.

🌀 هم‌سویی جریانات در انقلاب

✍️ حامد سَرو


▫️ انقلاب‌ها معمولا در مراحل ابتدایی، محافظه کارانه پیش می‌روند و در آینده‌ی نزدیک با خواست و پافشاری افراد، شخصیت‌ها و جریانات مختلف این گفتمان برجسته شده و نیروهای بیشتری را با خود همسو می‌کند. انقلاب زمانی شتاب می‌گیرد که این جبهه‌ تقویت و حرکت‌ها رادیکال می‌شود.


▫️ منشور مطالبات تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران و همچنین دیگر بیانیه‌ها و تحرکات اجتماعی و سیاسی نشان از رویکرد جدید جامعه‌ به مسئله‌ی سیاست و هر مسئله‌ی دیگری که حول این محور قرار گرفته دارد. همچنین پیوستن اقشاری که تابحال سخنی از جابجایی قدرت و انقلاب نداشته‌اند قابل توجه است.
این بیانیه صراحتا از انقلاب سخنی به میان نیاورده اما در مطالباتی که مطرح شده، یک انقلاب همه جانبه مستتر است و این خواسته‌ها، جز با یک انقلاب تحقق نخواهد یافت.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 زن زندگی آزادی
نگاهی گذرا به آنچه که اتفاق افتاد

✍️ حامد سَرو

بخش اول

▫️ زن، زندگی، آزادی؛ گفتمانی که از متن توده برآمد و به دل و ذهن نخبه‌ها و روشنفکران نشست، برخلاف انقلاب‌های سنتی و کلاسیک که روشنفکران در قامت گفتمان سازان و تولید کنندگان بودند و توده آن را مصرف میکرد، اینبار برعکس اتفاق افتاد و جامعه خلق گفتمان کرد و مورد استقبال الیت و روشنفکران قرار گرفت.
این یعنی متن جامعه خودش قادر به گفتمان سازی هست و گفتمان همیشه قرار نیست از بالا و در قشر نخبه ساخته و پرداخته شود، همچنین این حرکت نشان می‌دهد که فاصله‌ی مردم با روشنفکر به حداقل رسیده. دلایل متعددی برای کم شدن این فاصله وجود دارد که از جمله‌ی آنها میتوان به مواردی همچون توسعه‌ی فضای مجازی، دسترسی راحت به اطلاعات و اخبار و همچنین سیاسی شدن افراد جامعه اشاره کرد.


▫️ انقلاب‌های دنیا اکثرا انقلاب‌هایی با پرچمداری روشنفکران و رهبرانِ به‌نام و سرشناس بوده است و وزن اصلی را آنها ایجاد و توده به اعتبار آنها انقلاب میکردند، اما در این انقلاب مشاهده می‌شود که توده علاوه بر آنکه آغازگر یک حرکت رادیکال است، میتواند رهبران را نیز به حرکت وادارد. توده هرچند دیگر به آن معنای قدیمی و سنتی خودش وجود ندارد و با ساز و کارهای دنیای جدید این توده تبدیل به شهروند شده، اما ماهیت آن همچنان قابل بحث است که بعد در مقاله‌ای به آن خواهم پرداخت.


▫️ اما چرا این گفتمان به این سرعت ساخته و پرداخته شد و تبدیل به شعار و شعور اصلی جنبش گردید؟
هر انقلابی برآمده از گفتمانی است که این گفتمان، مُعرفِ آن انقلاب می‌باشد یعنی ماهیت آن انقلاب در همان ایده‌ی ابتدایی و بهتر بگویم در ایده‌ی اصلی و بنیادین آن نهفته است.


▫️ «زن زندگی آزادی» دقیقا همان چیزی بود که جامعه به آن نیاز داشته و سالها دنبالش بوده، اما این کلید واژه و این سه گزینه را تا قبل از قتل حکومتی مهسا امینی در اختیار نداشته است. یعنی جامعه می‌دانسته چه چیز را نمیخواهد، اما نمی‌دانسته چه چیز را میخواهد و همین مسئله باعث سردرگمی در ایده و عمل گردیده.
با ظهور ایده‌ی «زن زندگی آزادی»، جامعه؛ آن گمگشته‌ی خود را پیدا کرده و فریاد کرده است. و این لحظه‌ را من لحظه‌ی ارشمیدوسی می‌نامم که بعد از کشف خود فریاد زد: یافتم، یافتم! جامعه نیز وقتی به این لحظه از کشفِ خود رسید با اشتیاقِ فراوان آن را بلند فریاد کرد.


▫️ حال چرا من این ایده یعنی «زن زندگی آزادی» را دقیق‌ترین و مناسبترین گفتمان نسبت به شرایط موجود و حال و هوای این دوره از تاریخ کشور میدانم؟
جواب مشخص است، جامعه سه چیز را در مقابل سه چیز دیگر طلب کرده، یا سه مولفه را در نفیِ سه مولفه‌ی دیگر به کار برده است تا خواست خود را محقق کند. "زن" در مقابل "مردسالاری" که مرام جمهوری اسلامی و از ارکان اصلی تبعیض و نابرابری ست. "زندگی" در برابر "مرگ اندیشی" که ایدئولوژی و فلسفه‌ی این نظام است و به نوعی به مرگ یا مفاهیم اینچنینی ارج می‌نهد و به واقع زندگی را در برابر مرگ کم ارزش جلوه می‌دهد و "آزادی" هم در مقابل "دیکتاتوری" قرار میگیرد.


▫️ هم‌نشینی این سه واژه و مفهوم کنار هم هرچند در ظاهر بسیار ساده می‌آید اما از فلسفه‌ای قابل توجه برخوردار است و هرکدام از این واژه ها را جابجا کنیم و واژه‌ای دیگر بجایش بگذاریم ماهیت آنرا تغییر داده‌ایم، زیرا این سه اصل درست‌ترین و دقیق‌ترین مفهوم را ساخته و یک خواست جمعی، ملی و مردمی را مطرح کرده که مناسب و متناسب با زیست کنونی افراد این جامعه می‌باشد.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀اینها بخشی از وعده‌های دولت رییسی است.
اگر زمان انتخابات ریاست جمهوری این پوستر را نشر می‌دادید از شما بعنوان یک فرد مسئول و کسی که می‌خواهد در سرنوشت و آینده‌ی کشورش دخیل باشد نام می‌بردند و تقدیر و تشکر هم می‌کردند، اما الان همین پوستر را به در و دیوار شهر بچسبانید به جرم تشویش اذهان عمومی دستگیر و زندانی می‌شوید!

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88
.
.

🌀 زن زندگی آزادی
نگاهی گذرا به آنچه که اتفاق افتاد

✍️ حامد سَرو

بخش دوم

▫️ از جنبش زن، زندگی، آزادی بعنوان یک انقلاب یاد می‌شود، در صورتیکه هنوز هیچ یک از نهادهای قدرت جابجا نشده، هیچ رهبری استعفا نداده و ارکان حکومت همچنان پابرجاست.
نام انقلاب نهادن بر سر این جنبش بیشتر بخاطر تغییر و تحولی ست که در ساختار و ساختمان اجتماعی شکل گرفته. یک تحول بزرگ اجتماعی که رخ داده بود اما فرصت و امکان بروز و ظهور نداشت. بنوعی در دل جامعه خفته بود اما نمی‌دانسته از چه طریق خود را نمایان کند. جنبش اخیر این امکان را فراهم کرد تا جامعه شکل واقعی و جدیدی را که به خود گرفته ارائه و معرفی کند. یعنی ما در آستانه‌ی یک انقلاب بزرگ اجتماعی قرار گرفته‌ایم و این انقلاب با ظهور نسل جدید، باورهای جدید و فاصله گرفتن از زیست و اندیشه‌ی سنتی، نوید جامعه‌ای را می‌دهد که متفاوت است از گذشته.


▫️ ساختار سیاسی و اجتماعی ایران از سر کار آمدن جمهوری اسلامی تا به‌حال چند گفتمان را تجربه کرده که خب اغلب آنها گفتمان‌هایی برخاسته از درون حکومت بوده و بیشتر از آنکه خواست مردم را برآورده کند، ابزاری در دست حاکمیت بوده برای هدایت جامعه در مسیری که میخواسته.
من به چند گفتمان حاکمیتی مختصر اشاره‌ای می‌کنم.


▫️ گفتمان انقلابی (اسلامی) اولین گفتمان موجود در نظام جمهوری اسلامی بود که همان اوایل دست به تصفیه در آن زده شد و هرکس که هم‌جهت با این گفتمان نبود از این دایره حذف شد، و خب ویژگی‌های این گفتمان هم مشخص است و نیاز به توضیح نیست.
بعد گفتمان سازندگی به رهبری هاشمی رفسنجانی مطرح می‌شود که بیشتر جنبه‌ی اقتصادی آن مورد توجه است زیرا کشور هنوز به چالش‌های اجتماعی و سیاسی جدی برخورد نکرده و مردم همچنان در فاز انقلابی گری و گفتمان انقلاب اسلامی هستند، بعد از این مرحله بدنبال حساسیت‌ها و تحولات اجتماعی، گفتمان اصلاحات با رهبری خاتمی بوجود می‌آید که با استقبال قشر تحصیل کرده و متوسط مواجه می‌شود و در نهایت بعد از جنگ و جدال‌های درون و بیرون حکومتی گفتمان عدالت به سرکردگی احمدی نژاد ظهور می‌کند که گفتمانی پوپولیستی با محوریت قرار دادن قشر ضعیف و ناتوان جامعه بود که اصلا به هدف خنثی سازی اصلاحاتچی‌ها به میدان آمد.
البته در این بین می‌توان جنبش سبز را هم نوعی گفتمان تلقی کرد که شاخه‌ای از ایده‌ی اصلاحات است اما در کل ذیل همان پارادایم قرار می‌گیرد.


▫️ تا اینجا هر گفتمانی از درون حکومت بوجود آمده و گفتمانی خارج از چارچوب حاکمیت نمی‌بینیم، تا اینکه به اعتراضات سال ٩٧ بر میخوریم که به صورت غیر رسمی درون خود گفتمان براندازی را دارد و ادامه‌ی آن در ٩٨ و آبان خونین است. تا اینجا هم براندازی یک گفتمان مجهول است و ما نمی‌دانیم رهبران و ایده هایشان چیست و چه قشر مشخصی از مردم خواهان براندازی هستند.
به شهریور ١۴٠١ میرسیم و بعد از قتل حکومتی مهسا امینی گفتمانی شکل میگیرد که نه تنها ایران بلکه کشورهای دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. زن، زندگی، آزادی؛ تنها گفتمان شفاف از بیرون حکومت است که مطرح می‌شود و رژیم هیچگونه تسلطی روی آن ندارد. برخلاف گفتمان‌های گذشته که با رهبری و هدایت مستقیم رژیم انجام می‌گرفت و هیچ جریانی خارج از حاکمیت در آن دخیل نبود.

ادامه دارد...

لینک بخش اول👇👇

https://www.tg-me.com/Hamed_sarv88/164

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 زن زندگی آزادی
نگاهی گذرا به آنچه که اتفاق افتاد

✍️ حامد سَرو

بخش سوم

▫️ ما از حداقل مشروطه به بعد یکسری آرمان‌های سردرگم و بلاتکلیف داشته‌ایم که دست‌یابی به آنها مدام به تعویق افتاده و انگار در طول این مدت زور حاکمان از زور جامعه و مردم بیشتر بوده است. به همین دلیل اجرای طرح‌های مختلف و متعدد برای ایجاد یک جامعه‌ی مردم سالار با ناکامی مواجه شده است و بزرگترین قربانی این دوره و یا دوره‌ها روشنفکران و افرادِ مسئول و متعهدی بودند که زندگی خود را رها کرده و در پی آرمان‌های خود با حکومت‌ها یقه به یقه شده‌اند و در نهایت هم شکست خورده‌اند. اگرچه در این جنگ نابرابر همیشه این حاکمیت بوده که پیروز میدان شده، اما این پرچم یعنی بیرق آزادی و دموکراسی دست به دست گردیده و به نسل‌های بعد از خود رسیده، هرچند تلاش‌های گسترده‌ای در راستای حذف و قطع این پیوند صورت گرفته است.


▫️ با همه‌ی بی مِهری‌ها و سنگ اندازی‌هایی که در مسیر آزادی و دموکراسی انجام شده، اما این مولفه‌ها آنقدر سترگ و بزرگ بوده که آزادی خواهان را به ورطه‌ی قمار با جان خود می‌کشانده است، انسان‌هایی که‌ به قُربانگاه رفته و مرگ را به سخره گرفتند و همچنان میگیرند، برای نِیل به آن سرزمین موعود، آن گمگشته‌شان در تاریخ و آن چه که از یاد مردمانشان رفته، برای یادآوری و دوباره زنده کردن آن، حتی اگر این رسیدن و یافتن به قیمت از دست رفتن جان‌های شیفته‌شان باشد.


▫️ بعد از آنهمه خزان که پیاپی پشت سر هم آمدند، زن، زندگی، آزادی فصلی شد برای جوانه زدن شکوفه‌های امید و گسیل ِ مردمانِ در بند برای شکستن و رَستن از این قفس‌های زنگ زده، که زندگی را در میان میله‌هایش حبس کرده است.
برای درآمدن از تیرگی و رو به سوی روشنی نهادن، هم‌قدم و هم‌قسم شدن و فریاد برآوردن که "قسم به خون یاران، ایستاده‌ایم تا پایان"


▫️ هرچند که در ابتدای یک مسیر طولانی هستیم و راه بسی دشوار و همراهان خسته و قهرمانان در بند و آزادگان به زنجیر، سلحشوران سر به‌دار و مادران عزادار و پدران بیقرار و عاشقان چشم انتظار... ولیک؛ عشق به آزادی امید می‌آفریند و هر امید چراغی‌ست در قلب انسانهای بیدار برای عبور از تاریکی و ساختن جهانی روشن در کنار یکدیگر.
اهریمن محکوم به مرگ است، هرآنچه که موافق زندگی نباشد و برای نیستی بکوشد محکوم به مرگ است. آنان که از زندگی مرگ می‌سازند و با شادی بیگانه و ما را در عزای مدام می‌خواهند، همان‌ها که با زیبایی دشمن و دوستدار زشتی اند، هر آبادی را ویران می‌سازند و هر آزادی را به زنجیر می‌کشند، دست‌هایشان آلوده است، به خونِ پاکِ جوانان و به قول شاملو: "عشق را کنار تیرک راه‌بند تازیانه می‌زنند". آری زندگی بر اینان حرام و مرگ مبارکشان است، که جامه‌ی زندگی بر تن بی قواره‌شان گشاد می‌نماید و کوچکتر‌تر و کوتاه‌تر از آن هستند که در این ردا بگنجند.


▫️ زن، زندگی، آزادی؛ نقطه‌ی عطف تاریخ سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی ایران است و این سرفصلی بسیار مهم در ادوار مختلف ایران می‌باشد. شاید به لحاظ اهمیت آن را نتوان با هیچ‌یک از رویدادهای معاصر مقایسه کرد. این جنبش همچنان در ابتدای راه خود می‌باشد و پتانسیل بالایی برای ابراز وجود و نمایان ساختن ابعاد مختلف خود دارد.
آینده غیر قابل پیش‌بینی است اما آنچه که معلوم است عبور جامعه از آن چیزی است که دیگر به آن تعلق ندارد و خود را در یک مفهوم و معنای دیگر جستجو میکند، چیزی که حتی پیش از این هم نمی‌خواسته ولی به اجبار به آن تن داده است.

#حامد_سرو



بخش اول همین مقاله👇👇
www.tg-me.com/Hamed_sarv88/164

بخش دوم👇👇
www.tg-me.com/Hamed_sarv88/167


@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 مسمومیت دختران بیشتر از اینکه حرکتی به قصد ترور یا برای هراس افکنی باشد، شبیه یک حرکت به جهت انحراف افکار عمومی و پرت کردن حواس‌ها از موضوعی مهم است و به نظر می‌رسد این‌گونه تحرکات نقش پوششی دارند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀تأثیرگذاری اپوزسیون در جنبش

✍️ حامد سَرو


▫️ نوشته‌ام را با یک سوال آغاز میکنم؛ آیا اپوزسیون تاثیری در روند جنبش کنونی دارد یا نه؟ اپوزسیون کنونی ایران را من جریانی متفرق، مبهم، نامنظم و بدون تشکیلات می‌بینم و این اپوزسیون فاقد مولفه‌های اولیه‌ی ایجاد یک جریان قوی برای مقابله با یک حکومت مستقر که دارای سازمان و نهادهای مختلف و متعدد است می‌باشد.
باید گفت در دو جناح یعنی پوزیسیون که جناح حاکم است در مقابل اپوزسیون که جریان مخالف می‌باشد، این پوزیسیون است که در حال حاضر دست بالا را دارد، هرچند دارای خلاقیت و ابتکار عمل نیست و چهره‌ی جهانی‌اش خدشه دار گشته اما همچنان از ساز و کارهایی برخوردار است که تا حد زیادی توانسته اقدامات جریان مقابل را با تخریب، لابی‌گری، صرف هرینه و ایجاد پروپاگاندا منحرف و یا کم اثر کند.
ما چه خوشمان بیاید و یا نیاید باید بپذیریم که دستگاه جمهوری اسلامی همچنان کار می‌کند و همچنان قادر است که حرکت‌های مخالفان را خنثی و با سرکوب، حداقل به صورت مقطعی متوقف کند.


▫️ درست است که عمر اپوزسیون به عمر جمهوری اسلامی است، اما نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی۴۴ سال سابقه‌ی کارکرد سیاسی و اجرایی و عملی دارد، در مقابل اپوزسیونی که در این ۴۴ سال، بیشتر دست به تئوری پردازی و طرح راه‌کارهای عملی برای عبور از نظام زده است. حتی دستاوردهای اخیر اپوزسیون را برخی ناچیز و بی اثر تعبیر می‌کنند و از اقداماتی همچون دیدار با سران دولت‌های خارجی و یا برگزاری آکسیون‌های متعدد در نقاط مختلف جهان را بیشتر حرکت‌های نمایشی برای وزن پیدا کردن و جلب توجه و همچنین از سر استیصال می‌دانند.
هرچند من تا حدودی موافق جلب توجه سیاستمداران جهان به اتفاقات و شرایط داخل کشور هستم، اما فعالیت اصلی و اثرگذار اپوزسیون را در جبهه‌ای دیگر می‌بینم که باید تقویت شود.


▫️ من اگر بخواهم اسم یا لقبی برای اپوزسیون انتخاب بکنم، اسمش را می‌گذارم اپوزسیون یک دقیقه‌ای! یعنی موضع‌گیری، سخنرانی و یا صحبت یک شخصیت و یا جریان اپوزسیون تنها می‌تواند یک دقیقه اعتبار داشته باشد و بعد از آن، با بمباران خبری و تعدد اتفاقات و رویدادهای کشور حرکت اپوزسیون در آن مقطع، کاملا به حاشیه می‌رود.
البته یک دقیقه که عنوان کردم منظور زمان کوتاه آن است، نه یک دقیقه که ۶٠ ثانیه می‌باشد.
به مثال‌هایی که همین اواخر اتفاق افتاده و حرکتش فورا از اذهان دور شده اشاره‌ای می‌کنم
١_کمپین وکالت
٢_ نشست دانشگاه جورج تاون
٣_ کارزار قرار دادن سپاه در لیست تروریستی
۴_ نشست مونیخ


▫️ بهرحال اپوزسیون با اینگونه حرکت‌های متعدد و بی نتیجه و با حضور حداقلی جریانات مختلف سیاسی، نه تنها باعث جذب پایگاه نمی‌شود بلکه همان پایگاه قبلی هم از دست می‌رود چون مردم نمی‌توانند به شخصیت‌هایی تکیه کنند که حرف یا اَکتشان بعد از مدتی کوتاه مثل برف آب می‌شود و نشست‌ها و ائتلافشان بی اثر و بی نتیجه است. روانشناسی جامعه به ما می‌گوید که ما مردمی نتیجه‌گرا هستیم و بیشتر از اینکه چگونگی یک مسئله برایمان حائز اهمیت باشد، خروجی و نتیجه‌ی آن مهم است و حرکتی که سرانجام و نتیجه‌ای نداشته باشد نمی‌تواند ما را راضی کند.


▫️ من فکر می‌کنم که اپوزسیون کمی در عمل و اقداماتش عقب هست و خیلی از این کارهایی که امروز انجام می‌دهد را باید سالها پیش انجام می‌داد و به نوعی از این مرحله گذر می‌کرد. اما چون در فضای واقعی و تا این حد جدی با رژیم مواجه نشده بود، بی تجربگی‌اش در این پیکار کاملا نمایان شد. برعکس رژیم که تجربه‌ی زیادی در سرشاخ شدن و کشتی گرفتن با مخالفان و به قول خودش معاندانش دارد.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 از مرگ بر شاه، تا، تا آخوند کفن نشود...
نیم نگاهی به حاکمیت شاه و شیخ

✍️ حامد سَرو


▫️ آناتول فرانس نویسنده‌ و شاعر معروف فرانسوی جمله‌ای دارد: "كاملترين انقلاب، انقلابی است كه در آن، آخرين پادشاه با روده‌هاى آخرين كشيش به دار آويخته شود!"
در تاریخ جهان، پادشاه نماد سلطه و سلطنت واستبداد و کارش دَریدن بوده و آن یکی روحانیت متولی دین و نماد ریا و کارش فریفتن! اولی در کاخ و دومی در کلیسا به شغل ناشریف خود مشغول بوده‌اند. با ورود روحانیت به دربار، این پیوند مستحکم گردیده و از دیرباز این دو بر سر یک دیگ، آشی پُر مَلات برای مردم پخته‌اند که همچنان مزه‌اش زیر دندان تاریخ است!
کاخ و کلیسا در طول تاریخ روابط حسنه‌ای داشته‌اند و هر جنایت و فسادی که شاهان می‌کرده‌اند، روحانیون یک دلیل عقلی برایش می‌تراشیدند و کارشان را توجیه می‌کردند.
این رابطه در تاریخ یک سنت بوده و هرجا که اسم قدرت در میان بوده است رد پای مذهب نیز در آن دیده می‌شود. فردوسی نیز در شاهنامه این رابطه را به خوبی توصیف می‌کند:
چنان دان که شاهی و پیغمبری / دو گوهر بُوَد در یک انگشتری


▫️ یکی از دلایل سقوط ساسانیان نفوذ بیش از حد روحانیت به دربار بوده و بعد از آن در اسلام هم مسئله‌ی حکومت که در مذهب ممزوج شده و به اسم خلافت که ملغمه‌ای بود از پادشاهی و مذهب به جامعه تحمیل شده بود، ساز و کارهایش در ایران نیز اجرا شد. البته در عربستان پیش از اسلام، شبه جزیره‌ی عرب به شکل عشیره‌ای_قبیله‌ای اداره می‌شد و ظهور اسلام بدعتی را بنیان نهاد که ساختار حکومتی آن منطقه را تغییر داد.
در دوره‌های مختلف از جمله صفویه، قاجار و پهلوی نیز دخالت و ورود روحانیت در امور سیاسی و حاکمیتی کشور مسئله‌ای مشهود است.
صحبت در این باره مجال مشخص و معینی می‌خواهد که در فرصت مقتضی به آن خواهم پرداخت.


▫️ با نگاهی به انقلاب ۵٧ در میابیم که فریاد "مرگ بر شاه" برای پایان سلطه و امروز با شعار "تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود"، جامعه خواهان پایان مذهب رسمی و حکومتی، پایان سرکشی و نفی نقش مداخله جویانه‌ی مذهب و متولیانش در ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی مردم می‌باشد.
مردم در سال ۵٧ یک انقلاب ناقص کردند، زیرا تنها یک وجه و یک بازیگر از آن نقش تاریخی که شاه بود را از میان برداشتند، اما اتفاقی که افتاد این بود که شیخ خودش شاه شد و دو سیستم جدا را در یک سیستم واحد ادغام کرد. در واقع مردم از چاله‌ی شاه درآمدند و به چاه شیخ افتادند.
شاید بتوان گفت که این انقلاب ادامه‌ی همان انقلاب ۵٧ است که امروز مردم آمده‌اند تا آن‌را کامل کنند و هم‌زمان با عبور از دو جریان مسلط بر خود، سرنوشتشان را خودشان در دست بگیرند و امیر و ولی و وکیل نداشته باشند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 سلبریتی؛ هنرمند یا خادم نظام؟

✍️ حامد سَرو


▫️ به تازگی تصویری از نگار جواهریان بازیگر ایرانی، بدون حجاب اجباری در رسانه‌ها منتشر شده است.
من نمیدانم ایشان که به حجاب اعتقاد نداشتند، چرا یک عمر حجاب اجباری را در سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی عادی‌سازی کردند؟
جمهوری اسلامی بواسطه‌ی این به اصطلاح هنرمندان، شکلِ پذیرفته شده‌ی حجاب را که به سلیقه‌ی خودش است تبلیغ و ترویج کرده است.


▫️ اکثر افراد شاید متوجه حساسیت موضوع نباشند. رژیم جمهوری اسلامی با به کار گرفتن این سلبریتی‌ها و مدل رفتار آنها در رسانه‌ها، رفتاری از قبیل (تبعیض، جنسیت زدگی، فرودست انگاری زنان، عادی‌سازی حجاب، محدودیت در ایجاد روابط، قداست بخشیدن به نمادها و شخصیت‌های مذهبی، ترویج سبک و مدل زندگی اسلامیزه شده، عدم پرسشگری، تقلید کورکورانه، عدم نقد ساختار سیاسی و قدرت، بیگانگی با فرهنگ و سنت‌های اصیل ایرانی، پَست شمردن شادی و تقبیح مهمانی‌های مختلط و ارزش‌گزاری بر غم و اندوه، سرکوب عقاید مخالف، تخریب جناح‌ها و جریانات مخالف ج.ا، غرب ستیزی و دشمن تراشی و صدها محتوای دیگر که ایدئولوژی کثیف نظام را در بسته بندی‌های شکیل و گول زننده تحویل مردم داده است.
تمام این موارد بعلاوه‌ی مواردی دیگر در همین رسانه‌ی رژیم منتشر و تبلیغ شده است و مخاطبی که مدام در معرض این حجم از تبلیغاتِ همه جانبه و سازماندهی شده قرار می‌گیرد، کم کم درون خود می‌پذیرد که این روابط، رفتارها، باورها و این نوع سبک زندگی و اندیشیدن، برترینِ نوع خودش است و ارزش‌هایش را بر مبنای آنچه که از این رسانه‌ها دریافت کرده می‌گذارد، می‌سازد و تبدیل به یک مدافع و مُرَوّج این مجموعه رفتارها و باورها می‌شود.


▫️ وقتی مخاطبانِ عام سریال‌ها و فیلم‌ها در سالیان طولانی، مصرف کننده‌ی این تولیدات سمی و ایدئولوژیک می‌شوند، قدرت تفکر و نقد و پرسشگری خود را از دست می‌دهند، زیرا یک سیستمِ دیگر دارد به جایشان فکر می‌کند و می‌اندیشد و این سیستم نیاز به متفکر و منتقد و پرسشگر ندارد، او تنها نیازش، خیل عظیم مصرف کنندگان است که این ساختار را بپذیرند و در روابط روزانه و زندگی روزمره‌ی خود به کار بگیرند.


▫️ حال که قضیه کمی شفاف شد شاید بتوان از نقش سلبریتی‌ها در پیشبرد این اهداف پرده برداشت که در تمام این سالیان چنین مناسباتی را عادی‌سازی کرده و بازوی اصلی و پروپاگاندای رژیم جمهوری اسلامی شده‌اند. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه پذیرفته‌اند که در ساختار سرکوب رژیم شریک باشند ولو این سرکوب نرم و زیرکانه باشد و براحتی برای کسب پول و شهرت به آزادی و مفاهیمی از این دست خیانت کرده‌اند.
▫️ سلبریتی‌ها در این سال‌ها‌ در نقش فرهنگ سازان، وظیفه‌ی شکل‌دهی و قالب‌بندیِ ایدئولوژی نظام را به عهده داشته‌اند و این ایدئولوژیِ بسته بندی شده را، از رسانه‌های مختلف و بعضاً از شبکات مجازی شخصی خود، به جامعه تحمیل کرده‌اند.
هیچ‌یک از آنها در راستای آزاد اندیشی قدمی بر نداشته و اکثرا بَرده‌های فرهنگی نظام بوده‌اند.
کاری که سلبریتی های جمهوری اسلامی کردند، مهندسی افکار بوده و تولید یک انسان ایدئولوژیک در خدمت اهداف نظام. خیانت این هنرمندان، که شما بخوانید خادمان نظام! کم از خیانتِ رئوس نظام نبوده و نیست، حتی روند سرکوب جمهوری اسلامی به دست این افراد و با بازی کردن در زمین رژیم و برای رژیم تسهیل گشته است.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 زیباکلام، انقلابی ۵٧ یا کارگزار نظام؟

✍️ حامد سَرو


▫️ صادق زیباکلام در مصاحبه‌ای که اخیرا پخش شده گفته: نسل جدید یقه‌ی ما را میگیرد و می‌گوید چرا انقلاب کردید؟
ما یقه‌ی شما را برای این میگیریم که با اصلاحات دروغین، مردم را بیش از بیست سال سرکار گذاشتید و فریب دادید و حالا هم که به نتیجه نرسید و فهمیدید خودتان هم سر کار بودید هنوز برای بردن نام خامنه‌ای بعنوان دیکتاتور و مستبد دست و دلتان می‌لرزد و زبانتان به لکنت می‌افتد.
چرا شهامت ندارید صراحتا بگویید که فریب خورده‌ی نظام هستید و در فریب مردم نیز دست داشته‌اید؟


▫️ شما شاید برای توجیه بگویید که در ۵٧ نمی‌دانستید زیر عَلَم چه کسی سینه میزنید و وقتی بر سر قدرت بیاید چه بر سر مردم و کشور خواهد آورد، خب ما این را به کنار می‌گذاریم و در موردش بحث نمی‌کنیم، اما اگر در سال ۵٧ دچار خطای شناختی شدید، مگر بعد از آن اعدام های سال ۶٠ و ۶٧ را ندیدید؟ مگر حمله و بستن دانشگاه‌ها که خود اتفاقا نقش موثری در آن داشتید و توقیف روزنامه‌ها و تعطیلی احزاب سیاسی را ندیدید؟ مگر قتل‌های زنجیره‌ای، ناپدیدسازی مخالفان و حذف و تصفیه‌های درون حکومتی و صدها فاجعه‌ای که رژیم به بار آورد را ندیدید؟ آیا تمام این‌ها دلایل کافی برای مخالفت و مقابله با کلیت نظام جمهوری اسلامی نبوده؟ آیا حضور بعنوان یک فرد در جریان اصلی که چسبیده به بدنه‌ی نظام است، بعنوان خیانت به مردم و کشور نیست؟
شما بعنوان یکی از کارگزاران خُرد این نظام، اما مغز متفکر و یکی از موتورهای پیش‌ران جریان اصلاح‌طلبی کاری کردید که این نظام بعد از تضعیف موضع و مشروعیت خود، فرصت بازیابی داشته باشد و با سرگرم کردن مردم بنام اصلاحات زمان خریدید تا نظام خود را احیا کند و دوباره بر سیاق سابق دست به جنایت و قتل عام بزند.


▫️ جناب زیباکلام؛ شما بعد از همراهی با انقلاب ۵٧ ابراز پشیمانی کردید، بعد از بستن دانشگاه و اخراج صدها دانشجو اظهار پشیمانی و توبه و طلب بخشش از سوی این دانشجویان کردید، بعد از سالها فعالیت در جریان اصلاح‌طلبی از منتقدان اصلی آن شدید، بعد از آن کلیپ معروف که در آن گفتید برای حفظ نظام حاضر به اسلحه کشیدن هستید و جلوی نظام تا کمر خم میشوید و بعد از انتقادهای فراوان به شما، دست به توجیه و تخطئه زدید.
شما چطور روشنفکری هستید که اینهمه دچار خطاهای شناختی و اینهمه اشتباهات فاحش در زندگی سیاسی خود می‌شوید؟ مگر می‌شود یک روشنفکر، یک تئوریسین یک الیت جامعه اینقدر کور باشد که مدام به در و دیوار بخورد؟
شما شاخص و نمونه‌ی جریان اصلاح‌طلبی هستید و هم پیاله‌های شما نیز در این جریان دست‌کم شبیه خود شما فکر می‌کنند و چارچوب فکری متفاوت‌تری نداشته و ندارند. بدبخت نسلی که چشم امید به شما بست و بدنبال شما راه افتاد، نمی‌دانست که شما چهره‌ی بَزَک شده‌ی جمهوری اسلامی هستید و بعد از کشاندن مردم به دنبال خود، آنها را در سراب اصلاحات رها کردید.


▫️ زیباکلام می‌داند که متهم شدن بخاطر همراهی انقلاب ۵٧ بمراتب کم خطر تر از این است که او را بعنوان تئوریسین اصلاحات و یک اصلاح طلب حکومتی بشناسند. به همین خاطر ترجیح میدهد خودش را یک انقلابی ۵٧ جا بزند تا یک اصلاح طلب حکومتی!
اما آقای زیباکلام بدانید که شما همچنان برای ما یک اصلاح طلب هستید که کارتان سفیدشویی نظام و خریدن زمان برای حکومت نامشروع ج.ا بوده و همچون دیگر همفکرانتان در کِش دادن این نظام کمک قابل توجهی کرده‌اید.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 سالی به سوگ گذشت و یارانی چون ستارگان ظهور و آسمان این خاکیان را روشن کردند. همانها که از پهنه‌ی بیکران این آسمان گذشتند، در قلب ما درخشیدند و بیرق آزادی را بر قله‌های ابدیت برافراشتند.
و ما اینجا در این لحظه‌ی شاد و شگرف و شورانگیز و تحویل سال نو با آنها پیمان می‌بندیم و میگوییم: قسم به خون یاران، ایستاده‌ایم تا پایان.
زنده باد زن، زنده باد زندگی، زنده باد آزادی

✍️ حامد سَرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 کارکرد جمهوری اسلامی و اپوزسیون در ترازوی نقد

✍️ حامد سَرو


▫️ من فضای سیاسی ایران را گُنگ و گیج میدانم و می‌بینم، چه جریانات حکومتی و چه جریانات اپوزسیون قادر به ایجاد یک فضای شفاف سیاسی نیستند و این فضا همواره، غبارآلود، درهم، آشفته، مبهم و پر شائبه است.
هرکسی که کار سیاسی میکند در هر سطحی میداند که ورود به سیاست از هر جنبه‌ای، یک سری چارچوب‌ها و قواعدی دارد و سیاست همواره با مصلحت گره خورده است. اگر این بازی را نداند به سرعت حذف و از جانب جریانات رقیب و پر زور بی اعتبار می‌شود.
ورود به سیاست کار بزرگ و خطرناکی ست زیرا در این میدان یک حرف را باید و میتوان بزنی، اما هزاران حرف را نباید و نتوان زد. ولو به درست، زیرا خریدار حرف حق در این مسیر اندک است و آنچه که حق باشد خریداری ندارد.
رومن رولان جمله ای دارد: :مرا با حقیقت بیازار، اما هرگز با دروغ آرامم مکن". اما در مورد سیاست متفاوت است، اینها جواب نمی‌دهد. سیاست فضای خشک و خشنی است و با تفسیرها و تأویل‌های رمانتیک نمی‌توان به سراغ این غول بد قواره‌ی بی پدر و مادر رفت.
در این فضا، انسانهای شریف و راست کردار قربانی می‌شوند و انسانهای فریبکار و قلدر مآب برنده‌ی میدان‌اند.


▫️ بعد از فضای سیاسی قرن بیستم که فضایی سیاسی_رمانتیک بود، دیدیم که چگونه فرزندانِ عاشق انقلاب‌ها قربانی شدند و اقتدارگرایی پشت شعارهای جذاب و فریبنده همچون گرگی به جان بره‌های ساده دل افتاد، بره‌هایی که در خیالشان مَرتعی سبز و آسمانی صاف را در کنار رودهای خروشان، همراه چوپانی می‌گذرانند که آنها را نه با چوب و ترکه، که با آواز نِی‌اش به چرا می‌برد و به هنگام دلتنگی برایشان زیر آواز می‌زند و سَگان رَمه را به محافظت از جانشان تا صبح اجیر نگاه می‌دارد.
زهی خیال باطل! چرا که در این چراگاه نه خبری‌ از مرتع سبز بود و نه آسمان آبی و نه بادهای شمالی، نه سازی در دست چوپان و نه سگی نگران و نگهبان.
گاه که در خود فرو می‌روم میبینم که چقدر همه چیز ترسناک است و این سکوت، سکوت بره‌ها از زوزه‌ی گرگان ترسناک تر است!
همه‌ی اینها را گفتم تا یک فضایی از فاجعه‌ی رمانتیک نگریستن به سیاست ترسیم کنم. این خیال خامِ ویران کننده، سایه‌ای‌ست سنگین بر سر مردمانی که از زمین به آسمان می‌روند و خوشبختی‌شان را در لابلای ابرها جستجو می‌کنند.


▫️ شاید دقیق‌ترین تعریف از سیاست و سیاستمدار را "ماکیاولی" در کتاب «شهریار» کرده باشد؛ او که می‌گفت: شهریار (فرمانروا) باید مثل گرگ بِدَرد، مثل روباه بِفَریبد و مثل شیر بغُرد. سیاست را من نیز اینچنین می‌بینم و هرکس دون کیشوت وار در پی‌اش بدود، دیوانه‌ایست که در خیال خود دنیا را زیر سر دارد، اما در واقعیت آنچه نصیبش گشته، قاطری‌ست فرتوت با یک کلاه خودی گشاد و شمشیری چوبین و زره‌ای زنگ زده!


▫️ زمینِ سیاست، زمینی سفت است و اگر قانون بازی را بلد نباشی، قبل از اینکه به زمین بخوری آنچنان بر زمینت می‌زنند که یک استخوان سالم در تنت باقی نماند و انسانهای بی تجربه در امر سیاست یا در این مسیر می‌بازند و یا برای ماندن در موضع خود باید دست و پا بسته حرکت کنند. یکی از دلایل رکود و جمود جریانات سیاسی ما همین مسئله است. محافظه‌کاری، همیشه حافظ منافع بوده و هست و این حاشیه‌ی امن، انفعال سیاسی را بدنبال داشته.

#حامد_سرو

ادامه‌ی مطلب👇👇

١
.

▫️ سیاست ما، سیاست انحصارگرایانه است، سیاستِ یک بام و دو هواست، خودی و ناخودی درش بسیار است، باند و باند بازی از ارکان اصلی آن می‌باشد، کسی را بخواهند، یک شبه به ملکوت اعلا می‌برند و اگر هم نخواهندش، از عرش به زیر فرش می‌کشند و لگد کوبش می‌کنند. بازیگران سیاسیِ ما بجای آنکه همه باهم به پرواز در بیایند، وقت خود را صرف چیدن بالهای یکدیگر می‌کنند، به همین دلیل است که ما در امر سیاست وامانده و درمانده‌ایم، اقتصادمان مُوَلد نیست چون سیاستمان راکد است، فرهنگمان درست نیست چون سیاستمان غلط است، جامعه‌مان نابارور است زیرا سیاستمان عقیم است. وقتی سیاست همه چیز است و سیاست خراب است، یعنی همه چیز خراب است.


▫️ ما در امر سیاست، پیشینه و یَد طولایی داریم، تاریخ ٢۵٠٠ ساله‌ی ما و ساز و کارهای حکومتی ما مُبَین این است که ما سیاست را می‌شناختیم و با ساختار حکومتی آشنا بودیم، اما کشور ما بعد از چندین حمله و حداقل در تاریخ معاصر، دچار ضعف‌های اساسی شده‌ است، در طول این صد و اندی سال کشوری را پیدا نمیکنید که اینهمه خاک از دست داده باشد، اینهمه روشنفکر را کشته باشند، اینهمه زندان و زندانی سیاسی داشته باشد، و ده‌ها نقصان مدیریتی و بحران‌های متعدد سیاسی را از سر گذرانده باشد. ما به لحاظ سیاسی ضعیف که چه عرض کنم، به معنای واقعی کلمه فقیر هستیم.
شاید دقیق‌ترین جمله در مورد تاریخ معاصر ما را "شاپور بختیار" گفته باشد او در جایی گفته بود: «ما فرهنگ و تجربه‌ی سیاسی نداریم». بله درست است ما فرهنگ و تجربه‌ی سیاسی نداریم به خاطر همین است که هم جمهوری اسلامی درمانده است و هم اپوزیسیون. هر دو ناکارآمد، هردو منفعل، هر دو هزینه‌های گزاف می‌کنند برای حرکت‌های بی ثمر، هر دو فراری از موضوع اصلی و هردو بیگانه با بدنه‌ی اجتماعی، درست جایی که تغییر باید از آنجا شروع شود و این بدنه تقویت گردد هر دو از پرداختن و توجه به آن غافل و بدنبال حاشیه هستند.


▫️ سیاست ما، سیاستِ نخبه کُشِ قُلدُر پَروَر است. هرکس تریبون قَوی تر و چماقداران بیشتری دارد، بر سر قدرت و هر آنکس که می‌داند و می‌فهمد جایش آخر صف است.
در این سیاست، کاری که یک دروغ می‌کند، هزاران راست نمی‌تواند بکند.
فرهنگ ما که از سیاست ما نشأت گرفته، فرهنگِ بها دادن به شَروران و حذفِ شریفان است. درحالیکه جوامع متمدن دارند به سمت شایسته سالاری می‌روند و رفته‌اند، ما هنوز با مسئله‌ی مُرید و مُرادی دست به گریبان هستیم و حلقه‌ی نزدیکِ سیاست بازانِ ما را وفاداران تشکیل می‌دهند، نه کاردانان. طرف ترجیح می‌دهد دور و اطرافش را سینه چاکان و چاکران و نوکران و ارادتمندانش بگیرند تا کاردانان، کارورزان و کاربلدان و کارکُشتِگان!
بیشتر می‌پسندند مجیزش را بگویند تا منتقدش باشند.


▫️ نسل کنونی سیاسیون ایران چه در جبهه‌ی جمهوری اسلامی و چه در جبهه‌ی اپوزسیون، نسلی پیر است و در این زمینه جوان‌سازی نشده. یعنی نسلی که انقلاب کرد الان در بالاترین سطوح حاکمیتی کشور است و در اپوزسیون هم اتفاقی مشابه افتاده. شاید در این میان یکی دو نسل هم وارد شدند و کارهایی کردند، اما این آسیاب به قدری سنگین حرکت می‌کند که معلوم نیست کِی نوبت به جوانان می‌رسد و پیرانِ عرصه‌ی سیاست همچنان به آن چسبیده‌اند و حاضر نیستند این جریان را به دست جوانان بسپارند. در نبود یک ساز و کار منطقی و درست، جوانان بیشتر سپر بلا شده‌اند و نام آنها زمانی برده می‌شود که گلوله می‌خورند.
از موارد دیگر میتوانم به این اشاره کنم که درهای جریانات سیاسی به‌روی افراد بسته است و هرکسی که بخواهد ورود بکند باید از هفت خوان بگذرد و به همین سادگی افراد را داخل خود راه نمی‌دهند. اینها همه نشان از ساز و کارهای سیاسی ضعیف و ناپخته دارد.
سیاست ما فَشل است، جمهوری اسلامی حتی حاضر نیست یک امتیاز کوچک به جامعه بدهد و از آنطرف اپوزسیون نیز حاضر نیست بر سر چند اصل مشترک توافق بکند و مقابل رژیم یکصدا بشود. خب اینها همه ناشی از ضعف و ناتوانی سیاسی است.
این سیاست بشدت مریض است و با دارو و درمان نمی‌شود، این سیاست باید عمل شده و غده‌های سرطانی از بدنش خارج بشود تا بتواند سرپا بایستد.

#حامد_سرو

ادامه‌ی مطلب👇👇
٢
.

▫️ بی پرده و بی پیرایه باید سخن بگویم؛ چراکه نه وقت مصلحت است و نه وقت مدارا. سیاسیون ما در هر دو جبهه، انسانهای کوتوله‌ای هستند که هرکدام خود را انسانی بزرگ می‌بینند. عرصه سیاست برایشان اینگونه است که گویی تنهایی به تالار آینه‌ رفته‌اند و در این تالار به هر سو می‌نگرند خودشان را در آینه‌ها می‌بینند.
کوتوله‌‌ها پشت دیواری ایستاده‌اند و قَدِشان نمی‌رسد آن طرف دیوار را ببینند، و مدام توی سر و کله‌ی هم می‌زنند و روایت‌هایی از پشت دیوار تعریف می‌کنند که ندیده‌اند.
سیاست را به بازی گرفته‌اند، نوبتی چهارپایه میگذارند زیر پایشان تا بگویند که ما بلندتریم و پس از اندکی، زیر پایشان توسط دیگران خالی می‌شود و کسی دیگر رویش می‌ایستد و باز همان تکرار می‌شود.


▫️ جنگ روایت‌ها راه می‌اندازند، و هر دو جناح رژیم و اپوزسیون در رسانه و تبلیغات و فجازی همدیگر را لت و پار میکنند، اما آنکه باتون و گلوله و گاز و شوکر میخورد مردم کف خیابان اند.
چرا انقلاب با آنهمه اشتیاق شروع شد اما رفته رفته به خاموشی گرایید و کف خیابان‌ها خالی شد؟ جواب مشخص است، نیروهای اصیل انقلابی دلسرد شدند، صدای رهبران و آزادیخواهان خاموش شد، مردم ۶ ماه کف خیابان دوام آوردند بلکه جریانی پر قدرت حمایتشان کند، اما دیدند از این اپوزسیون بخاری بلند نمی‌شود و سهم هرکس که در خیابان بماند گلوله‌ایست در قلبش. مردم خیابان را ترک کردند.


▫️ بدون تعارف؛ جامعه ی ما یک جامعه‌ی عقب مانده است، چونکه جامعه‌ای فراموشکار است. گذشته را به خاطر نمی‌آورد و از گذشته‌اش درس نمی‌گیرد، و تقصیر تمام این عقب ماندگی و غفلت چیزی نیست جز سیاست غلط، این سیاست است که میگوید مردم چه چیز را به خاطر بسپارند و چه چیز را فراموش کنند، این سیاست است که تعیین می‌کند چه چیز را بپذیریم و چه چیز را رد کنیم، سیاست برای شما دوست و دشمن تعریف می‌کند، عربستانی که تا دیروز دشمن بود، امروز دوست شما می‌شود، سیاست حتی به شما میگوید که خودِ سیاست چیست و شما را آنجایی می‌برد که می‌خواهد.

#حامد_سرو

ادامه‌ی مطلب👇👇
٣
.

▫️ استاد شجریان مصاحبه‌ای دارد که در آن دلیل اینکه ما موسیقی شاد نداریم و موسیقی ما سراسر حُزن و اندوه است را اینگونه بیان میکند؛ وی می‌گوید تاریخی که سراسر استبداد بوده نمیتوانسته موسیقی شاد تولید کند. حال این را تعمیم می‌دهیم به دیگر مسائل از جمله مسئله‌ی سیاست. کشوری که سراسر درگیر استبداد بوده نمی‌تواند سیاست بالنده ای داشته باشد. استبداد چشم آزادی را کور می‌کند و کشوری که آزاد نیست سیاستش هم سیاست کورکورانه و لنگ است.
جمله‌ای هست منسوب به امام اول شیعیان، امام علی که می‌گوید: "مردم به سیاستمداران و حاکمانشان شبیه ترند تا به پدرانشان". بله این سیاست است که می‌گوید چگونه باشید. ما چه خوشمان بیاید و چه نیاید باید بپذیریم که حاصل تربیت جمهوری اسلامی هستیم. رژیم، ما را در خانواده، مدرسه، دانشگاه، محل کار، جامعه و... تربیت کرده و ما دست پرورده‌ی جمهوری اسلامی هستیم. چرا که رژیم جمهوری اسلامی در همه جای زندگی ما حضور داشته و در هر پیچی که از دستش گریختیم در گردنه‌ی بعدی مارا گیر انداخته.


▫️ محمد جواد ‏ظریف وزیر امور خارجه‌ی پیشین در مصاحبه‌ای با سایت روزنامه اعتماد گفته بود: «نماینده حاکمیت هستم، باید از چیزهایی دفاع کنم که خودم هم به آن باور ندارم». این ها محصول سیاست تک قطبی و انحصارگرایانه است، وقتی در عرصه‌ی سیاست رقابتی نیست همه می‌شوند خدمتگزار قدرت مطلقه و این گونه سیاست‌ها یا انسانهای پست و زبون را جذب می‌کند و یا از انسانهای طالب قدرت، موجودی پست و زبون می‌سازد تا به هر گند و کثافت و جنایتی تن بدهند، فقط به این خاطر که برای مدتی بر موضع قدرت بمانند.


▫️ وجود و حضور افراد با سواد در اپوزسیون تضمین کننده‌ی موفقیت نیست. بجز سواد و دانش چیز دیگری لازم است که در نبود آن موفقیت ممکن نیست، آن یک چیز "فرهنگ"است، "فرهنگ سیاسی" داشتن لازمه‌ی هر حرکت سیاسی است. با داشتن فرهنگ سیاسی است که کنش‌ها و کوشش‌ها به بار می‌نشیند و تضمین رسیدن به یک مقصد معلوم، مشخص و موفق است. اگر این فرهنگ ایجاد و امروز پایه ریزی نشود حتی اگر این انقلاب پیروز بشود، مشکل اصلی سر جایش خواهد بود. من جمهوری اسلامی را بعنوان مشکل اصلی نمی‌بینم و این رژیم، سُست تر از آن است که تا طولانی مدت دوام و قوام داشته باشد. این رژیم محکوم به مرگ و نابودی است، با چند ضربه‌ی کاری از پا در می‌آید، اما اپوزسیون باید فکری بحال این بن بستی که درش گیر کرده است بکند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

۴
.

🌀 مردم و اپوزسیون

✍️ حامد سَرو

▫️ رابطه‌ی مردم و اپوزسیون را من اینگونه میبینم؛
مردم در جزیره‌ای دور افتاده با تمام مسائل و مشکلات روزگار میگذرانند، اپوزسیون سوار بر کشتی، در دور دست دیده میشود.
هرچندوقت یکبار از درون این کشتی صدای توپ می‌آید، تا نظر مردم را به حضورشان جلب کنند، مردم برای لحظاتی دست از کار می‌کشند و به سمت کشتی نگاه میکنند، می‌بینند خبری نیست فقط صدایی بود که در فضا پیچید. دوباره بر میگردند سر کار و زندگی‌شان و به روزمرگی خود می‌پردازند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
.

🌀 لیلا یا برادرانِ لیلا؟!

✍️ حامد سَرو

▫️ فیلم برادران لیلا از چند جهت قابل توجه است، فارغ از تحلیل‌های سیاسی که از فیلم می‌شود، من این اثر را بسیار نمادین دیدم و شاید بتوان گفت نمادین‌ترین فیلمی که در دوره‌ی جمهوری اسلامی ساخته شده همین فیلم است. به نظر من بعد از «قیصر» فیلم فاخر مسعود کیمیایی که فیلمی با نمادهای قوی ارائه داد و همچنان صحبت کردن از این اثر و بررسی نمادها و نشانه‌هایش مخاطب را به وجد می‌آورد، برادران لیلا با تمام کمی و کاستی‌ها و محدودیت‌های در تولید و فیلمسازی، اثری قابل توجه است.

▫️ نمادها؛
پدر؛ نماد یک فرد سنتی، متوهم، لجباز، دیکتاتور مآب، جاه طلب علیرغم عدم شایستگی.
مادر؛ نماد زنِ سنتی، منفعل، زن‌ستیز، بی اختیار و بی اراده.
لیلا؛ نماد زنِ ساختارشکن و سنت‌شکن، ریسک‌پذیر، متعهد، متفکر، جسور.
برادران؛ منفعل، بی اعتماد به نفس، ترسو، نماد اکثریت جامعه که مدام درحال درجا زدن و عقب‌گرد هستند و هرچه می‌دوند، نمی‌رسند.
کلیت فیلم حکایت از پوست اندازی جامعه دارد، ساختارِ فرسوده‌ای که دیگر قابل ترمیم نیست و برای ورود آنچه که نو و تازه است باید دست به اقدام زد، هرچند که این عبور دشوار و دلهره آور است و به لیلا که نماد پیشتازی و پیش‌قدم شدن در این تغییر و تحول است، بی اعتمادی وجود دارد و در جاهایی از فیلم حرکاتش تقبیح و مورد انتقاد قرار می‌گیرد، اما وی همچنان برای تغییر مصمم است.
محافظه کاری در لایه‌های عمیق جامعه مخصوصا جوامع سنتی وجود دارد و این تغییرِ رویه با اما و اگرها، با اضطراب‌ها و ترس‌ها مواجه است.
بی اعتمادی به تحول خواهان و کسانی که با روایات موجود و ساختار مستقر همسو نیستند زیان‌بار است و تبعات آن دامن کلیه‌ی جامعه را میگیرد.


▫️ در اثر گذر زمان، جوامع سنتی، بخصوص جوامعی که پتانسیل تغییر درشان وجود دارد، تغییر می‌کنند. اگر با اتکای به رهبران انقلابی نشود، با مرگ رهبران ارتجاعی قطعا خواهد شد و نسلی که پدید می‌آید، کوچکترین پیوندی با نسل‌های گذشته نخواهد داشت و با تغییر در ایده و آرمان، جهانش را خودش می‌سازد.


▫️ لیلا همان رهبری ست که جامعه پُشتش نمی‌ایستد و اعتماد نمی‌کند، خب هزینه‌اش را هم می‌پردازد، به گوش ارتجاع سیلی میزند، و چنان در این حرکت قاطع است که گویی انتقام تمام نسل‌هایی که به دست ارتجاع و خودکامگی نابود شدند را می‌گیرد. اما مرگ پدر به اجبار هم که شده راه تغییرات را می‌گشاید و نسل آینده را به تغییرات فرا میخواند.


▫️ عدم اعتماد به تغییر برای نسل‌هایی که تغییرات بزرگ را ندیده‌اند و شاهد روندِ کندِ تغییرات اجتماعی و سیاسی بوده‌اند امری ست طبیعی، چرا که در ذهن جامعه‌ی محافظه کار، تغییر به مثابه‌ی از دست رفتن داشته‌هاست و تلاش در این مسیر تلاشی برای کشف و نیل به ناشناخته‌ها می‌باشد، ناشناخته‌ها هم خب همیشه ترس بدنبال داشته‌اند.
اگر همچنان قشر خاکستری جامعه از تغییرات گریزان است دلیلش عدم شناسایی و درک درست از آینده است، هرچند تا حدی این ترس‌ها قابل پذیرش هستند، اما صرفا اندیشیدن به ترس، نه تنها ماندن در همان وضعیت را در پی دارد، چه بسا باعث عقب رفتن نیز بشود.


▫️ برادران لیلا نزدیکترین فیلم به جامعه‌ی ایران است، برای همین مورد اقبال عمومی و توجه ویژه‌ی مخاطبان قرار می‌گیرد.
جامعه‌ی کنونی ما بیشتر از برادرانِ لیلا، به خودِ لیلا نیازمند است. و اگر از حق نگذریم در اعتراضات اخیر که بنام انقلاب یاد میشود، لیلاهای زیادی را دیدیم که عصیان کردند، جنگیدند، چشم‌های زیبا و جان‌های شیفته‌شان را از دست دادند فقط برای اینکه به قدرتِ حاکمه سیلی بزنند و بگویند که این بیشه، همچنان شیر می‌زاید و دیر نیست و دور نیست روزی که بر جسدِ بی جان و متعفنِ ارتجاع، لباس شادی بپوشند و بخندند و برقصند.

#حامد_سرو

@Hamed_Sarv88

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🌀 فردوسی‌پور: «فکر می‌کردی یک زمانی تیم ملی بازی را ببازد و یک سری خوشحالی کنند؟»

آقای فردوسی پور آنهایی که از باخت تیم جمهوری اسلامی خوشحالی کردند یک سری نبودند، اکثریت جامعه بودند.
و شما آقای جهانبخش، یک هزارم فشاری که مردم تحمل کردند شما تحمل نکردید، چهره‌ای حق به جانب نگیرید، نخواندن سرود رژیم، کمترین کاری بوده که انجام دادید. تیم ملی، اسمش مشخص است. تیمی است برای ملت نه برای حاکمان.

✍️ حامد سَرو

@Hamed_Sarv88

.
2024/05/03 03:23:13
Back to Top
HTML Embed Code: