"من عاشق مادر بودن برای توام جک بلوز.
روز مادر مبارک🤍"

"هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم کار به اینجا برسه. رود همین حالا هم از تمام رویاهای من فراتر رفته"

هیلی خودش رو خیلی آماده کرده بود. با ورزش، طب سوزنی، یوگا، فیزیوتراپی و تمرین با وزنه. اما زایمانش طبق برنامه پیش نرفت. در هفته 39، شروع به از دست دادن مایع آمنیوتیک کرد و با استفاده از پیتوسین و بالون فولی به‌صورت مصنوعی زایمان براش القا شد؛ که روندی بسیار دردناک بود.

کل روند 18 ساعت طول کشید تا در نهایت پسرش، جک، به دنیا اومد. اما هیلی به خونریزی شدیدی دچار شد، یک خونریزی پس از زایمان که می‌تونست کشنده باشه. با اینکه به دکترش اعتماد داشت، اما واقعاً ترسیده بود. "آدم‌ها از این موضوع می‌میرن" اینو خودش میگه.

پزشکا داروهای مختلفی امتحان کردن ولی مؤثر نبود. در نهایت، دستگاهی به نام "Jada" رو برای تحریک انقباضات رحم وارد کردن. هیلی فقط دلش می‌خواست بچه‌ش رو بغل کنه، اما مجبور شد چند ساعت صبر کنه تا از خطر عبور کنه!

"خب، فکر می‌کردم بعد از هفت سال این قضیه تموم بشه، ولی نشده. آدم فکر می‌کنه وقتی بچه‌دار می‌شی، شاید مردم ول کنن، یه کم آروم بشن، ولی این‌طور نیست. پس فکر کنم این عوضیا قراره همین‌طور عصبانی بمونن!"