Telegram Web Link
ایران‌دل | IranDel
Photo

🔴 تبریز میزبان نخستین جشنوارهٔ سراسری موسیقی دستگاهی ایرانی

نت‌به‌نت به نام ایران


✍️ فرشید باغشمال

برگزاری نخستین جشنوارهٔ موسیقی دستگاهی ایرانی در تبریز، رویداد فرخنده‌ای است که اساساً باید ۲۰ سال پیش آغاز، و امروز به جشنواره‌ای بالغ و معیار در کشور تبدیل می‌‌شد؛ اما متأسفانه فضای حاکم بر مدیریت فرهنگی تبریز و تلاش عده‌ای برای سوق‌دادن سلیقهٔ موسیقیایی آذربایجان به یک جهت نامربوط، سال‌ها این رویداد را به تأخیر انداخت؛ با این حال، همین دَم نیز غنیمت است؛ ساز و آواز همچنان شنیدن دارد.

پیغام مهم این جشنواره، برگزاری آن در بستر «مکتب تبریز» است. عبارت «مکتب» از واژه‌های بحث‌برانگیز هنر در روزگار ماست؛ اما در هر حال، اگر در یک تعریف ساده، مکتب را مجموعه‌ای از خصلت‌های مشترک برای انواع تولیدات هنری در نظر بگیریم، می‌توانیم از «مکتب تبریز» سخن بگوییم. مکتبی که از نگارگری تا معماری و از خوشنویسی تا موسیقی را در بر گرفته و سهم بسزا در بروز و ظهور سایر مکاتب داشته‌است. نگارگری تبریز در هر دو مکتبِ ایلخانی و صفوی، با شاهنامه‌هایی شناخته می‌شود که امروز نماد برجستهٔ هنر ایران در موزه‌های جهان به شمار می‌روند. معماری تبریز نیز وضعیت مشابهی دارد؛ چنان‌که مسجد کبود تبریز، از «مسجد جامع تفت» وام گرفته و بر «شیخ‌ لطف‌الله اصفهان» تأثیر گذاشته‌است. در خوشنویسی ایرانی نیز از میرعلی تبریزی واضع خط نستعلیق، تا میرعماد که سال‌ها در تبریز شاگردی کرده و علیرضا عباسی و دیگر قدما، هرگز به زبانی جز فارسی کتابت نکرده‌اند (به جز شمار محدودی از آیات قرآن و احادیث اهل بیت‌ع). با در نظر داشتن این ویژگی مهم، می‌توان با جرأت بیشتری از «مکتب تبریز» سخن گفت؛ مکتبی که میثاق «ایران» و «زبان فارسی» در جای‌جای آن، چشمگیر است.

موسیقی در تبریز، تداوم همین میثاق و پیوند است؛ از اقبال‌السلطان که به تعبیر مرحوم شجریان «پهلوان آواز» است تا فرهاد فخرالدینی که عمر گرانمایهٔ خود را صرف ارکسترهای ایرانی و آثار سینمای تاریخی ایران کرده، و تکنوازانی چون بیگجه‌خانی و پیرنیاکان، نت‌به‌نت با نام ایران زیسته‌اند. نسل پس از این چهره‌های درخشان، سال‌ها در تبریز، در هر دو حیطهٔ آموزش و اجرا، سهم قابل‌توجهی در انتقالِ فرهنگ موسیقی ایرانی داشته‌اند. این کاروان متعهد و میهنی، چنان‌‌که اشاره شد، می‌طلبید که از سال‌ها پیش با برگزاری جشنواره‌ای شایسته و اثرگذار، همچنان به پرورش و ترغیب نسل‌ها بپردازد، اما متأسفانه از حدود دو دهه پیش، رخنه‌های یک جریانِ قومی و عشیره‌ای، فضایی برساخته و بیگانه بر ساحت فرهنگی تبریز تحمیل کرد. جریانی که از شعر به موسیقی سنتی، از موسیقی‌سنتی به رقص سنتی، از رقص سنتی به لباس سنتی و ... را در بر گرفت و بر سلیقهٔ موسیقیایی تودهٔ مردم (اگر نگویم عوام) تأثیر گذاشت. در این میان، عده‌ای سودجو با همراهی یکی دو مدیر ساده‌لوح، بدون درک «امر ملّی»، این «میهمان ناخوانده» را با بودجه‌های فربه، در صدر ردیف بودجهٔ فرهنگی شهر نشاندند.

