This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک جاروبرقی هیوور مکس اکستراکت، مدل پرسورپرو ۶۰ میخواستم
💔5
takopii original sin
تو دنیایی که باید واسه بچهها یه جای امن باشه، خونهها گاهی میشن جای بیتوجهی و خشونت، و مدرسهها میشن صحنهی زورگویی و مسخره کردن. شخصیتهای این داستان، با اینکه خیالیان و پر از رنگ و لعاب، انگار آینهی بچههای واقعیان؛ بچههایی که صداشون بین سروصدای بزرگترا گم میشه.
این انیمه با زبون نمادینش، از زخمهایی حرف میزنه که فقط مال یه لحظه نیستن؛ تو سکوت، به نسل بعدی هم میرسن. انگار درد، یه ارث ناخواستهست که اگه دیده نشه، بازم تکرار میشه.
@Foreva
💔9❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدفن کرم های شبتاب نشون میده وقتی جنگ میاد، فقط با بمب و گلوله آسیب نمیزنه، آدمها رو از هم جدا میکنه، امیدو میگیره، و جامعه رو سرد و بیتفاوت میکنه. حتی کسایی که زنده میمونن، انگار یه تیکه از وجودشون رو از دست دادن. انیمه با یه حس سنگین و واقعی نشون میده که جنگ چطور میتونه زندگی روزمره رو تبدیل کنه به یه مبارزه بیپایان برای زنده موندن، بدون اینکه کسی حواسش باشه.
@ForEva
@ForEva
💔14
احوال آدمهای فیلم «چهارشنبهسوری» مثل خودِ شب چهارشنبهسوریه؛ از بیرون پر از رنگ و صدا، از درون پر از دود و درد. مردی که ظاهرش پدر آروم و قابل احترامه، اما پشت اون سکوت، چیزی پنهانه که داره همهچیزو میسوزونه. زنی که همه فکر میکنن قوی و مسلطه، ولی زیر اون اقتدار، یه فروپاشی بیصدا در جریانه. فرهادی با ظرافت، آدمهایی رو نشون میده که ظاهرشون یه چیزه، درونشون چیز دیگه؛ و همین تضاد، فیلم رو به یه آینهی تلخ و واقعی از زندگی تبدیل میکنه.
@Foreva
@Foreva
1❤9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما انسانها عادت داریم ساعتها و روزها از عمرمان را صرف طراحی نقشههایی کنیم برای فردایی که هنوز از راه نرسیده است.
امیدهایمان را بر کاغذ میریزیم، آرزوهایمان را به صورت طرح و برنامه میچینیم و با خود میاندیشیم که اگر چنین و چنان شود، همه چیز مطابق میل ما پیش خواهد رفت.
امّا زندگی، موجودی رامشدنی نیست. کافیست از قصد و نقشهی ما آگاه شود تا مسیرها را به گونهای دیگر رقم بزند.
گویی با ما لج میکند، گویی نمیخواهد آسانی راه را به چشم ببینیم.
هر بار که گمان کردهایم با نقشهریزی میتوانیم آینده را به اختیار خود ترسیم کنیم، مانعی تازه، دروازهای بسته، یا سنگی سنگین پیش رویمان نهاده است.
از این رو تجربه به من آموخته است
شاید بهترین نقشه، نداشتن نقشه باشد. شاید باید به جای اسارت در چارچوبهای طراحیشدهی ذهن، خود را به سیالیت لحظهها سپرد.
لحظهها از ما نقشه نمیخواهند، تنها حضور میخواهند...
@ForEva
امیدهایمان را بر کاغذ میریزیم، آرزوهایمان را به صورت طرح و برنامه میچینیم و با خود میاندیشیم که اگر چنین و چنان شود، همه چیز مطابق میل ما پیش خواهد رفت.
امّا زندگی، موجودی رامشدنی نیست. کافیست از قصد و نقشهی ما آگاه شود تا مسیرها را به گونهای دیگر رقم بزند.
گویی با ما لج میکند، گویی نمیخواهد آسانی راه را به چشم ببینیم.
هر بار که گمان کردهایم با نقشهریزی میتوانیم آینده را به اختیار خود ترسیم کنیم، مانعی تازه، دروازهای بسته، یا سنگی سنگین پیش رویمان نهاده است.
از این رو تجربه به من آموخته است
شاید بهترین نقشه، نداشتن نقشه باشد. شاید باید به جای اسارت در چارچوبهای طراحیشدهی ذهن، خود را به سیالیت لحظهها سپرد.
لحظهها از ما نقشه نمیخواهند، تنها حضور میخواهند...
@ForEva
1❤12
فیلم Her تصویری از تنهایی مدرن و جستوجوی معنا در دنیای دیجیتال ارائه میده. شخصیت اصلی در جهانی زندگی میکنه که ارتباطها سریعن ولی بیعمق، و همین باعث میشه برای لمس چیزی واقعی، به سمت تجربهای غیرمعمول بره. فضای فیلم پر از سکوتهای سنگین، نورهای سرد، و لحظههاییه که آدمها با خودشون غریبهان. این فیلم بدون اینکه شعار بده، نشون میده چطور فشار اجتماعی و نیاز به پذیرفته شدن میتونه آدم رو از خودش دور کنه.
@Foreva
@Foreva
❤7
- ғᴏʀᴇᴠᴀ
Photo
آدمها توی شلوغیِ دنیا، کمکم یاد گرفتن نقش بازی کنن. یکی میخنده چون باید بخنده، یکی سکوت میکنه چون حرف زدنش قضاوت میشه. هر کسی یه نقاب داره، یه نسخهی قابلقبول از خودش. ولی زیر اون نقابها، پره از آدمهایی که نمیدونن کیان، چی میخوان، یا چرا اینقدر خستهان. جامعه مدام میگه «اینجوری باش»، «اونجوری فکر کن»، «اگه مثل بقیه نباشی، جا نمیافتی». و همینطور، آدمها از خودشون دور میشن؛ نه چون نمیخوان خودشون باشن، چون نمیتونن.
فیلم Her دقیقاً همین درد رو نشون میده. شخصیت اصلی دنبال جایی میگرده که بتونه خودش باشه، بدون قضاوت.
@Foreva
فیلم Her دقیقاً همین درد رو نشون میده. شخصیت اصلی دنبال جایی میگرده که بتونه خودش باشه، بدون قضاوت.
@Foreva
❤11
توی جامعهی پرشتاب امروز، آدمها مدام تحت فشارن که بیشتر کار کنن، سریعتر یاد بگیرن، و همیشه مفید باشن. این ریتم تند باعث فرسایش روانی میشه؛ خستگیهایی که دیده نمیشن، اضطرابهایی که پنهان میمونن، و ذهنهایی که هیچوقت فرصت توقف ندارن.
آدمها یاد میگیرن دردشون رو انکار کنن، چون جامعه استراحت رو ضعف میدونه. نتیجهاش؟ فرسودگی مزمن، بیخوابی، بیحوصلگی، و یه حس پوچی که با هیچ موفقیتی پر نمیشه.
وقتی ارزش آدم فقط با خروجی سنجیده بشه، خودِ واقعیاش کمکم محو میشه. و اینطوری، آدمها توی مسابقهای بیپایان، خودشون رو جا میذارن.
@ForEva
آدمها یاد میگیرن دردشون رو انکار کنن، چون جامعه استراحت رو ضعف میدونه. نتیجهاش؟ فرسودگی مزمن، بیخوابی، بیحوصلگی، و یه حس پوچی که با هیچ موفقیتی پر نمیشه.
وقتی ارزش آدم فقط با خروجی سنجیده بشه، خودِ واقعیاش کمکم محو میشه. و اینطوری، آدمها توی مسابقهای بیپایان، خودشون رو جا میذارن.
فیلم The Lobster دقیقاً همین بحران رو توی قالبی رمانتیک و تلخ نشون میده. دنیایی که توش عشق هم باید طبق قانون باشه، و اگه نتونی توی زمان مشخصی یه رابطهی قابلقبول بسازی، از انسان بودن محروم میشی. آدمها برای پذیرفته شدن، ویژگیهای ساختگی میتراشن، خودشون رو با معیارهای بیرونی تعریف میکنن، و کمکم از درون تهی میشن.
@ForEva
❤9
- ғᴏʀᴇᴠᴀ
Arash Fouladvand & Orchestre Philharmonique de Paris-Est & Bahar… – Jane Maryam (Live)
ترانه «جان مریم» فقط یه آهنگ قدیمی و خاطرهانگیز نیست؛ یه قصه پر از غصه پشتشه. قصه یه مادر روستایی به اسم مریم که هر صبح دخترش نازنین رو صدا میزد که پاشو بریم گندم درو کنیم. ولی یه روز نازنین دیگه جواب نداد… مادر بیچاره هم تو غم و دلتنگی، هی اسمش رو صدا کرد.
@ForEva
@ForEva
💔12
