نمیدونم از کجا شروع شد
به خودم که اومدم دیدم نمیتونم بدون تو نفس بکشم.
من از کسانی که دوستشان دارم بیشتر میترسم، زیرا تنها آنان هستند که می‌توانند مرا برنجانند.

- نزار قبانی
‏قرار گذاشتیم،
روزهای فرد گونه‌ی چپش را ببوسم
روزهای زوج گونه‌ی راستش را
و من عاشق جمعه‌هام.
هر بار که می‌بینمت موهای تنم سیخ می‌شود، انگار که ناخنی روی موزاییک و گچ و قلبم حرکت می‌کند
سفره دلمو پهن کردم، بشین یه لقمه بزن
زندگی به سادگی رقص برگ درخت بید در باد نبود
زندگی به سادگی پیچش گیاهان خودرو به دور بلوط پیر نبود
زندگی به سادگی آواز دم صبح گنجشک های روی سیم برق نبود
زندگی چونان کتابی بود پر از برگه های سوخته که به محض نوشتن تقدیر؛ خاکستر میشد.
برای ما شاید تمام معنای زندگی در مرگ خلاصه میشد.
"سلاماً علی من مَرَّ علی مُرَّنا فحلَّاه..."
سلام بر او که بر تلخی‌مان گذشت و شیرینش کرد...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داستانِ چشم ها.
گر نیم‌شبی مست در آغوش من افتد
چندان به لبش بوسه زنم کز سخن افتد
شوخی‌هایی که آخرش مجبور بشین بگین “شوخی کردم” معمولا شوخی‌های خوبی نیستن.
از اونی که بهت امید میده‌ محافظت کن.
آدم الکی‌ که حس نمیکنه.
همیشه چپ سینمی
تک تک رسوب های درون رگ های قلبم "تو" هستی!
مهم نیست چقد ازت ناراحت باشم، وقتی میبینمت دیگ چیزی یادم نمیاد.
دلم گیرته ، زندگیم نخ کش.
عاشق نشدی بفهمی سگ چشاش چه سمجه.
تو منو پرت کردی تو گودال غم.
2024/05/08 20:02:35
Back to Top
HTML Embed Code: