرفته بود، سقوط کرده بود. بدتر از همه اینکه طوفانی عظیم در سال 1998 جزیره را درنوردید و در سال 1999 نیز دو طوفان دیگر رخ داد. بازسازی اساسی لازم بود، اما آنها پولی نداشتند.
لارنس شرکتی خارجی پیدا کرد که می خواست با سنت کیتس و نویس جهت فروش گذرنامه شریک شود. نقشه ساده بود. در ازای کمک مالی معادل250 هزار دلار یا 400 هزار دلار سرمایه گذاری در املاک و مستغلات، هر کسی می توانست گذرنامه و حق شهروندی دریافت نماید.
همه با این کار موافق نبودند. برای بسیاری از مردم تابعیت اختصاصی است. برخی از افراد میگفتند که ممکن است خارجیها کل کشور را تصاحب کنند. لارنس به آنها گفت که نگران نباشند. آنها شهروند خواهند بود اما حق رأی نخواهند داشت.
اجازه شروع این برنامه صادر شد. برخی از مشتریان دنبال محلی برای مخفیکردن پول خود از کشورهای تابعه اصلیشان بودند، حال آنکه مشتریان دیگر در جستجوی سفرِ بدون ویزایی بودند که گذرنامه سنت کیتس و نویس امکانش را برای آنها فراهم میکرد. اتباع سنت کیتس و نویس (که عضو کشورهای مشترک المنافع بریتانیا است) بدون ویزا به بیش از 100 کشور دسترسی دارند.
این نقشه نتیجهای باورنکردنی داشت. آنها در زمان اوج برنامه 2000 گذرنامه در سال میفروختند. در نهایت این طرح زمانی به انتها رسید که مجرمان بینالمللی شروع به استفاده از گذرنامه سنت کیتس و نویس کردند. ناگهان کشورها شروع به بررسی دقیق این گذرنامه (که زمانی مورد احترام بود) کردند. کانادا حتی گفت که به دارندگان غیربومی گذرنامه سنت کیتس و نویس بدون ویزا اجازه ورود نخواهد داد. بازار فروش این گذرنامه ها نیز مانند بازار سابق شکر سقوط کرد.
لارنس می گوید که اصلا متأسف نیست. این طرح مبلغ هنگفتی درآمد داشت و اقتصاد کشور را بهبود بخشید. مردم دیگر مخالف بودند. یک زن محلی می گفت: “این اشتباه است. راههای مشروع زیادی برای به دست آوردن پول هست. کار دیگری بکنید. ما را به فروش نگذارید.
سنت کیتس و نویس ممکن است یکی از اولینها باشد اما آخرین آنها نیست. در حال حاضر مالت مشغول فروش تابعیت است اما گذرنامه اتحادیه اروپا ارزان نیست. در حال حاضر قیمت آن 1.5 میلیون یورو است.
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢Short story
⭕️Passport for sale
گذرنامهفروشی:
👈 به گفته سازمان ملل متحد، 19.5 میلیون پناهنده در سراسر جهان وجود دارد. بسیاری از آنها فقیر و نیازمند حمایت هستند. آنچه اکثر مردم نشنیده اند، حکایت افراد بسیار ثروتمندی است که به راحتی می توانند زندگی جدیدی خارج از کشور خود بخرند. برای مثال در ایالات متحده، خارجیهایی که 500 هزار دلار در کسب و کاری در آمریکا سرمایه گذاری کنند، میتوانند ویزای اقامت دائم دریافت کنند.
کشور سنت کیتس و نویس این کار را یک گام به جلو برده است. این کشور جزیرهای است که اقیانوسها، جنگلها و کوهستانهای زیبایی دارد، اما به جز اینها چیز زیادی ندارد. در اواخر دهه 90، اقتصاد سنت کیتس و نویس دچار مشکل شد. اما وندل لارنس راه حل جالبی پیدا کرد پیدا کرد.
لارنس زمانی برای وزارت دارایی کار میکرد که دولت در بدهی عظیمی بود. صنعت شکر که یک چهارم شهروندان این کشور را به کار گرفته بود، سقوط کرده بود. بدتر از همه اینکه طوفانی عظیم در سال 1998 جزیره را درنوردید و در سال 1999 نیز دو طوفان دیگر رخ داد. بازسازی اساسی لازم بود، اما آنها پولی نداشتند.
لارنس شرکتی خارجی پیدا کرد که می خواست با سنت کیتس و نویس جهت فروش گذرنامه شریک شود. نقشه ساده بود. در ازای کمک مالی معادل250 هزار دلار یا 400 هزار دلار سرمایه گذاری در املاک و مستغلات، هر کسی می توانست گذرنامه و حق شهروندی دریافت نماید.
همه با این کار موافق نبودند. برای بسیاری از مردم تابعیت اختصاصی است. برخی از افراد میگفتند که ممکن است خارجیها کل کشور را تصاحب کنند. لارنس به آنها گفت که نگران نباشند. آنها شهروند خواهند بود اما حق رأی نخواهند داشت.
اجازه شروع این برنامه صادر شد. برخی از مشتریان دنبال محلی برای مخفیکردن پول خود از کشورهای تابعه اصلیشان بودند، حال آنکه مشتریان دیگر در جستجوی سفرِ بدون ویزایی بودند که گذرنامه سنت کیتس و نویس امکانش را برای آنها فراهم میکرد. اتباع سنت کیتس و نویس (که عضو کشورهای مشترک المنافع بریتانیا است) بدون ویزا به بیش از 100 کشور دسترسی دارند.
این نقشه نتیجهای باورنکردنی داشت. آنها در زمان اوج برنامه 2000 گذرنامه در سال میفروختند. در نهایت این طرح زمانی به انتها رسید که مجرمان بینالمللی شروع به استفاده از گذرنامه سنت کیتس و نویس کردند. ناگهان کشورها شروع به بررسی دقیق این گذرنامه (که زمانی مورد احترام بود) کردند. کانادا حتی گفت که به دارندگان غیربومی گذرنامه سنت کیتس و نویس بدون ویزا اجازه ورود نخواهد داد. بازار فروش این گذرنامه ها نیز مانند بازار سابق شکر سقوط کرد.
لارنس می گوید که اصلا متأسف نیست. این طرح مبلغ هنگفتی درآمد داشت و اقتصاد کشور را بهبود بخشید. مردم دیگر مخالف بودند. یک زن محلی می گفت: “این اشتباه است. راههای مشروع زیادی برای به دست آوردن پول هست. کار دیگری بکنید. ما را به فروش نگذارید.
سنت کیتس و نویس ممکن است یکی از اولینها باشد اما آخرین آنها نیست. در حال حاضر مالت مشغول فروش تابعیت است اما گذرنامه اتحادیه اروپا ارزان نیست. در حال حاضر قیمت آن 1.5 میلیون یورو است.
@English_lang_learners
❤1👍1
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
💢کاربرد های مختلف استفاده از Come on :
👈 وقتی بخوایم به کسی بگیم که عجله کنه :
🔸 Come on ! He 'll be back any minute now.
🔸زود باش، هر لحظه ممکنه برگرده.
‼️وقتی بخواهیم کسی رو برای انجام دادن کاری تشویق و ترغیب کنیم.
🔸Come on, guys! You can do it.
🔸آفرین بچه ها ، شما میتونید از پسش بربیایید.
👈 وقتی کسی سعی میکنه خودش رو به نفهمی بزنه.
🔸 Come on, you know what I mean.
🔸دست بردار، خودت میدونی منظورم چیه.
‼️ وقتی کسی حرف خیلی شگفت انگیز و باورنکردنی میزنه.
🔸 Oh, Come on! Tom didn't study for one minute, and you 're telling me he got 100 on the test.
🔸بابا بیخیال، تام حتی یه دقیقه هم درس نخونده، اونوقت تو میگی توی امتحان ۱۰۰ گرفته.
@Englishagency
@English_lang_learners
💢کاربرد های مختلف استفاده از Come on :
👈 وقتی بخوایم به کسی بگیم که عجله کنه :
🔸 Come on ! He 'll be back any minute now.
🔸زود باش، هر لحظه ممکنه برگرده.
‼️وقتی بخواهیم کسی رو برای انجام دادن کاری تشویق و ترغیب کنیم.
🔸Come on, guys! You can do it.
🔸آفرین بچه ها ، شما میتونید از پسش بربیایید.
👈 وقتی کسی سعی میکنه خودش رو به نفهمی بزنه.
🔸 Come on, you know what I mean.
🔸دست بردار، خودت میدونی منظورم چیه.
‼️ وقتی کسی حرف خیلی شگفت انگیز و باورنکردنی میزنه.
🔸 Oh, Come on! Tom didn't study for one minute, and you 're telling me he got 100 on the test.
🔸بابا بیخیال، تام حتی یه دقیقه هم درس نخونده، اونوقت تو میگی توی امتحان ۱۰۰ گرفته.
@Englishagency
👍5❤3
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
💢 Word of the day
⭕️“wobble”
🔸That bookcase wobbles whenever you put anything on it.
🔸آن جعبه کتاب هر وقت چیزی را بر روی آن قرار می دهید تکان می خورد"تلو تلو می خورد".
🔸Don't wobble the table, please, Dan.
🔸دان، لطفا میز رو نلرزون "تکان نده"
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢 Word of the day
⭕️“wobble”
🔸That bookcase wobbles whenever you put anything on it.
🔸آن جعبه کتاب هر وقت چیزی را بر روی آن قرار می دهید تکان می خورد"تلو تلو می خورد".
🔸Don't wobble the table, please, Dan.
🔸دان، لطفا میز رو نلرزون "تکان نده"
@English_lang_learners
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢poem
درخت دوستی بنشان
که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن
که رنج بیشمار آرد
“Plant the tree of friendship,that, to fruit, the heart’s desire bringeth
Up-pluck the bush of enmity, that countless troubles bringeth”
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
درخت دوستی بنشان
که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن
که رنج بیشمار آرد
“Plant the tree of friendship,that, to fruit, the heart’s desire bringeth
Up-pluck the bush of enmity, that countless troubles bringeth”
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
❤1👎1
🧚♀🔤🧚♂
@English_lang_learners
💢 Short story
⭕️Mother and Girl
👉 One summer day, when tourists were lining up to enter a stately house, an old gentleman whispered to the person behind him, “Take a look at the little fellow in front of me with the poodle cut and the blue jeans. Is it a boy or a girl!?” “It’s a girl,” came the angry answer. “I ought to know. She’s my daughter.” “Forgive me, sir!” apologized the old fellow. “I never dreamed you were her father.” “I’m not,” said the parent with blue jeans. “I’m her mother!”
👈 یک روز تابستانی، وقتی جهانگردان برای وارد شدن به یک خانه با شکوه صف کشیده بودند، یک آقای مسن به آرامی به نفر پشت سر خود گفت: «یک نگاه به کودکی که جلوی من ایستاده و موهایش را مثل سگ های پشمالو آرایش کرده و شلوار جین آبی پوشیده بینداز. معلوم نیست که دختر است یا پسر؟!» شخص مقابل خشمگینانه جواب داد: «آن بچه دختر است. معلوم است که من باید این را بدانم که او دختر است! چون او دختر خود من است.» شخص مسن برای معذرت خواهی گفت: «لطفا مرا ببخشید آقای محترم! من حتی تصورش را هم نمی کردم که شما پدر آن بچه باشید.» شخص عصبانی که شلوار جین آبی هم پوشیده بود گفت: «نه نیستم! من مادر او هستم!»
@English_lang_learners
🧚♀🔤🧚♂
@English_lang_learners
💢 Short story
⭕️Mother and Girl
👉 One summer day, when tourists were lining up to enter a stately house, an old gentleman whispered to the person behind him, “Take a look at the little fellow in front of me with the poodle cut and the blue jeans. Is it a boy or a girl!?” “It’s a girl,” came the angry answer. “I ought to know. She’s my daughter.” “Forgive me, sir!” apologized the old fellow. “I never dreamed you were her father.” “I’m not,” said the parent with blue jeans. “I’m her mother!”
👈 یک روز تابستانی، وقتی جهانگردان برای وارد شدن به یک خانه با شکوه صف کشیده بودند، یک آقای مسن به آرامی به نفر پشت سر خود گفت: «یک نگاه به کودکی که جلوی من ایستاده و موهایش را مثل سگ های پشمالو آرایش کرده و شلوار جین آبی پوشیده بینداز. معلوم نیست که دختر است یا پسر؟!» شخص مقابل خشمگینانه جواب داد: «آن بچه دختر است. معلوم است که من باید این را بدانم که او دختر است! چون او دختر خود من است.» شخص مسن برای معذرت خواهی گفت: «لطفا مرا ببخشید آقای محترم! من حتی تصورش را هم نمی کردم که شما پدر آن بچه باشید.» شخص عصبانی که شلوار جین آبی هم پوشیده بود گفت: «نه نیستم! من مادر او هستم!»
@English_lang_learners
Telegram
❤1👍1
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
💢Some useful idioms
👨🦰🧑🦰
You look radiant محشر شدی
👨🦰🧑🦰
Haste makes waste عجله کار شیطونه
👨🦰🧑🦰
Long time, no see پارسال دوست،امسال آشنا
👨🦰🧑🦰
You look fishy مشکوک میزنی
👨🦰🧑🦰
Lame excusesبهونه های الکی
👨🦰🧑🦰
Cut it out بس کن دیگه
👨🦰🧑🦰
It is time to nap nap وقت لالاست!!
👨🦰🧑🦰
Stay put از جات تکون نخور
👨🦰🧑🦰
Stop nagging اینقدر نق نق نکن
👨🦰🧑🦰
Don't get fresh with me پررویی نکن
👨🦰🧑🦰
Don't take it personally به خودت نگیر
👨🦰🧑🦰
Alas for you وای به حالت
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢Some useful idioms
👨🦰🧑🦰
You look radiant محشر شدی
👨🦰🧑🦰
Haste makes waste عجله کار شیطونه
👨🦰🧑🦰
Long time, no see پارسال دوست،امسال آشنا
👨🦰🧑🦰
You look fishy مشکوک میزنی
👨🦰🧑🦰
Lame excusesبهونه های الکی
👨🦰🧑🦰
Cut it out بس کن دیگه
👨🦰🧑🦰
It is time to nap nap وقت لالاست!!
👨🦰🧑🦰
Stay put از جات تکون نخور
👨🦰🧑🦰
Stop nagging اینقدر نق نق نکن
👨🦰🧑🦰
Don't get fresh with me پررویی نکن
👨🦰🧑🦰
Don't take it personally به خودت نگیر
👨🦰🧑🦰
Alas for you وای به حالت
@English_lang_learners
👍3🔥1
Swimming like a mermaid
BBC Radio
✴️ listening
🔶6 Minute English
🔶Learn to talk about mermaiding in 6 minutes!
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
🔶6 Minute English
🔶Learn to talk about mermaiding in 6 minutes!
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
❤1
6min_english_mermaiding.pdf
267.7 KB
💢متن پادکست بالا👆
🔶6 Minute English
🔶Learn to talk about mermaiding in 6 minutes!
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
🔶6 Minute English
🔶Learn to talk about mermaiding in 6 minutes!
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
💢Short Story
✴️ The Sand & The Stone
👉Two friends were walking through the desert. During the journey they had an argument and one friend slapped the other one in the face. The one who got slapped was hurt but without saying anything wrote in the sand "today my best friend slapped me in the face."
They kept on walking until they found an oasis where they decided to take a bath. The one who had been slapped was drowning but his friend saved him. After being saved from the near drowning, he wrote on a stone: "today my best friend saved my life"
The friend who had slapped and saved his best friend asked him "After I hurt you, you wrote in the sand and now, you wirte on a stone why?"
The other friend replied: "when someone hurts us, we should wite it down in the sand where winds of forgiveness can erase it away. but when someone does something good for us we must engrave it in stone where no wind can ever erase it."
✴️ ماسه و سنگ
👈 دو دوست از بیابانی می گذشتند. در طول سفر بحث و بگو مگویی بین آنها در گرفت و یکی از آنها به صورت دیگری سیلی زد. آن یکی که سیلی خورده بود مصدوم شد و بدون آن که چیزی بگوید روی شن ها نوشت: امروز بهترین دوستم به صورتم سیلی زد. آنها رفتند تا به مرغزاری رسیدند. در آنجا تصمیم گرفتند حمام کنند. آن کسی که سیلی خورده بود در باتلاقی افتاد و نزدیک بود که غرق شود اما دوستش او را نجات داد. وقتی که از غرق شدن خلاص شد روی یک سنگ نوشت: امروز بهترین دوستم جانم را نجات داد. دوستی که او را سیلی زده و نجاتش داده بود پرسید: پس از این که به تو سیلی زدم روی شن ها نوشتی اما حالا روی سنگ مینویسی چرا؟
دوست دیگر پاسخ داد: وقتی کسی اذیتمان میکند، باید آن ها را روی شن و ماسه بنویسیم جایی که بادهای بخشش بتواند آن را از بین ببرد اما وقتی که کسی به ما خوبی می کند باید آن را در سنگ کنده کاری کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از بین ببرد.
👉words;
📒desert صحرا
📒journey سفر
📒sandماسه
📒slap چک زدن
📒save نجات دادن
📒stone سنگ
📒erase پاک کردن
📒wind باد
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢Short Story
✴️ The Sand & The Stone
👉Two friends were walking through the desert. During the journey they had an argument and one friend slapped the other one in the face. The one who got slapped was hurt but without saying anything wrote in the sand "today my best friend slapped me in the face."
They kept on walking until they found an oasis where they decided to take a bath. The one who had been slapped was drowning but his friend saved him. After being saved from the near drowning, he wrote on a stone: "today my best friend saved my life"
The friend who had slapped and saved his best friend asked him "After I hurt you, you wrote in the sand and now, you wirte on a stone why?"
The other friend replied: "when someone hurts us, we should wite it down in the sand where winds of forgiveness can erase it away. but when someone does something good for us we must engrave it in stone where no wind can ever erase it."
✴️ ماسه و سنگ
👈 دو دوست از بیابانی می گذشتند. در طول سفر بحث و بگو مگویی بین آنها در گرفت و یکی از آنها به صورت دیگری سیلی زد. آن یکی که سیلی خورده بود مصدوم شد و بدون آن که چیزی بگوید روی شن ها نوشت: امروز بهترین دوستم به صورتم سیلی زد. آنها رفتند تا به مرغزاری رسیدند. در آنجا تصمیم گرفتند حمام کنند. آن کسی که سیلی خورده بود در باتلاقی افتاد و نزدیک بود که غرق شود اما دوستش او را نجات داد. وقتی که از غرق شدن خلاص شد روی یک سنگ نوشت: امروز بهترین دوستم جانم را نجات داد. دوستی که او را سیلی زده و نجاتش داده بود پرسید: پس از این که به تو سیلی زدم روی شن ها نوشتی اما حالا روی سنگ مینویسی چرا؟
دوست دیگر پاسخ داد: وقتی کسی اذیتمان میکند، باید آن ها را روی شن و ماسه بنویسیم جایی که بادهای بخشش بتواند آن را از بین ببرد اما وقتی که کسی به ما خوبی می کند باید آن را در سنگ کنده کاری کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از بین ببرد.
👉words;
📒desert صحرا
📒journey سفر
📒sandماسه
📒slap چک زدن
📒save نجات دادن
📒stone سنگ
📒erase پاک کردن
📒wind باد
@English_lang_learners
Telegram
attach 📎
❤4👍3
💢Informative
📔خیلی چیزا ممکنه چشمتو بگیره ولی
📔فقط سراغ چیزی برو که قلبت رو
📔تسخیر میکنه
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
📔خیلی چیزا ممکنه چشمتو بگیره ولی
📔فقط سراغ چیزی برو که قلبت رو
📔تسخیر میکنه
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
👍5
🧚♀🔤🧚♂
@English_lang_learners
💢Vocabulary
⭕️let’s " Let us "
👈 یکی از واژگان زبان انگلیسی است که با آن می توان پیشنهادهای خود را در مورد اینکه شما, فرد/افراد دیگری چه کاری را انجام دهید، بیان کرد. فعلی که بعد از let’s می آید باید مصدر بدون to باشد.
🔸Let’s go to the movies tomorrow.
🔸بیا فردا بریم سینما.
🔸It’s very hot! Let’s have a drink.
🔸هوا خیلی گرمه! بیا یه چیزی بنوشیم.
👈 برای منفی کردن Let’s کافی است not را بعد از آن استفاده کنیم
🔸Let’s not go out now. It’s rainy.
🔸بیا الان نریم بیرون. داره بارون می باره.
👈 در موقعیت های رسمی از شکل مخفف Let’s استفاده نمی شود و به صورت Let us بکار می رود
🔸Let us turn to page four of the report.
🔸بیایید به صفحه چهار گزارش برویم.
👈 گاهی اوقات فعل lets "آپاستروف ندارد "به اشتباه به جای let’s بکار می رود؛ فعل lets شکل سوم شخص مفرد فعل let است که کلمه ای کاملا متفاوت می باشد و استفاده از آنها به جای Let‘s اشتباه است.
🔸Robert lets his son go to the movies alone.
🔸رابرت به پسرش اجازه می دهد تنهایی به سینما برود.
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢Vocabulary
⭕️let’s " Let us "
👈 یکی از واژگان زبان انگلیسی است که با آن می توان پیشنهادهای خود را در مورد اینکه شما, فرد/افراد دیگری چه کاری را انجام دهید، بیان کرد. فعلی که بعد از let’s می آید باید مصدر بدون to باشد.
🔸Let’s go to the movies tomorrow.
🔸بیا فردا بریم سینما.
🔸It’s very hot! Let’s have a drink.
🔸هوا خیلی گرمه! بیا یه چیزی بنوشیم.
👈 برای منفی کردن Let’s کافی است not را بعد از آن استفاده کنیم
🔸Let’s not go out now. It’s rainy.
🔸بیا الان نریم بیرون. داره بارون می باره.
👈 در موقعیت های رسمی از شکل مخفف Let’s استفاده نمی شود و به صورت Let us بکار می رود
🔸Let us turn to page four of the report.
🔸بیایید به صفحه چهار گزارش برویم.
👈 گاهی اوقات فعل lets "آپاستروف ندارد "به اشتباه به جای let’s بکار می رود؛ فعل lets شکل سوم شخص مفرد فعل let است که کلمه ای کاملا متفاوت می باشد و استفاده از آنها به جای Let‘s اشتباه است.
🔸Robert lets his son go to the movies alone.
🔸رابرت به پسرش اجازه می دهد تنهایی به سینما برود.
@English_lang_learners
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
💢Short Story
✴️ The purpose of life
A long time ago, there was an Emperor who told his horseman that if he could ride on his horse and cover as much land area as he likes, then the Emperor would give him the area of land he has covered.
Sure enough, the horseman quickly jumped onto his horse and rode as fast as possible to cover as much land area as he could. He kept on riding and riding, whipping the horse to go as fast as possible. When he was hungry or tired, he did not stop because he wanted to cover as much area as possible.
Came to a point when he had covered a substantial area and he was exhausted and was dying. Then he asked himself, "Why did I push myself so hard to cover so much land area? Now I am dying and I only need a very small area to bury myself."
The above story is similar with the journey of our Life. We push very hard everyday to make more money, to gain power and recognition. We neglect our health , time with our family and to appreciate the surrounding beauty and the hobbies we love.
One day when we look back , we will realize that we don't really need that much, but then we cannot turn back time for what we have missed.
Life is not about making money, acquiring power or recognition . Life is definitely not about work! Work is only necessary to keep us living so as to enjoy the beauty and pleasures of life. Life is a balance of Work and Play, Family and Personal time. You have to decide how you want to balance your Life. Define your priorities, realize what you are able to compromise but always let some of your decisions be based on your instincts. Happiness is the meaning and the purpose of Life, the whole aim of human existence. But happiness has a lot of meaning. Which king of definition would you choose? Which kind of happiness would satisfy your high-flyer soul?
✴️ مقصود زندگی
سال ها پیش، حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که بتواند با اسبش طی کند را به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار می رفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمین ها سوار بر اسبش شد و با سرعت شروع کرد به تاختن. با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت. حتی وقتی گرسنه و خسته بود، متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند. وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود به نقطه ای رسید . خسته بود و داشت می مرد. از خودش پرسید: چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدر زمین بدست بیاروم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم.
داستان بالا شبیه سفر زندگی خودمان است. برای بدست آوردن ثروت، قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف کرد، غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.
وقتی به گذشته نگاه می کنیم. متوجه خواهیم شد که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی بازگرداند.
زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست ، بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد. زندگی تعادلی است بین کار و تفریح، خانواده و اوقات شخصی. بایستی تصمیم بگیری که چه طور زندگیت را متعادل کنی. اولویت هایت را تعریف کن و بدان که چه طور می توانی با دیگران به توافق برسی اما همیشه اجازه بده که بعضی از تصمیماتت بر اساس غریزه درونیت باشد. شادی معنا و هدف زندگی است. هدف اصلی وجود انسان. اما شادی معناهای متعددی دارد. چه نوع شادی را شما انتخاب می کنید؟ چه نوع شادی روح بلند پروازتان را ارضا خواهد کرد؟
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢Short Story
✴️ The purpose of life
A long time ago, there was an Emperor who told his horseman that if he could ride on his horse and cover as much land area as he likes, then the Emperor would give him the area of land he has covered.
Sure enough, the horseman quickly jumped onto his horse and rode as fast as possible to cover as much land area as he could. He kept on riding and riding, whipping the horse to go as fast as possible. When he was hungry or tired, he did not stop because he wanted to cover as much area as possible.
Came to a point when he had covered a substantial area and he was exhausted and was dying. Then he asked himself, "Why did I push myself so hard to cover so much land area? Now I am dying and I only need a very small area to bury myself."
The above story is similar with the journey of our Life. We push very hard everyday to make more money, to gain power and recognition. We neglect our health , time with our family and to appreciate the surrounding beauty and the hobbies we love.
One day when we look back , we will realize that we don't really need that much, but then we cannot turn back time for what we have missed.
Life is not about making money, acquiring power or recognition . Life is definitely not about work! Work is only necessary to keep us living so as to enjoy the beauty and pleasures of life. Life is a balance of Work and Play, Family and Personal time. You have to decide how you want to balance your Life. Define your priorities, realize what you are able to compromise but always let some of your decisions be based on your instincts. Happiness is the meaning and the purpose of Life, the whole aim of human existence. But happiness has a lot of meaning. Which king of definition would you choose? Which kind of happiness would satisfy your high-flyer soul?
✴️ مقصود زندگی
سال ها پیش، حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که بتواند با اسبش طی کند را به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار می رفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمین ها سوار بر اسبش شد و با سرعت شروع کرد به تاختن. با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت. حتی وقتی گرسنه و خسته بود، متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند. وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود به نقطه ای رسید . خسته بود و داشت می مرد. از خودش پرسید: چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدر زمین بدست بیاروم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم.
داستان بالا شبیه سفر زندگی خودمان است. برای بدست آوردن ثروت، قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف کرد، غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.
وقتی به گذشته نگاه می کنیم. متوجه خواهیم شد که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی بازگرداند.
زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست ، بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد. زندگی تعادلی است بین کار و تفریح، خانواده و اوقات شخصی. بایستی تصمیم بگیری که چه طور زندگیت را متعادل کنی. اولویت هایت را تعریف کن و بدان که چه طور می توانی با دیگران به توافق برسی اما همیشه اجازه بده که بعضی از تصمیماتت بر اساس غریزه درونیت باشد. شادی معنا و هدف زندگی است. هدف اصلی وجود انسان. اما شادی معناهای متعددی دارد. چه نوع شادی را شما انتخاب می کنید؟ چه نوع شادی روح بلند پروازتان را ارضا خواهد کرد؟
@English_lang_learners
🧚♂🔤🧚♀
@English_lang_learners
💢Point
👈 چانه زدن سر قیمت در انگلیسی چی میشه؟؟؟
🔶 Haggle over
🔸 It's very common in Iran to haggle over the price.
چانه زدن در مورد قیمتها در ایران خیلی رایج هست
🔶 Bargain over
🔸 Workers bargained over the level of wages.
کارگران در مورد سطح دستمزدها چانه زدند.
🔶 Dicker over
🔸 I dickered with the driver over the fare.
سر کرایه تاکسی با راننده چانه زدم. "این فعل بیشتر در کانادا و آمریکا کاربرد داره"
@English_lang_learners
@English_lang_learners
💢Point
👈 چانه زدن سر قیمت در انگلیسی چی میشه؟؟؟
🔶 Haggle over
🔸 It's very common in Iran to haggle over the price.
چانه زدن در مورد قیمتها در ایران خیلی رایج هست
🔶 Bargain over
🔸 Workers bargained over the level of wages.
کارگران در مورد سطح دستمزدها چانه زدند.
🔶 Dicker over
🔸 I dickered with the driver over the fare.
سر کرایه تاکسی با راننده چانه زدم. "این فعل بیشتر در کانادا و آمریکا کاربرد داره"
@English_lang_learners