❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

برگزاری پنجمین نشست علمی با موضوع گونه شناسی معماری سنتی تالش در تهران پژوهشکده تاریخ اسلام با همکاری گروه حامیان فعالیت های تالشی و تاتی
زمان دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 و تصاویری به یادگار از این نشست علمی
❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

برگزاری پنجمین نشست علمی با موضوع گونه شناسی معماری سنتی تالش در تهران پژوهشکده تاریخ اسلام با همکاری گروه حامیان فعالیت های تالشی و تاتی
زمان دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 و تصاویری به یادگار از این نشست علمی
https://www.instagram.com/reel/C6TJvINOM1Q/?igsh=YW81eWh1aGszeXFi

مصاحبه اختصاصی فوتبال t100 با سرمربی محترم باشگاه تالشان پایتخت
صعود تیم بزرگسالان "باشگاه تالشان تهران" را به دسته دوم باشگاهای تهران به همه تالش زبانان و موسس و مدیر عامل باشگاه اقای مهندس افشین کرم زاده هفتخوانی تبریک عرض می نماییم
در ادامه راه برای باشگاه تالشان که در اولین سال تاسیس به این مهم دست پیدا کردند آرزوی موفقیت و توفیق روز افزون داریم
.

با احترام تیم تحریریه ایسپی رو دا کورا

🆔//www.tg-me.com/Espiarodakora
✴️ وطن یعنی خلیج تا ابد فارس

🔹️روز ملی خلیج همیشه فارس گرامی باد



🆔://www.tg-me.com/Espiarodakora
#بازی‌های بهاری تالشان شفت

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

: محمدحسین شمسایی

(بخش اول)
مردمان هر سرزمینی به فراخور هر فَرگَرد (فصل)، بازی‌های ویژه‌ای برساخته‌‌اند. تالشان شفت، در بهار چندین بازی بهاری دارند:

1ـ هَپَه‌‌هَپَه
هَپَه‌هَپَه، ساز دهنی استوانه‌ای یا لوله‌‌ای از پوست درخت است.
روش ساخت: در بهار که پوست و شاختۀ درختان آبدار و نرم است، شاخۀ نازکی از درخت اربا (خرمالوی کوهی) و توسکا را می‌بُرند؛ آنگاه چهار تا پنج سانتی‌‌متر از میان دو گِرِه آن را کَت می‌‌کنند؛ بدین‌سان که با دهنۀ تیز داس یا چاقو، قُطر آن را طوری خط می‌کشند که پوست شاخه برید شود؛ سپس با دَم داس یا چاقو، آرام‌‌آرام بر آن بخش جداشده می‌کوبند تا پوست چسبیده به تنۀ شاخه، نرم شود؛ آنگاه آرام‌آرام با دست پوست را می‌پیچانند تا از تنۀ شاخه جدا شود و در آن بلغزد. این کار نیازمند دقت و حوصلۀ بسیاری است تا پوسته، تَرَک نخورد و سالم دربیاید. پیش از آنکه پوست استوانه‌ای را از ساقه در بیاورند، به درازای نیم سانتی‌‌متر لایۀ بیرونی پوست را با آرامش و دقت می‌‌تراشند؛ به‌طوری که لایۀ بسیار نازکی از پوست برجا بماند. این بخش کار، بسیار دشوار است و کوچک‌ترین بی‌‌دقتی، سبب می‌‌شود هپه‌‌هپه خراب شود. چنان‌که یک تَرَک مویی روی این لبۀ تراش‌‌خورده سبب می‌‌شود صدایش خفه شود. پس از تراش، آرام‌‌آرام لولۀ پوستی سرتراشیده یا استوانۀ سرتراشیده را از ساقه درمی‌آورند. اکنون ساز هپه هپه آمادۀ نواختن است. از سر تراشیده داخل دهان می‌‌گذارند و لب‌‌ها را به آرامی بر روی لوله می‌‌نهند و در آن می‌‌دمند و هر صدایی که می‌‌خواهند از آن درمی‌‌آورند.
هپه‌هپه ساز سست و ناپایداری است؛ زیرا صدایش چندان بلند نیست و پس از چند ساعتی که باد بخورد و خشک شود، دیگر صدایش رو به خفگی می‌‌رود.
چون ساخت هپه‌‌هپه ریزبینی بسیاری نیاز دارد، و گاهی پوست از ساقه جدا نمی‌شود یا هنگام جدا کردن ترک برمی‌‌دارد، این شعر را می‌خوانند:
هَپَه‌هَپَه تْه بَرا
داری هَپَه تْه بَرا
اَلان کْه دِه بْهارَه
کْلْشکْنون زاهاره
(هپه‌‌هپه تو بیرون بیا/ ای سازی که تو را از درخت می‌‌گیرم، بیرون بیا// اکنون هنگامۀ بهار است/ از این رو، صدای مرغ‌های مادر بلند است).
«بَرا» در اینجا هم به معنی بیرون آمدن پوست از ساقه و هم به معنی جورآمدن و ساخته شدن است.
در مصراع دوم، برخی می‌گویند: شالی هَپَه تْه بَرا؛ یعنی ای سازی که صدای روباه می‌‌دهی، به آسانی از پوست جدا شو.
هپه‌هپه را در روستاهای شفت، پؤشَه‌‌پؤشَه نیز می‌گویند.

2ـ ساز (کرناف پوست درخت)
این دستگاه، ساز نیست، بلکه افزایندۀ صدای سازهای کوچک است.
روش ساخت: شاخۀ صاف و نورسته‌ای به درازی شصت سانتی‌متر تا یک متر از درخت اربا می‌بُرند. این شاخه باید صاف باشد و خودش شاخه‌ای نداشته باشد. پوست ساقه را با تیغ، چاقو یا داس از سر باریک آن به صورت کجکی رو به پایین برش می‌دهند تا به تَه برسند. آنگاه آرام آرام پوست را از ساقه جدا میکنند. این پوست که کجکی بریده شده، پس از جدا شدن مانند فنر پیچ می‌خورد. پوست فنری را از سر باریک آن روی هم لوله می‌کنند؛ طوری که لایه‌‌ها خوب روی هم قرار بگیرند و هوا از آن بیرون نرود. چون پوست را کج برش می‌دهند و حالت فنر دارد، هرچه از سر به ته می‌روند، مانند کرناف، سر آن تنگ و ته آن گشاد می‌‌شود. پس از آنکه پیچش پوست تمام شد، چوب نازکی به اندازۀ سوزن، یا خاری از درختان خاردار می‌کَنند و در ته آن فرو می‌‌کنند تا پوست‌‌های روی هم آمده، از هم جدا و باز نشوند. در اینجا چیزی مانند کرناف یا سُرنا ساخته می‌شود با سری نازک و تَهی پهن. آنگاه هپه‌‌هپه را در سوراخ سر آن جا می‌کنند و در آن می‌‌دمند. این کرناف، صدای هپه‌‌هپه را تا بیست برابر افزایش می‌دهد.
این ساز همراه هپه‌‌هپه سرگرمی شادکننده‌‌ای برای نوجوانان جنگل‌‌نشین است.

🆔://www.tg-me.com/Espiarodakora
تالشان سپیدرود تا کورا/Dınyo Tolışon/ایسپی رو دا کورا
شهرک منحصر به فرد و تالش زبان #ایمازَه_ایبرِم  (امام زاده ابراهیم (ع) مقصدی عالی برای سیاحتی وگردشگری 🆔https://www.tg-me.com/Espiarodakora
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امامزاده ابراهیم شفت مجددا  دچار حریق شد

🔥اتش سوزی در امامزاده ابراهیم شفت.
ساعت حدود ۱ بامداد روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳.