بگذریم؛ با حال مختصری که از روزگار فرهنگی تبریز اشاره کردیم، این شهر امروز به پیشواز «نخستین جشنوارهٔ موسیقی دستگاهی ایرانی» می‌رود. آن‌طور که گفته شده، یادکرد استاد شهریار، از رویکردهای مهم این جشنواره است؛ نام شهریار متأسفانه در موسیقی معاصر ایران، غریب است. تا جایی که به خاطر دارم، جز یکی دو قطعهٔ محدود، غزل‌های جاودانهٔ شهریار، در موسیقی سنتی ایران، چندان شنیده نشده است. سیاستگذاری این جشنواره در محوریت‌بخشیدن به شهریار، می‌تواند گامی در جبران این خلأ تاریخی باشد.

ایدهٔ برگزاری جشنواره را از مدت‌ها پیش در دیدار با برادر ارجمندم، جناب قادر رودکیان می‌شنیدم؛ هنرمندی که به همراه رفیق دیرینه‌اش، شاگرد خلفِ مرحوم شجریان، شهرام آبرومند‌آذر، سهم بسزا در حافظهٔ هنری تبریزی‌ها دارد. به شخصه از همکاری دوبارهٔ این دو هنرمند عزیز (این‌بار در به عنوان دو ستون اصلی برگزاری جشنواره) بسیار خُرسندم؛ دو نوازنده و خوانندهٔ پابه‌سن‌گذاشته که نام‌شان با خاطرات نوجوانی‌ام و آن کنسرت‌های پرشور و پرخاطرهٔ دههٔ ۷۰ و ۸۰ گره خورده است.

برای بانیان و طراحانِ جشنواره، به خصوص انجمن موسیقی آذربایجان‌شرقی که مجالی نیز برای تنفس موسیقی ایرانی فراهم کرده‌اند، رویدادی ماندگار و خاطره‌انگیز آرزومندم.


🔴 بُن‌مایه: هم‌نوا

@IranDel_Channel

💢
👍29👎6
ایران‌دل | IranDel
🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند: «کلاس‌های شاهنامه‌خوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت» زمان: دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی،…

🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند:

«کلاس‌های شاهنامه‌خوانی»



آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی


خوانش و گزارشِ داستانِ «هوشنگ و طهمورت»


زمان:
دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۷ تا ۱۹

(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)


جایگاه:
تبریز، خیابان ثقه‌الاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربت‌اوغلی، بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍24👎5
🔴 همایشی برای کوروش بزرگ

پژوهشکدهٔ مردم‌شناسی به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ، همایش «کوروش بزرگ پیام‌آور صلح و مدارا» را برگزار می‌کند.

به گزارش ایسنا، این همایش با عنوان «کوروش بزرگ پیام‌آور صلح و مدارا» از روز دوشنبه پنجم آبان‌ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در سالن پارسه پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری آغاز می‌شود و تا هفتم آبان‌ماه ادامه خواهد داشت.

در روز نخست این همایش نگار داوری اردکانی، پوپک عظیم‌پور، طیبه عزت‌الهی‌نژاد، احسان هوشمند، عباس قنبری عدیوی، حجت مرادخانی و علیرضا حسن‌زاده دربارهٔ کوروش پیام‌آور صبح و مدارا از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در پژوهشگاه میراث فرهنگی سخن خواهند گفت.

ششم آبان‌ماه نیز کوروش محمدخانی، کامیار عبدی، علیرضا حسن‌زاده، یاسر ملک‌زاده و مهرداد ملک‌زاده از باستان‌شناسان با موضوع «کوروش بزرگ، در پرتو پژوهش‌های نوین» سخن خواهند گفت. این نشست از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار می‌شود.

اختتامیه این همایش همزمان با روز کوروش، هفتم آبان‌ماه خواهد بود که سخنرانی‌های آن با موضوع کوروش بزرگ، میراث مهربانی و مدارا خواهد بود.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍28👎7
ایران‌دل | IranDel
Photo

🔴 نکوهشِ ورود مسئولانِ دولتی به مباحث حساسِ قومی

✍️ احسان هوشمند

ورود و درگیرشدن برخی از مسئولان دولتی در مباحث قومی سابقه دور و درازی ندارد. آگاهی دربارهٔ حساسیت مباحث قومی و نیز برخورداری‌ مسئولان کشوری از حداقلی از آگاهی تاریخی در دوره‌های مختلف و رعایت قوانین و مقرراتِ مربوطه و همچنین مسئولیت‌پذیری ملّی در برابر منافع ملی و امر ملی، موجب شده بود تا مسئولان کشوری در صد سال اخیر نه‌تنها وارد مباحث قومی نشوند، بلکه با اتخاد تدابیر قانونی، در برابر هر نوع قوم‌گرایی و افراط‌گرایی قومی یا زبانی و... معمولاً مواجهه‌ای مدبرانه داشته باشند. متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد هستیم به دلیل بی‌توجهی به مقررات و نیز اطلاع‌نداشتن و ناآگاهی برخی مسئولان از تاریخ دیرین ایران و مناسبات درهم‌تنیده ایرانیان و امر ملّی و نیز نبود درک درست از مختصات فرهنگی و تاریخی و حتی اسطوره‌ای در ایران و نیز بی‌توجهی دولت به آموزش مستمر مسئولان مربوطه و حتی فقدان نظارت کافی مقامات مافوق و حتی نبود دقت در گزینش مسئولان، گاه و بی‌گاه برخی مسئولان در سطوح محلی یا ملی در مباحث قومی درگیر می‌شوند و به این وسیله مشکلاتی برای کشور ایجاد می‌کنند. تأسیس فراکسیون‌های قومی مانند فراکسیون ترک‌زبانان در مجلس شورا، برخی مواضع دربارهٔ کشورهای همسایه از منظر مباحث قومی مانند خشک‌سالی تقصیر ترکیه نیست؛ (در‌حالی‌که کارشناسان و پژوهشگران در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی آگاه‌اند که به‌عنوان نمونه پروژه‌های گاپ و داپ ترکیه چه پیامدهای نگران‌کننده‌ای در سطوح منطقه‌ای بر جای گذاشته است) یا برخی مواضع مسئولان محلی دربارهٔ مهاجر بودن گروهی از ایرانیان شریف ازجمله مباحثی است که نشانگر درگیرشدن این دست از مسئولان با اغراض مختلف با مباحث قومی است. در تازه‌ترین اتفاقات و رویدادهایی از این دست، سرپرست معاونت سیاسی استانداری اردبیل اعلام کرد که نام کوه سبلان تغییر یافته و برای ثبت جهانی آن اقدام می‌شود. انتشار سخنان سرپرست معاون سیاسی و امنیتی استان اردبیل بازتاب بسیاری در محافل رسانه‌ای و علمی داشت. مشخص نیست معاونت تازه منصوب‌شده براساس کدام منطق حکمرانی و بر مبنای کدام داده‌های متقن تاریخی ادعا کرده که نام سبلان در دورهٔ پهلوی بر کوه سبلان گذاشته شده است؟ آیا این موضع‌گیری صرفاً ناشی از اشتباه و ناآگاهی تاریخی صورت گرفته یا آنکه این مواضع حکایت از برنامه‌های دیگری دارد؟ به‌ویژه آنکه نام تاریخی سبلان با ثبت حداقل هزارساله آن در متون تاریخی به دورهٔ پهلوی نسبت داده شده است!

۱- بر مبنای بسیاری از منابع تاریخی در دورهٔ اسلامی شامل منابع عربی و منابع فارسی اشارات دقیق و صریحی به کوه سبلان با نام اصیل و تاریخی آن شده است. کوه سبلان در این منابع افزون بر بلندی کوه و نزدیکی به اردبیل در تاریخ ایران وجوهی اسطوره‌ای هم به خود گرفته و به نوعی با آیین زرتشت و اعتقادات تاریخی ایرانیان در هم آمیخته است. مروری بر منابعی که به سبلان با نام سبلان اشاره کرده‌اند، اهمیت این نام تاریخی و اسطوره‌ای را نمایان می‌کند. ازجمله این منابع «حدود العالم من المشرق الی المغرب» به‌عنوان نخستین کتاب فارسی در علم جغرافیا در سدهٔ چهارم است که بیش از هزار سال قبل تألیف شده است. در حدود العالم به‌صراحت از سبلان نام بُرده شده است. در دیگر آثار تاریخی و جغرافیایی دورهٔ اسلامی هم بارها به نام سبلان اشاره شده است. ابن حوقل، مقدسی، یاقوت حموی و دیگران در آثار خود در هزار سال گذشته از نام سبلان برای این کوه اسطوره‌ای استفاده کرده‌اند. حتی شعرایی برآمده از شمال رود ارس مانند خاقانی نیز در اشعار خود به نام سبلان اشاره کرده است. توضیحات فنی عمیق‌تر این موضوع در نوشته‌های دیگری که ازجمله یکی از آنها در «شبکهٔ شرق» منتشر شده، آمده است.

۲- ورود مسئولان استانی به تغییر نام برخی مناطق جغرافیایی و آن‌هم مناطقی با حساسیت بسیار که بخشی از گنجینه تاریخی و باستانی و اسطوره‌ای ملت ایران و اهالی شریف استان اردبیل و البته بخشی از حافظهٔ تاریخی بااهمیت ایرانیان محسوب می‌شوند، برآمده از چه ضرورت و نیز پیوست‌های مطالعاتی است؟ به سخن دیگر منطق حکمرانی ایجاب می‌کند که هر موضع یا هر تصمیم یا اقدامی در این سطوح برآمده از مقدمات کارشناسی و علمی باشد و البته پس از مطالعات و پژوهش‌های متنوع، ضرورت آن اقدام هم مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی مشخص شود که چرا این موضوع در دستور کار قرار گرفته است و از میان انبوه چالش‌ها و مسائل حساس و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و میراثی چرا چنین اقدامی اولویت دارد؟
مثلاً آیا تغییر نام سبلان در اولویت است یا رسیدگی به حفظ برخی آثار باستانی استان زرخیز اردبیل که در معرض فرسایش یا کم‌توجهی‌ها قرار گرفته؟



🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍23👎6
🔴 محمدامین رسول‌زاده: «موسیقی اصیل ایرانی، اساسِ موسیقی آذربایجانی است.»

پاسخی به آنان که در خیال مصادرهٔ میراث ایران به نفع جمهوری باکو هستند!


🔴 برای خواندنِ مطالب و جزئیات بیشتر، عکس‌نوشته‌ها را برگ بزنید.


🔴 بُن‌مایه:
صفحهٔ «آذربایجان جزء لاینفک ایران»


@IranDel_Channel

💢
👍32👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران،‌ از «معجزهٔ استمرار و پیوستگیِ تاریخ و فرهنگِ ایرانی» می‌گوید

روایت ایران پیروز است

یکی از جنجالی‌ترین مفاهیمی که در حوزهٔ ایران‌شناسی مطرح می‌شود بقای معنای ایران به عنوان یک روایت پایدار در طول تاریخ است. به عبارتی آنچه که به عنوان ایران معنا پیدا می‌کند در این تاریخ چند هزار ساله توانسته ستونهای ثابت فکری داشته باشد که در بحرانهای سیاسی فرهنگی و حتی بحرانهای طبیعی جان سالم به در ببرد. این مسئله باعث شده است که روایت ایران به عنوان یک روایت غالب تاریخی همچنان مورد علاقه و مطالعهٔ ایران‌شناسان جهان باشد.
شاید مثال نقض آن تمدن مصر باشد که نتوانسته در طول تاریخ پایداری هویتی خود را حفظ کند و در برابر هجوم دیگر فرهنگها مقاومت نماید.
اکنون هرکدام از ما به عنوان یک ایرانی اتصال هویتی پیدا می‌کنیم با حداقل ۳۰۰۰ سال پیش. می‌توان نمادهای مشترکی بین زندگی ما و آن قوم که در همین مکان زندگی می‌کردند، پیدا کرد. این همان روایت پیروز ایران است.


نشستهای عصر سه‌شنبه بخارا؛
مراسم رونمایی از کتاب ایران و توران نوشتهٔ حبیب‌الله اسماعیلی

۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی

@IranDel_Channel

💢
👍32👎1
‍ ‌
🔴 اندیشهٔ ایرانشهری، پادزهرِ قوم‌گرایی

✍️ نیما عظیمی

تمام سخنِ اندیشهٔ ایرانشهری، «دفاع از ایران» است و این از آن‌روست که ایرانشهر برابر با ایران بوده و موضوع این اندیشهٔ پاک، ایران است و بس؛ نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. پس از این‌رو به نگاهبانی و پاسداشتِ نماد و نمودهای مفهومِ ایران که در جامهٔ «هویّت» و «فرهنگِ ملّی»رخ نموده، برخاسته است.

اندیشهٔ ایرانشهری برمبنای فلسفهٔ سیاسی ایران در بخشی از رسالت خود به واکاویِ آسیب‌های وارد شده بر ایران از جمله آفتِ قوم‌گرایی می‌پردازد؛ چه این که پیش‌زمینهٔ درمانِ هر درد، شناختِ درستِ آن درد می‌باشد.

این که یکی شادروان استاد طباطبایی را «ملعون» خطاب می‌کند، دیگری بر ایرانشهری‌ها «لعنت» می‌فرستد و دیگری و آن دیگری‌های دیگر نیز در مباحث پوشالی به جای تشریح عقاید، عقده‌های خود را با فحّاشی تخلیه می‌کنند و در این میان رسانه‌های زرد و هواداران آنها شادمانه بر طبل بی‌خِردی خود می‌کوبند، می‌تواند انگیزه‌های گوناگون یا مشترکی برای آن مدعیان، داشته باشد؛ اما چشم‌مان از انتظار خشکید و گوشمان خالی ماند از خواندن و شنیدنِ یک نقد دانش‌ورانهٔ حتی کوتاه!

مشروعیت سیاسی (legitimacy) از مسیر روشن «ملّت» به دست می‌آید و نه از درهٔ تاریکِ «لعنت». مگر در تمام این سال‌ها کدامین درد از دردهای پرشمار سرزمینمان با فرستادن لعنت درمان یافته است؟!

می‌گویند ایرانشهری‌ها مایهٔ بروز و تشدید جنگ‌های قومیتی هستند. این اتهام یکی از عجیب‌ترین و خالی از دانش‌ترین اتهاماتی‌ست که نسبت به اندیشهٔ ایرانشهری وارد می‌کنند.

اما من می‌خواهم بر اتهام این مدعیان پاسخی مستند از منابع اندیشهٔ ایرانشهری بیاورم. در برگهٔ ۲۱۴ از جلد نخست کتاب «تأملی دربارهٔ ایران»‌، دکتر سید جواد طباطبایی با قلم توانای خود نوشته‌اند: «از آنجا که خود اندیشهٔ ایرانشهری برپایهٔ شناسایی تنوع فرهنگ‌های همهٔ اقوام این سرزمین تکوین یافته بود،‌ اندیشهٔ ایرانشهری موجبِ قوامِ هویّتِ ایرانی شد.»

همان کتاب‌نخوانده‌ها در اتهامی دیگر برچسب دشمنی با آذربایجان را بر استاد طباطبایی می‌زنند و این در حالی است که هر آن‌کس که دیگر اثر ایشان، یعنی بخشِ نخست از جلدِ دوّم کتابِ «تأملی دربارهٔ ایران» (نظریهٔ حکومت قانون در ایران - مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی) را با رعایت دو اصلِ مغرض نبودن و درک و دریافت درست آن اثر، مطالعه کند، متوجه خواهد شد که ایشان در سراسر کتاب چه ارج و ارزش والایی به جایگاه آذربایجان و نقشِ سودمند آن در روشنگری‌های سپهرِ سیاسیِ معاصر ایران داده‌اند.

دکتر طباطبایی با تأکید بر ایرانی اندیشیدن‌ توانست جمله‌ای را از قلبِ تاریخِ اندیشهٔ سیاسی این سرزمین بیرون کشیده و ریشهٔ این جمله را در خاک ماندگار کند؛ که بنابر آن در برابر پلیدی‌های ایران‌ستیزان «باید از ایران دفاع کرد؛ چه به نام چه به ننگ».

پاینده ایران


🔴 بُن‌مایه:
روزنامهٔ «زنگان امروز» شمارهٔ دوشنبه ۵ آبان ۱۴٠۴ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
👍30👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا می‌دانستید موضوع یکی از قدیمی‌ترین سنگ‌نگاره‌های جهان که ۲۵ سده پیش به دستور داریوش بزرگ بر سنگ تراشیده شد، چه بود؟


از صفحهٔ «امیرحسین میرمعینی»


@IranDel_Channel

💢
👍25👎2
‍ ‍ ‍ ‍ ‌
🔴 هفتم آبان روز گرامی‌داشت کوروش بزرگ


✍️ عبدالحسین زرین‌کوب، ادیب، تاریخ‌نگار و منتقد ادبی

روزی که بیانیۀ کوروش بزرگ در بابِل به اطلاع عامّه رسید، بی‌شک دورۀ تازه‌ای در تاریخ جهان آغاز شد. با این بیانیه دورۀ باستانی شرق که در آن قدرت و غلبۀ پادشاهان آشور و بابل تمام آنچه را که تعلق به اقوامِ مغلوب داشت عرضۀ نابودی می‌کرد جای خود را به دورۀ تازه‌ای داد که در طی آن شاهنشاهانِ پارس محبت نسبت به اقوام تابع و تسامح در مورد عقاید آن‌ها را به عنوان اصل کشورداری تلقی کردند و نوعی سیاستِ همزیستی پیش گرفتند که در سایۀ آن بی آنکه هیچ‌گونه مجاهدۀ خشونت‌آمیزی برای در هم آمیختن عناصر و اقوام نامتجانس حوزۀ امپراتوری خویش به عمل آورند، از هر قوم و نژاد آنچه را آموختنی و نگه‌داشتنی بود در مجموعۀ فرهنگ ترکیبی خویش وارد کردند.

دنیایی که با بیانیۀ کوروش بزرگ تولد یافت در عین آنکه البته نمی‌توانست با آن همواره هماهنگ بماند و ناچار گه‌گاه به اقتضای احوال از آن انحراف می‌جست، به‌کلی با دنیای بی‌رحم، خشن و تنگ‌حوصلۀ امپراتوری‌های قدیم شرق تفاوت داشت. برخلاف آشور و بابل که شهرهای دشمن را با تمام مردم و معابدشان عرضۀ هلاک و فنا می‌کردند، فرمانروایی هخامنشیان حتی در سخت‌ترین انقلاب‌ها، اقوام و ملت‌ها را طعمۀ خشم بی‌لگام نساخت. در تمام این دوره نه تمدنی بر دست شاهنشاهان ایران از بین رفت، نه قوم و ملتی نابود شد.

تسامح کوروشی که در تمام دوران هخامنشی بیش و کم برقرار بود، وحدت امپراتوری هخامنشی را تضمین می‌کرد و در عین حال قلمرو شاهنشاهان را به منزلۀ پلی می‌کرد که بین شرق و غرب، بین کهنه و نو، بین دنیای مادی و دنیای معنوی کشیده شده بود، و از این‌همه یک فرهنگ ترکیبی می‌ساخت که تمام قوای نامتجانس حوزۀ شاهنشاهی را تا حدّ ممکن در آن شریک و بدان علاقه‌مند می‌ساخت. نه‌فقط در آنچه با عقاید و آداب ارتباط دارد این تسامح کوروشی موجب آمیزگاری عقاید دینی و در عین حال مایۀ حفظ احترام متقابل ادیان و عقاید شد، بلکه حتی در آنچه به بازرگانی و صنعت نیز مربوط بود موجب توسعۀ همکاری‌های بین اقوام شد.


🔴 بُن‌مایه:
«فرهنگ ایران و مسئلۀ استمرار»، عبدالحسین زرین‌کوب، یغما، سال ۲۴، شمارۀ ۸، آبان ۱۳۵۰، ص ۴۵۶-۴۴۹.


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
👍31👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شاهنامه‌خوانی بانوی تبریزی به بهانۀ هفتم آبان روز بزرگداشت کوروش بزرگ

خوانشِ ابیاتی از پادشاهی کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان


شاهنامه‌خوان:
فاطمه تمجیدی؛ از هموندانِ کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز



@IranDel_Channel

💢
👍31👎2
🔴 آصف‌الدوله، حکمران محلی خراسان (۱۲۸۶ خورشیدی):
«سلطنت ایران مشروطه شده، به من ربطی ندارد! من از استبداد خود دست برنمی‌دارم»



منسر اُلسُن - اقتصاددان - درست توضیح داده بود که اگر خودکامه را «دزد» بنامیم، یک دزد مستقر برای یک کشور، بهتر از دزدان فراوان و راهزنی موقتی است. تمرکززدایی از نظامِ درگیر فساد سیستماتیک، محصولش فساد نامتمرکز و متکثّر است.
جنبش مشروطه‌خواهی مردم ایران درک کرده بود که هم باید بساط حکمرانی محلّی و فساد نامتمرکز را جمع کرد و در عوض، اقتدار دولت را احیاء و نیرومند ساخت، هم حکومت مرکزی و شعب محلی آن را تابع قانون کرد. «قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام» در پاسخ به همین الزامات، تصویب شد و «قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی» نیز برای نظارت محلی بر حُسن اجرای امور مالیه و عدلیه.
از این‌رو، قابل انتظار بود که حکمرانان و ذی‌نفعان محلی، هم‌صدا با قانون‌گریزان و مفسدان مرکزی، در برابر «قانونِ ملّی» مقاومت کنند.


🔴 بُن‌مایه:
درگاه تلگرامی «سیاستِ ملی»



🔴 پی‌نوشت:
رونوشت به آنان که در هیئت وزیران و مجلس، قصد تفویض اختیارات رئیس‌جمهور به استانداران دارند!


@IranDel_Channel

💢
👍20👎2

📷 «تصویری از آرامگاه کورش کبیر که به دست کریم طاهرزاده بهزاد، مشروطه‌خواه تبریزی و یار ستارخان ترسیم شد»

✍️ آرسام محمودی

تصویری که مشاهده می‌کنید، یک نقاشی از آرامگاه کورش کبیر است که در حدود ۱۰۳ سال پیش در اواخر دوران نکبت‌بار قاجار، به دست مهندس کریم طاهرزاده بهزاد در آلمان ترسیم شد و در مجلهٔ ایرانشهر که توسط مشروطه‌خواهان و ایران‌پرستان آذربایجانی مقیم برلین منتشر می‌شد، به چاپ رسید. مهندس کریم طاهرزاده در ابتدای مشروطه، فرمانده مشروطه‌خواهان محلهٔ چرنداب تبریز بود که بعدها با محاصرهٔ تبریز به دست قوای قاجار، به نیروهای ستارخان پیوست. او سپس به آلمان مهاجرت کرد و مشغول تحصیل در معماری شد.

این نقاشی از آرامگاه کورش برای طرح یک مسابقهٔ ادبی که ایدهٔ آن هم توسط خود کریم طاهرزاده داده شده بود، ترسیم شد. مجلهٔ ایرانشهر این نقاشی و مسابقهٔ ادبی کریم طاهرزاده را در شمارهٔ مورخ آذر ۱۳۰۱ به چاپ رساند. ذیل این نقاشی چنین آمده است:

«مسابقهٔ ادبی»

«تصویر و پیشنهاد ذیل از طرف آقای میرزا کریمخان طاهرزاده بهزاد معمار ایرانی در برلین فرستاده شده که برای تحریک احساسات ملی بهترین وسیلهٔ علمی و ادبی است. ما تشکرات خودمان را به خدمت آقای بهزاد تقدیم و این پیشنهاد و تصویر را شایستهٔ همه‌گونه تقدیر و تحسین می‌دانیم. (ایرانشهر)

به مناسبت تصویر ذیل، ادبا و شعرای ایران را دعوت به یک مسابقهٔ ادبی می‌کنیم و خواهشنمدیم هر یک از شعرا که بخواهد شرکت در این مسابقه بکند قطعه‌ای منظوم که دارای دوازده بیت باشد مناسب این تصویر گفته برای ادارهٔ مجلهٔ ایرانشهر بفرستد.

این تصویر در یک طرف قبر سیروس را چنانکه خرابه آن هنوز در دشت مرغاب پایدار است و در طرف دیگر نیز خرابه‌های استخر را نشان می‌دهد. روح سیروس در شکل یک زن با زلف‌های پریشان و سیمای پژمرده و وحشت‌آلود پس از سیاحت کردن در مرز و بوم ایران و دیدن حال ناگوار امروزی آن و خرابی‌ها و ویرانی‌ها و از دست رفتن قطعات مهم ایران قدیم و خراب شدن قصرها و آثار باستانی و فاسد شدن خون فرزندان ایران و فراموش گشتن آداب و آیین عهد کیان و ساسانیان با کمال وحشت و نفرت و تنگدلی مانند مرغی که از چنگالِ صیاد، رهایی یافته باشد به آشیانه مألوف یعنی به دخمه خود بر می‌گردد.

پس از جمع شدن قطعه‌های منظوم، ما آن‌ها را بی‌امضا درج خواهیم کرد و رأی ادبا و شعرا را استفسار خواهیم نمود. هر کدام از قطعه‌ها اکثریت آرا ادبا را حایز شد یک جایزهٔ ذی‌قیمت تاریخی به گویندهٔ آن تقدیم خواهیم کرد.»


@IranDel_Channel

💢
👍34👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پارسا خائف، جوانِ دههٔ هشتادیِ و هنرمندِ اردبیلی، از دردِ غربت و مهر به میهن می‌گوید


@IranDel_Channel

💢
👍26👎2
2025/10/30 13:06:10
Back to Top
HTML Embed Code: