Telegram Web Link
هنوز در سفرم
خیال می‌کنم
در آبهای جهان قایقی است
و من ‚ مسافر قایق
هزارها سال است
سرود زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه‌های فصول می‌خوانم
و پیش می‌رانم
مرا سفر به کجا می‌برد ؟
کجا نشان قدم ‚ ناتمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت‌های نرم فراغت
گشوده خواهد شد ؟

کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن به
صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور ؟

و در کدام بهار درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد ؟

شراب باید خورد
و در جوانی روی یک سایه راه باید رفت
همین ...

#سهراب_سپهری

@foroogh_shamloo
خاطراتی که از هم نداریم
کجای تقدیرمان گم شده‌اند
که تو هم پیدایشان نمی‌کنی؟
کی می‌خواهی قرار بگذاری
تا با هم دنبال خاطراتمان بگردیم؟

#افشین_یداللهی

@foroogh_shamloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

#مولانا
#احمد_شاملو
#محمدرضا_شجریان

@foroogh_shamloo
محبوبه‌ی من!
مرا عاشق‌تر کن، شیداتر ساز
ای شیرین‌ترین فوران‌های جادویی جنون من!
ای سفر خونین خنجر در تار و پود تن‌ام!
و ای هجوم نافذ تیغ‌ها
مرا دربر گیرید!
بانوی دل‌ام! شیداترم ساز!
که صداقت جاری دریا مرا به خود میخواند.
پیاله‌ام را از شراب مرگ لب‌ریز ساز
که مرگ به‌دست تو،
تولدی دیگر خواهد بود.

#نزار_قبانی

@foroogh_shamloo
من همصدا با همه پرنده‌ها
به خوشبختی لبخند خواهم زد.
آغوشم را از آرامش صبح پر می‌کنم
تا آغاز شوم مانند روزهای آفتابی...

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
ناله کردم: آفتاب... ای آفتاب
بر گل خشکيده‌ای ديگر متاب
تشنه‌لب بوديم و او ما را فريفت
در کوير زندگانی چون سراب

در خطوط چهره‌اش ناگه خزيد
سايه‌های حسرت پنهان او
چنگ زد خورشيد بر گيسوی من
آسمان لغزيد در چشمان او

آه... کاش آن لحظه پايانی نداشت
در غم هم محو و رسوا می‌شديم
کاش با خورشيد می‌آميختيم
کاش همرنگ افق‌ها می‌شديم.

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
وقتی که تو نیستی
من حُزن هزار آسمانِ بی‌اردیبهشت را
گریه می‌کنم.


#سیدعلی_صالحی

@foroogh_shamloo
از خواب خسته ام؛
به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم
چیزی شبیه بیهوشی،
برای زمان طولانی
شاید هم از بیداری خسته ام
از این که بخوابم
و تهش بیداری باشد
کاش می شد سه سال یا شش سال
یا نه سال خوابید
و بعد بیدار شد
نشد هم..
نشد...

#عباس_معروفی

@foroogh_shamloo
با تو هر غروب
دانه ی زیتونی سبز،
تکه ای دریای آبی،
مجذوبم می کند.

همین که به تو می اندیشم
هرکجا که دست می گذارم، گل می کارم
اسب ها را آب می دهم
و بار دیگر عاشق کوهستان می شوم

#ایلهان_برک

@foroogh_shamloo
می خواهم بخوابم
پرنده ای به پنجره ی من نوک می زند
از پنجره با حرمان جهان را نگاه می کنم
جهان ناگهان غرق در شکوفه ها ، گلهای شقایق و بنفشه است
پنجره را باز می گذارم

باران می بارد
در باران می گویم
بهار را یافتم
بهار آمد...

#احمدرضا_احمدی

@foroogh_shamloo
از زمانی که
در این ازدحام به دنیا آمدم غریبم ...

#محمود_درويش

@foroogh_shamloo

همه جا می بينمت
به درخت و پرده و آينه
نمی دانم اما
تو مرا دنبال می کنی
يا من ترا
ای چشم شيرين زيبا
به گلها می بينيم و می بينمت
به گلها نشسته ای و می بينيم
بر آب می نگرم و می بينمت
در آب می لرزی و می بينيم
تو مرا جست و جو می کنی يا من ترا
ای چشم شيرين دلربا

#منوچهر_آتشی

@foroogh_shamloo
ناله کردم: آفتاب... ای آفتاب
بر گل خشکيده‌ای ديگر متاب
تشنه‌لب بوديم و او ما را فريفت
در کوير زندگانی چون سراب

در خطوط چهره‌اش ناگه خزيد
سايه‌های حسرت پنهان او
چنگ زد خورشيد بر گيسوی من
آسمان لغزيد در چشمان او

آه... کاش آن لحظه پايانی نداشت
در غم هم محو و رسوا می‌شديم
کاش با خورشيد می‌آميختيم
کاش همرنگ افق‌ها می‌شديم.

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای تو و خویش
چشمانی آرزو می‌کنم
که چراغ‌ها و نشانه‌ها را
در ظلماتمان ببیند.
گوشی،
که صداها و شناسه‌ها را
در بیهوشی‌مان بشنود.

#مارگوت_بيكل
#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
فکرش گم شده بود. مثل یک خال سیاه روی فرفره‌ی رنگارنگی که به تندی بچرخد، فکرش در دوار و درهم‌ریختگی رنگ‌های دیگر گم شده بود‌.

#ابراهیم_گلستان

@foroogh_shamloo
من ، روز خویش را
با آفتاب روی تو
کز مشرق خیال دمیده است
آغاز می‌کنم!
من
با تو می‌نویسم و می‌خوانم
من‌ با تو راه می روم و حرف می‌زنم ،
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست
من
جای راه رفتن
پرواز می کنم !

#فریدون_مشیری

@foroogh_shamloo
تنهایی، تو را می‌شکند
در شاخه‌های من بپیچ
باد را
غافل‌گیر ‌کنیم!

#رضا_کاظمی

@foroogh_shamloo
شاید تعجب کنی از حرف من، اما به عقیده من بیشتر مردم، بیشتر وقت ها دروغ می گویند. نه بیشتر مردم، که همه مردم همه وقت ها دروغ میگویند! فقط وقتهایی که تنها هستند، ممکن است راست هم بگویند. اما به ندرت! چون آدمی وقتی هم که تنها میشود، تنهاییش پر است از دروغهایی که در میان جماعت و با دیگران گفته بوده. حق هم دارد که دروغ بگوید. چون که حقیقت آدم را دیوانه می‌کند!

#محمود_دولت‌_آبادی
#کلیدر

@foroogh_shamloo
او كه در من بود
ديگر نيست،
نيست.

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
تصمیم گرفته‌ام شما را فراموش کنم
و مطمئن باشید فراموش خواهم کرد. به عقیده و فکر شما بی‌اندازه اهمیت می‌دادم ولی بی‌ثباتی آن بر من ثابت شد. دنیا خیلی بزرگ است، من اگر شما را که صورت آرزوها و امیال باطنم بودید از دست داده‌ام مسلماً در این دنیای بزرگ کسی را پیدا خواهم کرد که به عواطف و احساسات من بی‌اعتنا نباشد و قدر مرا بداند و به‌علاوه، اگر من شما را از دست داده‌ام، شما هم در عوض دلی را از دست داده‌اید که تپش‌های عاشقانه آن را در هیچ جای دیگر نخواهید یافت.

#فروغ_فرخزاد
"اولین تپش‌های عاشقانه‌ی قلبم"
بخشی از #نامه‌ی #فروغ_فرخزاد به پرویز شاپور

@foroogh_shamloo
2024/06/16 04:33:52
Back to Top
HTML Embed Code: