This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهزیباستدلیکهپرازنورقرآناست🥹🤍
طوریقرآنبخوانکهانگارآیهبهآیهاش
تکتکسورههایکوچکوبزرگشفقطبرای
خودِخودتنازل شده!
وقتهاییکهدیگرحالخودتراهمنداری
حتیوقتیحسمیکنیازخداخیلیدورشدی
باقرآندرپناهِواژههایش،عجیبآراممیگیری
خیلیآرام...🌸🌱
طوریقرآنبخوانکهانگارآیهبهآیهاش
تکتکسورههایکوچکوبزرگشفقطبرای
خودِخودتنازل شده!
وقتهاییکهدیگرحالخودتراهمنداری
حتیوقتیحسمیکنیازخداخیلیدورشدی
باقرآندرپناهِواژههایش،عجیبآراممیگیری
خیلیآرام...🌸🌱
-
اللھم ارحمنيِ يوم يصلون عليّ
صلاة لا ركوع لها ولا سجُد...!
پروردگارا بهم رحم کن در روزی که نمازی بر روی سرم میخوانند که نه رکوعی دارد ونه سجده ای💔.
اللھم ارحمنيِ يوم يصلون عليّ
صلاة لا ركوع لها ولا سجُد...!
پروردگارا بهم رحم کن در روزی که نمازی بر روی سرم میخوانند که نه رکوعی دارد ونه سجده ای💔.
#حدیث_شریف
مهم بودن حفظ سرّ دیگران
وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُما - أَنَّ عُمَرَ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - حِينَ تَأَيَّمَتْ بنْتُهُ حَفْصَةُ، قَالَ: لَقِيتُ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - فَعَرَضْتُ عَلَيْهِ حَفْصَةَ، فَقُلْتُ: إِنْ شِئْتَ أَنْكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمَرَ قَالَ: سَأَنْظُرُ فِي أَمْرِي فَلَبِثْتُ لَيَالِيَ، ثُمَّ لَقِيَني، فَقَالَ: قَدْ بَدَأَ لي أَنْ لا أَتَزَوَّجَ يَوْمِي هَذَا؛ فَلَقِيتُ أَبَابَكْرِ الصِّدِّيقَ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - فَقُلْتُ: إِنْ شِئْتَ أَنْكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمَرَ، فَصَمَتَ أَبُو بَكْرٍ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - فَلَمْ يَرْجِعْ إِلَيَّ شَيْئاً! فَكُنْتُ عَلَيْهِ أَوْجَدَ مِنِّي عَلَىٰ عُثْمَانَ، فَلَبِثْتُ لَيَالِي، ثُمَّ خَطَبَهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم فَأَنْكَحْتُها إِيَّاهُ؛ فَلَقِيَنِي أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ: لَعَلَّكَ وَجَدْتَ عَلَيَّ حِينَ عَرَضْتَ عَلَيَّ حَفْصَةَ فَلَمْ أَرْجِعْ إِلَيْكَ شَيْئاً فَقُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَإِنَّهُ لَمْ يَمْنَعْنِي أَنْ أَرْجِعَ إِلَيْكَ فِيمَا عَرَضْتَ عَلَيَّ إِلَّا أَنِّي كُنْتُ عَلِمْتُ أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم ذَكَرَهَا ، فَلَمْ أَكُنْ لِأُنْشِيَ سِرَّ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم وَلَوْ تَرَكَهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم لَقَبِلْتُها. بخاری روایت کرده است؛ [(۵۱۲۲)]
از عبدالله بن عمر - رضی الله عنهما - روایت شده است که گفت: حضرت عمر وقتی که دخترش حفصه بیوه شد ، گفت با حضرت عثمان رضی اللہ عنہ ۔ ملاقات کردم و گفتم: اگر بخواهی حفصه را به نکاح تو در می آورم جواب داد: در این مورد فکر خواهم کرد، چند شب منتظر ماندم، سپس پیش من آمد و گفت: برای من روشن شد که بهتر است در حال حاضر ازدواج نکنم؛ بعد با حضرت ابوبکر رضی الله عنه - ملاقات نمودم و همان گفته را تکرار کردم حضرت ابوبکر ساکت شد و پاسخی به من نداد و من نسبت به او در برابر (عمل) حضرت عثمان که با تقاضای من موافقت نکرد، عصبانی تر بودم چند شب دیگر را منتظر ماندم سپس پیامبر ﷺ او را خواستگاری کرد و حفصه دخترم را برای پیامبر ﷺ نکاح کردم؛ بعد از آن حضرت ابوبکر به من رسید و گفت: گمان میکنم که تو از من عصبانی شدی وقتی که ازدواج با حفصه را به من پیشنهاد کردی و من به تو پاسخی ندادم؟ گفتم بله حضرت ابوبکر گفت مرا از این که در مورد پیشنهادت به تو پاسخی بدهم چیزی جز این باز نداشت که من دانسته بودم که پیامبرﷺ در مورد ازدواج خود با حفصه یاد کرد و من آن نیستم که سر پیامبر ﷺ را فاش کنم و اگر پیامبر ﷺ از ازدواج با حفصه منصرف میشد من قبولش میکردم.
و در حدیث دیگری آمده است: امام عثمان هم خبر داشت که پیامبر ﷺ قصد ازدواج با حفصه را دارد و او به این خاطر جواب رد به امام عمر داد .
مهم بودن حفظ سرّ دیگران
وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُما - أَنَّ عُمَرَ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - حِينَ تَأَيَّمَتْ بنْتُهُ حَفْصَةُ، قَالَ: لَقِيتُ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - فَعَرَضْتُ عَلَيْهِ حَفْصَةَ، فَقُلْتُ: إِنْ شِئْتَ أَنْكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمَرَ قَالَ: سَأَنْظُرُ فِي أَمْرِي فَلَبِثْتُ لَيَالِيَ، ثُمَّ لَقِيَني، فَقَالَ: قَدْ بَدَأَ لي أَنْ لا أَتَزَوَّجَ يَوْمِي هَذَا؛ فَلَقِيتُ أَبَابَكْرِ الصِّدِّيقَ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - فَقُلْتُ: إِنْ شِئْتَ أَنْكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمَرَ، فَصَمَتَ أَبُو بَكْرٍ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - فَلَمْ يَرْجِعْ إِلَيَّ شَيْئاً! فَكُنْتُ عَلَيْهِ أَوْجَدَ مِنِّي عَلَىٰ عُثْمَانَ، فَلَبِثْتُ لَيَالِي، ثُمَّ خَطَبَهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم فَأَنْكَحْتُها إِيَّاهُ؛ فَلَقِيَنِي أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ: لَعَلَّكَ وَجَدْتَ عَلَيَّ حِينَ عَرَضْتَ عَلَيَّ حَفْصَةَ فَلَمْ أَرْجِعْ إِلَيْكَ شَيْئاً فَقُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَإِنَّهُ لَمْ يَمْنَعْنِي أَنْ أَرْجِعَ إِلَيْكَ فِيمَا عَرَضْتَ عَلَيَّ إِلَّا أَنِّي كُنْتُ عَلِمْتُ أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم ذَكَرَهَا ، فَلَمْ أَكُنْ لِأُنْشِيَ سِرَّ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم وَلَوْ تَرَكَهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم لَقَبِلْتُها. بخاری روایت کرده است؛ [(۵۱۲۲)]
از عبدالله بن عمر - رضی الله عنهما - روایت شده است که گفت: حضرت عمر وقتی که دخترش حفصه بیوه شد ، گفت با حضرت عثمان رضی اللہ عنہ ۔ ملاقات کردم و گفتم: اگر بخواهی حفصه را به نکاح تو در می آورم جواب داد: در این مورد فکر خواهم کرد، چند شب منتظر ماندم، سپس پیش من آمد و گفت: برای من روشن شد که بهتر است در حال حاضر ازدواج نکنم؛ بعد با حضرت ابوبکر رضی الله عنه - ملاقات نمودم و همان گفته را تکرار کردم حضرت ابوبکر ساکت شد و پاسخی به من نداد و من نسبت به او در برابر (عمل) حضرت عثمان که با تقاضای من موافقت نکرد، عصبانی تر بودم چند شب دیگر را منتظر ماندم سپس پیامبر ﷺ او را خواستگاری کرد و حفصه دخترم را برای پیامبر ﷺ نکاح کردم؛ بعد از آن حضرت ابوبکر به من رسید و گفت: گمان میکنم که تو از من عصبانی شدی وقتی که ازدواج با حفصه را به من پیشنهاد کردی و من به تو پاسخی ندادم؟ گفتم بله حضرت ابوبکر گفت مرا از این که در مورد پیشنهادت به تو پاسخی بدهم چیزی جز این باز نداشت که من دانسته بودم که پیامبرﷺ در مورد ازدواج خود با حفصه یاد کرد و من آن نیستم که سر پیامبر ﷺ را فاش کنم و اگر پیامبر ﷺ از ازدواج با حفصه منصرف میشد من قبولش میکردم.
و در حدیث دیگری آمده است: امام عثمان هم خبر داشت که پیامبر ﷺ قصد ازدواج با حفصه را دارد و او به این خاطر جواب رد به امام عمر داد .
إنّ كرم الله أوسع من خيالك وأكبر من حاجتك وأرحب من أمانيكفاطلب منه الأفضل
سخاوت خداوند وسیعتر از تصورِ شما، بزرگتر از نیاز شما، و پذیراتر از آرزوهای شماست. . .
پس از او بهترینها را بخواهید 🩵🥀
سخاوت خداوند وسیعتر از تصورِ شما، بزرگتر از نیاز شما، و پذیراتر از آرزوهای شماست. . .
پس از او بهترینها را بخواهید 🩵🥀
شب تاریک و بیصدا و بلند است. قبل از آنکه بیاید و خیمه زند تو چراغت را روشن کن با اذکار شامگاهی.
بینور به دلِ تاریکی زدن خطاست...
بینور به دلِ تاریکی زدن خطاست...
Forwarded from پروژههایم | My Project
چرا بهشت را هم مانند دنیا محدود میبینی؟
خداوند متعال در قرآن فرموده است: {لَهُمْ مَّا یَشَآءُوْنَ فِیْهَا} (آنان در بهشت هرآنچه بخواهند برایشان فراهم است) و در ادامه میفرماید: {وَلَدَیْنَا مَزِیْدٌ} (و بیشتر از آن [نیز] نزد ما هست). هرچه بخواهند! و تازه چیزهایی هم هست که در تصور ما نمیگنجد و {نزد ما بیشتر [هم] هست}. از جمله دیدن حق تعالی که بالاترین نعمت بهشت است.
تا میتوانی بهشتت را بساز و بدان که هرچه بدی در این دنیا هست، آنجا نیست. نا امنی، خیانت، دزدی... هر چیز بدی که فکرش را بکنی... مگر ما همین جهان عاری از بدی را نمیخواستیم؟
خب بهشت همان جهان است! آنهایی هم که باعث زشتی این جهان شدهاند پی کارشان میروند. یا جهنمی میشوند، یا برای مدتی تنبیه میشوند و یا اگر دچار شرک نشدهاند بخشیده خواهند شد و وقتی بهشتی شدند دیگر بهشتیاند! بماند که هر بهشتی سرزمین مخصوص خودش را دارد... آنجا پادشاهی توست! در سرزمین تو کسی نیست جز آنهایی که خودت میخواهی و آنچه خودت میخواهی. هر چه نمیخواهی آنجا نیست و هر چه بخواهی هست. هرچه واقعا شادیآور است و دارای لذت است. به بهشتت فکر کن و برایش کاری کن!
با این حال باید درباره این «هر آنچه بخواهند» توضیحی بدهم. برخی از خواستههایی که ممکن است به ذهن برخی برسد، ناشی از انحرافات این دوران است. مثلا شاید کسی با خودش بگوید من میخواهم برهنه باشم. برهنگی در هیچ دورانی یک مزیت و یک آرزو نبوده. مردم در شهرها و در تمدنها پوشیده بودهاند و زیبا پوشیدن را همواره دوست داشتهاند و برهنگی همانطور که در قرآن آمده نخستین تنبیه آدم و حوا بود. برهنگی کنونی یک شرایط ساختگی است که ناشی از تبلیغات و صنعت مد و سینما است. دقیقا داستان آن پادشاه لخت است.
و حتی بیهودگی و لغو... بهشت سرزمین خوشیهای خاصی است. لذت بردن در عین معنا. خوشیهایی که به بیهودگی و پوچی لذتهای اهل دنیا شباهتی ندارد. حتی در آیات وصف بهشت میتوان وصف کسانی که بهشتی میشوند را دید. یعنی خود آیات وصف بهشت میگویند چه کسانی شایسته آن سرزمین هستند. مثلا در وصف مؤمنان آمده که: {وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ} [مؤمنون: ۳] (و آنان که از بیهودگی [در گفتار و کردار] رویگردانند) و در وصف بهشتیان آمده که: {لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا} [نبأ: ۳۵] (در آنجا نه سخن بیهودهای میشنوند و نه دروغی). از بیهودگی دوری گزیدند، تا بیهودگی نشنوند. بهشتی بودن وصفی است که میشود از دنیا با خود داشت. حتی با نگاه به وصف زنان بهشتی میتوان به برخی از ویژگیهای زنانی که بهشتی خواهند شد پی برد.
پس خواستههای بهشتیان بر اساس همان فطرت صحیح انسانی و بر اساس ذات بهشتی آنان است نه بر اساس بیهودگی دنیا و بیبند و باری کافرانه صد سال اخیر. در بهشت چیزی ضد فطرت و ضد اخلاق وجود ندارد.
خداوند متعال در قرآن فرموده است: {لَهُمْ مَّا یَشَآءُوْنَ فِیْهَا} (آنان در بهشت هرآنچه بخواهند برایشان فراهم است) و در ادامه میفرماید: {وَلَدَیْنَا مَزِیْدٌ} (و بیشتر از آن [نیز] نزد ما هست). هرچه بخواهند! و تازه چیزهایی هم هست که در تصور ما نمیگنجد و {نزد ما بیشتر [هم] هست}. از جمله دیدن حق تعالی که بالاترین نعمت بهشت است.
تا میتوانی بهشتت را بساز و بدان که هرچه بدی در این دنیا هست، آنجا نیست. نا امنی، خیانت، دزدی... هر چیز بدی که فکرش را بکنی... مگر ما همین جهان عاری از بدی را نمیخواستیم؟
خب بهشت همان جهان است! آنهایی هم که باعث زشتی این جهان شدهاند پی کارشان میروند. یا جهنمی میشوند، یا برای مدتی تنبیه میشوند و یا اگر دچار شرک نشدهاند بخشیده خواهند شد و وقتی بهشتی شدند دیگر بهشتیاند! بماند که هر بهشتی سرزمین مخصوص خودش را دارد... آنجا پادشاهی توست! در سرزمین تو کسی نیست جز آنهایی که خودت میخواهی و آنچه خودت میخواهی. هر چه نمیخواهی آنجا نیست و هر چه بخواهی هست. هرچه واقعا شادیآور است و دارای لذت است. به بهشتت فکر کن و برایش کاری کن!
با این حال باید درباره این «هر آنچه بخواهند» توضیحی بدهم. برخی از خواستههایی که ممکن است به ذهن برخی برسد، ناشی از انحرافات این دوران است. مثلا شاید کسی با خودش بگوید من میخواهم برهنه باشم. برهنگی در هیچ دورانی یک مزیت و یک آرزو نبوده. مردم در شهرها و در تمدنها پوشیده بودهاند و زیبا پوشیدن را همواره دوست داشتهاند و برهنگی همانطور که در قرآن آمده نخستین تنبیه آدم و حوا بود. برهنگی کنونی یک شرایط ساختگی است که ناشی از تبلیغات و صنعت مد و سینما است. دقیقا داستان آن پادشاه لخت است.
و حتی بیهودگی و لغو... بهشت سرزمین خوشیهای خاصی است. لذت بردن در عین معنا. خوشیهایی که به بیهودگی و پوچی لذتهای اهل دنیا شباهتی ندارد. حتی در آیات وصف بهشت میتوان وصف کسانی که بهشتی میشوند را دید. یعنی خود آیات وصف بهشت میگویند چه کسانی شایسته آن سرزمین هستند. مثلا در وصف مؤمنان آمده که: {وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ} [مؤمنون: ۳] (و آنان که از بیهودگی [در گفتار و کردار] رویگردانند) و در وصف بهشتیان آمده که: {لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا} [نبأ: ۳۵] (در آنجا نه سخن بیهودهای میشنوند و نه دروغی). از بیهودگی دوری گزیدند، تا بیهودگی نشنوند. بهشتی بودن وصفی است که میشود از دنیا با خود داشت. حتی با نگاه به وصف زنان بهشتی میتوان به برخی از ویژگیهای زنانی که بهشتی خواهند شد پی برد.
پس خواستههای بهشتیان بر اساس همان فطرت صحیح انسانی و بر اساس ذات بهشتی آنان است نه بر اساس بیهودگی دنیا و بیبند و باری کافرانه صد سال اخیر. در بهشت چیزی ضد فطرت و ضد اخلاق وجود ندارد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يَقُولُ الإمَامُ ابْنُ القَيِّمْ (رَحِمَهُ اللَّه):
مِنْ مَغْرِبِ يَوْمَ الْخَمِيسِ إلَى مَغْرِبِ الْجُمُعَة كُلّ ثَانِيَة فِيهَا خَزَائِن مِنْ الْحَسَنَاتِ فليُكثر مِنْ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ ﷺ
ابن قیم (رحمةﷲ) میفرماید:
از مغربِ روزِ پنجشنبه تا مغربِ روزِ جمعه هر ثانیه در آن خزائنی از حسنات است
مِنْ مَغْرِبِ يَوْمَ الْخَمِيسِ إلَى مَغْرِبِ الْجُمُعَة كُلّ ثَانِيَة فِيهَا خَزَائِن مِنْ الْحَسَنَاتِ فليُكثر مِنْ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ ﷺ
ابن قیم (رحمةﷲ) میفرماید:
از مغربِ روزِ پنجشنبه تا مغربِ روزِ جمعه هر ثانیه در آن خزائنی از حسنات است
پس بر پیامبر ﷺ بسیار صلوات بفرست...
الـلَّـهُـمَّ صَـلِّ وَ سَـلِّـم عَـلَـى نَـبِـيِّـنَـا مُـحَـمَّـدThis media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#برکت_قرآن
📖قرائت قرآن مانند عادت روزانه از عاداتی است که انسان های موفق در زندگی خود می گنجانند ..
⏰در میان برنامه روزانه ات وقت مشخصی را برای قرآن قرار بده حتی اگر نیم ساعت باشد ...
خواهی دید که این نیم ساعت بازندگی تو چه می کند ...
اللهم اجعل القران ربیع قلوبنا
آمین یارب🌹
اللّهُمّ صَلِّ و سَلم عَلَی نبیّنا مُحَمَّد و عَلَی آل مُحَمَّد و صَحبه وسَلم
📖قرائت قرآن مانند عادت روزانه از عاداتی است که انسان های موفق در زندگی خود می گنجانند ..
⏰در میان برنامه روزانه ات وقت مشخصی را برای قرآن قرار بده حتی اگر نیم ساعت باشد ...
خواهی دید که این نیم ساعت بازندگی تو چه می کند ...
اللهم اجعل القران ربیع قلوبنا
آمین یارب🌹
اللّهُمّ صَلِّ و سَلم عَلَی نبیّنا مُحَمَّد و عَلَی آل مُحَمَّد و صَحبه وسَلم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پست_جدید 💫
رنج یعنی اینکه گاهی یه مادر به تنهایی چند تا فرزند رو بزرگ میکنه و ازشون نگهداری میکنه اما همشون با هم نمیتونن یه مادر رو نگه دارن💔
رنج یعنی اینکه گاهی یه مادر به تنهایی چند تا فرزند رو بزرگ میکنه و ازشون نگهداری میکنه اما همشون با هم نمیتونن یه مادر رو نگه دارن💔