Telegram Web Link
چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا
چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا

چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویش
که ای عزیز شکارم چه خوش بود به خدا

گریزپای رهش را کشان کشان ببرند
بر آسمان چهارم چه خوش بود به خدا

بدان دو نرگس مستش عظیم مخمورم
چو بشکنند خمارم چه خوش بود به خدا

چو جان زار بلادیده با خدا گوید
که جز تو هیچ ندارم چه خوش بود به خدا

جوابش آید از آن سو که من تو را پس از این
به هیچ کس نگذارم چه خوش بود به خدا

شب وصال بیاید شبم چو روز شود
که روز و شب نشمارم چه خوش بود به خدا

چو گل شکفته شوم در وصال گلرخ خویش
رسد نسیم بهارم چه خوش بود به خدا

بیابم آن شکرستان بی‌نهایت را
که برد صبر و قرارم چه خوش بود به خدا

امانتی که به نه چرخ در نمی‌گنجد
به مستحق بسپارم چه خوش بود به خدا

خراب و مست شوم در کمال بی‌خویشی
نه بدروم نه بکارم چه خوش بود به خدا

به گفت هیچ نیایم چو پر بود دهنم
سر حدیث نخارم چه خوش بود به خدا

#حضرت_مولانا

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده‌ایم

ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها
چه خطرها کرده‌ایم

ما برای آنکه #ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده‌ایم

ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل‌ها خورده‌ایم

ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده‌ایم

ما برای نوشیدن شورابه‌های کویر
چه خطرها کرده‌ایم

ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران برده‌ایم

ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
خون دل‌ها خورده‌ایم

شعر: #نادر_ابراهیمی
آواز: استاد #محمد_نوری
نقش زیبای ایران بر فراز آسمان دزفول 🌹

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ﻣﻦ اون ﺷﻬﺮ دورم ﻛﻪ درﻳﺎ ﻧﺪاره
ﻛﻪ ﺑﻰ‌ﺗﻮ ﻏﺮوﺑﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺪاره
ﻣﻦ اون ﺷﻬﺮ دورم ﭘﺮ از ﺟﺎی ﺧﺎﻟﻰ
ﭘﺮ از آرزوی ﻳک ﺟﺸﻦ ﺧﻴﺎﻟﻰ

ﭼﻘﺪر ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم ﺑﻪ دﻟﺒﺴﺘﮕﻰ‌ﻫﺎم
ﺑﻪ یک ﺧﻮاب راﺣﺖ واﺳﻪ ﺧﺴﺘﮕﻰ‌ﻫﺎم
ﺑﺎ یک ﺑﺎﻟﺶ ﭘﺮ ﭘﺮ از آرزوﻫﺎ
ﭼﻘﺪر ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم ﺑﻪ ﭘﺮواز ﻗﻮﻫﺎ

ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﭘﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ
ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﻫﺎﻣﻮن رﻮ از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ
ﻧﮕﻮ ﭼﻰ گذشت ﻮ ﻧﮕﻮ ﭼﻰ ﻛﺸﻴﺪﻳﻢ
ﺷﺎﻳﺪ ﺷﺐ ﺗﻤﻮم ﺷﺪ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی

ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺟﻮن ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﺷﺎﻳﺪ دستت رو زﻳﺮ ﺑﺎرون ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﺗﻮ ﺷﺎﻳﺪ دوﺑﺎره ﺑﻪ دادم رﺳﻴﺪی
ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی

من اون شهر دورم که بغضش شکسته
که دلتنگی راه نفس‌هاش رو بسته
خیابون خیابون پر از انتظارم
تو نیستی و راهی به جایی ندارم

چقدر غم شمردیم چقدر دل سپردیم
پریدیم و هر بار به دیوار خوردیم
خوشی دورمون زد بلا دورمون گشت
غمهام رو بغل کن شاید خنده برگشت

آواز: #علیرضا_قربانی
شعر: #حسین_غیاثی
آهنگ: #علیرضا_افکاری
#تاسیان

#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
اسفند ۱۳۶۶ بود. کلاس پنجم دبستان. شب تا صبح، موشک پشت موشک بر سر تهران می‌ریخت.
الان که ۳۸ سال از آن شب‌ها گذشته، شاید گفتنش سورئال باشد، اما وقتی رضا یزدانی در ترانه “تهران” می‌خواند: «خط موشکو تو دستت نسل من خط کشی می‌کرد» برای نسل ما، دقیقاً دارد یک سکانس از آن شب‌ها را تصویر می‌کند. در دل یک شهر خاموش، مردم ترس‌خورده با انگشت آسمان را نشان می‌دادند. جسمی آتشین، آرام از فراز آسمان می‌گذشت، و چند لحظه بعد—صدای انفجار. بوی مرگ. ما این شب‌ها و روزها را زندگی کرده‌ایم.

یادم هست فردای یکی از همان شب‌های موشک‌ باران که مدارس را تعطیل کرده بود، مثل یک صبح عادی بیدار  و راهی مدرسه شدم. امتحان ثلث دوم داشتیم. آن سال‌ها نه تلفنی بود، نه اینترنت، نه شبکه اجتماعی.وقتی رسیدم مدرسه، سرایدار—که آن سال‌ها به او می‌گفتیم بابای مدرس مرا که دید، گفت: «اینجا چه کار می‌کنی باباجان؟» گفتم: «امتحان داریم.» گفت: «تعطیله پسر. جنگه جنگ…»

و آن سال دیگر به مدرسه نرفتیم. شاید اولین کشوری بودیم که آموزش از راه دور را «راه‌اندازی» کرد؛ پای تلویزیون نشستیم و با برنامه‌ها درس خواندیم. سال‌ها بعد، فیلمی آمد که بخشی از آن روزها را واقعی و بی‌نقاب به تصویر کشید. بمب یک عاشقانه.

امروز جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، می‌خواستم وارد مجتمعی شوم که کافه محبوبم در آن‌ جاست. دم در، با تردیدی پرسیدم از نگهبان: «پدر جان، کافه بازه؟» لبخند زد و با سر تأیید کرد. ناگهان پرت شدم به صبح همان سه‌شنبه اسفند ۶۶. چهره بابای مدرسه آمد جلوی چشمم. دیشب باز موشک بود. باز انفجار. باز همان حس لعنتی. چهار دهه گذشته، اما همان طعم گس، همان تعلیق بی‌پایان، هنوز گریبان آدم را می‌گیرد.

عزیزی تماس گرفته از آن‌ سوی دنیا. حال‌ و‌ احوال می‌پرسد. سعی می‌کنم شوخی کنم، سر به سرش بگذارم. اما از ته وجودم می‌دانم چه رنجی می‌کشد. فکر کن سال‌ها بجنگی، هرچه ساختی را رها کنی، از صفر در جغرافیایی دیگر شروع کنی، و تهش بفهمی فقط جسمت مهاجرت کرده و روحت هنوز گروی این خاک است. صدای بغضش از آن‌ ور خط اشکم را درمی‌آورد. تماس را قطع می‌کنم. سی ثانیه بعد دوباره زنگ می‌زنم، فحشی به اینترنت می‌دهم و سعی می‌کنم حالش را بهتر کنم—آن‌ قدری که بتواند برود سر کار. این خاصیت نسل ماست. نه فقط درد خودمان را می‌خوریم، که حال دیگران را هم باید خوب کنیم.

امروز خوشحالم که تهرانم. فکر اینکه این صبح لعنتی را جای دیگری از دنیا بیدار می‌شدم، به‌ راحتی می‌توانست یک ایست قلبی کامل باشد. برای آنها که ایرانی بودن را تجربه نکرده‌اند، این تناقض غریب است—به عظمت کوه دماوند.

دوست لبنانی‌ام پیام داده و جویای اوضاع است. برایش نوشتم: «داریم مثل بیروت می‌شویم.» شهری که عاشقانه دوستش دارم. هر بار که دیدمش، خراب‌تر از قبل بود، اما زنده‌تر.
تصویر ساختمان‌های شهرآرا، سعادت‌آباد، جهان کودک… روی اسکرین، قلبم را فشار می‌دهد. یاد جای گلوله‌ها روی دیوارهای بیروت می‌افتم.

یکی دیگر از دوستانم دلواپس است. رفته بود با زن و بچه‌اش به سیاحت خارج از کشور. چند روز پیش داشتیم حرف می‌زدیم و من خوشحال بودم از این‌که چقدر درست دارد زندگی می‌کند. حالا نوشته: «دارم سکته می‌کنم. مادرم سر خیابان فلان زندگی می‌کنه که…»

قرار بود امروز صبح با دوستی برویم مرکز شهر صبحانه. پیام داده: «اومدم پیش پدر و مادرم، تنها نباشند.» برایش فیلم «بمب، یک عاشقانه» را فرستادم و نوشتم: «شاید امروز بهترین وقت برای دیدنش باشه.» جواب داد: «انشالله جنگ نشه، یه صبحونه دلچسب می‌زنیم.» 

یاد اسفند ۱۳۹۸ افتادم. داشتم اعلامیه تعطیلی یک‌هفته‌ای دفتر شرکت را می‌نوشتم، با این امید که هفته بعد همه‌چیز به روال برگردد…و بعد؟ رفتیم توی سیاهی بی‌پایان کرونا.

ایرانی بودن، با اختلاف، سخت‌ترین کار دنیاست. یک ایرانی، درگیر حجم عظیمی از تناقض‌ها و سطحی از اضطراب مزمن است که فقط یک «ابر انسان» شاید بتواند تابش بیاورد. ایرانی که باشی، گذشته‌ پرست می‌شوی. چون آینده همیشه تار است. مبهم. تهدیدآمیز.
و حتی اگر با پاسپورت دیگر، کنار ساحلی دنج، با آتشی گرم و امنیتی بی‌نقص باشی… ته دلت آرام نیست.

اما ایرانی—بیا نزدیک‌تر.
بگذار بگویم:
میهنت قدیمی‌ترین کشور جهان است. قبل از تاریخ بوده و باز هم خواهد بود و انسان ایرانی، گل آفتاب‌گردان است.

#امير_تقوى
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به نام نامی ایران
به نام نامی انسان
به آیین وفاداران
به راه و رسم بیداران
دلی دارم پر از خورشید
نگاهی روشن از باران
جز دوست نمی‌خوانم
جز مهر نمی‌دانم
جز عشق نمی‌خواهم
من زاده ایرانم
جز مهر نمی‌دانم
تویی دلبستگی‌هایم
پناه خستگی‌هایم
به هر جا می‌روم از تو
دوباره در تو می‌آیم
کران تا بیکران عشق است
بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد
خیابان در خیابانت
جهان تا هست خواهم بود
اگر تو‌ جان من باشی
برایم خانه باشی
خاک باشی و وطن باشی
دیار عاشقی‌هایم
تمام سهم دنیایم
تو را من زندگی کردم
به تعداد نفس‌هایم
کران تا بیکران عشق است
بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد
خیابان در خیابانت
تو آن آغوش بی‌اندازه هستی
برای وسعت تنهایی من
من از چشم تو می‌بینم جهان را
تویی آیینه بینایی من
جهان تا هست خواهم بود
اگر تو‌ جان من باشی
برایم خانه باشی
خاک باشی و وطن باشی
من از تو جان گرفته‌ام
کنم فدای تو
ز‌ جان گذر نمی‌توان
مگر برای تو
دل از تو بر نمی‌کنم
تویی جهان من
دچار تو‌ نمی‌کند
دل از هوای تو

آواز #همایون_شجریان
شعر #اسحاق_انور و #بهمن_محمدزاده
آهنگ #غلامرضا_صادقی

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram: @maerefat_
خدای عزیز و مهربان

مهربانی‌ات همانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را دربر می‌گیرد و به دست قدرت تو تمام تیرهای بلا شکسته می‌شود.

تو هر زمان که با من و کنار من بوده ای، من در گهواره محبتت چه آسوده آرام گرفته‌ام.

پس ای خدایم

به ذکر نام زیبایت، ناآرامی‌های ما را به ساحل آرامش برسان و وجود ما را از عشق و دوستی لبریز بگردان

پروردگارا
ای یگانه خالق هستی و ای آرامش‌بخش دل‌ها

در این لحظات که بوی نگرانی و اضطراب در فضای میهن عزیزم ایران پیچیده است، دستان نیاز به سوی تو بلند می‌کنیم.

از تو می‌خواهیم که سایه امن و آرامش را بر این سرزمین بگسترانی و دل‌های مردمانش را از هرگونه ترس و ناامیدی بزدایی.

ای مهربان‌ترین، به ایران و ایرانیان سلامتی، دل‌خوشی و آرامش ابدی عطا فرما. شر هر بلا و گزندی را از این دیار دور کن و سرزمینمان را از گزند بدخواهان در امان بدار.

آرزومندیم که لبخند صلح و امید، بار دیگر بر لبان تک تک ایرانیان نقش بندد و چراغ زندگی در این خاک کهن، با فروغی دوچندان بدرخشد.

الهی آمین
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
ایرانم ای از خونِ یاران، لاله‌زاران
ای لاله‌زارِ بی‌خزان از خونِ یاران

ایرانم ای معشوقِ ناب! ای نابِ نایاب
وی عاشقانت بی‌شمارِ بی‌شماران

یک چشمِ تو خندان و یک چشمِ تو گریان
چون شادخواران در کنارِ سوگواران

ایرانِ من! آه ای زده از شعرِ حافظ
زیباترین گُل را به گیسویِ بهاران

ای خونِ دامن‌گیرِ بابک در رگانت
جاری‌ترین سیلابِ سُرخِ روزگاران

پیشِ بهارِ تو، بهشت از جلوه اُفتاد
ای باغ‌ها پیشِ کویرت شرمساران

ای رودهایت ره‌شناسانِ رسیدن
وز شوقِ پیوستن به دریا، بی‌قراران

ایرانِ من! لختی بمان تا باز پیچد
در گوشت آوازِ بلندِ سربه‌داران

لختی بمان تا آن سوارانِ سرآمد
همراهی‌ات را سر برآرند از غباران

می‌خوانم آوازی برایت عاشقانه
همراهی‌ام با رعد و برق و باد و باران

از این شکستن‌ها مکن پروا که آخر
پیروزی ای ایران! به رغمِ نابکاران

نامِ تو را بر صخره‌ای بی‌مرگ کندند
«ایرانِ من ای یادگارِ یادگاران»

#حسین_منزوی
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نام جاوید #وطن صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم که هم آواز تو منم
همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم که نواگر این چمنم
همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه‌زنان، ز صلابت ایران جوان
به اصالت ایران کهن، ز صلابت ایران جوان

استاد #شهرام_ناظری
شعر: #بیژن_ترقی
آهنگ بی‌کلام این اثر به عنوان اولین سرود ملی #ایران شناخته می‌شود

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷

دیار عاشقی‌هایم تمام سهم دنیایم
تو را من زندگی کردم به تعداد نفس‌هایم

کران تا بیکران عشق است بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد خیابان در خیابانت...

آواز #همایون_شجریان
شعر #اسحاق_انور و #بهمن_محمدزاده
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای خطه ایران مهین، ای #وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
آبی قلب تو خلیج‌فارس و هرمز
سینه به سینه‌ات سلسله کوه البرز
وسعت نام تو، وسعت نام خورشید
جلوه خاکه تو، قرمز و سبز و سپید
این نه منم من، نه من منم من
ذره خاک وطنم من، ذره خاک وطنم من
ایران خاک دلیران، ایران غرش شیران
 ایران همیشه جاویدان
شبنمی از جنگل شمال، ایرانی
دیده به دریایی از کمال، ایرانی
محو جمیلی از آن جمال، ایرانی
ایرانی پهلوان، ایرانی مهربان، ایران وطن من
ایرانی قهرمان، ایرانی پهلوان
از اَرس تا خلیج وطن من
خون سیاوش، کمان آرش
مهد شهیدان، غرور آتش
خانه ایمان به لطف یزدان، هی
ایران خاک دلیران، ایران غرش شیران
” ایران همیشه جاویدان “
رستم و سهراب قصه‌ها، ایرانی
شیرین و فرهادِ عاشق‌ها، ایرانی
اهل وفا صلح و صفا، ایرانی
ایرانی مهربان، ایرانی قهرمان
ایـــــــران وطــــــن من
ایرانی قهرمان، ایرانی پهلوان
ایران وطـن من
این نه منم من، نه من منم من
ذره خاک وطنم من
#ایران خاک دلیران، ایران غرش شیران
ایـــران همیشه جاویدان


آواز: #روزبه_نعمت‌الهی

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
خداوند بهترین شنونده است
نیازی به فریادکشیدن یا بلند گریه کردن نیست
او آرامترین نیایش دل‌های پاک را می‌شنود.

بیا صمیمانه از خدای خود بخواهیم که دریای لطف و رحمتش را نثار مردم مظلوم و مهربان و دوست‌داشتنی کشورمان کند.

خدایا به مهربانی‌ات قسم جز تو پناهگاهی نداریم. دل این مردم نجیب را شاد کن و تمامی بلاها را از ما دور ساز.

به امید رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان

الهی آمین 🤲


طفلی به نام شادی
دیری‌ست گمشده‌ست
با چشمهای روشنِ براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر

دکتر #شفیعی_کدکنی

#نیایش
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
تو از اين وادی سرمازده نوميد مباش
«دی» زمانی دارد
و زمستان اجلش نزديک است
من صدای نفس باغچه را می‌شنوم
و صدای قدم گل را در يک قدمی
و صداب گذر گرده گل را در بستر باد
و صداي سفر و هجرت دريا را در هودج ابر
و صدای شعف فاخته را در باران
و صدای اثر باران را بر قوس و قزح
و صداهايی
نمناک
و مرموز
و سبز
عجب آواز خوشی در راه است.

#مجتبی_كاشانی (م.سالک)
#ایرانم
 
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🍃🌸
بگذارید این #وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید
این وطن هرگز برای من وطن نبود
بگذارید این وطن رویایی باشد
که رویاپروران در رویای خویش داشته‌اند
بگذارید سرزمین بزرگ و پر توان عشق شود
سرزمینی که در آن
نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند
نه ستمگران اسباب چینی کنند
تا هر انسانی را که برتر از اوست از پا درآورد
این وطن هرگز برای من وطن نبود
آه، بگذارید سرزمین من
سرزمینی شود که در آن
آزادی را
با تاج گل ساختگی وطن.پرستی نمی‌آرایند
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست
زندگی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق می‌کنیم
در این «سرزمین آزادگان»
برای من هرگز نه برابری در کار بوده است
نه آزادی
بگو، تو کیستی که زیر لب
در تاریکی زمزمه می‌کنی
کیستی تو که حجابت
تا ستارگان فراگستر می‌شود
سفیدپوستی بینوایم
که فریبم داده، به دورم افکنده‌اند
سیاه‌پوستی هستم
که داغ بردگی بر تن دارم
سرخ‌پوستی هستم
رانده از سرزمین خویش
مهاجری هستم
چنگ افکنده به امیدی که دل در آن بسته‌ام
اما چیزی جز
همان تمهید لعنتی دیرین به نصیب نبرده‌ام
که سگ سگ را می‌درد
و توانا ناتوان را لگدمال می‌کند
من جوانی هستم
سرشار از امید و اقتدار
که گرفتار آمده‌ام
در زنجیره بی‌پایان دیرینه سال
سود، قدرت، استفاده
قاپیدن زمین، قاپیدن زر
قاپیدن شیوه‌های برآوردن نیاز
کار انسان‌ها، مزد آنان
و تصاحب همه چیزی به فرمان آز و طمع
من کشاورزم، بنده خاک
کارگرم، زرخرید ماشین
سیاه‌پوستم، خدمتگزار شما همه
من مردمم
نگران، گرسنه، شوربخت
که با وجود آن رویا
هنوز امروز محتاج کمی نانم
هنوز امروز درمانده‌ام
آه، ای پیشاهنگان
من آن انسانم
که هرگز نتوانسته است گامی به پیش بردارد
بینواترین کارگری که
سال‌هاست دست به دست می‌گردد
با این همه
من همان کسم که در دنیای کهـن
در آن حال که هنوز رعیت شاهان بودیم
بنیادی‌ترین آرزومان را در رویای خود پروردم
رویایی با آن مایه قدرت
بدان حد جسورانه و چنان راستین
که جسارت پر توان آن هنوز سرود می‌خواند
در هر آجر و هر سنگ
و در هر شیار شخمی که این وطن را
سرزمینی کرده که هم اکنون هست
آه، من انسانی هستم
که سراسر دریاهای نخستین را
به جست وجوی آنچه
می‌خواستم خانه‌ام باشد درنوردیدم
من همان کسم
که کرانه‌های تاریک ایرلند
و دشت‌های لهستان
و جلگه‌های سرسبز انگلستان را
پشت سر نهادم
از سواحل آفریقای سیاه برکنده شدم
و آمدم تا «سرزمین آزادگان» را بنیان‌گذارم
آزادگان؟
یک رویا
رویایی که فرا می‌خواندم هنوز امّا
آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
سرزمینی که هنوز
آنچه می‌بایست بشود
نشده است و باید بشود
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد
سرزمینی که از آن من است
ــ از آن بینوایان، سرخپوستان، سیاهان
که این وطن را وطن کردند
که خون و عرق جبین‌شان
درد و ایمان‌شان
در ریخته‌گری‌های دست‌هاشان
و در زیر باران خیش‌هاشان
بار دیگر باید رویای پر توان ما را بازگرداند
آری، هر ناسزایی را که به دل دارید
نثار من کنید
پولاد آزادی زنگار ندارد
آه، آری آشکارا می‌گویم
این وطن برای من هرگز وطن نبود
ولی سوگند یاد می‌کنم
که وطن من، خواهد بود
رویای آن همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است
ما مردم می‌باید
سرزمین‌مان، معادن‌مان، گیاهان‌مان
رودخانه‌هامان، کوهستان‌ها
و دشت‌های بی‌پایان‌مان را آزاد کنیم
همه جا را
سراسر گستره این ایالات سرسبز بزرگ را
و بار دیگر وطن را بسازیم


شعر: #لنگستون_هیوز
برگردان: #احمد_شاملو

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
یارب تو نگهبان دل اهل وطن باش
کامید بدیشان بود ایران کهن را

#ملک‌الشعرا_بهار
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
شکوه از تو غرور از تو
غم دنیا به دور از تو
تو شوق تماشایی
تو بی‌پروا و زیبایی
دلت دریا شبت روشن
به نام توست نام من
دیدنی‌ترین آسمان
ای ستاره باران

#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
زخمی عشقی وطنم
باید صدایت بزنم
باید کنارت بمانم
شعری و شوری وطنم
وقتی صدای تو منم
باید که از تو بخوانم

#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ایر» یعنی نجیب و شجاع
«ان» یعنی مکان و سرزمین
«ایران» یعنی سرزمین نجیب‌زادگان شجاع

#ایران
#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🍃🌺
مادر بزرگم همیشه می‌گفت:
"خدا بدون احوال‌‌پُرس نگذاردت"

ازش می‌پرسیدم حالا چرا این دعا؟
می‌گفت: نمی‌دانی چقدر قشنگ است که یکی توی شلوغی‌های روزانه‌ش به یادت باشد و با یک احوال‌پرسی ساده، هم حال تو را خوب کند، هم حال خودش را...

دوستان عزیز چطورید؟
در چه حالید؟
🌺🍃

#ایرانم

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
 🍃🌸

اکنون او بی‌نیاز است
تو نیاز ببر
که بی‌نیاز
نیاز دوست دارد

#شمس_تبريزی

🍃🌸

وطن يعنی ز هر ايل و تباری
وطن را پاسبانی، پاسداری

وطن يعنی دلير و گُرد با هم
وطن يعنی بلوچ و كُرد با هم

وطن يعنی سواران و سواری
لُر و كُرد و يموت و بختياری

همه يک جان و يک دل بودن ما
به دامان وطن آسودن ما...

#علیرضا_شجاع‌پور
#وطن
#ایرانم

🍃🌸

ای لحظات خوش
که هنوز از راه نرسیده‌اید
آیا نمی‌شود
راه کوتاه‌تری در پیش بگیرید؟
قبل از اینکه
دل‌های‌مان فرتوت شوند...

#نزار_قبانی

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
2025/06/29 18:36:29
Back to Top
HTML Embed Code: