ایراندل | IranDel
🎥 کوه سبلان؛ کوه ورجاوند ایران قبلهٔ ابدال، قلهٔ سبلان دان کو زِ شرف، کعبهوار، قطبِ کمال است کعبه بُود سبزپوش، او زِ چه پوشد جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است خاقانی شروانی؛ شاعر قرن ششم هجری، زادهٔ شروان و درگذشتهٔ تبریز __ زکریای قزوینی، جغرافیدان،…
🔴 تحریف هویتِ تاریخی ایران با تغییر نامِ «سبلان» به «ساوالان»!
در حالیکه اخیراً در شورای اجتماعی استان اردبیل از «تغییر نام سبلان به ساوالان» سخن گفته میشود، باید یادآور شد که این اقدام نه یک تصمیم اداری، بلکه گامی در جهت تحریف ریشهٔ زبانی و هویت تاریخی ایران بویژه خطهٔ آذربایجان است.
در این فرسته به ۱۱ منبع معتبر تاریخی و جغرافیایی کهن دربارهٔ نام «سبلان» پرداخته شده است؛ اسنادی که بیشتر آنها به سدههای نخستین اسلامی بازمیگردند.
«برای مطالعهٔ جزئیات، عکسنوشتهها را ورق بزنید.»
🔴 عکسنوشتهها از صفحهٔ «آذربایجان؛ جزء لاینفک ایران»
🔴 کارزارِ «از نامِ هزار سالهٔ سبلان حفاظت کنید» را از «اینجا» امضا کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تحریف هویتِ تاریخی ایران با تغییر نامِ «سبلان» به «ساوالان»!
در حالیکه اخیراً در شورای اجتماعی استان اردبیل از «تغییر نام سبلان به ساوالان» سخن گفته میشود، باید یادآور شد که این اقدام نه یک تصمیم اداری، بلکه گامی در جهت تحریف ریشهٔ زبانی و هویت تاریخی ایران بویژه خطهٔ آذربایجان است.
در این فرسته به ۱۱ منبع معتبر تاریخی و جغرافیایی کهن دربارهٔ نام «سبلان» پرداخته شده است؛ اسنادی که بیشتر آنها به سدههای نخستین اسلامی بازمیگردند.
«برای مطالعهٔ جزئیات، عکسنوشتهها را ورق بزنید.»
🔴 عکسنوشتهها از صفحهٔ «آذربایجان؛ جزء لاینفک ایران»
🔴 کارزارِ «از نامِ هزار سالهٔ سبلان حفاظت کنید» را از «اینجا» امضا کنید.
@IranDel_Channel
💢
👍44👎9
🔴 به بهانهٔ برگزاری همایشِ ملّی «آذربایجان، دیپلماسی و تمامیّت ارضی ایران» و بزرگداشتِ «میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو» در دانشگاه تبریز و دانشگاه آزاد شهر مرند:
ناظمالملک مرندی، نماد موفقِ دیپلماسی ایرانی
ناظمالملک مرندی یکانلو، الگوی دیپلماسی ایرانی در عهد قاجار است. وقتی کتاب «حقوق ملل» از نظامالملک مرندی با مقدمۀ استاد محمدعلی موحد توسط مؤسسهٔ پژوهشی «میراث مکتوب» چاپ شد، این دانشمند، حقوقدان و سیاستمدارِ آذربایجانی که حتی در میان دیپلماتهای وزارت امورخارجهٔ ایران هم غریب و ناشناخته بود، بیشتر معرفی شد. دکتر نصرالله صالحی پیشتر با انتشار دو کتاب دیگر از نظامالملک مرندی، ملاحظات و محاکمات، و مقالاتی چند، تا حدود زیادی از ارج و منزلتِ نظامالملک مرندی یکانلو گفته بود. اما وقتی صحبتِ کتابِ «روزنامۀ مأموریت اسلامبول» به میان آمد، مؤسسهٔ پژوهشیِ «میراث مکتوب» با اشتیاق از نشر آن استقبال کرد و عزم، جزم شد که در همایشی این مدافعِ ایرانزمین به تاریخِ دیپلماسی، به ملت ایران بخصوص به شهروندانِ خطۀ زرخیز آذربایجان شناسانده شود؛ لذا آستینها بالا زده شد و با تشکیلِ شورای علمی همایشِ بزرگداشتِ نظامالملک مرندی، فراخوانِ دریافت مقاله، داده شد.
لازم به ذکر است که از کتابهای «روزنامۀ مأموریت اسلامبول»، «روزنامهٔ سفر خوی و مأموریت استرداد قُطور» و «مجموعه مقالات همایش» در روز همایش رونمایی خواهد شد.
برای اولینبار است که این تعداد از استادان تاریخ کشور برای بحث دربارۀ دیپلماسی و حدود مرزی، به تبریز سفر میکنند و برای بزرگداشتِ سیاستمداری زیرک و باهوش از یکانِ مرند استان آذربایجان شرقی، با نام «میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو» گرد هم میآیند. معرفی شخصیتی که بیش از پنجاه سال از عمر پُربرکت خود را در کمیسیونهای چهارگانهٔ روس و انگلیس و عثمانی و ایران گذراند و با نوک قلم و منطق و استدلال، طرف مقابل را سرجایش نشاند و صدها فرسخ را محاسبه و متر کرد و توانست پنجاه کیلومترمربع از مساحت ایران را استرداد کند. خاکِ زرخیز آذربایجان، دلیرمردانی چون باقرخان و ستارخان را داشته و اکنون محبعلیخان است که معرفی میشود، کسی که با قلم و قدرت بیان، چشمِ دشمن را از خاکِ پاک میهن راند و حقانیت ایران را اثبات کرد. زندگی ناظمالملک که لقب با مسمّایی است، باید همواره سرلوحۀ سیاستمداران کشور قرار گیرد. نظامالملکمرندی نشان داد که نباید از مذاکره بیم داشت و باید برای منافع ملی کشور جنگید. او نشان داد که هوش و ذکاوت و منطق ایرانی همواره زبانزد بوده و بیشک گرهی که با مذاکره و دیپلماسی باز میشود گاه با هزاران سرنیزه باز نمیشود. سخن او را باید با طلا نوشت:
«با نوکِ قلم، سرحدّاتِ وطن اِسترداد شد، نه با قشون هزاران سرنیزه»
(متن بالا، اقتباسی از یادداشتِ مدیر مؤسسهٔ پژوهشی «میراث مکتوب» است.)
____
🔴 همایشِ ملّی «آذربایجان، دیپلماسی و تمامیّت ارضی ایران»
بزرگداشتِ «میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو»
● هفتم آبان ۱۴۰۴ خورشیدی:
دانشگاه تبریز
دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی
دانشکدۀ حقوق و علوم اجتماعی
آیین آغازین: ساعتِ ۹ تا ۱۱
نشستها: ساعتِ ۱۱ تا ۱۸
● هشتم آبان ۱۴۰۴ خورشیدی:
دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند
🔴 همایش از طریقِ صفحهٔ «آپاراتِ» مؤسسهٔ پژوهشی «میراث مکتوب»، «پخش زنده» خواهد شد.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 به بهانهٔ برگزاری همایشِ ملّی «آذربایجان، دیپلماسی و تمامیّت ارضی ایران» و بزرگداشتِ «میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو» در دانشگاه تبریز و دانشگاه آزاد شهر مرند:
ناظمالملک مرندی، نماد موفقِ دیپلماسی ایرانی
ناظمالملک مرندی یکانلو، الگوی دیپلماسی ایرانی در عهد قاجار است. وقتی کتاب «حقوق ملل» از نظامالملک مرندی با مقدمۀ استاد محمدعلی موحد توسط مؤسسهٔ پژوهشی «میراث مکتوب» چاپ شد، این دانشمند، حقوقدان و سیاستمدارِ آذربایجانی که حتی در میان دیپلماتهای وزارت امورخارجهٔ ایران هم غریب و ناشناخته بود، بیشتر معرفی شد. دکتر نصرالله صالحی پیشتر با انتشار دو کتاب دیگر از نظامالملک مرندی، ملاحظات و محاکمات، و مقالاتی چند، تا حدود زیادی از ارج و منزلتِ نظامالملک مرندی یکانلو گفته بود. اما وقتی صحبتِ کتابِ «روزنامۀ مأموریت اسلامبول» به میان آمد، مؤسسهٔ پژوهشیِ «میراث مکتوب» با اشتیاق از نشر آن استقبال کرد و عزم، جزم شد که در همایشی این مدافعِ ایرانزمین به تاریخِ دیپلماسی، به ملت ایران بخصوص به شهروندانِ خطۀ زرخیز آذربایجان شناسانده شود؛ لذا آستینها بالا زده شد و با تشکیلِ شورای علمی همایشِ بزرگداشتِ نظامالملک مرندی، فراخوانِ دریافت مقاله، داده شد.
لازم به ذکر است که از کتابهای «روزنامۀ مأموریت اسلامبول»، «روزنامهٔ سفر خوی و مأموریت استرداد قُطور» و «مجموعه مقالات همایش» در روز همایش رونمایی خواهد شد.
برای اولینبار است که این تعداد از استادان تاریخ کشور برای بحث دربارۀ دیپلماسی و حدود مرزی، به تبریز سفر میکنند و برای بزرگداشتِ سیاستمداری زیرک و باهوش از یکانِ مرند استان آذربایجان شرقی، با نام «میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو» گرد هم میآیند. معرفی شخصیتی که بیش از پنجاه سال از عمر پُربرکت خود را در کمیسیونهای چهارگانهٔ روس و انگلیس و عثمانی و ایران گذراند و با نوک قلم و منطق و استدلال، طرف مقابل را سرجایش نشاند و صدها فرسخ را محاسبه و متر کرد و توانست پنجاه کیلومترمربع از مساحت ایران را استرداد کند. خاکِ زرخیز آذربایجان، دلیرمردانی چون باقرخان و ستارخان را داشته و اکنون محبعلیخان است که معرفی میشود، کسی که با قلم و قدرت بیان، چشمِ دشمن را از خاکِ پاک میهن راند و حقانیت ایران را اثبات کرد. زندگی ناظمالملک که لقب با مسمّایی است، باید همواره سرلوحۀ سیاستمداران کشور قرار گیرد. نظامالملکمرندی نشان داد که نباید از مذاکره بیم داشت و باید برای منافع ملی کشور جنگید. او نشان داد که هوش و ذکاوت و منطق ایرانی همواره زبانزد بوده و بیشک گرهی که با مذاکره و دیپلماسی باز میشود گاه با هزاران سرنیزه باز نمیشود. سخن او را باید با طلا نوشت:
«با نوکِ قلم، سرحدّاتِ وطن اِسترداد شد، نه با قشون هزاران سرنیزه»
(متن بالا، اقتباسی از یادداشتِ مدیر مؤسسهٔ پژوهشی «میراث مکتوب» است.)
____
🔴 همایشِ ملّی «آذربایجان، دیپلماسی و تمامیّت ارضی ایران»
بزرگداشتِ «میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو»
● هفتم آبان ۱۴۰۴ خورشیدی:
دانشگاه تبریز
دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی
دانشکدۀ حقوق و علوم اجتماعی
آیین آغازین: ساعتِ ۹ تا ۱۱
نشستها: ساعتِ ۱۱ تا ۱۸
● هشتم آبان ۱۴۰۴ خورشیدی:
دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند
🔴 همایش از طریقِ صفحهٔ «آپاراتِ» مؤسسهٔ پژوهشی «میراث مکتوب»، «پخش زنده» خواهد شد.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍22👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن از تاریخ بیهقی میگوید
یکم آبان ماه، روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و روز نثر فارسی
ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی
زادهٔ ۳۷۴ خورشیدی در حارثآباد بیهق (سبزوار امروزی)، درگذشتهٔ ۴۵۶ خورشیدی در غزنین، تاریخنگار و نویسندهٔ ایرانی در دربار غزنوی است.
شهرت او برای نگارش کتاب معروفِ تاریخ بیهقی است که مهمترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی بهشمار میرود. بسیاری ابوالفضل_بیهقی را «پدر تاریخنویسی نوین» میدانند.
در گاهشمار رسمی ایران، روز اول آبانماه به یاد این نویسنده و تاریخنگار بزرگ ایرانی، با عنوان «روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی» و «روز نثر پارسی» به ثبت رسیده است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
یکم آبان ماه، روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و روز نثر فارسی
ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی
زادهٔ ۳۷۴ خورشیدی در حارثآباد بیهق (سبزوار امروزی)، درگذشتهٔ ۴۵۶ خورشیدی در غزنین، تاریخنگار و نویسندهٔ ایرانی در دربار غزنوی است.
شهرت او برای نگارش کتاب معروفِ تاریخ بیهقی است که مهمترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی بهشمار میرود. بسیاری ابوالفضل_بیهقی را «پدر تاریخنویسی نوین» میدانند.
در گاهشمار رسمی ایران، روز اول آبانماه به یاد این نویسنده و تاریخنگار بزرگ ایرانی، با عنوان «روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی» و «روز نثر پارسی» به ثبت رسیده است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍38👎2
🔴 اولین جشنوارهٔ سراسریِ موسیقی دستگاهی ایرانی
«مکتبِ تبریز» - «شهریار»
● جشنوارهٔ سراسری موسیقی دستگاهی ایران
۵ تا ۸ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی
هر روز ساعت ۹ تا ۱۴ و ۱۸ تا ۲۱
تبریز؛ رجاییشهر؛ پردیس رسانه و هنر تبریز
● نشستِ تخصصی - پژوهشی جایگاه «مکتب تبریز» در موسیقی
آدینه ۹ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی، ۹ صبح
تبریز؛ رجاییشهر؛ پردیس رسانه و هنر تبریز
● آیینِ پایانی
آدینه ۹ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی؛ ساعت ۱۸
تبریز؛ شهرک خاوران؛ سالن همایشهای جهانی خاوران
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«مکتبِ تبریز» - «شهریار»
● جشنوارهٔ سراسری موسیقی دستگاهی ایران
۵ تا ۸ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی
هر روز ساعت ۹ تا ۱۴ و ۱۸ تا ۲۱
تبریز؛ رجاییشهر؛ پردیس رسانه و هنر تبریز
● نشستِ تخصصی - پژوهشی جایگاه «مکتب تبریز» در موسیقی
آدینه ۹ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی، ۹ صبح
تبریز؛ رجاییشهر؛ پردیس رسانه و هنر تبریز
● آیینِ پایانی
آدینه ۹ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی؛ ساعت ۱۸
تبریز؛ شهرک خاوران؛ سالن همایشهای جهانی خاوران
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍25👎2
ایراندل | IranDel
🎥 احمد بستانی: پیادهسازی نظریهٔ چندفرهنگیگرایی در ایران منجر به جداسری خواهد شد. احمد بستانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی با حضور در بخشِ «چندفرهنگیگرایی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان» ششمین همایشِ کنکاشهای مفهومی و نظری در جامعهٔ ایران،…
🔴 چند نکته دربارهٔ چندفرهنگیگرایی در ایران
✍️ احمد بستانی
اول) دولتها در جهان مدرن عموماً دولت ملی هستند یعنی هدف اول و آخر آنها تأمین منافع جمعی ساکنان یک کشور در درون یک گسترهٔ جغرافیایی است. بدین معنا، کانادا، آمریکا، بریتانیا، ایتالیا و غیره همگی از دولت "ملّی" برخوردارند.
دوم) دولت ملّیِ مطلوبِ من درمجموع دولتی لیبرال است، یعنی دولتی که وظیفهٔ اصلی خود را استیفاء و البته صیانت از حقوق و آزادیهای فردی قرار دهد. انجام این وظیفه نیازمند تحقق دولت ملّیِ قدرتمند است. با دولت ضعیف نمیتوان با سنتهای پوسیدهٔ دینی و قبیله ای که بر سر راه حق و آزادی شهروندان مانع ایجاد میکنند مبارزه کرد و آنها را به عقب راند. به همین دلیل سخن گفتن از حقوق جمعی و قومی در کشوری مانند ایران، گرهگشا نیست بلکه ما نیازمند بازگشت به امر ملّیِ همگانی هستیم.
سوم) هدف چندفرهنگیگرایی به رسمیت شناختن حقِّ جمعی و قومی در کشورهایی است که دولت ملّی در آنها سدهها قبل شکل گرفته و حقوقِ فردیِ لیبرال هم به طور سنتی تضمین شده ولی شکافها و شقاقهای فرهنگی و قومی ناشی از استعمار، بردهداری و مهاجرت در آنها به سادگی پرشدنی نیستند. پس این ایده مبتنی بر پیشنهاد راهی است مسالمتآمیز برای محدود کردن دولت و به رسمیت شناختن تفاوتهای "قومی".
چهارم) در شرایطی که هنوز حقوق بنیادین شهروندان توسط دولتِ قدرتمندِ ملّی، استیفا و صیانت نمیشود سخن از حقوق قومی موجب افزایش مشکلات میشود. چون رسمیت بخشیدن به تکثر سنتهای قومی پیشامُدرن و عامیلت بخشیدن به بلوکهای قومی و عشیرهای در وضعیتی که حقوق فردی به طور منظم و در هر دو سطح حاکمیتی و قومی نقض میشود، موجب ایجاد مشکلاتی مضاعف خواهد بود.
پنجم) به نظرم تمام مطالبات بهحق قومگرایان در چارچوبِ حقوق و آزادیهای فردیِ لیبرالی قابل دستیابی هستند. با تقویت فردیت از قضا امکان پروراندن وجوه مثبت و سازندهٔ خردهفرهنگهای قومی و تقویت زبانهای ایرانی بهتر فراهم خواهد شد. مردمان ایران به چندفرهنگیگرایی نیاز ندارند، بلکه به حقوق و آزادیهای فردی نیاز دارند تا هرگونه بخواهند درک خود از فرهنگ، هویت و زبان را تعریف کنند. آنها دولتی ملّی نیاز دارند تا این حقوق را پاس بدارد. ایدئولوژیهای وارداتی که برای حل مشکلاتِ جوامع دیگر تدوین شدهاند، و کامیابیشان در همان جوامع هم محل بحث و منازعه است، گرهای از هیچ مشکلی نمیگشایند و ایرانیان برای به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر به آنها نیازی ندارند.
ششم) مخالفت من با "چندفرهنگیگرایی" مخالفت با "تکثر و تنوع فرهنگی" نیست، بلکه تأکید بر این نکته است که مبدأ و منشاء تکثّر باید فردیت باشد و نه قومیت. الگوی چندفرهنگیگرایی لیبرال، چون در کشورهایی ایجاد شده است که فردیت در آنها قبلاً تضمین شده است، با تأکید بر حقوق قومی، گامی به پیش محسوب میشود، چون در آن جوامع میتوانید از حقوق جمعی سخن بگویید بیآنکه دلنگران محدود شدن حقوق فردی باشید. اما در کشوری چون ایران که مردم برای حقوق فردی میجنگند، تأکید بر چندفرهنگیگرایی درنهایت به مانعی بر سر مطالباتِ آزادیخواهانه و تجدّدگرا تبدیل خواهد شد، چنانکه به گمانم تاحدی هم شده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 چند نکته دربارهٔ چندفرهنگیگرایی در ایران
✍️ احمد بستانی
اول) دولتها در جهان مدرن عموماً دولت ملی هستند یعنی هدف اول و آخر آنها تأمین منافع جمعی ساکنان یک کشور در درون یک گسترهٔ جغرافیایی است. بدین معنا، کانادا، آمریکا، بریتانیا، ایتالیا و غیره همگی از دولت "ملّی" برخوردارند.
دوم) دولت ملّیِ مطلوبِ من درمجموع دولتی لیبرال است، یعنی دولتی که وظیفهٔ اصلی خود را استیفاء و البته صیانت از حقوق و آزادیهای فردی قرار دهد. انجام این وظیفه نیازمند تحقق دولت ملّیِ قدرتمند است. با دولت ضعیف نمیتوان با سنتهای پوسیدهٔ دینی و قبیله ای که بر سر راه حق و آزادی شهروندان مانع ایجاد میکنند مبارزه کرد و آنها را به عقب راند. به همین دلیل سخن گفتن از حقوق جمعی و قومی در کشوری مانند ایران، گرهگشا نیست بلکه ما نیازمند بازگشت به امر ملّیِ همگانی هستیم.
سوم) هدف چندفرهنگیگرایی به رسمیت شناختن حقِّ جمعی و قومی در کشورهایی است که دولت ملّی در آنها سدهها قبل شکل گرفته و حقوقِ فردیِ لیبرال هم به طور سنتی تضمین شده ولی شکافها و شقاقهای فرهنگی و قومی ناشی از استعمار، بردهداری و مهاجرت در آنها به سادگی پرشدنی نیستند. پس این ایده مبتنی بر پیشنهاد راهی است مسالمتآمیز برای محدود کردن دولت و به رسمیت شناختن تفاوتهای "قومی".
چهارم) در شرایطی که هنوز حقوق بنیادین شهروندان توسط دولتِ قدرتمندِ ملّی، استیفا و صیانت نمیشود سخن از حقوق قومی موجب افزایش مشکلات میشود. چون رسمیت بخشیدن به تکثر سنتهای قومی پیشامُدرن و عامیلت بخشیدن به بلوکهای قومی و عشیرهای در وضعیتی که حقوق فردی به طور منظم و در هر دو سطح حاکمیتی و قومی نقض میشود، موجب ایجاد مشکلاتی مضاعف خواهد بود.
پنجم) به نظرم تمام مطالبات بهحق قومگرایان در چارچوبِ حقوق و آزادیهای فردیِ لیبرالی قابل دستیابی هستند. با تقویت فردیت از قضا امکان پروراندن وجوه مثبت و سازندهٔ خردهفرهنگهای قومی و تقویت زبانهای ایرانی بهتر فراهم خواهد شد. مردمان ایران به چندفرهنگیگرایی نیاز ندارند، بلکه به حقوق و آزادیهای فردی نیاز دارند تا هرگونه بخواهند درک خود از فرهنگ، هویت و زبان را تعریف کنند. آنها دولتی ملّی نیاز دارند تا این حقوق را پاس بدارد. ایدئولوژیهای وارداتی که برای حل مشکلاتِ جوامع دیگر تدوین شدهاند، و کامیابیشان در همان جوامع هم محل بحث و منازعه است، گرهای از هیچ مشکلی نمیگشایند و ایرانیان برای به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر به آنها نیازی ندارند.
ششم) مخالفت من با "چندفرهنگیگرایی" مخالفت با "تکثر و تنوع فرهنگی" نیست، بلکه تأکید بر این نکته است که مبدأ و منشاء تکثّر باید فردیت باشد و نه قومیت. الگوی چندفرهنگیگرایی لیبرال، چون در کشورهایی ایجاد شده است که فردیت در آنها قبلاً تضمین شده است، با تأکید بر حقوق قومی، گامی به پیش محسوب میشود، چون در آن جوامع میتوانید از حقوق جمعی سخن بگویید بیآنکه دلنگران محدود شدن حقوق فردی باشید. اما در کشوری چون ایران که مردم برای حقوق فردی میجنگند، تأکید بر چندفرهنگیگرایی درنهایت به مانعی بر سر مطالباتِ آزادیخواهانه و تجدّدگرا تبدیل خواهد شد، چنانکه به گمانم تاحدی هم شده است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
🎥 احمد بستانی: پیادهسازی نظریهٔ چندفرهنگیگرایی در ایران منجر به جداسری خواهد شد.
احمد بستانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی با حضور در بخشِ «چندفرهنگیگرایی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان» ششمین همایشِ کنکاشهای مفهومی و نظری در جامعهٔ ایران،…
🎥 احمد بستانی: پیادهسازی نظریهٔ چندفرهنگیگرایی در ایران منجر به جداسری خواهد شد.
احمد بستانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی با حضور در بخشِ «چندفرهنگیگرایی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان» ششمین همایشِ کنکاشهای مفهومی و نظری در جامعهٔ ایران،…
👍22👎3
🔴 در مورد روندِ تکاملِ خطِّ نوشتاری فارسی
✍️ شادی هادینژاد
در هزارههای قبل؛ در ایران باستان، و در میان عربهای شمالیِ شبهجزیره (که از خط نبطی، شاخهای از آرامی، بهره میبردند)، خطِّ آرامی نقشی اساسی در شکلگیری نوشتار داشت. رسم شکلِ این خطوط شبیه هم بود، ولی در نحوهٔ نقطهگذاری و شکلِ ترسیمِ حروف، تفاوت داشت. در ایرانِ پیش از اسلام، خط پهلوی از آرامی منشأ گرفته بود، (در حالی که خط اوستایی بعدها بر پایهٔ پهلوی و برای ثبتِ دقیقِ متونِ دینی زرتشتی پدید آمد.) خط عربیِ مدرن هم از طریق خط نبطی از آرامی مشتق میشد.
اما این خط آرامی خودش چه خطی بود؟
خط آرامی حدود سدهٔ هشتم پیش از میلاد در سرزمین آرامیان (در ناحیهٔ سوریه و میانرودان یا بینالنهرین) شکل گرفته بود. این خط از خط فینیقی تأثیر پذیرفته بود و به خاطر سادگی و انعطافپذیریاش، بهسرعت در سراسر بینالنهرین، از بابل و آشور تا ایران، گسترش پیدا کرد. (منظورم از ایران در زبان امپراطوریهای باستان هست و نه حکومت عیلامیها که خط و الفبای جداگانهای داشتند که هنوز هم یک نوع از سه نوع خطی که استفاده میکردند، خوانده نشده هست، مثل زبان عیلامی که اساساً یک زبان منفرد بود.)
برگردیم به هخامنشیان و ایران باستان؛
آرامی در دوران هخامنشیان به عنوان خط رسمی و اداری امپراتوری ایران به کار میرفت و گونههای محلیِ گوناگونی، از جمله نبطی، سریانی و پهلوی، از دلش پدید آمد.
اما خود این خط آرامی متأثر از خط فینیقی بود. خط فینیقی که در حوالی سدهٔ دوازدهم پیش از میلاد در سواحل شرقی مدیترانه (لبنان و کنعان امروزی) شکل گرفت، یکی از نخستین الفباهای آوایی جهان بود. منتها این خط فقط شامل صامتها بود و پایهٔ اصلی بسیاری از خطوط بعدی مانند آرامی، عبری و یونانی شد. البته بعدها یونانیان با افزودن نشانههایی برای مصوّتها، این خط را به الفبایی کامل تبدیل کردند (یونانیها اولین مخترعان گرامر بودند) و از همان خط، بعدها الفبای لاتین و دیگر خطوط اروپایی، زاده شد.
اما خود خط فینیقی از خط میخی تأثیر گرفته بود. خطِّ میخی که بسیار کهنتر بود، در حدود ۳۲۰۰ پیش از میلاد در بینالنهرین توسط سومریان ابداع شد. این خط از شکلهای تصویری بر لوحهای گِلی تشکیل میشد و بهتدریج به نظامی هجایی تبدیل گردید. خط میخی قرنها در تمدنهای اکدی، بابلی، ایلامی و پارسی باستان به کار رفت، اما بهدلیل دشواری نگارش و آموزش، جای خود را به خطوط الفبایی سادهتر مانند فینیقی و آرامی داد.
در واقع، خط آرامی از خط فینیقی مشتق شد، و خود فینیقی در بستری پدید آمد که سنتهای نوشتاری میخی هنوز در کار بودند؛ و خط آرامی هم بعدها مادر خطوطی چون نبطی (که خطِّ مدرن عربی از آن مشتق شده)، سریانی، عبری و پهلوی شد. در دوران هخامنشی، ایرانیان برای اسناد رسمی از زبان و خط آرامی استفاده میکردند، زیرا آرامی در سراسر بینالنهرین زبان دیوانی مشترک بود.
اما برگردیم به ایران باستان:
هخامنشیان که زبان اصلیشان پارسی باستان بود و برای امور اداری از آرامی استفاده میکردند؛ خطوط نوشتاریشان هم شامل میخی عیلامی، پارسی باستان و آرامی بود.
اشکانیان هم که زبان پارتی داشتند و خط پارتیشان از آرامی مشتق شده بود که بعدها پایهٔ خط پهلوی ساسانی شد.
ساسانیان هم از خط پهلوی (فارسی میانه) استفاده میکردند، ولی این خط ویژگیهای خاصی داشت که فهم آن را پیچیده میکرد. یکی از این ویژگیها پدیدهٔ «هَزوارِش» (به پهلوی: huzwāreš یا در عربی «هوالیش») بود. هزوارش به معنای نوشتن واژهای به خط و زبان آرامی، اما خواندن آن به زبان فارسی میانه بود. به عبارت دیگر، نویسنده واژهای را به آرامی مینوشت، ولی هنگام خواندن، آن را با معادل فارسیاش تلفظ میکرد. برای مثال، واژهی آرامی “MLKʼ” (ملکا = malkā به معنای «پادشاه») در متون پهلوی نوشته میشد، اما خواننده آن را «شاه» میخواند، نه «ملکا». البته ناگفته نماند این روش ریشه در دوران هخامنشی داشت، زمانی که آرامی خطِ رسمی اداری ایران بود.
اما پس از ورود اسلام در سدهٔ هفتم میلادی، زبان عربی به عنوان زبان دینی، علمی و رسمی خلافت اسلامی گسترش یافت. ایرانیان که پس از اسلامپذیری در نظام اداری و فرهنگی خلافت، نقش پررنگی داشتند، برای نوشتن زبان فارسیِ جدید (فارسی دری) در قرن چهارم هجری در دربار سامانیان دست به تنظیمات جدیدی در خط فارسی زدند، (اگر یادتان باشد، گفتیم که پایهٔ خطِّ عربی و فارسی همان خط آرامی بود. فقط رسمالشکل و نقطهگذاری متفاوت داشت، مثل الفبای لاتین که برای بسیاری از کشورهای اروپایی پایهٔ نوشتاری است با حروفهای صامت و مصوت ابداع شده در فرهنگ آن زبان.) ایرانیها اما خطِّ عربی را با افزودن چهار حرف (پ، چ، ژ، گ) برای آواهای فارسی تکمیل کردند.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخش «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 در مورد روندِ تکاملِ خطِّ نوشتاری فارسی
✍️ شادی هادینژاد
در هزارههای قبل؛ در ایران باستان، و در میان عربهای شمالیِ شبهجزیره (که از خط نبطی، شاخهای از آرامی، بهره میبردند)، خطِّ آرامی نقشی اساسی در شکلگیری نوشتار داشت. رسم شکلِ این خطوط شبیه هم بود، ولی در نحوهٔ نقطهگذاری و شکلِ ترسیمِ حروف، تفاوت داشت. در ایرانِ پیش از اسلام، خط پهلوی از آرامی منشأ گرفته بود، (در حالی که خط اوستایی بعدها بر پایهٔ پهلوی و برای ثبتِ دقیقِ متونِ دینی زرتشتی پدید آمد.) خط عربیِ مدرن هم از طریق خط نبطی از آرامی مشتق میشد.
اما این خط آرامی خودش چه خطی بود؟
خط آرامی حدود سدهٔ هشتم پیش از میلاد در سرزمین آرامیان (در ناحیهٔ سوریه و میانرودان یا بینالنهرین) شکل گرفته بود. این خط از خط فینیقی تأثیر پذیرفته بود و به خاطر سادگی و انعطافپذیریاش، بهسرعت در سراسر بینالنهرین، از بابل و آشور تا ایران، گسترش پیدا کرد. (منظورم از ایران در زبان امپراطوریهای باستان هست و نه حکومت عیلامیها که خط و الفبای جداگانهای داشتند که هنوز هم یک نوع از سه نوع خطی که استفاده میکردند، خوانده نشده هست، مثل زبان عیلامی که اساساً یک زبان منفرد بود.)
برگردیم به هخامنشیان و ایران باستان؛
آرامی در دوران هخامنشیان به عنوان خط رسمی و اداری امپراتوری ایران به کار میرفت و گونههای محلیِ گوناگونی، از جمله نبطی، سریانی و پهلوی، از دلش پدید آمد.
اما خود این خط آرامی متأثر از خط فینیقی بود. خط فینیقی که در حوالی سدهٔ دوازدهم پیش از میلاد در سواحل شرقی مدیترانه (لبنان و کنعان امروزی) شکل گرفت، یکی از نخستین الفباهای آوایی جهان بود. منتها این خط فقط شامل صامتها بود و پایهٔ اصلی بسیاری از خطوط بعدی مانند آرامی، عبری و یونانی شد. البته بعدها یونانیان با افزودن نشانههایی برای مصوّتها، این خط را به الفبایی کامل تبدیل کردند (یونانیها اولین مخترعان گرامر بودند) و از همان خط، بعدها الفبای لاتین و دیگر خطوط اروپایی، زاده شد.
اما خود خط فینیقی از خط میخی تأثیر گرفته بود. خطِّ میخی که بسیار کهنتر بود، در حدود ۳۲۰۰ پیش از میلاد در بینالنهرین توسط سومریان ابداع شد. این خط از شکلهای تصویری بر لوحهای گِلی تشکیل میشد و بهتدریج به نظامی هجایی تبدیل گردید. خط میخی قرنها در تمدنهای اکدی، بابلی، ایلامی و پارسی باستان به کار رفت، اما بهدلیل دشواری نگارش و آموزش، جای خود را به خطوط الفبایی سادهتر مانند فینیقی و آرامی داد.
در واقع، خط آرامی از خط فینیقی مشتق شد، و خود فینیقی در بستری پدید آمد که سنتهای نوشتاری میخی هنوز در کار بودند؛ و خط آرامی هم بعدها مادر خطوطی چون نبطی (که خطِّ مدرن عربی از آن مشتق شده)، سریانی، عبری و پهلوی شد. در دوران هخامنشی، ایرانیان برای اسناد رسمی از زبان و خط آرامی استفاده میکردند، زیرا آرامی در سراسر بینالنهرین زبان دیوانی مشترک بود.
اما برگردیم به ایران باستان:
هخامنشیان که زبان اصلیشان پارسی باستان بود و برای امور اداری از آرامی استفاده میکردند؛ خطوط نوشتاریشان هم شامل میخی عیلامی، پارسی باستان و آرامی بود.
اشکانیان هم که زبان پارتی داشتند و خط پارتیشان از آرامی مشتق شده بود که بعدها پایهٔ خط پهلوی ساسانی شد.
ساسانیان هم از خط پهلوی (فارسی میانه) استفاده میکردند، ولی این خط ویژگیهای خاصی داشت که فهم آن را پیچیده میکرد. یکی از این ویژگیها پدیدهٔ «هَزوارِش» (به پهلوی: huzwāreš یا در عربی «هوالیش») بود. هزوارش به معنای نوشتن واژهای به خط و زبان آرامی، اما خواندن آن به زبان فارسی میانه بود. به عبارت دیگر، نویسنده واژهای را به آرامی مینوشت، ولی هنگام خواندن، آن را با معادل فارسیاش تلفظ میکرد. برای مثال، واژهی آرامی “MLKʼ” (ملکا = malkā به معنای «پادشاه») در متون پهلوی نوشته میشد، اما خواننده آن را «شاه» میخواند، نه «ملکا». البته ناگفته نماند این روش ریشه در دوران هخامنشی داشت، زمانی که آرامی خطِ رسمی اداری ایران بود.
اما پس از ورود اسلام در سدهٔ هفتم میلادی، زبان عربی به عنوان زبان دینی، علمی و رسمی خلافت اسلامی گسترش یافت. ایرانیان که پس از اسلامپذیری در نظام اداری و فرهنگی خلافت، نقش پررنگی داشتند، برای نوشتن زبان فارسیِ جدید (فارسی دری) در قرن چهارم هجری در دربار سامانیان دست به تنظیمات جدیدی در خط فارسی زدند، (اگر یادتان باشد، گفتیم که پایهٔ خطِّ عربی و فارسی همان خط آرامی بود. فقط رسمالشکل و نقطهگذاری متفاوت داشت، مثل الفبای لاتین که برای بسیاری از کشورهای اروپایی پایهٔ نوشتاری است با حروفهای صامت و مصوت ابداع شده در فرهنگ آن زبان.) ایرانیها اما خطِّ عربی را با افزودن چهار حرف (پ، چ، ژ، گ) برای آواهای فارسی تکمیل کردند.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخش «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 در مورد روندِ تکاملِ خطِّ نوشتاری فارسی ✍️ شادی هادینژاد در هزارههای قبل؛ در ایران باستان، و در میان عربهای شمالیِ شبهجزیره (که از خط نبطی، شاخهای از آرامی، بهره میبردند)، خطِّ آرامی نقشی اساسی در شکلگیری نوشتار داشت. رسم شکلِ این خطوط شبیه هم…
👍18👎3
ایراندل | IranDel
Photo
🔴 تبریز میزبان نخستین جشنوارهٔ سراسری موسیقی دستگاهی ایرانی
نتبهنت به نام ایران
✍️ فرشید باغشمال
برگزاری نخستین جشنوارهٔ موسیقی دستگاهی ایرانی در تبریز، رویداد فرخندهای است که اساساً باید ۲۰ سال پیش آغاز، و امروز به جشنوارهای بالغ و معیار در کشور تبدیل میشد؛ اما متأسفانه فضای حاکم بر مدیریت فرهنگی تبریز و تلاش عدهای برای سوقدادن سلیقهٔ موسیقیایی آذربایجان به یک جهت نامربوط، سالها این رویداد را به تأخیر انداخت؛ با این حال، همین دَم نیز غنیمت است؛ ساز و آواز همچنان شنیدن دارد.
پیغام مهم این جشنواره، برگزاری آن در بستر «مکتب تبریز» است. عبارت «مکتب» از واژههای بحثبرانگیز هنر در روزگار ماست؛ اما در هر حال، اگر در یک تعریف ساده، مکتب را مجموعهای از خصلتهای مشترک برای انواع تولیدات هنری در نظر بگیریم، میتوانیم از «مکتب تبریز» سخن بگوییم. مکتبی که از نگارگری تا معماری و از خوشنویسی تا موسیقی را در بر گرفته و سهم بسزا در بروز و ظهور سایر مکاتب داشتهاست. نگارگری تبریز در هر دو مکتبِ ایلخانی و صفوی، با شاهنامههایی شناخته میشود که امروز نماد برجستهٔ هنر ایران در موزههای جهان به شمار میروند. معماری تبریز نیز وضعیت مشابهی دارد؛ چنانکه مسجد کبود تبریز، از «مسجد جامع تفت» وام گرفته و بر «شیخ لطفالله اصفهان» تأثیر گذاشتهاست. در خوشنویسی ایرانی نیز از میرعلی تبریزی واضع خط نستعلیق، تا میرعماد که سالها در تبریز شاگردی کرده و علیرضا عباسی و دیگر قدما، هرگز به زبانی جز فارسی کتابت نکردهاند (به جز شمار محدودی از آیات قرآن و احادیث اهل بیتع). با در نظر داشتن این ویژگی مهم، میتوان با جرأت بیشتری از «مکتب تبریز» سخن گفت؛ مکتبی که میثاق «ایران» و «زبان فارسی» در جایجای آن، چشمگیر است.
موسیقی در تبریز، تداوم همین میثاق و پیوند است؛ از اقبالالسلطان که به تعبیر مرحوم شجریان «پهلوان آواز» است تا فرهاد فخرالدینی که عمر گرانمایهٔ خود را صرف ارکسترهای ایرانی و آثار سینمای تاریخی ایران کرده، و تکنوازانی چون بیگجهخانی و پیرنیاکان، نتبهنت با نام ایران زیستهاند. نسل پس از این چهرههای درخشان، سالها در تبریز، در هر دو حیطهٔ آموزش و اجرا، سهم قابلتوجهی در انتقالِ فرهنگ موسیقی ایرانی داشتهاند. این کاروان متعهد و میهنی، چنانکه اشاره شد، میطلبید که از سالها پیش با برگزاری جشنوارهای شایسته و اثرگذار، همچنان به پرورش و ترغیب نسلها بپردازد، اما متأسفانه از حدود دو دهه پیش، رخنههای یک جریانِ قومی و عشیرهای، فضایی برساخته و بیگانه بر ساحت فرهنگی تبریز تحمیل کرد. جریانی که از شعر به موسیقی سنتی، از موسیقیسنتی به رقص سنتی، از رقص سنتی به لباس سنتی و ... را در بر گرفت و بر سلیقهٔ موسیقیایی تودهٔ مردم (اگر نگویم عوام) تأثیر گذاشت. در این میان، عدهای سودجو با همراهی یکی دو مدیر سادهلوح، بدون درک «امر ملّی»، این «میهمان ناخوانده» را با بودجههای فربه، در صدر ردیف بودجهٔ فرهنگی شهر نشاندند.
بگذریم؛ با حال مختصری که از روزگار فرهنگی تبریز اشاره کردیم، این شهر امروز به پیشواز «نخستین جشنوارهٔ موسیقی دستگاهی ایرانی» میرود. آنطور که گفته شده، یادکرد استاد شهریار، از رویکردهای مهم این جشنواره است؛ نام شهریار متأسفانه در موسیقی معاصر ایران، غریب است. تا جایی که به خاطر دارم، جز یکی دو قطعهٔ محدود، غزلهای جاودانهٔ شهریار، در موسیقی سنتی ایران، چندان شنیده نشده است. سیاستگذاری این جشنواره در محوریتبخشیدن به شهریار، میتواند گامی در جبران این خلأ تاریخی باشد.
ایدهٔ برگزاری جشنواره را از مدتها پیش در دیدار با برادر ارجمندم، جناب قادر رودکیان میشنیدم؛ هنرمندی که به همراه رفیق دیرینهاش، شاگرد خلفِ مرحوم شجریان، شهرام آبرومندآذر، سهم بسزا در حافظهٔ هنری تبریزیها دارد. به شخصه از همکاری دوبارهٔ این دو هنرمند عزیز (اینبار در به عنوان دو ستون اصلی برگزاری جشنواره) بسیار خُرسندم؛ دو نوازنده و خوانندهٔ پابهسنگذاشته که نامشان با خاطرات نوجوانیام و آن کنسرتهای پرشور و پرخاطرهٔ دههٔ ۷۰ و ۸۰ گره خورده است.
برای بانیان و طراحانِ جشنواره، به خصوص انجمن موسیقی آذربایجانشرقی که مجالی نیز برای تنفس موسیقی ایرانی فراهم کردهاند، رویدادی ماندگار و خاطرهانگیز آرزومندم.
🔴 بُنمایه: همنوا
@IranDel_Channel
💢
🔴 تبریز میزبان نخستین جشنوارهٔ سراسری موسیقی دستگاهی ایرانی
نتبهنت به نام ایران
✍️ فرشید باغشمال
برگزاری نخستین جشنوارهٔ موسیقی دستگاهی ایرانی در تبریز، رویداد فرخندهای است که اساساً باید ۲۰ سال پیش آغاز، و امروز به جشنوارهای بالغ و معیار در کشور تبدیل میشد؛ اما متأسفانه فضای حاکم بر مدیریت فرهنگی تبریز و تلاش عدهای برای سوقدادن سلیقهٔ موسیقیایی آذربایجان به یک جهت نامربوط، سالها این رویداد را به تأخیر انداخت؛ با این حال، همین دَم نیز غنیمت است؛ ساز و آواز همچنان شنیدن دارد.
پیغام مهم این جشنواره، برگزاری آن در بستر «مکتب تبریز» است. عبارت «مکتب» از واژههای بحثبرانگیز هنر در روزگار ماست؛ اما در هر حال، اگر در یک تعریف ساده، مکتب را مجموعهای از خصلتهای مشترک برای انواع تولیدات هنری در نظر بگیریم، میتوانیم از «مکتب تبریز» سخن بگوییم. مکتبی که از نگارگری تا معماری و از خوشنویسی تا موسیقی را در بر گرفته و سهم بسزا در بروز و ظهور سایر مکاتب داشتهاست. نگارگری تبریز در هر دو مکتبِ ایلخانی و صفوی، با شاهنامههایی شناخته میشود که امروز نماد برجستهٔ هنر ایران در موزههای جهان به شمار میروند. معماری تبریز نیز وضعیت مشابهی دارد؛ چنانکه مسجد کبود تبریز، از «مسجد جامع تفت» وام گرفته و بر «شیخ لطفالله اصفهان» تأثیر گذاشتهاست. در خوشنویسی ایرانی نیز از میرعلی تبریزی واضع خط نستعلیق، تا میرعماد که سالها در تبریز شاگردی کرده و علیرضا عباسی و دیگر قدما، هرگز به زبانی جز فارسی کتابت نکردهاند (به جز شمار محدودی از آیات قرآن و احادیث اهل بیتع). با در نظر داشتن این ویژگی مهم، میتوان با جرأت بیشتری از «مکتب تبریز» سخن گفت؛ مکتبی که میثاق «ایران» و «زبان فارسی» در جایجای آن، چشمگیر است.
موسیقی در تبریز، تداوم همین میثاق و پیوند است؛ از اقبالالسلطان که به تعبیر مرحوم شجریان «پهلوان آواز» است تا فرهاد فخرالدینی که عمر گرانمایهٔ خود را صرف ارکسترهای ایرانی و آثار سینمای تاریخی ایران کرده، و تکنوازانی چون بیگجهخانی و پیرنیاکان، نتبهنت با نام ایران زیستهاند. نسل پس از این چهرههای درخشان، سالها در تبریز، در هر دو حیطهٔ آموزش و اجرا، سهم قابلتوجهی در انتقالِ فرهنگ موسیقی ایرانی داشتهاند. این کاروان متعهد و میهنی، چنانکه اشاره شد، میطلبید که از سالها پیش با برگزاری جشنوارهای شایسته و اثرگذار، همچنان به پرورش و ترغیب نسلها بپردازد، اما متأسفانه از حدود دو دهه پیش، رخنههای یک جریانِ قومی و عشیرهای، فضایی برساخته و بیگانه بر ساحت فرهنگی تبریز تحمیل کرد. جریانی که از شعر به موسیقی سنتی، از موسیقیسنتی به رقص سنتی، از رقص سنتی به لباس سنتی و ... را در بر گرفت و بر سلیقهٔ موسیقیایی تودهٔ مردم (اگر نگویم عوام) تأثیر گذاشت. در این میان، عدهای سودجو با همراهی یکی دو مدیر سادهلوح، بدون درک «امر ملّی»، این «میهمان ناخوانده» را با بودجههای فربه، در صدر ردیف بودجهٔ فرهنگی شهر نشاندند.
بگذریم؛ با حال مختصری که از روزگار فرهنگی تبریز اشاره کردیم، این شهر امروز به پیشواز «نخستین جشنوارهٔ موسیقی دستگاهی ایرانی» میرود. آنطور که گفته شده، یادکرد استاد شهریار، از رویکردهای مهم این جشنواره است؛ نام شهریار متأسفانه در موسیقی معاصر ایران، غریب است. تا جایی که به خاطر دارم، جز یکی دو قطعهٔ محدود، غزلهای جاودانهٔ شهریار، در موسیقی سنتی ایران، چندان شنیده نشده است. سیاستگذاری این جشنواره در محوریتبخشیدن به شهریار، میتواند گامی در جبران این خلأ تاریخی باشد.
ایدهٔ برگزاری جشنواره را از مدتها پیش در دیدار با برادر ارجمندم، جناب قادر رودکیان میشنیدم؛ هنرمندی که به همراه رفیق دیرینهاش، شاگرد خلفِ مرحوم شجریان، شهرام آبرومندآذر، سهم بسزا در حافظهٔ هنری تبریزیها دارد. به شخصه از همکاری دوبارهٔ این دو هنرمند عزیز (اینبار در به عنوان دو ستون اصلی برگزاری جشنواره) بسیار خُرسندم؛ دو نوازنده و خوانندهٔ پابهسنگذاشته که نامشان با خاطرات نوجوانیام و آن کنسرتهای پرشور و پرخاطرهٔ دههٔ ۷۰ و ۸۰ گره خورده است.
برای بانیان و طراحانِ جشنواره، به خصوص انجمن موسیقی آذربایجانشرقی که مجالی نیز برای تنفس موسیقی ایرانی فراهم کردهاند، رویدادی ماندگار و خاطرهانگیز آرزومندم.
🔴 بُنمایه: همنوا
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
👍24👎3
ایراندل | IranDel
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند: «کلاسهای شاهنامهخوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت» زمان: دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی،…
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
خوانش و گزارشِ داستانِ «هوشنگ و طهمورت»
زمان:
دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۷ تا ۱۹
(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
خوانش و گزارشِ داستانِ «هوشنگ و طهمورت»
زمان:
دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۷ تا ۱۹
(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍20👎4
🔴 همایشی برای کوروش بزرگ
پژوهشکدهٔ مردمشناسی به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ، همایش «کوروش بزرگ پیامآور صلح و مدارا» را برگزار میکند.
به گزارش ایسنا، این همایش با عنوان «کوروش بزرگ پیامآور صلح و مدارا» از روز دوشنبه پنجم آبانماه ۱۴۰۴ خورشیدی در سالن پارسه پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری آغاز میشود و تا هفتم آبانماه ادامه خواهد داشت.
در روز نخست این همایش نگار داوری اردکانی، پوپک عظیمپور، طیبه عزتالهینژاد، احسان هوشمند، عباس قنبری عدیوی، حجت مرادخانی و علیرضا حسنزاده دربارهٔ کوروش پیامآور صبح و مدارا از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در پژوهشگاه میراث فرهنگی سخن خواهند گفت.
ششم آبانماه نیز کوروش محمدخانی، کامیار عبدی، علیرضا حسنزاده، یاسر ملکزاده و مهرداد ملکزاده از باستانشناسان با موضوع «کوروش بزرگ، در پرتو پژوهشهای نوین» سخن خواهند گفت. این نشست از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار میشود.
اختتامیه این همایش همزمان با روز کوروش، هفتم آبانماه خواهد بود که سخنرانیهای آن با موضوع کوروش بزرگ، میراث مهربانی و مدارا خواهد بود.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
پژوهشکدهٔ مردمشناسی به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ، همایش «کوروش بزرگ پیامآور صلح و مدارا» را برگزار میکند.
به گزارش ایسنا، این همایش با عنوان «کوروش بزرگ پیامآور صلح و مدارا» از روز دوشنبه پنجم آبانماه ۱۴۰۴ خورشیدی در سالن پارسه پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری آغاز میشود و تا هفتم آبانماه ادامه خواهد داشت.
در روز نخست این همایش نگار داوری اردکانی، پوپک عظیمپور، طیبه عزتالهینژاد، احسان هوشمند، عباس قنبری عدیوی، حجت مرادخانی و علیرضا حسنزاده دربارهٔ کوروش پیامآور صبح و مدارا از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در پژوهشگاه میراث فرهنگی سخن خواهند گفت.
ششم آبانماه نیز کوروش محمدخانی، کامیار عبدی، علیرضا حسنزاده، یاسر ملکزاده و مهرداد ملکزاده از باستانشناسان با موضوع «کوروش بزرگ، در پرتو پژوهشهای نوین» سخن خواهند گفت. این نشست از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار میشود.
اختتامیه این همایش همزمان با روز کوروش، هفتم آبانماه خواهد بود که سخنرانیهای آن با موضوع کوروش بزرگ، میراث مهربانی و مدارا خواهد بود.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍18👎4