گسیل خودروهای آتش نشانی از شهرستان های شفت، رشت و شهرستانهای اطراف به سمت امام زاده ابراهیم جهت مهار آتش

🆔://www.tg-me.com/Espiarodakora
تالشان سپیدرود تا کورا/Dınyo Tolışon/ایسپی رو دا کورا
#بازی‌های بهاری تالشان شفت 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 : محمدحسین شمسایی (بخش اول) مردمان هر سرزمینی به فراخور هر فَرگَرد (فصل)، بازی‌های ویژه‌ای برساخته‌‌اند. تالشان شفت، در بهار چندین بازی بهاری دارند: 1ـ هَپَه‌‌هَپَه هَپَه‌هَپَه، ساز دهنی استوانه‌ای یا لوله‌‌ای از…
بازی های بهاری تالشان شفت

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

(بخش دوم)


3ـ پؤشَه

ابزاری برای بازی و سرگرمی از پوست و چوب درخت کوچی و کِه (سیامزگی‌‌ها به درخت کِه، کْخ می‌‌گویند).
روش ساخت: شاخۀ تَر درخت کوچی به قطر دو تا سه سانتی متر را می‌‌بُرند. آنگاه با دم داس یا چاقو آن را به آرامی می‌کوبند تا پوست روی ساقه نرم شود؛ سپس به درازای پانزده سانتیمتر را کَت می‌کنند؛ یعنی پوست روی ساقه را به صورت گِرد بُرش می‌‌دهند.
آنگاه آرام‌‌ آرام پوست را با فشار دست می‌‌پیچانند تا از ساقه جدا شود و روی آن بلغزد. وقتی مطمئن شدند که پوست کاملاً جدا شده، آن را درمی‌‌آورند. در اینجا یک لولۀ پوستی دارند. سپس به سراغ ساقۀ لخت می‌روند. یک تا یک و نیم سانتی‌‌متر از ساقه را به‌‌صورت گِرد می‌‌بُرند و از آن جدا می‌کنند که به آن گلوله می‌گویند. آنگاه بقیۀ ساقۀ لخت را هم از شاخه جدا می‌کنند. به این استوانه، دسته می‌گویند.
سر و ته #دسته باید خوب گِرد باشد؛ طوری که یک استوانۀ صاف شود. آنگاه با این ابزار ساخته‌‌شده بازی می‌‌کنند؛ بدین‌‌سان که گلوله را در سر لولۀ پوستی و سر استوانۀ چوبی را در تَه آن فرو می‌کنند و با کف دست، محکم به تَه استوانه می‌‌زنند. این استوانه در داخل لوله می‌‌رود تا به گلوله برمی‌‌خورد و آن را پرتاب می‌‌کند. هنگام شلیک و بیرون رفتن گلوله، صدای تُلُپ دلنشینی از آن برمی‌‌خیزد. برای روانی حرکت دسته و گلوله، گاهی درون لوله را با آب دهن تر می‌‌کنند.
با پؤشَه دو جور مسابقه می‌دهند: یکی آنکه دو یا سه تن کنار هم می‌ایستند و همزمان شلیک می‌‌کنند تا ببینند گلولۀ چه کسی مسافت بیشتری پیموده و دیگر آنکه هدفی تعیین می‌‌کنند و یکی‌‌یکی به سوی آن شلیک می‌‌کنند تا ببینند گلولۀ چه کسی به هدف خورده است.

4ـ وَرزاجَنگ

#ورزاجنگ، بازی سادۀ کودکانه‌‌ای است که با شاخه‌‌های گیاه خَرف انجام می‌‌گیرد. این بازی، بیشتر رقابتی است. بدین‌سان که دو کودک یا نوجوان، ساقه‌‌های شاخه‌‌دار گیاه خَرف را می‌‌بُرند. این ساقه باید سی تا چهل سانتیمتر و دو تا چهار شاخه در سر داشته باشد.
آنگاه شاخه‌ها را طوری می‌برند که از ته شاخه دو تا سه سانتی متر برجا بماند. دو بازیگر روبه‌‌روی هم می‌‌ایستند و هر یک با در دست گرفتن ساقۀ خود، شاخه‌ها را به هم گیر می‌‌دهند و هر یک به سوی دیگری فشار می‌‌دهد. سرشاخۀ هر کس که زودتر بشکند بازنده، و آن دیگری برنده است.

5 ـ صْدا دَچاکْن (لیوَه صْدا)
چند نوجوان یا جوان برگ‌هایی از درختان گوناگون به‌‌ویژه اَربا، اولَس (مِمرَز)، باسکَم (اَفرا)، توسکا و توت را می‌‌چینند؛ آنگاه چهار انگشت یک دست خود را نیمه‌‌‌بسته نگه می‌‌دارند و نوک انگشت شست را به نوک انگشت نشانه می‌‌چسبانند که چاله‌‌ای تهی درست می‌‌شود؛ آنگاه برگ را روی آن چاله می گذارند و با کف دست دیگر، محکم بر آن ضربه می‌‌زنند. با فشاری که بر برگ می‌‌آید، پاره می‌‌شود و صدایی بلند از آن برمی‌خیزد. رقابت بر سر آن است که چه کسی صدای بلندتری داده است.
این کار همچنین گونه‌ای قرار عاشقانه است. چنین که دختر و پسری برای آنکه پنهان از دیدۀ دیگران با هم دیدار کنند، با هم قرار می‌‌گذارند هر گاه صدای شکستن برگ شنیده شد، در جایی به همدیگر برسند.
هر گاه پسری می‌خواست دور از چشم پدر و مادر یا خویشان دختر با او دیدار کند، وعده‌‌گاهی با او می‌‌گذاشت؛ سپس به آن وعده‌‌گاه می‌‌رفت و چنین صدایی درمی‌‌‌آورد و دختر با شنیدن صدا باخبر می‌شد نامزدش خواهان دیدار است و زود خود را به او می‌رساند.

6ـ بَستَه‌‌بازی
بدین‌سان است که دو یا چند تن با هم مسابقه می‌‌گذارند که با درست کردن بسته (سد)، پل گروه دیگر را خراب کنند. باران که می‌‌بارد جوی‌‌های کوچک در هر جا روان می‌‌شود. این بازیگران، جویی را برمی‌‌گزینند و یک‌‌ به‌‌ یک یا دوبه‌‌دو با هم مسابقه می‌‌دهند.
یک یا دو تن با سنگ و چوب، پلی کوچک روی جوی می‌‌سازند و آن یکی یا آن دو در بالادست پل، با درست کردن بَسته یا سدی کوچک، جلوی آب را می‌گیرند؛ آنگاه بسته یا سد را می‌‌شکنند تا آب رهاشده، پل گروه دیگر را را فرو بریزد. اگر پل فرو ریخت، بسته کنندگان برنده‌‌اند و اگر فرو نریخت، سازندگان پل برنده‌‌اند. این بازی در پاییز نیز انجام می‌‌گیرد.
یادآوری: در دوران کودکی و نوجوانی من این بازی‌‌ها و ساخت این ابزارها رایج بود. خودم این بازی‌‌ها را انجام داده‌ام و این ابزارها را می‌‌ساختم. اکنون با دگرگونی سبک زندگی و جابه‌‌جایی زیست‌‌بوم از درون جنگل به شهرها و روستاشهرها، این بازی‌‌ها نیز کنار نهاده شده‌اند؛ چنان‌‌که برخی از جوان‌‌ها با شنیدن نام این بازی‌‌ها و ابزارها شگفت‌‌زده می‌‌شوند شاید تا آنجا که نگارنده به یاد دارد چنین بازی‌‌هایی تا پایان دهۀ 1350 خورشیدی، رایج بود.

: #محمد_حسین_شمسایی ــ اردیبهشت 1403 خورشیدی

🆔//www.tg-me.com/Espiarodakora
2024/05/04 06:40:27
Back to Top
HTML Embed Code: