Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از در درآمدی و من از خود به‌در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود؛ بدیدم و مشتاق‌تر شدم

دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به‌سر شدم

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت؟
کاول نظر به دیدن او دیده‌ور شدم

بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم

او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد!
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

شعر: #سعدی
آواز: استاد #شجریان
آهنگ و سنتور: استاد پرویز #مشکاتیان
قطعه: اکسیر عشق
آلبوم: دستان

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
3
در سلسله عشق تو جان خواهم داد
در عشق تو ترک خانمان خواهم داد
روزی که تو را ببینم ای عمر عزیز
آن روز یقین بدان که جان خواهم داد

#ابوسعید_ابوالخیر

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تلاقی بشکوهِ مِه و معمایی
تراکم همه رازهای دنیایی

به هیچ سلسله خاکیان نمی‌مانی
تو از کدامین دنیای تازه می‌آیی؟

عصیر دفتر «حافظ» شراب شیرازی؟
چه هستی آخر؟ کاین گونه گرم و گیرایی؟

تو از قبیله سوزان آتشی شاید
چنین که سرکش و پاک و بلندبالایی

مرا به گردش صد قصّه می‌برد چشمت
تو کیستی؟ ز پری‌های داستان‌هایی؟

شعاع نوری، بر تپه‌های روشنِ موج 
تو دختر فلقـّی و عروس دریایی

نسیم سبزی، از جلگه‌های تخدیری
گل سپیدی، بر آب‌های رؤیایی
 
فروغ باری، خون نظیف خورشیدی
شکوهمندی، روح بزرگ صحرایی

تو مثل خنده گل، مثل خواب پروانه
تو مثل آن چه که ناگفتنی‌ست، زیبایی

چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
که جاودانه‌ترین لحظه تماشایی

#حسین_منزوی

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را

زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را

من می‌زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را

چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
 
شعر: #امیرخسرو_دهلوی
آواز: #علیرضا_قربانی
آهنگ: #حسام_ناصری


@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
5
هر روز به نو برآید آن دلبر عشق
در گردن ما درافکند دفتر عشق

این خار از آن نهاد حق بر در عشق
تا دور شود هر که ندارد سر عشق

#حضرت_مولانا

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2
در دامنه‌ی کوه‌های پیر و مُندرسِ خُرد شده از بارِ قرون، ستون‌های تخت جمشید برپاست، چون ساعدهای سترگی که به دعا برداشته شده باشند. هیچ خرابه‌ای در سـراسرِ کره‌ی خاک به عظمت و حشمت و عبرتِ این چند ستون و چند دیوارِ فرو ریخته نیست.

در هیچ نقطه‌ی کره‌ی خاک، خرابه‌ای با این غربت و حشمت، و تا این حد گویا از خاموشی چون [تخت جمشید] دیده نشده است. ما در اعتباری که هنوز داریم، نانِ تمدّنِ باستانیِ خود را می‌خوریم.

✍️🏻 دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

۷ آبان روز بزرگداشت #کوروش بزرگ گرامی باد

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
👏2
 هرچند که ویران شده‌ی پاییزیم
هرچند که از غصه و غم لبریزیم

سوگند به برگ برگ افتاده به خاک
یک روز دوباره سبز برمی‌خیزیم

روز ابرمرد ایران‌زمین #کوروش بزرگ گرامی باد

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2👏2
می‌خواهمت چنان‌که شب خسته خواب را
می‌جویمت چنان‌که لب تشنه آب را

محو تو ام چنان‌که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده‌دمان آفتاب را

بی‌تابم آنچنان‌که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را

بایسته‌ای چنان‌که تپیدن برای دل
یا آنچنان‌که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت
چونان‌که التهاب بیابان سراب را

ای خواهشی که خواستنی‌تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟

#قیصر_امین‌پور

به بهانه سال‌روز آسمانی شدن استاد امین‌پور
یادشان گرامی باد

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌸
ای غم ای همدم، دست از سر دل بردار
ای شادی یک دم، مرهم به دلم بگذار

دل جای شادی‌ست، از غم شده‌ام بیزار
ای غم بیرون رو، این خانه به او بسپار

با این خانه تنگ، با این پاره سنگ
با این دل چه کنم؟ این آلوده رنگ

دلا، بال مرا چرا شکستی؟
پَر نزدی به گِل نشستی، پَر نزدی!

تو دریا بودی، ز چه رو چون مردابی؟
ای دریا تا کی ز نسیمی بی‌تابی؟

دل به دریا بزن در شبِ طوفان
تا به کی سر زدن بر درِ زندان

تا کِی تنهایی برخیز و پر گشا
در آسمان رها تا کوی ناکجا
کوی بی‌نشان، کوی آشنا

#قیصر_امین‌پور
#علیرضا_افتخاری


@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
👏4
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گران‌بهایی...

تو به روح بی‌زوالی ز درونه باجمالی
تو از آن ذوالجلالی تو ز پرتو خدایی

تو هنوز ناپدیدی، ز جمال خود چه دیدی؟
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی

تو چنین نهان دریغی که مهی به زیر میغی
بدران تو میغ تن را که مهی و خوش لقایی

چو تو لعل کان ندارد! چو تو جان جهان ندارد!
که جهان کاهش است این و تو جان جان‌فزایی

تو چو تیغ ذوالفقاری تن تو غلاف چوبین
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟

تو چو باز پای بسته، تن تو چو کنده بر پا
تو به چنگ خویش باید که گره ز پا گشایی

چه خوش است زر خالص، چو به آتش اندرآید
چو کند درون آتش هنر و گهرنمایی

مگریز ای برادر تو ز شعله‌های آذر
ز برای امتحان را چه شود اگر درآیی

به خدا تو را نسوزد، رخ تو چو زر فروزد
که خلیل زاده‌ای تو، ز قدیم آشنایی

تو ز خاک سر برآور، که درخت سربلندی
تو بپر به قاف قربت، که شریف‌تر همایی

ز غلاف خود برون آ، که تو تیغ آبداری
ز کمین کان برون آ، که تو نقد بس روایی

شکری شکرفشان کن که تو قند نوش‌قندی
بنواز نای دولت که عظیم خوش‌نوایی

#حضرت_مولانا

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🥰1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم
شرر ریزد بی‌امان به دل ساکنان فلک ناله سازم

دل شیدا حلقه را شکند تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یک‌دم گرم و شعله‌فشان تا به‌بام جهان بال و پر گیرد

خوشا ای‌دل بال ‌و پر زدنت شعله‌ور شدنت در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پر شرری، شعله آهی

بیا ساقی تا به دستِ طلب گیرم از کفِ تو جامِ پی در پی
به دادِ دل ای قرارِ دلم نوبهارِ دلم، می‌رسی پس کی؟

چونان ابرِ نوبهارِ من
به دل شورِ گریه دارم من
می‌توانم آیا نبارم من؟!

نه تنها از من قرارِ دل می رباید این شورِ شیدایی
جهانی را دیده‌ام یک سر غرقِ دریای ناشکیبایی

بیا در جانِ مشتاقان؛ گل‌افشان کن گل‌افشان کن
به روی خود شب ما را چراغان کن چراغان کن

چونان ابرِ نوبهارِ من
به دل شورِ گریه دارم من
می‌توانم آیا نبارم من؟

آواز: دکتر عبدالحسین #مختاباد
شعر: #ساعد_باقری
آهنگ: #فریدون_شهبازیان

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🥰1
به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
به گرد غصه و اندوه و بخت بد گردم

چو نیم مست من از خواب برجهم به صبوح
به گرد ساقی خود طالب مدد گردم

به گرد لقمه معدود خلق گردانند
به گرد خالق و بر نقد بی‌عدد گردم

قوام عالم محدود چون ز بی‌حدی است
مگیر عیب اگر من برون ز حد گردم

کسی که او لحد سینه را چو باغی کرد
روا نداشت که من بسته لحد گردم

لحد چه باشد در آسمان نگنجد جان
ز پنج و شش گذرم زود بر احد گردم

اگر چه آینه روشنم ز بیم غبار
روا بود که دو سه روز بر نمد گردم

اگر گلی بُده‌ام زین بهار باغ شوم
وگر یکی بُده‌ام زین وصال صد گردم

میان صورت‌ها این حسد بود ناچار
ولی چو آینه گشتم چه بر حسد گردم

من از طویله این حرف می‌روم به چرا
ستور بسته نیم، از چه بر وتد گردم؟

حضرت #مولانا

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آنگاه کشاند

چو دم میش نمانَد، ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند!

به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را
بچشاند، بچشاند، بچشاند، بچشاند

حضرت #مولانا

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
7
من فکر می‌کردم
سال‌ها باید یکی یکی سپری شوند
تا هر بار آدم
یک‌سال بزرگتر شود
اما اینطور نیست،
این اتفاق یک شبه رخ می‌دهد.

#هاروکی_موراکامی


زهی دل‌شاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا؟

حضرت #مولانا

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
4👏2
هر از گاهی عاشق آنم
که همچون پرندگان ماه‌های آغازین پاییز
گم و گور شوم.
می‌خواهم دنبال وطن جدیدی بگردم
که هیچکس ساکن آن نیست!

#نزار_قبانی


شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم
شرر ریزد بی‌امان به دل ساکنان فلک ناله سازم

دل شیدا حلقه را شکند تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یک‌دم گرم و شعله‌فشان تا به‌بام جهان بال و پر گیرد

خوشا ای‌دل بال ‌و پر زدنت شعله‌ور شدنت در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پر شرری، شعله آهی

#ساعد_باقری

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
4
عمیق نفس کشیدن را بیاموز
در هنگام غذا خوردن طعم غذا را دریاب
و هنگامی که به خواب می‌روی به‌واقع بخواب
با تمام توان بکوش تا زندگی کنی
و وقتی می‌خندی با تمام وجود بخند.

✍🏻 #ویلیام_سارویان
📕 #دوران_زندگی_تو

🍂🌼

ما چون دو دریچه روبه‌روی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم

هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده

عمر آینه بهشت اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی، کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته‌ست
زیرا یکی از دریچه‌ها بسته‌ست

نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد

#اخوان_ثالث

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
3
تو مَپندار که در فِکر تنم
نگران سرطان وطنم!

او که بیمار شود ما همه نیز
من که بیمار شوم، یک بدنم

وطنم از تن من خسته‌تر است
درک کن درد مرا از سخنم

به تو سوگند که از غُصّه خویش
لحظه‌ای پیش تو من دم نزنم

من از آن یوسف گم‌گشته خویش
مالک بوی خوش پیرهنم!

کی برون آید از این چاه وطن؟
کاش روزی که در او زنده منم

غرب در راحت و من در صددِ
آب در هاون خود کوفتنم

من شفا می‌طلبم بهر #وطن
نه شفای بدن خویشتنم!

هر کجا جان مرا یار گزید
جسمم اما بِگُزیند وطنم

و پس از من بگذارید کمی
خاک #ایران به میان کفنم 💔

گرچه بی‌شعله و بی‌دود رَوم
عشق تایید کند سوختنم

شعلۀ شهر فرو خفت، ولی
من پی شعله برافروختنم

زنده‌یاد #مجتبی_کاشانی

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
3
2025/07/09 11:35:02
Back to Top
HTML Embed Code: