Telegram Web Link
H.R.A
نگیر از من چشای مهربونت رو که دنیای منه، چشمای خوش رنگِت تو حتی لحظه‌ای پلکاتو می‌بندی دلِ دیوونه‌ی من میشه دلتنگِت #حمیدرضا_آب‌روان #ترانه
هر جا که می‌رم یاد تو
باهامه، تنها نیستم
هر روز با تو هستم و
توو فکرِ فردا نیستم

آروم آرومم فقط
دلتنگ میشم خوبِ من
از بس که خوبی هی دلم
بی تابته محبوب من

دیوونه می‌شم اون شبی
دستت نباشه دستِ من
تا عمر هست ما با همیم
من مستِ تو، تو مستِ من

#حمیدرضا_آب‌روان
#ترانه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چنان از عشق سرشارم که‌عقل ازمن گریزان است
ببر نام مرا بر لب، مرا مجنون خطابم کن

مرا ای ماه گر لایق نمی‌دانی ملالی نیست
بیا و لااقل در جمعِ عشّاقت حسابم کن

#حمیدرضا_آب‌روان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
H.R.A
Alireza Talischi – Behem Beres
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالها در طلبت سعی فراوان کردم
کام دل را بده یا بگذر و بگذار مرا

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیروز وقتی آماده می‌شدم که خود را به تیغ پزشک جراح بسپارم، لحظه‌ی قبل از ورود به اتاق عمل که بیمار باید چیزهایی را که به همراه دارد مثل ساعت، انگشتر و ... را از خود جدا کند، برایم به معنای دل کندن از تعلقات بود. لحظه‌ای به زمان مرگ فکر کردم که آدمی در آن لحظه هم چیزی را با خود نخواهد برد.

دنیا بی ارزش‌تر از آن است که حتی ذره‌ای ناراحتی و کینه را در خود نگاه داریم. چیزهایی که سعی کردم نگذارم در دلم باقی بمانند.

انسان همان‌گونه که در لحظه تولدش با خود چیزی را به این دنیا نمی‌آورد، در لحظه مرگش هم چیزی را با خود نمی‌برد مگر قلبی که در این مدت با آن زیسته‌ است.

امیدوارم همان گونه که سبک‌بال پا به هستی گذاشته‌ایم همان گونه هم آن را ترک کنیم.

با آرزوی صحت و سلامتی برای همه🌺🍃


#دلنوشته
#حمیدرضا_آب‌روان
آتش دیوانگی سوزانده تن را، آنچنان که
باد تا آن سوی دنیا می‌برَد خاکسترم را

فصل پاییزم که هر شب رفتگر‌ها در خیابان
می‌تکانند از لباسم برگ‌های آذرم را


#حمیدرضا_آب‌روان
درون سینه‌ام گویی کسی غمگین و در بند است
به روی شانه‌های ناتوانش نعشِ لبخند است

صدایش می‌رسد اینجا که می‌گوید به زیر لب
حوالیِ شماها قیمتِ احوال خوش چند است؟

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر چه هیچ کس جز غم سراغ از ما نمی‌گیرد
همین که یک نفر یادی کند از ما خوشایند است

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زمانه چینیِ دل را شکستی و پشیمانی
ملالی نیست این دل می‌تپد اما به مو بند است

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
می‌نویسم ز تو که مالکِ اشعار منی همه‌ی ذهن من و صاحبِ افکار منی #حمیدرضا_آب‌روان پ.ن: جناب سایه مخاطب شعرهای شما چه کسی ست؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان به لب آمده از دردِ ندیدن‌هایت
خوش‌خیالم که تو هم تشنه‌ی دیدار منی

سالیانی است که پیغمبرِ عشقم امّا
همچنان نفی‌کُنان در پیِ انکار منی

#حمیدرضا_آب‌روان
در وقت ویرانی تو تنها تکیه گاهی
من شانه‌‌های محکمت را دوست دارم

از شانه گفتم، شانه بر مویت نزن چون
موهای باز و درهَمَت را دوست دارم

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببار ای ابر بارانی شبیهِ چشمِ خونبارم
که من هم مثل تو اینجا به دست غم گرفتارم

به دنیا هرکسی آمد، غمی نو با‌خودش آورد
خدواندا من از این رنجِ بی پایان خبر دارم

#حمیدرضا_آب‌روان
2025/07/02 05:49:36
Back to Top
HTML Embed Code: