🔴 دیدگاه استراتژیکِ جواد طباطبایی - فیلسوف سیاسی ایران - در مورد قفقاز
آنچه در ادامه میآید، متنِ سخنانِ بسیار کوتاه دکتر سید جواد طباطبایی، در سمینار علمی مرزهای جغرافیایی قفقاز در گذر تاریخ است که در ۲۷ آبان ۱۳۹۳ خورشیدی از سوی مؤسسههای هور، ایراس و بنیاد مطالعات قفقاز، در باشگاه آرارات برگزار شد.
این دیدگاه، در بخشِ پنجمِ همایش با عنوان نقش و سیاست ایران در منطقهٔ قفقاز پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی بیان شده بود.
جواد طباطبایی:
«میخواهم نظر شما را به چند نکته جلب کنم و اضافه کنم. این موارد نظر و پیشنهاد شخصی بنده بهعنوان یک شهروند ایرانی است، نه بهعنوان یک سیاستمدار و کسی که در بعضی مسائل حضور دارد.
علمای قدیمِ علمِ طب میگفتند عالم از خلأ، وحشت دارد و هیچ جایی پیدا نمیشود که خالی از مادّه باشد. در حوزهٔ سیاست نیز این قانون، صادق است و هر کجا خلأ ایجاد شود، یک نیروی دیگری آن را پوشش میدهد. این که ما بگوییم کشورهای غربی و شرکتهای نفتی در منطقهٔ قفقاز نفوذ کردند، یک مسئله است، ولی اینکه ما این خلأ را با بیاعتنایی خود در منطقه، ایجاد کردیم و اجازهٔ ورود به آنها را دادیم، مسئله دیگری است. نظر شخصی بنده بهعنوان یک شهروند ایرانی، این است که جمهوری اسلامی ایران در بحث «سرمایهگذاری سیاسی» نامتوازن، عمل کرده است؛ یعنی در جاهایی مانند کشورهای عربی بیش از حد سرمایهگذاری کرده و در جاهایی مثل منطقهٔ قفقاز که فروپاشی در آن اتفاق افتاد، بیاعتنایی کامل از خود نشان داده است.
در حالی که ایران در این منطقه (اشاره به قفقاز جنوبی)، اعتبار تاریخی داشت، ولی در آنجا (اشاره به کشورهای عربی) نه اعتباری داشت و نه میتواند کسب کند. ایران علاوه بر اینکه منطقهٔ قفقاز را نادیده گرفت کشورهای شرقِ دریای خزر را نیز از دست داد و من همیشه گفتهام ما این کشورها را برای دومین بار از دست دادهایم. منطقِ مدیریت، حکم میکند در جایی سرمایهگذاری کنیم که بازدهی داشته باشد. پیشنهاد میکنم در سیاست خارجی خود راجع به ایران مجدداً اندیشه داشته باشیم.
نکتهٔ دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، در خصوصِ "[جمهوری] آذربایجان" است. از اینکه مناسبات ما با "جمهوری آذربایجان" بهتر شود، مخالفتی ندارم و باید در این راه، سعی و کوشش شود؛ اما باز تکرار میکنم همانطور که در مورد روسیه اشاره کردم، دربارهٔ این کشور هم ما باید بدانیم در "جمهوری آذربایجان"، دشمنان قسمخوردهای داریم. بهعنوان مثال من چند وقت پیش موردی در واشنگتن به چشم دیدم که بسیار نگرانکننده بود.
این که ما بخواهیم تا حدّی محافظهکارانه با مسائل، برخورد کنیم، خوب است. اما مدارا کردن مطلبِ دیگری است که من میترسم بگویم آنها دشمنانی هستند که در موقعیتِ مناسب میتوانند از پشت به ما خنجر بزنند. از این رو دشمنان ما باید بدانند اگر بخواهند در جایی به ما ضربهای وارد کنند، چنان ضربهای خواهند خورد که بسیار شدیدتر از آن چیزی است که آنها بر ما وارد میکنند.»
🔴 پینوشت:
نوشتار از درگاه تلگرامی «سرو ایرانشهر» اخذ شده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 دیدگاه استراتژیکِ جواد طباطبایی - فیلسوف سیاسی ایران - در مورد قفقاز
آنچه در ادامه میآید، متنِ سخنانِ بسیار کوتاه دکتر سید جواد طباطبایی، در سمینار علمی مرزهای جغرافیایی قفقاز در گذر تاریخ است که در ۲۷ آبان ۱۳۹۳ خورشیدی از سوی مؤسسههای هور، ایراس و بنیاد مطالعات قفقاز، در باشگاه آرارات برگزار شد.
این دیدگاه، در بخشِ پنجمِ همایش با عنوان نقش و سیاست ایران در منطقهٔ قفقاز پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی بیان شده بود.
جواد طباطبایی:
«میخواهم نظر شما را به چند نکته جلب کنم و اضافه کنم. این موارد نظر و پیشنهاد شخصی بنده بهعنوان یک شهروند ایرانی است، نه بهعنوان یک سیاستمدار و کسی که در بعضی مسائل حضور دارد.
علمای قدیمِ علمِ طب میگفتند عالم از خلأ، وحشت دارد و هیچ جایی پیدا نمیشود که خالی از مادّه باشد. در حوزهٔ سیاست نیز این قانون، صادق است و هر کجا خلأ ایجاد شود، یک نیروی دیگری آن را پوشش میدهد. این که ما بگوییم کشورهای غربی و شرکتهای نفتی در منطقهٔ قفقاز نفوذ کردند، یک مسئله است، ولی اینکه ما این خلأ را با بیاعتنایی خود در منطقه، ایجاد کردیم و اجازهٔ ورود به آنها را دادیم، مسئله دیگری است. نظر شخصی بنده بهعنوان یک شهروند ایرانی، این است که جمهوری اسلامی ایران در بحث «سرمایهگذاری سیاسی» نامتوازن، عمل کرده است؛ یعنی در جاهایی مانند کشورهای عربی بیش از حد سرمایهگذاری کرده و در جاهایی مثل منطقهٔ قفقاز که فروپاشی در آن اتفاق افتاد، بیاعتنایی کامل از خود نشان داده است.
در حالی که ایران در این منطقه (اشاره به قفقاز جنوبی)، اعتبار تاریخی داشت، ولی در آنجا (اشاره به کشورهای عربی) نه اعتباری داشت و نه میتواند کسب کند. ایران علاوه بر اینکه منطقهٔ قفقاز را نادیده گرفت کشورهای شرقِ دریای خزر را نیز از دست داد و من همیشه گفتهام ما این کشورها را برای دومین بار از دست دادهایم. منطقِ مدیریت، حکم میکند در جایی سرمایهگذاری کنیم که بازدهی داشته باشد. پیشنهاد میکنم در سیاست خارجی خود راجع به ایران مجدداً اندیشه داشته باشیم.
نکتهٔ دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، در خصوصِ "[جمهوری] آذربایجان" است. از اینکه مناسبات ما با "جمهوری آذربایجان" بهتر شود، مخالفتی ندارم و باید در این راه، سعی و کوشش شود؛ اما باز تکرار میکنم همانطور که در مورد روسیه اشاره کردم، دربارهٔ این کشور هم ما باید بدانیم در "جمهوری آذربایجان"، دشمنان قسمخوردهای داریم. بهعنوان مثال من چند وقت پیش موردی در واشنگتن به چشم دیدم که بسیار نگرانکننده بود.
این که ما بخواهیم تا حدّی محافظهکارانه با مسائل، برخورد کنیم، خوب است. اما مدارا کردن مطلبِ دیگری است که من میترسم بگویم آنها دشمنانی هستند که در موقعیتِ مناسب میتوانند از پشت به ما خنجر بزنند. از این رو دشمنان ما باید بدانند اگر بخواهند در جایی به ما ضربهای وارد کنند، چنان ضربهای خواهند خورد که بسیار شدیدتر از آن چیزی است که آنها بر ما وارد میکنند.»
🔴 پینوشت:
نوشتار از درگاه تلگرامی «سرو ایرانشهر» اخذ شده است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍31👎1
ایراندل | IranDel
🔴 چند پوشهٔ صوتی دربارهٔ عملکرد و سیاستهای محمد مصدق سخنران: مهدی تدینی (شرح پوشههای صوتی از مهدی تدینی) 🔴 «مصدق و راهآهن» یکی از مباحثی که پیشتر اشارهای گذرا بهش کردم، مخالفتهای شدید مصدق با ساخت راهآهن در ایران بود؛ تا جایی که میتونست هم با…
Telegram
ایراندل + | + IranDel
🎙 چه کسی کودتا کرد؟ مصدق یا شاه و زاهدی؟
سخنران: مهدی تدینی
@IranDel_Channel
💢
سخنران: مهدی تدینی
@IranDel_Channel
💢
🎙 «چه کسی کودتا کرد؟ مصدق یا شاه و زاهدی؟»
شرحی بر فرایند برکناری محمد مصدق
سخنران: مهدی تدینی
مهدی تدینی نوشت:
«اما از نظر من این پروندۀ حقوقی همچنان بازه و باز هم خواهد موند. دعوت میکنم این فایل رو با اینکه طولانیه به مرور گوش کنید. داوری نهایی با خود شما ــ گرچه فکر میکنم نظر خودم حین بحث مشخص باشه. از نظر من، دعوای بیست و هشت مرداد دعوایی حقوقی است (نه نظامی) و جواب را هم باید در فرایند انحلال پارلمان و برگزاری رفراندوم توسط مصدق پیدا کرد. جزئیات در فایل...»
🔴 پوشهٔ صوتی را از «اینجا» بشنوید.
🔴دربارۀ محمد مصدق، بحثهای پیشین را با عناوینِ
«مصدق و راهآهن»
«مصدق و رضاشاه»
«ایران در خطر تجزیه ــ سال ۱۳۲۴»
«مصدق، حزب توده و کمونیسم»
«مصدق و پارلمان ــ قانون اختیارات»
از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🎙 «چه کسی کودتا کرد؟ مصدق یا شاه و زاهدی؟»
شرحی بر فرایند برکناری محمد مصدق
سخنران: مهدی تدینی
مهدی تدینی نوشت:
«اما از نظر من این پروندۀ حقوقی همچنان بازه و باز هم خواهد موند. دعوت میکنم این فایل رو با اینکه طولانیه به مرور گوش کنید. داوری نهایی با خود شما ــ گرچه فکر میکنم نظر خودم حین بحث مشخص باشه. از نظر من، دعوای بیست و هشت مرداد دعوایی حقوقی است (نه نظامی) و جواب را هم باید در فرایند انحلال پارلمان و برگزاری رفراندوم توسط مصدق پیدا کرد. جزئیات در فایل...»
🔴 پوشهٔ صوتی را از «اینجا» بشنوید.
🔴دربارۀ محمد مصدق، بحثهای پیشین را با عناوینِ
«مصدق و راهآهن»
«مصدق و رضاشاه»
«ایران در خطر تجزیه ــ سال ۱۳۲۴»
«مصدق، حزب توده و کمونیسم»
«مصدق و پارلمان ــ قانون اختیارات»
از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
👍17👎14
🔴 چرا روسیه آلاسکا را به آمریکا فروخت؟
(و اگر نمیفروخت چه میشد؟)
✍️ پیمان شوریابی
سال ۱۸۶۷ روسیه آلاسکا را تنها با ۷.۲ میلیون دلار به آمریکا فروخت؛ چیزی نزدیک به ۲ سنت برای هر جریب زمین!
آن زمان این خرید به "حماقت سیوارد" (William H. Seward) معروف شد. اما چرا روسیه دست به این کار زد؟
دلایل فروش:
● فشار مالی پس از جنگ کریمه
● هزینهٔ بالای اداره و دفاع از آلاسکا
● ترس از دست رفتن آن در جنگ احتمالی با بریتانیا
● تمایل به تقویت رابطه با آمریکا
روسیه فکر میکرد آلاسکا بیارزش است: سرزمینی سرد، دورافتاده و خالی.
اما در واقعیت چه از دست داد؟
چیزی که روسیه از دست داد:
● معادن عظیم طلا (کلوندایک، ۱۸۹۶)
● ذخایر عظیم نفت و گاز (Prudhoe Bay، ۱۹۶۸)
● جایگاه ژئوپولیتیک در قاره آمریکا
● قدرت برتر در قطب شمال
حالا تصور کنید اگر روسیه آلاسکا را نگه میداشت:
● در دوران جنگ سرد، شوروی و آمریکا مرز زمینی مشترک داشتند!
● آلاسکا تبدیل به "بحران موشکی کوبای دوم" میشد
● با نفت و گاز آلاسکا، اقتصاد شوروی شاید دیرتر فرو میپاشید.
در دنیای امروز هم روسیه میتوانست با تسلط بر هر دو سوی تنگه برینگ، ابرقدرت قطب شمال باشد و منابع انرژی و مسیرهای کشتیرانی آینده را کنترل کند.
فروش آلاسکا در کوتاهمدت برای روسیه پول نقد و آرامش سیاسی آورد، اما در بلندمدت شاید بزرگترین اشتباه ژئوپولیتیکِ تاریخ بود.
تاریخ نشان میدهد بعضی تصمیمها فقط یک معامله نیستند؛ بلکه آینده یک ملت را تغییر میدهند.
🔴 بُنمایه:
درگاه تلگرامی «مدرسهٔ علوم انسانی»
🔴 پینوشت:
در متن آمده که «اگر روسیه آلاسکا را نگه میداشت چه میشد؟» و پاسخهایی بدان پرسش، داده شده است که مسلماً یک «بازی فکری» است که با توجه به اطلاع از رخدادهای پسینی، بیان شده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 چرا روسیه آلاسکا را به آمریکا فروخت؟
(و اگر نمیفروخت چه میشد؟)
✍️ پیمان شوریابی
سال ۱۸۶۷ روسیه آلاسکا را تنها با ۷.۲ میلیون دلار به آمریکا فروخت؛ چیزی نزدیک به ۲ سنت برای هر جریب زمین!
آن زمان این خرید به "حماقت سیوارد" (William H. Seward) معروف شد. اما چرا روسیه دست به این کار زد؟
دلایل فروش:
● فشار مالی پس از جنگ کریمه
● هزینهٔ بالای اداره و دفاع از آلاسکا
● ترس از دست رفتن آن در جنگ احتمالی با بریتانیا
● تمایل به تقویت رابطه با آمریکا
روسیه فکر میکرد آلاسکا بیارزش است: سرزمینی سرد، دورافتاده و خالی.
اما در واقعیت چه از دست داد؟
چیزی که روسیه از دست داد:
● معادن عظیم طلا (کلوندایک، ۱۸۹۶)
● ذخایر عظیم نفت و گاز (Prudhoe Bay، ۱۹۶۸)
● جایگاه ژئوپولیتیک در قاره آمریکا
● قدرت برتر در قطب شمال
حالا تصور کنید اگر روسیه آلاسکا را نگه میداشت:
● در دوران جنگ سرد، شوروی و آمریکا مرز زمینی مشترک داشتند!
● آلاسکا تبدیل به "بحران موشکی کوبای دوم" میشد
● با نفت و گاز آلاسکا، اقتصاد شوروی شاید دیرتر فرو میپاشید.
در دنیای امروز هم روسیه میتوانست با تسلط بر هر دو سوی تنگه برینگ، ابرقدرت قطب شمال باشد و منابع انرژی و مسیرهای کشتیرانی آینده را کنترل کند.
فروش آلاسکا در کوتاهمدت برای روسیه پول نقد و آرامش سیاسی آورد، اما در بلندمدت شاید بزرگترین اشتباه ژئوپولیتیکِ تاریخ بود.
تاریخ نشان میدهد بعضی تصمیمها فقط یک معامله نیستند؛ بلکه آینده یک ملت را تغییر میدهند.
🔴 بُنمایه:
درگاه تلگرامی «مدرسهٔ علوم انسانی»
🔴 پینوشت:
در متن آمده که «اگر روسیه آلاسکا را نگه میداشت چه میشد؟» و پاسخهایی بدان پرسش، داده شده است که مسلماً یک «بازی فکری» است که با توجه به اطلاع از رخدادهای پسینی، بیان شده است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍21
🔴 مؤسسه آوای روحافزا با افتخار برگزار میکند:
خنیابزمِ «داود آزاد»
به همراه گروه موسیقی روحافزا به سرپرستی سیامک دستمالچی
تبریز، تالار پتروشیمی
۱۳ شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی
خرید برخطِ بلیط از طریق:
www.ebilit.com
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
خنیابزمِ «داود آزاد»
به همراه گروه موسیقی روحافزا به سرپرستی سیامک دستمالچی
تبریز، تالار پتروشیمی
۱۳ شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی
خرید برخطِ بلیط از طریق:
www.ebilit.com
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍12
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 «اسطورۀ مصدق»
✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه
هفتاد سال از سرنگونی مصدق گذشت. مصدق گذشتهای است که سپری نمیشود؛ نهتنها سپری نمیشود، با ما میآید. هزار نکتۀ باریکتر از مو اینجاست و حتی انتخاب موضوع دربارۀ ۲۸ مرداد دشوار است. داغترین پرسش دربارۀ ۲۸ مرداد این است که آیا سرنگونی مصدق «برکناری» بود یا «کودتا». نظرم دربارۀ این پرسش را فراخور روند بحث در انتهای نوشتار خواهم گفت، اما دستکم میخواهم در ابتدا به تناقضی اشاره کنم که در تاریخنگاری جمهوری اسلامی دربارۀ «کودتا» وجود دارد. در فراز و فرود مصدق و نهضت ملی، تنها جناحی که مورد تأیید تاریخنگاری جمهوری اسلامی است، آیتالله کاشانی است. از قضا آقای کاشانی از معدود کسانی بود که هرگز اعتقادی به کودتا نداشت و اگر مصاحبههای او پس از ۲۸ مرداد را ببینید، به هر نگرشی برمیخورید مگر کودتا. البته نیازی به یادآوری نیست که آقای کاشانی فقط یکی از متحدان و همرزمان نهضت ملی بود که از مصدق فاصله گرفته بود.
نکتۀ پیشدرآمد دوم هم اینکه از دیگر سو هواداران مصدق همۀ افرادی را که زمانی همرزم مصدق بودند و بعد از او فاصله گرفتند، به انواع بهتانها ــ از نوکری اجنبی تا نوچگی برای استبداد ــ مینوازند. اما این رویکرد هم غیرمنصفانه است و هم خودزنی است. یعنی بخش عمدۀ هستۀ مرکزی جبهۀ ملی از عناصر خودفروخته تشکیل شده بود؟ از کاشانی و حائریزاده و قناتآبادی تا مکی و بقایی. وقتی رهبر یک نهضت ملی نزدیکترین کسانش را نمیتواند حفظ کند و به دشمن خود بدل میکند، چگونه میخواهد با مخالفانش در چارچوبی دموکراتیک به توافق رسد؟ ــ با اینکه حاضرم بپذیرم آن دوستانی که دشمن شدند، خود ممکن بود در مواردی خودخواهانه و سهمخواهانه عمل کرده باشند.
اما میخواهم بحث را محدود کنم به «انگارۀ مصدق»؛ یعنی اسطورهای که از او در تاریخ معاصر شکل گرفت. سکۀ اسطورهای مصدق دو رو دارد: یکی استعمارستیزی مصدق و دیگری استبدادستیزی مصدق؛ یعنی مصدق را اول به دلیل مبارزه با استعمار و ملی کردن نفت و دوم به دلیل مبارزه با استبداد چهرهای منحصربهفرد میدانند. روی اول این سکه را تا حدی به لحاظ روانشناختی میتوان پذیرفت. مصدق با روش و منش سازشناپذیر خود در مسئلۀ نفت شوری در نسل جوان ایجاد کرد. میتوان دربارۀ اینکه چه روش و منش دیگری در مناقشه سر نفت میشد داشت بحث کرد، اما واقعیت این است که هدف مصدق فراتر از نفت بود و میخواست «مجاری نفوذ بریتانیا در ایران را مسدود کند».
همین رویکرد رادیکال باعث شد شوری عظیم هم در ایران و هم در کشورهای همتای ایران پدید آید. این شور چنان بود که یک رانندۀ تاکسیِ ایرلندی در نیویورک وقتی میفهمید مسافرش ایرانی است، ذوق میکرد از او پول نمیگرفت، چون فکر میکرد مصدقِ ایرانی شاخ بریتانیا را شکسته است. وقتی این «شور» تا دل ایرلندیهای نیویورک میرود، دربارۀ نسل جوانی که ده سال پیش از آن وطنشان را زیر اشغال خارجی میدیدند، چه انتظاری میتوان داشت؟ آری؛ ما امروز غایت این شور را دیدهایم، اما از مردمِ بیتجربه نمیتوان انتظار داشت نگاهی ایدئولوژیپژوهانه و آیندهنگرانه داشته باشند. ما جامعۀ ایرانِ ۳۲ را درک نمیکنیم و جامعۀ ایرانِ ۳۲ ما را نمیفهمد. حتی در میان دولتمردان باسواد و باتجربه، شخصیتهای مآلاندیشی مانند فروغی انگشتشمار بودند، چه رسد به نسل جوانی که تازه خود را در کورۀ ناسیونالیسم و سوسیالیسم انداخته بود.
بنابراین، فارغ از اینکه نگرش امروز ما چیست، اگر شخصیتها را در بافت تاریخیشان ببینیم، مصدق در دورۀ بیداری تودهها ظهور کرد و آرمان توده همان چیزی بود که مصدق میگفت و شوری که به او نسبت میدهند، واقعیتی تاریخی است ــ هر چند به لحاظ سیاستشناسی و ایدئولوژیپژوهی بتوان آن را نقد کرد. پس یک روی مدالِ اسطورۀ مصدق را به لحاظ واقعیت تاریخی میتوان پذیرفت.
🔴 دنبالهی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 «اسطورۀ مصدق»
✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه
هفتاد سال از سرنگونی مصدق گذشت. مصدق گذشتهای است که سپری نمیشود؛ نهتنها سپری نمیشود، با ما میآید. هزار نکتۀ باریکتر از مو اینجاست و حتی انتخاب موضوع دربارۀ ۲۸ مرداد دشوار است. داغترین پرسش دربارۀ ۲۸ مرداد این است که آیا سرنگونی مصدق «برکناری» بود یا «کودتا». نظرم دربارۀ این پرسش را فراخور روند بحث در انتهای نوشتار خواهم گفت، اما دستکم میخواهم در ابتدا به تناقضی اشاره کنم که در تاریخنگاری جمهوری اسلامی دربارۀ «کودتا» وجود دارد. در فراز و فرود مصدق و نهضت ملی، تنها جناحی که مورد تأیید تاریخنگاری جمهوری اسلامی است، آیتالله کاشانی است. از قضا آقای کاشانی از معدود کسانی بود که هرگز اعتقادی به کودتا نداشت و اگر مصاحبههای او پس از ۲۸ مرداد را ببینید، به هر نگرشی برمیخورید مگر کودتا. البته نیازی به یادآوری نیست که آقای کاشانی فقط یکی از متحدان و همرزمان نهضت ملی بود که از مصدق فاصله گرفته بود.
نکتۀ پیشدرآمد دوم هم اینکه از دیگر سو هواداران مصدق همۀ افرادی را که زمانی همرزم مصدق بودند و بعد از او فاصله گرفتند، به انواع بهتانها ــ از نوکری اجنبی تا نوچگی برای استبداد ــ مینوازند. اما این رویکرد هم غیرمنصفانه است و هم خودزنی است. یعنی بخش عمدۀ هستۀ مرکزی جبهۀ ملی از عناصر خودفروخته تشکیل شده بود؟ از کاشانی و حائریزاده و قناتآبادی تا مکی و بقایی. وقتی رهبر یک نهضت ملی نزدیکترین کسانش را نمیتواند حفظ کند و به دشمن خود بدل میکند، چگونه میخواهد با مخالفانش در چارچوبی دموکراتیک به توافق رسد؟ ــ با اینکه حاضرم بپذیرم آن دوستانی که دشمن شدند، خود ممکن بود در مواردی خودخواهانه و سهمخواهانه عمل کرده باشند.
اما میخواهم بحث را محدود کنم به «انگارۀ مصدق»؛ یعنی اسطورهای که از او در تاریخ معاصر شکل گرفت. سکۀ اسطورهای مصدق دو رو دارد: یکی استعمارستیزی مصدق و دیگری استبدادستیزی مصدق؛ یعنی مصدق را اول به دلیل مبارزه با استعمار و ملی کردن نفت و دوم به دلیل مبارزه با استبداد چهرهای منحصربهفرد میدانند. روی اول این سکه را تا حدی به لحاظ روانشناختی میتوان پذیرفت. مصدق با روش و منش سازشناپذیر خود در مسئلۀ نفت شوری در نسل جوان ایجاد کرد. میتوان دربارۀ اینکه چه روش و منش دیگری در مناقشه سر نفت میشد داشت بحث کرد، اما واقعیت این است که هدف مصدق فراتر از نفت بود و میخواست «مجاری نفوذ بریتانیا در ایران را مسدود کند».
همین رویکرد رادیکال باعث شد شوری عظیم هم در ایران و هم در کشورهای همتای ایران پدید آید. این شور چنان بود که یک رانندۀ تاکسیِ ایرلندی در نیویورک وقتی میفهمید مسافرش ایرانی است، ذوق میکرد از او پول نمیگرفت، چون فکر میکرد مصدقِ ایرانی شاخ بریتانیا را شکسته است. وقتی این «شور» تا دل ایرلندیهای نیویورک میرود، دربارۀ نسل جوانی که ده سال پیش از آن وطنشان را زیر اشغال خارجی میدیدند، چه انتظاری میتوان داشت؟ آری؛ ما امروز غایت این شور را دیدهایم، اما از مردمِ بیتجربه نمیتوان انتظار داشت نگاهی ایدئولوژیپژوهانه و آیندهنگرانه داشته باشند. ما جامعۀ ایرانِ ۳۲ را درک نمیکنیم و جامعۀ ایرانِ ۳۲ ما را نمیفهمد. حتی در میان دولتمردان باسواد و باتجربه، شخصیتهای مآلاندیشی مانند فروغی انگشتشمار بودند، چه رسد به نسل جوانی که تازه خود را در کورۀ ناسیونالیسم و سوسیالیسم انداخته بود.
بنابراین، فارغ از اینکه نگرش امروز ما چیست، اگر شخصیتها را در بافت تاریخیشان ببینیم، مصدق در دورۀ بیداری تودهها ظهور کرد و آرمان توده همان چیزی بود که مصدق میگفت و شوری که به او نسبت میدهند، واقعیتی تاریخی است ــ هر چند به لحاظ سیاستشناسی و ایدئولوژیپژوهی بتوان آن را نقد کرد. پس یک روی مدالِ اسطورۀ مصدق را به لحاظ واقعیت تاریخی میتوان پذیرفت.
🔴 دنبالهی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
«اسطورۀ مصدق»
🔴 «اسطورۀ مصدق» ✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه هفتاد سال از سرنگونی مصدق گذشت. مصدق گذشتهای است که سپری نمیشود؛ نهتنها سپری نمیشود، با ما میآید. هزار نکتۀ باریکتر از مو اینجاست و حتی انتخاب موضوع دربارۀ ۲۸ مرداد دشوار است. داغترین پرسش دربارۀ ۲۸ مرداد…
👍14👎7
🎙 واقعهٔ ۲۸ مرداد و پیامدهای فکری و سیاسی آن
سخنران:
موسی غنینژاد، استاد اقتصاد و پژوهشگر
🔴 سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
__
🎙 از شاهنامهسُرایی به شکستنامهسُرایی؛ تحلیل ادبیات پس از ۲۸ مرداد
سخنران:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
🔴 سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
نشستِ انجمن علمی مطالعات صلح ایران:
صلح و منازعه در روایت ۲۸ مرداد
سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ خورشیدی
تهران، موزهٔ تصاویر معاصر
@IranDel_Channel
💢
🎙 واقعهٔ ۲۸ مرداد و پیامدهای فکری و سیاسی آن
سخنران:
موسی غنینژاد، استاد اقتصاد و پژوهشگر
🔴 سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
__
🎙 از شاهنامهسُرایی به شکستنامهسُرایی؛ تحلیل ادبیات پس از ۲۸ مرداد
سخنران:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
🔴 سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
نشستِ انجمن علمی مطالعات صلح ایران:
صلح و منازعه در روایت ۲۸ مرداد
سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ خورشیدی
تهران، موزهٔ تصاویر معاصر
@IranDel_Channel
💢
👍18👎5
🔴 کانون مشاهیر ایران دانشگاه زنجان و کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران برگزار میکنند:
«صدای ایران در تاریخ جهان»
سخنرانان:
امیر مومنی هزاوه، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان
محمد جعفری قنواتی، دکترای فرهنگ و ادبیات عامه و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
زمان:
پنجشنبه ۳۰ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۹
نشست به شکلِ مجازی و برخط، در بسترِ «گوگلمیت» برگزار خواهد شد.
برای ورود به این نشست مجازی در ساعت ۱۹ روز پنجشنبه ۳۰ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، به «اینجا» ضربه بزنید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«صدای ایران در تاریخ جهان»
سخنرانان:
امیر مومنی هزاوه، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان
محمد جعفری قنواتی، دکترای فرهنگ و ادبیات عامه و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
زمان:
پنجشنبه ۳۰ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۹
نشست به شکلِ مجازی و برخط، در بسترِ «گوگلمیت» برگزار خواهد شد.
برای ورود به این نشست مجازی در ساعت ۱۹ روز پنجشنبه ۳۰ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، به «اینجا» ضربه بزنید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جوان ارومیهای خطاب به برخی مقاماتِ کشور:
«این چه حقارتیست که به ما تحمیل کردهاید؟! این چه ذلتیست که ما همچنان تحمل میکنیم؟! والله در دورهٔ قاجار هم ایران و ایرانی، اینقدر تحقیر نشده بود!»
@IranDel_Channel
💢
«این چه حقارتیست که به ما تحمیل کردهاید؟! این چه ذلتیست که ما همچنان تحمل میکنیم؟! والله در دورهٔ قاجار هم ایران و ایرانی، اینقدر تحقیر نشده بود!»
@IranDel_Channel
💢
👍56👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد مجتبایی: هویت خودتان را بهعنوان یک ایرانی نگه دارید
برشی از سخنان استاد فتحالله مجتبائی، عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
برشی از سخنان استاد فتحالله مجتبائی، عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
👍35
🔴 حزب دمکرات کردستان ایران، هشت دهه پس از آغاز:
ارایه احسان هوشمند
زمان:
شنبه اول شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی
ساعت ۲۱ به وقت تهران
خانه «گفتارها»، کلابهاوس
🔴 به این نشست مجازیِ کلابهاوسی (ساعت ۲۱ شنبه یکم شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی)، از «اینجا» وارد شوید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
ارایه احسان هوشمند
زمان:
شنبه اول شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی
ساعت ۲۱ به وقت تهران
خانه «گفتارها»، کلابهاوس
🔴 به این نشست مجازیِ کلابهاوسی (ساعت ۲۱ شنبه یکم شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی)، از «اینجا» وارد شوید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍20
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 یادکردی از زندهیاد استاد هوشنگ سیحون
«تمام زندگی و وجود من در دو کلمه خلاصه میشود: ایران و هنر.
ایران سرزمین مقدسی است که به من افتخار داده تا در لحظهٔ به دنیا آمدنم پا روی خاکش بگذارم»
استاد هوشنگ سیحون، رییس پیشین پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران و پدر معماری نوین ایران است.
استاد سیحون طراحی بناهای معروفی در ایران را انجام داده است. طراحی آرامگاه ابن سینا را در ۲۳ سالگی انجام دادند و پس از آن بناهای آرامگاه نادرشاه افشار، عمر خیام و کمالالملک را طراحی کردند.
استاد سیحون در تمام زندگی خود میهندوستی و عشق به میهن را در وجود خود زنده نگه داشت. در معماری نیز هنگامی که دست به قلم میشد تا بنایی را در شأن ایران طراحی کند منطق مدرن خود را با ایران دوستیاش در هم میآمیخت؛ ترکیبی که بناهایی زیبا و همسو با هویت ایرانی برای ایرانیان برجای گذاشته است. استاد سیحون ایراندوستیاش را تا لحظات پایانی عمر با خودش داشت و وصیت کرد که با مشتی از خاک ایران در آرامگاه به خاک سپرده شود.
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران»
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
«تمام زندگی و وجود من در دو کلمه خلاصه میشود: ایران و هنر.
ایران سرزمین مقدسی است که به من افتخار داده تا در لحظهٔ به دنیا آمدنم پا روی خاکش بگذارم»
استاد هوشنگ سیحون، رییس پیشین پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران و پدر معماری نوین ایران است.
استاد سیحون طراحی بناهای معروفی در ایران را انجام داده است. طراحی آرامگاه ابن سینا را در ۲۳ سالگی انجام دادند و پس از آن بناهای آرامگاه نادرشاه افشار، عمر خیام و کمالالملک را طراحی کردند.
استاد سیحون در تمام زندگی خود میهندوستی و عشق به میهن را در وجود خود زنده نگه داشت. در معماری نیز هنگامی که دست به قلم میشد تا بنایی را در شأن ایران طراحی کند منطق مدرن خود را با ایران دوستیاش در هم میآمیخت؛ ترکیبی که بناهایی زیبا و همسو با هویت ایرانی برای ایرانیان برجای گذاشته است. استاد سیحون ایراندوستیاش را تا لحظات پایانی عمر با خودش داشت و وصیت کرد که با مشتی از خاک ایران در آرامگاه به خاک سپرده شود.
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران»
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍39
خوانش شعر عقاب
با صدای پرویز ناتل خانلری
🎙چکامهٔ «عقاب» از زندهیاد استاد پرویز ناتل خانلری
پرویز ناتل خانلری، زبانشناس، ادیب و شاعر برجستهٔ معاصر ایران، با کارنامهای درخشان در زبانشناسی نوین، نقد ادبی و پژوهشهای ادبی فارسی، هم در عرصهٔ علم و هم در حوزهٔ ادبیات فارسی تأثیری ماندگار گذاشت. در شعر «عقاب»، او جلوهای از زیباییشناسی، آزادی اندیشه و تعالی خردورزی را به تصویر کشید و جایگاه خود را به عنوان یکی از چهرههای برجستهٔ فرهنگ و ادبیات ایران ماندگار کرد.
@IranDel_Channel
💢
پرویز ناتل خانلری، زبانشناس، ادیب و شاعر برجستهٔ معاصر ایران، با کارنامهای درخشان در زبانشناسی نوین، نقد ادبی و پژوهشهای ادبی فارسی، هم در عرصهٔ علم و هم در حوزهٔ ادبیات فارسی تأثیری ماندگار گذاشت. در شعر «عقاب»، او جلوهای از زیباییشناسی، آزادی اندیشه و تعالی خردورزی را به تصویر کشید و جایگاه خود را به عنوان یکی از چهرههای برجستهٔ فرهنگ و ادبیات ایران ماندگار کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍23
Telegram
attach 📎
🔴 علم و ثروت
✍️ مهدی تدینی
این لحظهایه (ویدئوی پیوست) که نتایج المپیاد نجوم اعلام میشه و شادی بچههای ایران برای کسب مدال طلا
مبارکشون باشه. و همینطور مبارک کشورهایی که جوانان مستعد ایرانی رو جذب میکنند ــ به راحتی!
اما در کنارش حتماً یه چیز دیگه هم باید به جوونها بگم. تحصیل و دانشگاه هدف نیست. در ایران «کاسب»، «تاجر» و «بازاری» تحقیر شده. دورۀ این توهمات گذشته. بهترین دانشگاه بازار کسبوکاره، از اول مسیر زندگیتون تلاش کنید جایی مستقل از دولت، بیرون از بوروکراسی، برای خودتون دستوپا کنید. برای موفقیت به علم نیاز پیدا میکنید. اما علم هدف نیست، بلکه ابزاریه برای تولید بهتر ثروت. شک نکنید که ثروت بهتر از علمه، چون علم رو ثروت در فرایند بازار یا خودش تولید میکنه یا به ابزاری برای ارتقای زندگی مردم تبدیل میکنه. ثروت بهتر از علم نیست، اصلاً هدفه؛ اصلاً اینا قابل مقایسه نیستند. در دنیای آزاد، کسی که میخواد ثروت کسب کنه، متوجه میشه لازمه در لبۀ پیشرفتهای علمی حرکت کنه. در دنیای آزاد نمیشه کیفیت قدیمی رو رنگ کرد جای محصول جدید فروخت؛ بلکه لحظهای، ثانیهای، باید در لبۀ پیشرفتهای علمی حرکت کرد.
اما زمانی این اتفاق میافته که علم «ابزار» باشه، نه هدف. هدف بهروزی یک ملته؛ بهروزی مردمه. اما این بهروزی با شعار و ایدئولوژی و اخلاقمداری به دست نمیاد. زودتر از چشم بر هم زدنی هر کس خواهد گفت «به من چه؟» چرا؟ چون برای بهروزی باید جون کند، باید عرق ریخت، باید صب زود بیدار شد و شب دیر خوابید. باید زحمت کشید. در اینجا یه چیزی میاد وسط و به انسان انگیزه میده: نفع شخصی. در دنیای آزاد، جامعه به هر کسی اجازه میده برای نفع شخصی خودش تلاش کنه، به شرطی که توأمان به دیگران هم نفع برسونه. این اتفاق چطوری میافته؟ اینجوری که فرد باید بهترین کالا و خدمات رو ارائه بده. باید مصرفکنندگان رو قانع کنه، خدمت و کالایی که ارائه میده، ارزشمنده و بهصرفهست؛ میارزه بابتش پول داد.
اینجوری فرد بدون اینکه هدفش بهروزی مردم باشه، در خدمت بهروزی عمومی قرار میگیره. این اتفاق در بازار آزاد رخ میده. بازار آدم خودخواه رو جبراً به دیگرخواه بدل میکنه. چرا؟ چون مجبوره تن بده به این اصل که «حق همیشه با مشتریه»؛ باید در برابر این واقعیت تسلیم بشه که مصرفکننده رو باید «قانع کنه، راضی کنه».
در این مسیر، رقابت سختی درمیگیره. همۀ ابزارهای موجود در خدمت این هدف سخت قرار میگیره. از جمله علم. اینجوری علم از دانشگاه و کتاب میاد بیرون، میاد کف جامعه. و از اون مهمتر: علم نظری به کالا و خدماتِ عملی تبدیل میشه.
از افتادن در دام بوروکراسی دولتی و کارهای دولتی فرار کنید. مستقل باشید. هیچ اشکالی نداره دانشگاه نرفته باشید. اما اگر در بازار درجا بزنید، اشکال داره.
@IranDel_Channel
💢
🔴 علم و ثروت
✍️ مهدی تدینی
این لحظهایه (ویدئوی پیوست) که نتایج المپیاد نجوم اعلام میشه و شادی بچههای ایران برای کسب مدال طلا
مبارکشون باشه. و همینطور مبارک کشورهایی که جوانان مستعد ایرانی رو جذب میکنند ــ به راحتی!
اما در کنارش حتماً یه چیز دیگه هم باید به جوونها بگم. تحصیل و دانشگاه هدف نیست. در ایران «کاسب»، «تاجر» و «بازاری» تحقیر شده. دورۀ این توهمات گذشته. بهترین دانشگاه بازار کسبوکاره، از اول مسیر زندگیتون تلاش کنید جایی مستقل از دولت، بیرون از بوروکراسی، برای خودتون دستوپا کنید. برای موفقیت به علم نیاز پیدا میکنید. اما علم هدف نیست، بلکه ابزاریه برای تولید بهتر ثروت. شک نکنید که ثروت بهتر از علمه، چون علم رو ثروت در فرایند بازار یا خودش تولید میکنه یا به ابزاری برای ارتقای زندگی مردم تبدیل میکنه. ثروت بهتر از علم نیست، اصلاً هدفه؛ اصلاً اینا قابل مقایسه نیستند. در دنیای آزاد، کسی که میخواد ثروت کسب کنه، متوجه میشه لازمه در لبۀ پیشرفتهای علمی حرکت کنه. در دنیای آزاد نمیشه کیفیت قدیمی رو رنگ کرد جای محصول جدید فروخت؛ بلکه لحظهای، ثانیهای، باید در لبۀ پیشرفتهای علمی حرکت کرد.
اما زمانی این اتفاق میافته که علم «ابزار» باشه، نه هدف. هدف بهروزی یک ملته؛ بهروزی مردمه. اما این بهروزی با شعار و ایدئولوژی و اخلاقمداری به دست نمیاد. زودتر از چشم بر هم زدنی هر کس خواهد گفت «به من چه؟» چرا؟ چون برای بهروزی باید جون کند، باید عرق ریخت، باید صب زود بیدار شد و شب دیر خوابید. باید زحمت کشید. در اینجا یه چیزی میاد وسط و به انسان انگیزه میده: نفع شخصی. در دنیای آزاد، جامعه به هر کسی اجازه میده برای نفع شخصی خودش تلاش کنه، به شرطی که توأمان به دیگران هم نفع برسونه. این اتفاق چطوری میافته؟ اینجوری که فرد باید بهترین کالا و خدمات رو ارائه بده. باید مصرفکنندگان رو قانع کنه، خدمت و کالایی که ارائه میده، ارزشمنده و بهصرفهست؛ میارزه بابتش پول داد.
اینجوری فرد بدون اینکه هدفش بهروزی مردم باشه، در خدمت بهروزی عمومی قرار میگیره. این اتفاق در بازار آزاد رخ میده. بازار آدم خودخواه رو جبراً به دیگرخواه بدل میکنه. چرا؟ چون مجبوره تن بده به این اصل که «حق همیشه با مشتریه»؛ باید در برابر این واقعیت تسلیم بشه که مصرفکننده رو باید «قانع کنه، راضی کنه».
در این مسیر، رقابت سختی درمیگیره. همۀ ابزارهای موجود در خدمت این هدف سخت قرار میگیره. از جمله علم. اینجوری علم از دانشگاه و کتاب میاد بیرون، میاد کف جامعه. و از اون مهمتر: علم نظری به کالا و خدماتِ عملی تبدیل میشه.
از افتادن در دام بوروکراسی دولتی و کارهای دولتی فرار کنید. مستقل باشید. هیچ اشکالی نداره دانشگاه نرفته باشید. اما اگر در بازار درجا بزنید، اشکال داره.
@IranDel_Channel
💢
👍27👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ وداع با جهانپهلوان امامعلی حبیبی، فخر کشتی ایران و جهان
امامعلی حبیبی (زادهٔ ۵ خرداد ۱۳۱۰ خورشیدی، مازندران- درگذشتهٔ ۲ شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی در مازندران) کشتیگیر آزاد ایرانی ملقب به «ببر مازندران» که نخستین نشان طلای المپیک را برای ایران کسب کرد، در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
زندگی حرفهای وی پُر از نشانهای زرین طلایی جهانی و عنوانهای افتخارآمیز است.
وی عضو تالار مشاهیر اتحادیه جهانی کشتی (FILA) بود.
■ افتخارات امامعلی حبیبی، اسطورهٔ فراموش نشدنی کشتی ایران
طلای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن استرالیا
طلای قهرمانی جهان ۱۹۶۲ تولیدو
طلای قهرمانی جهان ۱۹۶۱ یوکوهاما
طلای قهرمانی جهان ۱۹۵۹ تهران
طلای بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو
طلای قهرمانی ایران ۱۳۴۰ تهران
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۹ رشت
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۸ شیراز
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۷ تهران
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۲ اصفهان
یاد و نامشان گرامی و پررهرو
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
امامعلی حبیبی (زادهٔ ۵ خرداد ۱۳۱۰ خورشیدی، مازندران- درگذشتهٔ ۲ شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی در مازندران) کشتیگیر آزاد ایرانی ملقب به «ببر مازندران» که نخستین نشان طلای المپیک را برای ایران کسب کرد، در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
زندگی حرفهای وی پُر از نشانهای زرین طلایی جهانی و عنوانهای افتخارآمیز است.
وی عضو تالار مشاهیر اتحادیه جهانی کشتی (FILA) بود.
■ افتخارات امامعلی حبیبی، اسطورهٔ فراموش نشدنی کشتی ایران
طلای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن استرالیا
طلای قهرمانی جهان ۱۹۶۲ تولیدو
طلای قهرمانی جهان ۱۹۶۱ یوکوهاما
طلای قهرمانی جهان ۱۹۵۹ تهران
طلای بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو
طلای قهرمانی ایران ۱۳۴۰ تهران
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۹ رشت
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۸ شیراز
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۷ تهران
طلای قهرمانی ایران ۱۳۳۲ اصفهان
یاد و نامشان گرامی و پررهرو
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍41👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برشی از سخنان بهرام پروین گنابادی (دکنرای زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه) در مراسم نکوداشت استاد حسن انوری، دربارهٔ اهمیت زبان فارسی و توجه خاصِ اهالی خطهٔ آذربایجان به زبان ملی ایران
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
👍35
🔴 هنر خوار شد، جادویی ارجمند
✍️ مهدی تدینی
پیش از هر حرفی اذعان و تأکید میکنم، آزادی بیان و اساساً آزادی شامل این هم هست که یک نفر دربارهٔ مسائلِ جدی و مهمِ فرهنگی به نحوی که میخواهد حرف بزند. البته در جایی مانند ایران - مانند سایر نقاطی که مقدسات دینی از سوی خود جامعه و همچنین حکومت تابو به شمار میآید - طبعاً نمیتوان سایر امور مقدس و والا را به سخره گرفت، در نتیجه باید گفت در اینجا دیواری کوتاهتر از فردوسی وجود ندارد. البته باز این هم امتیازی برای ما ایراندوستان است که با دیدن این ریشخندها هم حقِّ آزادی بیان را به رسمیت میشناسیم و هم به خود اجازهٔ برخوردِ قهرآمیز به سبک متولیان دین را نمیدهیم.
اما این تمام حرفی که میتوان گفت نیست. آری! توصیف جامعهٔ آزادی فقط این نیست که بگوییم هر کس هر چه خواست، بگوید. در جامعهٔ آزاد هر کس هر چه بخواهد، میتواند بسازد، اما در مقابل «حقِّ مصرفکننده» هم محفوظ است؛ یعنی کسی نمیتواند بازار را محدود کند و مصرفکننده را مجبور به خرید یک کالای خاص کند.
بله هرکس میتواند هر یاوهای با هر هدفی که دوست دارد بگوید، اما گوش از آن ماست؛ چشم از آن ماست. اگر هر ریشخندی مجاز است هر نقدی هم مجاز است. اگر میتوان گنجینههای بیهمتای مردمی را به ریشخند گرفت، ریشخندکنندهٔ به اصطلاح کمدین - و در حقیقت لوده - را هم میتوان نقد کرد. هم میتوان نقد کرد و هم میتوان با دلیل به دیگران پیشنهاد کرد از چنین بنجلپراکنی روی گردانند.
این بنجلفروشان (اگر که مأمور به تخریب نباشند) برای دیده شدن - یعنی برای لایک و کامنت و فوروارد و فالووریابی - زبان به هر سخن توجه برانگیزی میگشایند. اینان از همان جنس نامردمانند که به جنگل میروند و درخت صدها ساله را برای تفریح، آتش میزنند.
شبکههای مجازی لطف زیادی به ما کرده؛ زندگی ما را عوض کرده؛ به هر فرد رسانهای بخشیده است. همین اینستاگرام و تلگرام به من و شما کمک کرد تا سلطهٔ خانمانسوز صداوسیما و بیبیسی (و مانند آن) را بشکنیم و از همین رهگذر، جنبشی ملّی و ایراندوست، توانست خود را از زیر چنگالِ فرج سرکوهیها و مهدی خلجیها که به بخشی از دکور رسانههای ناایرانی تبدیل شده بودند، برهاند و فریاد ایران، سر دهد.
اما این شبکهها آفتهایی هم طبعاً دارند - که در این دنیا هیچ امتیاز بیعیبی یافت نمیشود. یک آفت همین دریوزگی لایک به بهای هر یاوهسرایی است. بگذارید یاوهگویان راحت باشند، چون این تضمین آزادی ماست؛ اما چشمها و گوشها از آنِ ماست. از دیوچهها روی گردانید؛ مسئولِ زلالی چشمانمان خود ماییم.
@IranDel_Channel
💢
🔴 هنر خوار شد، جادویی ارجمند
✍️ مهدی تدینی
پیش از هر حرفی اذعان و تأکید میکنم، آزادی بیان و اساساً آزادی شامل این هم هست که یک نفر دربارهٔ مسائلِ جدی و مهمِ فرهنگی به نحوی که میخواهد حرف بزند. البته در جایی مانند ایران - مانند سایر نقاطی که مقدسات دینی از سوی خود جامعه و همچنین حکومت تابو به شمار میآید - طبعاً نمیتوان سایر امور مقدس و والا را به سخره گرفت، در نتیجه باید گفت در اینجا دیواری کوتاهتر از فردوسی وجود ندارد. البته باز این هم امتیازی برای ما ایراندوستان است که با دیدن این ریشخندها هم حقِّ آزادی بیان را به رسمیت میشناسیم و هم به خود اجازهٔ برخوردِ قهرآمیز به سبک متولیان دین را نمیدهیم.
اما این تمام حرفی که میتوان گفت نیست. آری! توصیف جامعهٔ آزادی فقط این نیست که بگوییم هر کس هر چه خواست، بگوید. در جامعهٔ آزاد هر کس هر چه بخواهد، میتواند بسازد، اما در مقابل «حقِّ مصرفکننده» هم محفوظ است؛ یعنی کسی نمیتواند بازار را محدود کند و مصرفکننده را مجبور به خرید یک کالای خاص کند.
بله هرکس میتواند هر یاوهای با هر هدفی که دوست دارد بگوید، اما گوش از آن ماست؛ چشم از آن ماست. اگر هر ریشخندی مجاز است هر نقدی هم مجاز است. اگر میتوان گنجینههای بیهمتای مردمی را به ریشخند گرفت، ریشخندکنندهٔ به اصطلاح کمدین - و در حقیقت لوده - را هم میتوان نقد کرد. هم میتوان نقد کرد و هم میتوان با دلیل به دیگران پیشنهاد کرد از چنین بنجلپراکنی روی گردانند.
این بنجلفروشان (اگر که مأمور به تخریب نباشند) برای دیده شدن - یعنی برای لایک و کامنت و فوروارد و فالووریابی - زبان به هر سخن توجه برانگیزی میگشایند. اینان از همان جنس نامردمانند که به جنگل میروند و درخت صدها ساله را برای تفریح، آتش میزنند.
شبکههای مجازی لطف زیادی به ما کرده؛ زندگی ما را عوض کرده؛ به هر فرد رسانهای بخشیده است. همین اینستاگرام و تلگرام به من و شما کمک کرد تا سلطهٔ خانمانسوز صداوسیما و بیبیسی (و مانند آن) را بشکنیم و از همین رهگذر، جنبشی ملّی و ایراندوست، توانست خود را از زیر چنگالِ فرج سرکوهیها و مهدی خلجیها که به بخشی از دکور رسانههای ناایرانی تبدیل شده بودند، برهاند و فریاد ایران، سر دهد.
اما این شبکهها آفتهایی هم طبعاً دارند - که در این دنیا هیچ امتیاز بیعیبی یافت نمیشود. یک آفت همین دریوزگی لایک به بهای هر یاوهسرایی است. بگذارید یاوهگویان راحت باشند، چون این تضمین آزادی ماست؛ اما چشمها و گوشها از آنِ ماست. از دیوچهها روی گردانید؛ مسئولِ زلالی چشمانمان خود ماییم.
@IranDel_Channel
💢
👍57👎4
