برخی از پژوهشگران به داستان‌گویی این دو سخنران غالی اعتراض کرده‌اند:
https://www.tg-me.com/makzoubat/206

https://www.tg-me.com/sarabe_akhbarigari/662

این نکته را باید افزود که این قصه غالیانه، نسخه‌‌ای است از خوابی که قبلاً ابن عربی صوفی مشهور درباره ابن حزم ناصبی ادعا کرده است:
https://alasar.blog.ir/1398/01/15/tarh

در این جعل سخیف نیز طبق سلیقه و عقیده غلات، تعبیر «عالم الغیب» برای امیرالمؤمنین (ع) به کار رفته است.

#علم_غیب
Forwarded from الأثــر |کتابشناسی‌شیعه| (Abbas Mardi)
غلوّ_الشّلمغانی_و_آثاره_في_کتاب_الأوصیاء.pdf
718.1 KB
.
غلوّ الشّلمغانی و آثاره في کتاب الأوصیاء
ابراهیم جواد

چکیده:
تحقیقات جدید ثابت کرده است که کتاب اثبات الوصیه منسوب به مسعودی همان کتاب الأوصياء تأليف شلمغانی (م۳۲۲ ق) است.
عقیده به وجود ضد ادوار هفتگانه، تعبیر «سید محمد» در مورد پیامبر، زاده شدن اوصیاء به شیوه‌ای غیر معمول، عقیده به وجود ابواب برای ائمه (علیهم السلام) در اثبات الوصية دليل انتساب آن به شلمغانی است.
نگارنده نتیجه می‌گیرد که بررسی تأثیر غلو بر آثار بعضی از افراد مشهور فوایدی برای دقت در مواریث فرهنگی و دینی خواهد داشت.

کلیدواژه‌ها:
الاوصیاء (کتاب)؛ نقد و بررسی؛ شلمغانی (مقتول ۳۲۲ ق) - بررسی شخصیت و دیدگاه؛ غلو - تأثیرات آن بر میراث فرهنگی؛ قرن چهارم - تحولات عقیده دینی.
@al_athar_ir
از مقالات کتاب شیعه (ش ۲۳-۲۴)، ویژه‌نامه محقق نائینی

#شلمغانی
#الشلمغانی
#مسعودی
#ابراهیم_جواد
#اثبات_الوصیه (کتاب)
#الاوصیاء (کتاب)
#غلو
#ویژه‌نامه‌ها
#کتاب_شیعه
#ویژه‌نامه_محقق_نائینی
مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه
مطالبی که سابقا درباره تحریف در حدیث اهل سنت منتشر کرده بودیم در این کانال گرد آمد تا به صورت متمرکز ادامه یابد:

https://www.tg-me.com/AlTahrif

#تحریف
#اهل_سنت
غلوپژوهی
نمودار اسناد تحریرهای روایت حرث بن مغیره در بصائر الدرجات: «قُلْتُ لِأبي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِداكَ الَّذِي يُسْألُ عَنْهُ الْإمامُ وَ لَيْسَ عِنْدَهُ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ أيْنَ يَعْلَمُهُ قَالَ يُنْكَتُ فِي الْقَلْبِ نَكْتاً أَوْ يُنْقَرُ فِي الْأُذُنِ…
علم پوشیده و علم تعلیم شده

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ ضُرَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَكْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْ‏ءٍ يَعْلَمُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّسُلُ إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَكْفُوفُ فَهُوَ الَّذِي عِنْدَهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ. (بصائر، ص109، ح3)

ضریس از امام باقر علیه السلام نقل می‌کند که ایشان فرمود: خدا دو نوع علم دارد. علم بذل‌شده و علم دریغ‌شده. اما آن بذل‌شده را هر چه ملائكه و رسولان دانند، ما هم مي‌دانيم و اما علم دریغ‌شده آنست كه نزد خداى در ام الكتاب (لوح محفوظ یا...؟) است كه چون از آن در آيد نافذ شود (و آن دم غیر او نیز ممکن است بر آن آگاه شوند.)

این روایت به طرق زیر از جعفر بن بشیر از ضریس روایت شده است:
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَامِرٍ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ (بصائر، ص111، ح11)
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الرَّبِيعِ الْكَاتِبِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ (بصائر، ص112، ح18 با افتادگی نام ضریس)
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِير (الکافی، ج1، ص256)

این روایت همانند مجموعه روایات دیگری در این موضوع از روایات مشترک ضریس و ابوبصیر است، با این حال، نقل ابوبصیر، نه از امام باقر (ع)، بلکه از امام صادق (ع) است:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ أَوْ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ وَهْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ. (بصائر، ص109، ح2. دیگر اسناد از ابوبصیر: ص111، ح10 از سوید؛ ص110، ح4 متن نادر ابن ابی حمزه)
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که ایشان فرمود: خدا دو نوع علم دارد. علمی که پنهان و‌ مخفی است و کسی جز او از آن اطلاع ندارد، و ‌بداء از آن است، و علمی دارد که به ملائکه و پیامبران و‌ رسولانش عطا فرموده است، و ما آن را دانیم.

در سه سند از سماعه نیز نام ابوبصیر افتاده است؛ مانند: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَذَلِكَ قَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِنْ ذا بَدَا لَهُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْهُ عَلِمْنَا ذَلِكَ وَ عُرِضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا. (بصائر، ص394، ح10؛ مشابه همین متن ح6؛ مشابه سند و با تفاوت در متن (!): ص111، ح13)

👈انتهای این روایت که سخن از عرضه بر امامان دارد، همسو با انتهای روایت ضریس است، و منظور آگاهی امام پس از نافذ شدن بدا، و نه پیش از آن است. (روشن است که گمانه علم امام به بدا پیش از وقوعش هم بر خلاف انتهای روایت و هم تقسیم دوگانه ابتدای روایت و هم خلاف دیگر روایات بدا است؛ بلکه در فرض علم امام به آن، بدا بی‌معنا می‌شود.)

گفتنی است روایات «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ» به سه سند متمایز صحیح از فضیل بن یسار (بصائر، ص110، ح5؛ ص112، ح14، 16؛ الکافي ج ۱، ص ۱۴۷) و به سه طریق از حنان بن سدیر (بصائر، ص109، ح1؛ ص111، ح12؛ ص113، ح1و2؛ الکافي ج ۱، ص۲۵۶) و مجموعه اسنادی دیگر نیز گزارش شده است.

نمونه خبر فضیل چنین است:
حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عِلْماً لَا يَعْلَمُهُ غَيْرُهُ وَ عِلْماً قَدْ أَعْلَمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ ثُمَّ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ. (ص110)

نموداری از تقسیم علم امام بر اساس روایات مرتبط.

#علم_غیب
@gholow2
Forwarded from میراث امامان (عمیدرضا اکبری)
🌹 فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق ع

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي ع الْوَفَاةُ قَالَ يَا جَعْفَرُ أُوصِيكَ بِأَصْحَابِي خَيْراً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اللَّهِ لَأَدَعَنَّهُمْ وَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي الْمِصْرِ فَلَا يَسْأَلُ أَحَداً. (الكافي ط - الإسلامية، ج‏1، ص306)

روایت است از حضرت ابو عبد الله صادق (ع) که فرمود: چون پدرم به حال احتضار افتاد به من گفت: «اى جعفر! تو را به نیکی درباره اصحابم وصیت می‌کنم». گفتم: فدایت شوم. به خدا سوگند، چنان (دانشی) را برایشان به ودیعه گذارم كه مردی از ایشان در شهر مسائلش را از دیگری نپرسد (یعنی به فقه و دانش ديگران محتاج نباشد).


در روایات زیر نمونه‌ای از این صحابیان مشترک این دو امام همام ع یاد شده‌اند:

- حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ غَيْرِهِ، قَالُوا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ وَ نُظَرَاؤُهُ لَانْدَرَسَتْ أَحَادِيثُ أَبِي (ع) (کشی، ص136، ح217).

از امام صادق ع: اگر زراره و امثال او نبودند، احادیث پدرم از میان می‌رفت.

- حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ بِالْجَنَّةِ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيُّ وَ أَبُو بَصِيرٍ لَيْثُ بْنُ الْبَخْتَرِيِّ الْمُرَادِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةُ، أَرْبَعَةٌ نُجَبَاءُ أُمَنَاءُ اللَّهِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ، لَوْ لَا هَؤُلَاءِ انْقَطَعَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ انْدَرَسَتْ (کشی، ص170، ح286).
#زراره
@Al_Meerath
Forwarded from غلوپژوهی
🌺پاداش دعا در حق برادران دینی

#عرفه
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: رَأَيْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جُنْدَبٍ بِالْمَوْقِفِ فَلَمْ أَرَ مَوْقِفاً كَانَ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِهِ مَا زَالَ مَادّاً يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ دُمُوعُهُ تَسِيلُ عَلَى خَدَّيْهِ حَتَّى تَبْلُغَ الْأَرْضَ فَلَمَّا انْصَرَفَ النَّاسُ قُلْتُ لَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا رَأَيْتُ مَوْقِفاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِكَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ إِلَّا لِإِخْوَانِي وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع أَخْبَرَنِي أَنَّهُ مَنْ دَعَا لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدٍ لَا أَدْرِي يُسْتَجَابُ أَمْ لَا.

على بن ابراهيم از پدرش حديث كند كه: عبد اللَّه بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم پيوسته دستهايش بسوى آسمان بلند بود، و اشكهايش بر گونه‏اش روان بود بطورى كه بزمين ميريخت، پس همين كه مردم (از عرفات) برگشتند من بوى گفتم: اى ابا محمد من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم؟ گفت بخدا سوگند من جز براى برادران (دينى) خود دعائى نكردم، و اين براى اين بود كه حضرت ابا الحسن كاظم عليه السلام بمن خبر داد كه هر كه براى برادر دينى خود پشت سرش دعا كند از عرش بدو ندا شود: براى تو باد صد هزار برابر (آنچه براى برادران دينيت در خواست كردى) پس من خوش نداشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را بخاطر يك دعا از دست بدهم كه نمى‏دانم آن يك دعا هم باجابت برسد يا نه.

📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 508/ 6؛ ج4، ص465؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: 44 از تلعکبری از کلینی با تعبیر «حدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي»؛ و رجال الكشي، ص586 به طریق دیگر از یونس بن عبد الرحمن از ابن جندب. و الأصول الستة عشر، دار الحدیث، ص189، اصل زید نرسی از معاوية بن وهب با تعابیر مشابه و زیادت ثواب عظیم دعا برای برادران. و نک: www.tg-me.com/sohof2/1282

التماس دعا
@gholow2
مدرسۀ بهارۀ غدیرپژوهی
b2n.ir/amozesh-esf
در این کانال مجموعه احادیثی را که بر عدم اطلاق علم پیامبر (ص) و امامان (ع) دلالت دارد به عنوان «احتجاج» قرار خواهیم داد. هدف، احتجاج بر آن دسته از غلات و مفوضه است که داعیه حدیث‌‌محوری و دفاع حداکثری از هر حدیثی دارند و معمولاً با هر نوع نقد حدیث مخالفت می‌کنند.

در این سلسله، ارزیابی سندی و متنی را مدنظر نداریم بنابراین ممکن است برخی از این احادیث مورد قبول ما نباشد ولی از آن جا که عموما مورد قبول طیف مقابل است به عنوان احتجاج و طلب پاسخ قرار داده می‌شود. احادیثی را که ارزیابی کنیم در مجموعه‌های جداگانه منتشر خواهیم کرد.

غرض این است که راه فرار غلات و حشویه از همه سو بسته شود. بعد از آن که با ارائه‌ دهها تصریح از علمای شیعه -که بیش از آن هم در راه است-، گروهی از مفوضه مجبور شدند اعتراف کنند که بسیاری از علمای شیعه مخالف آن‌ها بوده‌اند؛ اینک نوبت آن است که با سیل احادیث مخالفشان روبرو شوند و تکلیفشان را با آن‌ها روشن کنند.


#احتجاج
#علم_غیب

@MafatehAlqayb
Forwarded from غلوپژوهی
رویکرد_مصادر_فرقه_غالیانه_نصیریه_به_نصوص_وصایت_امیر_المؤمنین_علیه.pdf
11.5 MB
رویکرد مصادر فرقه غالیانه نصیریه به نصوص وصایت امیر المؤمنین علیه السلام با تأکید بر حدیث غدیر
✍️ عمیدرضا اکبری
امامت‌پژوهی، ش31، 1401ش.

حدیث غدیر و برخی از دیگر نصوص مشهور جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام، جایگاه والایی نزد عموم فرقه‌های اسلامیِ شیعی و غیرشیعی داشته‌اند. در این میان، به‌ویژه به ‌خاطر گمانۀ اهتمام غالیان به روایات فضایل، جای این پرسش است که نصیریه در نقل و اهتمام به نصوص جانشینی چه جایگاهی داشته‌اند؟ بنا بر نتایج این تحقیق، مصادر عمومی نصیری ترجیح داده‌اند از واقعۀ غدیر با اشارۀ مبهم و گذرا و گاه با حذف بخش‌های اصلی ماجرای غدیر عبور کنند؛ ولی مصادر سرّی تقریری کاملاً متفاوت از واقعه ارائه داده‌اند. در نگاه آنان، در روز غدیر اهل حقّ ندای الوهیت امیرالمؤمنین علیه السلام را شنیدند، ولی دیگران، که «مسخ‌شدگان» هستند، ندای پیامبر صلی الله علیه و آله را به ‌صورت جملۀ مشهور «مَنْ کُنْتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَوْلَاهُ» شنیدند. آداب اباحی غالیان نصیری در غدیر و برخی از اعیاد مشابه نیز تفاوت جدی با سنت شیعی دارد. اعتقاد به الوهیت امیرالمؤمنین علیه السلام در مصادر سرّی نصیریان، مانعی جدی در عنایتشان به مناقب مسلّم امامان علیهم السلام بوده که رنگ و بوی بشری دارد. نصیریان در آثار خود پس از نقل فضایل پذیرفته نزد شیعه و سنی، بارها تصریح کرده‌اند که این روایات مطابق دیدگاه «عامه»، «مقصره»، «شیعه» یا «اهل کدر» و... است و رأی «خاصه» یا «اهل توحید» (نصیریان) چیز دیگری است. آرای نصیریان به‌ عنوان شاخص‌ترین فرقه‌های غالیان خطّابیه با عقیدۀ مشهور شیعه دربارۀ غدیر و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام فاصلۀ بسیار دارد. نصیریه شدیداً از نصوص متواتر جانشینی گریزان بوده‌اند، و حدیث غدیر را نیز کاملاً تحریف کرده‌اند.

فایل مجله
@gholow2
دعای مروی از حضرت زین العابدین (ع) برای ایمنی از خطرات

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ بِشْرِ بْنِ مَسْلَمَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَا أُبَالِی إِذَا قُلْتُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ:

«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی اللَّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ مِنْ قِبَلِی وَ ادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ.»

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ مِثْلَهُ.

📚الكافي، ج٢، ص٥٥٨

از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: علی بن الحسین (ع) می‌فرمود باکی ندارم که انس و جن برای آزار رساندن به من جمع شوند هر گاه این کلمات را بخوانم ...

@Gholow2
فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول (ص) او را دوست دارند

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي لَيْلَى، عَنِ الْحَكَمِ، وَالْمِنْهَالِ، وَعِيسَى، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى، قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ فِي الشِّتَاءِ فِي إِزَارٍ وَرِدَاءٍ ثَوْبَيْنِ خَفِيفَيْنِ، وَفِي الصَّيْفِ فِي الْقَبَاءِ الْمَحْشُوِّ وَالثَّوْبِ الثَّقِيلِ، فَقَالَ النَّاسُ لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ: لَوْ قُلْتَ لِأَبِيكَ فَإِنَّهُ يَسْهَرُ مَعَهُ، فَسَأَلْتُ أَبِي فَقُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ قَدْ رَأَوْا مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ شَيْئًا اسْتَنْكَرُوهُ، قَالَ: وَمَا ذَاكَ؟ قَالَ: يَخْرُجُ فِي الْحَرِّ الشَّدِيدِ فِي الْقَبَاءِ الْمَحْشُوِّ وَالثَّوْبِ الثَّقِيلِ، وَلَا يُبَالِي ذَلِكَ، وَيَخْرُجُ فِي الْبَرْدِ الشَّدِيدِ فِي الثَّوْبَيْنِ الْخَفِيفَيْنِ، وَالْمُلَاءَتَيْنِ لَا يُبَالِي ذَلِكَ وَلَا يَتَّقِي بَرْدًا، فَهَلْ سَمِعْتَ فِي ذَلِكَ شَيْئًا، فَقَدْ أَمَرُونِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ إِذَا سَمَرْتَ عِنْدَهُ، فَسَمَرَ عِنْدَهُ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، إِنَّ النَّاسَ قَدْ تَفَقَّدُوا مِنْكَ شَيْئًا، قَالَ: وَمَا هُوَ؟ قَالَ: تَخْرُجُ فِي الْحَرِّ الشَّدِيدِ فِي الْقَبَاءِ الْمَحْشُوِّ وَالثَّوْبِ الثَّقِيلِ وَتَخْرُجُ فِي الْبَرْدِ الشَّدِيدِ فِي الثَّوْبَيْنِ الْخَفِيفَيْنِ وَفِي الْمُلَاءَتَيْنِ لَا تُبَالِي ذَلِكَ، وَلَا تَتَّقِي بَرْدًا، قَالَ: وَمَا كُنْتَ مَعَنَا يَا أَبَا لَيْلَى بِخَيْبَرَ؟ قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، وَاللَّهِ قَدْ كُنْتُ مَعَكُمْ، قَالَ: فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَعَثَ أَبَا بَكْرٍ فَسَارَ بِالنَّاسِ فَانْهَزَمَ حَتَّى رَجَعَ إِلَيْهِ، وَبَعَثَ عُمَرَ فَانْهَزَمَ بِالنَّاسِ حَتَّى انْتَهَى إِلَيْهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «‌لَأُعْطِيَنَّ ‌الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ، لَيْسَ بِفَرَّارٍ» فَأَرْسَلَ إِلَيَّ فَدَعَانِي، فَأَتَيْتُهُ وَأَنَا أَرْمَدُ لَا أُبْصِرُ شَيْئًا، فَتَفَلَ فِي عَيْنِي وَقَالَ: «اللَّهُمَّ اكْفِهِ الْحَرَّ وَالْبَرْدَ»، قَالَ، فَمَا آذَانِي بَعْدُ حَرٌّ وَلَا بَرْدٌ.

📚مصنف ابن أبي شيبة، 6/ 367

عبدالرحمن بن ابی لیلی گوید: علی (ع) [گاهی] در زمستان با یک ازار (جامه پایین‌تنه) و رداء (جامه بالاتنه)، دو جامه سبک و در تابستان با قبای توپر و جامه سنگین بیرون می‌آمد. مردم به عبدالرحمن گفتند: کاش با پدرت صحبت می‌کردی زیرا او با امیرالمؤمنین (ع) شب‌‌ها همنشینی و گفتگو دارد. از پدرم پرسیدم و گفتم: مردم چیزی از امیرالمؤمنین (ع) دیده‌اند که برایشان عجیب و منکر است. گفت: چه چیزی؟ گفتم: در گرمای سخت با قبای توپر و جامه سنگین بیرون می‌آید و برایش مهم نیست و در سرمای سوزان با دو لباس سبک و دو جامه بیرون می‌آید و باکی ندارد و از سرما پرهیز نمی‌کند. آیا در این باره چیزی شنیده‌ای؟ مردم به من گفته‌اند از تو بخواهم که وقتی شب با او گفتگو می‌کنی در این باره از او بپرسی. پس [شبی] پدرم با امیرالمؤمنین (ع) صحبت داشت. گفت: ای امیر مؤمنان مردم درباره تو سؤالی دارند. فرمود: چیست؟ گفت: در گرمای شدید با قبای توپر و جامه سنگین و در سرمای سخت با دو لباس سبک و دو جامه بیرون می‌آیید و اهمیتی نمی‌دهید و از سرما باکی ندارید. فرمود: ای ابولیلی در خیبر با ما نبودی؟ گفت: بله به خدا سوگند با شما بودم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوبکر را فرستاد پس مردم را برای [فتح خیبر] حرکت داد ولی شکست خورد و نزد پیامبر (ص) بازگشت. عمر را فرستاد پس باعث شكست و گریز مردم شد تا نزد پیامبر (ص) بازگشت. رسول خدا (ص) فرمود: [فردا] پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش (ص) را دوست دارد و خدا و رسولش (ص) نیز او را دوست دارند. خداوند برای او [قلعه خیبر را] خواهد گشود و فرارکننده نیست. پس کسی را به سوی من فرستاد و مرا فراخواند. در حالی که چشم‌درد داشتم و چیزی نمی‌دیدم نزد او آمدم. آب دهان [مبارک] را در چشم من انداخت و فرمود: خدایا او را از گرما و سرما حفظ کن و پس از آن هیچ گاه گرما و سرما مرا آزار نداد.

خداوندا به آبروی امیرالمؤمنین (ع) که این عید از آن او است، مسلمانان را در این جنگ سخت بر صهیونیسم ستمگر چیره کن و هر چه زودتر پرچم نصرت و پیروزی را به دستان خیبرگشای صاحب الزمان (عج) به اهتزاز درآور!
@Gholow2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تميم البرغوثي:
«الحربُ صِفريّة!»


@Gholow2
▪️صلی الله علیك يا ابا عبد الله...

موکب عزای حسینی علیه‌السلام
به نام نامی ابا الفضل العباس (ع)
پردیسان، انتهای اندیشه ۱۱، مشرف به بلوار دانشگاه
پذیرای مشارکت شما عزیزان. کارت:
5047061073714277
محمدعلی صابری
(کارت مخصوص این امر است و نیازی به اعلام واریز نیست).
در صورت نیاز به تعیین مورد نذر به آی‌دی زیر اطلاع دهید:
@Msaberi56
Forwarded from وبلاگ آثار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند ...
Forwarded from ذِکری
🏴 سخنرانیِ امام حسین ع در شب عاشورا

علىّ بن حسين -عليه السّلام-‏ مى‌‏فرمايد: بعد از اينكه عمر بن سعد برگشت، دم غروب بود كه حسين يارانش را جمع كرد، من مريض بودم خودم را نزديك حسين رساندم تا سخنانش‏ را بشنوم، شنيدم پدرم به يارانش مى‌‏گفت:

«ستايش مى‌‏كنم به بهترين ستايش خدايى را كه برتر و بلند مرتبه است و در راحتى و سختى او را سپاس مى‌‏گويم، خدايا تو را سپاس مى‏‌گويم كه ما را با فرستادن پيامبرت‏ گرامى داشتى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دين فقيه و دانا نمودى و برای ما گوش‌ها و چشم‌ها و قلب‌ها قرار دادی و ما را از مشركين قرار ندادى.

من يارانى برتر و بهتر از ياران خويش، و اهل بيتى نيكوكارتر و پرهيزكارتر از اهل بيت خود نمى‌‏شناسم، خداوند به همه شما جزاى خير عطا كند.
آگاه باشيد، گمان مى‏‌كنم فردا روز نبرد ما با اين دشمنان است. آگاه باشيد، نظرم اين است كه شما همگى با آزادى برويد. از جانبِ من عهدى بر گردن شما نيست.

شما را تاريكى شب‏، از ديد دشمن‏ مى‏‌پوشاند، آن را مركب خود قرار دهيد. هر مردى از شما دست يكى از مردان اهل بيتم را بگيرد، و در آبادی‌ها و شهرهايتان پراكنده شويد، تا اينكه خداوند گشايشى ايجاد كند. اين قوم مرا مى‏‌طلبند، و اگر به من دست يابند از تعقيب ديگران چشم‌ می‌پوشند.»

عباس بن على -عليه السّلام‏- سخن را آغاز كرد و گفت: چرا چنین كنيم؟ آيا براى اين‌كه بعد از تو زنده بمانيم؟! خدا هرگز چنين روزى را نياورد!...

📚وقعة الطف، ترجمه جواد سلیمانی، ص137-138 (با اندکی تغییر)
#حدیث
یا صاحب لواء الحسین علیه السلام…

زمان تنها خبر از داغ‌های ناگهان می‌داد
عطش هم رفته رفته کار دست باغبان می‌داد

تکان می‌خورد قلب مشک‌ها بیتاب در خیمه
رباب آرام چون گهوار اصغر را تکان می‌داد

به موسی گفت هارون وزیر اکنون چه باید کرد
نگاهی کودکانه مشک خالی را نشان می‌داد

فرات هرچند با لب‌های طفلی قهر بود انگار
ولی تاوان قهرش را عموی مهربان می‌داد

چه تصویر غم انگیزی برادر داشت در میدان
سپر را می‌گرفت و مشک دست پهلوان می‌داد

عجب تصمیم سختی بود، سقا در ازای آب
به دستان زلیخا داشت یوسف را گران می‌داد

چه خواهد کرد اگر با ماه کامل روبرو می‌شد
بِبُرَد یا نَبُرد؟ داشت شمشیر امتحان می‌داد

گناه چشم سقا چیست؟ می‌پرسید نخلستان
ولیکن پاسخ او را فقط تیر و کمان می‌داد

به قدر چرخش چشمی نیفتاده ست از دستش
چه‌ها می‌گفت اگر خالق به این بیرق زبان می‌داد

به روی خاک خون می‌ریخت از چشم و سخاوت را
گمانم داشت یاد ابرهای آسمان می‌داد

دو تا دست بریده مشک پاره آن طرف اما
برادر روی پاهای برادر داشت جان می‌داد….

محمدحسین حیدرزاده
#مرثیه_سید_الشهدا
Forwarded from وبلاگ آثار
بازتاب آیات قرآن در گفتار و رفتار امام حسین (ع) و یارانش از مدینه تا کربلا -آن‌چنان که ابوجعفر طبری گزارش کرده است- بسیار برجسته‌ است. همیشه عین متن آیات ذکر نشده، اما اثرپذیری از مضامین قرآن کاملاً آشکار است.

مثلاً از ضحاک بن عبدالله مشرقی روایت شده که گفت: همراه با مالک بن نضر ارحبی بر حسین (ع) وارد شدم ... به او گفتیم: آمدیم که به تو سلام کنیم و برایت از خدا عافیت بخواهیم و تجدید دیدار نماییم و اخبار مردم را به تو برسانیم. باید خبر دهیم که آن‌ها برای جنگ با تو جمع شده‌اند، پس تصمیمت را بگیر! حسین (ع) فرمود: حسبي الله ونعم الوکیل! ..‌. (تاریخ الطبري، ج۵، ص۴۱۸)

پاسخ امام (ع) دقیقا برگرفته از این آیه است:

الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ

آنان‌كه مردم (شايعه‌پراكنان) به آنان گفتند: مردم (مشركان مكه) برای [جنگ با] شما گرد آمده‌اند، از آنان بترسيد! ولى بر ايمانشان افزود و گفتند: حسبنا الله ونعم الوکیل: خدا ما را بس است و خوب كارسازى است!
(آل عمران: ۱۷۳).

#حدیث
#کربلا
@Alasar_1
غلوپژوهی
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید ، مرثیه ی قتلگاه را از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع…
▪️صلی الله علی روحك و بدنك و علی الأرواح التی حلت بفنائك

من روضه خوانِ غربتِ آقای عالمم
بی‌تابِ سربریدهٔ ماهِ محرّمم

با گریه هر غروب من از حال می‌روم
با هر فرازِ ناحیه گودال می‌روم

صبح و غروب، ندبه‌کنان گریه می‌کنم
این روضه را به مادرمان هدیه می‌کنم

برنیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد
دردش گرفته بود، ندایش بلند شد

فرمود: زنده‌ام به کجا حمله می‌کنید؟
نامردها به خیمه چرا حمله می‌کنید؟

کارِ مرا تمام نکرده، کجا؟ سنان!
اینجا کنارِ لشگری از گرگ‌ها بمان

با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح

اینجا به بعد ضربه زدن‌ها شروع شد
اینجا به بعد شیونِ زن‌ها شروع شد

دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای

دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه

جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمهٔ ما می‌کند نگاه

هرکس رسید نیزهٔ خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینهٔ آقا شکست و رفت

یک عده بر تمام تنش سنگ می‌زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می‌زدند

در آن میانه حرمتِ آئینه‌ها شکست
وقتی که شمر آمد و بر سینه‌اش نشست

از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد

تا که ز رویِ پیکرِ بی‌سر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد

اینجا به بعد گریه‌ی من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود

اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمه‌ی مارا کتک زدند

راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زن‌ها شکسته شد

آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند

قاسم نعمتی
#مرثیه_سید_الشهدا
غلوپژوهی
🏴 روایت شعر جانسوز دعبل خزاعی در آستانه وفاتش لَا أَضْحَكَ اللَّهُ سِنَّ الدَّهْرِ إِنْ ضَحِكَتْ وَ آلُ أَحْمَدَ مَظْلُومُونَ قَدْ قُهِرُوا مُشَرَّدُونَ نُفُوا عَنْ عُقْرِ دَارِهِمْ كَأَنَّهُمْ قَدْ جَنَوْا مَا لَيْسَ يُغْتَفَر خداوند دمی دندان روزگار را…
الآثار الباقية، ابوریحان بيرونی، ترجمه داناسرشت (ج١، ص٥٢٤)

«قتل الحسين بن على بن ابى طالب بالطف مع اهل بيت رسول الله، من آل ابى طالب عليهم السلام اجمعين‏؛ وفعل به وبهم ما لم يفعل فى جميع الأمم بأشرار الخلق، من القتل بالعطش والسيف والإحراق بالنّار وصلب الرءوس وإجراء الخيول على الأجساد المؤرّبة وهتك الستر بسبى النساء والاطفال، وحملهم مشهرين على الجمال‏، فتشاءموا به.
فامّا بنو أميّة فقد لبسوا فيه ما تجدّد، وتزيّنوا واكتحلوا وعيّدوا وأقاموا الولائم والضيافات، وطعموا الحلاوى والطّيّبات؛ وجرى الرسم في «العامّة»، على ذلك ايّام ملكهم، وبقى فيهم بعد زواله عنهم.
وامّا الشيعة، فانّهم ينوحون ويبكون أسفا لقتل سيّد الشهداء فيه؛ ويظهرون ذلك بمدينة السلام وأمثالها من المدن والبلاد؛ ويزورون فيه التربة المسعودة بكربلا، ولذلك كره فيه فعل العامّة، من تجديد الاوانى والأثاث.
ولمّا جاء نعيّه إلى المدينة، خرجت ابنة عقيل بن ابى طالب، وهى تقول:
ماذا تقولون إن قال النّبىّ لكم:
ماذا فعلتم؟ وأنتم آخر الأمم
بعترتى وبأهلى عند مفتقدى
نصف أسارى ونصف ضرّجوا بدم
ما كان هذا جزائي، إذ نصحت لكم‏
أن تخلفونى بسوء فى ذوى رحمى.»
(الآثار الباقية ٤٢٠)
بخشی از خطبة عبيد الله بن عبد الله مری (یکی از توابین) پیرامون آنچه با امام حسین (ع) کردند...

...ألم تروا ويبلغكم مَا اجترم إِلَى ابن بنت نبيكم! أما رأيتم إِلَى انتهاك القوم حرمته، واستضعافهم وحدته، وترميلهم إِيَّاهُ بالدم، وتجرارهموه عَلَى الأرض! لم يرقبوا فِيهِ ربهم ولا قرابته من الرسول ص، اتخذوه للنبل غرضا، وغادروه للضباع جزرا... (تاریخ الطبري ج ٥ ص ٥٥٩ عن أبي مخنف عن الحصين بن يزيد عن رجل من مزينة: تفصيل خطبه در اینجا).

آیا ندیده اید و به شما نرسیده، آن جرم ها که در حق پسر دختر پیامبرتان انجام شد؟! آیا ندیده اید که این قوم، حرمت او را دریدند و به جهت تنهایی، ضعیفش یافتند، و او را به خون آغشتند و پیکرش را بر روی زمین کشیدند !
درباره او، نه از خدا باکی داشتند و نه قرابتش را با پیامبر (ص) رعایت کردند، او را (همچون شکاری)، هدف تیر قرار دادند و پیکرش را برای درندگان رها کردند...
www.tg-me.com/maghtalvshahdatolhossein/1760
2025/07/11 18:05:26
Back to Top
HTML Embed Code: