Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🌀 دکتر بیژن عبدالکریمی :
هیچ امیدی نمی‌توان به این به خیابان افتادن‌ها داشت، توده‌ها می‌توانند ویران کنند، یک ساختار را فروبریزند، اما معلوم نیست در پسِ فردای اون شبی که ساختارها فروریخت، چه اتفاقی رخ خواهد داد.


▫️ دو نوع سرکوب وجود دارد، یکی سرکوب سخت که رژیم با پلیس و نیروی آتش به اختیارش انجام میدهد و خشونتِ پیدا و عریان است، اما نوعی دیگر از سرکوب هست که افرادی خواسته یا ناخواسته همدست حکومت شده‌اند و به لحاظ روانی و ذهنی مردم را از ایجاد تحول می‌ترسانند و باز می‌دارند. این حرکت، سرکوبِ نرم و پنهان است به هدف عقب راندن جامعه.
اما نکته‌ی قابل توجه این است، کسانیکه خیابان را برای تغییر انتخاب کرده‌اند، به خانه باز نخواهند گشت. چون خیابان، یعنی نا امیدی از همه‌ی راهکارهای امتحان شده.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 رژیم، دروغگوتر از چوپان دروغگو!

چوپان دروغگو که نامش به دروغگویی شهره شده، یکبار دروغ گفت و نزد مردم بی اعتبار شد، حالا چطور مردم به رژیمی که مدام و سر هر مسئله‌ای دروغ می‌گوید، باید اعتماد کنند؟
در سه اتفاق بزرگ، رژیم سعی در لاپوشانی و دروغگویی کرد که در هر سه مورد افکار عمومی قانع نشد و رژیم همچنان تلاش مذبوحانه می‌کند تا روایت خودش را به عنوان واقعیت به مردم بفروشد.
در اتفاق هواپیمای اوکراینی، قتل مهسا امینی و این مورد آخر، زندان اوین، رژیم با پروپاگاندای خودش درصدد تحریف واقعیت و آنچه رخ داده است برآمده، اما اکثریت مطلق جامعه روایت حکومت را رد می‌کنند و به نظر می‌رسد تمام این تلاش ها برای وارونه جلوه دادن آنچه اتفاق افتاده، بیشتر مصرف داخلی دارد و فقط عده‌ی قلیلی هستند که تعریف حکومت را بعنوان واقعیت می‌پذیرند. همان‌ها که خوراک فکری‌شان را از تریبون‌های رسمی حکومت و صداوسیمای میلی تهیه و تامین می‌کنند.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

⚠️خشونت
ویدیویی منتشر شده که ازش به نظر میاد یک مامور لباس شخصی با شوکر و باتون شهروندی رو شکنجه می‌کنه و شخصی که بر زمین افتاده میگه: من اسیرتم...


▫️ معلمی داشتیم که می‌گفت امام علی به یارانش توصیه می‌کرد اگر اسیری را گرفتید، مبادا با او طوری رفتار کنید که احساس کند اسیر است.
به درست یا غلط آنچه که از افراد و شخصیت‌ها در مدارس به ما می‌گفتند کاری ندارم، اما رفتارِ سیستمِ حکومتی، که خود را وام‌دار پیامبران و معلمان اخلاق می‌داند نشان می‌دهد به آنچه که خودشان در نظام آموزشی کشور ارائه و تحمیل کرده‌اند کوچکترین اعتقادی ندارند.
در ایده و نظر معتقد به رفتار با عطوفت که از امامان و معصومان فرا گرفته‌اند هستند، اما در عمل، ایده و نظر ماکیاولی را پیاده می‌کنند که معتقد بود هدف وسیله را توجیه می‌کند. یعنی برای رسیدن به مقصود، دست زدن به هر کاری، که شما بخوانید هر "جنایتی" مجاز می‌باشد.
رفتار خشونت آمیز پلیس و نیروهای امنیتی در هر اعتراضی نشان می‌دهد که حفظ نظام از هر ارزش اخلاقی و انسانی بالاتر و رعایت اخلاق فقط برای مردم است، اما حکومت دستش برای هر بی اخلاقی کاملا باز می‌باشد.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 انقلاب که فرا برسد

✍️ حامد سَرو


انقلاب که فرا برسد
شعرها سروده و آهنگ‌ها نواخته می‌شوند
نشسته‌ها بر می‌خیزند
تنهایان جمع می‌گردند و هر "مَنی"،
"ما" می‌شود.


انقلاب که فرا برسد
زندانی بند می‌گسلد
زندان‌بان می‌ماند و دیوارهای زندانش
و سربازان می‌گریزند!
هر نغمه‌ی حزینی، سرودی می‌شود شاد و شور انگیز و هم‌نوایان هم‌نوایی می‌کنند.


انقلاب که فرا برسد؛
زنان با گیسوانِ بلند، همچون بیرق‌های بر افراشته
بر بلندای معبدِ آزادی،
ملحدان را به مومنی فرا می‌خوانند!
آنانکه سکوت کرده‌اند، فریاد بر می‌آورند
و شهر از شوقِ کبوترانِ آزاد گشته از قفس،
آسمانی می‌شود، نیلی رنگ
و میزبانِ پرندگانِ بی پروا.


انقلاب که فرا برسد؛
هجرت کرده‌ها باز می‌گردند
و در کنار هم‌رزمان، مرزها می‌گشایند
و قله‌ها فتح می‌کنند.
عُشاق، بجای کافه‌های دنج و خلوت،
بسته و آرام به خیابانهای شلوغ و پُر هیاهو می‌ریزند و بجای گفت و شنودهای عاشقانه، فریادها سر می‌دهند.


انقلاب که فرا برسد؛
مشقِ دانش آموزان،
اتحاد است و اعتراض
و امتحانشان،
مَصاف است و مبارزه
مبارزه‌ای برای خویش
برای هرآنچه نبوده،
هرآنچه نیست...


انقلاب که فرا برسد
یاران گِرد می‌آیند و غریبان آشنا می‌گردند
آنکه در خیابان نمی‌شناسیم، آشنایی چندین ساله در می‌آید
و با هر آنکه می‌شناسیم دوست تر میگردیم.
باهم و در کنار هم نغمه‌ها می‌خوانیم برای آزادی


انقلاب که فرا برسد
در یک زمان اشک و لبخند به چهره‌ها می‌نشیند، و زیباترین تصویرِ یک انسان در طول قرن‌ها به نمایش در می آید.
انسانی درد کشیده و رنج دیده
اما
مُصِرّ و مُصَمم.
انسانی به غایت آرمانی
آزاد...
و رها...
از بند
از زندان
از انفرادی
از اتاق های سرد و خاموش
از ازدحامم ِ پوچ و بی معنی و تکراری
از نقشِ اجباریِ آدم بودن و ندیدن و نشنیدن و عبور کردن...!
از مرگ مبهم آمالها
از ترس پاسبان‌ها
از نور ِنئون‌های روی اعصاب، در شهرِ خفته‌ی خاموش
از صدای بی وقفه‌ی واق واقِ سگ‌های ولگرد!


انقلاب که فرا برسد
خوشه‌های خشم
چنان از زمین‌های عقیم سر بر می‌آورند
که دیگر داسی بر پیکر آنان کارساز نیست
و هر دستِ چیننده‌ای در ازدحامشان گم می‌شود!


انقلاب که فرا برسد
دیوارهای شهر، صفحه‌ی دفتر معترضان خواهد بود و روی آن مشقِ اعتراض می‌کنند
و نام‌ها و جمله‌هایی که تابحال نگفته‌اند، بر دیوار می‌نویسند
و هر نامی بر دیواری، قراری‌ست بر مَداری،
برای جوشیدن
برای خروشیدن.


انقلاب که فرا برسد
مردمانِ عادی، حماسه ها خلق می‌کنند
آنکه همیشه تماشا میکرده بازیگرِ صحنه می‌شود،
آنان‌که هیچگاه یارای مقاومتشان نبوده، مقاومت می‌کنند
آنانکه در گریز بوده، می‌ایستند
هم‌او که از ستیزه بیزار بوه می‌ستیزد
و آن‌که راه گم کرده است، راه میابد.


انقلاب که فرا برسد
دخترانِ زیبا با گیسوانِ بریده و طُره‌های تاب داده
بر سرِ هر کوی و کوچه
در انتظار نوچه‌های اهریمن
دشنه بر می‌کشند
و به خون‌خواهیِ خواهران و برادرانشان، به مصاف سایه‌ها،
سیاهی‌ها می‌روند


انقلاب که فرا برسد
نام هر شهید؛
اسم رمزی می‌شود برای پیکاری دوباره
برای موج‌های خیزانی که عطشِ فرارَوی لحظه‌ای آرامشان نمی‌گذارد


انقلاب که فرا برسد
ساعت ها به وقت اعتراض کوک می‌شوند.
مادران، در یک دستِ فرزندشان سنگ
و در دستِ دیگرشان، شاخه‌ی زیتون می‌گذارند.
و آنها را راهی خیابان می‌کنند.
نه...
دیگر هیچ پدری از غصه‌ی بازنگشتن فرزندش به خانه،
نخواهد مُرد.
که بازوبند پسر را به بازو می‌بندد و خود به کوچه می‌زند.!
آری انقلاب که فرا برسد،
مرگ می‌میرد
عشق، می‌زاید
و خشم می‌خروشد
انقلاب که فرا برسد
انقلاب که فرا برسد...

✍️ #حامد_سرو

مهر ١۴٠١


@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 سخنی با ارزشی‌ها و سرکوبگران

✍️ حامد سَرو


▫️ من از وابستگان به نظام یک سوال دارم؛
شما چرا برای امام حسین و یارانش گریه میکنید و بیش از دو ماه سیاه می‌پوشید و عزادار هستید؟
جواب ظاهرا مشخص است. چون آب را بروی حسین و یارانش بستند، خیمه‌ها را آتش زدند، زنان و کودکان را کشتند و بعد از پاکسازی عناصر معترض در جامعه، همانگونه که دوست داشتند سیاست را به پیش بردند. شاید بگویید خب این یک مسئله‌ی تاریخی‌ست و دیگر تمام شده و حالا برای آن اتفاق باید عزادار بود.
حالا اگر عین همین اتفاق در این زمان بیفتد موضع شما چیست؟ مگر امام صادق نگفت "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" (همه روز عاشورا و همه جا کربلاست)؟ به گفته و حدیث امام خودتان که اعتقاد دارید دیگر؟ یعنی اگر بخواهید برای احقاق حق و قدم گذاشتن در مسیر درست حرکت بکنید، همین روز عاشورا و همینجا کربلاست.


▫️ مگر این حکومت مردم خوزستان را از دسترسی به آب محروم نکرد و آنها را در خیابان کُشت؟
مگر هزاران خانه را تخریب نکرد و ساکنانش را آواره ساخت؟
مگر در اعتراضات، جوانان و فرزندان مردم را به گلوله نبست؟
وقتی سپاه عمربن سعد برای کشتن امام حسین و یارانش آمدند، هیاهو کردند که صدای امام حسین به آنها نرسد، و حسین برگشت گفت: شمارا چه زیان که سخن مرا گوش کنید و گفتار مرا بشنوید...؟
امروز کاری که جمهوری اسلامی می‌کند همان کار یزید است. صدای مردم را خفه کرده و آنقدر هیاهو و جنجال به پا می‌کند تا صدای مردم به کسی نرسد. حسین در ادامه می‌گوید: شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر زدند که صدای حق را نمی‌شنوید.
تاریخ امروز تکرار شده است. حکومت مُهری بر دلهای شما زده است تا نبینید و نشنوید و نفهمید.
آیا تابحال از خود پرسیده‌اید که سپاهیان یزید و آنانکه برای حفظ قدرت در خدمت یزید بوده‌اند چه طرز تفکر و رفتاری داشتند؟ اگر نمی‌دانید نگاهی در آینه بکنید، یکی از آنها را می‌بینید.
شما در زمانه‌ی دیگری متولد شدید، اگر در زمان امام حسین بودید یقینا از یاران وفادار یزید می‌شدید و سهمگین‌ترین ضربات را به پیکر حسین و یارانش وارد می‌کردید و بر خود می‌بالیدید که با شَر و آشوب مبارزه کرده‌اید و آرامش را به جامعه و حکومت بازگرداندید. احتمالا از طرف یزید هم تحفه‌ای دریافت می‌کردید و او به داشتن سربازانی چون شما مفتخر می‌شد!


▫️ این جنگ به پایان می‌رسد و چه بسا خونهای زیادی ریخته بشود، اما حق همیشه پیروز است و این شمایید که روسیاه تاریخ خواهید شد. اگر بمیرید، به ذلیلی و خواری مرده‌اید و اگر زنده بمانید، باز به پستی زندگی کرده‌اید. سرنوشت شما هرچه بشود در این سرنوشت "عزت" نیست. زیرا خود را مُفت فروختید و همدست و همداستان ستمگر شده‌اید و جلوی مردمی ایستادید که حق را مطالبه کردند. مردمی که می‌خواهند به شکل دیگری زندگی بکنند. امروز که قدرت در دست شماست سرمست از این قدرتید و به کوچک و بزرگ رحم نمی‌کنید. این خواب شیرین روزی به پایان می‌رسد و زمان آشفتگی‌تان فرا خواهد رسید، آن روز که دیگر هیچکس و هیچ چیز نمی‌تواند نجاتتان بدهد.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

مقامات کشور چقدر پیگیر الناز رکابی شدند. کاش همینقدر پیگیر دزدی‌ها، اختلا‌س‌ها و پول‌های گمشده در مملکت بودند.
ظاهرا بی حجابی پایه‌های نظام را سست، اما دزدی پایه‌هایش را تقویت می‌کند!

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

رژیم، اصطلاح "ملت همیشه در صحنه" را مصادره کرده بود و به نفع خودش بهره برداری می‌کرد.
امروز مردم این انحصار را شکستند، این جمله را پس گرفتند و نشان دادند بله، همیشه در صحنه هستند، اما اینبار روبروی جمهوری اسلامی.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

در سال ١٩٨٩ مردمی تصمیم گرفتند دیواری را در برلین فرو بریزند.
امروز بیش از پیش به مشابهت‌های تاریخی پی می‌بریم.
دوباره مردمی در برلین گرد هم آمدند تا دیواری را فرو بریزند. این‌بار، دیوار جمهوری اسلامی.✌️

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88
.

خانواده‌شان را با شلیک به هواپیما کشتید.
امروز فراخوانی دادند و هواپیمایی ساختند به سمت سرنگونی‌تان و به سمت آزادی.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

▫️ قابل توجه کسانی که میگویند "اگر اینا برن کی بیاد"؟
اگر خیلی به سواد و شعور و مدیریت اینها اعتقاد دارید شما هم می‌توانید با اینها بروید.
اما ما بعنوان مردمِ یکی از غنی‌ترین کشورهای دنیا از لحاظ دانش، فرهنگ و مدیریت، خجالت میکشیم و شرم میکنیم از اینکه بگوییم اینها زمام‌داران کشور هستند و برایمان تعیین تکلیف می‌کنند. واقعا حق ما این نیست.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

به گمانِ بسیار کَسان
و خیال ناکسان
شیران برفتند زین بیشه زار
و دیگر نخواهند بود شیرانی
که بغُرند و
بجنگند...!
لیک؛
این بیشه بیدار است،
باز هم
شیر می‌زاید،
باز در مقابل کفتارها،
گرگ‌ها،
بی درنگ...
پنجه‌ها می‌ساید.✌️

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88
.
.

حکومت‌های دیکتاتوری هرچه به پایان نزدیک می‌شوند، در دو چیز شدت عمل را افزایش می‌دهند. یکی سرکوب و خشونت و دیگری تبلیغات و پروپاگاندا.
این روزها حکومت بیش از هر زمان دیگر روی به خشونت آورده و به مشت آهنین تکیه کرده است. از سوی دیگر دستگاه‌های تبلیغاتی را به کار گرفته و در پی خنثی سازی اطلاعات و رسانه‌های آزاد است.
حکومت در هر دو مورد شکست خورده است.
تمام توانش را در سرکوب به کار گرفته اما اعتراضات بعد از حدود چهل روز نه تنها خاموش نشده، بلکه با شدت بیشتری در جریان است. و در مورد دوم هم باید بگویم که زور رسانه‌ها و بلندگوهای رژیم به گردش اطلاعات نرسیده و معترضان از هر طریق ممکن، فضا و جَو رسانه‌ای را در اختیار گرفته‌اند.

✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 این اعتراض نیست، یقینا انقلاب است

✍️ حامد سَرو

▫️یک انقلاب نشانه‌های مشخصی دارد و با کنار هم قرار دادن آیتم‌های مختلف، متوجه می‌شویم که اعتراضات اخیر، آیا یک حرکت اعتراضی همچون حرکت‌های قبلی است و یا اینکه این قطارِ انقلاب است و بر روی ریل‌های انقلاب به حرکت در آمده.
نشانه‌های موجود حاکی از آن است که دیگر با یک اعتراض مواجه نیستیم، بلکه یک روند انقلابی پیش رو داریم.
من به چند نشانه اشاره می‌کنم.


١_ طولانی شدن اعتراضات؛

▫️ برخلاف اعتراضات گذشته که بعد از یک مدت کوتاه روندش متوقف و سریعا سرکوب می‌شد، اینبار اعتراضات بعد از گذشت حدود چهل روز همچنان ادامه دارد و بعد از هر توقف کوتاه مدت، دوباره با یک جهش ادامه پیدا می‌کند.


٢_ دامنه دار شدن اعتراضات؛

▫️ اقشار گوناگونی در این اعتراضات شرکت کردند. برخلاف اعتراضات گذشته که همیشه بخشی از جامعه پای ثابت اعتراضات بودند و به صحنه می‌آمدند، این‌بار با یک تنوع و رنگارنگی در معترضان مواجه هستیم، از جمله پزشکان، وکلا، کسبه و بخش های بسیاری از جامعه که سکوت کرده بودند، اکنون صدای اعتراضشان بلند است.


٣_ اعتراض بعنوان یک حرکت روزمره؛

▫️ اعتراض اکنون تبدیل به یک لایف استایل موقت در بخشی از زندگی روزمره مردم شده و افراد با توجه به سطح شهامت و اشتیاقشان دست به مبارزه می‌زنند. از نافرمانی‌های مدنی همچون برداشتن روسری از سر، اعتصابات و تحصن گرفته تا حضور در تجمعات، دیوارنویسی و... . حتی آنهایی که بیشتر ملاحضه می‌کنند و کمتر ریسک پذیر هستند با سر دادن شعارهایی از پنجره‌ی خانه و یا حتی فعالیت‌های مجازی به این انقلاب پیوسته‌اند.


۴_ شکسته شدن مرز داخل و خارج؛

▫️ همزمان که اعتراضات در داخل ایران در جریان است، ایرانیان خارج از کشور با برگزاری تجمعات و تظاهرات بی نظیری که شکل داده‌اند، دو اتفاق مهم را رقم زده‌اند، یکی رساندن صدای داخل به خارج از کشور و دوم ایجاد دلگرمی برای معترضان کف خیابان در داخل که نقطه‌ی قوت می‌باشد.


۵_ اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی؛

▫️ یک همراهی بی سابقه را در خارج از کشور و علیه رژیم شاهد هستیم، که متوجه می‌شویم دولت‌های خارجی برخلاف حکومت، صدای انقلاب مردم را شنیده و در آینده یقینا این موضع گیری ها شدت خواهد گرفت.


۶_ ریزش در بدنه‌ی حکومت؛

▫️ اخبار متفاوت و مختلفی از ریزش در بدنه‌ی حکومت و ساختار به گوش می‌رسد، از نامه‌ی اعلام برائت از رهبری، که از جانب مراجع حوزه‌های علمیه که در همان ابتدای اعتراضات صادر شد، تا استعفای مجریان و کارکنان صدا سیما و همچنین نافرمانی‌هایی که از طرف بعضی نیروهای مسلح برای مقابله با مردم انجام می‌گیرد. این حرکت ادامه دار است و بخش‌های بسیاری در آینده از ساختار حکومتی جدا خواهند شد.


▫️ همه‌ی این موارد بعلاوه‌ی موارد ریز و درشت دیگر نشان می‌دهد که ما در یک مسیری قرار گرفته‌ایم که دیگر به نقطه‌ی قبل باز نمی‌گردیم و هر لحظه سوختِ این قطار بیشتر می‌شود و طبیعتا شتاب بیشتری می‌گیرد. در آینده‌ی نزدیک مسافرانِ این قطار به ایستگاه‌های مهمی می‌رسند و در هر ایستگاه، مسافرین جدیدی سوار این قطار می‌شوند تا به مقصد نهایی برسند.


✍️ #حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 انقلاب ۵٧، مقصر که بود؟

✍️ حامد سَرو

بخش اول


▫️ جمله‌ای در خاطرم هست که نمیدانم از چه کسی است اما جمله‌ای درست و دقیق است. "انقلاب را روشنفکران تئوریزه میکنند، احمق‌ها انجام می‌دهند و فرصت‌ طلبان بهره برداری میکنند. این جمله بخصوص در مورد انقلاب های قرن بیستم بسیار صدق میکند.


▫️ همیشه دزدانی برای انقلاب‌ها پیدا میشود و "دزدی هم که با چراغ آید، گزیده تر بَرَد کالا!"
چراغی که به دست خمینی بود و توانست کالای انقلاب، این متاع گرانبها را ببرد چیزی بود بنام اسلام سیاسی، ایده‌ای که هم توده را به وجد میآورد، هم روشنفکران چپ‌گرایی که پشت این مفهوم می‌توانستند به خواسته‌هایشان برسند. مرزهای مشترک اسلام سیاسی و جریانات چپ، عدالت، آزادی، برابری و مفاهیم اینچنینی بود، اما خمینی این دو قشر بسیار مهم و تأثیرگذار را فریب داد و اصطلاحاً قاپشان را دزدید!


▫️ فضای روشنفکری ایران به خصوص بعد از مشروطه را من فضایی غبارآلود می‌بینم. ابتدا بخاطر انسداد سیاسی، محدودیت فضا و فعالیت برای روشنفکران، احزاب و اشخاص. دوم؛ بلاتکلیفی و سردرگمی این طیف که افکارش بعضاً پریشان و مغالطه آمیز می‌نمود و سوم؛ اینکه به نوعی اسیر و فریب خورده‌ی جریان و فضای غالب بر جامعه شد. هرچند به نظر من مورد اول با دو مورد بعدی رابطه‌ی علت و معلولی دارد، یعنی انسداد فضای اجتماعی و سیاسی، روشنفکر را دچار خطای شناختی میکند و این امر گاهاً باعث یک جنگ احساسی بین نیروهای اپوزسیون و حاکمیت میشود و این حرکت منجر به پناه بردن به پوپولیست‌ها می‌گردد. زیرا در این حالت روشنفکر می‌پندارد که بواسطه‌ی همراهی با قدرتِ مخالفِ مطلق، دستیابی به اهدافش محقق می‌شود.
انسداد فضای سیاسی قطع ارتباط روشنفکر با توده را در پی دارد و این یعنی از بین رفتن فضا برای ایجاد گفتمان‌های جدید و اینگونه فضاها بیش از هر قشری مرتجعان و عوام‌گرایان و پوپولیست‌‌ها را خشنود و خرسند می‌کند.


▫️ مذهبیون سنتی و توده‌ها از امتیاز ویژه‌ای در این دوره بهره می‌بردند. بعنوان مثال در دهه‌ی چهل و پنجاه بنا به روایتی بیشتر از ٧۵ هزار مسجد و حسینیه‌ی جدید ایجاد می‌شود، در صورتیکه این عدد و رقم برای تاسیس دانشگاه تنها ١٢ عدد است.
ایجاد این پتانسیل عظیم برای روحانیت و جریانات ارتجاعی یکی از مهمترین عوامل بروز انقلاب بود.


▫️ به گفته ی دکتر پرهام در نقد فضای سیاسی دوره‌ی پهلوی: "شما يك سندیکا را می‌توانید اشغال کنید یا داغان کنید و بکوبید و یا محل يك حزب را می‌‌توانید بکوبید، اما جرأت نمی‌کنید بروید يک مسجد را خراب کنید." این نشان می‌دهد که اماکن مذهبی از جایگاه ویژه‌ای نزد مردم و حاکمیت برخوردار است.

▫️ مذهب نامش همیشه با روحانیت گره خورده و روحانیت همیشه متولی مذهب و شریک قدرت بوده. حتی در اروپای قرون وسطی هم نهادهای قدرت و نهاد روحانیت روابط حسنه داشته‌اند و در طول تاریخ این دو یک رابطه‌ی استوار برقرار کرده‌اند. این نوع رابطه هم در زمان محمدرضا شاه بسیار مرسوم بود. شاه به واقع از جانب روحانیت احساس خطر نمی‌کرد زیرا همانطور که گفتم رابطه‌ی خوبی با روحانیت داشت و روحانیت با سلطنت در صلح و ثبات به سر می‌بردند اما آنچه او را به هراس می‌افکند پا گرفتن جریانات و اندیشه‌ی چپ بود. در شمال کشور شوروی را میدید که پایگاه اصلی چپ بود، در شرق، افغانستان که نیروهای چپ به قدرت رسیده بودند و اتفاق مشابه هم در عراق افتاده بود. می‌توان گفت شاه خود را در محاصره‌ی چپ‌ها می‌دید و این مسئله او را نگران می‌کرد.


▫️ روشنفکران سالها با نهاد سلطنت در نزاع و کشمکش سیاسی بودند اما تهدید جدی برای شاه محسوب نمی‌شدند ولی توده‌ای که در کوتاهترین زمان ممکن شکل سیاسی به خود گرفته بود خطرناکتر از آن چیزی بود که کسی فکرش را بکند. آنهم توده‌ای که در هزاران مسجد و حسینیه و اماکن مذهبی توسط ارتجاعی ترین جریان موجود شستشوی مغزی می‌شد. خب اگر هر مکان مذهبی همچون مسجد تنها صد نفر را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خودش جذب می‌کرد و این افراد خوراک فکری خود را از این مکان‌ها تهیه می‌کردند و تحت تاثیر این پایگاه‌ها بودند، آینده قابل پیش‌بینی بود.


▫️ یادمان نرود که مصرف کننده‌ی اندیشه‌های مذهبی اکثرا توده‌ی بی سواد با دیدگاه‌های سنتی بودند و همچنین زندگی شهری برای اکثر افرادی که از بافت سنتی و مذهبی روستاها به شهرها مهاجرت کرده بودند چیزی غریب می‌نمود و افرادی که به یکباره با فرهنگ مدرن برخورد میکنند امکان ستیزه و مخالفتشان بیشتر از همراهی کردنشان است، چرا که احساس میکنند در محیطی بیگانه پای نهاده و نمادها و رابطه های حاکم بر آن جامعه برایش بی معنی است به خصوص اگر این طیف در اکثریت مطلق هم قرار بگیرد.

پایان بخش اول

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88
.
.

🌀 انقلاب ۵٧، مقصر که بود؟

✍️ حامد سَرو

بخش دوم


▫️ انقلاب یک پدیده‌ی احساسی و رمانتیک است. هرچند که دارای جنبه‌های عقلی و منطقی باشد، اما آنچه آنرا تحقق می‌بخشد، احساسات و رویاهای مردم است. این احساسات ممکن است درون‌مایه‌ی ملی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و... داشته باشد و عواملی از این دست باعث تحریک هیجانات و احساسات مردم بشود.
انقلاب‌های قرن بیستم اکثرا برآمده از احساسات ملی گرایانه و یا ایدئولوژیک بودند که خب انقلاب اسلامی هم از نوع انقلاب‌های ایدئولوژیک بشمار می‌رود.


▫️ سایه و اندیشه‌ی چپ بر جهانِ قرنِ بیستم یکی از عوامل مورد مطالعه می‌باشد. به نظر من اندیشه‌ی چپ کارکردی دوگانه داشته. همان‌قدر که نقشش اصلاحی بوده و در مقاطعی به پویایی جوامع و ایستادن در مقابل تصمیمات غلط حکومت‌ها در سیاست‌های جاری و آگاهی بخشی طبقاتی به اقشار مختلف از جمله زنان، دانشجویان، کارگران و... منجر شده، از طرفی نقش مخرب و بازدارنده ایفا کرده است.
مقصودم از طرح این موضوع نشان دادن یک شمای کلی از فضای غالب بر کشورها به خصوص ایران است.


▫️ هرچند شاه در پی کنترل منطقه با روابط دیپلماتیک، حضور نظامی و ایجاد یک ارتش قدرتمند و از طرفی سعی بر توسعه‌ی کشور به واسطه‌ی مدرن سازی داشت، اما تمرکز بیش از حد در این موارد او را از آنچه که زیر پوست جامعه اتفاق می‌افتاد غافل میکرد.
نگاه تک بعدی شاه به مسئله‌ی حاکمیت و کشور داری و همچنین بها ندادن به اپوزسیون و عدم راهیابی جریانات سیاسی مخالف به بخش‌های حاکمیتی و شراکت در سیاستگذاری، انگیزه‌ی نیروهای سیاسی مخالف را برای شکستن و فرو ریختن این سدِ محکم بیشتر می‌کرد و نیروهای سیاسی را بر آن می‌داشت که بدون توجه به پی آمدهای این انقلاب، بجای چاره‌ اندیشی برای اصلاح، همراه دیگر جریانات دست به فرو ریختن کل ساختار بزنند.


▫️ زمزمه‌های انقلاب تقریبا می‌شود گفت از اردیبهشت ۵٧ به گوش رسید که فعالیت‌ها قدری گسترده تر میشود و حالت سازماندهی به خود میگیرد زیرا تا قبل از آن حرکت‌ها ناهماهنگ و بیشتر شبیه جنبش‌های کور خیابانی است که به یکباره اتفاق می‌افتد و فورا جمع میشود. یعنی از اردیبهشت تا بهمن که سقوط کامل رقم می‌خورد چیزی نزدیک به نُه ماه زمان می‌برد و این بازه‌ی زمانی برای چنین تحول بزرگی یک فاجعه به شمار می‌آید.
در این بین نقش حکومتهای خارجی نیز قابل توجه است و سوال اساسی این است که هم پیمانان شاه چطور پشت او را خالی کردند؟


▫️ برخی می‌گویند دُوَل غربی بخاطر کشورهای عرب منطقه از یک حکومت مداخله گر و آشوب طلب، رژیم ج.ا را بر سر کار آوردند تا اعراب از ترس چنین حکومتی روابط با اسرائیل را عادی سازی کنند. این حرف از پایه غلط است زیرا در زمان شاه گفتگو و نشست‌هایی مبنی بر صلح و به رسمیت شناختن اسرائیل به طور جدی پیگیری می‌شد و این نشست‌ها هم برای دولت‌های خارجی که خواهان حضور اسراییل در منطقه بودند بسیار رضایت‌بخش بود و همچنین کشورهای عربی منطقه نیز با اتکای به گفتگو و نشست‌هایی متعدد خواهان حل این مسئله بودند و دلیلی وجود نداشت که غرب تصمیم بگیرد یک حکومت ضد اسرائیلی و ماجراجو در ایران ایجاد کند تا بواسطه ی هراس افکنی، اعراب وادار به صلح بشوند اما اینکه چرا غرب به شاه پشت کرد یکی از دلایل اصلی‌اش وزن قابل قبول اسلامگرایان و پیروزی قریب‌الوقوع آنها بود که غرب تقریبا کار را تمام شده میدید و برای حفظ منافع خود در آینده مجبور به پشت کردن به شاه شدند. از طرفی برخی می‌گویند بخاطر روی کار نیامدن یک حکومت چپ‌گرای تحت حمایت شوروی به اسلامگرایان متمایل شدند و خطر یک حکومت اسلامی را بمراتب کمتر از یک حکومت کمونیستی می‌دانستند. به نظر من اگر کمونیست‌ها هم پیروز می‌شدند کشور باز دچار بحران‌های متعدد می‌شد و مجبور بود زیر لوای روسیه و چین حکومت کند چون هر دو جریان کمونیسم و اسلام‌گرایی، ضد غرب و اندیشه‌های غربی هستند و در جهان دو قطبی دولت‌ها برای بقا باید به یکی از قدرت‌ها چنگ می‌انداختند که خب هردوی این جریانات گرایش بیشتری به شرق داشتند و دارند.


▫️ با توجه به توضیحاتی که قبلا دادم نقش شاه در این انقلاب بسیار پر رنگ و اساسی است.
نسل ۵٧ هرچند که با نقدهای جدی رو به روست و پرسش‌هایی را باید پاسخ دهد و بخشی از اشتباهات مربوط به خود را بپذیرد اما آنچه که از تاریخ می‌آموزیم این است که هیچ ساختار سیاسی فرو نریخته و هیچ انقلابی انجام نشده مگر اینکه خواسته‌ی افراد و اقشار گوناگون برآورده نشده باشد. جامعه چیز پیچیده‌ای است و قضاوت در مورد آن تنها با اتکای به چند مورد امکان پذیر نیست زیرا موضوعات و علل مختلف و متفاوتی وجود دارد که باعث تغییرات ساختاری می‌شود. اگر هر گروه و طیف جامعه تا حدی خواسته‌های خودش را محقق شده بیابد اینگونه بی محابا به سمت ویرانی ساختارهای موجود گام بر نمی‌دارد.

ادامه دارد...

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

انقلاب ۵٧، مقصر که بود؟

بخش سوم( پایانی)

✍️ حامد سرو

▫️ شاه برای ایران رویاهای بزرگی در سر داشت و تلاشش در راستای آبادی و توسعه‌ی ایران بود، میخواست ایران نگین خاورمیانه و سرآمد کشورهای منطقه باشد. اما آنچه او را در این امر ناکام گذاشت استبداد و عدم باورمندی وی به فضای باز سیاسی و مشارکت جریانات مختلف در حکومت بود.
توسعه‌ی آمرانه بدون در نظر گرفتن فرهنگ عمومی جامعه و مهیا نبودن زیرساخت‌ها برای تغییرات شتابزده از دیگر دلایل ناکامی وی بود.
تغییرات به سرعت پیش می‌رفت، تا جایی که اکثریت جامعه از همراهی با این تغییرات عاجز شده و جا ماندند و در نهایت ضد آن شدند.
تظاهرات مردم و هجوم آنها به نمادهای مدرنیته از جمله سینما، بارهای مشروب فروشی، بانک‌ها، کافه رستوران‌ها و... تمامی اینها نشان دهنده‌ی احساس بیزاری و بیگانگی ِ اکثریت جامعه با این فضاهای ساخته شده است.
حتی فیلم‌هایی که سالها قبل انقلاب ساخته شده بود از وقوع یک انقلاب خبر می‌داد. کندو یکی از آن فیلم‌هاست. بهروز وثوقی در نقش فردی از طبقه‌ی پایین جامعه بر سر یک شرط بندی به تمام کافه رستوران ها میرود و غذای مجانی میخورد. هرچه به بالای شهر می‌رود احساس بیگانگی او با فضاها بیشتر می‌شود و بیشتر دست به تخریب میزند و در یکی از سکانس های پایانی در رستورانی تمام آینه‌هایی که خودش را در آن می‌بیند می‌شکند و همان جا ادرار میکند! این شکستن و ادرار کردن و منازعه‌ای که در طول فیلم دارد همان بیگانگی اکثریت جامعه با چیزی ست که آن را نمی‌فهمد و نمی‌تواند هضمش کند.


▫️ هرچه این انقلاب بیشتر به پیش می‌رفت شاه خود را تنهاتر میدید و این بار او بود که دیگر با کلیت جامعه احساس بیگانگی می‌کرد.
فاصله‌ی بین نقطه‌ی اوج تا سقوط کامل شاه کمتر از یکسال بود و کسی باور نمی‌کرد، فردی با اینهمه خوابهای طلایی که برای ایران دیده بود، اکنون اسیر کابوس سقوط و سرنگونی شده باشد.
او که در ذهن خود گمان می‌کرد ایران را در مسیر توسعه انداخته و یکه تاز منطقه شده است هرگز فکر نمی‌کرد که دست تقدیر طور دیگری رقم بخورد و رشته‌ی افکار و آرمان‌هایش به یکباره از هم بگسلد، خوابش آشفته بشود و ناچار در غربت با کشورش وداع کند. وداعی تلخ و ناباورانه با هرآنچه که ساخته بود، هر آنچه که به آن باور داشت، هرآنچه که فکر میکرد همین است و جز این نیست. پایانی دراماتیک برای بیش از دو هزار و پانصد سال پادشاهی در ایرانِ بزرگ.


▫️ اگر شاه به مشروطه وفادار و پایبند می‌ماند و نقش خودش را در سیاستگذاری و حکومت کمرنگ میکرد و فضا را برای حضور دیگر جریانات در سیاست فراهم می‌نمود شاید کشور هیچگاه در چاله‌ی انقلاب نمی‌افتاد و این همه انرژی هدر نمی‌رفت و این همه انسان تلف نمی‌شدند.
باری بگذریم... . به قولی: سیاستمداران مهمانان تاریخ‌ و مردم میزبانان تاریخ‌اند. هیچ فرد و حکومتی مادام‌العمر نبوده و هر آغازی را پایانی است، اکنون که در ابتدای راه یک انقلاب هستیم شاید این جمله بیشتر درک بشود و به قول حضرت حافظ : گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست، کان را نیست پایان، غم مخور...

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88
.
.

🌀 هنر در خدمت جامعه
به مناسبت برد جایزه‌ی آهنگ «برای»

✍️ حامد سَرو

▫️ به قول شاملو: هنری که در خدمت جامعه نباشد دو پول ارزش ندارد.
به نظر من هنرمندی که در خدمت حاکمان باشد، هنرش بیش از آنکه خدمت باشد، خیانت است.
اما چرا هنر اینقدر مسئله‌ی مهمی به شمار می‌رود و رژیم‌های نامشروع هنرمندان را می‌خرند یا امتیازات ویژه‌ای به آنها می‌دهند تا در خدمت سیاست‌هایشان باشند؟


▫️هنر یکی از ابزارهای برقراری ارتباط در جامعه است و حکومت از ورود و ایجاد انحصار در هنر دو هدف را پی می‌گیرد. اول به واسطه‌ی هنر سیاست‌های خود را به جامعه القا می‌کند و هنر نوعی تحمیل نرم عقاید و تفکرات حکومت است به جامعه، دوم از اعتبار هنرمندانی که پرورش داده و دست ساخته‌ی خودش است برای خود پایگاه جذب می‌کند. زیرا هنرمندی که در خدمت حاکمیت است و از بغل حکومت ارتزاق می‌کند و شهرتش را هم صدقه سر حکومت کسب کرده حالا دیگر بازوی تبلیغاتی رژیم است و فعالیتش در چارچوب مشخص شده و مورد تایید آن می‌باشد. هنرمند اینجا خواسته یا ناخواسته نقش واسطه را بازی می‌کند.


▫️ هنرمندانِ در خدمت حکومت و یا هنرمندانِ حکومتی ترجمه‌گر سیاست‌های حاکمان به زبان قابل فهم و جذاب برای مردم می‌باشند چرا که با هنر، کار عادی سازی و فرهنگ‌سازی به راحتی انجام می‌گیرد. هنر بخش ناخودآگاه مخاطب را نشانه میرود و جامعه‌ی مورد نظر و مقبول حکومت را می‌سازد.


▫️ هنر و هنرمند در ایران یک مفهوم و کارکرد انتزاعی داشته و حکومت توسط انحصار در این بخش، هنر را ابزار و هنرمند را پادوی سیاست‌های خود کرده و امتیازاتی هم به آنها بخشیده.
ما سالهاست که می‌بینیم در جمهوری اسلامی فیلم‌، موسیقی، سریال و چیزهای زیادی تولید و حتی جشنواره‌هایی برگزار می‌شود اما هر محتوایی که تولید می‌شود مستقیم یا غیرمستقیم جنبه‌های ایدئولوژیک دارند.


▫️ عباس کیارستمی در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود که من فیلمی با محوریت خانواده نمیسازم چون محدودیت‌ها باعث می‌شود مخاطب نتواند فضای خانه را درک و درست ارتباط برقرار کند. اشاره‌ی او به راحتی و صمیمیت اعضای خانواده‌ست که به تصویر کشیدن آن در سینمای جمهوری اسلامی ناممکن است.
اکثر هنرمندان ما اعتبارشان را از تن دادن به سیاست‌های حاکم بدست آورده‌اند، مثلا در یک فیلم یک بازیگرِ مَرد می‌تواند برقصد، بخواند و هزار جور ادا و اصول از خودش در بیاورد، اما یک بازیگر زن حق چنین کاری را ندارد. یا دستمزد بازیگران مرد بمراتب بیشتر از دستمزد زنان بازیگر است. یا اینکه مردان با پوشش‌های مختلف می‌توانند در فیلم ها حضور داشته باشند اما پوشش مربوط به زنان در چارچوب‌های محدود تعریف شده.
همین تن دادن‌ها به سیاست‌های تعیین شده یعنی پذیرش تبعیض و عادی سازی تبعیض و عدم اعتراض به این سیاست‌ها به معنای کنترل جامعه و مخاطب و نگاه داشتن مخاطب در همان سطح از توقع می‌باشد. در این حالت مخاطب عام، ذهنش و رفتارش همسو و هماهنگ می‌شود با آنچه که می‌بیند و در نتیجه او هم اعتراضی نمی‌کند و اصلا فکر نمی‌کند که باید اعتراض کند.


▫️ هنرمندانِ وابسته، مترجمانِ ناصادق و خیانتکاری هستند که زبان سخت سیاستمداران را به زبان شیرین، عام و همه فهم ترجمه و در ذهن مخاطب فرو می‌کنند.
هنری که تحت ساختار رژیم جمهوری اسلامی تولید می‌شود فاقد ارزش هنری است چون کاملا پیش برنده‌ی سیاست‌های حاکمان است و هنرمندی که در این فضا کار میکند بیشتر از آنکه یک هنرمند باشد، عمله‌ای است که بار حکومت را به دوش می‌کشد و زحمت‌شان را کم می‌کند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 تجاوز و تعرض سیستماتیک در جمهوری اسلامی

✍️ حامد سَرو


▫️ خبر تجاوز دو مامور سپاه به دو دختر جوان هرچند خبری شوکه کننده بود، اما چنین رفتارهایی سابقه‌ای به عمر جمهوری اسلامی دارد. رژیمی که شالوده‌اش با ستم و سلطه بر زنان بنا شده و اسیر را غنیمت خود می‌داند، در موقعیت‌هایی که توان غلبه بر مخالفانش را داشته باشد این سلطه و ستم را به اشکال مختلف بروز می‌دهد.


▫️ اینگونه رفتارها بیشتر از آنکه جنبه‌ی هراس افکنی و تحقیر معترضان را داشته باشد، برآمده از نوعی عقده گشایی‌های روانی و جنسی ست که فرد در این حالت می‌کوشد تا با غلبه‌ی فیزیکی و عمل جنسی رضایت خاطر خود را فراهم کند. این رضایت خاطر صرفا ارضای جنسی نیست و علاوه بر آن جنبه‌ی رضایت به جهت فائق آمدن و سلطه بر مخالفان عقیده و یا دشمنان اعتقادی خود را دارد که به واسطه‌ی این عمل تحقق میابد.


▫️ نیروهای سرکوبگر رژیم هیچ چارچوب و مرزهای اخلاقی برای خود قائل نیستند و از هر موقعیتی برای برتری جویی خود و سرکوب مخالفان استفاده می‌کنند. قانون نیز از اینها حمایت می‌کند زیرا به واسطه‌ی این افراد میتواند ترس در دل معترضان ایجاد کند و با تعرض و تجاوز مخالفان و معترضان را سرکوب و به عقب براند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 از درخت سیب در نوفل لوشاتو تا دانشگاه جورج تاون آمریکا
نگاهی به اپوزسیون ایرانی طی چهل و چهار سال.

بخش اول

✍️ حامد سَرو


▫️ استبداد و خودمحوری چهره‌ی مشخصی دارد و یقینا کسی که به تنهایی و به دور از در نظر گرفتن آرا و نظرات دیگر تفکرات و اعتقادات به بسیج کردن توده‌ها و ائتلاف اجباری گرفتن از آنها روی می‌آورد، نمی‌تواند حامل پیام صلح یا دموکراسی باشد، یقینا آمده است تا دست به تخریب بزند، تخریب هرآنچه که نماد و نشانه‌های دموکراسی و آزادی است.
این همان کاری بود که خمینی کرد و بدون توجه به نظر و مشارکت دیگران و با گروگان گرفتن احساسات توده‌ی مردم از همان ابتدا به قدرت تکیه زد و با حجمه‌ی تبلیغاتی و رسانه‌ای، خود را بعنوان تنها نماینده و رهبر مردم معرفی کرد.


▫️ در این چهل و چند سال، اپوزسیون ایرانی سالهای سرد و کم فروغی را پشت سر گذاشت و هر حرکتش منجر به شکست و ناکامی می‌شد و متقابلاً اعتماد عمومی نسبت به این جریانات از بین رفته و مدام ضربه می‌خورد.
از آنجایی که در کشور فضای گفتگو و به رسمیت شناختن دیگری وجود نداشت، این رفتار به اپوزسیون نیز سرایت کرده بود و طیف‌های مختلف بارها از همگرایی سر باز زده و بر نظر و خواسته‌ی خود متمرکز بوده‌اند و از ائتلاف و مشارکت طفره رفته‌اند.
در سالهایی که سایه‌ی دیکتاتوری بر کشور حاکم بوده، نوعی رکود و جمود را در اپوزسیون شاهد هستیم، که حاصل چنین فضایی، قطع ارتباط با واقعیت، خستگی و همچنین نا امیدی را در پی داشته است.


▫️ انقلاب "زن، زندگی، آزادی" خون تازه‌ای در رگ‌های خشک معترضان و مخالفان جمهوری اسلامی جاری کرد و باعث آن شد که جامعه از حالت انفعال به در بیاید و دست به تحرکاتی بزند که مسیر آینده‌ی کشور را تغییر بدهد.
این انقلاب، نشانگر پتانسیل عظیمی بوده و هست که در بطن جامعه وجود دارد و هر لحظه ظرفیت‌های خودش را بیشتر کشف میکند و به مانند یک جنین در رحم مادر، با گذر زمان، بیشتر به بلوغ و لحظه‌ی زایش نزدیک می‌شود.


▫️ اتفاق خوشایندی که در دانشگاه جورج تاون رخ داد نشانه‌هایی از بلوغ یک امر سیاسی را در ایران دارد، از آنجایی که ما به قول "شاپور بختیار" در فرهنگ سیاسی و تجربه‌ی سیاسی ضعیف هستیم، این نوع حرکت‌ها به فرهنگ و تجربه‌ی ما در فضای سیاست و سیاست ورزی چه در اکنون و چه در آینده کمک شایانی خواهد کرد و تمرین دموکراسی امری لازم و واجب برای هر ایرانی در هر مقام و موضعی می‌باشد.


▫️ مقایسه‌ی این اپوزسیون که نوید رفتن به سمت کثرت گرایی را میدهد در مقابل خمینی که نوع نگاه و رفتارش نمود دیکتاتوری، خشونت و اقتدارگرایی صرف بوده است، اتفاقی جالب توجه می‌نماید، هرچند ما هنوز با ساختار کامل این جریان مواجه نشده‌ایم و این ساختار هنوز شکل و فرم مخصوص به خودش را نگرفته، اما حرکت‌های ابتدایی و صحبت‌های اولیه امیدوار کننده بوده و فکر نمیکنم کسی به جز جمهوری اسلامی و طرفدارانش ناراحت و ناخرسند از این همبستگی باشند.

بخش اول

#حامد_سرو


@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 از درخت سیب در نوفل لوشاتو تا دانشگاه جورج تاون آمریکا

نگاهی به اپوزسیون ایرانی طی چهل و چهار سال.

بخش دوم

✍️ حامد سَرو


▫️ همبستگی اخیر که با مشارکت چهره‌های شناخته شده‌ی اپوزسیون شکل گرفت به مانند بذری در باغچه‌ی سیاست و آینده‌ی کشور کاشته شد و این بذر برای شکوفایی و به بار نشستن نیازمند آبیاری و توجه ویژه است.
ما سالها در فضای بی اعتمادی در کنار هم زیسته‌ایم. هرچند خواسته‌های مشترک داشتیم و همه آسیب دیده از یک دشمن مشترک بوده‌ایم، اما گرد هم آمدن و موافقت بر سر حداقل‌ها تا همین اواخر امری بعید بوده است.


▫️ ایجاد یک فضای دموکراسی در کشور و برای کشوری که قرن‌های متمادی درگیر استبداد بوده، کاری ست مشکل و تاخیر و تعلل اپوزسیون در ایجاد این فضا قابل بحث و بررسی است.
مردم هیچگاه نمی‌توانند پیش قدم برای دموکراسی بشوند و این نخبگان جامعه هستند که می‌توانند گفتمان دموکراسی را ایجاد کنند، چرا که توده‌ی مردم مخصوصا مردمی که تحت اشغال و ستم بوده‌اند و فضای کافی برای رشد و تجربه در دموکراسی را نداشته‌اند، از بوجود آوردن دموکراسی عاجز هستند اما به عنوان نیروهایی موثر می‌توانند این مسیر را تسهیل کنند و در راستای آن، از قدرت اتحاد خود بهره ببرند.


▫️ دموکراسی در شکستن و چند شقه کردن قدرت شکل می‌گیرد و همیشه تجمیع قدرت فسادزا و منجر به دیکتاتوری خواهد شد. این مشارکت هرچند می‌توانست زودتر شکل بگیرد و ما هزینه‌های کمتری متقبل بشویم اما شاید این حرکت ره‌یافتی باشد برای چیدن و پایه گذاری دموکراسی، من این نزدیکیِ جریانات را بسیار مهم می‌دانم و شاید بتوان گفت که نقطه‌ی عطفی در تاریخ سیاسی ایران است و همچنین مهمترین حرکتی که تابحال اپوزسیون جمهوری اسلامی شکل داده. به شرط آنکه درهای این اتاق به روی همگان باز باشد و از حضور و مشارکت حداکثری استقبال به عمل بیاید. هرچند، به این مسئله چندین بار اشاره شد و افراد خود را ملزم به رعایت آن کردند اما باید در عمل آنرا دید.


▫️ من به سه نکته‌ی اساسی و آنچه که در این مشارکت وجود داشت اشاره میکنم.

اول؛ زنده کردن امیدها و نشان دادن چهره‌ای دیگر و متفاوت از اپوزسیون، زیرا تا قبل از این همگرایی، از ایجاد اختلافات بین اشخاص و جریانات صحبت به میان می‌آمد.

دوم؛ خنثی کردن سمپاشی‌هایی که از طرف رژیم سازماندهی شده بود در راستای انفعال و بی اعتبار جلوه دادن اپوزسیون

سوم؛ گشودن مسیری تازه برای ایجاد اتحاد و مشارکت بین جریانات مختلف.


▫️ من معتقدم بعد از نابودی جمهوری اسلامی بازتولید دیکتاتوری در یک قامت دیگر و توسط شخص یا جریانی دیگر بسیار بعید خواهد بود، زیرا روند جامعه حرکت به سوی چند صدایی است و دنیای امروز دیگر تک صدایی را نمی‌پذیرد. ابزار دیجیتال به این روند کمک فراوانی کرده است اما وظیفه‌ی همه‌ی ما حفظ این فضا و تلاش برای گسترده کردن آن می‌باشد.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
2024/05/21 16:04:54
Back to Top
HTML Embed Code: