واژه نامه ی گنج حضور ۳.doc.pdf
447.2 KB
خانم نوشین
واژه نامه گنج حضور
واژه نامه گنج حضور
واژه نامه ی گنج حضور ۳.doc
208.9 KB
خانم نوشین
واژه نامه گنج حضور
واژه نامه گنج حضور
درود و سپاس، الهام دهقانی :شکر برای آموزه ها
برخی نکات از فرمایشات آقای شهبازی در پیغام های تلفنی :
✨همانش با اشخاص خیلی خطرناکه و عشق نیست .
✨همانش با اشخاص طرح شیطانه : باعث اتلاف انرژی ،وقت و تمرکز میشه
✨قبل از آسیب دیدن، به برنامه ها گوش بدیم
✨پرهیز از همانیدن ،نه پرهیز از عاشق شدن
✨ازخاصیت اصلیم فضاگشایی، هرلحظه استفاده کنم
✨درهراتفاق به جای اتفاق ، خدا رو ببینم
✨زندگی درصنع، من ذهنی در بی نظمی هپروتی
✨ درمن ذهنی کارام ،نظم عقل کل نداره
✨اول به خودم عشق بدم بعد دیگران
✨تکرارکنم ابیات رو میشه رعایت قانون جبران
✨تکرار ابیات : اصلاح دید با زنده شدن معانی
✨ابیات روح دارن ،درون ما را نظم میدن
✨اول خدمت به خود ،بعد دیگران
✨من ذهنیِ معنویِ تربیت شده ،من اصلی ما نیست
✨با ایستادن روی پای زندگی، زنده و خوشبختم
✨تنها غم ما : باز نگه داشتن فضا
✨خدا می خواد من ذهنی را بدم اورا بگیرم
✨حوادث زندگی به کسیکه فضابنده می خوره
✨هر من ذهنی ناسپاسه و حرص داره
✨شکایت بیش تر = خروبی بیش تر
✨استفاده از آموزه ها با من ذهنی کار نمی کنه
✨ارزش ما به صبرو فضا گشایی ست
✨کنترل ،کار من ذهنی هست
✨با آموزه هامی بینم همش اشکالم ، فرار نکنم
✨هر من ذهنی ،زیر بار مسئولیت نمیره
✨با فضا گشایی،خرد کل میشوره ناخالصی هارا
✨باعقلِ خدا ،هیچ من ذهنی نمی تونه نظم مرا به هم بریزه
✨من ذهنی با ابیات، ضعیف میشه
✨با رفتار من ذهنیم دچار قهرخدا شدم
✨تنها امان در جهان ، امانِ خداست
✨امانِ خدا : با فضاگشایی، تسلیم ورضا
✨مشکل ترین کار: عوض کردن خود هست.
خانم الهام دهقانی
نکات برگرفته از فرمایشات آقای شهبازی
👇
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
برخی نکات از فرمایشات آقای شهبازی در پیغام های تلفنی :
✨همانش با اشخاص خیلی خطرناکه و عشق نیست .
✨همانش با اشخاص طرح شیطانه : باعث اتلاف انرژی ،وقت و تمرکز میشه
✨قبل از آسیب دیدن، به برنامه ها گوش بدیم
✨پرهیز از همانیدن ،نه پرهیز از عاشق شدن
✨ازخاصیت اصلیم فضاگشایی، هرلحظه استفاده کنم
✨درهراتفاق به جای اتفاق ، خدا رو ببینم
✨زندگی درصنع، من ذهنی در بی نظمی هپروتی
✨ درمن ذهنی کارام ،نظم عقل کل نداره
✨اول به خودم عشق بدم بعد دیگران
✨تکرارکنم ابیات رو میشه رعایت قانون جبران
✨تکرار ابیات : اصلاح دید با زنده شدن معانی
✨ابیات روح دارن ،درون ما را نظم میدن
✨اول خدمت به خود ،بعد دیگران
✨من ذهنیِ معنویِ تربیت شده ،من اصلی ما نیست
✨با ایستادن روی پای زندگی، زنده و خوشبختم
✨تنها غم ما : باز نگه داشتن فضا
✨خدا می خواد من ذهنی را بدم اورا بگیرم
✨حوادث زندگی به کسیکه فضابنده می خوره
✨هر من ذهنی ناسپاسه و حرص داره
✨شکایت بیش تر = خروبی بیش تر
✨استفاده از آموزه ها با من ذهنی کار نمی کنه
✨ارزش ما به صبرو فضا گشایی ست
✨کنترل ،کار من ذهنی هست
✨با آموزه هامی بینم همش اشکالم ، فرار نکنم
✨هر من ذهنی ،زیر بار مسئولیت نمیره
✨با فضا گشایی،خرد کل میشوره ناخالصی هارا
✨باعقلِ خدا ،هیچ من ذهنی نمی تونه نظم مرا به هم بریزه
✨من ذهنی با ابیات، ضعیف میشه
✨با رفتار من ذهنیم دچار قهرخدا شدم
✨تنها امان در جهان ، امانِ خداست
✨امانِ خدا : با فضاگشایی، تسلیم ورضا
✨مشکل ترین کار: عوض کردن خود هست.
خانم الهام دهقانی
نکات برگرفته از فرمایشات آقای شهبازی
👇
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱بنده آنم که مرا، بی گنه آزرده کند
چون صفتی دارد از آن مه که بیازرد مرا
مولوی ،دیوان شمس، غزل شماره ۴۳
خداوند ما را بدون این که کاری کنیم می آزارد تا متوجه شویم همانیدگی داریم.
🌱هر کجا آزرده شویم همانیدگی در ماست.
وباید به خود بنگریم تا اشکال خود را پیدا کنیم.
🌱هر کس ما را می آزارد باید از او تشکر کنیم که درسی به ما می آموزد.
امتحان بر امتحان است ای پدر
هین،به کمتر امتحان، خود را مَخَر
مولوی، مثنوی ،دفتر سوّم، بیت ۷۴۶
امتحان پشت امتحان می آید واگر ما آزرده شویم یعنی پیغام زندگی را دريافت نکرده ایم وهنوز کامل نشده ایم ودر امتحان رفوزه شده ایم.
🌱ای بسی ظلمی که بینی از کَسان
خویِ تو باشد در ایشان، ای فلان
مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت۱۳۱۹
🌱ستم هایی که می بینیم نتیجه: بینش،
فکر وعمل ماست.
🌱هر رنج که می رسد بجانم
از خود رسدم اگر بدانم
از هیچ کَسَم شکایتی نیست
از خویش به خویش در فَغانم
فیض کاشانی،غزل شماره ۵۷۰
برگرفته از برنامه ۱۰۲۳ بخش سوّم با اجرای آقای پرویز شهبازی
خانم باران
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
چون صفتی دارد از آن مه که بیازرد مرا
مولوی ،دیوان شمس، غزل شماره ۴۳
خداوند ما را بدون این که کاری کنیم می آزارد تا متوجه شویم همانیدگی داریم.
🌱هر کجا آزرده شویم همانیدگی در ماست.
وباید به خود بنگریم تا اشکال خود را پیدا کنیم.
🌱هر کس ما را می آزارد باید از او تشکر کنیم که درسی به ما می آموزد.
امتحان بر امتحان است ای پدر
هین،به کمتر امتحان، خود را مَخَر
مولوی، مثنوی ،دفتر سوّم، بیت ۷۴۶
امتحان پشت امتحان می آید واگر ما آزرده شویم یعنی پیغام زندگی را دريافت نکرده ایم وهنوز کامل نشده ایم ودر امتحان رفوزه شده ایم.
🌱ای بسی ظلمی که بینی از کَسان
خویِ تو باشد در ایشان، ای فلان
مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت۱۳۱۹
🌱ستم هایی که می بینیم نتیجه: بینش،
فکر وعمل ماست.
🌱هر رنج که می رسد بجانم
از خود رسدم اگر بدانم
از هیچ کَسَم شکایتی نیست
از خویش به خویش در فَغانم
فیض کاشانی،غزل شماره ۵۷۰
برگرفته از برنامه ۱۰۲۳ بخش سوّم با اجرای آقای پرویز شهبازی
خانم باران
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
به نام حضرت دوست. سلام و درود
گزیده ای از بخش اول برنامه ۱۰۴۰
🌺 کیمیا : هشیاری حضور ، تبدیل هشیاری جسمی به هشیاری حضور .
🌺 خاصیت من ذهنی : ناله ، شکایت ، جنگیدن و.. که همه این ها میشه مقاومت ، ناراضی بودن .
🌺 رضا : مستلزم گشودن فضاست . از جنس زندگی شدن .
🌺 هشیاری خلا : جنس خدایی من که چشم عدم می بیند .
🌺 ارتقا ( عمل کردن ) : با تکرار ابیات از سطح فهمیدن به سطح درک عمیق ارتقا پیدا می کنم .
🌺 با رضا داشتن: فضا باز میشود و به عقل کل دست پیدا می کنم و از عقل چیزها رها می شوم و هدایت من دست خداوند می افتد.
🌺 ابتلا : چالش و امتحان ، وضعیت بد که ذهن نشان می دهد .
🌺 نکته مهم : چالش را مساله نبینم .
🌺 چه موقع از اتفاق یاد می گیرم ؟ : اینکه اتفاقات را خداوند بوجود می آورد و اشخاص دیگر که من فکر می کنم سبب اتفاق هستند، واقعا نیستند و من با رضا و فضاگشایی از کنار اتفاق رد شوم تا یاد بگیرم .
🌺 همانیدگی : اقلامی هستند که من با ذهنم تجسم میکنم.
🌺 همانیدن : یعنی به شکل فکری چیزها حس هویت می دهم و آن چیز مرکزی می شود و فضولی میشوم از انقباض .
🌺 فضای لا انساب : فضای عدم . در این جا من ذهنی دست از سرما و هدایت ما بر میداره.
🌺 کلید : تسلیم و فضاگشایی
اختیار من ذهنی را صفر کنم و به دست خداوند بدهم. مهم اینست که من هدایت را به دست فضای گشوده شده بدهم .
🌺 بیشتر اوقات انرژی من صرف این میشود که: این وضعیت بد را چه کسی بوجود آورده؟ ( من مقصر نیستم، فضای انساب )
🌺 سبب سازی # صنع
🌺 کِی من ذهنی گیج میشه ؟ : رضا دهم و فضا باز شود : گیج میشه ، فنا میشه ، حیران میشه و دیگر نمی تواند در کارم دخالت کند .
🌺 اقرار کردن : هر موقع از جنس زندگی شوم دارم اقرار می کنم .
🌺 انکار کردن : هر موقع منقبض شوم دارم انکار می کنم .
🌺 کِی خدا نیکی می کند و رحمت اند رحمت است ؟ : وقتی قضاوت و مقاومت صفر شود ، عقل کل میاد .
🌺 برکت : من خودِ اصلی ام را حس کنم ، تجربه کنم که من از جنس زندگی هستم و رضا بدم .
🌺 خواب ذهن : دیدن بر حسب همانیدگی
🌺 سکوت : مهم است ، چون اینکه میگم این بلاها را یکی دیگه سرم آورده فروکش میکنه .
🌺 سوال درست : من چه کار میکنم که این بلاها سرم میاد ؟ دید من چجوری است که این فکرها را می کنم ؟
🌺 کمال تواضع : پیش شاه ( خداوند ) خاک بر سرم ریزم ( صفر شدن به من ذهنی )
🌺 رضا : باعث می شود هدایت و عقل من دست خداوند. بیفتد و عقلم عقل کل شود .
🌺 هدایت من ذهنی را نخواهم : از خشمگین شدن ، از دشمنی کردن ، از انتقام گرفتن ، از سبب سازی و ... پرهیز کنم .
🌺 صنع : آفریدن فکر برای وضعیت این لحظه در همین لحظه . وقتی فضا باز می شود عقل کل همین کار را می کند .
🌺 باز نگه داشتن فضا : با رضا فضا باز می شود و چراغ آن با صبر روشن می ماند .
🌺 کِی دست خداوند. به من گشوده می شود ؟ : اگر خواسته های من ذهنی مریم که بر اساس همانیدن است قطع شود ، صیقلی دهنده دستش گشوده می شود .
🌺 چه موقع اداره من دست خداوند میفته ؟ : اگر من رضا داشته باشم و تبدیل شوم .
🌺 من ذهنی چه کار میکنه ؟ : خروب است و هر لحظه بر حسب همانیدگی یک درد را بالا می آورد .
🌺 عبادت : فضاگشایی
🌺 کِی به سوی آتش و جهنم می روم ؟ :
وقتی من ، با منِ مجازی با زمان مجازی ، همش با دردها زندگی کنم . وقتی که دردی بالا بیاد می رنجم ، حسودی می کنم ، خشمگین می شوم ، می ترسم ، پشیمان می شوم ، ملامت می کنم ، ( هم خودم و هم دیگران ) را .
🌺 شیر : کسی است که من ذهنی اش را بشکند . وقتی اشتباه کند بگوید من اشتباه کردم ( چرخه سازندگی ) .
اَبَر انسان : کسی است که من ذهنی اش را بشکند ، عذرخواهی کند و تبدیل شود .
با سپاس مریم همتی
👇
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
گزیده ای از بخش اول برنامه ۱۰۴۰
🌺 کیمیا : هشیاری حضور ، تبدیل هشیاری جسمی به هشیاری حضور .
🌺 خاصیت من ذهنی : ناله ، شکایت ، جنگیدن و.. که همه این ها میشه مقاومت ، ناراضی بودن .
🌺 رضا : مستلزم گشودن فضاست . از جنس زندگی شدن .
🌺 هشیاری خلا : جنس خدایی من که چشم عدم می بیند .
🌺 ارتقا ( عمل کردن ) : با تکرار ابیات از سطح فهمیدن به سطح درک عمیق ارتقا پیدا می کنم .
🌺 با رضا داشتن: فضا باز میشود و به عقل کل دست پیدا می کنم و از عقل چیزها رها می شوم و هدایت من دست خداوند می افتد.
🌺 ابتلا : چالش و امتحان ، وضعیت بد که ذهن نشان می دهد .
🌺 نکته مهم : چالش را مساله نبینم .
🌺 چه موقع از اتفاق یاد می گیرم ؟ : اینکه اتفاقات را خداوند بوجود می آورد و اشخاص دیگر که من فکر می کنم سبب اتفاق هستند، واقعا نیستند و من با رضا و فضاگشایی از کنار اتفاق رد شوم تا یاد بگیرم .
🌺 همانیدگی : اقلامی هستند که من با ذهنم تجسم میکنم.
🌺 همانیدن : یعنی به شکل فکری چیزها حس هویت می دهم و آن چیز مرکزی می شود و فضولی میشوم از انقباض .
🌺 فضای لا انساب : فضای عدم . در این جا من ذهنی دست از سرما و هدایت ما بر میداره.
🌺 کلید : تسلیم و فضاگشایی
اختیار من ذهنی را صفر کنم و به دست خداوند بدهم. مهم اینست که من هدایت را به دست فضای گشوده شده بدهم .
🌺 بیشتر اوقات انرژی من صرف این میشود که: این وضعیت بد را چه کسی بوجود آورده؟ ( من مقصر نیستم، فضای انساب )
🌺 سبب سازی # صنع
🌺 کِی من ذهنی گیج میشه ؟ : رضا دهم و فضا باز شود : گیج میشه ، فنا میشه ، حیران میشه و دیگر نمی تواند در کارم دخالت کند .
🌺 اقرار کردن : هر موقع از جنس زندگی شوم دارم اقرار می کنم .
🌺 انکار کردن : هر موقع منقبض شوم دارم انکار می کنم .
🌺 کِی خدا نیکی می کند و رحمت اند رحمت است ؟ : وقتی قضاوت و مقاومت صفر شود ، عقل کل میاد .
🌺 برکت : من خودِ اصلی ام را حس کنم ، تجربه کنم که من از جنس زندگی هستم و رضا بدم .
🌺 خواب ذهن : دیدن بر حسب همانیدگی
🌺 سکوت : مهم است ، چون اینکه میگم این بلاها را یکی دیگه سرم آورده فروکش میکنه .
🌺 سوال درست : من چه کار میکنم که این بلاها سرم میاد ؟ دید من چجوری است که این فکرها را می کنم ؟
🌺 کمال تواضع : پیش شاه ( خداوند ) خاک بر سرم ریزم ( صفر شدن به من ذهنی )
🌺 رضا : باعث می شود هدایت و عقل من دست خداوند. بیفتد و عقلم عقل کل شود .
🌺 هدایت من ذهنی را نخواهم : از خشمگین شدن ، از دشمنی کردن ، از انتقام گرفتن ، از سبب سازی و ... پرهیز کنم .
🌺 صنع : آفریدن فکر برای وضعیت این لحظه در همین لحظه . وقتی فضا باز می شود عقل کل همین کار را می کند .
🌺 باز نگه داشتن فضا : با رضا فضا باز می شود و چراغ آن با صبر روشن می ماند .
🌺 کِی دست خداوند. به من گشوده می شود ؟ : اگر خواسته های من ذهنی مریم که بر اساس همانیدن است قطع شود ، صیقلی دهنده دستش گشوده می شود .
🌺 چه موقع اداره من دست خداوند میفته ؟ : اگر من رضا داشته باشم و تبدیل شوم .
🌺 من ذهنی چه کار میکنه ؟ : خروب است و هر لحظه بر حسب همانیدگی یک درد را بالا می آورد .
🌺 عبادت : فضاگشایی
🌺 کِی به سوی آتش و جهنم می روم ؟ :
وقتی من ، با منِ مجازی با زمان مجازی ، همش با دردها زندگی کنم . وقتی که دردی بالا بیاد می رنجم ، حسودی می کنم ، خشمگین می شوم ، می ترسم ، پشیمان می شوم ، ملامت می کنم ، ( هم خودم و هم دیگران ) را .
🌺 شیر : کسی است که من ذهنی اش را بشکند . وقتی اشتباه کند بگوید من اشتباه کردم ( چرخه سازندگی ) .
اَبَر انسان : کسی است که من ذهنی اش را بشکند ، عذرخواهی کند و تبدیل شود .
با سپاس مریم همتی
👇
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
درود بیکران بر حضور حضرت استاد عزیزم
( حیرانی)
مولوی مثنوی دفتر دوم بیت ۱۷۹۱
حالِ من اکنون برون از گفتن است
این چه میگویم نه احوالِ من است
حضور هر لحظه حالش در استقرار هوشیاریست.بنابرین (گفتن ) سخنها برای حالِ من ذهنیست.
هوشیاری در حرف و صوت و الفاظ و قافیه در نمیآید ،، در این باب بهترین تشبیه حالت حیرانیست )
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
حالت ده و حیرت ده ای مُبدع بی حالت
لیلی کن و مجنون کن ای صانع بی آلت
حاجت انسانی در مرحلهء بیداری و اینکه پی میبرد که از جنس بینهایت و جاودانگیست ، حاجتش و طلبش در این لحظه از ابدا کنندهء بی حالت فقط حیرانیست ،چون در حالت حیرانیست که ذهن خاموش است و سفر انسان به درون خویش در حالت حیرانی سیر و سعود عاشقانه دارد ، که غیر از صدای من ذهنیست ، و گوش او دیگر از صدای ذهن خسته است و در حوضهء حیرانی گوش بی گوشی در این دَم بر گشوده است و از صانع بی الت که فقط آگاهیست در قُلهء معرفت کاشفِ خود و ناظرِخود است،
(انسان در حالت حیرانی )
مولوی مثنوی دفتر دوم بیت ۱۷۸۶
ای مُعاف از یَعفلُ الله مایَشا
بی مُحابا رو زبان را بر گُشا
مولانا غزل ۳۲۶ دیوان شمس مولانا
صد حاجت گوناگون در لیلی و در مجنون
فریاد کنان پیشت کای مُعطیِ بی حاجت
حاجت انسان، با دلی خالی شده از هر آنچه که ذهن نشان میدهد و از جنس عدم و با مرکزی روفته و صافی شده ، در مقابل زندگی با خلوص و نیاز معنوی فریاد از دل برمیاورد که ای معبودی که بی حاجتی ولیکن حاجت روا میکنی و دل را صد فتح باب عطا میکنی، و مُهر و نشان بینشان را در جبین انسانها چون خورشیدی تابان تاجِ سلیمانی مینهی
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
انگشتری حاجت مُهریست سلیمانی
رهنست به پیش تو از دست مده صحبت
پادشاهی انسان به عنوان حاجت دیرینهء او در قلمرو عشق بدست صانع بی آلت بدو سپرده شده و این انسان وام دار امانتیست که مانند انگشتری در انگشت خود دارد. پس فرصت را برای این گنج بیپایان را نباید از دست داد و توبه کردنهای من ذهنی که همیشه یاوه و بیهوده است با فضاگشایی از کار بیکار کرد، چون دوران توبه کردنهای من ذهنی گذشته و انسان در بی زمانی سیر جاودانگیِ خویش را با سپردن امور زندگی خود بدست صانع بی آلت اقلیم عشق را در مینوردد، و حالا آمدن ماه را که نماد روشن ضمیری و زیبایی بی بدیل اوست به جهان زیبایی میبخشد.
مولانا غزل ۳۲۶ دیوان شمس
بگذشت مه توبه، آمد به جهان ماهی
کو بشکند و سوزد صد توبه به یک ساعت
حالا مولانا آمده و انسان را از محتوای یاوهء من ذهنی اگاه کرده و هشدار جدی برای ما دارد که دیگر باورها را نپرستید و تقلیدها و سببها و مقایسه کردنها را با حیرانی و حاجت و نیازمند بودن حقیقی بسوزانید. حالا این حالت و حیرانی اگر باشد در یک لحظه محتوای من ذهنی فرو میریزد ، و توبهء آن دیگر برکشت بیمارهاو گیجی من ذهنی نیست، اگر هم گیجی باشد از روی اگاهی و مجنون بودنش هست.
