Telegram Web Link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اندیشهٔ لیبرال، در فرض‌های اساسی خود، فرزند مسیحیت است. اندیشهٔ لیبرال زمانی پدید آمد که شهودی اخلاقیِ برخاسته از مسیحیت، در برابر مدل اقتدارگرایانهٔ کلیسا قرار گرفتند.

⚜️لری سیدنتاپ⚜️


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️چرخهٔ تجاری از دیدگاه مکتب اتریش⚜️


زمانی که عرضهٔ پول افزایش یافته است، هزینهٔ سرمایه(قیمت پول) کاهش می‌یابد. صنایع بالادستی متوجه می‌شوند که پول لازم برای اجرای پروژه‌های بلندمدتشان در دسترس است. آنها شروع به ساختن تأسیسات کارآمدی می‌کنند که در بلندمدت سودآور خواهند بود. به منظور ساختن این کارخانجات، آنها باید کارگران بیشتری استخدام کنند که با پولی که وام گرفته‌اند به آنها پولی (دستمزد یا حقوق) پرداخت می‌کنند. استخدام کارگرها و همچنین رقابت بر سر تجهیزات سرمایه‌ای و منابع، قیمت کالاها و حقوق کارگران را افزایش می‌دهد و منجر به افزایش نرخ‌های بهره می‌شود. افزایش نرخ‌های بهره فشار بیشتری به دولت وارد می‌کند تا پرداخت تسهیلات را با افزایش بیشتر عرضهٔ پول راحت‌تر کند. افزایش عرضهٔ پول اصولاً بر میزان تولیدِ کسب‌و‌کارهای بالادستی اثر می‌گذارد نه کسب‌و‌کارهای پایین‌دستی تولید، زیرا این صنایع بالادستی هستند که به تزریق سرمایهٔ خارجی به‌منظورِ اجرا کردن طرح‌های توسعه‌ای خود وابسته هستند. در آخر باید اظهار کرد البته که انبساط پولی بر صنایع پایین دستی نیز اثرگذار است زیرا کارگرانی که حقوق بالایی دارند مسلماً حقوق خود را با خرید کالاها و خدمات بیشتری به مصرف می‌رسانند. بدین‌ترتیب یک دوران رونق در حال شکل گرفتن است. تا زمانی که دولت تغذیه لازم برای رونق شکل گرفته را با تأمین پول بیشتر فراهم کند، این دوران خوب ادامه پیدا می‌کند. صنایع بالادستی پروژه‌های هزینه‌بر بیشتری را متقبل می‌شوند و کارگران بیشتری به آن بخش‌ها روانه می‌شوند. مخارج آنها سوخت لازم برای فعالیت سایر بخش‌ها را تأمین می‌کند و غیابشان منجر به افزایش حقوق آنهایی می‌شود که هنوز در این بخش‌ها مانده‌اند. اکنون تمامی سطوح تولید در حال جنگیدن بر سر منابع اعتباری هستند. این بازی زمانی تمام می‌شود که حاکمانِ پولی با افزایش یافتن قیمت‌ها نگران و مضطرب می‌شوند و تمام همّت و شجاعت خود را به کار می‌بندند تا دوران انبساطی را معکوس کنند. عموماً این کار را با افزایش نرخ تنزیل و یا فروش اوراق قرضه در بازار آزاد انجام می‌دهند. در این مرحله است که دوران خوب(رونق) به پایان می‌رسد. مخارجِ افزایش یافته مصرف‌کنندگان تمایل دارد تا نرخ‌های بهره را وادار به تأیید رفتار آنها کند.
به زودی رکود اقتصادی آشکار خواهد شد.

✍🏼 آرتور میدلتون هاگز
📜 گزیده‌ای از مقالهٔ«دلایل رکود اقتصادی سال۱۹۹۰ از منظر مکتب اتریشی اقتصاد»
مترجم: ایمان استاد


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️دلایل رکود اقتصادی سال ۱۹۹۰ از منظر مکتب اتریشی اقتصاد⚜️


نویسنده: آرتور میدلتون هاگز
مترجم: ایمان استاد


چرا در اقتصاد با دوران رونق و رکود مواجه هستیم؟ کینزین‌های سنّتی از بین رفتن تقاضای مصرف‌کنندگان را عامل رکود اقتصادی می‌دانند. اما آنها مشخصاً بیان نمی‌کنند که چرا مصرف‌کنندگان به‌صورت دوره‌ای و به شکل متفق‌القولی مصرفشان را کاهش می‌دهند. پاسخ منطقی‌تر به این پرسش، تئوری چرخه‌های تجاری میزس-هایِک است. لودویگ فون میزس و فردریش فون هایک، افرادی که هستهٔ مکتب اقتصادی اتریشی را تشکیل می‌دهند، رویکرد کاملاً متفاوتی نسبت به چرخه‌های تجاری که رویکرد سنّتی به مدت ۴۰ سال بیان کرده است، ارائه می‌دهند. هدف از این مقاله بررسی تعریف چرخه‌های تجاری در مکتب اقتصادی اتریش و همچنین به کارگرفتن تئوری مطرح شده در رابطه با آن در مورد رکود اقتصادی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ است.


🔶 @IIFOM_CO

⚫️ instagram.com/iifom.co

🌐 https://iifom.com/eco91/
 
اقتصاد بازار، موتور رونق و بزرگترین ابزار برای رهایی مردم از فقر است.

⚜️میلتون فریدمن⚜️


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️قیمت‌گذاری دستوری‌⚜️

یکی از معضلات اقتصاد ایران از گذشته‌های دور درک نادرست اکثر سیاستمداران و حتی برخی اقتصاددانان از کارکرد قیمت در نظام بازار است. قیمت نقش اطلاع‌رسانی دارد، یعنی کمیابی نسبی کالاها و خدمات مورد معامله در بازار را به اطلاع خریداران و فروشندگان می‌رساند اگر این اطلاع‌رسانی به‌درستی انجام شود، دادوستد‌کنندگان در بازار بخت بیشتری خواهندداشت تا تصمیماتی که می‌گیرند قرین موفقیت باشد و تخصیص منابع کمیاب به‌طور بهینه‌ای صورت گیرد.
اینکه با اطلاعات غلط نمی‌توان تصمیمات درست گرفت یک بدیهی عقلی است. اما این بدیهی عقلی به مذاق بسیاری از دولتمردان و متأسفانه برخی اقتصاددانان تحت استخدام آنها خوش نمی‌آید. در دنیای غرب صدها سال طول کشید تا متألهین مسیحی در قرون وسطای متأخر بدین نتیجه برسند که قیمت عادلانه، قیمتی است که در بازار آزاد با داد‌و‌ستد داوطلبانهٔ معامله‌کنندگان تعیین می‌شود. درحالی‌که در اسلام از همان آغازْ قیمت عادلانه، قیمت بازار است چون تلقی از ابتدا این بوده که تعیین قیمت‌ها در بازار دست خداست و هیچکس را نمی‌رسد که در این کار مداخله کند. حال کار به جایی رسیده که غربیان غریبه با اسلام، به جز موارد استثنایی و به‌طور موقتی در قیمت‌های بازار دخالت نمی‌کنند، اما برعکس در کشور ما بازار آزاد پدیده‌ای استثنایی و موقتی است.

✍🏼 موسیٰ غنی‌نژاد
🗞️ دنیای اقتصاد


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️اشرافیت و پادشاهی⚜️

قدرت‌های میانجی، فرمانبردار و وابسته، طبیعت حکومت پادشاهی را تشکیل می‌دهند؛ منظور من حکومتی است که در آن، یک فرد برپایهٔ قانون اساسی فرمانروایی می‌کند. و درواقع در پادشاهی‌ها، شهریار، خاستگاه همهٔ قدرتِ سیاسی و مدنیست. این قوانین اساسی، ضرورتاً شبکه‌های میانجی را ایجاب می‌کند که قدرت از آن طریق جریان می‌یابد؛ زیرا اگر تنها اراده آنی و بوالهوسانهٔ یک شخص برای اداره دولت وجود داشته باشد، هیچ چیز نمی‌تواند استوار بماند، و البته هیچ قانون اساسی‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد.
طبیعی‌ترین قدرت میانجی و فرمانبردار، قدرت اشرافیت است. این از جمله اقدامات ضروری برای یک پادشاهی است، قاعدهٔ کلی بنیادین آن چنین است: اگر شاه نباشد، اشرافیت وجود ندارد؛ اگر اشرافیت نباشد، شاه وجود ندارد و یا ممکن‌ است یک شهریار مستبد وجود داشته باشد.
امتیازات اربابان و شهرها را در یک پادشاهی براندازید؛ شما به‌زودی یک دولت توده‌ای یا یک دولت استبدادی خواهید داشت.

✍🏼 مونتسکیو
📚روح‌القوانین، کتاب دوم، فصل چهارم


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
شناخت جاری از عهد قاجار، مطلق‌گرایانه است و به محدودیت‌ها و نسبیّت‌های زمانه چندان نمی‌اندیشد.

⚜️عباس امانت⚜️


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️فرانسه: کعبهٔ اندیشه‌سیاسی⚜️

از میان متفکران اروپایی، اندیشمندان فرانسوی بیشترین نفوذ را در بین ایرانیان داشتند و نوشته‌های آنان بیش از هر اثری خوانده می‌شد. بی‌وجه نیست اگر فرانسه را کعبهٔ اندیشه‌سیاسی متفکران جدید بدانیم. تقابل این کشور با انگلستان نیز بر محبوبیت همگانی آن می‌افزود. آنگونه که به روشنی از نوشته‌های ایرانی آن دوره بر می‌آید، متفکران ایرانی بیشتر مجذوب فرهنگ و نظام سیاسی انگلستان بودند، اما به علت پیوندهایی که میان بریتانیا و طبقهٔ حاکم برقرار بود و وضعیت شِبه استعماری آن کشور در ایران در بین ایرانیان و به‌ویژه اندیشمندان رادیکال، حسی آمیخته به عشق و نفرت نسبت به انگلستان وجود داشت. در مجموع تأثیر فرانسه را بیشتر در نقد دین و مسائل فرهنگی و تاریخی می‌توان مشاهده کرد؛ درحالی‌که اندیشهٔ لیبرال انگلیسی تأثیر خود را بیشتر در حوزه اقتصاد و مهم‌تر از آن در ایده‌های سیاسی بر جای گذاشت.
تردیدی نیست که متفکران ایرانی نیمه دوم قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم به شدت متأثر از تجربه انقلاب فرانسه و علاقه‌مند به آن بودند. اصلاح‌طلبان نیز به میزان زیادی با اصول و اهداف آن انقلاب همنوایی می‌کردند. مخبرالدوله هدایت مورخ ایرانی عصر قاجار نظر خود را دربارۀ ملی‌گرایان جوان ایرانی چنین ابراز داشته است:
«هر کدام رساله‌ای از انقلاب فرانسه در بغل دارند و می‌خواهند رُل ربسپیر و دانتون را بازی کنند و آخر کار آنها را ندانسته‌اند، گرم کلمات آتشینند.»

✍🏼 علی میرسپاسی
📚تأملی در مدرنیته ایرانی
مترجم: جلال توکلیان


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️لیبرالیسم و معنویت⚜️

لیبرالیسم در نهایت چیزی مد نظر ندارد مگر پیشبرد رفاه بیرونی و مادی انسان‌ها و به‌طور مستقیم به نیازهای درونی آنها، یعنی به نیازهای روحی و متافیزیکی انسان، کاری ندارد. بابت این رویکردِ لیبرالیسم به امور زمینی و فانی، بر لیبرالیسم خرده گرفته‌اند. می‌گویند زندگی انسان به خوردن و آشامیدن خلاصه نمی‌شود. نیازهایی بالاتر و مهم‌تر از خوراک، سرپناه و پوشاک هم وجود دارد. می‌گویند حتی بزرگ‌ترین ثروت زمینی نمی‌تواند برای انسان خوشبختی به ارمغان آورد، یعنی درون او یعنی روحش را ارضا ناشده و تهی باقی می‌گذارد. می‌گویند گرانبارترین اشتباه لیبرالیسم این بوده است که در قبال تکاپوی ژرف‌تر و ناب‌تر انسان چیزی برای عرضه نداشته است. اما منتقدانی که چنین می‌گویند با این سخن فقط نشان می‌دهند تصورشان از این امورِ بالاتر و ناب‌تر، بسیار ناقص و ماده‌باورانه است. با ابزارهایی که سیاست انسانی در اختیار دارد، می‌توان انسان‌ها را فقیر یا غنی کرد اما هیچگاه نمی‌توان موفق شد آنها را خوشبخت کرد. همهٔ ابزارهای کمکی بیرونی در این کار ناکام می‌ماند. هر آنچه از سیاست بر می‌آید در رفع عوامل بیرونی درد و رنج خلاصه می‌شود. سیاست می‌تواند نظامی را پیش برد که گرسنگان را سیر کند، عریان‌ماندگان را جامه پوشاند و بی‌خانمان‌ها را سرپناهی بخشد. اما خوشبختی و رضایت نه به خوراک و پوشاک و سرپناه، بلکه بیش از همه به آنچه انسان درونش می‌پروراند بستگی دارد. لیبرالیسم نه به دلیل ناچیزانگاری داشته‌های روحی، بلکه از سر این باور که با قاعده‌مندی بیرونی نمی‌توان والاترین و ژرف‌ترین امور را در انسان دستخوش تغییر کرد، نگاهش را صرفاً بر مادیات معطوف می‌کند.
لیبرالیسم به این دلیل تنها در پی خلق رفاه بیرونی استْ که می‌داند غنای درونی و روحی را نه از بیرون، بلکه تنها از درون سینهٔ خویش می‌توان برای انسان به ارمغان آورد. لیبرالیسم تنها در پی ایجاد پیش‌شرط‌های بیرونی است که می‌تواند به بالندگی درونی کمک کند. شهروندان قرن بیستم که در رفاهی نسبی زندگی می‌کنند نیازهای روحی خود را بسی آسان‌تر می‌توانند ارضا کنند تا شهروندان قرن دهم که نگرانی بابت دوام ناچیز زندگی و تمهیدات دشمنان اجازه نمی‌داد دمی بیاسایند.


✍🏼 لودویگ فون میزس
📚 لیبرالیسم
مترجم: مهدی تدینی


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انقلاب خود از بیماریی که مدعی درمان آن است بدتر است.

⚜️بارون دُلباک⚜️


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️دولت چیست؟⚜️

دولت یک سازمان اجبار مشروع است. برای اهداف این تعریف، اجبار عبارت است از نقض هر چیزی که افراد جامعه‌ای خاص  باور دارند که حقوق افراد نسبت به افرادی دیگر است. به‌عنوان مثال، مردم در این جامعه معتقدند که یک فرد حق دارد یک پیشنهاد شغلی را رد کند؛ سلب آن حق نوعی اجبار است که به آن برده‌داری می گویند. آنها معتقدند که یک فرد حق دارد درخواست پول یا معامله پیشنهادی را رد کند. سلب آن حق را سرقت یا اخاذی می‌گویند.
دولت عامل اجبار مشروع است. ویژگی خاصی که دولت‌ها را از سایر نهادهای اجباری مانند باندهای جنایتکار معمولی متمایز می‌کند این است که اکثر مردم با اجبار دولتی به‌عنوان امری عادی و مناسب برخورد می‌کنند. همان عملی که در صورت انجام توسط یک فرد خصوصی به عنوان اجبار تلقی می‌شود، اگر توسط یک عامل دولت انجام شود، مشروع دانسته می‌شود.
اگر بر سر مردی که با کیف پول من فرار می‌کند فریاد بزنم "بایست، دزد!" ، اطرافیان ممکن است کمک کنند یا نکنند، اما حداقل معقول بودن عمل من را تشخیص خواهند داد. اگر بر سر یکی از کارمندان ادارهٔ درآمد داخلی (IRS) پس از اینکه مرا مطلع  کرده است  که حساب من مسدود شده است و درحالی‌که خانه‌ام را ترک می‌کند فریاد بزنم "بایست، دزد!" ، تمام همسایگان فکر می‌کنند من دیوانه هستم. به وضوح، ادارهٔ امور مالیاتی درگیر همان عملی است که دزد انجام می‌دهد. بدون اجازه اندوخته‌ام را تصاحب می‌کند. درست است که مدعی است در ازای مالیات من خدماتی را به من ارائه می‌دهد، اما چه من آن خدمات را بخواهم چه نخواهم مُصِّر است که مالیات را دریافت کند. این شاید نکته خوبی باشد که آن دزدی است یا اخاذی. در هر صورت، اگر این عمل از سوی یک فرد خصوصی انجام گرفته بود، همه قبول داشتند که این عمل جرم است.
فرض کنید یک کارفرمای خصوصی که برای ساعات طولانی از کار ناخوشایند دستمزد پایینی ارائه می‌دهد، نتواند کارگر کافی پیدا کند و با انتخاب تصادفی مردان و تهدید به زندانی کردن آنها در صورت امتناع از کار کردن برای او، مشکل را حل کند. او به اتهام آدم‌ربایی و اخاذی متهم و به دلیل جنون تبرئه خواهد شد. اینگونه است که دولت‌ها افراد را برای جنگیدن یا حضور در هیئت منصفه استخدام می‌کنند. اغلب استدلال می‌شود که دولت، یا حداقل برخی از دولت‌های خاص، نه تنها مشروعیت دارند، بلکه مشروع هستند، که اعمال آن تنها به نظر اجباری می‌رسد. چنین استدلال‌هایی اغلب شامل نظریه‌های قرارداد اجتماعی می‌شوند – ادعاهایی مبنی بر اینکه شهروند به نحوی قراردادی، ملزم به اطاعت از دولت است. به  علاقه‌مندان استدلال و رد آن، کتاب "عدم خیانت: قانون اساسی بدون اقتدار، اثر لیساندر اسپونر." را توصیه می‌کنم.
دولت با مشروعیت بخشی از سایر باندهای جنایتکار متمایز می‌شود.  همین‌طور از گروه ‌های غیردولتیِ قانونی که ممکن است برخی از وظایف مشابه را به دلیل اجباری بودن انجام دهند متمایز است. دولت‌ها جاده می‌سازند.  گاهی اوغات، افراد خصوصی نیز این کار را انجام می‌دهند. اما افراد خصوصی باید ابتدا زمین را به قیمتی که برای فروشنده مناسب باشد خریداری کنند. دولت می‌تواند و قدرت این را دارد که  قیمتی  تعیین کند که مالک مجبور به فروش آن شود.
دولت یک نهاد قهری مشروع است. اگر نهادهایی که جایگزین دولت می‌شوند، وظایف خود را بدون اجبار انجام دهند، تبدیل به دولت نخواهند شد. آنها گاهی ممکن است اجباری عمل کنند، اما وقتی این کار را انجام می‌دهند، اقدامات آنها مشروع تلقی نمی شود، به این خاطر که آنها دولت نیستند.


✍🏼 دیوید فریدمن
📚 سازوکار آزادی


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️مالکیّت دولتی⚜️

بنابراین، بر خلاف باور بسیاری، پرسش اساسی در جامعه این نیست که مالکیّت باید خصوصی باشد یا دولتی، بلکه پرسش این است که آیا این مالکانِ ضرورتاً «خصوصی»، مالکانی مشروع هستند یا مجرم. زیرا در نهایت، هویتی به نام «دولت» وجود ندارد بلکه افرادی وجود دارند که خود را در قالب گروه‌هایی تحت عنوان «دولت‌ها» متشکل کرده‌اند و به روشی «دولتی» عمل می‌کنند. بنابراین همه دارایی‌ها همواره «خصوصی»اند. پرسش یگانه و مهم این است که آیا {این دارایی‌} باید در دست مجرمان باشد یا صاحبان به‌حق و مشروع آن. لیبرتارین‌ها در مخالفت با تشکیل دارایی دولتی و یا مطالبه واگذاری آن تنها یک دلیل دارند: درک اینکه حاکمان دولتی صاحبان ناحق و مجرم چنین دارایی‌‎هایی هستند.


✍🏼 موری نیوتن راتبارد
📚 اخلاق آزادی


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
اگر تاجری اشتباه کند خودش نتایجش را متحمل می‌شود.
اگر دولتمردی اشتباه کند شما عواقبش را متحمل می‌شوید.

⚜️آین رند⚜️


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️بازار آزاد⚜️

بنابراین بازار آزاد، نظام عظیمی از همکاری اجتماعی است که انگیزه‌ها را برای تولید بیشینه می‌کند، تولید را به طرز معجزه‌آسایی جهت‌دهی می‌کند؛ به گونه‌ای که هزاران کالا و خدمت به نسبت‌هایی که در جامعه مورد نیازند تولید شوند، بازده را بیشینه می‌کند و این امر را با پاداش‌دهی بر مبنای اصل «به هرکس به اندازه تولیدش» انجام می‌دهد. هدف اصلی ما باید تلاش در جهت به کمال رساندن این نظام سترگ باشد، نه براندازی یا استحاله آن.


✍🏼 هنری هازلیت
📜آیندهٔ سرمایه‌داری
مترجم: مسعود بُربُر


🔶@IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
⚜️آیندهٔ سرمایه‌داری⚜️


نویسنده: هنری هازلیت
مترجم: مسعود بُربُر

هم‌اکنون چشم‌انداز پیش روی سرمایه‌داری، اصلاً امیدوارکننده نیست. این اوضاع به‌خاطر نقایص ذاتی سرمایه‌داری به‌عنوان یک نظام نیست، بلکه بدان خاطر است که آن را نظامی ‌ناعادلانه معرفی می‌کنند و شایستگی‌هایش که بسیار اندک درک شده‌اند را در نظر نمی‌گیرند. به همین دلیل عموماً سعی می‌شود که نظام سرمایه‌داری تحت کنترل قرار بگیرد، طوری‌که دیگر اثری از آن باقی نماند، اما پیش از آنکه درباره آینده احتمالی سرمایه‌داری بحث کنیم، باید ابتدا به روشنی بدانیم سرمایه‌داری دقیقاً چیست؟
سرمایه‌داری همان آزادی اقتصادی است. البته این دو عبارت در معنا، مترادفند، اما دلالت‌‌های ضمنی بسیار متفاوتی دارند.


📜متن کامل: آیندهٔ سرمایه‌داری


🔶 @IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co
2025/07/01 19:10:23
Back to Top
HTML Embed Code: