Audio
برنامه شماره ۴-۱۰۴۰ گنج حضور (برنامهی ویژهی پیغامهای تلفنی)
فایل صوتی - بخش دوم (پخش زنده)
☎️ شامل پیامهای تلفنی:
۱۲- آقای داوود از کانادا – 00:00:00
۱۳- سخنان آقای شهبازی – 00:04:00
۱۴- خانم فرح از گیلان با سخنان آقای شهبازی – 00:18:25
۱۵- آقای محسن - 00:27:30
۱۶- خانم انسیه از مازندران با سخنان آقای شهبازی – 00:28:30
۱۷- خانم حکیمه از لردگان – 00:45:45
۱۸- آقای ذره از شیراز – 00:48:45
۱۹- آقای بیننده با سخنان آقای شهبازی – 00:51:00
۲۰- خانم بیننده از مازندران با سخنان آقای شهبازی – 00:54:30
۲۱- سخنان آقای شهبازی – 01:02:33
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
فایل صوتی - بخش دوم (پخش زنده)
☎️ شامل پیامهای تلفنی:
۱۲- آقای داوود از کانادا – 00:00:00
۱۳- سخنان آقای شهبازی – 00:04:00
۱۴- خانم فرح از گیلان با سخنان آقای شهبازی – 00:18:25
۱۵- آقای محسن - 00:27:30
۱۶- خانم انسیه از مازندران با سخنان آقای شهبازی – 00:28:30
۱۷- خانم حکیمه از لردگان – 00:45:45
۱۸- آقای ذره از شیراز – 00:48:45
۱۹- آقای بیننده با سخنان آقای شهبازی – 00:51:00
۲۰- خانم بیننده از مازندران با سخنان آقای شهبازی – 00:54:30
۲۱- سخنان آقای شهبازی – 01:02:33
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برنامه شماره ۴-۱۰۴۰ گنج حضور (برنامهی ویژهی پیغامهای تلفنی)
فایل تصویری - بخش سوم (پخش زنده)
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
فایل تصویری - بخش سوم (پخش زنده)
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
Audio
برنامه شماره ۴-۱۰۴۰ گنج حضور (برنامهی ویژهی پیغامهای تلفنی)
فایل صوتی - بخش سوم (پخش زنده)
☎️ شامل پیامهای تلفنی:
۲۲- خانم مریم ضیائی از فولادشهر – 00:32:25
۲۳- خانم سهیلا از اصفهان – 00:02:10
۲۴- خانم فاطمه با سخنان آقای شهبازی – 00:09:50
۲۵- سخنان آقای شهبازی – 00:20:50
۲۶- خانمها یگانه و اعظم از تهران – 00:27:10
۲۷- آقای مرتضی و خانم مریم از کانادا – 00:33:30
۲۸- خانم هاله از گیلان با سخنان آقای شهبازی – 00:50:00
۲۹- خانم اکرم از تهران با سخنان آقای شهبازی – 01:02:22
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
فایل صوتی - بخش سوم (پخش زنده)
☎️ شامل پیامهای تلفنی:
۲۲- خانم مریم ضیائی از فولادشهر – 00:32:25
۲۳- خانم سهیلا از اصفهان – 00:02:10
۲۴- خانم فاطمه با سخنان آقای شهبازی – 00:09:50
۲۵- سخنان آقای شهبازی – 00:20:50
۲۶- خانمها یگانه و اعظم از تهران – 00:27:10
۲۷- آقای مرتضی و خانم مریم از کانادا – 00:33:30
۲۸- خانم هاله از گیلان با سخنان آقای شهبازی – 00:50:00
۲۹- خانم اکرم از تهران با سخنان آقای شهبازی – 01:02:22
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
برای دسترسی به فایلهای صوتی پیامهای برنامه ۴-۱۰۴۰ به صورت تفکیک شده، به لینک زیر مراجعه نمایید: ⬇️
https://www.tg-me.com/GanjeHozorTeleText/19924
https://www.tg-me.com/GanjeHozorTeleText/19924
Telegram
Ganje Hozor TeleText
فایلهای صوتی برنامه شماره ۴-۱۰۴۰ به تفکیک پیغامدهندگان⬆️
💥به نام حضرت دوست 💥
🌹پيامی در شناسایی قرین
با سلام و عرض ادب خدمت استاد نازنین و تمامی گنج حضوریهای جان،
متن کوتاهی با عنوان قرین تهیه شده که خدمتتون تقدیم میکنم
بیشک یکی از مهمترین گردنههای خطرناک در مسیر خودشناسی قرین است و این را همه بزرگان و به خصوص مولانا به وضوح برای ما توضیح دادند ولی چرا باز هم به آن بیتوجه یا کم توجهیم شاید به دلیل آن است که خوب گوش ندادهایم و عمق خطر را درک نکردیم
☘️پنبه آن گوش سر گوش سر است
تا نگردد این کر آن باطن کر است
دفتر اول بیت ۵۶۷
با این بیت طلایی مولانا برای ما دقیقاً مشخص میکند که چرا به موضوع چنین مهم اهمیتی قائل نیستیم زمانی که مولانا این ابیات را سروده نه فضای مجازی بوده و نه مردم آنقدر فرصت اضافی داشتند که بخواهند به بطالت بگذرانند پس میبینیم که غفلت شاخ و دم ندارد چه زمان داشته باشیم یا نداشته باشیم تا کلید را نزنیم چراغ روشن نمیشود و کلید هم پرهیز از قرین بد است حضرت رسول فرمودند:
☘️بين جنبیکم لکم اعدی عدو
یعنی: سرسختترین دشمن شما در درون خود شماست و عجبا که با چنین دشمن قسم خوردهای عمری را به غلامی گذراندهایم ولی اکنون به لطف خداوند و مولانای جان و استاد نازنین میخواهیم تاج و تخت به یغما رفتهمان را از او پس بگیریم البته که این مهم جهد و تلاش بسیار میطلبد و توکل به مبدأ هستی پس مولانا میفرماید:
☘️آشنایی گیر شبها تا به روز
با چنین استاره های دیو سوز
هر یکی در دفع دیو بد گمان
هست نفت انداز قلعه آسمان
دفتر پنجم بیت۱-۴۲۳۰
اکنون این گوی و این میدان و صدها کانال و شبکه در فضای مجازی را هم باید به من ذهنی خودمان و منهای ذهنی دیگران که با ما در معاشرت هستند اضافه کنیم پس واقعاً میبینیم که چه شرایط دشواری داریم تقریباً همه ما معتاد به فضای مجازی هستیم و ساعتها وقت گرانقدر و بی بازگشت را بیهوده سپری میکنیم و عمر گران مایه را تلف میکنیم، پس اول باید من ذهنی خودمان را افسار بزنیم تا بتوانیم به دور از شرارتهای او زمان لازم را برای کار روی خود پیدا کنیم
☘️ شرع بهر دفع شر رایی زند
دیو را در شيشه حجت کند
دفتر پنجم بیت ۱۲۱۱
و یا میفرماید که برای خلاصی از من های ذهنی دیگران
☘️کم گریز از شیر و اژدر های نر
زآشنایان و ز خويشان کن حذر
دفتر ششم بیت۲۲۲۶
بی رودربایستی باید خط قرمزی بر روی تمام ارتباطات مخرب بکشیم و همچون کرم ابریشم در پیله کار روی خود برویم و نترسیم از حرفهای مردم و بگذریم از لذتهای زودگذر که تاکنون داشتهایم و بدون اندازهگیری و خطکش من ذهنی کار کنیم و کار کنیم تا بتوانیم در فن فضاگشایی مهارت لازم را پیدا کنیم و عنایت حضرت دوست دستمان را بگیرد
☘️عکس کآول زد تو آن تقلید دان
چون پیاپی شد شود تحقیق آن
تا نشد تحقیق، از یاران مبر
از صدف مگسل نگشت آن قطره در
دفتر دوم بیت ۷-۵۶۶
یعنی حتی پس از گذشت سالها هم نباید چشم انتظار پدیده عجیب و غریبی باشیم ،چون هدف ما ورود به فضای یکتایی و ماندن در آنجاست و زمان و طریقه ورود را فقط زندگی میداند و اینکه با چه درجه خلوصی داریم کار میکنیم امیدوارم تا رسیدن به سرمنزل مقصود لحظهای دست از کار نکشیم و همچون استاد شهبازی نازنین که ۲۵ سال روزی ۲۰ ساعت کار کرده و همچنین قانون جبران مالی را هم با ماهانه ۳۰ هزار دلار به تنهایی شروع کرده و تاکنون که خدا میداند چه مقدار هزینه میکنند، به هر حال این خطکش بسیار خوبیست تا بدانیم کجای کاریم و در کارمان جدی باشیم. انشاالله
☘️تا که پشکی مشک گردد ای مرید
سالها باید در آن روضه چرید
دفتر پنجم بیت ۲۴۷۲
☘️به پایان آمد اين دفتر
حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت
حسب الحال مشتاقی
با تشکر از توجه شما
مرتضی از کانادا 🙏
🌹پيامی در شناسایی قرین
با سلام و عرض ادب خدمت استاد نازنین و تمامی گنج حضوریهای جان،
متن کوتاهی با عنوان قرین تهیه شده که خدمتتون تقدیم میکنم
بیشک یکی از مهمترین گردنههای خطرناک در مسیر خودشناسی قرین است و این را همه بزرگان و به خصوص مولانا به وضوح برای ما توضیح دادند ولی چرا باز هم به آن بیتوجه یا کم توجهیم شاید به دلیل آن است که خوب گوش ندادهایم و عمق خطر را درک نکردیم
☘️پنبه آن گوش سر گوش سر است
تا نگردد این کر آن باطن کر است
دفتر اول بیت ۵۶۷
با این بیت طلایی مولانا برای ما دقیقاً مشخص میکند که چرا به موضوع چنین مهم اهمیتی قائل نیستیم زمانی که مولانا این ابیات را سروده نه فضای مجازی بوده و نه مردم آنقدر فرصت اضافی داشتند که بخواهند به بطالت بگذرانند پس میبینیم که غفلت شاخ و دم ندارد چه زمان داشته باشیم یا نداشته باشیم تا کلید را نزنیم چراغ روشن نمیشود و کلید هم پرهیز از قرین بد است حضرت رسول فرمودند:
☘️بين جنبیکم لکم اعدی عدو
یعنی: سرسختترین دشمن شما در درون خود شماست و عجبا که با چنین دشمن قسم خوردهای عمری را به غلامی گذراندهایم ولی اکنون به لطف خداوند و مولانای جان و استاد نازنین میخواهیم تاج و تخت به یغما رفتهمان را از او پس بگیریم البته که این مهم جهد و تلاش بسیار میطلبد و توکل به مبدأ هستی پس مولانا میفرماید:
☘️آشنایی گیر شبها تا به روز
با چنین استاره های دیو سوز
هر یکی در دفع دیو بد گمان
هست نفت انداز قلعه آسمان
دفتر پنجم بیت۱-۴۲۳۰
اکنون این گوی و این میدان و صدها کانال و شبکه در فضای مجازی را هم باید به من ذهنی خودمان و منهای ذهنی دیگران که با ما در معاشرت هستند اضافه کنیم پس واقعاً میبینیم که چه شرایط دشواری داریم تقریباً همه ما معتاد به فضای مجازی هستیم و ساعتها وقت گرانقدر و بی بازگشت را بیهوده سپری میکنیم و عمر گران مایه را تلف میکنیم، پس اول باید من ذهنی خودمان را افسار بزنیم تا بتوانیم به دور از شرارتهای او زمان لازم را برای کار روی خود پیدا کنیم
☘️ شرع بهر دفع شر رایی زند
دیو را در شيشه حجت کند
دفتر پنجم بیت ۱۲۱۱
و یا میفرماید که برای خلاصی از من های ذهنی دیگران
☘️کم گریز از شیر و اژدر های نر
زآشنایان و ز خويشان کن حذر
دفتر ششم بیت۲۲۲۶
بی رودربایستی باید خط قرمزی بر روی تمام ارتباطات مخرب بکشیم و همچون کرم ابریشم در پیله کار روی خود برویم و نترسیم از حرفهای مردم و بگذریم از لذتهای زودگذر که تاکنون داشتهایم و بدون اندازهگیری و خطکش من ذهنی کار کنیم و کار کنیم تا بتوانیم در فن فضاگشایی مهارت لازم را پیدا کنیم و عنایت حضرت دوست دستمان را بگیرد
☘️عکس کآول زد تو آن تقلید دان
چون پیاپی شد شود تحقیق آن
تا نشد تحقیق، از یاران مبر
از صدف مگسل نگشت آن قطره در
دفتر دوم بیت ۷-۵۶۶
یعنی حتی پس از گذشت سالها هم نباید چشم انتظار پدیده عجیب و غریبی باشیم ،چون هدف ما ورود به فضای یکتایی و ماندن در آنجاست و زمان و طریقه ورود را فقط زندگی میداند و اینکه با چه درجه خلوصی داریم کار میکنیم امیدوارم تا رسیدن به سرمنزل مقصود لحظهای دست از کار نکشیم و همچون استاد شهبازی نازنین که ۲۵ سال روزی ۲۰ ساعت کار کرده و همچنین قانون جبران مالی را هم با ماهانه ۳۰ هزار دلار به تنهایی شروع کرده و تاکنون که خدا میداند چه مقدار هزینه میکنند، به هر حال این خطکش بسیار خوبیست تا بدانیم کجای کاریم و در کارمان جدی باشیم. انشاالله
☘️تا که پشکی مشک گردد ای مرید
سالها باید در آن روضه چرید
دفتر پنجم بیت ۲۴۷۲
☘️به پایان آمد اين دفتر
حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت
حسب الحال مشتاقی
با تشکر از توجه شما
مرتضی از کانادا 🙏
Audio
پیامی در شناسایی قرین
آقای مرتضی از کانادا
آقای مرتضی از کانادا
✨خلأ ✨
از بیانات ارزشمند آقای شهبازی
بخش دوم برنامهٔ ۱۰۴۰
او خلأ درون ما است. خداوند خودش را بهصورت خلأ در ما نفوذ داده. ۹۹/۹۹ درصد ما خالی است، پس ما او هستیم. برای همین است که خلأ را تشخیص میدهیم.
شما اگر خلأ را تشخیص نمیدادید، اصلاً نمیتوانستید زندگی کنید. ما چهجوری اتوموبیلها را از کنار هم عبور میدهیم؟ به هم نمیزنیم؟ از توی در رد میشویم و به چهارچوب نمیمالیم خودمان را؟ برای اینکه خلأ را میبینیم.
خلأ را چه کسی میبیند؟! این چشم میتواند خلأ را ببیند؟ این چشم اجسام را میبیند. خلأ را چه کسی میبیند؟ همان خلأبین، همان عدمبین، همین سکوتشنو. سکوت و عدم جنس خداوند است. هرچه شما ساکتتر میشوید، بیشتر به خود اصلیتان و خداوند شبیهتر میشوید.
عدم یعنی بهمحض انبساط مرکزتان عدم میشود. عدم چیز نیست، نَهچیز است، هیچچیزی نیست. درنتیجه فضای حضور است یا فضایی است که هیچچیزی به هیچچیزی ربط ندارد.
با سپاس و تشکر فراوان
لیلا از بندرعباس ✨✨✨
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
از بیانات ارزشمند آقای شهبازی
بخش دوم برنامهٔ ۱۰۴۰
او خلأ درون ما است. خداوند خودش را بهصورت خلأ در ما نفوذ داده. ۹۹/۹۹ درصد ما خالی است، پس ما او هستیم. برای همین است که خلأ را تشخیص میدهیم.
شما اگر خلأ را تشخیص نمیدادید، اصلاً نمیتوانستید زندگی کنید. ما چهجوری اتوموبیلها را از کنار هم عبور میدهیم؟ به هم نمیزنیم؟ از توی در رد میشویم و به چهارچوب نمیمالیم خودمان را؟ برای اینکه خلأ را میبینیم.
خلأ را چه کسی میبیند؟! این چشم میتواند خلأ را ببیند؟ این چشم اجسام را میبیند. خلأ را چه کسی میبیند؟ همان خلأبین، همان عدمبین، همین سکوتشنو. سکوت و عدم جنس خداوند است. هرچه شما ساکتتر میشوید، بیشتر به خود اصلیتان و خداوند شبیهتر میشوید.
عدم یعنی بهمحض انبساط مرکزتان عدم میشود. عدم چیز نیست، نَهچیز است، هیچچیزی نیست. درنتیجه فضای حضور است یا فضایی است که هیچچیزی به هیچچیزی ربط ندارد.
با سپاس و تشکر فراوان
لیلا از بندرعباس ✨✨✨
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
«چیزی نیست»
نفْس و شیطان هردو یک تن بودهاند
در دو صورت خویش را بنْمودهاند
(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۰۵۳)
این بیت اینطوری برایم باز شد که اگر نفس و شیطان یک چیز است، پس تمام چیزهای بد این جهانِ فُرم هم یک چیز است، یعنی منشأ واحد دارند. یعنی بخشی از وجود من هستند، چون این جهان از درون من نشأت میگیرد. پس من در این جهان تنها هستم، فقط یک من است آن هم من!
پس این که مولانا میفرماید بازی است این وضعیتها برای اینکه من متوجه باشم که فقط یک هشیاری است که وجود دارد و این یک هشیاری که در داستان هاروت و ماروت هم آقای شهبازی رمزگشایی کردند آلوده شده، خالص نیست.
درحقیقت این یک هشیاری است که بهعنوان «من» در جهان فرم است تا خودش را تجربه کند و بیان کند. برای همین است میگوید تو ساکت باش، «اَنصتوا» را رعایت کن. این وضعیتها یک طرح و برنامه است که هشیاری خودش را خالص کرده و عنوان شود تا بتواند برکتش را بروز دهد در این بُعد. اما من جلویش را گرفتهام با جدی گرفتن وضعیتهای مادی و بیرونی که از جنس فرم هستند.
این بیت هم همین را اشاره میکند:
چون فرشته و عقل، کهایشان یک بُدند
بهرِ حکمتهاش دو صورت شدند
(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۰۵۴)
یعنی هر چیز خوبی در جهان بیرون هم از وجود خود من دارد نشأت میگیرد. آخر تصور کنیم اگر من در این جهان نباشم، هیچکدام هم نیستند، نه وضعیتها، نه آدمها و نه هیچچیز دیگر.
مولانا از ابتدا نمیتواند این مفهوم را به ما بگوید، چون ما بسیار همانیده با فرم و جسم هستیم. اصلاً قبول اینکه ما از جنس ماده نیستیم بسیار دور از باور و غیرممکن است و لذا به طرق مختلف این موضوع را به ما یادآور میشود که چیزی نیست، هیچچیزی نیست. فقط خودتی و خودت.
اوّل و آخِر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱)
«همانطور که عظمتِ بینهایتِ الهی قابلِبیان نیست و باید به آن زنده شویم، ناچیزیِ ما هم بهعنوانِ منذهنی قابلِبیان نیست و ارزش بیان ندارد. باید هرچه زودتر آن را انکار کنیم و به او زنده شویم.»
«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.»
«اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى دانا است.»
(قرآن کریم، سورهٔ حدید (۵۷)، آیهٔ ۳)
اول و آخر یکی است، بر هم منطبق است. همهاش یک نَهچیز واحد است.
«لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ»
[هشیاری از حالتی به حالتی در حال تغییر است.]
(قرآن کریم، سورهٔ انشقاق(۸۴)، آیهٔ ۱۹)
آرام باشم و بدانم او است، منم.
این دانش که از جنس ذهن نیست، طبق بیانات ارزشمند استاد شهبازی که میفرمایند ذهن میفهمد اما نمیداند، به من کمک میکند که جدی نباشم. سالها این جدی گرفتن خودم و وضعیتها آسیبهای مادی و معنوی فراوانی به من وارد کرد. امروز متوجه این بیت زیبای حافظ شدم:
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
(حافظ، غزلیات، غزل ۲۸۶)
خدایا شکرت.
ممنونم از مولانای عزیز و آقای شهبازی.
لیلا از بندرعباس ✨✨✨
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
نفْس و شیطان هردو یک تن بودهاند
در دو صورت خویش را بنْمودهاند
(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۰۵۳)
این بیت اینطوری برایم باز شد که اگر نفس و شیطان یک چیز است، پس تمام چیزهای بد این جهانِ فُرم هم یک چیز است، یعنی منشأ واحد دارند. یعنی بخشی از وجود من هستند، چون این جهان از درون من نشأت میگیرد. پس من در این جهان تنها هستم، فقط یک من است آن هم من!
پس این که مولانا میفرماید بازی است این وضعیتها برای اینکه من متوجه باشم که فقط یک هشیاری است که وجود دارد و این یک هشیاری که در داستان هاروت و ماروت هم آقای شهبازی رمزگشایی کردند آلوده شده، خالص نیست.
درحقیقت این یک هشیاری است که بهعنوان «من» در جهان فرم است تا خودش را تجربه کند و بیان کند. برای همین است میگوید تو ساکت باش، «اَنصتوا» را رعایت کن. این وضعیتها یک طرح و برنامه است که هشیاری خودش را خالص کرده و عنوان شود تا بتواند برکتش را بروز دهد در این بُعد. اما من جلویش را گرفتهام با جدی گرفتن وضعیتهای مادی و بیرونی که از جنس فرم هستند.
این بیت هم همین را اشاره میکند:
چون فرشته و عقل، کهایشان یک بُدند
بهرِ حکمتهاش دو صورت شدند
(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۰۵۴)
یعنی هر چیز خوبی در جهان بیرون هم از وجود خود من دارد نشأت میگیرد. آخر تصور کنیم اگر من در این جهان نباشم، هیچکدام هم نیستند، نه وضعیتها، نه آدمها و نه هیچچیز دیگر.
مولانا از ابتدا نمیتواند این مفهوم را به ما بگوید، چون ما بسیار همانیده با فرم و جسم هستیم. اصلاً قبول اینکه ما از جنس ماده نیستیم بسیار دور از باور و غیرممکن است و لذا به طرق مختلف این موضوع را به ما یادآور میشود که چیزی نیست، هیچچیزی نیست. فقط خودتی و خودت.
اوّل و آخِر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱)
«همانطور که عظمتِ بینهایتِ الهی قابلِبیان نیست و باید به آن زنده شویم، ناچیزیِ ما هم بهعنوانِ منذهنی قابلِبیان نیست و ارزش بیان ندارد. باید هرچه زودتر آن را انکار کنیم و به او زنده شویم.»
«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.»
«اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى دانا است.»
(قرآن کریم، سورهٔ حدید (۵۷)، آیهٔ ۳)
اول و آخر یکی است، بر هم منطبق است. همهاش یک نَهچیز واحد است.
«لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ»
[هشیاری از حالتی به حالتی در حال تغییر است.]
(قرآن کریم، سورهٔ انشقاق(۸۴)، آیهٔ ۱۹)
آرام باشم و بدانم او است، منم.
این دانش که از جنس ذهن نیست، طبق بیانات ارزشمند استاد شهبازی که میفرمایند ذهن میفهمد اما نمیداند، به من کمک میکند که جدی نباشم. سالها این جدی گرفتن خودم و وضعیتها آسیبهای مادی و معنوی فراوانی به من وارد کرد. امروز متوجه این بیت زیبای حافظ شدم:
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
(حافظ، غزلیات، غزل ۲۸۶)
خدایا شکرت.
ممنونم از مولانای عزیز و آقای شهبازی.
لیلا از بندرعباس ✨✨✨
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
برای چه زندهام؟
اینکه آمدهام به بینهایت و ابدیت خداوند زنده شوم، در اختیار او باشم. صد هزاران جور از من برکتش را پخش کند.
غیرِ نُطق و غیرِ ایما و سِجِل
صد هزاران ترجمان خیزد ز دل
(مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۲۰۸)
نُطق: حرف زدن
ايما: اشاره كردن
سِجِل: در اينجا بهمعنیِ مطلق نوشته
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
از این دل بازشدهٔ ما صد هزاران جور خداوند باید خودش را بیان کند، ما جلویش را گرفتهایم. نتیجهاش؟ نتیجه این است که برای چه آمدیم اصلاً؟ برای چه زندهایم؟! حالا مثلاً یک ده سال هم غذا بخوریم و برویم توی کوچه بگردیم و بیاییم تلویزیون تماشا کنیم چه فایده دارد؟! پس آن منظور آمدن را از دست دادهایم. چرا؟ بندهٔ شیطان بودهایم.
درگذر از فضل و از جَلْدی و فن
کارْ خدمت دارد و خُلقِ حَسَن
(مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۵٠٠)
جَلْدی: چابکی، چالاکی
حَسَن: نیکو، خوب، زیبا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هرچه زودتر ما باید فضا را باز میکردیم و در خدمت عشق درمیآمدیم که نکردیم. درنتیجه در سفرهٔ ما الآن هیچچیزی نیست. اگر ۷۰ سالمان است, میبینیم هیچچیزی نیست. و تمام عنایتهای او، لطفهای خداوند که لحظهبهلحظه باید وارد وجود ما میشد و از ما هم میرفت به عالم، همه قهر گشته، همه رنجش شده، همه درد شده.
از بیانات استاد شهبازی- برنامهٔ ۱۰۴۰
با سپاس
لیلا از بندرعباس ✨✨✨
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
اینکه آمدهام به بینهایت و ابدیت خداوند زنده شوم، در اختیار او باشم. صد هزاران جور از من برکتش را پخش کند.
غیرِ نُطق و غیرِ ایما و سِجِل
صد هزاران ترجمان خیزد ز دل
(مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۲۰۸)
نُطق: حرف زدن
ايما: اشاره كردن
سِجِل: در اينجا بهمعنیِ مطلق نوشته
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
از این دل بازشدهٔ ما صد هزاران جور خداوند باید خودش را بیان کند، ما جلویش را گرفتهایم. نتیجهاش؟ نتیجه این است که برای چه آمدیم اصلاً؟ برای چه زندهایم؟! حالا مثلاً یک ده سال هم غذا بخوریم و برویم توی کوچه بگردیم و بیاییم تلویزیون تماشا کنیم چه فایده دارد؟! پس آن منظور آمدن را از دست دادهایم. چرا؟ بندهٔ شیطان بودهایم.
درگذر از فضل و از جَلْدی و فن
کارْ خدمت دارد و خُلقِ حَسَن
(مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۵٠٠)
جَلْدی: چابکی، چالاکی
حَسَن: نیکو، خوب، زیبا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هرچه زودتر ما باید فضا را باز میکردیم و در خدمت عشق درمیآمدیم که نکردیم. درنتیجه در سفرهٔ ما الآن هیچچیزی نیست. اگر ۷۰ سالمان است, میبینیم هیچچیزی نیست. و تمام عنایتهای او، لطفهای خداوند که لحظهبهلحظه باید وارد وجود ما میشد و از ما هم میرفت به عالم، همه قهر گشته، همه رنجش شده، همه درد شده.
از بیانات استاد شهبازی- برنامهٔ ۱۰۴۰
با سپاس
لیلا از بندرعباس ✨✨✨
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
با سلام و عرض ادب
🍃چکیدهای از آموختههای حضرت مولانای جان و پدر مهربانم.
۹۹/۹ بدن ما خلاء میباشد یعنی عدم است و فقط ۰/۱در صد از آن ، به خاطر توهم دید ذهن که با چسبیدن به دنیای مادی (همانیدگیها) است، میباشد. حال با وجود داشتن عقل کاذب، هوشیاری را کاملا معکوس گرفتیم. از هوشیاری کل محروم ماندیم. در ذهن خود فکر میکنيم فاصلهٔ ما با خدا بسیار دور به نظر میرسد.
بارها از اطرافیان خود و حتی با وجود من ذهنی خود میشنیدم که ما کجا و خدا کجا....! بهشکرانه و لطف زندگی آمد طبیب جانها، مولانا از طرف زندگی آمد مطلب را برای ما باز کرد. ما و خدا با هم فرقی نداریم و یکی هستيم. حتی او از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
کافیه با داشتن قلاووزی چو مولانا قرین و همراه شويم. بهتدریچ از او یاد میگيریم با جمع شدن از زمان گذشته و آینده، با هوشیاری نظر هماهنگ و یکی شویم و با آمدن به این لحظه حقیقی کار فضاسازی را کنيم و به همهمههای ذهن که عاشق بیطایلی و بینتیجگی است دقتی نکنیم یعنی بدون مقاومت و قضاوت تنها نگاهش میکنیم. چون فهمیدیم ما این تن من ذهنی نیستیم، پس هر آنچه همانیدگیها در مرکز است را لا میکنیم تا خود را به خدا نزدیک سازیم.
🍃ما ز خود، سویِ تو گردانیم سَر
چون تویی از ما به ما نزدیکتر
(مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۴۴۸)
نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
"ما از رگ حیاتِ آدمی بدو نزدیکتریم"
(قرآن کریم، سوره ق، آیه ۱۶)
پس اوست اول و آخر همه ما ....
ما با منِ ذهنی در این میان گویی هیچکارهایم. بهطوریکه در برابر عظمت الهی این هیچ گفتن ما (من ذهنی) ارزش ندارد و قابل بیان نیست. پس هر چه زودتر بخواهیم من ذهنی را انکار کنیم و به خودش زنده شویم.
اوّل و آخِر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱)
سوال از خودم:
با این بینش جدید قبولش دارم و میگویم هیچ شکی در آن نیست آيا واقعا همین طور است که میگویم؟ یعنی با خود صادق و روراست هستم؟ به همه حرف ها مولانا به دقت و درست گوش میدهم و میخواهم عملا خود را درست کنم؟
یا نه هنوز جاهایی با من ذهنی خود با مقاومت و قضاوت عمل میکنم؟
حقیقتاً چقدر در این راه زحمت میکشم؟
آیا منظور اصلی زندگی را، برای تبدیل هوشیاری است اجازه میدهم کن فکان زندگی درست در من کار کند؟
آیا خواندن هر روزه ابیات الزامی است و باور داشتن دانش خوب برایم کفایت میکند قدرش را خوب میدانم و تکرار ابیات میکنم و یا هنوز هوشیاری حضور را در سطح ذهن میبرم؟
جواب:
هر لحظه تسلیم بودن به زندگی و بدون قید و شرط عوامل بیرونی (قبل از رفتن به ذهن با قضاوت و مقاومت) تمرکز به روی هوشیاری خودم است و به این لحظه و لحظات بعد با باد موافق در هر شرایط فعلی پذیرا و رضایت قلبی دارم. بله با جهد روز افزونی من دارم درست پیش میروم و فضاسازی را میکنم. اما در سببسازی ذهن با قضاوت و مقاومت است همراه شوم، با نافرمانی از قانون جبران فضابندی را کنم پس موجب میشود هوشیاریم رو به عقب برود و درست کار نکنم.
🍃هر که رنجی دید، گنجی شد پدید
هر که جِدّی کرد، در جَدّی رسید
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۰۴۷)
🍃چون گرانیها اساسِ راحت است
تلخها هم پیشوایِ نعمت است
(مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۸۳۶)
مشقتها و زحمتها، پایه و اساس هر نوع آسایش و راحتی است و تلخیها هم مقدمه شیرینی نعمتهاست.
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»
«پس با هر دشواری، آسانی است.»
(قرآن کریم، سوره انشراح، آیه ۵)
که مولانا دارند که:
دُردْ عُسر افتاد و، صافش یُسرِ او
صاف چون خرما و، دُردی بُسرِ او
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۰)
عُسر: سختی
یُسر: آسانی
بُسر: خرمای نارس، هر چیزِ تازه
یُسر با عُسر است، هین آیِس مباش
راه داری زین مَمات اندر معاش
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۱)
عُسر: سختی
یُسر: آسانی
آیِس: ناامید
مَمات: مرگ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هر همانیدگی، درد خودش را دارد .پس چه بهتر از آوردن همانیدگیها جدید در مرکز خود پروا کنیم و از دریچهٔ ذهن هیچ نگاه نکنیم تا با کشیدن درد آگاهانه از لردِ همانیدگی در مرکز باقی است صاف شویم و راحتی زندگی را درست تجربه کنیم. پس یادمان بماند این راه نباید ناامید شد. فقط روی خود پیوسته با فضاداری خود کار کنیم زیرا از این ممات ( من ذهنی) ما راهی برای زنده شدن به زندگی وجود دارد.
خانم زهره از آمل
👇
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
🍃چکیدهای از آموختههای حضرت مولانای جان و پدر مهربانم.
۹۹/۹ بدن ما خلاء میباشد یعنی عدم است و فقط ۰/۱در صد از آن ، به خاطر توهم دید ذهن که با چسبیدن به دنیای مادی (همانیدگیها) است، میباشد. حال با وجود داشتن عقل کاذب، هوشیاری را کاملا معکوس گرفتیم. از هوشیاری کل محروم ماندیم. در ذهن خود فکر میکنيم فاصلهٔ ما با خدا بسیار دور به نظر میرسد.
بارها از اطرافیان خود و حتی با وجود من ذهنی خود میشنیدم که ما کجا و خدا کجا....! بهشکرانه و لطف زندگی آمد طبیب جانها، مولانا از طرف زندگی آمد مطلب را برای ما باز کرد. ما و خدا با هم فرقی نداریم و یکی هستيم. حتی او از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
کافیه با داشتن قلاووزی چو مولانا قرین و همراه شويم. بهتدریچ از او یاد میگيریم با جمع شدن از زمان گذشته و آینده، با هوشیاری نظر هماهنگ و یکی شویم و با آمدن به این لحظه حقیقی کار فضاسازی را کنيم و به همهمههای ذهن که عاشق بیطایلی و بینتیجگی است دقتی نکنیم یعنی بدون مقاومت و قضاوت تنها نگاهش میکنیم. چون فهمیدیم ما این تن من ذهنی نیستیم، پس هر آنچه همانیدگیها در مرکز است را لا میکنیم تا خود را به خدا نزدیک سازیم.
🍃ما ز خود، سویِ تو گردانیم سَر
چون تویی از ما به ما نزدیکتر
(مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۴۴۸)
نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
"ما از رگ حیاتِ آدمی بدو نزدیکتریم"
(قرآن کریم، سوره ق، آیه ۱۶)
پس اوست اول و آخر همه ما ....
ما با منِ ذهنی در این میان گویی هیچکارهایم. بهطوریکه در برابر عظمت الهی این هیچ گفتن ما (من ذهنی) ارزش ندارد و قابل بیان نیست. پس هر چه زودتر بخواهیم من ذهنی را انکار کنیم و به خودش زنده شویم.
اوّل و آخِر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱)
سوال از خودم:
با این بینش جدید قبولش دارم و میگویم هیچ شکی در آن نیست آيا واقعا همین طور است که میگویم؟ یعنی با خود صادق و روراست هستم؟ به همه حرف ها مولانا به دقت و درست گوش میدهم و میخواهم عملا خود را درست کنم؟
یا نه هنوز جاهایی با من ذهنی خود با مقاومت و قضاوت عمل میکنم؟
حقیقتاً چقدر در این راه زحمت میکشم؟
آیا منظور اصلی زندگی را، برای تبدیل هوشیاری است اجازه میدهم کن فکان زندگی درست در من کار کند؟
آیا خواندن هر روزه ابیات الزامی است و باور داشتن دانش خوب برایم کفایت میکند قدرش را خوب میدانم و تکرار ابیات میکنم و یا هنوز هوشیاری حضور را در سطح ذهن میبرم؟
جواب:
هر لحظه تسلیم بودن به زندگی و بدون قید و شرط عوامل بیرونی (قبل از رفتن به ذهن با قضاوت و مقاومت) تمرکز به روی هوشیاری خودم است و به این لحظه و لحظات بعد با باد موافق در هر شرایط فعلی پذیرا و رضایت قلبی دارم. بله با جهد روز افزونی من دارم درست پیش میروم و فضاسازی را میکنم. اما در سببسازی ذهن با قضاوت و مقاومت است همراه شوم، با نافرمانی از قانون جبران فضابندی را کنم پس موجب میشود هوشیاریم رو به عقب برود و درست کار نکنم.
🍃هر که رنجی دید، گنجی شد پدید
هر که جِدّی کرد، در جَدّی رسید
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۰۴۷)
🍃چون گرانیها اساسِ راحت است
تلخها هم پیشوایِ نعمت است
(مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۸۳۶)
مشقتها و زحمتها، پایه و اساس هر نوع آسایش و راحتی است و تلخیها هم مقدمه شیرینی نعمتهاست.
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»
«پس با هر دشواری، آسانی است.»
(قرآن کریم، سوره انشراح، آیه ۵)
که مولانا دارند که:
دُردْ عُسر افتاد و، صافش یُسرِ او
صاف چون خرما و، دُردی بُسرِ او
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۰)
عُسر: سختی
یُسر: آسانی
بُسر: خرمای نارس، هر چیزِ تازه
یُسر با عُسر است، هین آیِس مباش
راه داری زین مَمات اندر معاش
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۱)
عُسر: سختی
یُسر: آسانی
آیِس: ناامید
مَمات: مرگ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هر همانیدگی، درد خودش را دارد .پس چه بهتر از آوردن همانیدگیها جدید در مرکز خود پروا کنیم و از دریچهٔ ذهن هیچ نگاه نکنیم تا با کشیدن درد آگاهانه از لردِ همانیدگی در مرکز باقی است صاف شویم و راحتی زندگی را درست تجربه کنیم. پس یادمان بماند این راه نباید ناامید شد. فقط روی خود پیوسته با فضاداری خود کار کنیم زیرا از این ممات ( من ذهنی) ما راهی برای زنده شدن به زندگی وجود دارد.
خانم زهره از آمل
👇
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
هله صَدر و بدرِ عالَم، مَنِشین، مَخُسب امشب
که بُراق بر در آمد، فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۳۰۱)
🌺اندرین ره، میتراش و میخراش
تا دمِ آخِر، دَمی فارغ مباش
(مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۸۲۲)
تا دَمِ آخر، دَمی آخِر بُوَد
که عنایت با تو صاحبْسِر بُوَد
(مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۸۲۳)
وای انسان آگاه باش، تو صدر و بدر عالم هستی. براق( اسب هوشیاری) بَر دَرِ تو، حاضر آمدهست.
هم اکنون سوار اسب شو، فضا راباز کن و همچنان تا واپسین دَم زندگانیت بتاز. مبادا آسوده خاطر و بیکار بنشینی!!! تو دانستی که توقف در این راه هلاکت است و اگر پای هوشیاریت ناگهان لغزید هیچ ملامت نکن. دوباره تلاش کن، در صبر و شکر و پرهیز بمان. انشاءالله تا لحظهٔ آخر....،لحظهای برسد که عنایت خدا شامل حال تو شود.
[اشاره است به آیه ۹۹سوره حجر: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»
«و پروردگارت را عبادت کن تا آنکه مرگ تو در برسد»
(قرآن کریم، سورهٔ حجر، آیهٔ ۹۹)
وقتی که روح از کالبد خارج میشود آدمی به مرتبه یقین میرسد و به اسرار پنهان آگاه میشود.]
دشوارها رفت از نظر، هر سد شده زیر و زبر
بر جای پا چون رست پر، دوران بهآسانی کنم
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۹۱)
هرکه را اسرار عشق اظهار شد
رفت یاری زانک محو یار شد
(مولوی، دیوان شس، غزل ۸۲۸)
✔️و حقیقتا با گرفتن بینش جدید مولانا چقدر طرز دیدمان عوض شد و دشواری من ذهنی از ما رفت و دوران به آسانی را میکنیم. پس دیگر ناآگاهانه با عقل ناکارآمد من ذهنی خود جفا نکنیم، نابخردانه رفتار نکنیم. اگر تعداد زیادی از هوشیاری هنوز در اشتباه دید همانیدگیها گیر هستند و از اینکه مرکزشان هوشیاری جسمی است نمیترسند، از خالی شدن مرکز عدم که این پناهشان آمده است میترسند؟
ما کاری به دیگران نداریم، کار خود را با فضاگشایی میکنیم. دید من ذهنی به ضرر ما کار میکند و هیچ پناهگاه خوبی نیست این عیب و ایراد را در خود میبینیم که من ذهنی دشمن جانی ماست. یک لحظه حاضر نیستیم باهاش یکی شویم. ماندن در خانه ذهن را ترک میکنیم و از ورای تن به سوی یزدان حرکت میکنیم و فقط از پناهگاه مرکز عدم (حس امنیت و قدرت و هدایت و عقل) میآید را میگیریم و آگاه شدم مفتی ضرورت، خودم هستم.
این لحظه تشخیص دهندهٔ این چیزی که ذهن الان نشانم میدهد از خود پرسش کنم آیا ضرورت دارد این را داشته باشم یا نه؟ بیشتر اوقات میبینم که نه لازمش ندارم. هر دانه پهن شده من ذهنی اگرچه دوستانه بگویدم: قطعا میدانم که دام میباشد پس هرگز نمیخورم، پرهیز میکنم. و چه زیبا ضرب المثلی میگوید: قبل از اینکه حوادث ناگوار اتفاق نیفتد، تو دعا کردن را شروع کن. (مدام با کار فضاگشایی دم خود باش و پرهیز کن.)
🔹علاج واقع قبل از وقوع باشد
بلا ندیده دعا شروع باشد
(ضربالمثل)
با برخاستن از قوه الهی، از طریق آوردن قدرت فضاگشایی دست به عمل بزنیم موجب باز شدن فضا درونمان میشود و از حوادث بد، ایمنمان دارد.
عقلِ جُزوی، گاه چیره، گَه نگون
عقلِ کلّی، ایمن از رَیْبُ الْمَنُون
(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۱۴۵)
درمان درد من ذهنیها سرنگون چیست؟ میگويد مرکز عدم شده است و چه جای مبارکی جای است این عدم!!! تمام برکات و کمک ما از همان جا پدید میآید. ما فضا را باز میکنيم و دلِ هوشیاری من ذهنیها میخواهد تنها به سوی عدم، خداست برود و به تماشایش بنشیند. در این حالت باید هوشیاری تمام اختیارش را تنها به دست خود زندگی بدهد تا با (مرکز عدم) روبرویش کند که با فضاداری نشانهاش بیدردی و شادی بیسبب است، میتواند در او درست تجربه کند.
🌺این عدم خود چه مبارک جایست
که مددهای وجود از عدمست
همه دلها نگران سوی عدم
این عدم نیست که باغ ارمست
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۴۳۵)
از آموزههای حضرت مولانای جانم و پدر مهربانم بینهایت سپاسگزارم.🙏
با احترام،
زهره از آمل❤️
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
که بُراق بر در آمد، فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۳۰۱)
🌺اندرین ره، میتراش و میخراش
تا دمِ آخِر، دَمی فارغ مباش
(مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۸۲۲)
تا دَمِ آخر، دَمی آخِر بُوَد
که عنایت با تو صاحبْسِر بُوَد
(مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۸۲۳)
وای انسان آگاه باش، تو صدر و بدر عالم هستی. براق( اسب هوشیاری) بَر دَرِ تو، حاضر آمدهست.
هم اکنون سوار اسب شو، فضا راباز کن و همچنان تا واپسین دَم زندگانیت بتاز. مبادا آسوده خاطر و بیکار بنشینی!!! تو دانستی که توقف در این راه هلاکت است و اگر پای هوشیاریت ناگهان لغزید هیچ ملامت نکن. دوباره تلاش کن، در صبر و شکر و پرهیز بمان. انشاءالله تا لحظهٔ آخر....،لحظهای برسد که عنایت خدا شامل حال تو شود.
[اشاره است به آیه ۹۹سوره حجر: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»
«و پروردگارت را عبادت کن تا آنکه مرگ تو در برسد»
(قرآن کریم، سورهٔ حجر، آیهٔ ۹۹)
وقتی که روح از کالبد خارج میشود آدمی به مرتبه یقین میرسد و به اسرار پنهان آگاه میشود.]
دشوارها رفت از نظر، هر سد شده زیر و زبر
بر جای پا چون رست پر، دوران بهآسانی کنم
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۹۱)
هرکه را اسرار عشق اظهار شد
رفت یاری زانک محو یار شد
(مولوی، دیوان شس، غزل ۸۲۸)
✔️و حقیقتا با گرفتن بینش جدید مولانا چقدر طرز دیدمان عوض شد و دشواری من ذهنی از ما رفت و دوران به آسانی را میکنیم. پس دیگر ناآگاهانه با عقل ناکارآمد من ذهنی خود جفا نکنیم، نابخردانه رفتار نکنیم. اگر تعداد زیادی از هوشیاری هنوز در اشتباه دید همانیدگیها گیر هستند و از اینکه مرکزشان هوشیاری جسمی است نمیترسند، از خالی شدن مرکز عدم که این پناهشان آمده است میترسند؟
ما کاری به دیگران نداریم، کار خود را با فضاگشایی میکنیم. دید من ذهنی به ضرر ما کار میکند و هیچ پناهگاه خوبی نیست این عیب و ایراد را در خود میبینیم که من ذهنی دشمن جانی ماست. یک لحظه حاضر نیستیم باهاش یکی شویم. ماندن در خانه ذهن را ترک میکنیم و از ورای تن به سوی یزدان حرکت میکنیم و فقط از پناهگاه مرکز عدم (حس امنیت و قدرت و هدایت و عقل) میآید را میگیریم و آگاه شدم مفتی ضرورت، خودم هستم.
این لحظه تشخیص دهندهٔ این چیزی که ذهن الان نشانم میدهد از خود پرسش کنم آیا ضرورت دارد این را داشته باشم یا نه؟ بیشتر اوقات میبینم که نه لازمش ندارم. هر دانه پهن شده من ذهنی اگرچه دوستانه بگویدم: قطعا میدانم که دام میباشد پس هرگز نمیخورم، پرهیز میکنم. و چه زیبا ضرب المثلی میگوید: قبل از اینکه حوادث ناگوار اتفاق نیفتد، تو دعا کردن را شروع کن. (مدام با کار فضاگشایی دم خود باش و پرهیز کن.)
🔹علاج واقع قبل از وقوع باشد
بلا ندیده دعا شروع باشد
(ضربالمثل)
با برخاستن از قوه الهی، از طریق آوردن قدرت فضاگشایی دست به عمل بزنیم موجب باز شدن فضا درونمان میشود و از حوادث بد، ایمنمان دارد.
عقلِ جُزوی، گاه چیره، گَه نگون
عقلِ کلّی، ایمن از رَیْبُ الْمَنُون
(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۱۴۵)
درمان درد من ذهنیها سرنگون چیست؟ میگويد مرکز عدم شده است و چه جای مبارکی جای است این عدم!!! تمام برکات و کمک ما از همان جا پدید میآید. ما فضا را باز میکنيم و دلِ هوشیاری من ذهنیها میخواهد تنها به سوی عدم، خداست برود و به تماشایش بنشیند. در این حالت باید هوشیاری تمام اختیارش را تنها به دست خود زندگی بدهد تا با (مرکز عدم) روبرویش کند که با فضاداری نشانهاش بیدردی و شادی بیسبب است، میتواند در او درست تجربه کند.
🌺این عدم خود چه مبارک جایست
که مددهای وجود از عدمست
همه دلها نگران سوی عدم
این عدم نیست که باغ ارمست
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۴۳۵)
از آموزههای حضرت مولانای جانم و پدر مهربانم بینهایت سپاسگزارم.🙏
با احترام،
زهره از آمل❤️
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چفسیده یعنی چسبیده. ریش: زخم. مخصوصاً پنجاهتا زخم است و روی هر زخم یک چسبی است، یک پارچهای که گذاشتهاند. و بر سر آن ریش چفسیده ولی این، نم یعنی چرک، در اینجا زخم پر از چرک است، پر از درد است، پرازکثافت است،این حالتِ مادرذهن است که به خاندان چسبیدهایم.«بر سَرش چفسیده» یعنی چسبیده «در نم» نم یعنی چرکِ زخم، «غرقهای»، زخمی که در چرک غرقه است. میگوید خان و مان مانند خرقه است یعنی همین چسب است و این حرص ما مثل زخم است و حرصِ هر کسی بیش باشد، زخمش هم بیش است. پس خاندان را انشاءالله که فهمیدیم.
خانم پری از اصفهان
www.parvizshahbazi.com
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
خانم پری از اصفهان
www.parvizshahbazi.com
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
برگرفته از برنامه ویژه پیغام های تلفنی بخش دوم برنامه ۱۰۴۰
💧تهیه کننده: باران از شیراز
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
💧تهیه کننده: باران از شیراز
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱مکر شیطان است تعجیل و شتاب
لطف رحمان است صبر واحتساب
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۵۷۰
🌱 در ذهن با عجله وشتاب از وضعیتی به وضعیت دیگر رفتن، بدون توجه به روزن میان فکرها خود را از زندگی محروم کردن و فضا بندی است وکار نفس حیله گر که نماینده شیطان است می باشد.اما با فضا گشایی وبدون سبب سازی پیش رفتن واز صبر ،شکر وپرهیز یاری خواستن و در لحظه پیش رفتن، کار کسی است که به زندگی زنده شده است وقدم در راه وصال گذاشته است.
💧تهیه کننده :باران از شیراز
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
لطف رحمان است صبر واحتساب
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۵۷۰
🌱 در ذهن با عجله وشتاب از وضعیتی به وضعیت دیگر رفتن، بدون توجه به روزن میان فکرها خود را از زندگی محروم کردن و فضا بندی است وکار نفس حیله گر که نماینده شیطان است می باشد.اما با فضا گشایی وبدون سبب سازی پیش رفتن واز صبر ،شکر وپرهیز یاری خواستن و در لحظه پیش رفتن، کار کسی است که به زندگی زنده شده است وقدم در راه وصال گذاشته است.
💧تهیه کننده :باران از شیراز
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
🌱جام مباح آمد،هین نوش کن
باز ره از غابر واز ماجرا
مولوی، دیوان شمس، غزل۲۵۷
🌱یکی از فن های من ذهنی رفتن به گذشته است. به گذشته نروید چون زمان روانشناختی است. فضای گشوده وآبی که به شما می دهد حلال است آن را بخورید.آب من ذهنی حرام است آن را نخورید.
🌱برگرفته از برنامه گنج حضور شماره ۱۰۲۳بخش سوم
#پرویز_شهبازی #مولانای_جان #انسان_فضاگشا #گنج_حضور #بیداری #آگاهی #عشق
باز ره از غابر واز ماجرا
مولوی، دیوان شمس، غزل۲۵۷
🌱یکی از فن های من ذهنی رفتن به گذشته است. به گذشته نروید چون زمان روانشناختی است. فضای گشوده وآبی که به شما می دهد حلال است آن را بخورید.آب من ذهنی حرام است آن را نخورید.
🌱برگرفته از برنامه گنج حضور شماره ۱۰۲۳بخش سوم
#پرویز_شهبازی #مولانای_جان #انسان_فضاگشا #گنج_حضور #بیداری #آگاهی #عشق
Forwarded from Ganje Hozour Spiritual Messages پیامهای معنوی گنج حضور
اطلاعیه:
برنامه ۱۰۴۱ این هفته اجرا نخواهد شد.
برنامه ۱۰۴۱ این هفته اجرا نخواهد شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم آرشین، ۱۲ ساله از تهران ❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای اشکان، ۱۲ ساله از تهران ❤️
