ساز ناکوک ترکیه در ناتو
محمود فاضلی- پژوهشگر مسائل بینالملل
اظهارات اخیر اردوغان، رئیسجمهور ترکیه درباره عضویت فنلاند و سوئد در ناتو و تاکید بر اینکه «این موضوع را از نزدیک دنبال میکنیم؛ اما در این زمینه نظر مثبتی نداریم» بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی داشت و عمده این رسانهها این اظهارات را منفی ارزیابی کردند. کشورهای متحد با آگاهی از «فرصت تاریخی» که برای کشورهای شمال اروپا در زیر چتر اتحاد غربی ایجاد شده، نمیخواهند این فرصت و بهره سیاسی را که معتقدند در رویارویی با مسکو از آن سود خواهند برد، از دست بدهند. مواضع اردوغان در حالی است که «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو، روند درخواست سریع را وعده داده و گفته است که درها بهروی هر دو کشور باز است. ما نگرانیها را برطرف میکنیم تا در این روند تاخیر بهوجود نیاید.
مواضع اردوغان با واکنشهای مقامات آمریکا مواجه شد. جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره عضویت فنلاند و سوئد در ناتو گفت بسیاری از کشورهای ناتو حمایت خود از روند عضویت فنلاند و سوئد در ناتو را اعلام کردهاند. ما به همکاری با ترکیه ادامه میدهیم.در تلاش هستیم تا موضع ترکیه در این زمینه را روشن کنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دیدگاههای دولت ترکیه در این زمینه شما را به دولت ترکیه ارجاع میدهم. اظهارات اردوغان درنشست خبری روزانه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز مطرح و طرف آمریکایی مدعی شد در این مرحله تلاش میکنیم موضع ترکیه در این زمینه را روشن کنیم. البته ترکیه یک متحد ارزشمند ناتو است. موضع ترکیه در ناتو تغییر نکرده است. «کارن دونفرید» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور اروپا و اوراسیا توضیح داد: «این موضوع قطعا در نشست ناتو مورد بحث قرار خواهد گرفت. فکر نمیکنم که موضع ترکیه برای رد درخواست سوئد قطعی باشد. این دو کشور فعالانه برای ناتو همکاری میکنند.»
ابراهیم کالین، سخنگوی ریاستجمهوری ترکیه درخصوص نامزدی سوئد و فنلاند در ناتو تاکید دارد آنکارا درها را به روی نامزدی سوئد و فنلاند در ناتو نبسته است. انتظار اصلی ما این است که مطابق با روحیه و هدف ائتلاف ناتو، اعضای فعلی یا سایر کشورهای نامزدی که احتمال پیوستنها به این پیمان وجود دارد، امنیت ملی ما را نیز جدی بگیرند. وقتی صحبت از نامزدی سوئد و فنلاند برای عضویت در ناتو به میان آمد، رئیسجمهور ما به درستی توجهها را به حضور پکک در سوئد جلب کرد. انتظار ما از سوئد و فنلاند این است که علیه گروههای تروریستی موضعی آشکار اتخاذ کنند.
با توجه به حضور عناصر تروریستی در سوئد و فنلاند، این کشورها باید نگرانیهای امنیتی ملی ترکیه را جدی بگیرند و در این راستا گامهای روشنی بردارند. اگر قرار است گسترش ناتو در این دوره اتفاق بیفتد، پس بیایید دوباره وجود گروههای تروریستی پکک و فتحالله گولن بهعنوان مساله اصلی امنیت ملی یک متحد بسیار مهم، قابل اعتماد و دارنده دومین ارتش بزرگ ناتو، مانند ترکیه را بررسی کنیم. ما انتظار داریم در این زمینه گامهای ملموسی برداشته شود. پس از انجام این مراحل، ما با هم به ارزیابی این روند ادامه خواهیم داد.
در شرایطی که بسیاری از اعضای ناتو موافق پیوستن این دو کشور به ناتو هستند آنکارا با درخواست ضمانتهای امنیتی جدید و رفع محدودیتهای تجاری که بر صنعت دفاعی آن سنگینی میکند، باعث سردرگمی شرکای خود شده است. الحاق استکهلم و هلسینکی به اتفاق آرا ضروری بهنظر میآید؛ اما این مانعتراشی دیپلماتیک نگرانی از تاخیر در مذاکرات را افزایش میدهد و در این دوره حساس، آسیبپذیری دو نامزد شمال اروپا در برابر تهدید روسیه افزایش یافته است.
واکنشهای منفی بهمواضع آنکارا ادامه دارد. وزیر خارجه لوکزامبورگ اعتقاد دارد، اگر هر دو کشور بخواهند به ناتو بپیوندند، هیچیک از سی کشور نمیتوانند با آن مخالفت کنند. مارکوس وبر آلمانی، رهبر حزب دموکرات مسیحی در پارلمان اروپا از «انزوای» ترکیه چنین انتقاد کرد: «درحالیکه ترکیه ادعا میکند درهای ورود به ناتو را بهسوی سوئد و فنلاند مسدود نمیکند، با این وجود وسوسه میشود که در این خصوص باجگیری کند.»
آنکارا، بارها هلسینکی و استکهلم را به حمایت از پکک بهعنوان یک سازمان تروریستی متهم کرده و حتی استکهلم را به کمک نظامی به این سازمان متهم میکند. بهباور ترکیه، نیاز به تضمینهای امنیتی وجود دارد. این کشورها باید حمایت از سازمانهای تروریستی را متوقف کنند. ترکیه همچنین خواستار پایاندادن به تحریم اعمالشده توسط برخی از کشورهای عضو علیه صادرات تسلیحات ترکیه است. این مورد بهویژه درباره کانادا صدق میکند که از تحویل پهپادهای ترکیه جلوگیری میکند.
ادامه⬇️
محمود فاضلی- پژوهشگر مسائل بینالملل
اظهارات اخیر اردوغان، رئیسجمهور ترکیه درباره عضویت فنلاند و سوئد در ناتو و تاکید بر اینکه «این موضوع را از نزدیک دنبال میکنیم؛ اما در این زمینه نظر مثبتی نداریم» بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی داشت و عمده این رسانهها این اظهارات را منفی ارزیابی کردند. کشورهای متحد با آگاهی از «فرصت تاریخی» که برای کشورهای شمال اروپا در زیر چتر اتحاد غربی ایجاد شده، نمیخواهند این فرصت و بهره سیاسی را که معتقدند در رویارویی با مسکو از آن سود خواهند برد، از دست بدهند. مواضع اردوغان در حالی است که «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو، روند درخواست سریع را وعده داده و گفته است که درها بهروی هر دو کشور باز است. ما نگرانیها را برطرف میکنیم تا در این روند تاخیر بهوجود نیاید.
مواضع اردوغان با واکنشهای مقامات آمریکا مواجه شد. جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره عضویت فنلاند و سوئد در ناتو گفت بسیاری از کشورهای ناتو حمایت خود از روند عضویت فنلاند و سوئد در ناتو را اعلام کردهاند. ما به همکاری با ترکیه ادامه میدهیم.در تلاش هستیم تا موضع ترکیه در این زمینه را روشن کنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دیدگاههای دولت ترکیه در این زمینه شما را به دولت ترکیه ارجاع میدهم. اظهارات اردوغان درنشست خبری روزانه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز مطرح و طرف آمریکایی مدعی شد در این مرحله تلاش میکنیم موضع ترکیه در این زمینه را روشن کنیم. البته ترکیه یک متحد ارزشمند ناتو است. موضع ترکیه در ناتو تغییر نکرده است. «کارن دونفرید» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور اروپا و اوراسیا توضیح داد: «این موضوع قطعا در نشست ناتو مورد بحث قرار خواهد گرفت. فکر نمیکنم که موضع ترکیه برای رد درخواست سوئد قطعی باشد. این دو کشور فعالانه برای ناتو همکاری میکنند.»
ابراهیم کالین، سخنگوی ریاستجمهوری ترکیه درخصوص نامزدی سوئد و فنلاند در ناتو تاکید دارد آنکارا درها را به روی نامزدی سوئد و فنلاند در ناتو نبسته است. انتظار اصلی ما این است که مطابق با روحیه و هدف ائتلاف ناتو، اعضای فعلی یا سایر کشورهای نامزدی که احتمال پیوستنها به این پیمان وجود دارد، امنیت ملی ما را نیز جدی بگیرند. وقتی صحبت از نامزدی سوئد و فنلاند برای عضویت در ناتو به میان آمد، رئیسجمهور ما به درستی توجهها را به حضور پکک در سوئد جلب کرد. انتظار ما از سوئد و فنلاند این است که علیه گروههای تروریستی موضعی آشکار اتخاذ کنند.
با توجه به حضور عناصر تروریستی در سوئد و فنلاند، این کشورها باید نگرانیهای امنیتی ملی ترکیه را جدی بگیرند و در این راستا گامهای روشنی بردارند. اگر قرار است گسترش ناتو در این دوره اتفاق بیفتد، پس بیایید دوباره وجود گروههای تروریستی پکک و فتحالله گولن بهعنوان مساله اصلی امنیت ملی یک متحد بسیار مهم، قابل اعتماد و دارنده دومین ارتش بزرگ ناتو، مانند ترکیه را بررسی کنیم. ما انتظار داریم در این زمینه گامهای ملموسی برداشته شود. پس از انجام این مراحل، ما با هم به ارزیابی این روند ادامه خواهیم داد.
در شرایطی که بسیاری از اعضای ناتو موافق پیوستن این دو کشور به ناتو هستند آنکارا با درخواست ضمانتهای امنیتی جدید و رفع محدودیتهای تجاری که بر صنعت دفاعی آن سنگینی میکند، باعث سردرگمی شرکای خود شده است. الحاق استکهلم و هلسینکی به اتفاق آرا ضروری بهنظر میآید؛ اما این مانعتراشی دیپلماتیک نگرانی از تاخیر در مذاکرات را افزایش میدهد و در این دوره حساس، آسیبپذیری دو نامزد شمال اروپا در برابر تهدید روسیه افزایش یافته است.
واکنشهای منفی بهمواضع آنکارا ادامه دارد. وزیر خارجه لوکزامبورگ اعتقاد دارد، اگر هر دو کشور بخواهند به ناتو بپیوندند، هیچیک از سی کشور نمیتوانند با آن مخالفت کنند. مارکوس وبر آلمانی، رهبر حزب دموکرات مسیحی در پارلمان اروپا از «انزوای» ترکیه چنین انتقاد کرد: «درحالیکه ترکیه ادعا میکند درهای ورود به ناتو را بهسوی سوئد و فنلاند مسدود نمیکند، با این وجود وسوسه میشود که در این خصوص باجگیری کند.»
آنکارا، بارها هلسینکی و استکهلم را به حمایت از پکک بهعنوان یک سازمان تروریستی متهم کرده و حتی استکهلم را به کمک نظامی به این سازمان متهم میکند. بهباور ترکیه، نیاز به تضمینهای امنیتی وجود دارد. این کشورها باید حمایت از سازمانهای تروریستی را متوقف کنند. ترکیه همچنین خواستار پایاندادن به تحریم اعمالشده توسط برخی از کشورهای عضو علیه صادرات تسلیحات ترکیه است. این مورد بهویژه درباره کانادا صدق میکند که از تحویل پهپادهای ترکیه جلوگیری میکند.
ادامه⬇️
به این دلیل که نیروهای آذری در مناقشه قرهباغ از آنها استفاده میکنند و آنها را در مقابل ارمنستان قرار میدهند. مانعتراشی از سوی ترکیه در یک دوره حساس رخ میدهد. فشار مسکو علیه سوئد و فنلاند در حالی تشدید خواهد شد که دو کشور شمال اروپا نمیتوانند بهطور رسمی از مفاد ماده ۵ پیمان ناتو بهرهمند شوند.
ترکیه اعتقاد دارد بهرغم قرار داشتن پکک در لیست گروههای تروریستی اروپا و سوئد، حامیان این گروه هر هفته در خیابانهای سوئد تظاهرات کرده و سرکردگان این گروه نیز در پارلمان سوئد میزبانی میشوند. اخیرا زبیر آیدار، مسوول اروپایی گروه پکک که ترکیه بهدنبال آن است، در ۲۷ آوریل ۲۰۲۲ در پارلمان سوئد بهمدت ۲ روز کنفرانس برگزار و در نشست مطبوعاتی شرکت کرده است. وی در این کنفرانس با درخواست حذف گروه تروریستی پکک از لیست گروههای تروریستی، علیه ترکیه تبلیغات منفی داشته است. وزیر خارجه سوئد نیز پیش از این میزبان رهبران گروه پکک/ پید در دفتر خود بوده است.
وزیر خارجه سوئد مدعی است ما هم مانند اتحادیه اروپا معتقدیم که پکک یک گروه تروریستی است. ممکن است سوءتفاهمی وجود داشته باشد، این درست نیست که ما پکک را در زمره گروههای تروریستی قرار نمیدهیم. اگر چنین برداشتی ایجاد شده است، باید روشن شود. «پکا هاویستو» وزیر خارجه فنلاند اعتقاد دارد آنها امیدوارند بتوانند بر اختلافات خود با ترکیه درباره عضویت کشورش در ناتو غلبه کنند. نمیخواهم وارد جزئیات گروههای مختلف یا افراد مختلف شوم؛ اما فقط میخواهم بگویم که مبارزه با تروریسم یک اصل بسیار مهم در سیاست ما و یک اصل بسیار مهم در ناتو است.
@EuroAtlantic
ترکیه اعتقاد دارد بهرغم قرار داشتن پکک در لیست گروههای تروریستی اروپا و سوئد، حامیان این گروه هر هفته در خیابانهای سوئد تظاهرات کرده و سرکردگان این گروه نیز در پارلمان سوئد میزبانی میشوند. اخیرا زبیر آیدار، مسوول اروپایی گروه پکک که ترکیه بهدنبال آن است، در ۲۷ آوریل ۲۰۲۲ در پارلمان سوئد بهمدت ۲ روز کنفرانس برگزار و در نشست مطبوعاتی شرکت کرده است. وی در این کنفرانس با درخواست حذف گروه تروریستی پکک از لیست گروههای تروریستی، علیه ترکیه تبلیغات منفی داشته است. وزیر خارجه سوئد نیز پیش از این میزبان رهبران گروه پکک/ پید در دفتر خود بوده است.
وزیر خارجه سوئد مدعی است ما هم مانند اتحادیه اروپا معتقدیم که پکک یک گروه تروریستی است. ممکن است سوءتفاهمی وجود داشته باشد، این درست نیست که ما پکک را در زمره گروههای تروریستی قرار نمیدهیم. اگر چنین برداشتی ایجاد شده است، باید روشن شود. «پکا هاویستو» وزیر خارجه فنلاند اعتقاد دارد آنها امیدوارند بتوانند بر اختلافات خود با ترکیه درباره عضویت کشورش در ناتو غلبه کنند. نمیخواهم وارد جزئیات گروههای مختلف یا افراد مختلف شوم؛ اما فقط میخواهم بگویم که مبارزه با تروریسم یک اصل بسیار مهم در سیاست ما و یک اصل بسیار مهم در ناتو است.
@EuroAtlantic
تعادل در نگاه به شرق و غرب
الهه کولایی- استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفت و گو با هفته نامه تجارت فردا
رهبران روسیه انتظار داشتند با کنار گذاشتن کمونیسم، به عنوان یک بازیگر برابر در مسائل بینالمللی از سوی آمریکا پذیرفته شوند و بتوانند همپای ایالات متحد آمریکا در تحولات جهانی نقش داشته باشند. اما این انتظار برآورده نشد و در پی تحولاتی که در دهه اول بعد از فروپاشی اتفاق افتاد، شکاف میان ایالات متحده و روسیه در روندی افزایشی قرار گرفت. برخلاف انتظار روسیه که در پی انحلال پیمان ورشو انتظار داشت، پیمان ناتو منحل شود، نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه از همان نیمه دهه 90 آمریکا و اروپا برنامه گسترش ناتو به سمت شرق را در برنامه کار خود قرار دادند.
متن کامل گفت و گو⬇️
https://www.tejaratefarda.com/بخش-ایران-سیاست-17/40989-تعادل-در-نگاه-به-شرق-غرب
الهه کولایی- استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفت و گو با هفته نامه تجارت فردا
رهبران روسیه انتظار داشتند با کنار گذاشتن کمونیسم، به عنوان یک بازیگر برابر در مسائل بینالمللی از سوی آمریکا پذیرفته شوند و بتوانند همپای ایالات متحد آمریکا در تحولات جهانی نقش داشته باشند. اما این انتظار برآورده نشد و در پی تحولاتی که در دهه اول بعد از فروپاشی اتفاق افتاد، شکاف میان ایالات متحده و روسیه در روندی افزایشی قرار گرفت. برخلاف انتظار روسیه که در پی انحلال پیمان ورشو انتظار داشت، پیمان ناتو منحل شود، نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه از همان نیمه دهه 90 آمریکا و اروپا برنامه گسترش ناتو به سمت شرق را در برنامه کار خود قرار دادند.
متن کامل گفت و گو⬇️
https://www.tejaratefarda.com/بخش-ایران-سیاست-17/40989-تعادل-در-نگاه-به-شرق-غرب
هفته نامه تجارت فردا
تعادل در نگاه به شرق و غرب
در عصر جهانیشدن اوضاع منطقهای و جهانی در هم تنیده شده است. از اینرو بحران در یک منطقه منافع بازیگران در مناطق دیگر را تحت تاثیر قرار
#new_book
🔺 Power, Perception, and Politics in the Making of Iranian Grand Strategy
This book explains changes to Iranian grand strategy over the past four decades, and it does so by advancing a multicausal model that unifies the three main paradigms of International Relations (IR) theory.
Hence, ideas (constructivism) mediate between the structure of material capabilities (realism) and agents (liberalism) and interact with each to produce, respectively, threat perception and political preferences. Using these two explanatory factors, the author demonstrates how the Islamic Republic’s grand strategy has systematically varied over time to produce a mix of outcomes that includes balancing, expansionism, bandwagoning, appeasement, engagement and retrenchment.
Beyond its theoretical contribution, this book is policy-relevant in that it explains – and predicts – the external conduct of what is arguably the Middle East’s most consequential actor, with implications reverberating far beyond...
@EuroAtlantic
🔺 Power, Perception, and Politics in the Making of Iranian Grand Strategy
This book explains changes to Iranian grand strategy over the past four decades, and it does so by advancing a multicausal model that unifies the three main paradigms of International Relations (IR) theory.
Hence, ideas (constructivism) mediate between the structure of material capabilities (realism) and agents (liberalism) and interact with each to produce, respectively, threat perception and political preferences. Using these two explanatory factors, the author demonstrates how the Islamic Republic’s grand strategy has systematically varied over time to produce a mix of outcomes that includes balancing, expansionism, bandwagoning, appeasement, engagement and retrenchment.
Beyond its theoretical contribution, this book is policy-relevant in that it explains – and predicts – the external conduct of what is arguably the Middle East’s most consequential actor, with implications reverberating far beyond...
@EuroAtlantic
علل برقراری ارتباط ترکیه با عربستان سعودی
استیون کوک/ تحلیلگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا/ شورای روابط خارجی آمریکا
نزدیک شدن ترکیه و عربستان سعودی به یکدیگر احتمالاً زمینهساز یک پیوند تجاری حیاتی میان طرفین خواهد شد، زیرا دولت اردوغان بهموازات بهبود روابط منطقهای به دنبال حلوفصل مشکلات عمیق اقتصادی این کشور است.
دلایل اهمیت دیدار اخیر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و دیگر مقامات عربستان در جده چه بود؟
این دیدار یک گام بزرگ دیگر اردوغان برای ترمیم روابط با یک قدرت اقتصادی مهم بود. رئیسجمهور اردوغان به دنبال خارج کردن ترکیه از انزوای منطقهای است که ناشی از دنبال کردن یک سیاست خارجی تحریکآمیز غیرضروری بود که کمک چندانی هم به پیشبرد منافع ترکیه در خاورمیانه نکرد. او روابط خود را با امارات متحده عربی احیا کرده، با رهبران اسرائیل ارتباط برقرار کرده، مذاکرات با مصر را دنبال میکند و اکنون با سفر به عربستان روابط با ریاض را از سر میگیرد.
دولت ترکیه متوجه شد که محدودیتهایی برای توانایی این کشور جهت تحمیل اراده خود بر دیگر قدرتهای منطقهای، بهویژه در مدیترانه شرقی و حمایت از جنبشهای اسلامگرا در سراسر خاورمیانه وجود دارد. انزوای ژئوپلیتیکی ترکیه مشکلات اقتصادی آن را تشدید کرد، همچنانکه عربستان سعودی در بحبوحه تنشها بر سر قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار سعودی و حمایت آنکارا از دوحه پس از محاصره قطر در سال 2017، کالاهای ترکیه را تحریم کرد؛ اما اکنونکه اردوغان دست دوستی بهسوی رهبران سعودی دراز کرده است، کالاهای ترکیه بدون مانع وارد این کشور میشوند، ظرفیتهای سرمایهگذاری جدید عربستان در ترکیه تقویت خواهد شد و ریاض میتواند به جمع سایر دولتهای خلیج (فارس) در مبادلات ارزی با آنکارا بپیوندد.
تغییر موضع ترکیه در قبال پرونده خاشقچی چه تأثیری در بهبود روابط آنکارا با ریاض داشته است؟
انتقال پرونده خاشقچی از ترکیه به عربستان سعودی، بهای پذیرش درخواست اردوغان برای عادیسازی روابط بین دو کشور بود. با انتقال پرونده به عربستان، بعید است که دیگر مظنونان احتمالی پاسخگوی اقدام خود باشند. اگرچه هدف ترکیه نیز در ورود به ماجرای خاشقچی، نه اجرای عدالت بلکه تضعیف عربستان سعودی در یک بازی ژئوپلیتیکی در منطقه بود.
چه مسائلی باعث تیرگی روابط دوجانبه شده است؟
علاوه بر موضوع قتل خاشقچی، حمایت عربستان سعودی از کودتای مصر در سال 2013 و حمایت ترکیه از اخوانالمسلمین نیز بر روابط دو کشور سایه انداخته بود. اردوغان منتقد سرسخت عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر بود (اگرچه ترکیه اکنون به دنبال آشتی با مصر است) که از مخالفان اخوانالمسلمین بود. پسازآن که بحرین، مصر، عربستان سعودی و امارات قطر را در سال 2017 به دلیل روابط دوحه با تهران، حمایت این کشور از گروههای اسلامگرا و سیاستهای خبری شبکه الجزیره محاصره کردند، ترکیه از قطر حمایت کرد. در تمام این موارد، ترکیه خود را هم بهعنوان یک رهبر منطقهای و هم بهعنوان یک کشور مسلمان پیشرو نشان داد، اما این رویکردهای ترکیه باعث دلخوری رهبران سعودی شد.
اکنون آنکارا با بهبود روابط با ریاض و سایر دولتهای منطقه به دنبال چه هدفی است؟
انزوای منطقهای ترکیه بر رفاه اقتصادی این کشور تأثیر گذاشته است، بهطوریکه لیر در سال 2021 حدود نیمی از ارزش خود را از دست داد و تورم آن در حال حاضر بیش از 60 درصد است. درحالیکه ترکیه برای انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در سال 2023 آماده میشود، اردوغان به دنبال هر فرصتی برای کاهش فشار اقتصادی بر شهروندان ترکیه است. همچنین، یک ضرورت ژئوپلیتیکی برای ترکیه برای بهبود روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه وجود دارد. رویکرد تهاجمی آنکارا در شرق مدیترانه – که شامل جستوجوی گاز در آبهای قبرس، ترسیم مرزهای دریایی غیرقانونی با لیبی و انجام مانورهای دریایی تحریکآمیز است – دیگر قدرتهای منطقهای را وادار کرد تا علیه آن ائتلاف کنند که شامل مصر، یونان، جمهوری قبرس اسرائیل و حتی عربستان سعودی و امارات میشد.
از منظر ترکیه، صفبندی کشورهای مخالف ترکیه در مدیترانه شرقی که فرانسه را نیز شامل میشد، یک مشکل امنیتی بالقوه بود. از همین رو دولت ترکیه با تغییر روابط خود با همه این کشورها، بهاستثنای دشمنان دیرینه خود یونان و قبرس، به دنبال تضعیف این محور ضد ترکیه برآمده است.
https://www.cfr.org/in-brief/why-turkey-resetting-relations-saudi-arabia
استیون کوک/ تحلیلگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا/ شورای روابط خارجی آمریکا
نزدیک شدن ترکیه و عربستان سعودی به یکدیگر احتمالاً زمینهساز یک پیوند تجاری حیاتی میان طرفین خواهد شد، زیرا دولت اردوغان بهموازات بهبود روابط منطقهای به دنبال حلوفصل مشکلات عمیق اقتصادی این کشور است.
دلایل اهمیت دیدار اخیر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و دیگر مقامات عربستان در جده چه بود؟
این دیدار یک گام بزرگ دیگر اردوغان برای ترمیم روابط با یک قدرت اقتصادی مهم بود. رئیسجمهور اردوغان به دنبال خارج کردن ترکیه از انزوای منطقهای است که ناشی از دنبال کردن یک سیاست خارجی تحریکآمیز غیرضروری بود که کمک چندانی هم به پیشبرد منافع ترکیه در خاورمیانه نکرد. او روابط خود را با امارات متحده عربی احیا کرده، با رهبران اسرائیل ارتباط برقرار کرده، مذاکرات با مصر را دنبال میکند و اکنون با سفر به عربستان روابط با ریاض را از سر میگیرد.
دولت ترکیه متوجه شد که محدودیتهایی برای توانایی این کشور جهت تحمیل اراده خود بر دیگر قدرتهای منطقهای، بهویژه در مدیترانه شرقی و حمایت از جنبشهای اسلامگرا در سراسر خاورمیانه وجود دارد. انزوای ژئوپلیتیکی ترکیه مشکلات اقتصادی آن را تشدید کرد، همچنانکه عربستان سعودی در بحبوحه تنشها بر سر قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار سعودی و حمایت آنکارا از دوحه پس از محاصره قطر در سال 2017، کالاهای ترکیه را تحریم کرد؛ اما اکنونکه اردوغان دست دوستی بهسوی رهبران سعودی دراز کرده است، کالاهای ترکیه بدون مانع وارد این کشور میشوند، ظرفیتهای سرمایهگذاری جدید عربستان در ترکیه تقویت خواهد شد و ریاض میتواند به جمع سایر دولتهای خلیج (فارس) در مبادلات ارزی با آنکارا بپیوندد.
تغییر موضع ترکیه در قبال پرونده خاشقچی چه تأثیری در بهبود روابط آنکارا با ریاض داشته است؟
انتقال پرونده خاشقچی از ترکیه به عربستان سعودی، بهای پذیرش درخواست اردوغان برای عادیسازی روابط بین دو کشور بود. با انتقال پرونده به عربستان، بعید است که دیگر مظنونان احتمالی پاسخگوی اقدام خود باشند. اگرچه هدف ترکیه نیز در ورود به ماجرای خاشقچی، نه اجرای عدالت بلکه تضعیف عربستان سعودی در یک بازی ژئوپلیتیکی در منطقه بود.
چه مسائلی باعث تیرگی روابط دوجانبه شده است؟
علاوه بر موضوع قتل خاشقچی، حمایت عربستان سعودی از کودتای مصر در سال 2013 و حمایت ترکیه از اخوانالمسلمین نیز بر روابط دو کشور سایه انداخته بود. اردوغان منتقد سرسخت عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر بود (اگرچه ترکیه اکنون به دنبال آشتی با مصر است) که از مخالفان اخوانالمسلمین بود. پسازآن که بحرین، مصر، عربستان سعودی و امارات قطر را در سال 2017 به دلیل روابط دوحه با تهران، حمایت این کشور از گروههای اسلامگرا و سیاستهای خبری شبکه الجزیره محاصره کردند، ترکیه از قطر حمایت کرد. در تمام این موارد، ترکیه خود را هم بهعنوان یک رهبر منطقهای و هم بهعنوان یک کشور مسلمان پیشرو نشان داد، اما این رویکردهای ترکیه باعث دلخوری رهبران سعودی شد.
اکنون آنکارا با بهبود روابط با ریاض و سایر دولتهای منطقه به دنبال چه هدفی است؟
انزوای منطقهای ترکیه بر رفاه اقتصادی این کشور تأثیر گذاشته است، بهطوریکه لیر در سال 2021 حدود نیمی از ارزش خود را از دست داد و تورم آن در حال حاضر بیش از 60 درصد است. درحالیکه ترکیه برای انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در سال 2023 آماده میشود، اردوغان به دنبال هر فرصتی برای کاهش فشار اقتصادی بر شهروندان ترکیه است. همچنین، یک ضرورت ژئوپلیتیکی برای ترکیه برای بهبود روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه وجود دارد. رویکرد تهاجمی آنکارا در شرق مدیترانه – که شامل جستوجوی گاز در آبهای قبرس، ترسیم مرزهای دریایی غیرقانونی با لیبی و انجام مانورهای دریایی تحریکآمیز است – دیگر قدرتهای منطقهای را وادار کرد تا علیه آن ائتلاف کنند که شامل مصر، یونان، جمهوری قبرس اسرائیل و حتی عربستان سعودی و امارات میشد.
از منظر ترکیه، صفبندی کشورهای مخالف ترکیه در مدیترانه شرقی که فرانسه را نیز شامل میشد، یک مشکل امنیتی بالقوه بود. از همین رو دولت ترکیه با تغییر روابط خود با همه این کشورها، بهاستثنای دشمنان دیرینه خود یونان و قبرس، به دنبال تضعیف این محور ضد ترکیه برآمده است.
https://www.cfr.org/in-brief/why-turkey-resetting-relations-saudi-arabia
Council on Foreign Relations
Why Turkey Is Resetting Relations With Saudi Arabia
Rapprochement between Turkey and Saudi Arabia will likely restore a vital trade link as Erdogan’s government moves to improve regional ties amid deep economic troubles.
زمینههای اخراج ترکیه از ناتو در دورانحکومت اردوغان
اقتصاد نیوز
گروهی از منتقدان اردوغان اعتقاد دارند: «ترکیه یکی از اعضای ناتو است؛ اما در دوران اردوغان، دیگر از ارزشهایی که زیربنای این ائتلاف بزرگ را تشکیل میدهد، پیروی نمیکند.»
هنگامی که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در ماه جاری تهدید کرد که عضویت فنلاند و سوئد در ناتو را مسدود خواهد کرد، مقامات غربی خشمگین شدند؛ اما شوکه نشدند.
در ائتلافی که بر اساس اجماع عمل میکند، مرد قدرتمند ترکیه بهعنوان یک «اخلالگر» شناخته میشود. در سال۲۰۰۹، او از انتخاب رئیس جدید ناتو از دانمارک جلوگیری کرد. اردوغان از این شکایت داشت که این کشور نسبت به کاریکاتورهای توهینآمیز از پیامبر اسلام بیش از اندازه مدارا میکند و با «تروریستهای کرد» مستقر در ترکیه بیش از حد همدردی میکند.
«گله و گلهگزاری» از سوی رهبران غربی نسبت به این اقدام ارnوغان مدتها طول کشید و نتیجه این شد که باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا در وعدهای رو در رو و برای جلب رضایت اردوغان اعلام کرد که یک ترک را به سمت رهبری منصوب خواهد کرد.
«مایکل کرولی» و استیون ارلانگر» در گزارش ۳۰می در نیویورکتایمز نوشتند: پس از گسست در روابط ترکیه و اسرائیل در سال بعد، اردوغان به مدت ۶سال از همکاری این ائتلاف با اسرائیل جلوگیری کرد. چند سال بعد، اردوغان طرح ناتو برای تقویت کشورهای اروپای شرقی در برابر روسیه را ماهها به تعویق انداخت و دوباره به شبهنظامیان کرد اشاره کرد و از ائتلاف خواست آن دسته از شبهنظامیان کرد را که در سوریه فعال هستند، تروریست اعلام کند.
در سال۲۰۲۰، اردوغان یک کشتی برای اکتشاف گاز با پشتیبانی جتهای جنگنده را نزدیک آبهای یونان فرستاد که باعث شد فرانسه کشتیهایی را برای حمایت از یونان که یکی از اعضای ناتو است، اعزام کند.
اکنون رهبر ترکیه به نقش «ممانعت کننده» بازگشته است و بار دیگر به کردها اشاره میکند؛ زیرا او ادعا میکند که سوئد و فنلاند با شبهنظامیان کردی که او آنها را دشمن اصلی خود ساخته است، همدردی میکنند.
اردوغان در ماه جاری گفت: «این کشورها تقریبا به میهمانخانههای سازمانهای تروریستی تبدیل شدهاند. ممکن نیست که ما موافق باشیم.»
موضع اردوغان یادآور یک مشکل دراز مدت برای ناتو است که در حال حاضر ۳۰ عضو دارد. حمله روسیه به اوکراین به این ائتلاف حس جدیدی از ماموریت داده است؛ اما ناتو همچنان باید با یک رهبر اقتدارگرا که مایل است از اهرم خود برای کسب امتیازات سیاسی در داخل از طریق مسدود کردن اجماع - حداقل برای مدتی - استفاده کند، به ستیزه پردازد.
این وضعیتی است که به نفع ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه است که در سالهای اخیر با اردوغان دوستی بیشتری پیدا کرده است. برای رهبر روسیه، رد پذیرش سوئد و فنلاند در ناتو یک پیروزی قابل توجه خواهد بود.
این کشور در سال۱۹۵۲ پس از همسویی با غرب در برابر اتحاد جماهیر شوروی به ناتو پیوست. ترکیه به این ائتلاف موقعیت استراتژیک مهمی در تقاطع اروپا و آسیا و نیز در خاورمیانه و دریای سیاه میدهد.
در دوران اردوغان، ترکیه بهطور فزایندهای به مشکلی تبدیل شده که مدیریت آن تا حدودی سخت است. او بهعنوان نخستوزیر و سپس بهعنوان رئیسجمهور، کشورش را از اروپا دور کرد و در عین حال ترکیبی از سیاستهای اقتدارگرایانه، پوپولیستی و اسلامگرایانه را بهویژه پس از کودتای نافرجام۲۰۱۶ بهکار گرفت.
او یک سیستم موشکی پیشرفته از روسیه خریداری کرد که مقامات ناتو آن را تهدیدی برای سیستمهای دفاعی یکپارچه خود میدانند. در سال۲۰۱۹ نیز یک حمله نظامی را برای نبرد با کردها در شمال سوریه آغاز کرد؛ کردهایی که در همسویی با ایالات متحده علیه داعش عمل میکردند و عملا به عنوان متحد آمریکا تلقی میشدند.
«ایوو.اچ.دالدر»، سفیر ایالات متحده در ناتو در دوره اوباما، زمانی که ائتلاف دارای ۲۸عضو بود، گفت: «در چهار سالی که در آنجا بودم، اغلب شاهد رویارویی ۲۷ عضو در مقابل یک عضو بودم.» اعتراضات اردوغان به عضویت سوئد و فنلاند باز هم این پرسش را در محافل اروپایی مطرح کرده که آیا ناتو بدون ترکیه جای بهتری نیست.
ادامه⬇️
اقتصاد نیوز
گروهی از منتقدان اردوغان اعتقاد دارند: «ترکیه یکی از اعضای ناتو است؛ اما در دوران اردوغان، دیگر از ارزشهایی که زیربنای این ائتلاف بزرگ را تشکیل میدهد، پیروی نمیکند.»
هنگامی که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در ماه جاری تهدید کرد که عضویت فنلاند و سوئد در ناتو را مسدود خواهد کرد، مقامات غربی خشمگین شدند؛ اما شوکه نشدند.
در ائتلافی که بر اساس اجماع عمل میکند، مرد قدرتمند ترکیه بهعنوان یک «اخلالگر» شناخته میشود. در سال۲۰۰۹، او از انتخاب رئیس جدید ناتو از دانمارک جلوگیری کرد. اردوغان از این شکایت داشت که این کشور نسبت به کاریکاتورهای توهینآمیز از پیامبر اسلام بیش از اندازه مدارا میکند و با «تروریستهای کرد» مستقر در ترکیه بیش از حد همدردی میکند.
«گله و گلهگزاری» از سوی رهبران غربی نسبت به این اقدام ارnوغان مدتها طول کشید و نتیجه این شد که باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا در وعدهای رو در رو و برای جلب رضایت اردوغان اعلام کرد که یک ترک را به سمت رهبری منصوب خواهد کرد.
«مایکل کرولی» و استیون ارلانگر» در گزارش ۳۰می در نیویورکتایمز نوشتند: پس از گسست در روابط ترکیه و اسرائیل در سال بعد، اردوغان به مدت ۶سال از همکاری این ائتلاف با اسرائیل جلوگیری کرد. چند سال بعد، اردوغان طرح ناتو برای تقویت کشورهای اروپای شرقی در برابر روسیه را ماهها به تعویق انداخت و دوباره به شبهنظامیان کرد اشاره کرد و از ائتلاف خواست آن دسته از شبهنظامیان کرد را که در سوریه فعال هستند، تروریست اعلام کند.
در سال۲۰۲۰، اردوغان یک کشتی برای اکتشاف گاز با پشتیبانی جتهای جنگنده را نزدیک آبهای یونان فرستاد که باعث شد فرانسه کشتیهایی را برای حمایت از یونان که یکی از اعضای ناتو است، اعزام کند.
اکنون رهبر ترکیه به نقش «ممانعت کننده» بازگشته است و بار دیگر به کردها اشاره میکند؛ زیرا او ادعا میکند که سوئد و فنلاند با شبهنظامیان کردی که او آنها را دشمن اصلی خود ساخته است، همدردی میکنند.
اردوغان در ماه جاری گفت: «این کشورها تقریبا به میهمانخانههای سازمانهای تروریستی تبدیل شدهاند. ممکن نیست که ما موافق باشیم.»
موضع اردوغان یادآور یک مشکل دراز مدت برای ناتو است که در حال حاضر ۳۰ عضو دارد. حمله روسیه به اوکراین به این ائتلاف حس جدیدی از ماموریت داده است؛ اما ناتو همچنان باید با یک رهبر اقتدارگرا که مایل است از اهرم خود برای کسب امتیازات سیاسی در داخل از طریق مسدود کردن اجماع - حداقل برای مدتی - استفاده کند، به ستیزه پردازد.
این وضعیتی است که به نفع ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه است که در سالهای اخیر با اردوغان دوستی بیشتری پیدا کرده است. برای رهبر روسیه، رد پذیرش سوئد و فنلاند در ناتو یک پیروزی قابل توجه خواهد بود.
این کشور در سال۱۹۵۲ پس از همسویی با غرب در برابر اتحاد جماهیر شوروی به ناتو پیوست. ترکیه به این ائتلاف موقعیت استراتژیک مهمی در تقاطع اروپا و آسیا و نیز در خاورمیانه و دریای سیاه میدهد.
در دوران اردوغان، ترکیه بهطور فزایندهای به مشکلی تبدیل شده که مدیریت آن تا حدودی سخت است. او بهعنوان نخستوزیر و سپس بهعنوان رئیسجمهور، کشورش را از اروپا دور کرد و در عین حال ترکیبی از سیاستهای اقتدارگرایانه، پوپولیستی و اسلامگرایانه را بهویژه پس از کودتای نافرجام۲۰۱۶ بهکار گرفت.
او یک سیستم موشکی پیشرفته از روسیه خریداری کرد که مقامات ناتو آن را تهدیدی برای سیستمهای دفاعی یکپارچه خود میدانند. در سال۲۰۱۹ نیز یک حمله نظامی را برای نبرد با کردها در شمال سوریه آغاز کرد؛ کردهایی که در همسویی با ایالات متحده علیه داعش عمل میکردند و عملا به عنوان متحد آمریکا تلقی میشدند.
«ایوو.اچ.دالدر»، سفیر ایالات متحده در ناتو در دوره اوباما، زمانی که ائتلاف دارای ۲۸عضو بود، گفت: «در چهار سالی که در آنجا بودم، اغلب شاهد رویارویی ۲۷ عضو در مقابل یک عضو بودم.» اعتراضات اردوغان به عضویت سوئد و فنلاند باز هم این پرسش را در محافل اروپایی مطرح کرده که آیا ناتو بدون ترکیه جای بهتری نیست.
ادامه⬇️
یک مقاله نظری در ماه جاری که یکی از نویسندگانش «جوزف لیبرمن»، سناتور مستقل سابق از کانکتیکات، بود استدلال کرد که ترکیه اردوغانی استانداردهای این ائتلاف برای حکمرانی دموکراتیک در کشورهای احتمالا جدید را نادیده میگیرد.
این مقاله که از سوی وال استریت ژورنال منتشر شد، هشدار داد که سیاستهای آنکارا، از جمله دوستی با پوتین، منافع ناتو را تضعیف کرده و این ائتلاف باید راههای اخراج ترکیه را بررسی کند.
لیبرمن و مارک.دی.والاس، مدیر اجرایی پروژه دموکراسی ترکیه، گروهی از منتقدان اردوغان نوشتند: «ترکیه یکی از اعضای ناتو است؛ اما در دوران اردوغان، دیگر از ارزشهایی که زیربنای این ائتلاف بزرگ را تشکیل میدهد، پیروی نمیکند.»
@EuroAtlantic
این مقاله که از سوی وال استریت ژورنال منتشر شد، هشدار داد که سیاستهای آنکارا، از جمله دوستی با پوتین، منافع ناتو را تضعیف کرده و این ائتلاف باید راههای اخراج ترکیه را بررسی کند.
لیبرمن و مارک.دی.والاس، مدیر اجرایی پروژه دموکراسی ترکیه، گروهی از منتقدان اردوغان نوشتند: «ترکیه یکی از اعضای ناتو است؛ اما در دوران اردوغان، دیگر از ارزشهایی که زیربنای این ائتلاف بزرگ را تشکیل میدهد، پیروی نمیکند.»
@EuroAtlantic
https://www.washingtonpost.com/opinions/2022/05/26/biden-white-house-secret-planning-helped-ukraine-counter-russia/
بلینکن و سایر مقامهای امریکایی هفته گذشته جزئیات تازهای را ارائه داده و مجموعهای از جلسات پشت پرده را در سال گذشته توصیف کردند که به شکل گیری ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده برای حمایت از اوکراین کمک کرد. روایت او گفتههای آیزنهاور رئیس جمهور اسبق امریکا را در سخنرانیای در سال ۱۹۵۷ تایید میکند: «برنامهها بی ارزش هستند، اما برنامه ریزی همه چیز است».
برنامه ریزی محرمانه دولت بایدن در آوریل ۲۰۲۱ میلادی زمانی که روسیه حدود ۱۰۰ هزار سرباز را در مرز اوکراین مستقر ساخت آغاز شد. این تجمع ظاهرا علنی بود، اما بلینکن و سایر مقامهای امریکایی درباره اطلاعات ایالات متحده پیرامون اقدامات روسیه با رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان در نشست ناتو در همان ماه در بروکسل گفتگو کردند. یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا میگوید:«پیام آنان این بود: ما باید خود را آماده سازیم.
آلمان یک متحد بی میل، اما ضروری بود و دولت بایدن تابستان گذشته تصمیم بحث برانگیزی گرفت که احتمالا برای جلب حمایت آلمان علیه روسیه بسیار مهم قلمداد میشد. بایدن در ازای تعهد «آنگلا مرکل» صدراعظم وقت آلمان مبنی بر آن که اگر روسیه به اوکراین حمله کند پروژه خط لوله انرژی نورد استریم ۲ لغو خواهد شد از دور اولیه تحریمها علیه شرکت سازنده خط لوله نورد استریم ۲ چشم پوشی کرد.
زمانی که تهاجم روسیه علیه اوکراین انجام شد مرکل رفته بود، اما جانشین او اولاف شولتز به وعده خود عمل کرد. عبارات ذکر شده در بیانیه مشترک درباره نورد استریم مبهم بودند، اما دولت بایدن برای پیگیری آن به صدراعظم قدیمی و جدید آلمان اعتماد داشت. به گفته بلینکن: «به نظرم اتفاقی که رخ داد شکلی عالی از مدیریت مشارکت بود. وقتی روسها تجاوز را پیش بردند پایه و اساس همکاری ما با آلمانیها و اروپاییها درست پیش رفت.»
به گفته بلینکن، تهدید اوکراین در ماه اکتبر بالا گرفت، این در زمانی بود که ایالات متحده اطلاعاتی را در مورد استقرار مجدد روسیه در مرز جمع آوری کرد که با جزئیاتی در مورد این که روسیه واقعا چه برنامههایی برای این نیروها داشت، همراه بود. این جزئیات هدایت کننده مسیر بودند.
اعضای گروه جی -۲۰ در پایان ماه اکتبر در رم گردهم آمدند و بایدن به رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان توضیحاتی مفصل درباره شواهد فوق سری ارائه کرد. بلینکن میگوید: «این موضوع به اندازه کافی باعث شد که توافقی وجود داشته باشد. ما برای مشخص کردن پیامدهای روسیه در صورت ادامه تجاوز به اجماع دست یافتیم.»
ویلیام برنز رئیس سیا در اول نوامبر به مسکو سفر کرد تا به پوتین رئیس جمهور روسیه هشدار دهد که ایالات متحده و متحدانش آماده هستند تا اوکراین را مسلح کرده و در صورت تهاجم روسیه تحریمهای فلج کنندهای را علیه روسیه اعمال کنند. پوتین ظاهرا گمان میکرد که بایدن نمیتواند این کار را انجام دهد.
دشواری متقاعد کردن زلنسکی
متقاعد کردن ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین برای جدی گرفتن خطر تهاجم در ابتدا آسان نبود. بلینکن در اوایل نوامبر در اجلاس آب و هوایی در گلاسکو با او صحبت کرد و خلاصهای از اطلاعات در مورد برنامههای روسیه را ارائه داد.
به گفته بلینکن:«من اساسا وظیفه داشتم به او بگویم که فکر میکنیم احتمال حمله به کشورش وجود دارد.» به گفته یک مقام وزارت امور خارجه امریکا زلنسکی در ابتدا مشکوک بود و نسبت به تهدید غرب به تحریم روسیه تردید داشت و گمان میکرد احتمالا تشریفات دیپلماتیک توخالی باشد.
با این وجود، بلینکن و همکاران اش در ماه دسامبر به طور جدی با متحدان امریکا شروع به بحث و گفتگو کردند که چه اقداماتی را انجام خواهند داد. مکان اولیه جلسه گروه هفت وزیر خارجه در لیورپول بریتانیا در تاریخ ۱۱ دسامبر بود. بلینکن به یاد میآورد که شرکت کنندگان به طور علنی متعهد شدند که «عواقب عظیم و هزینههای سنگین» را بر روسیه تحمیل کنند.
ادامه⬇️
بلینکن و سایر مقامهای امریکایی هفته گذشته جزئیات تازهای را ارائه داده و مجموعهای از جلسات پشت پرده را در سال گذشته توصیف کردند که به شکل گیری ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده برای حمایت از اوکراین کمک کرد. روایت او گفتههای آیزنهاور رئیس جمهور اسبق امریکا را در سخنرانیای در سال ۱۹۵۷ تایید میکند: «برنامهها بی ارزش هستند، اما برنامه ریزی همه چیز است».
برنامه ریزی محرمانه دولت بایدن در آوریل ۲۰۲۱ میلادی زمانی که روسیه حدود ۱۰۰ هزار سرباز را در مرز اوکراین مستقر ساخت آغاز شد. این تجمع ظاهرا علنی بود، اما بلینکن و سایر مقامهای امریکایی درباره اطلاعات ایالات متحده پیرامون اقدامات روسیه با رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان در نشست ناتو در همان ماه در بروکسل گفتگو کردند. یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا میگوید:«پیام آنان این بود: ما باید خود را آماده سازیم.
آلمان یک متحد بی میل، اما ضروری بود و دولت بایدن تابستان گذشته تصمیم بحث برانگیزی گرفت که احتمالا برای جلب حمایت آلمان علیه روسیه بسیار مهم قلمداد میشد. بایدن در ازای تعهد «آنگلا مرکل» صدراعظم وقت آلمان مبنی بر آن که اگر روسیه به اوکراین حمله کند پروژه خط لوله انرژی نورد استریم ۲ لغو خواهد شد از دور اولیه تحریمها علیه شرکت سازنده خط لوله نورد استریم ۲ چشم پوشی کرد.
زمانی که تهاجم روسیه علیه اوکراین انجام شد مرکل رفته بود، اما جانشین او اولاف شولتز به وعده خود عمل کرد. عبارات ذکر شده در بیانیه مشترک درباره نورد استریم مبهم بودند، اما دولت بایدن برای پیگیری آن به صدراعظم قدیمی و جدید آلمان اعتماد داشت. به گفته بلینکن: «به نظرم اتفاقی که رخ داد شکلی عالی از مدیریت مشارکت بود. وقتی روسها تجاوز را پیش بردند پایه و اساس همکاری ما با آلمانیها و اروپاییها درست پیش رفت.»
به گفته بلینکن، تهدید اوکراین در ماه اکتبر بالا گرفت، این در زمانی بود که ایالات متحده اطلاعاتی را در مورد استقرار مجدد روسیه در مرز جمع آوری کرد که با جزئیاتی در مورد این که روسیه واقعا چه برنامههایی برای این نیروها داشت، همراه بود. این جزئیات هدایت کننده مسیر بودند.
اعضای گروه جی -۲۰ در پایان ماه اکتبر در رم گردهم آمدند و بایدن به رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان توضیحاتی مفصل درباره شواهد فوق سری ارائه کرد. بلینکن میگوید: «این موضوع به اندازه کافی باعث شد که توافقی وجود داشته باشد. ما برای مشخص کردن پیامدهای روسیه در صورت ادامه تجاوز به اجماع دست یافتیم.»
ویلیام برنز رئیس سیا در اول نوامبر به مسکو سفر کرد تا به پوتین رئیس جمهور روسیه هشدار دهد که ایالات متحده و متحدانش آماده هستند تا اوکراین را مسلح کرده و در صورت تهاجم روسیه تحریمهای فلج کنندهای را علیه روسیه اعمال کنند. پوتین ظاهرا گمان میکرد که بایدن نمیتواند این کار را انجام دهد.
دشواری متقاعد کردن زلنسکی
متقاعد کردن ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین برای جدی گرفتن خطر تهاجم در ابتدا آسان نبود. بلینکن در اوایل نوامبر در اجلاس آب و هوایی در گلاسکو با او صحبت کرد و خلاصهای از اطلاعات در مورد برنامههای روسیه را ارائه داد.
به گفته بلینکن:«من اساسا وظیفه داشتم به او بگویم که فکر میکنیم احتمال حمله به کشورش وجود دارد.» به گفته یک مقام وزارت امور خارجه امریکا زلنسکی در ابتدا مشکوک بود و نسبت به تهدید غرب به تحریم روسیه تردید داشت و گمان میکرد احتمالا تشریفات دیپلماتیک توخالی باشد.
با این وجود، بلینکن و همکاران اش در ماه دسامبر به طور جدی با متحدان امریکا شروع به بحث و گفتگو کردند که چه اقداماتی را انجام خواهند داد. مکان اولیه جلسه گروه هفت وزیر خارجه در لیورپول بریتانیا در تاریخ ۱۱ دسامبر بود. بلینکن به یاد میآورد که شرکت کنندگان به طور علنی متعهد شدند که «عواقب عظیم و هزینههای سنگین» را بر روسیه تحمیل کنند.
ادامه⬇️
در نتیجه، او میگوید:«وقتی تجاوز واقعا اتفاق افتاد ما بلافاصله قادر به حرکت بودیم.»
برنامه ریزی نظامی ناتو همراه با دیپلماسی تسریع شد. ژنرال نیروی هوایی تاد ولترز فرمانده ناتو به من گفت که همکارانش در دسامبر و ژانویه شروع به آماده سازی «خطوط ارتباطی زمینی» کردند که امکان ارسال سریع تسلیحات به اوکراین را فراهم میساخت.
آنان نقاط ورودی را برای تدارکات و سایر جزئیات عملی مورد ارزیابی قرار دادند. از این نقاط تسلیحاتی موشکی استینگر و جاولین قبل از شروع تهاجم در تاریخ ۲۴ فوریه تحویل داده شد و از آن زمان به بعد تعداد زیادی تسلیحات سنگینتر انتقال یافتند.
دستگاه اطلاعاتی امریکا درباره طرح نبرد پوتین از پیش به اوکراین اطلاعاتی را ارائه داد. روسیه با ۱۵۰ هزار سرباز اوکراین را محاصره کرده بود و استراتژی واقعی پوتین حمله برق آسا و به اصطلاح سر بریدن و حرکت به کی یف توسط گروه نسبتا کوچکی از نیروهای ویژه نخبه بود. روسها قصد داشتند فرودگاه آنتونوف در هاستومل در غرب پایتخت را تصرف کنند و سپس از آن برای انتقال سریع نیروها به کی یف استفاده نمایند.
اوکراینیها میدانستند که روسها در حال آمدن هستند. به گفته دو مقام آگاه امریکایی، برنز در ماه ژانویه مخفیانه به کیف سفر کرده بود تا زلنسکی را در مورد طرح روسیه آگاه سازد. اوکراینیها از اطلاعات ایالات متحده برای ویران کردن نیروهای مهاجم در هاستومل استفاده کردند چیزی که ممکن است به نبرد سرنوشت ساز جنگ تبدیل شود. مارک منکیشاک تحلیلگر اطلاعاتی لهستانی در مرکز مطالعات شرق در ورشو میگوید:«روسها پلن بی نداشتند.»
او اهمیت کودتای اطلاعاتی امریکا که طرح موسوم به سر بریدن روسها را فاش کرد این گونه توضیح میدهد:«روسها خود را به دام انداختند. این یک جنگ تمام عیار نبود بلکه یک عملیات ویژه بود که دولت زلنسکی را سرنگون میکرد و یک رژیم انعطاف پذیر و طرفدار مسکو را روی کار میآورد.»
در طول جنگ، گاهی اوقات به نظر میرسید بایدن اشتباه صحبت میکرد. اما او دید روشنی از منطقه استراتژیک در حال تحول داشت. برای مثال، بایدن در اوایل به این نتیجه رسید که بهترین راه برای از بین بردن امید پوتین برای تجزیه ناتو الحاق دو عضو قوی جدید یعنی فنلاند و سوئد به آن پیمان است.
بایدن سائولی نینیستو رئیس جمهور فنلاند را تشویق به عضویت در ناتو کرد. بلینکن گفت که بایدن در ماه دسامبر و سپس در ژانویه با او تماس گرفت تا درباره تهدید روسیه صحبت کند.
بایدن سپس از نینیستو برای بازدید از کاخ سفید در ماه مارس دعوت به عمل آورد و در حالی که آنان در اتاق بیضی شکل نشسته بودند بایدن پیشنهاد داد که با ماگدالنا اندرسون نخست وزیر سوئد تماس بگیرند و اواخر شب این تصمیم عملی شد. در ماه مه آن دو رهبر سیاسی همراه با یکدیگر از کاخ سفید بازدید به عمل آوردند و برنامه کشورهای شان به منظور پیوستن به ناتو را تشریح کردند.
سازماندهی دولت بایدن در ایجاد ائتلاف برای حمایت از اوکراین ممکن بود در گذشته ساده به نظر برسد. اما این یک هماهنگی پیچیده و متشکل از منابع دیپلماتیک، نظامی و اطلاعاتی بود که دهها کشور را در مورد موضوعی که ممکن است به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مدرن ثابت شود گرد هم آورد.
پوتین گمان میکرد میتواند از طریق بایدن و غرب به یک پیروزی آسان در کی یف دست یابد. او، اما در بها دادن بیش از اندازه به قدرت خود و دست کم گرفتن عزم بایدن و تیم اش اشتباه فاجعه باری را مرتکب شد.
@EuroAtlantic
برنامه ریزی نظامی ناتو همراه با دیپلماسی تسریع شد. ژنرال نیروی هوایی تاد ولترز فرمانده ناتو به من گفت که همکارانش در دسامبر و ژانویه شروع به آماده سازی «خطوط ارتباطی زمینی» کردند که امکان ارسال سریع تسلیحات به اوکراین را فراهم میساخت.
آنان نقاط ورودی را برای تدارکات و سایر جزئیات عملی مورد ارزیابی قرار دادند. از این نقاط تسلیحاتی موشکی استینگر و جاولین قبل از شروع تهاجم در تاریخ ۲۴ فوریه تحویل داده شد و از آن زمان به بعد تعداد زیادی تسلیحات سنگینتر انتقال یافتند.
دستگاه اطلاعاتی امریکا درباره طرح نبرد پوتین از پیش به اوکراین اطلاعاتی را ارائه داد. روسیه با ۱۵۰ هزار سرباز اوکراین را محاصره کرده بود و استراتژی واقعی پوتین حمله برق آسا و به اصطلاح سر بریدن و حرکت به کی یف توسط گروه نسبتا کوچکی از نیروهای ویژه نخبه بود. روسها قصد داشتند فرودگاه آنتونوف در هاستومل در غرب پایتخت را تصرف کنند و سپس از آن برای انتقال سریع نیروها به کی یف استفاده نمایند.
اوکراینیها میدانستند که روسها در حال آمدن هستند. به گفته دو مقام آگاه امریکایی، برنز در ماه ژانویه مخفیانه به کیف سفر کرده بود تا زلنسکی را در مورد طرح روسیه آگاه سازد. اوکراینیها از اطلاعات ایالات متحده برای ویران کردن نیروهای مهاجم در هاستومل استفاده کردند چیزی که ممکن است به نبرد سرنوشت ساز جنگ تبدیل شود. مارک منکیشاک تحلیلگر اطلاعاتی لهستانی در مرکز مطالعات شرق در ورشو میگوید:«روسها پلن بی نداشتند.»
او اهمیت کودتای اطلاعاتی امریکا که طرح موسوم به سر بریدن روسها را فاش کرد این گونه توضیح میدهد:«روسها خود را به دام انداختند. این یک جنگ تمام عیار نبود بلکه یک عملیات ویژه بود که دولت زلنسکی را سرنگون میکرد و یک رژیم انعطاف پذیر و طرفدار مسکو را روی کار میآورد.»
در طول جنگ، گاهی اوقات به نظر میرسید بایدن اشتباه صحبت میکرد. اما او دید روشنی از منطقه استراتژیک در حال تحول داشت. برای مثال، بایدن در اوایل به این نتیجه رسید که بهترین راه برای از بین بردن امید پوتین برای تجزیه ناتو الحاق دو عضو قوی جدید یعنی فنلاند و سوئد به آن پیمان است.
بایدن سائولی نینیستو رئیس جمهور فنلاند را تشویق به عضویت در ناتو کرد. بلینکن گفت که بایدن در ماه دسامبر و سپس در ژانویه با او تماس گرفت تا درباره تهدید روسیه صحبت کند.
بایدن سپس از نینیستو برای بازدید از کاخ سفید در ماه مارس دعوت به عمل آورد و در حالی که آنان در اتاق بیضی شکل نشسته بودند بایدن پیشنهاد داد که با ماگدالنا اندرسون نخست وزیر سوئد تماس بگیرند و اواخر شب این تصمیم عملی شد. در ماه مه آن دو رهبر سیاسی همراه با یکدیگر از کاخ سفید بازدید به عمل آوردند و برنامه کشورهای شان به منظور پیوستن به ناتو را تشریح کردند.
سازماندهی دولت بایدن در ایجاد ائتلاف برای حمایت از اوکراین ممکن بود در گذشته ساده به نظر برسد. اما این یک هماهنگی پیچیده و متشکل از منابع دیپلماتیک، نظامی و اطلاعاتی بود که دهها کشور را در مورد موضوعی که ممکن است به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مدرن ثابت شود گرد هم آورد.
پوتین گمان میکرد میتواند از طریق بایدن و غرب به یک پیروزی آسان در کی یف دست یابد. او، اما در بها دادن بیش از اندازه به قدرت خود و دست کم گرفتن عزم بایدن و تیم اش اشتباه فاجعه باری را مرتکب شد.
@EuroAtlantic
جنگ اوکراین چه تغییراتی روی روندهای جهانی ایجاد خواهد کرد؟
جنگ همهجا ویرانگر است و بازارها و افراد را تغییر میدهد. اما لازم است بررسی کنیم در میانمدت جنگ اوکراین چه تغییراتی را در بازارهای بینالمللی ایجاد خواهد کرد. دو بعد مهم را در این تحلیل باید در نظر داشته باشیم: 1- مقیاس و مدت زمان اختلال و 2- تاثیر سیاستهای دولت و پاسخهای مصرفکنندگان و کسبوکارها.
مشاهده متن ⬇️
https://www.tejaratefarda.com/بخش-بین-الملل-اقتصاد-36/41136-دوازده-تغییر
جنگ همهجا ویرانگر است و بازارها و افراد را تغییر میدهد. اما لازم است بررسی کنیم در میانمدت جنگ اوکراین چه تغییراتی را در بازارهای بینالمللی ایجاد خواهد کرد. دو بعد مهم را در این تحلیل باید در نظر داشته باشیم: 1- مقیاس و مدت زمان اختلال و 2- تاثیر سیاستهای دولت و پاسخهای مصرفکنندگان و کسبوکارها.
مشاهده متن ⬇️
https://www.tejaratefarda.com/بخش-بین-الملل-اقتصاد-36/41136-دوازده-تغییر
هفته نامه تجارت فردا
دوازده تغییر
علی درویشان / نویسنده نشریه
جنگ همهجا ویرانگر است و بازارها و افراد را تغییر میدهد. اما لازم است بررسی کنیم در میانمدت جنگ
عصر هسته ای جدید
سرمقاله اکونومیست
صد روز پیش ولادیمیر پوتین با هشدار در مورد حمله اتمی حمله خود را به اوکراین آغاز کرد. او با بالا بردن زرادخانه اتمی روسیه و وعده انقیاد اوکراین، کشورهایی را که وسوسه میشوند تا در عواقبی دخالت کنند، تهدید کرد «چنینی که در کل تاریخ خود ندیدهاید». از آن زمان، تلویزیون روسی بینندگان را با هیاهو در مورد آرماگدون* وسوسه کرده است.
(*آرماگدون، مکان پیشگویی شده برای گردهمایی ارتش ها جهت نبرد در آخرالزمان است که به شکلهای مختلف به عنوان یک مکان تحت اللفظی یا نمادین تفسیر می شود که در معنای عام برای اشاره به هر سناریوی پایان جهان استفاده می شود.)
۲ پیامد بزرگ تهدید هستهای پوتین
حتی اگر پوتین هرگز از بمب اتم در اوکراین استفاده نکند، نظم هستهای را برهم زده است.
پس از تهدیدهای او، ناتو حمایتی را که آماده ارائه کرده بود محدود کرد، با دو پیامد که به دلیل غرق شدن در اثر ضربات طبل کارزار متعارف روسیه نگرانکنندهتر است.
یکم، این که کشورهای آسیبپذیری که دنیا را از دید اوکراین میبینند، احساس میکنند که بهترین دفاع در برابر یک متجاوز مسلح به سلاح هستهای داشتن سلاحهای خودشان است. دوم، اینکه سایر کشورهای مجهز به سلاح هستهای باور خواهند کرد که با تقلید از تاکتیکهای آقای پوتین میتوانند سود ببرند. اگر چنین است، کسی در جایی مطمئناً تهدید خود را به واقعیت تبدیل خواهد کرد. این نباید میراث ویرانگر این جنگ باشد.
خطر هستهای قبل از تهاجم در حال افزایش بود. کره شمالی ده ها کلاهک دارد. این هفته سازمان ملل اعلام کرد که ایران به آستانه هستهای رسید. اگرچه معاهده شروع جدید (New Start)، موشکهای بالستیک قارهپیما روسیه و آمریکا را تا سال 2026 محدود میکند، اما تسلیحاتی مانند اژدرهای هستهای را پوشش نمیدهد. پاکستان به سرعت در حال افزودن به زرادخانه خود است. چین در حال مدرنیزه کردن نیروهای هستهای خود است و به گفته پنتاگون، آنها را توسعه میدهد.
همه این اشاعه نشان دهنده تضعیف انزجار اخلاقی است که استفاده از سلاح های هسته ای را محدود میکند. با محو شدن خاطرات هیروشیما و ناکازاکی، مردم نمی توانند درک کنند که چگونه انفجار یک سلاح کوچک در میدان جنگ، از نوعی که آقای پوتین ممکن است به آن حمله کند، می تواند منجر به نابودی کل شهرها شود. آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی فقط با یک بن بست هسته ای دو طرفه کنار آمدند. و هشدار کافی در مورد چشم انداز بسیاری از قدرت های هسته ای که برای حفظ صلح تلاش می کنند وجود ندارد.
تهاجم به اوکراین بر این ناراحتی می افزاید. حتی اگر پوتین بلوف می زند، تهدیدهای او تضمین های امنیتی داده شده به کشورهای غیرهسته ای را از بین می برد.
در سال 1994 اوکراین در ازای تعهدات روسیه، آمریکا و بریتانیا مبنی بر عدم حمله به این کشور، تسلیحات هستهای شوروی سابق را در خاک خود تسلیم کرد. روسیه با تصرف کریمه و حمایت از جدایی طلبان در مناطق دونباس در سال 2014، آشکارا این وعده را زیر پا گذاشت. آمریکا و بریتانیا نیز که تقریباً کنار ایستاده بودند، وعده های خود را زیر پا گذاشتند.
این به کشورهای آسیب پذیر دلیل اضافی برای هسته ای شدن می دهد. ایران ممکن است قضاوت کند، در حالی که چشم پوشی از هستهای شدن اعتباری ماندگار برایش به همراه نخواهد داشت، داشتن آن اکنون دردسر کمتری نسبت به گذشته ایجاد می کند. اگر ایران به این سو حرکت کند، عربستان و ترکیه چه پاسخی خواهند داشت؟ کره جنوبی و ژاپن که هر دو از دانش لازم برای مسلح کردن خود برخوردارند، کمتر به تعهدات غرب برای محافظت از آنها در دنیای خطرناکتر ایمان خواهند داشت.
استراتژی پوتین برای تهدیدات هستهای حتی بیشتر خورنده است. در دهههای پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای هستهای به فکر استقرار سلاحهای اتمی در نبرد بودند. اما در نیم قرن گذشته چنین هشدارهایی تنها علیه کشورهایی مانند عراق و کره شمالی که خود تهدید به استفاده از سلاح های کشتار جمعی کرده بودند، صادر شده است.
روش آقای پوتین متفاوت است زیرا او تهدیدات اتمی را برای کمک به نیروهای متجاوز خود برای پیروزی در یک جنگ متعارف استناد می کند.
ادامه⬇️
سرمقاله اکونومیست
صد روز پیش ولادیمیر پوتین با هشدار در مورد حمله اتمی حمله خود را به اوکراین آغاز کرد. او با بالا بردن زرادخانه اتمی روسیه و وعده انقیاد اوکراین، کشورهایی را که وسوسه میشوند تا در عواقبی دخالت کنند، تهدید کرد «چنینی که در کل تاریخ خود ندیدهاید». از آن زمان، تلویزیون روسی بینندگان را با هیاهو در مورد آرماگدون* وسوسه کرده است.
(*آرماگدون، مکان پیشگویی شده برای گردهمایی ارتش ها جهت نبرد در آخرالزمان است که به شکلهای مختلف به عنوان یک مکان تحت اللفظی یا نمادین تفسیر می شود که در معنای عام برای اشاره به هر سناریوی پایان جهان استفاده می شود.)
۲ پیامد بزرگ تهدید هستهای پوتین
حتی اگر پوتین هرگز از بمب اتم در اوکراین استفاده نکند، نظم هستهای را برهم زده است.
پس از تهدیدهای او، ناتو حمایتی را که آماده ارائه کرده بود محدود کرد، با دو پیامد که به دلیل غرق شدن در اثر ضربات طبل کارزار متعارف روسیه نگرانکنندهتر است.
یکم، این که کشورهای آسیبپذیری که دنیا را از دید اوکراین میبینند، احساس میکنند که بهترین دفاع در برابر یک متجاوز مسلح به سلاح هستهای داشتن سلاحهای خودشان است. دوم، اینکه سایر کشورهای مجهز به سلاح هستهای باور خواهند کرد که با تقلید از تاکتیکهای آقای پوتین میتوانند سود ببرند. اگر چنین است، کسی در جایی مطمئناً تهدید خود را به واقعیت تبدیل خواهد کرد. این نباید میراث ویرانگر این جنگ باشد.
خطر هستهای قبل از تهاجم در حال افزایش بود. کره شمالی ده ها کلاهک دارد. این هفته سازمان ملل اعلام کرد که ایران به آستانه هستهای رسید. اگرچه معاهده شروع جدید (New Start)، موشکهای بالستیک قارهپیما روسیه و آمریکا را تا سال 2026 محدود میکند، اما تسلیحاتی مانند اژدرهای هستهای را پوشش نمیدهد. پاکستان به سرعت در حال افزودن به زرادخانه خود است. چین در حال مدرنیزه کردن نیروهای هستهای خود است و به گفته پنتاگون، آنها را توسعه میدهد.
همه این اشاعه نشان دهنده تضعیف انزجار اخلاقی است که استفاده از سلاح های هسته ای را محدود میکند. با محو شدن خاطرات هیروشیما و ناکازاکی، مردم نمی توانند درک کنند که چگونه انفجار یک سلاح کوچک در میدان جنگ، از نوعی که آقای پوتین ممکن است به آن حمله کند، می تواند منجر به نابودی کل شهرها شود. آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی فقط با یک بن بست هسته ای دو طرفه کنار آمدند. و هشدار کافی در مورد چشم انداز بسیاری از قدرت های هسته ای که برای حفظ صلح تلاش می کنند وجود ندارد.
تهاجم به اوکراین بر این ناراحتی می افزاید. حتی اگر پوتین بلوف می زند، تهدیدهای او تضمین های امنیتی داده شده به کشورهای غیرهسته ای را از بین می برد.
در سال 1994 اوکراین در ازای تعهدات روسیه، آمریکا و بریتانیا مبنی بر عدم حمله به این کشور، تسلیحات هستهای شوروی سابق را در خاک خود تسلیم کرد. روسیه با تصرف کریمه و حمایت از جدایی طلبان در مناطق دونباس در سال 2014، آشکارا این وعده را زیر پا گذاشت. آمریکا و بریتانیا نیز که تقریباً کنار ایستاده بودند، وعده های خود را زیر پا گذاشتند.
این به کشورهای آسیب پذیر دلیل اضافی برای هسته ای شدن می دهد. ایران ممکن است قضاوت کند، در حالی که چشم پوشی از هستهای شدن اعتباری ماندگار برایش به همراه نخواهد داشت، داشتن آن اکنون دردسر کمتری نسبت به گذشته ایجاد می کند. اگر ایران به این سو حرکت کند، عربستان و ترکیه چه پاسخی خواهند داشت؟ کره جنوبی و ژاپن که هر دو از دانش لازم برای مسلح کردن خود برخوردارند، کمتر به تعهدات غرب برای محافظت از آنها در دنیای خطرناکتر ایمان خواهند داشت.
استراتژی پوتین برای تهدیدات هستهای حتی بیشتر خورنده است. در دهههای پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای هستهای به فکر استقرار سلاحهای اتمی در نبرد بودند. اما در نیم قرن گذشته چنین هشدارهایی تنها علیه کشورهایی مانند عراق و کره شمالی که خود تهدید به استفاده از سلاح های کشتار جمعی کرده بودند، صادر شده است.
روش آقای پوتین متفاوت است زیرا او تهدیدات اتمی را برای کمک به نیروهای متجاوز خود برای پیروزی در یک جنگ متعارف استناد می کند.
ادامه⬇️
و به نظر می رسد که این استراتژی کار کرده است. درست است که حمایت ناتو از اوکراین قویتر از حد انتظار بوده است. اما ائتلاف در ارسال سلاحهای «تهاجمی» مانند هواپیما تردید کرده است. اگرچه جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، مقادیر زیادی تسلیحات ارسال کرده است، اما این هفته از ارائه موشکهایی که میتوانند به عمق روسیه حمله کنند، خودداری کرد.
به نظر می رسد دیگران در ناتو فکر می کنند که اوکراین باید با روسیه کنار بیاید، زیرا تحمیل شکست به آقای پوتین میتواند او را به گوشه رینگ بکشاند و عواقب ناگواری داشته باشد.
این منطق یک سابقه خطرناک ایجاد می کند. چین در صورت حمله به تایوان می تواند شرایط مشابهی را با این استدلال که این جزیره قبلاً قلمرو چین است، اعمال کند. کشورهای بیشتری ممکن است سلاحهای میدان جنگ بیشتری جمعآوری کنند.
این امر معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای که بر اساس آن کشورها متعهد شدهاند برای خلع سلاح تلاش کنند را نادیده میگیرد.
جبران خسارت آقای پوتین سخت خواهد بود. معاهده منع تسلیحات هسته ای که سال گذشته اجرایی شد و 86 کشور از آن حمایت کردند، خلع سلاح آنها را خواستار شده است. با این حال، کشورهایی که دارای تسلیحات هستند میترسند خود را آسیبپذیرتر کنند، حتی اگر خلع سلاح جمعی منطقی باشد.
کنترل تسلیحات، با تأیید دقیق، ارزش پیگیری دارد. روسیه ممکن است محتاط باشد، اما فقیر شده است. پروسه هستهای برای مسکو هزینه دارد و باید نیروهای متعارف خود را بازسازی کند.
آمریکا میتواند موشکهای زمینی خود را بدون به خطر انداختن امنیت خود در ازای اقدام متقابل روسیه از رده خارج کند. هر دو طرف می توانند در مورد اقدامات فنی، مانند عدم حمله به زیرساخت های فرماندهی، کنترل و ارتباطات هسته ای در یک درگیری متعارف، توافق کنند. در نهایت، هدف باید وارد کردن چین باشد.
اگر تاکتیکهای هستهای پوتین شکست بخورد، این گفتگوها آسانتر خواهد بود - با اطمینان از اینکه او به اوکراین حمله نمیکند. آقای بایدن این هفته در مقاله خود نوشت که آمریکا تدارکاتی را شناسایی نکرده است. اما چین، هند، اسرائیل و ترکیه که به کرملین دسترسی دارند، باید به پوتین هشدار دهند که اگر خدای ناکرده واقعاً از سلاح هستهای استفاده کند، خشم جهان را برمیانگیزد.
در امان ماندن اوکراین از حمله هسته ای ضروری است، اما کافی نیست. جهان همچنین باید مطمئن شود که آقای پوتین در تهاجم امروز خود مانند سال 2014 موفق نخواهد شد. اگر یک بار دیگر باور کند که تاکتیک هایش جواب داده است، در آینده تهدیدات هسته ای بیشتری را صادر خواهد کرد. اگر او به این نتیجه برسد که ناتو می تواند مرعوب شود، متقاعد کردن او که باید عقب نشینی کند سختتر خواهد بود. و دیگران از مثال او یاد خواهند گرفت.
بنابراین اوکراین به سلاح های پیشرفته، کمک های اقتصادی و تحریم های روسیه نیاز دارد تا ارتش آقای پوتین را به عقب نشینی وادار کند.
کشورهایی که این را فقط یک جنگ گذرای اروپایی میدانند، امنیت خود را نادیده میگیرند. و کسانی که به نام صلح استدلال می کنند که اوکراین در حال حاضر به آتشبس با روسیه نیاز دارد، تا گرفتار جنگی نشود که نمیتواند در مقابل دشمنی که اکنون نیش خود را از دست داده پیروز شود، نمیتوانند بیش از این در اشتباه باشند.
اگر پوتین فکر کند که ناتو عزم جدی ندارد، روسیه خطرناک باقی میماند. اگر او متقاعد شود که تهدیدات هسته ای او منجر به تفاوت بین شکست و یک بنبست حفظ چهره بوده است، روسیه خطرناکتر از همیشه خواهد بود.
@EuroAtlantic
https://www.economist.com/leaders/2022/06/02/a-new-nuclear-era
به نظر می رسد دیگران در ناتو فکر می کنند که اوکراین باید با روسیه کنار بیاید، زیرا تحمیل شکست به آقای پوتین میتواند او را به گوشه رینگ بکشاند و عواقب ناگواری داشته باشد.
این منطق یک سابقه خطرناک ایجاد می کند. چین در صورت حمله به تایوان می تواند شرایط مشابهی را با این استدلال که این جزیره قبلاً قلمرو چین است، اعمال کند. کشورهای بیشتری ممکن است سلاحهای میدان جنگ بیشتری جمعآوری کنند.
این امر معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای که بر اساس آن کشورها متعهد شدهاند برای خلع سلاح تلاش کنند را نادیده میگیرد.
جبران خسارت آقای پوتین سخت خواهد بود. معاهده منع تسلیحات هسته ای که سال گذشته اجرایی شد و 86 کشور از آن حمایت کردند، خلع سلاح آنها را خواستار شده است. با این حال، کشورهایی که دارای تسلیحات هستند میترسند خود را آسیبپذیرتر کنند، حتی اگر خلع سلاح جمعی منطقی باشد.
کنترل تسلیحات، با تأیید دقیق، ارزش پیگیری دارد. روسیه ممکن است محتاط باشد، اما فقیر شده است. پروسه هستهای برای مسکو هزینه دارد و باید نیروهای متعارف خود را بازسازی کند.
آمریکا میتواند موشکهای زمینی خود را بدون به خطر انداختن امنیت خود در ازای اقدام متقابل روسیه از رده خارج کند. هر دو طرف می توانند در مورد اقدامات فنی، مانند عدم حمله به زیرساخت های فرماندهی، کنترل و ارتباطات هسته ای در یک درگیری متعارف، توافق کنند. در نهایت، هدف باید وارد کردن چین باشد.
اگر تاکتیکهای هستهای پوتین شکست بخورد، این گفتگوها آسانتر خواهد بود - با اطمینان از اینکه او به اوکراین حمله نمیکند. آقای بایدن این هفته در مقاله خود نوشت که آمریکا تدارکاتی را شناسایی نکرده است. اما چین، هند، اسرائیل و ترکیه که به کرملین دسترسی دارند، باید به پوتین هشدار دهند که اگر خدای ناکرده واقعاً از سلاح هستهای استفاده کند، خشم جهان را برمیانگیزد.
در امان ماندن اوکراین از حمله هسته ای ضروری است، اما کافی نیست. جهان همچنین باید مطمئن شود که آقای پوتین در تهاجم امروز خود مانند سال 2014 موفق نخواهد شد. اگر یک بار دیگر باور کند که تاکتیک هایش جواب داده است، در آینده تهدیدات هسته ای بیشتری را صادر خواهد کرد. اگر او به این نتیجه برسد که ناتو می تواند مرعوب شود، متقاعد کردن او که باید عقب نشینی کند سختتر خواهد بود. و دیگران از مثال او یاد خواهند گرفت.
بنابراین اوکراین به سلاح های پیشرفته، کمک های اقتصادی و تحریم های روسیه نیاز دارد تا ارتش آقای پوتین را به عقب نشینی وادار کند.
کشورهایی که این را فقط یک جنگ گذرای اروپایی میدانند، امنیت خود را نادیده میگیرند. و کسانی که به نام صلح استدلال می کنند که اوکراین در حال حاضر به آتشبس با روسیه نیاز دارد، تا گرفتار جنگی نشود که نمیتواند در مقابل دشمنی که اکنون نیش خود را از دست داده پیروز شود، نمیتوانند بیش از این در اشتباه باشند.
اگر پوتین فکر کند که ناتو عزم جدی ندارد، روسیه خطرناک باقی میماند. اگر او متقاعد شود که تهدیدات هسته ای او منجر به تفاوت بین شکست و یک بنبست حفظ چهره بوده است، روسیه خطرناکتر از همیشه خواهد بود.
@EuroAtlantic
https://www.economist.com/leaders/2022/06/02/a-new-nuclear-era
The Economist
A new nuclear era
With his threats to use the bomb, Russia’s president has overturned the nuclear order
#new_book
🔹 Ideology in U.S. Foreign Relations
Ideology drives American foreign policy in ways seen and unseen.
Racialized notions of subjecthood and civilization underlay the political revolution of eighteenth-century white colonizers; neoconservatism, neoliberalism, and unilateralism propelled the post–Cold War United States to unleash catastrophe in the Middle East. Ideologies order and explain the world, project the illusion of controllable outcomes, and often explain success and failure.
How does the history of U.S. foreign relations appear differently when viewed through the lens of ideology?
This book explores the ideological landscape of international relations from the colonial era to the present. Contributors examine ideologies developed to justify—or resist—white settler colonialism and free-trade imperialism, and they discuss the role of nationalism in immigration policy.
@EuroAtlantic
🔹 Ideology in U.S. Foreign Relations
Ideology drives American foreign policy in ways seen and unseen.
Racialized notions of subjecthood and civilization underlay the political revolution of eighteenth-century white colonizers; neoconservatism, neoliberalism, and unilateralism propelled the post–Cold War United States to unleash catastrophe in the Middle East. Ideologies order and explain the world, project the illusion of controllable outcomes, and often explain success and failure.
How does the history of U.S. foreign relations appear differently when viewed through the lens of ideology?
This book explores the ideological landscape of international relations from the colonial era to the present. Contributors examine ideologies developed to justify—or resist—white settler colonialism and free-trade imperialism, and they discuss the role of nationalism in immigration policy.
@EuroAtlantic
🔆 گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجي ترکیه پژوهشكده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با همکاری گروه مطالعات ترکیه انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا برگزار می کند:
🔹موضوع: انتخابات ژوئن ٢٠٢٣ در تركيه ؛ وارسي آرايش حزبي
🔺با سخن و تحليل ؛
دکتر داریوش صفرنژاد ( کارشناس شورای راهبردی روابط خارجی: بررسی راهبردی ) با محور ؛
انتخابات آتی ریاست جمهوری و مجلس ترکیه و تاثیر آن بر روابط با ايران
🔺دکتر اسدالله اطهری ( پژوهشگر ارشد مرکزمطالعات خاورمیانه)،
با محور ؛ انتخابات ژوئن ٢٠٢٣ و تاثیر آن بر جهت گیری های سیاست خارجی
🔺دکتررضادهقانی
(دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران)
با محور ؛
ماهیت ائتلاف ها حزبی فعلی در مقایسه با ائتلاف های دهه نود ترکیه
🔻مدير نشست :
دکتررضا صولت : مدیر گروه مطالعات ترکیه در انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا
⏰ زمان : دوشنبه ۲۳ خرداد ١٤٠١ ، ساعت ۱۷:۳۰ الى ۱۹
🔆 شيوه برگزاري جلسه: حضوری ( تهران ، بلوار كشاورز ، خ نادري ، شماره هشت )
🔹موضوع: انتخابات ژوئن ٢٠٢٣ در تركيه ؛ وارسي آرايش حزبي
🔺با سخن و تحليل ؛
دکتر داریوش صفرنژاد ( کارشناس شورای راهبردی روابط خارجی: بررسی راهبردی ) با محور ؛
انتخابات آتی ریاست جمهوری و مجلس ترکیه و تاثیر آن بر روابط با ايران
🔺دکتر اسدالله اطهری ( پژوهشگر ارشد مرکزمطالعات خاورمیانه)،
با محور ؛ انتخابات ژوئن ٢٠٢٣ و تاثیر آن بر جهت گیری های سیاست خارجی
🔺دکتررضادهقانی
(دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران)
با محور ؛
ماهیت ائتلاف ها حزبی فعلی در مقایسه با ائتلاف های دهه نود ترکیه
🔻مدير نشست :
دکتررضا صولت : مدیر گروه مطالعات ترکیه در انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا
⏰ زمان : دوشنبه ۲۳ خرداد ١٤٠١ ، ساعت ۱۷:۳۰ الى ۱۹
🔆 شيوه برگزاري جلسه: حضوری ( تهران ، بلوار كشاورز ، خ نادري ، شماره هشت )
#new_book
🔺 China's Next Act: How Sustainability and Technology are Reshaping China's Rise and the World's Future
From solar panels to synthetic biology, an accessible-yet-authoritative overview of how climate change, the global Covid-19 pandemic, and emerging technologies are changing China's relationship with the world, and what it means for governments, companies, and organizations across the globe.
Ever since China began its ascendancy to great-power status in the 1980s, observers have focused on its growing economic, military, and diplomatic power. But in recent years, Chinese officials, businesses, and institutions have increased their visibility and influence on every major global issue, from climate change and artificial intelligence to biotechnology and the global Covid-19 pandemic.
How have these newer issues changed China's relationship with the world? And, importantly, how can we prepare for a future increasingly shaped by China?
@EuroAtlantic
🔺 China's Next Act: How Sustainability and Technology are Reshaping China's Rise and the World's Future
From solar panels to synthetic biology, an accessible-yet-authoritative overview of how climate change, the global Covid-19 pandemic, and emerging technologies are changing China's relationship with the world, and what it means for governments, companies, and organizations across the globe.
Ever since China began its ascendancy to great-power status in the 1980s, observers have focused on its growing economic, military, and diplomatic power. But in recent years, Chinese officials, businesses, and institutions have increased their visibility and influence on every major global issue, from climate change and artificial intelligence to biotechnology and the global Covid-19 pandemic.
How have these newer issues changed China's relationship with the world? And, importantly, how can we prepare for a future increasingly shaped by China?
@EuroAtlantic
آیا جنگ پوتین در اوکراین اتحادیه اروپا را قویتر خواهد کرد؟
برخلاف حذف اتحادیه اروپا از روند دیپلماتیک پیش از وقوع جنگ، اقدام روسیه به تجاوز به اوکراین ظاهراً اتحادیه اروپا را به دو صورت تقویت کرده است؛ یکی تقویت اتحاد بین کشورهای عضو و دیگری ترغیب پایتختها به برخورد جدیتر با مسائل امنیتی و دفاعی. این روایت فقط تا حدی درست است، زیرا عامل دیگر، یعنی افزایش نفوذ (حداقل موقت) اعضای شرقی اتحادیه اروپا را نادیده میگیرد.
جنگ پوتین بدون شک افکار نخبگان اتحادیه اروپا را با خطوط ضد روسیه همراستا کرده است. روزهایی که بسیاری از صاحبنظران اروپایی بر درک و همدلی راهبردی با نگرانیهای امنیتی اعلامی روسیه تأکید میکردند، بعید است در آینده قابل پیشبینی تکرار شوند. اگرچه انسجام در حوزه تحریمها در حال حاضر شروع به فروپاشی کرده، اما سطح بیسابقه تحریمهای وضعشده قطعاً قابلتوجه است. باید توجه داشت شناسایی تهدیدهای مشترک و واکنش قاطعانه در یک بحران با تقویت درک مشترک از منافع اروپا یا ایجاد یک راهبرد کلان در اتحادیه اروپا یکسان نیست.
اعتراض برخی از کشورهای عضو به وضع تحریمهای شدیدتر در حوزه انرژی که در نشست ویژه اخیر شورای اروپا به نمایش گذاشته شد، بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. روسیه تلاش میکند نفت و گاز خود را به قیمت بازار جهانی بفروشد و برخلاف تصور رایج، انرژی روسیه نسبت به انرژی وارداتی از دیگر مناطق چندان ارزان نیست. علاوه بر این، در یک بازار یکپارچه اتحادیه اروپا، مهم نیست که یک کشور انرژی خود را از کجا دریافت میکند، زیرا باید بتواند روی عرضه شرکای خود حساب کند؛ بنابراین درک درخواست ویژه مجارستان بر اساس دلایل عینی دشوار است و بیشتر از آنکه اختلاف گذرا ناشی از منافع باشد، اختلافات عمیقتری را در بین 27 عضو اتحادیه اروپا نشان میدهد.
حتی در صورت پیروزی قاطع نظامی اوکراین در جنگ، باید پاسخی اساسی برای این سؤال یافت که روسیه باید از چه جایگاهی در اروپا برخوردار باشد؟ پس از جنگ سرد، ملاک عضویت در خانواده اروپایی، برخورداری از یک دولت ملت لیبرال دمکراتیک و اقتصاد بازار بوده است. در حال حاضر، روسیه بهطور کامل با تفسیر غربی از این مفاهیم همسو نیست – و شاید هرگز هم همسو نخواهد شد – اما ازنظر جغرافیایی در اروپا باقی میماند. درحالیکه تلفات روسیه در میدان نبرد در اوکراین هشیارکننده بوده است و از برخی جهات «وضعیت قدرت بزرگ» آن را زیر سؤال میبرد، اما آشکارا سهم بزرگی در نظام امنیتی اروپا حفظ خواهد کرد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اجرای مفاد یکپارچهسازی دفاعی که در قطبنمای راهبردی اتحادیه اروپا مشخص شده است نیز برای اتحادیه اروپا قابلتوجه است، اما بعید است که بروکسل بهتنهایی بتواند در بسیاری از پروندههای سیاسی (شاید بهجز تغییرات آب و هوایی) و در هر صحنه جغرافیایی، نقشی همتراز با واشنگتن و پکن داشته باشد. اتحادیه اروپایی چابکتر و حتی ازنظر استراتژیک برخوردار از قدرت بیشتر در حوزه حاکمیتی، لزوماً معادل تغییر قطببندیهای جهانی نیست.
بهطور خلاصه، اتحاد اتحادیه اروپا نه کامل است و نه نوشدارو؛ آنهم درحالیکه گامهای روبهجلو در حوزه دفاعی همچنان تکمیل نشده است.
بااینحال، آنچه در حال حاضر بهوضوح قابل مشاهده است، مشروعیت نسبی فزاینده دیدگاههای سیاست خارجی اعضای جدیدتر اتحادیه اروپا است. این کشورها که دیگر بهعنوان بخشی از مشکل ممانعت از نزدیکی اتحادیه اروپا و روسیه در نظر گرفته نمیشوند، در حال حاضر نقش مهمی در شکل دادن به اولویتهای اتحادیه اروپا در پرونده اوکراین ایفا میکنند. سر برآوردن آنها از زیر سایه فرانسه و آلمان در مورد مسائل سیاست خارجی و امنیتی ممکن است بهراحتی برگشتپذیر نباشد و پاسخ به دو سؤال اساسی را که اتحادیه اروپا پس از پایان جنگ در اوکراین با آنها روبرو خواهد شد، شکل خواهد داد.
اولین مورد این است که آیا اتحادیه اروپا در درجه اول خود را بهعنوان یک بازیگر جهانی یا منطقهای در نظر خواهد گرفت یا خیر؟ تصویب قطبنمای راهبردی اتحادیه اروپا در ماه گذشته نشانههایی را در این خصوص به دست میدهد. در بخش مربوط به محیط راهبردی اتحادیه اروپا در این سند، جزئیات و توجه زیادی به همسایگی وسیعتر اتحادیه اروپا شده و به صحنه «ایندوپاسیفیک» که در عرصه جهانی اهمیت روزافزونی یافته، نسبتاً کمتر پرداخته شده است. با توجه به تمایل روسیه به استفاده از قدرت سخت، احتمال دارد اتحادیه اروپا که بر توسعه ابزارهای موردنیاز برای تبدیل شدن به یک بازیگر ژئوپلیتیک تمامعیار در منطقه خود متمرکز است، از منظر داخلی قویتر شود، اما ازنظر بسط جغرافیایی احتمالاً به انقباض استراتژیک روی خواهد آورد.
ادامه⬇️
برخلاف حذف اتحادیه اروپا از روند دیپلماتیک پیش از وقوع جنگ، اقدام روسیه به تجاوز به اوکراین ظاهراً اتحادیه اروپا را به دو صورت تقویت کرده است؛ یکی تقویت اتحاد بین کشورهای عضو و دیگری ترغیب پایتختها به برخورد جدیتر با مسائل امنیتی و دفاعی. این روایت فقط تا حدی درست است، زیرا عامل دیگر، یعنی افزایش نفوذ (حداقل موقت) اعضای شرقی اتحادیه اروپا را نادیده میگیرد.
جنگ پوتین بدون شک افکار نخبگان اتحادیه اروپا را با خطوط ضد روسیه همراستا کرده است. روزهایی که بسیاری از صاحبنظران اروپایی بر درک و همدلی راهبردی با نگرانیهای امنیتی اعلامی روسیه تأکید میکردند، بعید است در آینده قابل پیشبینی تکرار شوند. اگرچه انسجام در حوزه تحریمها در حال حاضر شروع به فروپاشی کرده، اما سطح بیسابقه تحریمهای وضعشده قطعاً قابلتوجه است. باید توجه داشت شناسایی تهدیدهای مشترک و واکنش قاطعانه در یک بحران با تقویت درک مشترک از منافع اروپا یا ایجاد یک راهبرد کلان در اتحادیه اروپا یکسان نیست.
اعتراض برخی از کشورهای عضو به وضع تحریمهای شدیدتر در حوزه انرژی که در نشست ویژه اخیر شورای اروپا به نمایش گذاشته شد، بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. روسیه تلاش میکند نفت و گاز خود را به قیمت بازار جهانی بفروشد و برخلاف تصور رایج، انرژی روسیه نسبت به انرژی وارداتی از دیگر مناطق چندان ارزان نیست. علاوه بر این، در یک بازار یکپارچه اتحادیه اروپا، مهم نیست که یک کشور انرژی خود را از کجا دریافت میکند، زیرا باید بتواند روی عرضه شرکای خود حساب کند؛ بنابراین درک درخواست ویژه مجارستان بر اساس دلایل عینی دشوار است و بیشتر از آنکه اختلاف گذرا ناشی از منافع باشد، اختلافات عمیقتری را در بین 27 عضو اتحادیه اروپا نشان میدهد.
حتی در صورت پیروزی قاطع نظامی اوکراین در جنگ، باید پاسخی اساسی برای این سؤال یافت که روسیه باید از چه جایگاهی در اروپا برخوردار باشد؟ پس از جنگ سرد، ملاک عضویت در خانواده اروپایی، برخورداری از یک دولت ملت لیبرال دمکراتیک و اقتصاد بازار بوده است. در حال حاضر، روسیه بهطور کامل با تفسیر غربی از این مفاهیم همسو نیست – و شاید هرگز هم همسو نخواهد شد – اما ازنظر جغرافیایی در اروپا باقی میماند. درحالیکه تلفات روسیه در میدان نبرد در اوکراین هشیارکننده بوده است و از برخی جهات «وضعیت قدرت بزرگ» آن را زیر سؤال میبرد، اما آشکارا سهم بزرگی در نظام امنیتی اروپا حفظ خواهد کرد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اجرای مفاد یکپارچهسازی دفاعی که در قطبنمای راهبردی اتحادیه اروپا مشخص شده است نیز برای اتحادیه اروپا قابلتوجه است، اما بعید است که بروکسل بهتنهایی بتواند در بسیاری از پروندههای سیاسی (شاید بهجز تغییرات آب و هوایی) و در هر صحنه جغرافیایی، نقشی همتراز با واشنگتن و پکن داشته باشد. اتحادیه اروپایی چابکتر و حتی ازنظر استراتژیک برخوردار از قدرت بیشتر در حوزه حاکمیتی، لزوماً معادل تغییر قطببندیهای جهانی نیست.
بهطور خلاصه، اتحاد اتحادیه اروپا نه کامل است و نه نوشدارو؛ آنهم درحالیکه گامهای روبهجلو در حوزه دفاعی همچنان تکمیل نشده است.
بااینحال، آنچه در حال حاضر بهوضوح قابل مشاهده است، مشروعیت نسبی فزاینده دیدگاههای سیاست خارجی اعضای جدیدتر اتحادیه اروپا است. این کشورها که دیگر بهعنوان بخشی از مشکل ممانعت از نزدیکی اتحادیه اروپا و روسیه در نظر گرفته نمیشوند، در حال حاضر نقش مهمی در شکل دادن به اولویتهای اتحادیه اروپا در پرونده اوکراین ایفا میکنند. سر برآوردن آنها از زیر سایه فرانسه و آلمان در مورد مسائل سیاست خارجی و امنیتی ممکن است بهراحتی برگشتپذیر نباشد و پاسخ به دو سؤال اساسی را که اتحادیه اروپا پس از پایان جنگ در اوکراین با آنها روبرو خواهد شد، شکل خواهد داد.
اولین مورد این است که آیا اتحادیه اروپا در درجه اول خود را بهعنوان یک بازیگر جهانی یا منطقهای در نظر خواهد گرفت یا خیر؟ تصویب قطبنمای راهبردی اتحادیه اروپا در ماه گذشته نشانههایی را در این خصوص به دست میدهد. در بخش مربوط به محیط راهبردی اتحادیه اروپا در این سند، جزئیات و توجه زیادی به همسایگی وسیعتر اتحادیه اروپا شده و به صحنه «ایندوپاسیفیک» که در عرصه جهانی اهمیت روزافزونی یافته، نسبتاً کمتر پرداخته شده است. با توجه به تمایل روسیه به استفاده از قدرت سخت، احتمال دارد اتحادیه اروپا که بر توسعه ابزارهای موردنیاز برای تبدیل شدن به یک بازیگر ژئوپلیتیک تمامعیار در منطقه خود متمرکز است، از منظر داخلی قویتر شود، اما ازنظر بسط جغرافیایی احتمالاً به انقباض استراتژیک روی خواهد آورد.
ادامه⬇️
اگر اولویتهای کشورهای عضو شرقی همچنان توجه اتحادیه اروپا را به خود جلب کند که با توجه بهاحتمال طولانی شدن درگیری در اوکراین یا تداوم اقدامات مخرب روسیه (یا هر دو) بعید به نظر نمیرسد، آنگاه شاهد آن خواهیم بود که سیاست خارجی اتحادیه اروپا بیشتر منطقهای خواهد بود. برای نمونه، روابط با چین بیشتر بهعنوان یک بده بستان با ایالاتمتحده (سخت گرفتن در برابر پکن در ازای حفظ تعهدات واشنگتن در قبال اروپا) تلقی خواهد شد و نه فرصتی برای نمایش قدرت مستقل در عرصه ایندوپاسیفیک.
با توجه به ابزار محدودی که اتحادیه اروپا در اختیار دارد، محدود کردن جاهطلبی ژئوپلیتیک اتحادیه اروپا به همسایگی خود، ممکن است اجتنابناپذیر باشد. این وضعیت در واقع مشکلی ندارد، اما انتخابی است که باید بهصراحت صورت گیرد. شفافیت راهبردی ازاینجهت ضروری است که روشن شود هدف از بازیگری ژئوپلیتیکی چیست و بتوان در خصوص تقسیمکار بادوام در روابط فرا آتلانتیک قضاوت درستی داشت.
دومین مسئله که پیچیدهتر هم هست، شکاف بین الزامات کوتاهمدت و بلندمدت اتحادیه اروپا در برابر روسیه است. کشورهای شرقی عضو اتحادیه که دستورکار را هدایت میکنند، بهوضوح الزامات سیاست خارجی کوتاهمدت اتحادیه اروپا مانند تحریم روسیه و کمک به اوکراین را تقویت میکنند. بااینحال، ممکن است کاملاً مخالف تسهیل پاسخ به برخی سؤالات درازمدت و اساسیتر مانند چگونگی یافتن جایگاهی قابلقبول طرفینی برای روسیه در اروپا باشند. درواقع تا زمانی که به چنین مسائلی رسیدگی نشود، جایگاه خود اتحادیه اروپا در نظم سیاسی و امنیتی اروپا موضوعی حلنشده باقی خواهد ماند.
صرفنظر از توانایی (نسبی) اتحادیه اروپا برای اقدام قاطعانه در مواقع بحران، پرداختن به مسائل اخلاقی امروز نمیتواند جایگزین مواجهه با سؤالات راهبردی فردا شود؛ بنابراین هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا جنگ پوتین اتحادیه اروپا را قویتر میکند یا خیر؟
@EuroAtlantic
https://www.ceps.eu/will-putins-war-in-ukraine-make-the-eu-stronger/
با توجه به ابزار محدودی که اتحادیه اروپا در اختیار دارد، محدود کردن جاهطلبی ژئوپلیتیک اتحادیه اروپا به همسایگی خود، ممکن است اجتنابناپذیر باشد. این وضعیت در واقع مشکلی ندارد، اما انتخابی است که باید بهصراحت صورت گیرد. شفافیت راهبردی ازاینجهت ضروری است که روشن شود هدف از بازیگری ژئوپلیتیکی چیست و بتوان در خصوص تقسیمکار بادوام در روابط فرا آتلانتیک قضاوت درستی داشت.
دومین مسئله که پیچیدهتر هم هست، شکاف بین الزامات کوتاهمدت و بلندمدت اتحادیه اروپا در برابر روسیه است. کشورهای شرقی عضو اتحادیه که دستورکار را هدایت میکنند، بهوضوح الزامات سیاست خارجی کوتاهمدت اتحادیه اروپا مانند تحریم روسیه و کمک به اوکراین را تقویت میکنند. بااینحال، ممکن است کاملاً مخالف تسهیل پاسخ به برخی سؤالات درازمدت و اساسیتر مانند چگونگی یافتن جایگاهی قابلقبول طرفینی برای روسیه در اروپا باشند. درواقع تا زمانی که به چنین مسائلی رسیدگی نشود، جایگاه خود اتحادیه اروپا در نظم سیاسی و امنیتی اروپا موضوعی حلنشده باقی خواهد ماند.
صرفنظر از توانایی (نسبی) اتحادیه اروپا برای اقدام قاطعانه در مواقع بحران، پرداختن به مسائل اخلاقی امروز نمیتواند جایگزین مواجهه با سؤالات راهبردی فردا شود؛ بنابراین هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا جنگ پوتین اتحادیه اروپا را قویتر میکند یا خیر؟
@EuroAtlantic
https://www.ceps.eu/will-putins-war-in-ukraine-make-the-eu-stronger/
CEPS
Will Putin’s war in Ukraine make the EU stronger?
Contrasting with its exclusion from the diplomatic high table prior to the war, the exercise of Russian aggression has allegedly strengthened the EU in two fashions: enhancing unity between its Member States and prompting capitals
بازسازی دشوار زنجیره های عرضه جهانی
پس از دوران امنیت مالی و توسعه دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، سرعت یکپارچهسازی اقتصادی در دهه ۲۰۱۰ متوقف شد؛ چراکه شرکتها با پس لرزههای بحران مالی، شورشی پوپولیستی علیه مرزهای باز و جنگ تجاری دونالد ترامپ دستوپنجه نرم میکردند. جریان کالاها و سرمایه متوقف شد و بسیاری از روسا تصمیمهای خود برای سرمایهگذاری خارجی را به تعویق انداختند. مشخص نیست که آیا جهانیسازی با وقفه مواجه شده است یا بهکل از میان رفته است؟حالا انتظارها به پایان رسیده است؛ چراکه همهگیری کرونا و عملیات نظامی در اوکراین سبب بازنگری در سرمایهداری جهانی در اتاقهای هیات مدیره و دولتها شده است. به هر طرف که نگاه کنید زنجیرههای عرضه در حال تغییر هستند؛ از موجودی ۹تریلیون دلاری کالا که بهعنوان بیمهای در مقابل تورم و کمبود ذخیره شده است، گرفته تا مبارزه برای کارمندان که به دنبال تغییر جهت شرکتها از چین و تایوان ایجاد شده است.
موضوع این جهانیسازی جدید امنیت است، نه بهرهوری؛ بهطوریکه در این سیستم اولویت کار کردن با کسانی است که میتوان روی آنها حساب کرد و در کشورهایی که کشورتان رابطه دوستی با آنها دارد. اما این شرایط میتواند به حمایتگرایی، بزرگ شدن دولتها و بدتر شدن تورم منجر شود. اما اگر دولتها و سیاستمداران خویشتنداری نشان دهند، این مساله میتواند در اقتصاد جهان تغییرات مثبت ایجاد کند، مزایای بازبودن را حفظ کند و تابآوری را بهبود بخشد.جهانیسازی با تمرکز بر حداکثر بهرهوری نیز خالی از مشکل نبوده است. نوسانات جریانهای سرمایهای بازارهای مالی را بیثبات کرده است و بسیاری از کارگران در کشورهای ثروتمند بیبهره ماندهاند. اخیرا نیز دو نگرانی دیگر ظهور کرده است؛ اول اینکه برخی از زنجیرههای عرضه کمسود آنطور که بهنظر میرسد ارزشمند نیستند؛ غالبا آنها هزینهها را پایین نگه میدارند، ولی وقتی شکست میخورند، هزینهها میتواند بسیار فلجکننده باشند.
مشکل دوم نیز این است که پیگیری صرف مزیت هزینهای به وابستگی به استبدادی منجر شده است که حقوق بشر را نادیده میگیرد و از تجارت بهعنوان ابزار زورگویی استفاده میکند.اما دولتها و شرکتها باید بهخاطر داشته باشند که تابآوری از متنوعسازی نشأت میگیرد، نه تمرکز کردن در خانه. صادرات کالایی قدرتهای مطلقه ۱۰درصد بازار را تشکیل میدهد و یافتن جایگزین برای آن دشوار است. راهحل این مساله ملزم کردن شرکتها به متنوعسازی تامینکنندگان در این حوزههاست. با وجودیکه کوتهبینیهای فراوانی وجود دارد، مصرفکنندگان کالاهای جهانی باید امیدوار باشند که مرحله بعدی جهانیسازی بیشترین درجه ممکن باز بودن را داشته باشد. تعادل جدید میان بهرهوری و امنیت هدف معقولی است؛ درحالیکه زندگی در یک انبار یارانهای اینطور نیست.
https://www.economist.com/leaders/2022/06/16/the-tricky-restructuring-of-global-supply-chains
پس از دوران امنیت مالی و توسعه دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، سرعت یکپارچهسازی اقتصادی در دهه ۲۰۱۰ متوقف شد؛ چراکه شرکتها با پس لرزههای بحران مالی، شورشی پوپولیستی علیه مرزهای باز و جنگ تجاری دونالد ترامپ دستوپنجه نرم میکردند. جریان کالاها و سرمایه متوقف شد و بسیاری از روسا تصمیمهای خود برای سرمایهگذاری خارجی را به تعویق انداختند. مشخص نیست که آیا جهانیسازی با وقفه مواجه شده است یا بهکل از میان رفته است؟حالا انتظارها به پایان رسیده است؛ چراکه همهگیری کرونا و عملیات نظامی در اوکراین سبب بازنگری در سرمایهداری جهانی در اتاقهای هیات مدیره و دولتها شده است. به هر طرف که نگاه کنید زنجیرههای عرضه در حال تغییر هستند؛ از موجودی ۹تریلیون دلاری کالا که بهعنوان بیمهای در مقابل تورم و کمبود ذخیره شده است، گرفته تا مبارزه برای کارمندان که به دنبال تغییر جهت شرکتها از چین و تایوان ایجاد شده است.
موضوع این جهانیسازی جدید امنیت است، نه بهرهوری؛ بهطوریکه در این سیستم اولویت کار کردن با کسانی است که میتوان روی آنها حساب کرد و در کشورهایی که کشورتان رابطه دوستی با آنها دارد. اما این شرایط میتواند به حمایتگرایی، بزرگ شدن دولتها و بدتر شدن تورم منجر شود. اما اگر دولتها و سیاستمداران خویشتنداری نشان دهند، این مساله میتواند در اقتصاد جهان تغییرات مثبت ایجاد کند، مزایای بازبودن را حفظ کند و تابآوری را بهبود بخشد.جهانیسازی با تمرکز بر حداکثر بهرهوری نیز خالی از مشکل نبوده است. نوسانات جریانهای سرمایهای بازارهای مالی را بیثبات کرده است و بسیاری از کارگران در کشورهای ثروتمند بیبهره ماندهاند. اخیرا نیز دو نگرانی دیگر ظهور کرده است؛ اول اینکه برخی از زنجیرههای عرضه کمسود آنطور که بهنظر میرسد ارزشمند نیستند؛ غالبا آنها هزینهها را پایین نگه میدارند، ولی وقتی شکست میخورند، هزینهها میتواند بسیار فلجکننده باشند.
مشکل دوم نیز این است که پیگیری صرف مزیت هزینهای به وابستگی به استبدادی منجر شده است که حقوق بشر را نادیده میگیرد و از تجارت بهعنوان ابزار زورگویی استفاده میکند.اما دولتها و شرکتها باید بهخاطر داشته باشند که تابآوری از متنوعسازی نشأت میگیرد، نه تمرکز کردن در خانه. صادرات کالایی قدرتهای مطلقه ۱۰درصد بازار را تشکیل میدهد و یافتن جایگزین برای آن دشوار است. راهحل این مساله ملزم کردن شرکتها به متنوعسازی تامینکنندگان در این حوزههاست. با وجودیکه کوتهبینیهای فراوانی وجود دارد، مصرفکنندگان کالاهای جهانی باید امیدوار باشند که مرحله بعدی جهانیسازی بیشترین درجه ممکن باز بودن را داشته باشد. تعادل جدید میان بهرهوری و امنیت هدف معقولی است؛ درحالیکه زندگی در یک انبار یارانهای اینطور نیست.
https://www.economist.com/leaders/2022/06/16/the-tricky-restructuring-of-global-supply-chains