مولانا غزل ۳۲۶
ای گیج سری کان سر گیجیده نگردد زو
وی گول دلی کان دل یاوه نکند نیت
هرکسی که واصل است و پیغام را بی واسته از فضای حضور خویش در مییابد، این شخص گیج و گول نخواهد شد. چون گیجی او فقط از حیرانی اوست. چون از فضای من ذهنی بیرون رفته و دلش نه تنها یاوه نمیبافد، بلکه در فضای حیرانی به عمق شناختن خود مشغولست ، در این سفر بینهایت ذهن لنگست و نیت های هرچه بیشتر دارم را رقم میزند و با زیاد شدن همانیدگیها لنگ میشود ، سفر درونی در ایجاد و اسقرار نچیزست.
تا سبک بال شود، یعنی پرهیز و شکر و صبر را داراست و گولی انسان تبدیل به ماه آسمانی میشود که جان یکتایی و و احدیت را در همه اجزای عالم اظهار با دید نظر مشاهده میکند.
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
ما لنگ شدیم اینجا بر بند درِ خانه
چَرنده و پَرنده لنگَند در این حضرت
حضرت عشق آستان و بارگاه بینهایت زندگی ،
که چرنده و پرنده و انسان ، از هیبت اش در حیرت اند و بیچاره و عاجزند ، ما بدین خانه نامه سیاه آمده ایم پس بر بند درِ خانه ، چون گشایش و حضور این لحظه است ، نه در خانه پوسیدهء چند هزار سالهء من ذهنی ! بر بند درِ خانه و اجازه نده هر کس یا هر چیز تو را از راه معنوی دور کند ،
انکه قدم در راه عشق گذاشته ترک خانه میکند و در دریای بیکران با حیرت شنا میکند، و همین دریا را در قطره هم مشاهده میکند و اوج و حضیص را برای رشد اجزای عالم در میییابد و در برگ درخت را میبیند و در قبض بسط را .
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
ای عشق تویی کُلی هم تاجی و هم غُلی
هم دعوت پیغامبر هم دَه دِلی اُمت
شیدا از تبریز
🦋👇🙏
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
( حیرانی)
مولوی مثنوی دفتر دوم بیت ۱۷۹۱
حالِ من اکنون برون از گفتن است
این چه میگویم نه احوالِ من است
حضور هر لحظه حالش در استقرار هوشیاریست.بنابرین (گفتن ) سخنها برای حالِ من ذهنیست.
هوشیاری در حرف و صوت و الفاظ و قافیه در نمیآید ،، در این باب بهترین تشبیه حالت حیرانیست )
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
حالت ده و حیرت ده ای مُبدع بی حالت
لیلی کن و مجنون کن ای صانع بی آلت
حاجت انسانی در مرحلهء بیداری و اینکه پی میبرد که از جنس بینهایت و جاودانگیست ، حاجتش و طلبش در این لحظه از ابدا کنندهء بی حالت فقط حیرانیست ،چون در حالت حیرانیست که ذهن خاموش است و سفر انسان به درون خویش در حالت حیرانی سیر و سعود عاشقانه دارد ، که غیر از صدای من ذهنیست ، و گوش او دیگر از صدای ذهن خسته است و در حوضهء حیرانی گوش بی گوشی در این دَم بر گشوده است و از صانع بی الت که فقط آگاهیست در قُلهء معرفت کاشفِ خود و ناظرِخود است،
(انسان در حالت حیرانی )
مولوی مثنوی دفتر دوم بیت ۱۷۸۶
ای مُعاف از یَعفلُ الله مایَشا
بی مُحابا رو زبان را بر گُشا
مولانا غزل ۳۲۶ دیوان شمس مولانا
صد حاجت گوناگون در لیلی و در مجنون
فریاد کنان پیشت کای مُعطیِ بی حاجت
حاجت انسان، با دلی خالی شده از هر آنچه که ذهن نشان میدهد و از جنس عدم و با مرکزی روفته و صافی شده ، در مقابل زندگی با خلوص و نیاز معنوی فریاد از دل برمیاورد که ای معبودی که بی حاجتی ولیکن حاجت روا میکنی و دل را صد فتح باب عطا میکنی، و مُهر و نشان بینشان را در جبین انسانها چون خورشیدی تابان تاجِ سلیمانی مینهی
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
انگشتری حاجت مُهریست سلیمانی
رهنست به پیش تو از دست مده صحبت
پادشاهی انسان به عنوان حاجت دیرینهء او در قلمرو عشق بدست صانع بی آلت بدو سپرده شده و این انسان وام دار امانتیست که مانند انگشتری در انگشت خود دارد. پس فرصت را برای این گنج بیپایان را نباید از دست داد و توبه کردنهای من ذهنی که همیشه یاوه و بیهوده است با فضاگشایی از کار بیکار کرد، چون دوران توبه کردنهای من ذهنی گذشته و انسان در بی زمانی سیر جاودانگیِ خویش را با سپردن امور زندگی خود بدست صانع بی آلت اقلیم عشق را در مینوردد، و حالا آمدن ماه را که نماد روشن ضمیری و زیبایی بی بدیل اوست به جهان زیبایی میبخشد.
مولانا غزل ۳۲۶ دیوان شمس
بگذشت مه توبه، آمد به جهان ماهی
کو بشکند و سوزد صد توبه به یک ساعت
حالا مولانا آمده و انسان را از محتوای یاوهء من ذهنی اگاه کرده و هشدار جدی برای ما دارد که دیگر باورها را نپرستید و تقلیدها و سببها و مقایسه کردنها را با حیرانی و حاجت و نیازمند بودن حقیقی بسوزانید. حالا این حالت و حیرانی اگر باشد در یک لحظه محتوای من ذهنی فرو میریزد ، و توبهء آن دیگر برکشت بیمارهاو گیجی من ذهنی نیست، اگر هم گیجی باشد از روی اگاهی و مجنون بودنش هست.
مولانا غزل ۳۲۶
ای گیج سری کان سر گیجیده نگردد زو
وی گول دلی کان دل یاوه نکند نیت
هرکسی که واصل است و پیغام را بی واسته از فضای حضور خویش در مییابد، این شخص گیج و گول نخواهد شد. چون گیجی او فقط از حیرانی اوست. چون از فضای من ذهنی بیرون رفته و دلش نه تنها یاوه نمیبافد، بلکه در فضای حیرانی به عمق شناختن خود مشغولست ، در این سفر بینهایت ذهن لنگست و نیت های هرچه بیشتر دارم را رقم میزند و با زیاد شدن همانیدگیها لنگ میشود ، سفر درونی در ایجاد و اسقرار نچیزست.
تا سبک بال شود، یعنی پرهیز و شکر و صبر را داراست و گولی انسان تبدیل به ماه آسمانی میشود که جان یکتایی و و احدیت را در همه اجزای عالم اظهار با دید نظر مشاهده میکند.
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
ما لنگ شدیم اینجا بر بند درِ خانه
چَرنده و پَرنده لنگَند در این حضرت
حضرت عشق آستان و بارگاه بینهایت زندگی ،
که چرنده و پرنده و انسان ، از هیبت اش در حیرت اند و بیچاره و عاجزند ، ما بدین خانه نامه سیاه آمده ایم پس بر بند درِ خانه ، چون گشایش و حضور این لحظه است ، نه در خانه پوسیدهء چند هزار سالهء من ذهنی ! بر بند درِ خانه و اجازه نده هر کس یا هر چیز تو را از راه معنوی دور کند ،
انکه قدم در راه عشق گذاشته ترک خانه میکند و در دریای بیکران با حیرت شنا میکند، و همین دریا را در قطره هم مشاهده میکند و اوج و حضیص را برای رشد اجزای عالم در میییابد و در برگ درخت را میبیند و در قبض بسط را .
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
ای عشق تویی کُلی هم تاجی و هم غُلی
هم دعوت پیغامبر هم دَه دِلی اُمت
شیدا از تبریز
🦋👇🙏
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
کُل ماجرای زندگی عشق بوده و عشق یعنی وحدت مجدد ما با زندگی.
چون زندگی هم تاج سلیمانی عطا میکند و هم در غل و زنجیرهایی که گرفتار میشویم پیغام بیداری را
بوسیله پیغام اوران و حالا با برنامه گنج حضور و با ابیات مولانا برایمان میرساند.
و اینکه ده دلی و مردد بودن من ذهنی با ظن و گمانها و سبب سازی ها و مقایسه و در انساب ماندن خود بیداری را فرافکنی میکند.
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
از نیست بر آوردی ما را جگری تشنه
بر دوخته ای ما را بر چشمهء این دولت
از عدم زادی ما را تا در عالم فرم با جگری تشنه به دنبال زندگی کشیده شویم و چون تشنهء دیدار معشوق یم مستسقی چشمهء دولت ایم و اقبال ما و ثمرهء عمر ما اتصال دوباره با زندگیست.
خارم ز تو گل گشته و اجزا همه کُل گشته
هم اول ما رحمت، هم آخر ما رحمت
خارِ ما که من ذهنیست دراثر فضاگشایی ما و اتصال به زندگی گُلِ حضورمان باز میشود و تمام اجزای هستی را یک تنه کُل میبینیم. یعنی همه از یک جان و یک روح قوت میگیرند بدین صورت:
اول و آخر را که زندگیست در وجود کُلِ آفرینش همه را از رحمت و لطف بیکران زندگی درک میکنیم، چون اوست که تمام نیستی را هستی میبخشد. پس در این لحظه شادی بی سبب و عقل سازنده داریم. یعنی در چرخهء لاانساب هستیم ، چون اول اوست و رحمت است و هم آخر ما اوست و رحمت است، و ما در این میان با من ذهنی هیچِ هیچیم که باید زودتر از چشمهء ازلی آب حیات بنوشیم ، تا در خار من ذهنی شکوفا شدن گلهای زندگی را شاهد باشیم .
مولانا غزل ۳۲۶ دیوان شمس
در خار ببین گل را، بیرون همه کس بیند
در جزو ببین، کُل را این باشد اهلیت
اینکه ما آیینه ایم و در هر چه نگاه کنیم، خود را میبینیم ! پس در اصل قانون زندگی اینست که انسان در لحظه حضور باید فقط جنس زندگی را در همه اجزای هستی ببیند و در جزو ریشه و بُن را که در این لحظه از نیست به هست آفریده میشود ! کُل را نظاره کند ، مانند همان تمثیل که در یک چوب کبریت ، درخت را ببیند ،،یا در نقش نقاش را بنگرد ، و این اهلیت از جوهرهء وجودی حقیقت انسان است و اینست بینش آگاهانه 🤍
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
در غوره ببین ( می) را در نیست ببین شی را
ای یوسف در چه بین، شاهنشهی و مُلکت
ما به عنوان انسان توانایی داریم که ذهنمان را تماشا کنیم و جولان را از او بستانیم ، و در خاموشی گوش به فضای عدم بسپاریم ، در غوره ( می) را بببینیم ، یعنی میتوانیم پیغام زندگی را چون شرابی مُلهب در جام وجودی دَرک کنیم ، و در نیستی ، هستی را ببینم که چطور این کاروان ها از عدم سوی هستی در حال گذر و متحول شدن اند ، ای یوسف ، ای انسان که از جنس زیبایی زندگی هستی، ولی چند صباحی در چاه من ذهنی فرو رفتی. تو با قوهء شناسایی و تمییز دهی که در وجود عدم توست، میتوانی ابدیت و شاهنشاهی خود را که بر چشمهء دولت دوخته شده تجربه کنی ،،
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
خاری که ندارد گُل در صدر چمن ناید
خاکی ز کجا یابد، بی روح سر و سِبلت
انسانی که روی خودش کار نکند در صدر چمن ، در فضای هوشیاری و در فضای عدم نمیتواند وارد شود ، صدر انسان پادشاهیست ،، و پادشاهی او گنج حضورِ اوست ، وگرنه خاک و این فرم انسان بدون زیبایی حضور چگونه میتواند جلال و شکوه ایزدی را از آیینه دلش به جهان باز تاباند ، "آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست"
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
کف میزن و زین میدان تو منشاء هر بانگی
کین بانگ دو کف نبود، بی فُرقت و بی وَصلت
پس شادی کن و دو کف را برهم بزن تا بانگ کف زندنت در آسمان دلت طنین عشق باشد و طنین هر انسانی اگر با کف زدنش شور و شوق وصال و دیدار معشوق باشد. منشاء و سر چشمهء حیات زندگی در وجودش جاریست، و اینکه در فراق و وصل هستیم، تا درس زندگی را خوب یاد بگیریم و در فرقت دردها را مچشیم و در وصلت اشیتاق را در مییابیم ، برای همین مولانا از زبان زندگی میفرماید:
مولوی مثنوی دفتر پنجم بیت ۵۹۹
جز به ضد ، ضد را همی نتوان شناخت
چون ببیند زخم بشناسد نواخت
لاجرم دنیا مُقدم آمده ست
تا بدانی قدرِ اقلیمِ الست
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
خاموش که بهار آمد گل آمد و خار آمد
از غیب برون جسته، خوبان جهت دعوت
(خاموشی ) فضای لا انساب فضای توجه به خود ) یا از چگونگی و چند و چون و از علت های ذهنی رهیدن است ، بهار و گل آمد ولی خار هم پیشش است ، تا بعد از زخمهای خار ، فریاد از بُن جان براریم و دعوت خوبان که صلای رجعت را میدهند بشنویم، تا بهار جانمان پر گُل و چمنزارمان
با نشاط و طرب و خلاقیت باشد ، باشد که این انسان امانت خویش را به ثمر رساند و در گلستان وفا از چشمهء بقا رحیق ناب بنوشد و جهان در حیرت و او در حیرانی از کتاب درون ، ترانهء عشق را بسُراید ،،
دیوان شمس مولانا غزل ۲۶۷۴
همه اجزای عالم عاشقانند
و هر جزو جهان مست لقایی
درود بیکران از یاران مهرگستر
وسپاس فراوان از برنامهء گنج حضور
🤍💚🤍💚🤍💚🙏🙏
شیدا از تبریز❣
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
چون زندگی هم تاج سلیمانی عطا میکند و هم در غل و زنجیرهایی که گرفتار میشویم پیغام بیداری را
بوسیله پیغام اوران و حالا با برنامه گنج حضور و با ابیات مولانا برایمان میرساند.
و اینکه ده دلی و مردد بودن من ذهنی با ظن و گمانها و سبب سازی ها و مقایسه و در انساب ماندن خود بیداری را فرافکنی میکند.
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
از نیست بر آوردی ما را جگری تشنه
بر دوخته ای ما را بر چشمهء این دولت
از عدم زادی ما را تا در عالم فرم با جگری تشنه به دنبال زندگی کشیده شویم و چون تشنهء دیدار معشوق یم مستسقی چشمهء دولت ایم و اقبال ما و ثمرهء عمر ما اتصال دوباره با زندگیست.
خارم ز تو گل گشته و اجزا همه کُل گشته
هم اول ما رحمت، هم آخر ما رحمت
خارِ ما که من ذهنیست دراثر فضاگشایی ما و اتصال به زندگی گُلِ حضورمان باز میشود و تمام اجزای هستی را یک تنه کُل میبینیم. یعنی همه از یک جان و یک روح قوت میگیرند بدین صورت:
اول و آخر را که زندگیست در وجود کُلِ آفرینش همه را از رحمت و لطف بیکران زندگی درک میکنیم، چون اوست که تمام نیستی را هستی میبخشد. پس در این لحظه شادی بی سبب و عقل سازنده داریم. یعنی در چرخهء لاانساب هستیم ، چون اول اوست و رحمت است و هم آخر ما اوست و رحمت است، و ما در این میان با من ذهنی هیچِ هیچیم که باید زودتر از چشمهء ازلی آب حیات بنوشیم ، تا در خار من ذهنی شکوفا شدن گلهای زندگی را شاهد باشیم .
مولانا غزل ۳۲۶ دیوان شمس
در خار ببین گل را، بیرون همه کس بیند
در جزو ببین، کُل را این باشد اهلیت
اینکه ما آیینه ایم و در هر چه نگاه کنیم، خود را میبینیم ! پس در اصل قانون زندگی اینست که انسان در لحظه حضور باید فقط جنس زندگی را در همه اجزای هستی ببیند و در جزو ریشه و بُن را که در این لحظه از نیست به هست آفریده میشود ! کُل را نظاره کند ، مانند همان تمثیل که در یک چوب کبریت ، درخت را ببیند ،،یا در نقش نقاش را بنگرد ، و این اهلیت از جوهرهء وجودی حقیقت انسان است و اینست بینش آگاهانه 🤍
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
در غوره ببین ( می) را در نیست ببین شی را
ای یوسف در چه بین، شاهنشهی و مُلکت
ما به عنوان انسان توانایی داریم که ذهنمان را تماشا کنیم و جولان را از او بستانیم ، و در خاموشی گوش به فضای عدم بسپاریم ، در غوره ( می) را بببینیم ، یعنی میتوانیم پیغام زندگی را چون شرابی مُلهب در جام وجودی دَرک کنیم ، و در نیستی ، هستی را ببینم که چطور این کاروان ها از عدم سوی هستی در حال گذر و متحول شدن اند ، ای یوسف ، ای انسان که از جنس زیبایی زندگی هستی، ولی چند صباحی در چاه من ذهنی فرو رفتی. تو با قوهء شناسایی و تمییز دهی که در وجود عدم توست، میتوانی ابدیت و شاهنشاهی خود را که بر چشمهء دولت دوخته شده تجربه کنی ،،
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
خاری که ندارد گُل در صدر چمن ناید
خاکی ز کجا یابد، بی روح سر و سِبلت
انسانی که روی خودش کار نکند در صدر چمن ، در فضای هوشیاری و در فضای عدم نمیتواند وارد شود ، صدر انسان پادشاهیست ،، و پادشاهی او گنج حضورِ اوست ، وگرنه خاک و این فرم انسان بدون زیبایی حضور چگونه میتواند جلال و شکوه ایزدی را از آیینه دلش به جهان باز تاباند ، "آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست"
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
کف میزن و زین میدان تو منشاء هر بانگی
کین بانگ دو کف نبود، بی فُرقت و بی وَصلت
پس شادی کن و دو کف را برهم بزن تا بانگ کف زندنت در آسمان دلت طنین عشق باشد و طنین هر انسانی اگر با کف زدنش شور و شوق وصال و دیدار معشوق باشد. منشاء و سر چشمهء حیات زندگی در وجودش جاریست، و اینکه در فراق و وصل هستیم، تا درس زندگی را خوب یاد بگیریم و در فرقت دردها را مچشیم و در وصلت اشیتاق را در مییابیم ، برای همین مولانا از زبان زندگی میفرماید:
مولوی مثنوی دفتر پنجم بیت ۵۹۹
جز به ضد ، ضد را همی نتوان شناخت
چون ببیند زخم بشناسد نواخت
لاجرم دنیا مُقدم آمده ست
تا بدانی قدرِ اقلیمِ الست
دیوان شمس مولانا غزل ۳۲۶
خاموش که بهار آمد گل آمد و خار آمد
از غیب برون جسته، خوبان جهت دعوت
(خاموشی ) فضای لا انساب فضای توجه به خود ) یا از چگونگی و چند و چون و از علت های ذهنی رهیدن است ، بهار و گل آمد ولی خار هم پیشش است ، تا بعد از زخمهای خار ، فریاد از بُن جان براریم و دعوت خوبان که صلای رجعت را میدهند بشنویم، تا بهار جانمان پر گُل و چمنزارمان
با نشاط و طرب و خلاقیت باشد ، باشد که این انسان امانت خویش را به ثمر رساند و در گلستان وفا از چشمهء بقا رحیق ناب بنوشد و جهان در حیرت و او در حیرانی از کتاب درون ، ترانهء عشق را بسُراید ،،
دیوان شمس مولانا غزل ۲۶۷۴
همه اجزای عالم عاشقانند
و هر جزو جهان مست لقایی
درود بیکران از یاران مهرگستر
وسپاس فراوان از برنامهء گنج حضور
🤍💚🤍💚🤍💚🙏🙏
شیدا از تبریز❣
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شیطان از طریق همین منذهنی صد جور فریب دارد، فریب میدهد ما را «فسون». دَها یعنی زیرکی،کاردانی.اگر ما اژدها هم باشیم در من ذهنی ما را توی سبدش میکند، توی دامش میاندازد.
یعنی تنها راهِ ما این است که فضا را باز کنیم و با دیدنظر، با دید خداوند ببینیم. این رضا و فضاگشایی هدایت ما را از دست منذهنی میگیرد، میدهد دست عقل کُل،دست خداوند و ما به عقل کُل دست پیدا میکنیم.
شما هر لحظه باید این بازبینی را بکنید که عقلِ من عقل منذهنی است یا واقعاً عقل کل است؟ من صُنع دارم یا فکرهای پوسیدۀ قدیمی را شرطی شدگیها را بالا میآورم. از خودتان بپرسید، اگر در ذهن باشید، اژدها هم باشید، در دام شیطان خواهید افتاد.
خانم پری از اصفهان
www.parvizshahbazi.com
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
یعنی تنها راهِ ما این است که فضا را باز کنیم و با دیدنظر، با دید خداوند ببینیم. این رضا و فضاگشایی هدایت ما را از دست منذهنی میگیرد، میدهد دست عقل کُل،دست خداوند و ما به عقل کُل دست پیدا میکنیم.
شما هر لحظه باید این بازبینی را بکنید که عقلِ من عقل منذهنی است یا واقعاً عقل کل است؟ من صُنع دارم یا فکرهای پوسیدۀ قدیمی را شرطی شدگیها را بالا میآورم. از خودتان بپرسید، اگر در ذهن باشید، اژدها هم باشید، در دام شیطان خواهید افتاد.
خانم پری از اصفهان
www.parvizshahbazi.com
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⬅️ برنامه پیغام های تلفنی ۲-۱۰۳۸
بخش دوم
شماره ۱۳
🌿سخنان آقای شهبازی؛
🌿شاد باش ای عشقِ خوشسودایِ ما
ای طبیبِ جمله علّتهایِ ما
(مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۳)
🌿ای دوایِ نَخْوَت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوسِ ما
(مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۴)
✨آوردن چیزها و آدمها به مرکز، عشق خوشسودا نیست، بدسودا است. و عشقِ خوشسودا آوردن زندگی و فضاگشایی است. مرکز عدم میشود و این انبساط ایجاد میشود، این عشق خوشسودا است و انقباض و آوردن یک کسی به مرکز و با تغییر او ترسیدن و کنترل او عشق بدسودا است.
✨فیلسوف ما و بزرگترین پزشک ما همین فضای گشودهشده است، یا عشق است.
[عشق یعنی فضا را باز کنی با خداوند یکی بشوی.] این میشود عشق که هم فیلسوف ما است هم دکتر ما است.
سحر
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
بخش دوم
شماره ۱۳
🌿سخنان آقای شهبازی؛
🌿شاد باش ای عشقِ خوشسودایِ ما
ای طبیبِ جمله علّتهایِ ما
(مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۳)
🌿ای دوایِ نَخْوَت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوسِ ما
(مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۴)
✨آوردن چیزها و آدمها به مرکز، عشق خوشسودا نیست، بدسودا است. و عشقِ خوشسودا آوردن زندگی و فضاگشایی است. مرکز عدم میشود و این انبساط ایجاد میشود، این عشق خوشسودا است و انقباض و آوردن یک کسی به مرکز و با تغییر او ترسیدن و کنترل او عشق بدسودا است.
✨فیلسوف ما و بزرگترین پزشک ما همین فضای گشودهشده است، یا عشق است.
[عشق یعنی فضا را باز کنی با خداوند یکی بشوی.] این میشود عشق که هم فیلسوف ما است هم دکتر ما است.
سحر
www.tg-me.com/GanjeHozourMessages
Forwarded from Ganje Hozour Spiritual Messages پیامهای معنوی گنج حضور (Parisa)
پخش زنده برنامه شماره ۲۱
با اجرای خانم پریسا شوشتری
داستان اسرارانگیز دقوقی - قسمت ششم
یکشنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵
مصادف با ۴ آبان ماه ۱۴۰۴
ساعت ۷:۳۰ شب به وقت ایران
اطلاعات ماهواره شبکه ۲ گنج حضور:
ماهوارهی یاهست
فرکانس: ۱۲۰۷۳
سیمبل ریت: ۲۷۵۰۰
پولاریزیشن: عمودی
پخش زنده در کانال تلگرامی شبکه ۲ در لینک زیر:
https://www.tg-me.com/GanjeHozourLive2
پخش زنده از طریق اپ گنج حضور (GanjeHozour2)
با اجرای خانم پریسا شوشتری
داستان اسرارانگیز دقوقی - قسمت ششم
یکشنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵
مصادف با ۴ آبان ماه ۱۴۰۴
ساعت ۷:۳۰ شب به وقت ایران
اطلاعات ماهواره شبکه ۲ گنج حضور:
ماهوارهی یاهست
فرکانس: ۱۲۰۷۳
سیمبل ریت: ۲۷۵۰۰
پولاریزیشن: عمودی
پخش زنده در کانال تلگرامی شبکه ۲ در لینک زیر:
https://www.tg-me.com/GanjeHozourLive2
پخش زنده از طریق اپ گنج حضور (GanjeHozour2)
🎧 قسمت جدید منتشر شد!
🔹 موضوع: جَبر
🔹 از مجموعه پادکستهای «دستهکلید عشق»
با اجرای خانمها زهره چاوشی و مرجان فرخسرشت
🪄 جبر، هم بال است و هم بند...
✨ در قسمت ششم «دستهکلید عشق» به این پرسش میپردازیم که:
آیا جبر ما را میرهاند یا اسیر میکند؟
📅 یکشنبه عصر همراه ما باشید 💫
شبکه ۳ گنج حضور ساعت ۵ عصر به وقت ایران
🔹 موضوع: جَبر
🔹 از مجموعه پادکستهای «دستهکلید عشق»
با اجرای خانمها زهره چاوشی و مرجان فرخسرشت
🪄 جبر، هم بال است و هم بند...
✨ در قسمت ششم «دستهکلید عشق» به این پرسش میپردازیم که:
آیا جبر ما را میرهاند یا اسیر میکند؟
📅 یکشنبه عصر همراه ما باشید 💫
شبکه ۳ گنج حضور ساعت ۵ عصر به وقت ایران
Forwarded from Ganje Hozour Spiritual Messages پیامهای معنوی گنج حضور (Parisa)
پخش زنده برنامه شماره ۲۱
با اجرای خانم پریسا شوشتری
داستان اسرارانگیز دقوقی - قسمت ششم
یکشنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵
مصادف با ۴ آبان ماه ۱۴۰۴
ساعت ۷:۳۰ شب به وقت ایران
اطلاعات ماهواره شبکه ۲ گنج حضور:
ماهوارهی یاهست
فرکانس: ۱۲۰۷۳
سیمبل ریت: ۲۷۵۰۰
پولاریزیشن: عمودی
پخش زنده در کانال تلگرامی شبکه ۲ در لینک زیر:
https://www.tg-me.com/GanjeHozourLive2
پخش زنده از طریق اپ گنج حضور (GanjeHozour2)
با اجرای خانم پریسا شوشتری
داستان اسرارانگیز دقوقی - قسمت ششم
یکشنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵
مصادف با ۴ آبان ماه ۱۴۰۴
ساعت ۷:۳۰ شب به وقت ایران
اطلاعات ماهواره شبکه ۲ گنج حضور:
ماهوارهی یاهست
فرکانس: ۱۲۰۷۳
سیمبل ریت: ۲۷۵۰۰
پولاریزیشن: عمودی
پخش زنده در کانال تلگرامی شبکه ۲ در لینک زیر:
https://www.tg-me.com/GanjeHozourLive2
پخش زنده از طریق اپ گنج حضور (GanjeHozour2)
Ganje Hozour Spiritual Messages پیامهای معنوی گنج حضور
پخش زنده برنامه شماره ۲۱ با اجرای خانم پریسا شوشتری داستان اسرارانگیز دقوقی - قسمت ششم یکشنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵ مصادف با ۴ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۷:۳۰ شب به وقت ایران اطلاعات ماهواره شبکه ۲ گنج حضور: ماهوارهی یاهست فرکانس: ۱۲۰۷۳ سیمبل ریت: ۲۷۵۰۰ پولاریزیشن: عمودی…
پخش زنده برتامه شماره ۲۱ تا دقایقی دیگر ....
🟣 گزیده ای از برنامه شماره ۱۰۳۶ گنج حضور، بخش دوم
🟢 اتفاق این لحظه، هر چه که باشد خداوند تعیین کرده و هر گونه مقاومت و قضاوت در مقابل آن بحث با خداوند محسوب میشود، درست کاری که شیطان در مقابل خداوند کرد .نقطه مقابل آن فضا گشایی، تسلیم و پذیرش بی قید و شرط اتفاق است.چرا که ما از جنس خداوند هستیم و فضا گشایی خصوصیت جنس خداوند است .
[🍂 همچو آن ابلیس و ذُرّیاتِ او
با خدا در جنگ و اندر گفتوگو
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۹۵)
ذُرّیّات: جمعِ ذُرّیّه بهمعنی فرزند، نسل
ای انسان تو مانند ابلیس و فرزندان او، [یعنی هرکسی که فضا را میبندد و منذهنی دارد] با خداوند در جنگ و گفتوگو هستی.
نکته:
هرکسی که ذهنش را به مرکزش آورده، برحسب آن فکر و عمل میکند، زیر سلطهٔ خشم، حسادت، ناموس و اضطرب است و درد ایجاد میکند و همواره شهوت چیزها را دارد و با خدا در جنگ است].
[کپشن، قسمت داخل کروشه، برگرفته از کانال تلگرامی 《مولوی،مثنوی- گنج حضور 》👇
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMathnavi
که متعلق به برنامه گنج حضور بوده و زیر نظر آقای شهبازی عزیز اداره میشود.]
#گنج_حضور
#پرویز_شهبازی
#مولانا
#شمس_تبریزی
#خودشناسی
#انسان #موفقیت #آموزش #آگاهی #خودآگاهی #معنویت #بیداری #حال_خوب #لحظه_حال #عشق #عشق_حقیقی
#ganje_hozour #parviz_shahbazi #molana #rumi
🟢 اتفاق این لحظه، هر چه که باشد خداوند تعیین کرده و هر گونه مقاومت و قضاوت در مقابل آن بحث با خداوند محسوب میشود، درست کاری که شیطان در مقابل خداوند کرد .نقطه مقابل آن فضا گشایی، تسلیم و پذیرش بی قید و شرط اتفاق است.چرا که ما از جنس خداوند هستیم و فضا گشایی خصوصیت جنس خداوند است .
[🍂 همچو آن ابلیس و ذُرّیاتِ او
با خدا در جنگ و اندر گفتوگو
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۹۵)
ذُرّیّات: جمعِ ذُرّیّه بهمعنی فرزند، نسل
ای انسان تو مانند ابلیس و فرزندان او، [یعنی هرکسی که فضا را میبندد و منذهنی دارد] با خداوند در جنگ و گفتوگو هستی.
نکته:
هرکسی که ذهنش را به مرکزش آورده، برحسب آن فکر و عمل میکند، زیر سلطهٔ خشم، حسادت، ناموس و اضطرب است و درد ایجاد میکند و همواره شهوت چیزها را دارد و با خدا در جنگ است].
[کپشن، قسمت داخل کروشه، برگرفته از کانال تلگرامی 《مولوی،مثنوی- گنج حضور 》👇
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMathnavi
که متعلق به برنامه گنج حضور بوده و زیر نظر آقای شهبازی عزیز اداره میشود.]
#گنج_حضور
#پرویز_شهبازی
#مولانا
#شمس_تبریزی
#خودشناسی
#انسان #موفقیت #آموزش #آگاهی #خودآگاهی #معنویت #بیداری #حال_خوب #لحظه_حال #عشق #عشق_حقیقی
#ganje_hozour #parviz_shahbazi #molana #rumi
Telegram
مولوی، مثنوی - گنج حضور
این کانال متعلق به برنامه گنج حضور است که زیر نظر آقای شهبازی اداره میشود. در این کانال تمامی ابیات مثنوی مولانا به زبان انگلیسی، فارسی همراه با خوانش، عکسنوشته، معنی لغات مشکل، تفسیر برخی ابیات، احادیث و آیات مربوطه، به طور کامل ارائه گردیده است.
🟣 گزیده ای از برنامه شماره ۱۰۳۶ گنج حضور، بخش دوم
🟢 اتفاق این لحظه، هر چه که باشد خداوند تعیین کرده و هر گونه مقاومت و قضاوت در مقابل آن بحث با خداوند محسوب میشود، درست کاری که شیطان در مقابل خداوند کرد .نقطه مقابل آن فضا گشایی، تسلیم و پذیرش بی قید و شرط اتفاق است.چرا که ما از جنس خداوند هستیم و فضا گشایی خصوصیت جنس خداوند است .
[🍂 همچو آن ابلیس و ذُرّیاتِ او
با خدا در جنگ و اندر گفتوگو
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۹۵)
ذُرّیّات: جمعِ ذُرّیّه بهمعنی فرزند، نسل
ای انسان تو مانند ابلیس و فرزندان او، [یعنی هرکسی که فضا را میبندد و منذهنی دارد] با خداوند در جنگ و گفتوگو هستی.
نکته:
هرکسی که ذهنش را به مرکزش آورده، برحسب آن فکر و عمل میکند، زیر سلطهٔ خشم، حسادت، ناموس و اضطرب است و درد ایجاد میکند و همواره شهوت چیزها را دارد و با خدا در جنگ است].
[کپشن، قسمت داخل کروشه، برگرفته از کانال تلگرامی 《مولوی،مثنوی- گنج حضور 》👇
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMathnavi
که متعلق به برنامه گنج حضور بوده و زیر نظر آقای شهبازی عزیز اداره میشود.]
#گنج_حضور
#پرویز_شهبازی
#مولانا
#شمس_تبریزی
#خودشناسی
#انسان #موفقیت #آموزش #آگاهی #خودآگاهی #معنویت #بیداری #حال_خوب #لحظه_حال #عشق #عشق_حقیقی
#ganje_hozour #parviz_shahbazi #molana #rumi
🟢 اتفاق این لحظه، هر چه که باشد خداوند تعیین کرده و هر گونه مقاومت و قضاوت در مقابل آن بحث با خداوند محسوب میشود، درست کاری که شیطان در مقابل خداوند کرد .نقطه مقابل آن فضا گشایی، تسلیم و پذیرش بی قید و شرط اتفاق است.چرا که ما از جنس خداوند هستیم و فضا گشایی خصوصیت جنس خداوند است .
[🍂 همچو آن ابلیس و ذُرّیاتِ او
با خدا در جنگ و اندر گفتوگو
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۹۵)
ذُرّیّات: جمعِ ذُرّیّه بهمعنی فرزند، نسل
ای انسان تو مانند ابلیس و فرزندان او، [یعنی هرکسی که فضا را میبندد و منذهنی دارد] با خداوند در جنگ و گفتوگو هستی.
نکته:
هرکسی که ذهنش را به مرکزش آورده، برحسب آن فکر و عمل میکند، زیر سلطهٔ خشم، حسادت، ناموس و اضطرب است و درد ایجاد میکند و همواره شهوت چیزها را دارد و با خدا در جنگ است].
[کپشن، قسمت داخل کروشه، برگرفته از کانال تلگرامی 《مولوی،مثنوی- گنج حضور 》👇
https://www.tg-me.com/GanjeHozourMathnavi
که متعلق به برنامه گنج حضور بوده و زیر نظر آقای شهبازی عزیز اداره میشود.]
#گنج_حضور
#پرویز_شهبازی
#مولانا
#شمس_تبریزی
#خودشناسی
#انسان #موفقیت #آموزش #آگاهی #خودآگاهی #معنویت #بیداری #حال_خوب #لحظه_حال #عشق #عشق_حقیقی
#ganje_hozour #parviz_shahbazi #molana #rumi
Telegram
مولوی، مثنوی - گنج حضور
این کانال متعلق به برنامه گنج حضور است که زیر نظر آقای شهبازی اداره میشود. در این کانال تمامی ابیات مثنوی مولانا به زبان انگلیسی، فارسی همراه با خوانش، عکسنوشته، معنی لغات مشکل، تفسیر برخی ابیات، احادیث و آیات مربوطه، به طور کامل ارائه گردیده است.
